عصر حاضر را عصر دانش[۱۴]، عصر فرا تغییر[۱۵] و عصر دانایی نامیده اند. گام نهادن در وادی بی کران هزاره سوم و تجربه جهانی شدن خود مستلزم مجهز شدن به دانایی و توانایی است (تفرشی، ۱۳۸۱) در طلیعه ی قرن جدید که سازمانها به خصوص نهادهای آموزشی با محیط رقابت جهانی مواجه هستند همواره نیاز به تغییرات ریشه ای و خلاقیت های کاری احساس می شود (گجسل[۱۶]، ۲۰۰۳)
نظر به اهمیت آموزش و پرورش در رشد ابعاد و وجود آدمی و تامین نیازهای فردی و اجتماعی امروزه، این سازمان بسیار گسترش یافته و از آنجا که حیات و پویایی، نوآوری، فرهنگ و تمدن هر جامعه ای در گرو میزان کیفیت آموزش و پرورش آن جامعه است.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
در دوران کنونی آموزش و پرورش مهمترین مساله در جوامع بشری به شمار می رود چون کلید فتح آینده است (رمضانی، ۱۳۸۹).
و در حالیکه نظامهای آموزشی زیر بنای هر گونه تغییر و پیشرفت می باشند، چنانچه در عصر رقابتی امروز توان همگامی با سایر بخشها صنعتی، اقتصادی و .. را نداشته باشند کارکردهای خود را زیر سوال خواهند برد لذا شاید بتوان گفت که فرایند یادگیری سازمانی و توانمند سازی در موسسات آموزشی از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است زیرا همواره مدیران و کارکنان متعهد و توانای این موسسات می توانند پیشگام هر گونه تغییر باشند. به هر حال نظام آموزشی موفق باید خود را با تغییرات هماهنگ سازد و انعطاف لازم را در ساختار و کارکنان خود ایجاد نماید تا بهترین شکل ممکن بتواند تعاملی پویا و همه جانبه با این تغییرات داشته باشد.در این رابطه اگرچه تحقیقاتی وجود دارد که به صورت جداگانه به متغیرهای مورد نظر پرداخته است اما موردی که به طور مستقیم به بررسی رابطه بین یادگیری سازمانی و توانمندسازی باتعهد سازمانی پرداخته باشد,یافت نشد به همین منظورباتوجه به نیاز واهمییت موضوع به خصوص در نهادهای آموزشی, محقق به تبیین رابطه یادگیری سازمانی و توانمند سازی باتعهد سازمانی دربین دبیران زن مقطع متوسطه ناحیه۴شیراز پرداخت.
عکس مرتبط با اقتصاد
اهداف پژوهش
هدف کلی:
تبیین رابطه یادگیری سازمانی و توانمند سازی با تعهد سازمانی دبیران زن مقطع متوسطه ناحیه ۴ شیراز
اهداف فرعی:
تبیین رابطه ابعاد یادگیری سازمانی با تعهد سازمانی دبیران
تبیین رابطه ابعاد توانمندسازی با تعهد سازمانی دبیران
پیش بینی تعهد سازمانی از طریق ابعاد یادگیری سازمانی
پیش بینی تعهد سازمانی از طریق ابعاد توانمند سازی
پیش بینی تعهد سازمانی ازطریق یادگیری سازمانی و توانمندسازی
فرضیه های پژوهش:
فرضیه اصلی:
بین یادگیری سازمانی و توانمند سازی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
۱- بین ابعاد یادگیری سازمانی و تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد.
۲- بین ابعاد توانمند سازی و تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد.
۳- ابعاد یادگیری سازمانی به طور معنادار قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشد.
۴- ابعاد توانمند سازی به طور معنادار قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشد.
۵- یادگیری سازمانی و توانمندسازی به طور معنا دار قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشد.
سؤال:
توانمند سازی به عنوان متغیر میانجی به چه میزان تسهیل کننده رابطه یادگیری سازمانی و تعهد سازمانی می باشد.
