(ریچمن،فلاهرتی،۱۹۸۶). معتقدند که تاثیرات اجتماعی اولیه والدین و شیوه درست رفتار آنها بر منابع روانی فرد تا بزرگسالی ادامه دارد و این نکته مهمی است زیرا تحقیقاتی که روی دانش آموزان صورت گرفته است نشان دهنده این مطلب است که عزت نفس بالا و عقاید کنترل شخصی قطعا با سلامت روانی، جسمی و اجتماعی مطلوب فرد همراه است و شامل بهزیستی ذهنی، سلامت خود سنجی،اجتناب از رفتارهای تهدید کننده سلامت، بهبود از بیماری و طول عمر میشود (تیمکو و هریس). به همین نحو تحقیقی روی دانشجویان ایرانی نشان میدهند خود نظم جویی،عزت نفس بالا،اعتماد بین فردی و روشهای حل مساله عقاید کنترل شخصی و روابط اجتماعی درست، با سلامت روانی و اجتماعی و به طبع آن رضایت از زندگی همراه است.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۲-۱۹-۲زمانی برای دوست داشتن
والدینی که به طور مستمر کودکان و نوجوانان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنان گرم و صمیمی هستند و کنترل منطقی و متعادلی را اعمال میکنند. در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبولی را ایجاد میکنند و نیز زمینه مساعد برای بروز تواناییها و قابلیتهای کودکان و نوجوانان خود را فراهم میآورند. برعکس والدین محدودکننده و طردکننده با محدود ساختن شایستگیهای کودکان خود آنان را به تجربه درآوردن توانمندیهایشان محروم میکنند، با گذشت زمان این گروه از کودکان و نوجوانان کم کم به این باور میرسند که بدون کمک والدین نمیتوانند با موضوعات و مسائل زندگی به طریق صحیح و موثر رو به رو شوند. چنین باوری در آنان احساس ترس و اضطراب به وجود میآورد. هاکسلی (۲۰۰۶). در تحقیق خودبه این نتیجه رسید، والدینی که با فرزندان خود رابطه گرم و صمیمی و شیوه فرزند پروری مقتدرانه داشتند؛جهت گیری انضباطی در آنها در رفتار با فرزندانشان به صورت ارتباطی و حمایتی میباشد (دارلینگ،۱۹۹۹).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۳-۱۹-۲رشد اجتماعی
روبین، بورگس، هاستینگ (۲۰۰۲). در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که شیوه فرزند پروری والدین بر رفتارهای آینده کودکانشان عمدهترین تاثیر را میگذارد . با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان اظهار کرد، اولاارتباط بین مادر و فرزند چه قبل از تولد و چه بعد از آن تاثیر بسیار مهمی در رشد روانی اجتماعی کودک به جا میگذارد و دوم علاقه مادر به داشتن فرزند،مسیر تامین کنندهای بین او و فرزندش، داشتن نگرشهای مثبت و منفی مادر در ساخت روانی فرزند تاثیر بسیار میگذارد. مثلا کودک میبیند که بیش از همه از او مواظبت میکند، صادقانه به او محبت میورزد، کودک نیز تلاش میکند تا از فرامین مادر اطاعت کند و یک روابط محبت آمیز استوار بین آن دو برقرار میشود. اما اگر ببیند مادر خونسرد، بیتفاوت است ممکن است واکنشهای شدیدی از خود نشان دهد و او را خودخواه و غیر قابل اعتماد به شمار آورد. در دوره پیش دبستانی نیز وابستگی به خانواده بسیار زیاد است و همواره در همه جا دوست دارد با آنها باشد، در همه حال از آنها کمک میطلبد اگر والدین با کودک خود رفتار مطلوبی نداشته باشند، باعث ایجاد تعارض، تردید در او میشود و اگر وابستگی را تشویق کند او موجودی وابسته به بار میآید که اصولا وابستگی در دختران بیش از پسران دیده میشود. در این راستا اصولا فرزند باید یک رابطه گرم و صمیمی و مستمر را تجربه کندبه گونهای که در این رابطه احساس ارضاء شدن و لذت بردن را داشته باشد. (پارسا،۱۳۷۶).
۲۰-۲نظریه های روانشناسی اجتماعی
۱-۲۰-۲ویگوتسکی
ویگوتسکی نیز بر این باور است که رشد شناختی کودک عمدتا به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند ، وابسته است . دانش ها ، اندیشه ها ، نگرش ها و ارزش های فرد در تعامل فرد بر دیگران تعامل می یابد . از نظر ایشان با توجه به اینکه والدین با فرزندانشان روابط زیادی دارند ، بر رشد اجتماعی آنان نیز تاثیر فوق العاده ای دارند .(سیف ، ۱۳۷۹).
