شرمن نیز معتقد است، هر رویه‌ای که اعمال شود و نتیجه آن نشان دهد که از نرخ بزهکاری کاسته شده، آن رویه پیشگیری محسوب می شود».
ـ گسن(استاد دانشگاه اکس مارسی فرانسه) معتقد است «پیشگیری مجموعه اقدام‌هایی است که هدف غایی آن منحصراً یا به صورت جزیی، محدود کردن دامنه جرم، غیرممکن کردن، مشکل کردن و کم کردن احتمال وقوع آن است.
ـ کوسن نیز پیشگیری را مجموعه‌ای ازاقدامات و تدابیر غیرقهرآمیز می‌داند که با هدف خاص مهار بزهکاری، کاهش احتمال بروز جرم، کاهش دخالت جرم و پیرامون علل جرایم اتخاذ می‌شود. در این تعریف اقدام پیشگیرانه اقدام غیرقهرآمیز است که بر عوامل آسیب زا اعمال می‌شود(رجبی‌پور، ۱۳۸۰: ۱۷ ـ ۱۶ ).
ـ کیزر(۱۹۸۹) پیشگیری از وقوع جرم را تدابیری می‌داند که با کمک آن وسعت و شدت وقوع جرم، چه با کاهش فرصت‌ها و موقعیت‌های بروز و چه با تحت تأثیر قرار دادن قربانیان بالقوه و کل جامعه به حداقل می‌رسد(زینالی،۱۳۸۱: ۹۹).
انواع پیشگیری از جرم
پیشگیری از جرم را می توان از چند زاویه تقسیم‌بندی نمود. در همین ارتباط، نقطه‌نظرات گوناگونی وجود دارد.یکی از مشهورترین این تقسیم‌بندی‌ها، تقسیم‌بندی «کاپلان» تحت عنوان پیشگیری سه‌گانه است. در این تقسیم‌بندی سه نوع روش اصلی پیشگیری موردبررسی قرار می‌گیرد که از «تئوری ایپدمیولوژی» پزشکی اقتباس شده است. برنامه‌های پیشگیری مجموعه‌ای از استراتژی‌ها را در طی چند مرحله مورد استفاده قرار می‌دهد. کاپلان معتقد است که پیشگیری شامل سه سطح(مراحل اولیه، ثانویه و ثالثه) می‌باشد.
- پیشگیری اولیه[۱۰]
این مرحله، شامل مجموعه اقدامات، سیاست‌ها و برنامه‌هایی است که سعی در تغییر و کنترل شرایط آسیب زای محیط فیزیکی، اجتماعی دارد تا با بهبود بخشیدن به شرایط اجتماعی از بروز هر نوع جرمی در دیگر بخش های جامعه پیشگیری نماید. دراین مرحله از پیشگیری، تلاش بر این است که افراد جامعه به سوی جرم گرایش پیدا نکنند. هدف در این سطح از پیشگیری، بهبود شرایط زندگی به منظور عدم آسیب پذیری افراد(رجبی‌پور،۱۳۸۳: ۲۰) همچنین تولید ارزش‌هایی است که روابط سالم را بهبود بخشد. در این نوع از پیشگیری، اجتماع به عنوان یک کل و دربرگیرنده تدابیری به همراه عناصرآموزشی اجتماعی]است[[۱۱].این سطح از پیشگیری مستلزم کاهش فرصت‌های جرمزا، بدون اشاره به قربانیان است. در پیشگیری اولیه از جرم، توجه بیشتر به رویداد جرم معطوف است تا قربانی(هیوز، ۱۳۸۰: ۳۱).
- پیشگیری ثانویه[۱۲]
در این مرحله، تلاش‌های پیشگیرانه، در جهت کنترل افراد خاصی که در معرض بزهکاری قرار دارند، متمرکز است. بطور مثال در پیشگیری از اعتیاد، تمرکز تلاش‌ها بر افرادی است که بصورت تفریحی مبادرت به مصرف موادمخدر می‌کنند، ولی هنوز به درجه اعتیاد کامل نرسیده‌اند و هدف جلوگیری از سوء‌مصرف موادمخدر است، یا در کنترل بزهکاری اطفال و نوجوانان اقدامات پیشگیرانه متمرکز بر اطفال و نوجوانانی است که بنا به دلایلی در معرض بزهکاری هستند و بیم ارتکاب جرم و بروز از جانب آنها بیشتر است.در این نوع پیشگیری، هدف آن است که با بکارگیری تدابیر مناسب و با مواقعه‌های زودهنگام، از وقوع جرم افرادی که در شرایط بحرانی به سر می‌بر ند و احتمال بزهکاری از سوی آنها وجود دارد، پیشگیری کند(رجبی‌پور، ۱۳۸۳: ۲۰).
