آموزش خودکارآمدی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان موثر است.
فرضیههای فرعی
آموزش خودکارآمدی بر کاهش اهمال کاری «آماده شدن برای امتحان» موثر است.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
آموزش خودکارآمدی بر کاهش اهمال کاری« آماده کردن تکالیف» موثر است.
آموزش خودکارآمدی بر کاهش اهمال کاری «آماده کردن پژوهش های کلاسی» موثر است.
متغیرهای پژوهش
متغیرهایی که در این پژوهش موردبررسی قرار خواهند گرفت عبارتاند از:
متغیر مستقل: خودکارآمدی
متغیر وابسته: اهمال کاری تحصیلی
متغیرهای کنترل: جنسیت، پایه تحصیلی، محل تحصیل
تعریف مفاهیم پژوهش
الف: تعریف نظری متغیرها
اهمال کاری تحصیلی: طفره رفتن از انجام تکالیف، غفلت از آماده شدن برای امتحان و نوشتن مقالهها تا آخرین روزها و لحظات ترم تحصیلی می باشد (سولومون و راثبلوم،۱۹۸۴).
خودکارآمدی: به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. (بندورا ، ۱۹۹۷ ؛به نقل از حسینچاری ، ۱۳۸۶).
ب: تعریف عملیاتی متغیرها
اهمال کاری تحصیلی: نمره ای که فرد از پاسخگویی به پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (۱۹۸۴) به دست آورده است.
خودکارآمدی تحصیلی: مداخلات آموزشی ۱۰جلسه ای است که مطابق چارچوب پیوست اجرا شده است.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدّمه
واژه انگلیسی procrastination در فارسی معادل، تعلل، اهمال کاری ، سهل انگاری و به تعویق انداختن کار می باشد (الیس ونال، ۱۹۷۷؛ ترجمه فرجاد، ۱۳۸۲). سابقه تاریخی اهمال کاری به سه هزار سال قبل بر می گردد،ولی در حدود چهل سال است که این بخش در روانشناسی مطرح شده است. اما حتی امروز برای ما قابل فهم نیست که چرا کاری را که اکنون می توانیم انجام دهیم به تأخیر میاندازیم(فراری و همکاران، ۲۰۰۷). مبحث اهمال کاری در روانشناسی کشور ما مفهومی نسبتاً جدید است. متأسفانه چنین پدیده زیان باری اگر چه در کشورهای مختلف پژوهشهای بسیاری را برانگیخته و بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا فرهیخته، مصادیق مختلف آن دیده می شود، در کشور ما کمتر مورد توجه قرار نگرفته است.
همه ما گاهی از انجام وظایفمان طفره میرویم، اما این برای عدهای به شکل یک روش زندگی مشکل آفرین در آمده است. گاهی اوقات اهمال کاری در معانی مثبت و قابل قبول بکار میرود. برای مثال هنگامیکه ما اقدام به انجام کاری میکنیم انتخابهایی را که با کسب اطلاعات جدیدتر میتوانستیم داشته باشیم از دست خواهیم داد. در نتیجه اقدام به انجام عملی نکردن یک ارزش است. همچنین هنگامیکه از پیامدهای یک اقدام مطمئن نیستیم مخصوصاً اگراحتمال آسیب رسیدن به دیگران یا خود فرد مطرح باشد، اهمال کاری میتواند منطقی باشد(استیل،۲۰۰۷).
البته به تأخیر انداختن کارها در برخی مواقع طبیعی و منطقی است.گاهی اهمال کاری در انجام یک کار (البته نه بیش از حد) ممکن است باعث شود که آن کار بهتر ارائه گردد. اما بطور کلی اغلب تأخیرهای انجام گرفته توسط افراد، غیر منطقی می باشند (الیس و نال ۱۹۷۷، ترجمه فرجاد، ۱۳۸۲).
