گلدبرگ[۱۵۶](۱۹۹۰)
خود فرد
ثبات هیجانی
پیشگام
فهیم
توافق
وجدانی بودن
(همان) .
علی رغم تاکید تحقیقی تعداد کثیری از محققان بر عوامل پنج گانه شخصیت، اصطلاحات گوناگونی برای هر بعد به کار رفته است که این تنوع صرفا محدود به اصطلاحات است نه مفاهیم پایه ای هر بعد، اما عناوین اصلی که معمولا در تحقیقات مختلف به کار می رود بدین صورت است:
۱ . برون گرایی، درون گرایی (یا شادجویی) ( E )
۲ . رفاقت، خصومت (یا دلپذیری) ( A )
۳ . با وجدان بودن (یا اراده) ( C )
۴ . روان رنجور خویی (یا ثبات عاطفی) ( N )
۵ . عقل (یا انعطاف پذیری) ( O )
به منظور توصیف معنی این عوامل در جدول بالا تعدادی از ویژگی های این صفات را که نمره بالا یا پایین را در هر عمل شرح می دهد آورده ایم.
روان نژندگرایی در برابر ثبات هیجانی قرار می گیرد و طیف وسیعی از احساسات منفی از جمله اضطراب، غمگینی، بدخلقی، تحریک پذیری و عصبیت را دربر می گیرد. باز بودن نسبت به تجربه نشان دهنده گستردگی، عمق و پیچیدگی ذهنی در تجارب زندگی فرد است. برونگرایی و سازگاری، صفاتی را در برمی گیرد که درون فردی است یعنی نشان می دهد که افراد با یکدیگر و برای یکدیگر چه می کنند. سرانجام با وجدان بودن، نشان دهنده رفتار وظیفه مدار و هدف مدار است و از لحاظ اجتماعی، نظارت بی وقفه را اقتضاء می کند (پروین،۱۳۸۱). در این پژوهش ما دو بعد روان نژندگرایی و برون گرایی را بررسی می کنیم .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
روان نژندگرایی: از جمله ابعاد گسترده شخصیت مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی، ناسازگاری و عصبی بودن یا روان نژندگرایی است. شخص با گرایش روان نژندی ناراحت است و دارای تلون مزاج می باشد (هوراد [۱۵۷]و هوراد، ۱۹۸۸؛ به نقل از سروقد، ۱۳۹۰). تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، دستپاچگی، عصبانیت، احساس گناه و نفرت مجموعه N را تشکیل می دهد. افراد با روان نژندی بالا نسبت به افرادی با روان نژندی پایین موقعیت ها را بیشتر تهدیدکننده می دانند (اشنایدر[۱۵۸]، ۲۰۰۴).
برون گرایی:برون گرایان تمایل به فعالیت های جسمی و کلامی دارند، افرادی اجتماعی هستند ولی اجتماعی بودن فقط یکی از ویژگی های این افراد است. افزون بر دوستدار دیگران بودن و تمایل به شرکت در اجتماعات و مهمانی ها، این افراد در عمل قاطع، فعال، حراف و اهل گفتگو هستند (مک کری و کاستا، ۱۹۸۰؛ به نقل از سروقد، ۱۳۹۰).
۱۰-۲ شخصیتو راهبردهای شناختی تنظیم هیجان
توجه روزافزون به تاثیر ابعاد گوناگون شخصیت بر استرس و شیوه هایی که افراد در مقابله با آن به کار می برند زمینه ساز انجام پژوهش های متعدد شده است. شخصیت با هر دو عامل استرس و سبک مقابله رابطه داشته و در این راستا مشخص شده است. افراد با ویژگی های شخصیتی متفاوت، سبک های مقابله ای متفاوت ( منفعلانه در برابر فعال ) در برابر تجربه استرس از خود نشان می دهند.
در این راستا کاردام و کراپیک [۱۵۹](۲۰۰۱) نشان دادند که افراد با روان نژندگرایی بالا در مواجهه با موقعیت های تنیدگی زا از راهبرد منفعلانه از قبیل اجتناب، ملامت خود، تفکر آرزومندانه و همچنین شیوه های مبتنی بر ستیزه جویی بین فردی از قبیل واکنش خصمانه و تخلیه هیجانی استفاده می کنند. لذا، سطوح بالاتر روان نژندگرایی به گونه ای فزاینده خطر تجربه عواطف منفی را تشدید می کند که باعث می شود بهزیستی ذهنی افراد کاهش یابد (به نقل از سروقد و همکاران، ۱۳۹۰).