به عنوان مثال، اطفالی که در خانواده‌های ازهم‌گسیخته و محله‌های فقیر در وضعیت نامناسبی زندگی‌می‌کنند، احتمال بزهکاری و مجرم شدن آنانا بیش از سایرین می‌باشد. در مجموع این نوع پیشگیری از پیش‌بینی در باب یک وضعیت جرم‌زا متأثر است و هدف آن نظارت بر گروه های خاصی است که ترس از ارتکاب جرم از سوی آنها می‌رود و در معرض مجرم شدن هستند(هیوز، ۱۳۸۰: ۳۱).
در مجموع پیشگیری ثانویه شامل برنامه‌‌هایی است که برای افراد در معرض خطر در نظر گرفته شده است. مثل جوانانی که خشونت را در خانه‌‌هایشان تجربه‌کرده‌اند[۱۳].
مقاله - پروژه
- پیشگیری ثالث[۱۴]
در این مرحله، اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از تکرار جرم و بازسازی مجرمان می‌باشد. این نوع پیشگیری شامل برنامه‌هایی از قبیل مشاوره برای زنان و بچه‌ها، مداخلات کیفری وگروههای گوناگون می‌باشد. تلاش‌های پیشگیرانه در این مرحله، برای جلوگیری از رفتارهای مجرمانه است تا مجرمان اصلاح و با محیط اجتماعی خود سازگار شوند و به ارتکاب مجدد جرم گرایش پیدا نکنند. این نوع از پیشگیری با توجه به اینکه ناظر بر اقدامات بعد از وقوع جرم است، در چارچوب جرم‌شناسی پیشگیرانه قرار نمی‌گیرد(هیوز،۱۳۸۰: ۳۱). در مجموع در این مرحله از پیشگیری، تلاش می‌شود تا مجرمان قدیمی با جامعه سازگاری بیشتری پیدا کنند(زینالی،۱۳۸۱: ۱۰۲) و با مداخله در بازسازی و اصلاح مجرمان، از تکرار جرم آنان جلوگیری به عمل آید(رجبی‌پور،۱۳۸۳: ۲۰).
پیشگیری ثالثیه در نتیجه عملیات شناسایی و تشخیص[۱۵] یاعملیات پلیسی برای دستگیری مجرم، زندانی شدن مجرم یا محکومیت[۱۶] و اصلاح رفتاری زندانی[۱۷] به کار می‌رود(کلدی،۱۳۸۱: ۶۸ ـ ۶۵ ).
- پیشگیری کوتاه‌مدت و بلند‌مدت
پیشگیری از نظر مدت زمان اجرای آن به دو نوع پیشگیری کوتاه‌مدت وبلندمدت تقسیم‌می‌شود.
- پیشگیری کوتاه‌مدت[۱۸]
پیشگیری کوتاه‌ مدت به مجموعه را‌هکارهایی گفته می‌شود که در مدت زمان کمتری انجام می‌شود، نظیر تجهیزات پلیس و نیروی انتظامی، فراهم نمودن روشنایی بیشتر خیابان‌ها، کوچه‌ها و اماکن عمومی، تدوین قوانین جزایی متناسب و بازدارنده، ایجاد مؤسسات مددکاری، فراهم نمودن فضاهای مناسب برای گذران اوقات فراغت، حمایت از کودکانی که مورد اذیّت و آزار و بدرفتاری خانواده قرار می‌گیرند، انهدام یا بستن محله‌ها و اماکن جرم‌زا، ممانعت از پخش برنامه‌های خشونت‌زا در تلویزیون و … تا فرصت‌های وقوع انحراف یا جرم را کاهش دهد(خدمتگزار وثوقی، ۱۳۸۲: ۲۸۵).