۲-۲۰-۲پارسنز
به نظر پارسنز فرایند اجتماعی شدن اساسا از طریق مکانیسم های تعمیم ، تقلید و همانند سازی که بسیار مهم هستند ، صورت می گیرد . جریانات انگیزش که در مکانیسم های یادگیری وارد می شوند ، به صورت جزئی از مکانیسم های اجتماعی کردن از طریق مشارکت کودک در یک سیستم مکمل انتظارات نقش ها ، سازمان داده می شوند. او معتقد است که اجتماعی شدن کودک قبل از هر چیزتوسط خانواده صورت گرفته و در واقع اجتماعی شدن افراد توسط خانواده را تداوم بخش نظام اجتماعی دانسته است .(پارسنز ، ۱۹۶۲).
۳-۲۰-۲گود
گود بر این عقیده است که انسان باید مهارت های اجتماعی و آداب ویژه ای را یاد بگیرد و خانواده وظیفه دارد انچه را که جامعه از نسل جوان تر تقاضا می کند ، به کودک یاد دهد و آنچه والدین تلاش می کنند به فرزندان خود یاد بدهند ، همان چیزی است که جامعه آنها را برای رفتار یک فرد بزرگسال در آینده کافی می داند گود در توضیح عوامل مهم اجتماعی کردن بر نقش والدین تاکید زیادی دارد و معتقد است والدین در صورت عمل به هفت وظیفه اساسی قادر خواهند بود که تاثیر بسزایی بر اجتماعی شدن فرزندان داشته باشند .این وظایف عبارتند از :۱)گرمی و محبت و پرورش .۲) همانند سازی[۳۵] .۳) اقتدار شناخته شده .۴) پایداری .۵) آزادی .۶) برقراری ارتباط یا ارا ئه توضیح و دلیل .۷) مجازات[۳۶] . (گود،۱۹۹۰).
۲۱-۲تعریف پرخاشگری
روان شناسان در مورد تعریف پرخاشگری با هم توافق ندارند. موضوع اصلی آن ها این است که آیا پرخاشگری را باید بر اساس پی آمدهای قابل مشاهده تعریف کرد، یا بر اساس اهداف کسی که پرخاشگری را از خود بروز می دهد(اکبری، ۱۳۸۵). روان شناسان اجتماعی نیز اگر چه پرخاشگری را به صورت «آسیب رسانی عمدی»تعریف می کنند، اما آن ها می دانند تعیین این که آیا عملی که باعث آسیب وارد شدن به دیگری شده است از روی قصد و عمل بوده یا نه، کاری بسیار دشوار است(بارون ، ۱۳۸۹). به هر حال، در لغت نامه فارسی، پرخاشگری به معنای «ستیزه جویی[۳۷]» آمده است. اتکینسون معتقد است که: «پرخاشگری رفتاری است که قصد آن، صدمه زدن جسمانی و زبانی به فرد دیگر و نابود کردن دارایی اوست». باندورا نیز پرخاشگری را رفتاری می دانست که از نظر اجتماعی مخرب و صدمه زننده است و ارونسون در این خصو ص می گوید: پرخاشگری از ویژگی های فطری و غریزی است و انسان، حیوانی پرخاشگر و ستیزه جو می باشد» (شکاری، ۱۳۸۳). اما بهترین و جامع ترین تعریفی که از پرخاشگری ارائه شده، تعریف براون است. از نظر او «هر عمل و رفتاری که به طور مستقیم در جهت هدفی و به منظور آزار و اذیّت رساندن به دیگران که مایل نیستند مورد آزار و اذیت قرار گیرند اعمال شود» پرخاشگری نامیده می شود (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵).
۲۲-۲انواع پرخاشگرى
۱-۲۲-۲پرخاشگرى وسیلهاى: «اگر رفتارى در جهت رسیدن و دستیابى به هدفى خارجى انجام گیرد پرخاشگرى وسیلهاى تلقى مىشود»(ماسن ، ۱۳۸۰) . بر اساس نظر برخى از محققین (بوس، ۱۹۶۶) در پرخاشگرى وسیلهاى از پرخاشگرى به عنوان روشى براى ارضاى سایر انگیزهها استفاده مىشود. مثلا شخصى ممکن است از تهدید استفاده کند تا دیگران را به انجام دادن خواستههاى خود وادار نماید، یا کودکى ممکن است از پرخاشگرى به عنوان روشى براى جلب توجه دیگران استفاده کند. بیشتر پرخاشگرىهاى اطفال خردسال از نوع وسیلهاى و براى تصاحب شىء مورد علاقه است.