از سویی امیرخان [۱۶۰]و همکاران (۱۹۹۵) نشان دادند که افراد با خصیصه روان نژندگرایی ویژگی هایی از قبیل خشم، اضطراب، شرم، تکانشگری و آسیب پذیری از استرس را نشان می دهند و تکانشگری به ناتوانی در کنترل امیال، آرزوها و خواسته ها مربوط می شوند و در نهایت آسیب پذیری، احساس ناتوانی در مقابله با استرس است. افراد مضطرب وقتی با موقعیتی اضطرابی مواجه می شوند، ناامید شده و دچار ترس می شوند. از این رو افرادی با نمره بالا در روان نژندگرایی شیوه های مقابله ای هیجان مدار را پیشه می کنند. همچنین افراد با ویژگی روان نژندگرایی بالا در موقعیت های استرس زا به شیوه های منفعلانه و نامناسب پاسخ می دهند در حالیکه افراد با برون گرایی بالا راهبردهای مقابله ای فعالانه و کسب حمایت اجتماعی را پی می گیرند ( به نقل از سروقد و همکاران، ۱۳۹۰) .
از سویی گروس (۱۹۹۹) نشان داده است که تفاوت های فردی در تعدیل هیجان در هر یک از مراحل تولید هیجان ها مشاهده می شود. در خلال مرحله انتخاب موقعیت، برون گراها ممکن است بیشتر موقعیت هایی را انتخاب کنند که شانس درگیری اجتماعی داشته باشند. بنابراین راهبردهای متعادل تنظیم شناختی هیجان در افراد روان نژندی گرا و درون گرا مشابه هم بوده و در مقایسه با راهبردهای افراد پایدار هیجانی و برونگرا از کفایت مناسب برخوردار نیستند. یکی از دلایل اساسی تفاوت ها راهبردها را می توان در تفاوت های شخصیتی آن ها جستجو کرد . تفاوت های فردی در برانگیختگی پایه، خصوصیات متمایز کننده برونگرایی / درون گرایی و روان نژندگرایی / ثبات هیجانی است. در این راستا آیزنگ ( ۱۹۹۸) توضیح می دهد که درون گراها بیش برانگیخته هستند و سطوح پایین برانگیختگی را جست و جو می کنند؛ در حالیکه برون گراها کم برانگیخته هستند و سطوح بالای برانگیختگی را جست و جو می کنند. از سویی به اعتقاد کاسپی ( ۱۹۹۹) برون گرایی توصیف گر حوزه ای است که در آن افراد به جای اجتناب از تجربه های شدید به صورت فعال درگیر دنیا می شوند ؛ در حالیکه ، روان نژندگرایی حوزه ای را پیش بینی می کند که افراد در آن، دنیا را به صورت تهدیدزا یا پریشان کننده تجربه می کنند. به عبارت دیگر، افراد دارای خصوصیات بالای روان نژندگرایی، تندخو، به آسانی ناامیدشونده، نگران، دارای تنش و ناتوان در برابر وسوسه ها و کنار آمدن با استرس هستند. متفاوت بودن راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس صفات شخصیتی مختلف ، همسان با خصوصیاتی است که مورد اشاره قرار گرفت (به نقل از حسنی و همکاران ،۱۳۸۷).
در این راستا لی بگلی[۱۶۱] و همکاران (۲۰۰۵) بیان می کنند که افراد برون گرا بیشتر به استفاده از اشکال سازگارانه مقابله مانند جستجوی حمایت اجتماعی، تفکر مثبت یا تفسیر دوباره، جانشین سازی و کنترل، تمایل نشان می دهند (به نقل از شکری، ۱۳۸۶).
