۱-۴-۳-۲ ایجاد آرامش خانواده
در متن عبری زن لایق، زنی بود که نیکو سیرت بوده و مایهی آرامش همسر و فرزندان میباشد زن ستیزه جو و بهانه گیر از جمله زنان نالایق و بی کفایت در متن هستند که زندگی با آنان از زندگی بر پشت بام و یا سکونت در بیایان بیآب و علف سخت تر است.
آنچنان که در پیدایش [۲۰۳] میخوانیم زندگی اسحاق و ربکا در متن به دلیل آرام بخشی زن به عنوان یک زندگی، الگو و ایده ال مطرح میشود و پس از مرگ مادر اسحاق ( سارا)، ربکا باعث تسلی و آرامش وی می باشد.
تلمود نیز با توجه به همین نقش زن میگوید: « هرمردی که همسرش را از دست میدهد دنیا برایش تاریک میشود ». [۲۰۴]
۱-۴-۳-۳ تشویق شوهر و فرزندان به تحصیل تورات
تحصیل تورات از اموری است که به مردان سفارش شده تا میتوانند در آن بکوشند. در مقابل زنان نه تنها به این امر توصیه نمیشود بلکه باید به شوهر و پسران خود کمک کنند تا در این راه به موفقیت هر چه بیشتر برسند. « طبق قانون سنهدرین آموزش تورات تنها برای پسران اجباری بود».[۲۰۵] این در حالی است که در سفر تثنیه فصل ۳۰ آیه ۱۲ دستور داده شده است تا:
« همهی مردان، زنان، کودکان و بیگانگانی را که در شهرهای شما زندگی میکنند گرد هم آورند تا همه بشنوند و بیاموزند (تورات را) و به خداوند خدایتان احترام بگذارند و از آموزشهای او با دقت پیروی کنند ».
بر اساس این آیه تحصیل تورات و عمل به آن وظیفهی تمام انسآنها از زن و مرد و یهودی و غیر یهودی است چرا که آن دستور زندگی است و خطاب به فرد یا گروه خاصی تبیین نشده است، اما اینکه چرا در سنت یهود زنان از این امر خطیر محروم بوده اند جای سوال دارد؟
در ادامهی این آیات حتی توضیح داده میشود که به کودکانتان تورات را بیاموزد تا آنرا هرگز فراموش نکنند و گفته نمیشود به پسرانتان بلکه میگوید به فرزندانتان. در واقع متن مقدس به تلویح نقش مادر را در یادگیری تورات از همان زمان کودکی می داند.حال سوال این است که اگر مادر خود از این آموزشها به دور باشد پس چگونه میتواند به فرزندان خود در تحصیل تورات کمک نماید ؟!.
«طبق هلاخا، پدر موظف است که به فرزندش تورات بیاموزد. البته این الزام فقط در مورد فرزند پسر است نه دختر. حکم معافیت زنان از مطالعه تورات، از کتاب میشنا و تفسیر تلمودی آن (قیدوشین ، ۲۹ الف ) گرفته شده است. این معافیت بدان معنی نیست که زنان نباید تورات را بیاموزند. در بخش (سوطا، ۲۹الف) در کتاب تلمود عنوان شده است که دو معلم مذهبی در قرن دوم، بن عزای و ربی الیعارز در مورد این حکم اختلاف نظر داشتند. بن عزای معتقد بود که پدر موظف است که به دخترش نیز تورات را بیاموزد، اما الیعازر مخالفتش را این چنین بیان کرده ” هر که تورات را به دخترش بیاموزد، کاری عبث انجام داده است.” گرچه جملهی ربی الیعازر بعدها در گمارا ( سوطا ، ۲۱ ب) با کمی تعدیل ذکر شده است، باید این طرز تفکر را معلول قرنها غفلت از اهمیت و نقش زنها در یادگیری متون مذهبی دانست . راحیل بایل[۲۰۶] در حکم هلاخا، بین وظیفهی قانونی پدر در تعلیم تورات به پسرش و نقش مادر در خانه، تناقض جالبی را مطرح کرده است :
«جالب است بدانیم که در قیدوشین ( ۲۹ الف) مسئولیتی که برای پدر در قبال تربیت کودک و پرورش او برای نیل به یک زندگی مطلوب یهودی مطرح شده است، با نقش مطلوب زن در زندگی سنتی یهودی در تباین است. تصویر زن در ادبیات ، خاطرات و نوشتههای احساسی و عاشقانه همواره نشان دهندهی نقش والای او در خانواده به عنوان حامل آیین و سنت خانه و نیز منتقل کنندهی اهل و تبار یهودیت به فرزندانش بوده است. اما باید اذعان داشت که نقش شکوهمند زن آن چنان که در متون فوق ستاش شده، در واقعیت تاریخی اعتبار داده نشده است.. در واقع این تصویر مطلوب، فقط در کتب و عادات و رسوم قومی مطلوب یهودیت که احتمالاً آن را افراد احساساتی بزرگنمایی کردهاند، دیده میشود و در مفاد هلاخا نیست »[۲۰۷].