در برخورد با مسائل اجتماعی و فرهنگی نمی‌‌توان به خاطر برنامه‌ریزی‌های اصولی و درازمدت، از اقدامات مقطعی کوتاه‌مدت غافل ماند، زیرا برنامه‌های درازمدت را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و بی‌اثر می‌کند. هدف از برنامه‌های کوتاه‌مدت، اقدامات پیشگیرانه سریع و ضربتی در جهت کنترل و مهار جرائم است تا بستر و زمینه‌های برنامه‌ریزی فراهم گردد.
- پیشگیری بلندمدت[۱۹]
پیشگیری بلندمدت به سازوکارهایی اطلاق می‌شود که در یک فرایند زمانی مدت‌دار صورت می‌گیرد تا در آینده فرصت‌های وقوع جرم را کاهش دهد. ازقبیل فراهم نمودن بسترهای مناسب برای دسترسی افراد به موقعیت‌های مناسب و کافی آموزش و پرورش، تدوین و اجرای سیاست‌های کلی جهت ایجاد اشتغال برای اعضای جامعه، تشکیل کلاس‌های آموزش خانواده برای بالابردن مهارت‌های زندگی، تقویت نقش پیشگیرانه مدارس از طریق ارتقاء محتوا و کیفیت برنامه‌های آموزشی و تربیتی، تلاش برای کاهش شکاف اقتصادی در بین اقشار مختلف جامعه و دستیابی به عدالت اجتماعی(خدمتگزار وثوقی،۱۳۸۲: ۲۸۵).
این نوع پیشگیری، سرمایه‌گذاری در راههایی است که هدف آن جلوگیری از ایجاد مسائل و مشکلات است. از جمله رویکردهای پیشگیرانه بلندمدت، پیشگیری از جرم از طریق توسعه اجتماعی[۲۰] (CPSD) می‌باشد(بیات و همکاران،۱۳۸۷: ۱۷).
پیشگیری بلندمدت، خصوصاً (CPSD) مبتنی بر مشارکت و همکاری عوامل و گروههایی است که در موقعیت جرم‌خیز مسئولیت دارند. این عوامل و گروه ها شامل مسئولین برنامه‌ریزی و توسعه، خانواده، بهداشت، استخدام، مسکن، خدمات اجتماعی، اوقات فراغت، مدارس، پلیس … و دیگر مراکز قضایی می‌باشد(هوارد، ۱۹۹۵).
این موضوع شامل یک فرایند طولانی و گاهی دشوار در زمینه تغییر انتظارات، نگرش‌ها و دانش در مورد جرم و پیشگیری از آن است.پروژه (CPSDبه این جهت ایجاد گردیده تا مجموعه‌ای از اطلاعات را برای سازمان‌های دولتی و غیردولتی که در سطح محلی ایجاد شده‌اند، فراهم نماید.
- پیشگیری انفعالی و فعال:
- پیشگیری انفعالی[۲۱]
این نوع از پیشگیری که یکی از متداول‌ترین روش‌‌های پیشگیری از جرایم است، موردتوجه صاحب‌نظران حوزه جرم‌شناسی قرار دارد. در پیشگیری انفعالی، برخی از اقدامات معمول و رایج پیش گیرنده(از جرم و بزه)از نوع هشداری و بازدارنده مثل «هشدارهای پلیسی» صورت نمی‌‌گیرد، بلکه در یک انتظار انفعالی برای تأثیر این اقدامات باقی می‌مانند، به گونه‌‌ای که در این نوع از پیشگیری، عوامل اجتماعی(پیشگیری اجتماعی)هیچ‌گونه تأثیری ندارد و در این بین کوچکترین نقش از خود ایفا نمی‌کند. نقش نهادهای بازدارنده از جرایم(پلیس، مراجع قضایی و …)در این میان بسیارکم‌رنگ است(زینالی،۱۳۸۱: ۱۰۱).