۱۱-۲ شخصیت و اختلالات هیجانی
تبیین روابط بین شخصیت و اختلالات هیجانی از دیرباز مورد توجه دیدگاه های روانشناختی بوده و هست که در این راستا نظریه پردازان رویکرد صفات تاکید فراوانی به روابط بین آن ها داشته اند به نحوی که کوستا و مک کری (۱۹۸۰) تاکید نموده اندکه بی ثباتی هیجانی و ناسازگاری نقش بسیار مهمی در رشد و ثبات خلق منفی ایفا می کند. از سویی پنلی و توماکا [۱۶۲](۲۰۰۲) و مک[۱۶۳] و همکاران (۲۰۰۴) نشان داده اند که افراد با روان نژندی بالا محرک های منفی ناچیز را درست همانند فشارهای منفی شدید مورد ارزیابی قرار می دهند. در این راستا کرینز[۱۶۴]و همکاران (۲۰۰۲) و ارمل[۱۶۵] و همکاران (۲۰۰۴) مشخص کرده اند که در دوره های افسردگی، روان نژندگرایی افزایش و برونگرایی کاهش می یابد. از سویی کاستا و مک کری (۱۹۹۲) نشان دادند که افراد دارای بالاترین نمره در روان نژندگرایی عموما مضطرب، مستعد ناراحتی و نگرانی، پرخاشگر و تکانشی هستند( به نقل از شکری،۱۳۸۴).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
همچنین هایس و جوزف[۱۶۶] (۲۰۰۳) معین کردند که برونگرایی بهترین پیش بینی کننده شادمانی در مقیاس سنجش شادمانی آکسفورد به شمار می رود و در این راستا واتسون و هیوبارد[۱۶۷] (۱۹۹۶) نشان دادند که افراد برونگرا سطوح بالایی از شادی و شعف ، انرژی ، علاقه و خستگی ناپذیری را از خود نشان می دهند. از سویی کاظمی (۱۳۸۷) مشخص نمود که برون گرایی و مسئولیت پذیری، رابطه مثبت و معنادار و روان نژندگرایی رابطه منفی و معنی دار با شادکامی دارد. همچنین چنگ و فورن (۲۰۰۳)نشان دادند که بین شادکامی و افسردگی رابطه منفی وجود دارد و اضطراب و افسردگی از ویژگی های روان نژندی به شمار می آیند و از سوی دیگر افراد شادکام از هیجانات منفی ، ازجمله افسردگی و اضطراب دوری می کنند و به دنبال کسب روابط مثبت و صمیمانه با دیگران هستند.
همچنین فرجی (۱۳۹۰) طی پژوهشی نشان داد که نمرات بالا در ویژگی های مربوط به روان نژندگرایی، با آمادگی بیشتر فرد برای تجربه احساسات منفی و افزایش آسیب روانی توام است. افراد دچار علایم مربوط به اختلال وسواس فکری– عملی، تمایلات درونگرایی بیشتری داشته و افراد جزم اندیشی بوده و هیجانات منفی از قبیل اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه می نمایند. همچنین بین روان نژندگرایی با تمامی اختلال های روانی رابطه مثبت وجود دارد به عبارت دیگر هر چه ویژگی های روان نژندگرایی افزایش پیدا کنند شدت علایم نیز افزایش یافته و متقابلا سلامت روان کاهش می یابد. همچنین بین ویژگی شخصیت روان نژندگرایی و وسواس شستشو، وارسی و تردید در بیماران مبتلا به وسواس رابطه معنادارمثبت وجود دارد ونمراتبرافراشته روان نژندگرایی آسیب پذیری در رشد اختلال وسواس فکری – عملی را افزایش می دهد.
۱۲-۲ راهبردهای تنظیم هیجان و اختلالات هیجانی در پرتو پژوهش ها
صالحی و همکاران (۱۳۹۰) در مطالعه ای بر روی دانشجویان دانشگاه اصفهان دریافتند که دو راهبرد شناختی تنظیم هیجان یعنی فاجعه انگاری و نشخوارگری می توانند پیش بینی کننده مشکلات هیجانی باشند.
در مطالعه ای دیگر که توسط یوسفی (۱۳۸۵) روی دانش آموزان مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان شیراز انجام گرفت، نتایج حاکی از این بود که راهبردهای شناختی ملامت خود، نشخوارگری، ارزیابی مجدد مثبت، فاجعه انگاری و ملامت دیگران پیش بینی کننده های مهم افسردگی و اضطراب هستند.
از سویی پور فرج عمران ( ۲۰۱۱) در مطالعه ای که روی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رابطه آن با اضطراب و افسردگی انجام داد نشان داد که فاجعه انگاری، ملامت خود و نشخوارگری با سطوح بالای اضطراب و افسردگی رابطه دارد و ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی با سطوح پایین اضطراب و افسردگی مرتبط است.