از طرفی درخشش زنان عالم و عالیقدر تاریخ یهودیت نیز گواه دیگریاند بر تناقض احکام هلاخا با واقعیت زندگی. در کتاب زن در ادیان بزرگ جهان به معرفی تنی چند از این زنان پرداخته شده که عبارتند از بروریا همسر ربی معیر، آیما شالوم همسر الیعازر بن هیر کانوس و خواهر ربان گمالیل. نویسنده این کتاب در ادامه می افزاید پیروی از فرامین الهی نیاز به فهم و تحصیل قوانین الهی دارد و دانستن برخی از قوانین اصلی مذهب یهودیت واجب و ضروری است. البته اختلاف عقیده بین دانشمندان یهودی بر سر تحصیل و دانش اندوزی زنان حتی تا قرن بیستم نیز ادامه داشته است. گرچه عقیدهی ربی الیعازر مبنی بر عبث بودن تعالیم زنان طرفداران چندانی پیدا نکرد اما تا همین اواخر نیز بین تعلیم و تحصیل زنان و مردان نابرابری وجود داشت. امکان تحصیل علوم مذهبی و غیر مذهبی برای زن یهودی ، تا حد زیادی به سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده او بستگی دارد [۲۰۸].
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۱-۴-۳-۴ اجرای احکام
در سنت یهود سه حکم از احکام اصلی به حساب میآیند که نقش زن در آنها اساسی بوده و بدون توجه و احاطهی کامل وی به این احکام ،اجرای آنان دچار اختلال میشود،این احکام عبارتند از :
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
احکام مربوط به روز سبت شامل روشن کردن شمعهای روز سبت و بریدن خمیرهای « خلّا» ( نان روز سبت).
احکام مربوط به حلال و حرام خوراکیها
احکام مربوط به زناشوئی
احکام مربوط به روز سبت
روز سبت مقدس ترین روز در سنت یهودی به حساب میآید که معادل روز شنبه است. در این روز آن گونه که در سفر خروج[۲۰۹] میخوانیم انجام هر گونه فعالیتی ممنوع است.
آشنایی و درک اهمیت این روز مقدس از خانه آغاز میشود. خانه جایی است که کودک برای اولین بار با سنن یهودی آشنا میشود. زنها هر شب شنبه با روشن کردن شمع آمدن روز شنبه را گرامی میدارند. بریدن خمیر نان روز سبت معروف به «خلّا» نیز از جمله وظایف دیگر زنان در روز سبت است . در سفر لاویان فصل ۲۴ آیات ۵-۸ در باب چگونگی پخت و تهیه آن که از وظایف زنان می باشد سفارش شده است. «در روز سبت به مردان یهودی سفارش شده است تا شعری در مدح همسر خود خوانده و تقوا و ایمان او را ستوده و او را « همسر دلیر» بخوانند»[۲۱۰].
احکام مربوط به حلال و حرام خوراکیها
آشنایی زنان با انواع خوراکیهای حلال و نحوه ی تهیه و طبخ غذای حلال یعنی کوشر از جمله وظایف زنان به شمار می آید. عدم آشنایی زنان با این احکام منجر به ایجاد اختلال در اجرای کامل احکام می گردد و این حاکی از اهمییت آشنایی زنان با احکام مربوط به خوراکیها می باشد.
