مسکن و رستوران های کشور آمریکا طی سالهای ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۹ پرداختند. نتایج نشان داد که در طی
دوره تحقیق حداقل یک بار سود سهام تقسیم شده و همچنین تأثیر سود تقسیمی بر بازده غیرعادی سهام در دو بازار متفاوت است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن بود که بین سود تقسیمی و بازده غیرعادی سهام رابطه مستقیم وجود دارد.
چویی(۲۰۱۰) نشان داد که نوسان عدم اطمینان بازار، باعث تغییر در واکنش قیمت سهام به سود غیرمنتظره شرکت می شود. نتایج این تحقیق حاکی از این است که زمانی که سرمایه گذاران در خصوص وقوع رونق یا رکود اقتصادی با عدم اطمینان روبرو هستند؛ اخبار بد پیش بینی سود تاثیرات شدیدتری در کاهش قیمت سهام دارد. این امر از آنجا ناشی می شود که اخبار بد، عدم اطمینان سرمایه گذاران در خصوص تغییر وضعیت اقتصادی آتی را افزایش می دهد. همچنین، زمانی که سرمایه گذاران در طول دوره های رکود تجاری با عدم اطمینان مواجه هستند؛ اخبار خوب، باعث افزایش شدیدتر قیمت سهام می شود.
حبیب و همکاران(۲۰۱۱) در تحقیقی واکنش بازار سهام به هموارسازی سود برای شرکتهای فعال در محیط های با عدم اطمینان بالا را بررسی کردند. آنها سطح هموارسازی سود را با بهره گرفتن از بررسی ارتباط بین تغییرات اقلام تعهدی با جزء نقدی سود، اندازه گیری نمودند. همچنین برای محاسبه ضریب پاسخ سود از دو معیار مبتنی بر محتوای اطلاعاتی هموارسازی سود استفاده کردند. نتایج نشان داد که واکنش بازار سرمایه به اطلاعات مبتنی بر هموارسازی سود برای شرکتهای فعال در محیط های با عدم اطمینان بالا، شدیدتر از سایر شرکتهاست. در این راستا، یافته های تحقیق، تئوری واکنش بازار سرمایه به هموارسازی سود را تایید می کند.
کامرون ترونگ[۱۹] (۲۰۱۱)،در پژوهشی، به بررسی رابطه بین بازده غیر عادی و درآمد هر سهم با بهره گرفتن از معیارهای اندازه شرکت،هزینه معاملات ونسبت E P پرداخت.نتایج حاکی از آن بود که این معیا رها برعملکرد شرکت ها تاثیرگذار هستند.
هیسو (۲۰۱۱) ارزیابی محتوای اطلاعاتی پیش بینی سود را با تاثیر اعلام سود پیش بینی شده بر قیمت سهام مورد آزمون قرار داد. نمونه تحقیق شامل ۲۵۸ شرکت از بین ۳۳۶ شرکت برای فاصله زمانی ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ بود. عدم اعلام سود سهام نقدی در طی هفته اعلام پیش بینی سود و نیز عدم تجزیه سهام در ۱۷ هفته قبل و بعد از هفته اعلام پیش بینی سود از شرایط قابل توجهی برای انتخاب نمونه بودند. نتایج بدست آمده از تحقیق مذکور، بیانگر این واقعیت بود که اعلام پیش بینی ها، تعدیل قیمت سهام را به دنبال دارد، لذا سودهای پیش بینی شده دارای بار اطلاعاتی می باشند.
بوشیت و کولبک(۲۰۱۲) نشان دادند که محتوای اطلاعاتی اعلان سودهای فصلی طی زمان افزایش یافته است. آنها دریافتند، شرکتهای بزرگتر، برخلاف شرکتهای کوچکتر، همواره واکنش قیمت افزایشی به اعلان سودها داشته اند. همچنین، آنها دریافتند که تعداد کمی از شرکت ها افزایش مشاهده شده در واکنش قیمت را ایجاد کرده اند. همچنین یافته ها نشان میدهد، افزایش در محتوای اطلاعاتی سودها فقط مرتبط با تغییرات در ساختار شرکتها طی زمان نیست.