تعریف مفاهیم و واژه های مورد استفاده:
تعاریف نظری:
الف)تعهد سازمانی:
از نظر لغوی عبارت است از به گردن گرفتن کاری، به عهده گرفتن، نگاه داشتن، عهد و پیمان بستن (معین، ۱۳۷۱)
تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش اغلب اینگونه تعریف شده است:
تعهد سازمانی عبارت است از میزان نسبی همانند سازی با سازمانی خاص یا دلبستگی به آن سازمان که می تواند حداقل به وسیله ی سه عامل زیر مشخص شود:
الف)اعتقاد راسخ به ارزشها و اهداف سازمان
ب)میل به تلاش بیشتر در راه تحقق اهداف سازمان
ج) خواست قوی به باقی ماندن در سازمان و حفظ عضویت سازمان (مودی،پورتر،استیریتز[۱۷]،۱۹۹۲)
در برخی از تحقیقات از یک مدل سه بخش تعهد سازمانی استفاده شده است که عبارت است از: تعهد عاطفی، تعهد تکلیفی یا هنجاری، تعهد مستمر (سامرز[۱۸]، ۱۳۷۴)
۱)تعهد عاطفی:
به عنوان تعلق خاطر یک سازمان از طریق قبول ارزشهای سازمانی و نیز به وسیله تمایل به ماندگاری در سازمان مشخص می شود (موغلی، ۱۳۸۸).
۲)تعهد تکلیفی یا هنجاری:
به عنوان یک وظیفه درک شده و برای حمایت از سازمان و فعالیت های آن تعریف می شود و بیانگر احساس دین و الزام به باقی ماندن در سازمان می باشد و افراد فکر می کنند ادامه فعالیت و حمایت از سازمان دینی است که بر گردن آنهاست (اردستانی، ۱۳۸۷)
۳)تعهد مستمر:
ناشی از درک افزایش یافتن هزینه های از دست رفته در یک سازمان است (محمدی، ۱۳۸۱)
ب)یادگیری سازمانی:
یادگیری سازمانی فرایندی است پویا که سازمان را قادر می سازد تا به سرعت با تغییرسازگاری یابد.یادگیری سازمانی راه اصلی ایجاد کار دانشی وبهبود کارایی سازمان است.پس یک سازمان موفق باید در یادگیری پویا باشد(ژانگ وهمکاران,۲۰۰۹)
یادگیری سازمانی فرایند تشخیص و اصلاح خطاهاست (آرگریس[۱۹]، ۱۹۹۹)
یادگیری سازمانی کاربرد آگاهانه فرایندهای یادگیری در سطوح فردی و گروهی است که منجر به حرکت دائم سازمان به سمت هر چه بیشتر راضی کردن سهامدارانش می شود (دیکسون[۲۰]، ۱۹۹۴)
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
یادگیری سازمانی فرایند بهبود عملیات از طریق دانش و فهم بهتر است (فیول و لیلز[۲۱]، ۱۹۸۵)
ابعادیادگیری سازمانی از دیدگاه(نیف,۲۰۰۱)عبارتند از:چشم انداز مشترک, فرهنگ سازمانی, کار ویادگیری تیمی, اشتراک دانش, تفکر سیستمی, رهبری مشارکتی وتوسعه شایستگی های کارکنان که در این پژوهش به کار گرفته شده است.
چشم انداز مشترک[۲۲]:اهمیت چشم انداز مشترک برای تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده;اول اینکه چشم انداز مشترک تمرکز و انرژی برای یادگیری را فراهم می سازد.دوماینکه،چشم اندازافراد را به عمل سوق می دهد.چشم انداز بیانگر آمال ورؤیاهای آن هااست وبه آن هامعنی می بخشد.سوم اینکه ،کشش به سمت هدف مطلوب بالاتر با نیروی حاکم بر وضع موجود مقابله می کند.چهارم اینکه،ارزش ها ومعانی مشتک،در تعیین نوع دانشی سازمان ذخیره و منتقل می کند،مهم هستند(مارکورات،۲۰۰۲)
فرهنگ سازمانی:هنگامی که اعضای هر جامعه ،سازمان یا گروه برای انطباق با محیط خارجی و حل مشکلات یکپارچگی داخلی تلاش می کنند،ناخودآگاه به یادگیری اقدام کرده اند.به این دلیل که از جهت نظریه پردازی،یادگیری وحل مسائل نه تنها متفاوت نیستندبلکه باید گفت که دیدگاه های متفاوت،فرایند اساسی یکسانی دارند.