احکام مربوط به روابط جنسی و زناشویی
«دیدگاه سنت یهود نسبت به روابط جنسی با زن از طریق دو حکم مشخص میشود.حکم اول ، نیّدا که مجموعهای از احکام دربارهی دوران قاعدگی زنان است. در شرع موسی نیز هم چون سایر شرایع ،ارتباط جنسی با زن حائض حرام است. روابط جنسی زن و شوهر در این دوران براساس نیّدا بسیار محدود بوده و شوهر حق ندارد در این مدت و بعد از آن تا مدتی معین با همسرش همبستر شود. حکم دوم، تعین کنندهی میزان آزادی زن و شوهر در اعمال و رفتارهای جنسی است».[۲۱۱]
آشنایی و احاطه زن و مرد به احکام مربوط به زناشویی امری کاملاً ضروری بوده و هر دو در آشنایی با این احکام به یک اندازه مسئول میباشند. چنانچه یکی از طرفین از خود سلب مسئولیت نماید و بدون آگاهی از وظیفهی خود وارد عمل شود به تبع پیامدآن دامنگیر هر دو خواهد بود.
۵-۱ نمودهایی از مادران و همسران نمونه
ذکر نمونه هایی از زنان بزرگ و تاثیر گذار در نقش های مهم خانوادگی اعم از مادری یا همسری گواهی است بر اهمیت جایگاه زن در خانواده در نظر کتاب مقدس عبری. این زنان بزرگ عبارتند از:
۱-۵-۱ربکا (رفقه)
ربکا همسر اسحاق از جمله زنان بزرگ کتاب مقدس به شمار می آید. پس از ازدواج ربکا با اسحاق ، او مایهی آرامش شوهر خود گشته و در زمان فوت سارا، مادر اسحاق، به او تسلی میدهد. در واقع ربکا نمادی از یک زن مهربان، زیرک، مستقل و صاحب نظر است.
وی مادر پسران دو قلو است که همین مسئله اهمیت و ارزش او را دو چندان می نماید. ربکا با خداوند دربارهی فرزندان خویش نجوا میکند و خداوند نیز با او سخن میگوید و به او میفرماید:
« دو ملت در شکم تو میباشند. تو دو قوم را، که رقیب یکدیگرند، به دنیا می آوری… » [۲۱۲]
۱-۵-۲راحیل ولیه
راحیل و لیه دو خواهری هستند که همسر یعقوب بودند. آنان مادران قوم بنی اسرائیل به شمار می آیند.
یعقوب راحیل را بیشتر از لیه دوست میداشت هر چند که او نازا بود و لیه صاحب شش پسر بود. تا اینکه «خدا راحیل را به یاد آورد. دعای او را مستجاب کرد و به او قدرت بچهدار شدن عطا فرمود، بنابراین اسم او را یوسف گذاشت .. » [۲۱۳]
هر چند که یعقوب از لیه و صیغههایش صاحب ۱۰ پسر بود اما این پسر راحیل ( یوسف) است که «یعقوب او را بر تمام پسرانش بیشتر دوست میداشت»[۲۱۴] و به همین دلیل مقام بالاتر نسبت به لیه زن دیگر یعقوب دارد.
۱-۵-۳روت
روت، زنی از اهالی موآب است که با یک اسرائیلی ازدواج میکند. پس از مرگ شوهرش وفاداری مخصوصی به مادر شوهرش و پایبندی عمیقی نسبت به خدای بنی اسرائیل از خود نشان میدهد. کتاب روت، یکی از کتب متن عبری، که گویا توسط زنی نوشته شده است، نشان میدهد که برکت شامل حال بیگانه ای غیراسرائیلی شد که به سوی خدا بنی اسرائیل میآید و جز قوم امین او میگردد.
۲-جایگاه زن در جامعه
بر اساس متن عبری زنان در نقشهای مختلف میتوانند در جامعه حضور یابند. آنان جهت رفع حوائج خانواده میتوانند با انجام اموری هم چون کشاورزی، باغداری، چوپانی و یا انواع کارهای هنری و دستی و فروختن آنها مایحتاج خود و خانواده را تامین کنند. اما دیدگاه متن عبری نسبت به مشارکت اجتماعی زن حتی فراتر از این بوده و از حضور زنان در نقشهای برجستهی اجتماعی هم چون زمامداری و نبوت نیز دعوت به عمل میآورد. در متن عبری از زنان صالحهی بسیاری یاد میشود که یا عهدهدار زمامداری و حکم رانی بر جامعه بودهاند و یا به عنوان نبیه به ایفای نقش میپرداختند. از این قشر به صورت مشخص نام برده میشود ونسب خانوادگی، محل تولد، وفات و اقوال مشهور آنها ذکر میگردد.
