ـ زودرنجی یا پرخاشگری در برخورد با همکاران و مراجعین؛
ـ بی تفاوتی و بی علاقگی به آراستگی ظاهر خود و دیگران؛
ـ کاهش خلاقیت و فقدان اعتماد به نفس؛
ـ بی تفاوتی نسبت به کار و افزایش اشتباهات؛
ـ عدم توانایی تمرکز بر روی کار و ناتوانی در تصمیم گیری؛
ـ خستگی مفرط، ناراحتی و احساس گناه؛
ـ ناتوانی در تحمل اطرافیان و تمایل به انزواهمه این عوامل در نهایت منجر به کاهش بهره وری و افزایش ضایعات می شود و از طرف دیگر این افراد به علت ناتوانی در کنترل احساسات ، ناتوانی در تصمیم گیری صحیح و دیگر موارد ذکر شده استعداد فوق العاده در ایجاد حادثه برای خود و دیگران پیدا می کنند.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۲-۱۳)عامل های استرس شغلی در محیط کار

عامل های طبقه بندی شده عبارتند از:
ویژگی­های نقش، ویژگی­های شغل، روابط میان ـ فردی، جو و ساختار سازمانی، راه و روش های مدیریت منابع سازمانی، و فن آوری و خصوصیات مادی(خدادادی و همکاران، ۱۳۸۶)
ویژگی های نقش:
شناخت عامل های روان شناختی محیط کار را، روشی می دانند که از آن راه می توان درک درستی از استرس شغلی به دست آورد.
در این باره، پژوهشگران، به ویژه با بهره گرفتن از «نظریه نقش» سعی کره اند مسایل مربوط به استرس را شناسایی کنند و دریابند که فشارهای ناشی از نقش تا چه اندازه در پدید آمدن استرس شغلی تاثیر دارند. و چنین اظهار نظر کرده اند که فشار ناشی از نقش زمانی رخ می دهد که بین اظهارات یا خواسته های فرد و انتظارات یا خواسته های سازمان ناسازگاری وجود داشته باشد، و گفته اند که بررسی ویژگی های نقش از پردامنه ترین پژوهش هایی بوده که تاکنون درباره شرایط سازمانی موثر در استرس انجام شده اند.
بنابر نتیجه این پژوهش ها، چهار نوع ویژگی برای نقش بر شمرده اند.
۱- ابهام نقش؛
۲- گران باری نقش؛
۳- کم باری نقش؛
۴- ناسازگاری نقش؛

 

۲-۱۳-۱) ابهام نقش

ابهام نقش زمانی پدید می آید که روشن نباشد نقش فرد چیست، از جمله هنگامی که به روشنی معلوم نباشد که هدف از شغلی معینی چیست یا حدود مسئوولیت های فرد معینی کدام است.
ابهام نقش در واقع زمانی به استرس منجر می شود که فرد را از بهره وری وپیشرفت باز می دارد. وانگهی، وقتی استرس در نتیجه ابهام نقش پدید می آید که فرد حس اطمینان و پیش بینی خود را در نقش کاریش از دست می دهد (علوی، ۱۳۷۲).

 

۲-۱۳-۲) کم باری نقش

کم باری نقش یعنی، وضعیتی که در آن از مهارت های شخص به طور تمام و کمال استفاده نمی شود. به بیان دیگر، مهارت ها و توانایی های فرد کمتر از اندازه ممکن به کار گرفته می شوند. استرس ناشی از این وضعیت را نیز کم باری نقش می نامند. در حالی که گران باری نقش گویای خواسته های زیادی است که به شاغل تحمیل می شود، کم باری نقش حکم محدودیت و بازدارندگی را دارد.
به طور کلی، می توان گفت که کم باری نقش زمانی پیامد ناخوشایند دارد که توان کارکنان بیش از آن باشد که برای شغل محول به آن ها لازم است.

 

۲-۱۳-۳) ناسازگاری نقش

ناسازگاری نقش زمانی رخ می دهد که تن دادن به مجموعه ای از الزام های شغلی با پذیرش مجموعه دیگری از الزام های شغلی، مغایر و یا به کل ناممکن است.

 

۲-۱۳-۴) گران باری نقش

گران باری نقش به این معنی است که اگر فرد نتواند از پس انجام کاری که بخشی از شغل معینی است برآید، دچار استرس خواهد شد.