آنان با اعمالى مانند هل دادن در تلاشند تا اسباب بازى دیگران را به چنگ آورند و کمتر مواردى است که به قصد آسیب دیگران و از روى عصبانیت اقدام نمایند.
۲-۲۲-۲پرخاشگرى خصمانه: در صورتى که پرخاشگرى به قصد آسیب دیگران باشد، خصمانه تلقى مىشود. تعریفى که به نظر اکثریت مناسب است این است که: «پرخاشگرى خصمانه هر نوع رفتارى است که هدفش اذیت کردن یا آسیب رساندن به موجود زنده دیگرى است که بر انگیخته شده است تا از این رفتار پرهیز کند. (بارون ۱۹۷۷).»
لازم بهذکر است که پرخاشگرى خصمانه طیف وسیعى از رفتارها را در برمىگیرد و ممکن استبدنى یا کلامى، فعال یا غیرفعال و مستقیم یا غیر مستقیم باشد. (بوس ۱۹۶۶). تفاوت پرخاشگرى بدنى با کلامى، تفاوت بین آزار جسمى و حمله با کلمات است. تفاوت پرخاشگرى فعال با غیرفعال، تفاوت بین عمل آشکار و قصور در عمل است و منظور از پرخاشگرى غیر مستقیم پرخاشگرى بدون برخورد رودررو است. (بناب ، ۱۳۷۴).
۳-۲۲-۲پرخاشگرى مستقیم و غیر مستقیم: این تقسیمبندى براساس شناخت و عدم شناخت علت و یا علل پرخاشگرى صورت پذیرفته است. اگر علتیا علل پرخاشگرى روشن باشد، مثلا فرد دیگرى یا شىءاى باعثشده که ما به مقصود خود نرسیم و ما هم آن عامل را مىشناسیم و از خود رفتار پرخاشگرانه بروز مىدهیم، در این صورت پرخاشگرى مستقیم اطلاق مىشود، اما در صورتىکه عامل پرخاشگرى را نمىشناسیم مثلا در اتوبوس به اشتباه با فردى برخورد مىکنیم و او شروع به پرخاشگرى مىکند، این نوع پرخاشگرى را که زمینههاى قبلى دارد و در حقیقت تخلیه هیجانهاى قبلى است،پرخاشگرى غیرمستقیم مىنامند.(خداپناهی ،۱۳۷۷).
۲۳-۲اَشکال پرخاشگری
پرخاشگر بودن، به معنای حمایت از خود به شیوه ای است که در آن به حقوق دیگران تجاوز می شود. رفتار پرخاشگرانه به صورت معمول تنبیه گرایانه، سرزنش آمیز، تحکیم جویانه و خصمانه است و می تواند تهدید، توهین و حتی تنبیه بدنی را شامل شود. حتی لبخند تمسخر آمیز، عبارت طعنه و غیرت نیز نوعی پرخاشگری است(اسفندیار، ۱۳۸۸).
رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است به شکل های مختلف دیگری نیز از قبیل: برانگیختگی بیش از حد، نگاه های تند و خشن، به هم فشردن دندان ها، ایجاد مزاحمت کردن و حالت دفاعی به خود گرفتن، دیگران را سرزنش کردن، نظم کلاس و مدرسه را به هم ریختن، دروغ گویی، دزدی عدم رضایت از رابطه خود بااطرافیان، از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن، فرار از مدرسه و منزل(صادقی و مشکبید حقیقی ۱۳۸۵). آزار و اذیت دیگران، شکستن یا پاره کردن وسایل منزل، دشنام دادن به دیگران، مخالفت کردن، پرت کردن اشیاء، تحقیر دیگران، بی ادبی، پای کوبی روی زمین، غرغرکردن، فریاد زدن، انزوا و سکوت، در خود فرو رفتن همراه با بغض کردن، غذا نخوردن و گریه کردن جلوه گر شوند. هم چنین بعضی از نوجوانان و جوانان با بلند کردن موهای خود، کتک زدن خود، کوبیدن سر به دیوار و یا به جای زنگ زدن برای ورود به منزل بااستفاده از مشت و لگد، پرخاشگری خود را ابراز می کنند. علاوه بر این ها، پرخاشگری ممکن است بدنی باشد. مانند: لگد زدن و گاز گرفتن. یا این که لفظی باشد. مانند: فریاد زدن و رنجاندن. از طرفی، پرخاشگری ممکن است به صورت تجاوز به حقوق دیگران نیز ظاهر شود. مانند: چیزی را به زور از دیگری گرفتن. به هر حال، رفتار پرخاشگرانه بروز عکس العمل های منفی را به دنبال دارد که احساسات نوجوان را تشدید می کند(اکبری۱۳۸۵).