کار و یادگیری گروهی[۲۳]:در کار و یادگیری گروهی تأکید براهمیت هم راستایی نیروهاوکارکنان سازمان است تاز به هدر رفتن انرژی جلوگیری شود.یادگیری جمعی عبارت است از فرایندی که طی آن ظرفیت اعضای گروه توسعه داده شده به گونه ای همسو شود که نتایج حاصله از آن چیزی باشد که همگان واقعاطالب آن بوده اند(سنگه،۱۹۹۰).
به اشتراک گذاشتن دانش:انتقال و توزیع دانش انتقال سازمانی و فن اورانه ی داده ها،اطلاعات ودانش را در برمی گیرد. ظرفیت سازمان برای جابه جایی دانش ،بیانگر قابلیت انتقال و به اشتراک گذاشتن قدرت است که لازمه موفقیت شرکت نیز هست. دانش باید به دقت وبه سرعت در سرتا سر سازمان توزیع شود(مارکورات،۲۰۰۲).
تفکر سیستمی[۲۴]:تفکرسیستمی یعنی استفاده از روش سیستمی درتحلیل واداره امور سازمان وتوجه به تأثیر عوامل سازمانی بریکدیگر.باتفکری کلی نگرانه ،فعالیت های تجاری وبه طور کلی سایر تلاس های انسان همگی سیستم هستند.آن هاتوسط ساخته های فعالیت های مرتبط بایکدیگر محدود شده اند ،فعالیت هایی که معمولاًنیاز به سال ها زمان دارند تا به طور کامل بریکدیگر اثر گذارند.از آنجا که ما خود جزئی از این مجموعه هستیم،برای پی بردن به الگوی تغییر بادشواری مضاعفی مواجه هستیم(سنگه،۱۹۹۰).
رهبری مشارکتی:پیامد رهبری مشارکتی،داشتن احساس شراکت کارکنان است.نتیجه چنین کوششی آن است که کارکنان احساس می کنندبه آنان نیاز است و وجودشان سودمند است .تحقیقات ثابت کرده است که مشارکت،مقاومت در مقابل تغیی را کاهش ،تعهد به سازمان را افزایش داده وسطح فشار روانی را پایین می آورد
توسعه شایستگی های کاکنان:شایستگی در ادبیات منابع انسانی،مجموعه ای است از دانش،مهارت ها و رفتارهای قابل مشاهده که در موفقیت یک شغل یا پست سهیم هستند. برای مدیریت مناسب منابع انسانی باید سطح دانش ،اطلاعات،مهارت ها و قابلیت های کارکنان را ارتقا دادو در آنان شایستگی ایجاد کرد.توسعه منابع انسانی با آموزش های زیاد حاصل نمی شود،بلکه باید منابع انسانی به صورت برنامه ریزی شده ونظام مند عمل کند.
ج)توانمند سازی[۲۵]:
توانمندسازی : فرایند توسعه است,فرایندی که باعث افزایش توان کارکنان برای حل مشکل ارتقای بینش اجتماعی و سیاسی کارکنان می شودو آنان راقادر می سازد تاعوامل محیطی را شناسایی کنندوتحت کنترل خود در آورند (کارترایت[۲۶],۲۰۰۲)
توانمندسازی یعنی اینکه کارکنان بتوانندبه خوبی وظایفشان را درک کنند پیش از آنکه به آنها بگویند که چکارکنند(ساوری ولاک[۲۷],۲۰۰۱)
توانمند سازی به مجموعه تکنیکهای انگیزشی اطلاق می شود که به دنبال افزایش سطح مشارکت کارکنان به منظور بهبود عملکرد آنان است (وچییو[۲۸]، ۲۰۰۰).