همچنین پیوسته گر ( ۱۳۸۷) در مقایسه رابطه راهبردهای تنظیم شناختی عاطفی با علایم افسردگی در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز درمانی و دیگر نوجوانان شهر تهران به این نتیجه رسید که میان راهبردهای تنظیم شناختی عاطفی دو گروه تفاوت معناداری است. راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری و فاجعه انگاری با علایم افسردگی رابطه مثبت دارد. پذیرش با نشانه های افسردگی در مراجعه کنندگان به مراکز رابطه مثبتی دارد و راهبرد ملامت دیگران در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز نسبت به نوجوانان سالم بیشتر گزارش شده است.
از طرفی مشهدی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهشی بر روی دانش آموزان پایه سوم، چهارم و پنجم ابتدائی دریافتند که راهبردهای ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری و ملامت دیگران با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت و راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت با این اختلالات رابطه منفی دارد و همچنین راهبرد دیدگاه گیری تنها با اضطراب رابطه منفی دارد. راهبردهای نشخوارگری، فاجعه انگاری، ملامت خود و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی تغییرات اضطراب را پیش بینی می نماید و راهبردهای فاجعه انگاری، ملامت دیگران، تمرکز مجدد مثبت، پذیرش، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و نشخوارگری تغییرات افسردگی را پیش بینی می کنند.
همچنین گارنفسکی و کراج ( ۲۰۰۵) در مطالعه ای که به منظور مقایسه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و رابطه آن ها با علایم افسردگی بر روی پنج گروه از افراد (جوان تا پیر) انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در همه گروه های سنی نشخوارگری، فاجعه انگاری، کمبود ارزیابی مجدد مثبت و همچنین ملامت خود (به جز گروه سنی پیر)، نقش مهمی در نشانه های آسیب شناسی بازی می کند. بر اساس این مطالعه، نشخوارگری، ملامت خود، فاجعه انگاری و کمبود بازارزیابی مثبت با نشانه های افسردگی در جوانان رابطه دارند.
از طرفی گارنفسکی، کراج و اسپینهاون (۲۰۰۰) در مطالعه ای دیگر بر روی ویژگی های روانسنجی راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و ارتباط با میزان اضطراب و افسردگی نشان دادند که نشانه های افسردگی و اضطراب تنها با یک راهبرد مقابله ای ایجاد نمی شود بلکه چندین راهبرد مختلف با هم در ایجاد این نشانه ها نقش دارد. افرادی که از راهبردهای سازگارانه تر مثل تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت استفاده می کنند نشانه های اضطراب و افسردگی را گزارش نمی کنند ولی افرادی که از راهبردهای ناسازگارانه مثل نشخوارگری، ملامت خود و فاجعه انگاری استفاده می کنند نشانه های افسردگی و اضطراب بیشتری را گزارش می کنند.
از سویی دنیس (۲۰۰۷) مطالعه ای بر روی ۶۷ نمونه غیربالینی انجام دادند تا مشخص کنند رابطه ای بین استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان (سرکوب گری و بازارزیابی مجدد شناختی) با اضطراب و افسردگی وجود دارد یا نه؟ در این مطالعه بازارزیابی مجدد شناختی عامل کلیدی در کاهش خطر خلق افسرده بود.
در مطالعه ای دیگر که آلدوا و هوکسما (۲۰۱۰) بر روی راهبردهای تنظیم هیجان و رابطه آن ها با اختلالات روانپزشکی انجام دادند دریافتند که نشخوار فکری بیشترین ارتباط را با اختلالات روانپزشکی از جمله افسردگی و اضطراب دارد، پذیرش با افسردگی و اضطراب ارتباط معناداری نداشته و برآورد مجدد با افسردگی و اضطراب ارتباط کمی دارد.
در مطالعه ای که توسط کارتی[۱۶۸] و همکاران (۲۰۱۰)، بر روی کودکان مضطرب انجام شد با این نتیجه رسیدند که کودکان مبتلا به اختلال اضطرابی، پاسخ های هیجانی منفی را به طور شدیدتری تجربه می کنند، ارزیابی مجدد مثبت به طور موثرتری هیجانات منفی را هم در کودکان مضطرب و هم غیر مضطرب کاهش داد و تفاوتی بین دو گروه در این راهبرد نبود. کودکان مضطرب به طور مداوم هر روز در مقایسه با کودکان غیر مضطرب از ارزیابی مجدد مثبت کمتری استفاده می کردند.