۲۴-۲میزان و سن شیوع پرخاشگری
پرخاشگرى در حقیقتیکى از نمودهاى رشد اجتماعى است ، در پایان یک سالگى، حدود ۴۶ درصد رفتارهاى اولیه همسالان را رفتارهاى پرخاشگرانه و متعارض تشکیل مىدهد. (برونسون ۱۹۸۱) . سالهاى اولیه کودکى و سنین قبل از مدرسه، مملو از پرخاشجویى بوده و در آن بیش از سالهاى قبل و بعد رفتارهاى خصمانه مشاهده مىشود. در این ایام بیشتر پرخاشگرىها از نوع وسیلهاى است، در حالى که، پس از طى دوره پیش دبستانى به نوع خصمانه مبدل مىشود . زمانى که کودکان دریابند کودک دیگرى قصد آسیب رساندن به آنها را دارد، احتمالا براى تلافى به جاى مضروب ساختن و خراب نمودن اسباب بازىهاى وى، خود او را مستقیما مورد حمله قرار مىدهند. به موازات رشد سنى کودک، نحوه بروز حالت پرخاشگرى از حالت علنى و آشکار به صورت رمزى درمىآید. او سعى مىکند با درونىساختنخشم خویش، از برخوردهاى آسیب رساننده جسمانى و لحظهاى کاسته و به تدریج با واکنشهاى غیر مستقیم، فرد مقابل را مورد شکنجه روانى قرار دهد. در سالهاى اولیه کودکى ظهور خشم سریع بوده و به زودى از بین مىرود، اما در سنین بالاتر، کودک فرا مىگیرد که رنجش و غم خویش را در درون، محبوس ساخته و آن را در مدت مدیدى با انجام اعمال منفى گرایانه به ظهور برساند. (خدا پناهی ،۱۳۷۷)
۲۵-۲تفاوتهاى جنسیتى در پرخاشگرى
پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در بیشتر فرهنگها و تقریبا در همه سنین دیده مىشود. پسرها بیش از دخترها پرخاشگرى بدنى و لفظى دارند (مک کوى و جکلین ۱۹۷۴و ۱۹۸۰; پارک و اسلابى ۱۹۸۳). از سال دوم زندگى این تفاوتها آشکار مىشود. براساس مطالعات مشاهدهاى در مورد کودکان نوپاى بین سنین ۱ تا ۳ سال تفاوتهاى جنسیتى از لحاظ تعدد پرخاشگرى بعد از ۱۸ ماهگى ظاهر مىشود و قبل از آن اثرى از آن نیست (فاگوت و هاگان ۱۹۸۲).