-پیشگیری فعال[۲۲]
در پیشگیری از نوع فعال، سازمان هایی چون پلیس، محور اصلی پیشگیری هستند که برای اجتناب و دوری از وقوع جرایم وارد عمل می‌شوند و در سطح اجتماعی نیز فعال هستند. به عنوان مثال برنامه‌ریزی و هدایت اوقات فراغت گروهی از جوانان به عهده گرفته میشود که در معرض انحراف، در زمان و مکان خاصی قرار دارند. در این میان نقش نهادهای بازدارنده از جرم و بزهکاری نیز بسیار مشهود است. در این نوع از پیشگیری، برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت برای جلوگیری از بزهکاری و کاهش آن مدنظر قرار دارد. مسئولین دولتی نیز هریک به فراخور وظیفه اجتماعی خود، نقش عمده‌ای دارند و اقدامات مستقلی را صورت می‌دهند(همان، ۱۰۱).
- پیشگیری وضعی و اجتماعی
- پیشگیری وضعی[۲۳]
وجود فرصت‌ها و مناسبت‌های ارتکاب جرم، همواره یکی از عوامل مهم در بروز بزهکاری بوده و بزهکار را به ارتکاب عمل ترغیب می نماید. تردیدی نیست هرچه افراد، ضعف نفس بیشتری داشته باشند، در مقابل فرصت های ارتکاب بزه، آنگاه که منافع حاصله از جرم را سهل الوصول می‌بینند، دچار وسوسه بیشتری شده و زودتر به آستانه تحریک می‌رسند.
برخی از جرم شناسان اثر فرصت ها در بروز بزهکاری را یک عامل قطعی و تعیین کننده دانسته و معتقدند شخص مجرم به عنوان یک عامل ثابت، باارزش صفر قلمداد می شود و فرصت های جرم به عنوان متغیرهایی که اگر ارزش مثبت داشته باشند، غنیمت شمرده می شوند و جرم ارتکاب می‌یابد. با توجه به وجود این گونه متغیرها و به منظور کاهش اثرات آن در بروز جرم، یکی از انواع پیشگیری از جرایم که همان پیشگیری وضعی از جرم است، مطرح می شود که هدف آن عبارت است از اتخاذ تدابیر لازم به منظور افزایش بهای عمل مجرمانه نسبت به سود حاصل از آن(میرخلیلی، ۱۳۷۸: ۱۵۶).
این نوع پیشگیری مبتنی بر تغییر وضعیتهای قبل از جرم است که به تجربه با تحدید فرصت‌های ارتکاب جرم و یا مشکلتر کردن تحقق این فرصتها برای مجرمین بالقوه سعی دارد، شرایط را به گونه‌ای ایجاد نماید که پاسخ شخص به آن موقعیت، ارتکاب رفتار مجرمانه نباشد یا دست کم چنین پاسخ هایی تقلیل یابند(شاکری، ۱۳۸۲).
این نوع پیشگیری به عنوان یک نظریه علمی، اصالتاً تأسیسی انگلیسی دارد که توسط سه نفر به نامهای کلارک، می هیو، کرینش مطرح شده وتوسعه یافته است. کلارک و می هیودر کتاب خود[۲۴] در سال ۱۹۸۰ و کلارک به همراه کرینش نیز در کتاب دیگری[۲۵](صفاری، ۱۳۸۴ : ۲۹۱ )در سال ۱۹۸۶ به طرح و تحلیل آن پرداخته اند.
این نوع پیشگیری با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا می گذارد که فرایند آنها از بین رفتن و یا تضعیف موقعیت‌ها و فرصت‌های ارتکاب جرم خواهد شد. کاهش فرصت‌ها و موقعیت‌های ارتکاب جرم با توسعه امنیت فیزیکی یا طراحی ساختمان و محله ها که در نهایت موجب خطرناک و پرهزینه تر شدن اعمال مجرمانه می شود، همراه است(نجفی توانا، ۱۳۸۲: ۵۵) این شیوه از پیشگیری بیشتر در انگلستان، آمریکا، هلند و کشورهای اسکاندیناوی مورد حمایت قرار دارد و محوریت آن توجه به قربانیان جرم(بزه دیده مدار) است.
پیشگیری وضعی درصدد است که با کاستن از موقعیت و امکان ارتکاب جرم، کاری کندکه قربانیان بالقوه کمتر در معرض رفتار مجرمانه یا ضداجتماعی قرار گیرند(میرمحمدصادقی،۱۳۸۲: ۲۱). در این روش، کنترل و ابتکار برای پیشگیری، جانشین برخورد کیفری و مجازات و یا انفعال می‌شود. در واقع هدف جرم مورد حمایت قرار گرفته و از پیشرفت مراحل ارتکاب جرم جلوگیری می‌گردد. در این شیوه از پیشگیری، مدیریت پیشگیری از جرم باتغییر و اصلاح روش زندگی افراد، محیط سکونت آنان،هدف خنثی سازی عملیات مجرمانه را دارد(نجفی‌توانا،۱۳۸۴: ۵۶ ـ ۵۵).