فراری و همکاران (۲۰۰۷) نه تنها اهمال کاری مزمن را راهبردی موثر نمی داند بلکه آن را نابهنجار ، خود تخریب گرانه و فاقد کارکرد می داند. به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که که ممکن است سرانجام ناخوشایندی را برای افراد در پی داشته باشد. هرگز نمی توان از تأخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر انجام دادن آنها دفاع کرد. این رفتار به تدریج در وجود انسان بصورت عادت در می آید و علاوه بر اینکه برای خود فرد نیز رنج آور است و پیامدهای زیان باری برای فرد در بردارد (الیس و نال، ۱۹۷۷، ترجمه فرجاد،۱۳۸۲).
افراد اهمال کار، خود نیز به نامطلوب بودن کارشان اذعان دارند و همواره به واسطه این عادت نامناسب در رنج و عذاب هستند. این دسته از افراد در احساس ناخوشایندی و بی ارزشی درگیر می باشند. به عبارت دیگر افراد اهمال کار علی رغم احساس زودگذری که به دلیل به تعویق انداختن کارها برایشان حاصل می شود، بعد ازآن به فکر می روند و به دنبال تحلیل عملکرد خویش دچار ناامیدی از خود می شوند (راثبلوم، ۱۹۹۹، به نقل از فراری، ۲۰۰۱). والترز (۲۰۰۳) معتقد است صرفهنظر از سببشناسی اهمال کاری به دلیل پیآمدهای شناختی ـ هیجانی منفی که دارد رفتاری ناسازگارانه است.
هرچند در مسیربیان پژوهشهای انجام گرفته به موارد خاصی خواهیم پرداخت که صورتهایی مثبتی از اهمال کاری را بیان می کنند، اما در این پژوهش صورتهای منفی اهمال کاری موردنظر است و حتی در مواردی نتایج تحقیقات آنان را نیز به چالش می کشد.
مفهوم اهمال کاری
مانند بسیاری از اصطلاحات روانشناسی، تعریف اهمال کاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع تحقیق کردهاند بسیار متنوع و متعدد می باشد. اهمال کاری یکی از مشکلات رفتاری است که شیوع بسیار زیادی دارد.
بالکیس و دورو (۲۰۰۷) اهمال کاری را پدیدهای تعریف میکنند که فرد از وظایف و مسؤولیتهایش در یک شکل و اندازه و زمان به موقع و در حد انتظار غفلت میکند، با وجود داشتن قدرت و توانایی مطلوب جهت انجام آن و آگاهی از پیامدهای ناخوشایند طفره رفتن و اینکه میتواند اجتنابپذیر باشد.
فراری وتیک[۱۶] (۲۰۰۰) اهمال کاری را حالتی می داند که تأخیرهای مکرر در انجام تکلیف به عنوان شیوه زندگی فرد تلقی می گردد.کنوس (۲۰۰۰، به نقل از استیل،۲۰۰۷) اهمال کاری را تمایل به اجتناب از فعالیتها و تکالیف و محول نمودن آن به آینده و توجیه تاخیر در انجام فعالیت تعریف کردهاند.
الکساندر و انوگبازی(۲۰۰۷) اهمال کاری را به عنوان نبود عملکرد خودتنظیمی و گرایش رفتاری در به تأخیرانداختن آنچه برای رسیدن به هدف ضروری است میدانند. البته این موضوع مبرهن است که تمام اصطلاحاتی که به نوعی به اهمال کاری ارتباط دارند بیانگر به تعویق انداختن، به تأخیر انداختن و به فردا موکول کردن کارها میباشد.
از سالها قبل در جهان غرب ارزش بررسی اهمال کاری ، شناخته شده بود، اما تاریخ نخستین مطالعه علمی اهمال کاری به اواسط دهه۱۹۸۰ باز میگردد (لای[۱۷]، ۱۹۸۷).