اوزگار ارسلان و همکاران[۲۰] (۲۰۱۲) ، به بررسی محتوای تأثیر اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و اطلاعات گذشته بر بازده غیرعادی پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد،صورت های مالی منتشر شده توسط شرکت ها، محتوای اطلاعاتی دارند. یکی از نتایج غیرعادی، این بود که بازده های غیرعادی قابل توجه تحت روش های پژوهش مورداستفاده در بازه های زمانی ادامه می یابد. وجود دوره های زمانی بلندمدت از بازده های غیرعادی، با مفاد چندین تئوری غیرمتعارف که سعی در توضیح بازده های غیرعادی دارند مطابقت داشته، سبب ایجاد پاره ای از سؤال ها درباره ی مدل بازار و کارایی بازار می شود. تحلیل دیگر از بازده شرکت های موردمطالعه نشان داد، بازده غیرعادی مشاهده شده تنها در اثر ریسک بالا یا قیمت گذاری اشتباه سهام در بازار ایجاد نمی شود، بلکه اندازه شرکت نیز می تواند عامل تعیین کننده ای در این رابطه باشد.
اتوکایت و مولای[۲۱] (۲۰۱۲) در تحقیقی به بررسی رابطه بین وجه نقد نگهداری شده، سرمایه در گردش و ارزش شرکت با بازده غیرعادی در بورس فرانسه پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که بین وجه نقد نگهداری شده، سود حسابداری و سود تقسیمی با بازده غیرعادی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین اهرم مالی، اهرم بازار، هزینه بهره و خالص دارایی های نقدی با بازده غیرعادی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
بوشیت و کولبک(۲۰۱۲) نشان دادند که محتوای اطلاعاتی اعلان سودهای فصلی طی زمان افزایش یافته است. آنها دریافتند، شرکتهای بزرگتر، برخلاف شرکتهای کوچکتر، همواره واکنش قیمت افزایشی به اعلان سودها داشته اند. همچنین، آنها دریافتند که تعداد کمی از شرکت ها افزایش مشاهده شده در واکنش قیمت را ایجاد کرده اند. همچنین یافته ها نشان میدهد، افزایش در محتوای اطلاعاتی سودها فقط مرتبط با تغییرات در ساختار شرکتها طی زمان نیست.
آبودی و همکاران(۲۰۱۳) تاثیر کارایی بازار را بر روی برای نخستین بار محتوای اطلاعاتی متغیرهای حسابداری مورد بررسی قرار داده اند. آنها سطح کارایی بازار را در دامنه ای تعریف می کنند که قیمت سهام ارزش ذاتی آن را منعکس می سازد. بدین معنی که اگر قیمت سهام منعکس کننده ارزش ذاتی آن نباشد بازار ناکارا است. آنها برای محاسبه ارزش ذاتی سهام از روش تنزیل جریان های نقدی مرتبط با سودهای تقسیمی آتی استفاده کرده اند. آنها چنین استنباط می کنند که اگر نارسایی ها و عدم کارایی های بازار در طی زمان برطرف شود، تاثیر آن قیمت جاری سهام را با توجه به ریسک تعدیل شده آتی و تغییرات قیمت تعدیل می کند. آنها این رویه تعدیلی را برای سه نوع آزمون محتوای اطلاعاتی به کار بردند که شامل ۱) سود و ارزش دفتری،۲) سود باقیمانده، و ۳) سودهای نقدی و تعهدی بود. به طور کلی، یافته های تجربی آنها نشان داد که رویه تعدیلی تورش ضریب برآوردی را در رگرسیون محتوای اطلاعاتی کاهش می دهد مشروط بر آن که عدم کارایی بازار بر روی محتوای اطلاعاتی اطلاعات حسابداری تاثیرگذار باشد.