پسرها به خصوص هنگامى که به آنان حملهاى مىشود یا کسى مخل کارهایشان مىشود، تلافى مىکنند. در یک مطالعه مشاهدهاى در مورد کودکان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندکى بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولى دو برابر دخترها تلافى کردند. (به نقل از پارک و اسلابى، ۱۹۸۳). چه چیزى این تفاوتهاى جنیستى را توجیه مىکند؟ در این مورد، هم توجیهات فیزیولوژیکى ارائه شده و هم توجیهات اجتماعى. بعضى از نظریه پردازان معتقدند که ثبات تفاوتهاى جنسیتى که در همه فرهنگها و همه حیوانات دیده مىشود، از شواهد محکم در اثبات دخیل بودن عوامل بیولوژیکى است. البته، مطالعاتى که رابطه بین هورمونهاى جنسى و پرخاشگرى را مىآزماید نتایج مبهمى دربر داشته است. شاید اینکه پسر بچه بالقوه پرخاشگر است یا مىتواند آن را بیاموزد، علتى فیزیولوژیکى داشته باشد، ولى محققان در مشخص کردن اینکه نظام زیستشناختى تا چه حد در این مساله دخالت دارد، چندان پیشرفتى نداشتهاند. تجربه اجتماعى پسرها و دخترها از لحاظ پرخاشگرى کاملا متفاوت است. پرخاشگرى بخشى از قالب رفتارى مردانه است و غالبا از پسرها انتظار رفتار پرخاشگرانه مىرود و به طور تلویحى تشویق مىشود. (ماسن ،۱۳۷۷). گرچه رفتارهاى پرخاشگرانه میان مردان و پسران شیوع بیشترى دارد اما بنا به گفته ابوحامد غزالى زنان زودتر از مردان خشمگین مىگردند. البته توجه به این نکته لازم است که زنان و دختران گرچه زودتر عصبانى مىشوند اما در مقایسه با مردان، کمتر به رفتارهاى پرخاشگرانه اقدام مىورزند، و در این جهت تحمل بیشترى از خود نشان مىدهند. نقش ادراک مقاصد دیگران در نحوه پرخاشگرى کودک خردسال که به تدریج شروع به شناخت انگیزههاى خود و دیگران مىنماید، براى این که رفتار وى پرخاشجویى آشکار تلقى نگردد، راههایى را براى برخورد با این انگیزهها فرا مىگیرد. او ممکن است قبل از کسب این شناخت، از غریبهها بهراسد و فقط نسبتبه افرادى که به گمان وى قادر به تلافى نیستند پرخاش نماید. البته این امر چه بسا کودک را به سوى کسب عادت پرخاش به افراد ضعیف و اجتناب از آن در برخورد با افراد قوى سوق دهد. گرچه کودکان به موازات رشد، در پى بردن به نیات دیگران توانایىهاى روزافزون کسب مىنمایند، اما در شناخت صحیح نیات دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. برخى از آنان به ویژه کودکان بسیار پرخاشگر در این زمینه مشکلات بیشترى دارند. براساس نظریه داج (۱۹۸۲) در موارد رفتارهاى مبهم که نیات پرخاشجویانه و یا نیکوکارانه واضح نیست، نحوه برخورد کودکان شدیدا پرخاشگر متفاوت از سایر خردسالان است. احتمالا در وضعیتهاى مبهم، این افراد واکنش خصمانه نشان مىدهند، چنانچه گویى طرف مقابل در رفتار خود قصد آسیب رساندن و پرخاش داشته است. پسران پرخاشگر کردار دیگران را به گونهاى خاص تفسیر نموده و بیش از بقیه، پرخاشگرى را در دیگران مىبینند، تا آنجا که گویى جهان و جهانیان را خصمانه و تهدیدآمیز تلقى مىنمایند. البته طبق برداشتهاى (داج و فریم،۱۹۸۲) شاید بتوان براى دیدگاههاى ویژه کودکان پرخاشگر مبنایى در واقعیت جستوجو نموده و ریشه آن را در تجارب خاص آنان یافت. زیرا آنان علاوه بر اینکه بیش از بقیه همسالان خویش آغاز گر رفتارهاى پرخاشگرانه بىدلیل هستند، بیش از سایرین نیز در تیررس حملات خشم گینانه واقع مىشوند. (بناب ، ۱۳۷۴).
۲۶-۲-علل پرخاشگری در کودکان
۱-۲۶-۲-علل شخصیتی:
شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می کند( رأس ، ۱۳۷۳ )با توجه به نظریات سزار لمبروزو جرم شناس و پدر مردم شناسی جنایی ایتالیا میان نقص بدنی از یک سو و جنایت از سوی دیگر رابطه نزدیکی وجود دارد . ( ستوده ، ۱۳۷۸ ) آیزنگ مدعی است که بین ویژگیهای شخصیتی چون برون گرایی و رفتار انحرافی رابطه وجود دارد فرد برونگرا ماجراجو و مغرور است ، سریعاً واکنش نشان می دهد . تمایل به پرخاشگری دارد ، زود از کوره به در می رود ، احساسات وی در کنترلش نیست . او بدون تأمل و اندیشه عمل می کند ( ستوده ، ۱۳۷۸ ).
سازمان روانی فرد به گونه ای است که برای هر عامل تهدید کننده ای از خود واکنش نشان می دهد و معمولاً یکی از رایج ترین واکنشها به نا امنی ، پرخاشگری است همچنین ناکامی هسته مرکزی شخصیت آدمی را مورد تعرض قرار داده و ویران می کند . ( شریفی ، ۱۳۷۶ )نداشتن وضع روحی مطلوب به دلیلی ابتلا به برخی بیماریهای روحی و روانی بحرانهای ناشی از دوره بلوغ و برخی خصوصیات رفتاری افراد از جمله اضطراب و هیجان ، احساس حقارت ، غرور و … موجب بروز پرخاشگری می شود . ( فرقانی ، ۱۳۷۶ )
۲-۲۶-۲-علل خانوادگی
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از:
۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود. تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین و پرخاشگر میشود.