 

۲-۱۴) استرس شغلی در پرستاران

از مشخصات یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید بهره وری مورد تاکید قرار گرفته است(ساعتچی و همکاران ، ۱۳۷۴) .
استرس شغلی یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه در رفتار سازمانی است و به دلایل مختلف در مدیریت نیروی انسانی راه پیدا کرده است. تنیدگی می تواند برای کارکنان اثر مخرب فیزیولوژیکی و روان شناختی داشته و در تندرستی آنان اثر سوء بگذارد.به طوری که اغلب پژوهشهای ۳۰ سال اخیر به بررسی استرس شغلی اختصاص یافته است. و در این میان حرفه پرستاری به علت کافی نبودن تعداد پرستاران و در نتیجه فشار کار[۱۳۱] به خودی خود به منزله نخستین منبع تنیدگی محسوب می شود(استوار،۱۳۷۷)
گزارشاتی موجود است که نشان می دهد استرس شغلی می تواند منجر به فرسودگی در پرستاران گردد که بر اثر آن قوای فیزیکی و هیجانی فرد تحلیل رفته و موجب بروز نگرش ها و پاسخ های منفی فرد نسبت به خود و سایرین گردد (پارکر[۱۳۲]، کولایک[۱۳۳]، ۱۹۹۵؛ کلارک[۱۳۴]، گوتز[۱۳۵]، ۱۹۹۶؛ سیاگو[۱۳۶]، ۱۹۹۶)
طبق یک برآورد تقریبی، مشکلات ناشی از کار برای اقتصاد ایالت متحده آمریکا سالانه ۷۵ تا ۹۰ میلیارد دلار یا حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی زیان به بار می آورد یک بررسی در انگلستان نشان داده که بیماریهای مربوط به استرس در هر سال ۱۸۰میلیون روز کاری را از بین می برد (ماسکرافت[۱۳۷]،۱۹۹۸). از طرفی سلامتی کارکنان روی شاخص های بیشماری از اثر بخشی سازمان موثر است. به طوری که بیش از ۴۰ درصد غیبت ها (فیلدینگ[۱۳۸]،۱۹۹۴) ناشی از مشکلات روانی و هیجانی است (حجاران، ۱۳۷۵؛ شفر[۱۳۹]، مورود الف[۱۴۰]، ۱۹۹۶). پرستاران در حرفه خود متحمل تنیدگی زیادی هستند. شایع ترین منابع تنیدگی پرستاران عوامل زیر می باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
روابط بین همکاران و محیط کار ،حجم زیاد کار ،
مشکلات ارتباطی با بیماران و بستگان آن ها، تضاد بین خانه و کار، فشارهای ناشی از مشکلات صلاحیت و اعتماد حرفه ای فقدان حمایت از طرف سوپروایزرها، مسئولیت سنگین، ساعات طولانی کار، شرح وظایف زیاد، مشکلات مربوط به مدیریت سازمان و تناقص در وظایف و مسئولیت (پارسایی وهمکاران،۱۳۷۸).
استرس های شغلی حل نشده سبب فرسودگی شغلی، مشکلات سلامت روانی، اختلالات سوماتیک و افزایش ترک خدمت در پرستاران می شود.
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
در بررسی هایی که در کشور ما بر روی پرستاران شاغل انجام شده، نشان داده شده است که پرستاران تطابق موثری جهت مقابله با استرس شغلی ندارند.
جالب آنکه میزان فرسودگی هیجانی پرستاران در ایران از میزان استاندارد جهانی بالاتر گزارش شده است (مومنی و احمدی، ۱۳۷۸).

 

۲-۱۵) تعهد سازمانی [۱۴۱]