توماس و ولتهاوس[۲۹](۱۹۹۰)توانمند سازی روانشناختی رافرایند افزایش انگیزش درونی شغلی می دانند که شامل چهار حوزه شناختی،یعنی احساس شایستگی،تأثیرگذاری ،احساس معنی دار بودن وحق انتخاب می شود مطالعات میشرا[۳۰](۱۹۹۲)بعد”اعتماد”را به آن افزودو پنج بعد روانشناختی توانمند سازی به شرح زیر شکل گرفت:
شایستگی[۳۱]:شایستگی به درجه ای که یک فرد می تواند وظایف شغلی را با مهارت و به طور موفقیت امیز انجام دهد اشاره دارد(توماس و ولتهاوس،۱۹۹۰).افرادتوانمند نه تنها احساس شایستگی،بلکه احساس اطمینان دارند که قادرند کارها را با کفایت لازم انجام دهند.آنان احساس برتری می کنند و معتقدند که می توانند راهی برای رویارویی با چالش های جدید بیاموزند.
استقلال[۳۲]:خود مختاری یا داشتن حق انتخاب به معنی آزادی عمل و استقلال فرد در تعیین فعالیت های لازم برای انجام دادن وظایف شغلی اشاره دارد(ولتهاوس و توماس،۱۹۹۰).
احساس استقلال به معنی تجربه احساس انتخاب در آغاز فعالیت ها و نظام بخشیده به فعالیت های شخصی است(وتن و کمرون[۳۳]،۱۹۹۸).استقلال فعالیتی را شامل می شود که با احساس آزادی عمل وتجربه حق انتخاب همراه است(گانگن ودسی[۳۴]،۲۰۰۵).استقلال یک احساس نیاز روانی است(راین ودسی[۳۵]،۲۰۰۰).
مؤثر بودن[۳۶]:مؤثر بودن یا تأثیر گذاری یا به قول وتن و کمرون(۱۹۹۸)پذیرش پیامد شخصی در جایی است که فرد می تواند بر نتایج راهبردی،اداری و عملیاتی شغل اثر بگذارد. تأثیر گذاری عکس ناتوانی در تأثیر گذاری است(اسپیریتزر،۱۹۹۵). این بعد به درجه ای اشاره دارد که رفتار فرد در اجرای اهداف شغلی متفاوت دیده می شود،بدین معنی که نتایج مورد انتظار در محیط شغلی به دست آمده است(توماس و ولتهاوس،۱۹۹۰).
معنی داربودن[۳۷]:معنی دار بودن فرصتی است که افراد احساس کنند اهداف شغلی مهم وباارزشی را دنبال می کنند،آنان احساس می کننددر جاده ای که وقت و نیروی آنان باارزش است(اپلبام و هانگر[۳۸]،۱۹۹۸).معنی دار بودن،یعنی باارزش بودن اهداف شغلی وعلاقه درونی شخص به شغل(توماس و ولتهاوس،۱۹۹۰).معنی دار بودن تناسب بین الزامات کاری و باورها،ارزش ها و رفتارهاست(اسپیریتزر،۱۹۹۵).
اعتمادبه دیگران[۳۹]:اعتماد به علاقمندی گشودگی و اطمینان به دیگران مربوط می شود(میشرا واسپیریتزر،۱۹۹۷).افراد توانمند دارای احساس اعتماد هستند ومطمئن هستند که با انان منصفانه برخورد خواهد شد،آنها اطمینان دارن که صاحبان قدرت و اختیار باآنان بیطرفانه رفتار خواهند کرد،به عبارت دیگر اعتماد به معنی داشتن امنیت شخصی است.
تعاریف عملیاتی
الف)تعهد سازمانی:
منظور از سنجش تعهد سازمانی و ابعاد آن نمره ای است که فرد از پاسخ به پرسشنامه OCQ که توسط مودی اسپیریتزر و پورتر[۴۰](۱۹۷۴) ساخته شده است،کسب می کند.این پرسشنامه حاوی پانزده گویه، می باشدکه با مقیاس ۵ درجه ای از حالت کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم سه بعدتعهد سازمانی رامورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد.
برای
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 11:09:00 ب.ظ ]