اولین تحلیل تاریخی بر روی اهمال کاری توسط میلگرام[۱۸] در سال (۱۹۹۲) نوشته شد که در آن اشاره به رشد اهمال کاری همراه با پیشرفت جوامع میشود و نخستین کتاب در زمینه اهمال کاری توسط فراری، جانسون و مک کوئن[۱۹] (۱۹۹۵،به نقل از اکبرزده ۱۳۹۳) انتشار یافت. آنان در این کتاب عنوان میکنند که هزاران سال است که اهمال کاری وجود دارد اما معنی و مفهوم منفی خود را از زمان ظهور انقلاب صنعتی کسب کرده است. قبل از این اهمال کاری به عنوان امری کاملا طبیعی حتی گاهی اوقات در معنی مثبت بکار میرفت (استیل، ۲۰۰۷). از مطالعات انجام گرفته در خصوص خود گزارشیهای اهمال کاران حدس زده میشود که میزان بروز اهمال کاری رو به افزایش است . با توجه به اینکه در عصر حاضر هنگامیکه بیشتر مردم با تکالیف چندگانه و پیچیدهای روبرو میشوند که باید در محدوده زمانی کوتاهی انجام شود تعجب آور نیست که هم اکنون به این موضوع اهمیت داده شود (میلگرام ، میتال و لئوسن[۲۰]، ۱۹۹۸).
انواع اهمال کاری
در پژوهشهای مختلف اهمال کاری به شیوههای متعددی طبقه بندی شده است که اغلب بر مبنای مشاهدات بالینی پژوهشگران انجام شده است. بورکا و یان[۲۱] (۱۹۸۳، به نقل از شهنی ییلاق و همکاران، ۱۳۸۵) طی مشاهدات بالینی خود سه نوع افراد اهمالکار را معرفی نمودند: مضطرب[۲۲]، معتقد به شانس[۲۳] و طغیانگرا[۲۴]. برحسب صورتهای سازگارانه و ناسازگارانه اهمال کاری آن را به دو دسته اهمال کاری فعال و اهمال کاری منفعلانه (چو و چوی[۲۵]، ۲۰۰۵) و از حیث انگیزه تمایل به اهمال کاری به دو نوع اجتنابی و برانگیخته تقسیم می کنند (هرینگتون[۲۶]، ۲۰۰۵).
درهمین راستا فراری (۱۹۹۴) بین اهمال کاری کارکردی و اهمال کاری غیر کارکردی تفاوت میگذارد.
اهمال کاری کارکردی: نوعی تاخیر در انجام کار است که میتواند احتمال موفقیت را افزایش دهد.
اهمال کاری غیرکارکردی: تاخیر در انجام کار یا تصمیم به صورت غیر عادی و وسواسی است که در این صورت، این تاخیر مانع موفقیت فرد می شود. درهمین مسیر دو نوع اهمال کاری غیرکارکردی را مشخص می کند:
۱- اهمال کاری در تصمیم گیری: که به عنوان تاخیر عمدی در تصمیم گیریهایی که باید در یک چارچوب زمانی معین گرفته شوند، تعریف می شود .
۲- اهمال کاری رفتاری مزمن: که به تاخیر در انجام عمل گفته میشود که با هدف حفظ عزت نفس در فرد انجام میشود. این نوع اهمال کاران معتقدند که ارزش ذاتی آنها فقط با توانایی در انجام کار تعیین می شود( فراری۱۹۹۲).
درهمین راستا میگرام و تنی[۲۷] (۲۰۰۰) دو گونه اهمال کاری راگزارش میکنند:۱-اهمال کاری رفتاری[۲۸] یا اجتنابی که به معنای تأخیر در تکمیل تکالیف اصلی و مهم است.
که همانطور که گفته شد فراری (۱۹۹۲ ؛ فراری و ایمونز[۲۹]، ۱۹۹۴) اهمال کاری اجتنابی را راهبردی جهت جلوگیری از تهدید عزت نفس در برابر شکست در تکالیف آزارنده میدانندکه با خود پنداره ضعیف ، وابستگی میان فردی و انجام تکانشگرانه تکالیف در دقیقه نود در ارتباط است.