کسی که از شغل خود راضی باشد ، مسلم است آن را دوست دارد و در مقابل سختی های آن تحمل بیشتری خواهد داشت و کسی که نگرش مثبتی به کار خود داشته باشد و از شغل خود خشنود باشد در امور شغلی کمتر دچار استرس خواهد شد و در نتیجه کمتر دچار فرسودگی هیجانی و شغلی خواهد شد.فردی که به شدت به سازمان متعهداست و هویت خود را از سازمان می گیرد ، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد واز عضویت در ان لذت می برد فردی که از عضویت خود در سازمان لذت می برد ، استرس کمتری خواهد داشت و کمتر دچار فرسودگی می شود.گرچه افزایش تعهد سازمانی موجب افزایش میزان کار کارمندان می شود و عملکرد آنها را بالاتر می برد ولی این بالا رفتن تعهد ،ضرورتا موجب افزایش فرسودگی نمی شود . زیرا اولین نتیجه آن بالا رفتن اعتماد بنفس کارمند است فردی که می بیند نتیجه کارش افزایش یافته و می تواند برای خود و سازمان و جامعه اش مفید تر باشد به خود بیشتر اعتماد کرده و از خودش راضی می شود و کمتر دچار استرس می شود و حتی اگر استرس هم داشته باشد ، میزان مقاومتش در برابر آن زیادتر است و زود از پای در نمی آید و کمتر دچار فرسودگی شغلی می شود .(ساروقی، ۱۳۷۵).تعهد سازمانی برای کارکنان مفید است و به انگیزش و خشنودی متصل است و می تواند به پاداشت هایی چون ارتقاء و افزایش حقوق منجر گردد.با این وجود ،تعهد سازمانی بالا می تواند به وسیله محدود کردن تحرک کارکنان و احساس آزادی آنها برای تغییر شغل ،پیامد های منفی در پی داشته باشد و نیز میتواند از فرصت های رشد و پیشرفت فردی جلوگیری نماید.تعهد به ارزش های سازمانی می تواند سبب خاموشی خلاقیت کارکنان و منجر به مقاومت در برابر تغییر گردد.هنگامی که کارکنان مقدار زیادی از انرژی خود را به خاطر نیازهای سازمان صرف می کنند ، ممکن است به زندگی خانوادگی و اجتماعی آنها آسیب وارد گردد.(می یر و همکاران ،۱۹۹۳).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

۲-۱۶) تعاریف مختلف از تعهد سازمانی

از تعهد سازمانی تعاریف متعددی بعمل آمده است که ازآن جمله عبارتند از:
۱- تمایل قوی برای بقاء عضویت در یک سازمان خاص
۲- تمایل برای تلاش بسیار زیاد برای سازمان
۳- باور قاطع در قبول ارزشها و اهداف سازمان
پرتر[۱۴۲]و همکاران وی (۱۹۷۴)تعهد سازمانی را به معنی همسان سازی با یک سازمان و پیوند با آن تعریف می کنند . به نظر آنان ، تعهدسازمانی حداقل از سه عامل زیرتشکیل شده است:
الف) قبول داشتن سازمان و پذیرش اهداف و ارزش های آن
ب) آمادگی برای بذل کوشش قابل توجه و بیشتر
ج) علاقه مندی به حفظ عضویت در سازمان.
پژوهشگرانی چون(کول[۱۴۳]، ۱۹۷۹) تعهدسازمانی را از تعهد شغلی یا تعهدبه کاری که فرد انجام می دهد، تفکیک می کنند. کول از تحقیقاتی که در سازمان های مختلف انجام داده است نتیجه می گیرد، تعهدسازمانی کارمندان ژاپنی بسیار زیاد است. ولی الزاماً رضایت و تعهدشغلی زیادی ندارند.
تعهد عبارت است از احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان.
چاتمن و اورایلی(۱۹۶۸) تعهدسازمانی را به عنوان حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای آن وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر تعریف می کنند(رنجبریان،۱۳۷۵).
تعهدسازمانی، میزانی است که یک شخص عمیقاً با سازمان تعیین هویت می شود و احساس می کند جزیی از سازمان و درگیر شغلی است.تعهد سازمانی عبارت است از: پذیرفتن اهداف و مقاصد سازمان و تمایل برای کارکردن در جهت آن اهداف .
هانت و مورگان[۱۴۴] تعهدسازمانی را در دو سطح خرد و کلان مطرح نمودند. تعهد در سطح خرد عبارت است از تعهد به گروه های خاص سازمانی که شامل گروه های کاری، سرپرستان و مدیریت عالی می شوند و تعهد در بعد کلان عبارتست از تعهد به سازمان به عنوان یک مجموعه و یک سیستم است(مشبکی، ۱۳۷۸).
تعهدسازمانی بیان کننده حالتی که کارکنان سازمان، هدفهایشان را معرف خود می دانند و آرزو می کنند که در عضویت آن سازمان بمانند.
آلن و می یر در سال ۱۹۹۲ بیان می کنند که تعهد سازمانی یک حالت روانشناختی است که روابط کارکنان با سازمان را توصیف می کند وبه تصمیم به ادامه عضویت در سازمان دلالت دارد.تعهدسازمانی ناشی از عوامل و متغیرهای مختلفی است که نتایج مختلفی را به دنبال دارد. در مطالعات رفتار سازمانی تاکید بر نگرش، پایبندی شغلی، رضایت شغلی وتعهد سازمانی می باشد.