۲) وجود الگوهای نامناسب: داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بیلیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند.
۳) تأیید رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت، موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند.
۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و… که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بیمورد تشویق میکنند.
۵) والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود. (اکبری ، ۱۳۸۵).
۳-۲۶-۲-عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
ریشه خشونت را می توان در تداوم تاریخی مبارزه و مقابله انسان با خطرها و تهدیدهای محیط زندگی فرد دانست که بر تفکر و رفتار او و چگونگی برخورد وی با تهدیدها و خطرها اثر می گذارد. برای مثال، مردانی که برای دفاع از خود به خشونت ترغیب می شود تمایل بیشتری برای پرخاشگری دارند و در مقابل تهدیدهای جزئی، پاسخ خشونت آمیز می دهند(لطف آبادی، ۱۳۸۵). مسائل فرهنگی مربوط به نقش جنسی ، تحقیقات اخیر نشان داده اند که مسائل فرهنگی مربوط به نقش جنسی، رشد رفتار پرخاشگرانه در پسرها را تقویت می کند. بر اساس الگوهای فشار نقش جنسی، انتظارات ضد و نقیض از نقش جنسی بسیاری از مردان را در وضعیت غیر ممکن قرار می دهد. پسران و مردان از این که از عهده نقش جنسی خود بر نمی آیند، اغلب احساس شرم می کنند. گاهی این احساس شرم به رفتارهای دیگری مانند پرخاشگری منتقل می شود که قدرت بخش تر هستند. (میکوچی، ۱۳۸۳) . عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از:
۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما اثرات مصرف دراز مدت آن برای سوخت و ساز بدن زیان آور است. ج: هنجار بودن پرخاشگری، در جامعهای ممکن است پرخاشگری یک رفتار «هنجاری» تلقی شود لذا در مقایسه با جوامعی که چنین وضعیتی را ندارند.
۲) تقویت پرخاشگری به علت ضرر و زیان اجتماعی- فرهنگی : در بعضی مواقع به علت جنگ یا عوامل دیگر پرخاشگری در جامعه تقویت میشود بدیهی است در چنین وضعیت پرخاشگری با فراوانی بیشتر در افکار با تخیلات و اعمال افراد آن جامعه مشاهده میشود چون جامعه به دلیل مقتضیات زمانی و مکانی خود پرورش آن را ضروری میداند.
۳) مشاهدات اجتماعی: مشاهده وقایع و اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد مانند درگیریهای اجتماعی محدودیتهای اجتماعی تبعیضات بی عدالتیها…. سبب ایجاد خشم و پرخاشگری میشود.
۴) نقش : از عوامل اجتماعی- فرهنگی دیگر که در پیدایش و تقویت پرخاشگری نقش دارند. رسانههای گروهی به ویژه تلویزیون است درجه تأثیر پذیری افراد از برنامههای تلویزیون به شرایط اجتماعی- اقتصادی بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد اثر فیلمهای خشونت آمیز در ایجاد رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه در مطالعات محققین مورد تائید قرار گرفتهاست.
عکس مرتبط با اقتصاد
۵)نقش در پرخاشگری: پژوهش در این زمینه با عنوان (تأثیر بازیهای ویدئویی) بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال پنجم مقطع ابتدایی شهرستان خرمآباد به روش تجربی صورت گرفتهاست. یافتهها نشان میدهد که گروههای آزمایش که پرخاشگرانه بازی کرده بودند نسبت به گروه گواه افزایش معنی داری پرخاشگری نشان دادند در نتیجه انجام بازیهای ویدئویی پرخاشگرانه پرخاشگری بعدی را به خصوص در بین کودکان افزایش میدهد. (اکبری ، ۱۳۸۵).
۶) سلیقه ی کودک به عنوان عامل پرخاشگری: گاهی کودک با انتخاب خود موجب تقویت پرخاشگری میشود،مثلاانجام ورزشهای رزمی ،دیدن فیلمهای پرتحرک وخشونت آمیز، انتخاب دوست.