در مطالعه ای دیگر که گارنفسکی و همکاران (۲۰۰۲)، به منظور مقایسه نمونه های بالینی و غیر بالینی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ملامت خود، فاجعه انگاری و باز ارزیابی مجدد مثبت با دیگر راهبردها مرتبط است و مهمترین ملاک برای تشخیص بین دو گروه هستند. دو راهبرد ملامت خود و فاجعه انگاری به طور معنادار توسط افراد بالینی نسبت به گروه غیر بالینی بیشتر گزارش می شود و ارزیابی مجدد مثبت به طور معنادار توسط گروه غیر بالینی بیشتر گزارش می شود. افراد بالینی همچنین نمره های زیادی در ملامت دیگران و پذیرش نشان دادند همچنین تفاوت معناداری میان دو گروه در راهبردهای دیدگاه گیری، تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی دیده نشد.
در مطالعه ای هم که ریان[۱۶۹] و همکاران (۲۰۰۵) انجام دادند، دریافتند که افسردگی توسط ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری و پذیرش پیامدها یا تحمل آنچه اتفاق افتاده است و کاهش ارزیابی مجدد مثبت پیش بینی می شود؛ همچنین، اضطراب توسط ملامت خود، نشخوارگری، فاجعه انگاری و کاهش ارزیابی مجدد مثبت پیش بینی می شود.
کمپل و همکاران (۲۰۰۵)، که به بررسی تنظیم هیجانی سه گروه از افراد مبتلا به افسردگی ، اختلالات اضطرابی و به هنجار پرداختند به این نتیجه دست یافتند که افراد بالینی (مبتلا به افسردگی و اضطراب) هیجانات خود را کمتر می پذیرفتند و بیشتر از افراد به هنجار به سرکوبی هیجانات خود می پردازند.
در مطالعه ای که توسط ارینگ[۱۷۰]و همکاران (۲۰۰۸)، بر روی ۴۲ فرد با سابقه افسردگی و ۴۲ فرد بدون این سابقه انجام شد نشان دادند که افراد افسرده ای که بهبود یافته بودند نسبت به گروه کنترل به طور معنادار سطوح بالایی از راهبردهای ناکارآمد و مشکلات خودگزارشی وکمتر راهبردهای کارآمد گزارش می کنند.. گروه بهبود یافته، راهبردهای ناکارآمد مانند نشخوارگری و فاجعه سازی بیشتری نشان دادند اما راهبردهای سرزنش خود و سرزنش دیگران در آن ها دیده نشد. افراد با سابقه افسردگی نسبت به گروه کنترل از راهبرد دیدگاه گیری کمتر استفاده می کنند. در راهبردهای ارزیابی مثبت و تمرکز مجدد مثبت دو گروه تفاوتی نداشتند.
۱۲-۲ راهبردهای تنظیم هیجان، شخصیت و اختلالات هیجانی در پرتو پژوهش ها
حسنی و همکاران (۱۳۸۷) در مطالعه ای که بر روی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و روان نژندگرایی و برون گرایی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد روان نژند گرا در برخورد با تجربه منفی، بیشتر از راهبردهای ملامت خود، پذیرش، نشخوارگری، دیدگاه گیری، فاجعه انگاری و ملامت دیگران استفاده می کنند. راهبردهای رایج افراد برون گرا، تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه گیری و ارزیابی مجدد مثبت بود.
در پژوهشی که صادری (۱۳۸۸) بر روی ۱۵۰ افسرده غیربالینی انجام داد به این نتیجه رسید که بین علایم افسردگی با نشخوار فکری، نگرانی، درخودفرورفتن، تعمق و روان نژندگرایی در افراد رابطه مثبت وجود دارد علاوه بر این روان نژندگرایی با نگرانی، نشخوار فکری و تعمق رابطه مثبت دارد.
در مطالعه ای که توسط چیوکوتا و استایلز (۲۰۰۵) انجام شد مشخص گردید که نشانه های افسردگی به طور مثبت توسط روان نژند گرایی و به طور منفی توسط برونگرایی پیش بینی می شود.
در مطالعه ای دیگر که توسط موریس[۱۷۱](۲۰۰۴) بر روی کودکان ۱۳ – ۸ ساله غیر بالینی انجام شد نشان داده شد که میان روان نژند گرایی و اضطراب رابطه مثبت وجود دارد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:56:00 ب.ظ ]