۲ – اهمال کاری تصمیمگیری[۳۰] : به معنای تأخیر آگاهانه در تصمیمگیری در چارچوب زمانی معین میباشد. اهمال کاری در تصمیم گیری در شرایط پر استرس می تواند الگوی رفتاری سازگارانه ای باشد. ولی در غیر این صورت با هویت آشفته ناتوانی در پردازش شناختی و رفتارهای خود تخریبی که مستقل از هوش است در ارتباط است (ایفرت[۳۱] و فراری، ۱۹۸۹).
اهمال کاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفههای شناختی، عاطفی و رفتاری آن تظاهرات گوناگونی دارد. با استناد به آزارندگی تکالیف و اجتناب از تصمیمگیری پنج نوع مختلف از اهمال کاری را مورد توجه قرار میدهند: از جمله اهمال کاری در تصمیم گیری، اهمال کاری روان رنجورانه، اهمال کاری وسواس- اجباری، اهمال کاری تحصیلی، اهمال کاری عمومی یا کلی.
۱ـ اهمال کاری تحصیلی: به عنوان طفره رفتن از انجام تکالیف، آماده شدن برای امتحان و نوشتن مقالهها در آخرین روزها و لحظات ترم تحصیلی.
۲ـ اهمال کاری عمومی یا کلی: که همان طفره از انجام فعالیتهای جریان عادی زندگی روزمره طبق برنامه زمانبندی شده و انجام آن در زمان تعیین شده می باشد.
۳ـ اهمال کاری در تصمیمگیری: عدم توانایی اتخاذ تصمیم به موقع و فوری در رویارویی با بسیاری از شرایط و مشکلات زندگی.
۴ـ اهمال کاری روانرنجورانه: تمایل در به تأخیر انداختن تصمیمات مهم زندگی (به علت اضطراب، نگرانی افسردگی یا بیماری و ناراحتیهای روانی دیگر).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۵ـ اهمال کاری وسواسی ـ اجباری (یا غیرعادی): بروز همزمان اهمال کاری در تصمیمگیری و اهمال کاری رفتاری در یک شخص میباشد. اما متداولترین شکل اهمال کاری ، در سنین نوجوانی و جوانی اهمال کاری تحصیلی است (کاگان ، کاکیب و کاندمیر [۳۲]،۲۰۱۰).
علل اهمال کاری تحصیلی
با وجود این واقعیت که اهمال کاری در هرجایی از وظایف روزانه رخ میدهد، اما در میان دانشجویان و در محیطهای تحصیلی بسیار مکرر است و مخل پیشرفت تحصیلی و موفقیت آنان میتواند بشود. با وجود اینکه نوجوانان مقدار زیادی از وقت خود را باید درگیر در فعالیتهای مدرسه باشند اما زمان محدودی را به انجام وظایفی مانند کار تحقیقات و مطالعه میپردازند. به نظر میرسد که اهمال کاری تحصیلی یک پدیده شایع برای حدود ۷۰ درصد از دانشجویان است (دی، منسیک و اوسلیوان، ۲۰۰۲).
استیل،بروتن ، وامچ[۳۳] (۲۰۰۱) با مطالعه بر روی ۱۹۳۰ دانشآموز سعی کرد تا علل اهمال کاری را در آنان مشخص کند او ۴ عامل را در افزایش احتمال بروز آن مؤثر دانست که به صورت متقابل بر هم اثر میگذارند.۱ـ اهمیت و ارزش تکالیف برای افراد ۲ـ جذابیت تکالیف ۳ـ آمادگی و تمایل فرد جهت اهمال کاری و طفره رفتن وظایف و تکالیف ۴ـ زمان در دسترس فرد. استیل و همکاران (۲۰۰۱) بیان میکند که در مواردی که تمایل شخص به اهمال کاری بالا و زمان در دسترس برای انجام تکالیف زیاد باشد هم چنین در مواردی که تکالیف کم ارزش و کم اهمیت و فاقد جذابیت تلقی شوند، احتمال بروز اهمال کاری در بالاترین حد است.