در مقابل به حضور افرادی هم چون جادوگران و زنان فاسد و فاحشه نیز اشاره می شود که از طریق جادو، فحشا و روسپی گری امرار معاش میکردند. بسیاری از زنان موآبی و مدینی در کنار راه ها هم به خرید و فروش کالا و هم به عمل روسپی گری میپرداختند. از این گروه یعنی جادوگران و رمالان و فاحشهها که البته تعداد آنان نیز کم نبوده و چه در میان قوم بنی اسرائیل و چه در بین اقوام غیر یهودی بسیار پراکنده بودهاند نام و نشانی از آنها ذکر نمیشود. متن با صراحت و بیپرده از ماجراها و روایات مختلف از روابط چنین زنانی سخن میگوید، که نمونه آن را می توان در یوشع [۲۱۵] ، هوشع [۲۱۶] ، فصل ۱۱ داوران و اول پادشاهان [۲۱۷] مشاهده نمود. بخش پیش رو به بررسی نقش ها و پایگاه های اجتماعی زن در متن مقدس عبری خواهد پرداخت.
۲-۱ زنان در نقش نبیه
در کتاب مقدس عبری به نبوت زنان اشاره ای صریح شده است. البته معنا و مفهوم نبوت در این کتاب با آنچه که در فرهنگ اسلامی مطرح می شود متفاوت است که همین مسئله تبیین این مفهوم را اجتناب ناپذیر می نماید.
۲-۱-۱ تبیین مفهوم نبوت
نبوت در فرهنگ یهودی عبارت است از پیشگویی و بیان وقایعی از آینده در قالب انذار و یا بشارت هم چنین داوری در میان قوم که حاصل حلول و الهامی از سوی روح خدا است. این حالت اختصاصی به جنس خاصی ندارد و با استناد به آیات متن عبری زنان و مردان هر دو شایستگی دریافت روح خدا را دارند. همانگونه که در کتاب یوئیل [۲۱۸] که در توصیف روز خدا میباشد آمده است:
«بعد از آن روح خود را بر همهی مردم خواهم ریخت . پسران و دختران شما نبوت خواهند کرد.. در آن روز حتی بر غلامان و کنیزان شما هم روح خود را خواهم ریخت».
در قسمتهای مختلف متن عبری نیز از زنان نبیهای اسم برده میشود که چه در مسند داوری و چه زمامداری به ایفای نقش میپرداختند که این گویای عدم تاثیر جنسیت در نبوت از نظر متن مقدس عبری میباشد. در تلمود هفت نفر به زنان نبیه معروفند که عبارتند از :
سارا همسر ابراهیم[۲۱۹]، مریم خواهر موسی[۲۲۰] ، دبوره [۲۲۱] ، حنا مادر سموئیل، اوی گائیل همسر داوود، حلده زن شلوم[۲۲۲] و استر ملکه خشایار شاه ایرانی .
هم چنین در متن عبری صراحتاً به سخن گفتن فرشته خدا با برخی زنان هم چون هاجر، ربکا و مادر سامسون، از داوران بنی اسرائیل، اشاره شده است. آنان زنان دل شکستهای بودند که با خداوند نجوا کرده و خدا نیز پاسخ خود را از طریق فرشته خدا که اغلب در قالب جسمانی یک مرد ظاهر میشد، برای آنها فرستاده و آنان را از آشفتگی میرهاند.
۲-۱-۲ نمونه ای از زنان نبییه
۲-۱-۲-۱ سارا همسر ابراهیم
ابراهیم در متن عبری پدر یهودیان و در قرآن نیز پدر مسلمانان خوانده شده است .
«خدا به او فرمود: من این پیمان را با تو میبندم، من به تو قول میدهم که تو پدر قومهای زیادی خواهی شد».[۲۲۳]
او که تا پیش از این پیمان «ابرام» نام داشت بعد از آن «ابراهیم» نامیده میشود که به معنای «پدر قوم های بسیار» است.
ابراهیم نخستین پاتریاک و یا بزرگ خاندان و همسرش سارای اولین ماتریارک یا رئیسهی خاندان ذکر شده در متن عبری میباشند. «سارای در نزد شوهر خود بسیار عزیز و محترم بود هر چند که فرزندی نداشت، برای همین کنیز خود هاجر را به ابرام بخشید تا برای او فرزندی بیاورد»[۲۲۴].