۴-۲۶-۲-ناکامی
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آن را به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد. جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود. این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود.(نلسون ، ۱۳۶۹)
۲۷-۲-ثبات پرخاشگرى
آیا پرخاشگرى دوران کودکى، در سالهاى بعد نیز ثابت مىماند و اثرى پایدار در طول عمر دارد؟ این سؤالى است که عدهاى از پژوهشگران را به تکاپو انداخته است. در واقع ثبات پرخاشگرى، همانند ثبات هوش است ، همانطور که میزان هوش در کودکى مىتواند حاکى از سطح رشد شناختى آینده باشد ، آگاهى از وضعیت پرخاشجویى کودک نیزآینه نسبتا مناسبى براى مشاهده، تخمین و ارزیابى رفتارهاى آتى وى به حساب مىآید. به احتمال زیاد کسانى که در سالهاى اولیه کودکى به شدت پرخاشجو هستند، در دوران جوانى و بزرگسالى نیز چنین خواهند بود، و افرادى که در کودکى عارى از این ویژگى هستند در دوران بزرگسالى کمتر پرخاشگر مىباشند. برخى از محققان طى تحقیقاتى که رفتار ۶۰۰آزمودنى را دریک دوره ۲۲ ساله از سن ۸تا۳۰ سالگى مورد مشاهده قرار دادند، دریافتند کسانى که در ۸ سالگى پرخاشگرى بیشترى داشتند، هنوز پس از گذشت سه دهه از عمر خود نسبت به همسالانشان خشمگینانه تر عمل مىنمودند و به احتمال قوى از نظر محکومیتهاى کیفرى، بدرفتارى با همسر و تخلفات رانندگى نیز درسطح بالاترى بودند. (هیوسان ،۱۹۸۴).
۲۸-۲-آثار و پیامدهای پرخاشگری
آنچه که باعث توجه پژوهش گران به پرخاشگری شده است ، پی آمدهای این گونه رفتارها مانند : ایجاد تصویر منفی در میان هم سالان و معلمان ، طرد از سوی هم سالان ، افت تحصیلی ، مصرف مواد مخدر و به طور کلی بزهکاری در نوجوان می باشد . نوجوان پرخاشگر معمولا توان مهار رفتار خود را ندارند و معیارها و ارزش های جامعه ای را که در آن زندگی می کنند به راحتی زیرپا می گذارند . در بیشتر موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و گاهی نیز از مدرسه اخراج می شوند (عاشوری۱۳۸۷)
همچنین پرخاشگری ممکن است موجب ایجاد خطر برای شخص پرخاشگر و دیگران شود و او را به آثار و عوارضی چون : وجود حالت نگران کننده ، تنفس سریع و نبض تند ، کند که بسیار خطرناک است ، اختلال در دستگاه گوارشی ، فشار وجدان پس از عمل خشونت بار ، فرسودگی بیش از حد بدن ، کتک خوردن ، سرزنش شدن ، مورد تحقیر شدن و …(صادقی ۱۳۸۵)
۲۹-۲-تبیین های مربوط به پرخاشگری
دانشمندان در خصوص پرخاشگری نظرات مختلفی را ارائه کرده اند. به عنوان مثال گفته اند:
۱-۲۹-۲-پرخاشگری یک رفتار غریزی است
کهن ترین و شاید شناخته شده ترین تبیین در مورد پرخاشگری انسان، نظریه غریزه است که بیان می کند انسان به گونه ای نامشخص برای رفتار پرخاشگرانه برنامه ریزی می کند. مشهورترین صاحب نظران این دیدگاه زیگموند فروید است. به باور فروید، پرخاشگری عمدتاً ناشی از سرکوب غرایز است که به سوی خود و آزار به خود متوجه شده و سپس به آزار دیگران می پردازد (احمدی، ۱۳۸۲). او معتقد بود که ریشه های پرخاشگری را باید در آرزوی مرگ یا غریزه مرگ جست و جو کرد که برهمه اشخاص حاکم است .(صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵). کنراد لورنز نیز معتقد است که پرخاشگری اساساً از یک غریزه جنگیدن ذاتی ناشی می شود که تضمین می کند تا قوی ترین نرها جفت گیری کرده و ژن های خود را به نسل بعدی منتقل کنند(بارون ، ۱۳۸۸). برخی از روان کاوان نیز عقیده دارند پرخاشگری غریزی است و به عنوان تلاشی برای رسیدن به تخلیه هیجانی و رهایی از تمایل های پرخاشگرایانه متراکم شده به وجود می آید.
