۱-به نظر می رسد سطح سواد رسانه ای فرهنگیان شاغل در مقطع متوسطه شهر تهران در حد متوسط باشد.
۲-به نظر می رسد بین میزان تحصیلات فرهنگیان شاغل در مقطع متوسطه شهر تهران و سطح سواد رسانه ای آنان رابطه معناداری وجود دارد.
۳-به نظر می رسد بین رشته تحصیلی فرهنگیان شاغل در مقطع متوسطه شهر تهران و سطح سواد رسانه ای آنان رابطه معناداری وجود دارد.
۴-به نظر می رسد بین جنس فرهنگیان شاغل در مقطع متوسطه شهر تهران و سطح سواد رسانه ای آنان رابطه معناداری وجود دارد.
۵-به نظر می رسد از نظر مؤلفه های سواد رسانه ای بین پاسخگویان تفاوت معناداری وجود دارد.
۶-به نظر می رسد از نظر شناخت مفاهیم انتقادی بین پاسخگویان تفاوت معناداری وجود دارد.
فصل دوم:
مبانی نظری و ادبیات تحقیق
۱-۲ بخش اول: مرور تاریخی
۱-۱-۲ نگاهی کلی به تاریخچه سواد رسانه ای
درقرن اخیر از سواد رسانه ای ، به عنوان سواد جدید یاد می شود. همچنین با افزایش دسترسی به رسانه های تعاملی، آسیب های اجتماعی جدیدی در جامعه بروزکرده است که میزان سواد رسانه ای کاربران، در آن نقش دارد. با این حال بیش از ۲ دهه است که صاحبنظران ارتباطات ، به دیدگاهی روی آورده اند که به نظر میرسد با گسترش آن ، می توان از تاثیرات منفی رسانه ها پیشگیری کرد . این دیدگاه ، به طور کلی راه هرگونه ارتباط رسانه ای را برخورداری از سواد رسانه ای[۲] یا آموزش رسانه ای[۳] می داند .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
تاریخچه پیدایش سواد رسانه ای، به سال ۱۹۶۵ باز می گردد. مارشال مک لوهان اولین بار در کتاب خود تحت عنوان “درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان”، این واژه را بکار برد و نوشت: “زمانی که دهکدۀ جهانی تحقیق یابد، لازم است انسان ها به سواد جدیدی بنام سواد رسانه ای دست یابند” (صدیق بنای، ۱۳۸۵).
هرچند که پایگاه اینترنتی مرکز سواد رسانه ای[۴]، آورده است که جان کالکین، اس جی[۵] سواد رسانه ای را ابداع کرد ، اما “تئوری سواد رسانه ای شناختی” توسط جیمز پاتر (متولد ۱۹۵۸ در انگلستان) مطرح شده است.
دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را باید دهه های پیوند و ارتباط این حوزه؛ یعنی حوزه سواد رسانه ای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمان های دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلم های روز را مورد تحلیل قرار دادند. اینگونه از سواد، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامه های درسی مدارس گنجانده شد .
برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ گروه آموزشی لندن از معلمان خواست تا مهارت های خاص تحلیل و ارزش گذاری فیلم را به دانش آموزان بیاموزانند که این مسئله پس از سال ۱۹۹۰ نیز در آمریکا به طور جدی مورد توجه قرار گرفت.
سازمان بین المللی یونسکو، به طور فعال ، از دهه ۱۹۶۰ به بعد ، به پشتیبانی از آموزش رسانه ای همت گماشت و تلاش کرد در این زمینه برنامه ای جهانی را اجرا کند . از نظر صاحبنظران یونسکو ، آموزش رسانه ای به مثابه راهکاری مناسب توان جبران نابرابری اطلاعاتی بین کشورهای شمال و جنوب را دارد . زیرا از یکسو ، کشورهای شمال به تولید ، کنترل و توزیع اطلاعات می پردازند و از سوی دیگر کشورهای جنوب صرفا دریافت کننده منفعل هستند.
از نظر یونسکو ، پیشرفت مهارت های فردی به منظور تفسیر و تحلیل پیام های رسانه ای بین مخاطبان تنها راهی است که میتواند قدرت استفاده کنندگان از رسانه ها را در کشورهای جنوب افزایش دهد و آنان را از وضعیت انفعال صرف خارج کند (هابز ۲۰۰۵: ۲).
از اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی، موضوع سواد رسانه ای در برخی کشورها مانند آمریکای لاتین و کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و اسپانیا، مورد توجه قرار گرفت. اصلی ترین هدف آموزش رسانه ای در این کشورها برطرف کردن نابرابری های اطلاعاتی بین کشورهای پیشرفته و عقب افتاده بوده است (سپاسگر، ۱۳۸۴: ۱۱۸).
در آفرقای جنوبی، آموزش رسانه ای به منظور ارتقای سطح آموزش عمومی مورد استفاده قرار گرفت در حالی که در برخی از کشورهای انگلیسی زبان، مانند اسکاتلند و استرالیا، آموزش رسانه ای به مثابه بخشی از آموزش مهارتهای زبانی محسوب می شد .
آموزش سواد رسانه ای در کانادا در سال ۱۹۷۸، با تشکیل « انجمن سواد رسانه ای » آغاز شد. اعضای این انجمن، متشکل از آموزگاران ، محققان دانشگاه ها و سازندگان محصولات رسانه ای همگانی بودند و مهمترین دستاورد آنان وارد کردن بحث سواد رسانه ای به نظام آموزش عمومی مدارس استان «انتاریو » کانادا و انتشار« کتاب سواد رسانه ای » در این کشور بود .
پس از سال ۱۹۷۸، مباحث سواد رسانه ای به صورت موضوعی درس، در برنامه های درس انگلیسی مدارس انتاریو گنجانده شد و توسط آموزگاران زبان انگلیسی در ساعات درسی این کلاس تدریس می شد. اینکه چرا در میان دروس مختلف، در ساعات درس انگلیسی به طرح موضوع سواد رسانه ای پرداخته میشد ؛ به وضعیت خاص اجتماعی آن کشور برمی گردد. کانادا کشوری است که افراد با پیشینه های قومی و زبانی بسیار متفاوت در آن زندگی می کنند ، در نتیجه یکپارچه کردن قومیت های مختلف برای دولت آن همواره از ضروریات جدی محسوب می شود. از سویی دیگر، فرهنگ آمریکایی در این کشور از دهه ۱۹۵۰ به شدت گسترش یافته است ؛ رشد اقتصادی و قدرت سیاسی آمریکا ، کانادا را به دریافت کننده فرهنگ این کشور تبدیل کرده است و در میان استان های مختلف، استان مرزی انتاریو را به صورت پنجره ای برای ورود فرهنگ آمریکایی درآورده است .
عکس مرتبط با اقتصاد
در چنین شرایطی، حفظ هویت کانادایی و یکپارچه کردن قومیت های مختلف برای دولت این کشور ضرورتی راهبردی یافته است و با توجه به اینکه مهاجران این کشور، ناگزیر به زبان اکثر ساکنان بومی کانادا صحبت می کنند، دولت تصمیم گرفته است از فرصت آموزش زبان انگلیسی برای یکپارچه کردن گروه های قومی متعدد استفاده کند، سواد رسانه ای نیز در این کشور در کنار آموزش زبان انگلیسی، با محتوایی بسیار متفاوت تدریس می شود ؛ در برخی مدارس، به رویکردهای مختلف نظری در حوزه سواد رسانه ای توجه می شود و در پاره ای مدارس دیگر ، با نمایش محصولات رسانه ای مختلف چگونگی نمایش هویت شهروندان کانادایی با چگونگی نمایش هویت شهروندان آمریکایی مقایسه می شود.
انجمن سواد رسانه ای در کاناد، فعالیت خود را در این کشور گسترش داده و علاوه بر ارائه رهنمود به آموزگاران و تهیه کنندگان رسانه ای، به برگزاری نشست های بین المللی و تحرک بخشی جهانی پیرامون سواد رسانه ای و آموزش رسانه ای و شیوه های آن اقدام کرده است.