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

تعهد سازمانی عبارت است از نگرش های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان(نه شغل)است که در آن مشغول به کارند. به بیان دیگر، تعهدسازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد.
برگمان و همکاران نیز تعهدسازمانی را چنین تعریف کرده اند: تعهدسازمانی عبارت است از باور قاطع افراد در پذیرش ارزشها و اهداف سازمان و تمایل به تلاش بیشتر و حفظ عضویت در سازمان، تعهد سازمانی یک نگرش درباره وفاداری کارکنان به سازمان و یک فرایند مستمر است که بواسطه مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی،توجه افراد به سازمان و موفقیت و رفاه سازمان را می رساند (مقیمی،۱۳۸۰).
تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند. براساس این شیوه، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد(ساروقی، ۱۳۷۵).

 

۲-۱۶-۱) اهمیت تعهد سازمانی

لوتانز اظهار می دارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهد سازمانی، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثر می گذارند. همچنین تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتر در کارخود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کننند و برای این امر باید بتوانند با بهره گرفتن از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری و فراهم کردن سطح قابل قبولی از امنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند.
پایبندی[۱۴۵] یعنی اشتیاق فرد برای پاسخگویی به خواسته هایی که شغل از او دارد. تعهد و پایبندی همانند رضایت شغلی تابعی از عوامل فردی، گروهی و سازمانی است.
اندیشه تعهد موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است. این اندیشه یکی از ارزش های اساسی است که سازماندهی بر آن متکی است و کارکنان براساس ملاک تعهد، ارزشیابی می شوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد برای اثربخشی سازمان ضرورتی تام دارد.

 

۲-۱۶-۲) انواع تعهد سازمانی

موثرترین مدیران در مجموعه ای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند
ـ تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع
ـ تعهدنسبت به سازمان
ـ تعهد نسبت به خود
ـ تعهد نسبت به افراد و گروه کاری
ـ تعهد نسبت به کار
هرسی و بلانچارد، بیان می کنند که هر یک از تعهدات زیر به طور جداگانه فوق العاده در کار مدیریت موثر و بااهمیت است. این تعهدات با هم چارچوب اصلی رسیدن به تفوق در مدیریت در دراز مدت را تشکیل می دهند:(هرسی و بلانچارد[۱۴۶]،۱۳۷۳).

 

۲-۱۷) نظریه هایی در رابطه با تعهدسازمانی

 

۲-۱۷-۱) دیدگاه ریچرز[۱۴۷]

ریچرز یکی از اولین محققان درباره کانون تعهد، اعتقاد داردکه مفاهیم عمومی تعهد سازمانی ممکن است زمانی بهتر درک شوند که آنها را مجموعه ای از تعهدات در نظر گرفت. به اعتقاد او کارمندان می توانند تعهدات مختلفی را به اهداف و ارزشهای گروه های گوناگون در درون سازمان تجربه کنند. بنابراین، در درون سازمان تنها درک تعهد سازمانی مهم نیست، بلکه توجه به کانون های تعهد نیز الزامی است. ریچرز کانون های تعهد کارمندان را شامل تعهد به مدیریت عالی، سرپرستان ، گروه کار، همکاران و مشتریان سازمان دانسته و معتقد است که کارمندان می توانند به این کانون ها، با توجه به درجه انطباق اهداف و ارزشهایشان با آنها طور متفاوتی متعهد شوند.

 

۲-۱۷-۲) دیدگاه بکر و بیلینگس[۱۴۸]

برای طبقه بندی کانون های تعهد، بکر و بیلینگس بین کسانی که متعهد به سطوح پایین سازمان همچون گروه کاری و سرپرست مستقیم هستند و کسانی که عمدتاً متعهد به سطوح بالای سازمان مثل مدیریت ارشد و سازمان در کل بودند، تمایز قائل شدند. با ترکیب هر کدام از این سطوح بالا و پایین، آنها چهار دیدگاه متمایز را مطرح کردند. ابتدا افرادی که تعهد کمی هم به گروه های کاری و سرپرستان و هم به مدیریت ارشد و سازمان دارند که به آنها عنوان بی تعهد دادند. برعکس افرادی که به هر دو کانون تعهد بالایی را نشان دادند، متعهد نامیده شدند. در بین این دو گروه افرادی هستند که به سرپرست و گروه کاریشان کاملاً متعهد اما به مدیریت عالی و سازمان متعهد نیستند که به عنوان افراد متعهد جزیی در نظر گرفته می شوند، و کسانی که به مدیریت ارشد و سازمان کاملاً متعهد ولی به سرپرست و گروه کاریشان متعهد نیستند افراد متعهد کلی می گویند.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:09:00 ق.ظ ]