۲-۲۹-۲-پرخاشگری یک رفتار اجتماعی است که یاد گرفته می شود
نظریه یادگیری اجتماعی بر اهمیت یادگیری رفتار پرخاشگرانه از الگوها تأکید دارد. از این نظریه بیشترین حمایت پژوهشی به عمل آمده است(ویتیگ، ۱۳۸۶). هواداران این دیدگاه بر این واقعیت تأکید دارند که پرخاشگری پدیده ای خطرناک و بی ثبات است که می بایست به عنوان یک رفتار اجتماعی یاد گرفته شود.در مقابل نظریه غریزی بودن پرخاشگری، این نظریه معتقد است که انسان ها با مجموعه ای از انگیزه های پرخاشگری و پاسخ های خشن پا به عرصه حیات نمی گذارند، بلکه هم چنان که اشکال پیچیده دیگر رفتار را یاد می گیرند، رفتار پرخاشگرانه را نیز باید یاد بگیرند(احمدی، ۱۳۸۲). چنان چه دیده می شود مردم فرهنگ های مختلف به شیوه های خاص خود مثل: کونگ فو، تفنگ دولول و یا سرنیزه به دیگران حمله می کنند. (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵).
۳-۲۹-۲-پرخاشگری یک سائق خارجی است
برخی از روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند که پرخاشگری از یک سائق خارجی برای آسیب رساندن به دیگران ناشی می شود. طبق این دیدگاه، شرایط خارجی متفاوت، انگیزه های نیرومند برای انجام رفتار خشونت آمیز ایجاد می کند و سائق پرخاشگری به تهدید علنی علیه دیگران می انجامد.
این نظریه فرضیات ناکامی پرخاشگری را مورد بررسی قرار داده و اذعان می دارد که ناکامی سائق پرخاشگری را تحریک می کند و این سائق به هدف های گوناگون و به ویژه به منابع ناکامی حمله کرده و آسیب می رساند (احمدی، ۱۳۸۲). نظریه ناکامی پرخاشگری بیانگر این مسئله است که به دنبال ناکامی، پرخاشگری بروز خواهد کرد. البته باید به خاطر داشت که پرخاشگری می تواند حالت پرخاشگری پنهان یا آشکار داشته باشد. یعنی ممکن است هدف پرخاشگری، خود فرد یا دیگری باشد. افزایش افسردگی، یأس و دلزدگی جوانان، انحراف های اجتماعی، فرار از خانه، اعتیاد، الکلیسم، خودکشی و مانند این ها جلوه هایی از پرخاشگری پنهان هستند که متأسفانه در جامعه ایران نیز رو به فزونی است (منطقی، ۱۳۸۳). از آن جایی که موقعیت های بیرونی بیش تر از گرایش های ذاتی در شیوع پرخاشگری نقش دارند، بنابراین در خصوص احتمال پیشگیری از این رفتار شاید بتوان گفت که نظریه سائق خوش بینانه تر از نظریه غریزه است(صادقی، و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۳۰-۲-نظریه روانشناسان در مورد پرخاشگری
۱-۳۰-۲-نظریه فروید
فروید غریزه زندگی و غریزه مرگ را مطرح می کند . به نظر وی رفتارهای انسان همگی از تعامل پیچیده ی این دو غریزه و تنش مداوم بین آنها ناشی می شود و اگر غریزه مرگ مهار نشود ، به خود ویرانگری سریع منجر می شود . او معتقد است با بهره گرفتن از مکانیزم جابجایی انرژی ، غریزه مرگ متوجه خارج می شود و پایه ای برای پرخاشگری را در مقابل دیگران به وجود می آورد.(پور افکاری ، ۱۳۷۹).
۲-۳۰-۲نظریه لورنز
وی معتقد است :پرخاشگری که موجب آسیب رساندن به دیگران می گردد، ناشی از غریزه جنگیدن است و انرژی مربوط به این غریزه ، خود به خود تولید می شود و با بالا رفتن میزان انرژی انباشته شده ، احتمال پرخاشگری نیز افزایش می یابد . .(پور افکاری ، ۱۳۷۹).
۳۱-۲-پیشینه تحقیقات
۱-۳۱-۲-تحقیقات داخلی
۱)محمدرضا مرادی ، مصطفی دهقانی ،عباسعلی تقی پور جوان ،سالار فرامرزی( ۱۳۹۲) ، مقایسه ی سبکهای دلبستگی و شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموزان عادی ودانش آموزان با اختلال یادگیری؛
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:57:00 ق.ظ ]