سواد رسانه ای در کشور ژاپن، تا سال ۱۹۸۰ ، به صورت بسیار مختصر و در مطالعات محدود پیگیری می شد . اما از سال ۱۹۹۲، پس از ترجمه کتاب « سواد رسانه ای » در ژاپن این مفهوم به صورت تازه تری وارد مطالعات رسانه ای این کشور شد . چنان که در سال ۱۹۹۹ ، انجمن ملی « سازمان های رادیویی و تلویزیونی » تولید برنامه ای را برای آموزش سواد رسانه ای به کودکان آغاز کرد و « شورای تحقیقات در باره سواد رسانه ای » نظامی را برای عملیاتی کردن مفهوم سواد رسانه ای تدوین کرد. در سالهای اخیر نیز تلاش های بسیاری برای آموزش سواد رسانه ای پیرامون رسانه های جدید مانند اینترنت ، ماهواره و … صورت گرفته است .
اما نکته قابل توجه اینست که بر خلاف کشور کانادا که از سواد رسانه ای ، برای مقابله با فرهنگ آمریکایی و استحکام بخشی به هویت کانادایی استفاده میکرد ، ژاپن این مفهوم را برای بررسی انتقادی فراورده ها و نقد و تحلیل واقعیت ایجاد شده از سوی رسانه ها به کار می برد ( تاکونیومی : ۷۹ تا ۸۴ ).
در ایالات متحده آمریکا سواد رسانه ای با روند کندتری آغاز شد . در این کشور اصطلاحات سواد رسانه ای و آموزش رسانه ای به صورت مترادف به کار برده می شدند . و تنها در سالهای اخیر، تفاوت بین این دو اصطلاح در کنفرانس همکاری های بین المللی سواد رسانه ای در دهه ۱۹۹۰ مورد بررسی قرار گرفت. در این کنفرانس سواد رسانه ای در اشکال مختلف ، تعریف شد ( هابز ۲۰۰۵: ۲ ).
در استرالیا و برخی کشورهای اروپایی موضوع آموزش رسانه ای به نگاه منتقدانه و خلاق بر محصولات رسانه ای تاکید دارد و هدف اصلی آن توانمند کردن مخاطبان برای ایجاد تمایز بین ارزشهای والای فرهنگی و ارزشهای عمومی محصولات رسانه ای است.
۲-۱-۲ فرایند تاریخی موضوع
مهمترین مراحل تکامل سواد رسانه ای
سواد رسانه ای مراحل مختلفی را پت سر گذاشته است و پا به پای بشر و همراه با تحول رسانه ها و اختراع رسانه های متنوع متناسب با هر دوره زمانی، گسترش یافته است. امروزه سواد رسانه ای بیشتر تحت تاثیر رسانه های تعاملی است و آن را توانایی دسترسی و استفاده از رسانه ها، تحلیل و ارزیابی، تولید و ارتباط با پیام های رسانه ای و تفکر انتقادی می نامند.
این مراحل در جدول ۱-۱ که از مطلبی با عنوان «مطالعه روی گرایش های رایج و دیدگاه های سواد رسانه ای در اروپا» که بر روی پایگاه اینترنتی کمیسیون اروپایی منتشر شده، ارائه گردیده است.
جدول شماره۱-۲: مهمترین مراحل تکامل سواد رسانه ای (پایگاه اینترنتی کمیسیون اروپایی، ۲۰۱۰ : ۲۵)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
دوره تاریخی فضای ارتباطی مهارت های نو پیامدهای فرهنگی ـ اجتماعی
دوره کلاسیک ارتباطات شفاهی و ایما
و اشاره ای+
اختراع و گسترش الفبای
نوشتاری سلطه زبان شفاهی و ایما
و اشاره ای +
ایجاد مهارت های الفبایی سازمندی و حمایت از دانش+
ایجاد منشأهای فلسفی و
تشریحات علمی
رنسانس و
انقلاب اول صنعتی اختراع و گسترش چاپ
کتاب و روزنامه تقویت و گسترش سواد پیشرفت علوم فلسفی و تجربی
انقلاب دوم صنعتی پیدایش رسانه های
الکترونیکی: تلفن، فیلم،
رادیو و تلویزیون سواد دیداری و شنیداری رسانه ها وجوامع مصرف کننده
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:52:00 ق.ظ ]