استیل(۲۰۰۷)اظهار میکند تمایل فرد به اهمال کاری از ارزش تکالیف مهمتر است. در این شرایط با وجود اینکه فرد اهمیت تکلیف و پیامدهای مثبت اجرایی آن را درک میکند ولی غلبه بر اهمال کاری را سخت میداند و در برابر آن ناکام میشود.
اغلب تئوریهای مربوط به انگیزه کار در تلاشاند تا توصیف کنند چطور عملکرد افراد را افزایش دهند،چطور کار را برای افراد خوشایند و مطلوب سازند و اینکه چرا افراد فعالانه تلاش میکنند تا پیامدهای مثبت را کسب کنند. به ندرت به این موضوع توجه شده که چرا افراد در بعضی موارد جهت انجام بعضی امور برانگیخته نمیشوند و یا از برخی پیامدها اجتناب میکنند به جای اینکه به آن ها رو بیاورند (ون ارد[۳۴] ،۲۰۰۰).
ادبیات اهمال کاری در مورد علل و یا همبستههای اهمال کاری امکانات زیادی رامطرح کرده است.بررسیها نشان دادهاند که اهمال کاری نه تنها یک مشکل مدیریت زمانی بلکه فرایند پیچیدهای است که شامل مولفههای هیجانی ـ شناختی و رفتاری است (فی وتانگنی[۳۵]،۲۰۰۰، به نقل از شیرزادی، ۱۳۸۹). در تقسیم بندی علل اهمال کاری دو دسته کلی علل روانشناسی و فیزیولوژیکی مد نظر قرار گرفته است از جمله اضطراب ، خودارزشی پایین، خودآگاهی کمتر از سایرین ، نقص در عملکرد لوب پیشانی در زمینه برنامه ریزی ، توجه، کنترل تحریکات و متغیرهای مزاحم (شیرزادی، ۱۳۸۹).
علل فیزیولوژیکی اهمال کاری
تحقیقات پیرامون بررسی دلایل فیزیولوژیکی اهمال کاری بر نقص در قشر جلویی مغز و در ناحیه فورنتال مغز که مسئول کنترل کنشهای اجرایی و رفتارهایی از قبیل تعیین اولویتها و برنامه ریزی کردن، در صدد پاداشهای آنی نبودن و آینده نگری و ممانعت از تکانشگری است ،تاکید دارند.(استروب[۳۶]، ۱۹۸۹، به نقل از استون[۳۷]، ۲۰۰۰).
شیرزادی(۱۳۸۹) به نقش قسمتی از مغز(کرتکس پیشانی ) در اهمال کاری اشاره مینماید. هنگامیکه این قسمت از مغز آسیب ببیند، فرد ممکن است تمایل به انجام دادن کاری داشته باشد، اما از انجام دادن آن خود داری نماید. ولی استون (۲۰۰۰) ارتباط معنی داری بین کرتکس پیشانی و اهمال کاری بدست نیاورده است.
علل روانشناختی اهمال کاری
از جمله علل روان شناختی اهمال کاری فقر مدیریت زمان است (والتر، ۲۰۰۳). مدیریت زمان مناسب در ارتباط با درک روشن از اهداف است. عدم استفاده از زمان بصورت ساختار یافته و انحراف مدام از یک فعالیت به فعالیت دیگر و عدم آگاهی و درک صحیح از اهداف با کمبود مدیریت زمان در ارتباط است. بعضی از افراد قادر نیستند که به طور مؤثر و فعالانه زمانشان را مدیریت کنند(شیرافکن،۱۳۸۷).تحقیقات نشان میدهد که در اهمال کاران کنترل و تخمین لازم برای انجام کار ضعیف است و معمولا در این افراد برآورد اضافی زمان لازم برای انجام کارها و احساس بیش از حد کمبود وقت برای تکمیل کارها وجود دارد(شیرافکن، ۱۳۸۷).همچنین از اولویتها و اهدافشان اطمینان ندارند. در نتیجه ممکن است در برابر تکالیف احساس غرقشدگی، در هم شکستن و دستپاچگی کنند. به همین علت ممکن است انجام تکالیف و وظایفشان را تا آخرین لحظه به تعویق بیندازند و به جای آن بر روی انتخاب فعالیتها و امور غیر مولد و غیر ضروری در دسترسشان تمرکز کنند(فراری و پارکر و ویر[۳۸]،۱۹۹۲).