زمانیکه هاجر از بارداری خویش مطمئن میشود مغرور شده و به سارای فخر فروشی میکند. اما با نفوذی که سارای در شوهر خود داشت، ابراهیم مجبور میشود تا هاجر را از خود براند؛ سفر پیدایش آیات ۴ تا ۶ به این موضوع اختصاص دارد.
در واقع این آیات نشانگر جایگاه و ارزش والای سارای در نظر ابرام بود. سارای هر چند فرزندی نداشت و از امتیاز بسیار خاص مادری محروم بود اما این مسئله تغییری در نگرش ابرام نسبت به او بوجود نیاورد، تا آنجا که بنا به خواست او ابرام مجبور شد تا هاجر و فرزند خویش را رها کند.
در ادامه داستان، خداوند با ابرام پیمان بسته و از آن بعد به نام او ابراهیم میشود. سپس خدا به ابراهیم فرمود: « بعد از این نباید زن خود را « سارای» صدا کنی از این به بعد اسم او « سارا» خواهد بود . من او را برکت میدهم و به وسیلهی او پسری به تو خواهم داد… و او مادر قومهای بسیاری خواهد شد…». [۲۲۵]
فصل ۲۳ سفر پیدایش نیز به فوت سارا اختصاص دارد که نشانگر اهمیت موقعیت و مقام سارا میباشد.
بر اساس آیات این فصل ابراهیم نه تنها پس از مرگ سارا ، ماتم گرفت و اندوهگین شد بلکه حاضر نبود که او را در محلی معمولی دفن نماید، پس از مردمان ساکن در سرزمین حبرون یعنی حتیان خواست که بهترین و مناسبترین محل برای خاک سپاری همسرش را به او بفروشند .
داستان زندگی سارا یکی از بزرگترین زنان کتاب مقدس عبری، نمونهای از زندگی یک زن صالح و نامدار میباشد که به عنوان الگویی برتر ارائه گردیده است.
۲-۱-۲-۲ مریم خواهر موسی
سفر خروج از جمله کتبی است که در آن به تولد، نسب نامه و زندگی حضرت موسی اشاره میشود. در فصل ۲ این کتاب ماجرای تولد موسی مطرح میشود که در آن از نام سه زن یاد میشود که عبارتند از مادر موسی، خواهر موسی و خواهر فرعون. نقش این زنان در نجات یکی از بزرگترین مردان تاریخ انکار ناپذیر و ستودنی است.
به دلیل جو سیاسی و فشار فرعون بر عبرانیان، نوزادان پسر این قوم در بدو تولد محکوم به مرگ بودند اما یوکابد، مادر موسی، که هم چون شوهرش از طایفهی لاوی بود، با زیرکی هر چه تمام نوزاد خود را مدت سه ماه پنهان میکند. اما چون نتوانست بیشتر او را پنهان کند سبدی مهیا کرده و نوزاد خود را در آن گذاشته و به نیل میسپارد. از این جا به بعد خواهر موسی، مریم ،در ادامهی حیات و زنده ماندن او نقش اساسی بازی میکند. او با دلسوزی و عاطفه هر چه تمام «کمی دورتر ایستاده بود تا ببیند چه اتفاقی برای بچه میافتد»[۲۲۶]. هم چنین او با کیاست و زیرکی هر چه تمام زنی را که در واقع همان یوکابد، مادر موسی میباشد به عنوان دایه معرفی میکند، بدون آنکه نسبت این فرد با کودک را آشکار کند. در واقع این خواهر موسی است که مادر و فرزند را دوباره به هم میرساند و با پنهان کاری خویش باعث زنده ماندن موسی و نجات قوم خویش میشود.
خواهر فرعون نیز علی رغم دستور حکومت، با رقت قلب بسیار، گرچه میدانست که کودک از آب گرفته «بچهی یکی از عبرانیان است»[۲۲۷] او را نزد خود نگه میدارد. بعلاوه زمانیکه خواهر موسی پیشنهاد آوردن دایهای را میکند، بدون هر گونه کنجکاوی و سوء ظنی با آن موافقت کرده و حتی برای مادر موسی بخاطر شیردادن به او، مزدی نیز مقرر می کند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:14:00 ب.ظ ]