این قبیل اقدامات در واقع مکمل کار پلیسی است و پلیس دراین زمینه می تواند نقش مهمی را ایفا نماید. مثل آموزش و اطلاع رسانی به اهالی یک محل یا مغازه داران شاغل در یک پاساژ که خود نیز نظارت کافی بر محل کار وزندگی خود داشته باشند،تا احتمال بروز حوادث و خطرات کاهش یابد. این مدل از پیشگیری بر خلاف پیشگیری کیفری مثل واکسن در جلوگیری از شیوع بیماری عمل می‌کند نه مانند معالجه پس از وقوع بیماری.
بدین ترتیب می‌توان تعریف زیر را در خصوص پیشگیری وضعی از جرم ارائه کرد :
«پیش بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن» که گاهی از این روند تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نام برده می‌شود که شامل موارد زیر است:
ـ از بین بردن کامل برخی از خطرات
ـ تقلیل بعضی از خطرات با کاستن از دامنه خسارت وارده
ـ تقلیل برخی از خطرات بوسیله انجام اقدامات امنیتی مثل نصب تلویزیون های مداربسته یا افزایش تعداد افراد پلیس و نظایر آنها جهت ترساندن و بازداشتن درمان بالقوه از ارتکاب جرم
ـ انتقال برخی از خطرات به وسایلی مثل تسهیل بیمه و نظایر آن
ـ پذیرفتن برخی از خطرات که اجتناب ناپذیر بوده و یا رفع آنها هزینه های غیرقابل تحملی را تحمیل می نماید
- پیشگیری اجتماعی[۲۶]
بیتردید مهمترین و نزدیکترین عاملی که در بروز جرم نقش اساسی و مستقیمی را ایفا می‌کند، اراده مجرم است که گذار از مرحله انگیزه و تصمیم به ارتکاب بزه را تا تحقق کامل آن، هموار می‌کند.
واقعیت آن است که دو دسته از عوامل، موجب بروز افکار و اراده مجرمانه می‌شود. دسته اول عواملی هستند که مثل مشکلات حاد روانی از درون بر افکار و اراده فرد اثر می‌گذارد و او را به سمت بزه سوق می‌دهد، دسته دوم نیز شامل علل و عوامل بیرونی از قبیل محیط‌های ناسالم و جرم زا و وضعیت فرهنگی، اجتماعی و تربیتی است که زمینه ارتکاب جرم در فرد را فراهم می‌آورد. بنابراین کنترل جرم بدون درنظر گرفتن عواملی که بر اراده و انگیزه مجرمانه تأثیر داشته باشد، عملاً امکان‌پذیر نمی‌باشد.
سالهاست که در جهان، اهتمام زیادی جهت کاهش نرخ جرم صورت می‌گیرد، لکن متاسفانه تأثیر عملی آن کمتر ملموس بوده است. شاید علت عمده عدم موفقیت، به کار نگرفتن درست عوامل پیشگیرانه، عدم توجه به منافع واقعی موجود در جوامع و و یژگی های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی جامعه است.پیشگیری اجتماعی بر این نکته تأکید دارد که انسان تحت تأثیر علل و عوامل اجتماعی، زیستی و … به سمت جرایم کشیده می شود.از جمله عواملی که در این راستا اراده مجرم را تحت تأثیر قرار می دهد، عبارت است از محیط خانواده که پایه اساسی در پیشگیری اجتماعی از جرایم است.
ناهنجاری‌های خانوادگی، بزهکاری اعضاء خانواده، اعتیاد، طلاق و … از جمله عواملی هستند که تأثیر بسزایی در افزایش جرایم ارتکابی افراد دارد(میرخلیلی،۱۳۷۸: ۱۱۷- ۱۱۳) درتعریف پیشگیری اجتماعی می‌توان بیان نمود:

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:31:00 ق.ظ ]