ناتوانی در تمرکز و کم دقتی و عدم توجه به کار دلیل دوم برای اهمال کاری است. این مشکل احتمالا به عوامل مخدوش کننده محیطی از قبیل: وجود سر و صدا، رفت و آمد، نا مرتب بودن محیط بستگی دارد (استیل و همکاران ، ۲۰۰۱؛ حسین و سلطان، ۲۰۱۰).
اصلیترین دلیل اهمال کاری را ـ ترس و اضطراب مربوط به شکست میدانند، که ترکیبی برآمده از اضطراب ارزیابی عملکرد ـ کمالگرایی ناسازگارانه، کمبود اعتماد به نفس و خودکارآمدی است (فراری، پارکر و ویر، ۱۹۹۲؛سولومون و راثبلوم، ۱۹۸۴). در این حالت شخص بیشتر وقتش را صرف نگرانی و اضطراب در مورد امتحانات و انجام کارها میکند تا اینکه به انجام آنها اقدام کند (فراری، ۱۹۹۴).
اهمال کاری میتواند به عنوان تعارض بین باید ـ خواستن نامیده شود.به این معنی که فرد روی اموری کار میکند که میخواهد و به آنها تمایل دارد به جای اینکه روی مواردی کار کند که در آینده به موجب آن پاداش دریافت میکند (بازرمن[۳۹]، ۱۹۹۸، به نقل از ازر و ساگز[۴۰]، ۲۰۱۱).
تعادل میان چالش برانگیزی تکالیف و مهارت میتواند در تبیین اهمال کاری در انجام تکالیف نیز مورد بحث باشد. در این صورت دو بعد از تکالیف میتواند در ارتباط با اهمال کاری هدف قرار گیرد: ۱ـ اهمال کاری در تکالیفی که جذابیت ندارند ۲-یا طفره رفتن از انجام آن به علت اینکه بیش از حد چالش برانگیزند و یا به اندازه کافی چالش برانگیز نیستند. تکالیف پیچیده و مشکل در مقایسه با ادراک توانایی فرد به عنوان تهدید و فشار خارجی درک میشود که منجر به اجتناب میشود (ارز و دراسن[۴۱]، ۱۹۹۷، به نقل از فاران[۴۲] ، ۲۰۰۴).
مواجهه با تکالیفی که در مقایسه با توانایی فرد آسان درک میشوند یا آنهایی که ملالآور و بیفایدهاند، اهمال کاری میتواند یک استراتژی به منظور هدر ندادن انرژی و انجام هرچه سریعتر تکالیف در آخرین لحظات زمان تعیین شده باشد که هرچند ریسک آور است مفید نیز میتواند باشد (سیمپسون [۴۳]، ۲۰۰۹).
بین افراد اهمال کار و غیر اهمال کار در هدفها تفاوت وجود دارد. از نظر گولوایتزر و برانداستاتر[۴۴] (۱۹۹۷، به نقل از رومانو ،واک ، هلمیک ، کری و ادکینز[۴۵]،۲۰۰۵) بین رسیدن به هدف و تمایل رسیدن به هدف تفاوت وجود دارد. بعنوان مثال، من میخواهم به هدف X دست یابم، یا من تمایل به رسیدن به هدف Y دارم، هنگامیکه موقعیت Z وجود داشته باشد. اهمالکارها خیلی راحت علاقه خود را به گرفتن نمره الف در درس تاریخ نشان میدهند، اما کمتر با تحلیل واقع گرایانه برای مشخص سازی اقداماتی که باید برای رسیدن به این هدف انجام گیرد، تلاش میکنند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:58:00 ق.ظ ]