ماگینا[۲۲] (۲۰۱۳) ، در تحقیقی به بررسی رابطه بین وجه نقد نگهداری شده، سرمایه در گردش و ارزش شرکت با بازده غیرعادی در بورس فرانسه پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که بین وجه نقد نگهداری شده، سود حسابداری و سود تقسیمی با بازده غیرعادی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین اهرم مالی، اهرم بازار، هزینه بهره و خالص دارایی ها با بازده غیرعادی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
ونکاتا[۲۳] (۲۰۱۳) ، در پژوهشی با عنوان« کیفیت گزارشگری مالی و نوسان بازده غیرعادی سهام »به بررسی تأثیر کاهش کیفیت سود بر روی نوسان بازده غیرعادی سهام در آمریکا پرداخته اند. دوره زمانی پژوهش از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۱۱ بوده است. آنها از دو شاخص برای اندازه گیری نوسان بازده سهام استفاده کرده اند: متوسط واریانس بازده های خام ماهانه و متوسط مازاد بازده ماهانه که براساس ریسک تعدیل شده است. آنها هم چنین، برای اندازه گیری کیفیت گزارشگری مالی (کیفیت سود) از دو مدل جایگزین استفاده کرده اند: ۱-اندازه گیری کیفیت سود بر اساس مدل دیچو و دیچو[۲۴] (۲۰۱۰) ۲-مجذور اقلام تعهدی غیرعادی[۲۵] که براساس مدل تعدیل شده است.
رسول (۲۰۱۳) ارتباط بین بازده و ریسک سهامهای رشدی و ارزشی را در بورس داکا مورد ارزیابی قرار داد. او ارزشی بودن و رشدی بودن سهام را بر اساس دو فاکتور ارزش بازار به سود و ارزش بازار به ارزش دفتری از بزرگ به کوچک ردیف نمود و دهک پایین آن را به عنوان سهامهای رشدی و دهک بالای آنرا به عنوان سهامهای ارزشی در نظر گرفت و بدین نتیجه رسید که رابطه مثبت و موثری بین ریسک و بازده سهامهایی که بر اساس شاخص P/E مرتب شده اند، در بورس داکا موجود است. این در حالی است که پورتفولیو مرتب شده بر اساس شاخص P/B رابطه مثبتی بین ریسک و بازده بروز نمیدهد. تحقیق وی نشان داد که پورتفلیو سهام ارزشی ریسک کمتر و بازده بیشتری نسبت به سهام رشدی دارد. به علاوه ارزیابی عملکرد سهام ارزشی و رشدی معین شده توسط هر کدام از دو شاخص (P/E) و (P/B) نیز حاکی از آن بود که پورتفولیو سهام ارزشی کاراتر از سهام رشدی عمل کرده است. در انتها او به این نتیجه دست یافت که فرایند بررسی به کمک شاخص نسبت ارزش بازار به سود یافتههای بهتری نسبت به شاخص (P/B) به دست میدهند.
لین و سام[۲۶] (۲۰۱۴) یک بررسی مقایسه ای بین حجم مبادلات و بازده سهام در ETF و بازار بورس انجام داده و رابطه مثبت حجم و بازده را در هر دو مورد تایید کردند.
عده ای از محققان به مواردی همچون ارزش دفتری به ارزش بازار و اندازه شرکت ها به عنوان متغیرهای مهم در توضیح بازدهی سهام جلب و تحقیقات بسیار دیگری هم انجام شد که از مهمترین آنها می توان به مقاله چان، هامایو و لاکونیشوک( ۱۹۹۱)، چان، جیگادیش و لاکونیشوک( ۱۹۹۵)، فاما و فرنچ( ۱۹۹۸) و چان، کارچسکی و لاکونیشوک( ۲۰۰) و همچنین تحقیقات هاگن( ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰) اشاره کرد. در این تحقیقات سعی شده است که سهام رشدی و سهام ارزشی با بهره گرفتن از شاخص هایی از هم تمیز داده شود و سپس در یک دوره زمانی به بررسی بازده، ریسک و عملکرد این سهام پرداخته شده و تفاوت موجود مورد ارزیابی قرار گرفته است.
ب) تحقیقات داخلی:
قائمی( ۱۳۷۹) با مطالعه ۲۴ شرکت بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ رابطه بین حجم معامله ها با قیمت سهام را مورد بررسی قرار داد و به نتایج زیر رسید که: تعداد دفعات معامله ی هر سهم با تعداد سهام معامله شده، همبستگی مثبت دارد. تعداد دفعات معامله، هر روز و تعداد سهام معامله شده ی هر روز با تغییر قیمت آن روز، رابطه معنی دار و هم جهتی دارد. تعداد دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده ی امروز رابطه معنی داری با تغییر قیمت سهام فردا دارد.
مهرانی(۱۳۸۲) رابطه بین نسبت های سودآوری و بازده سهام را مورد مطالعه قرار داد و در نهایت تأیید گردید که در دوره مورد مطالعه، بازده دارایی ها ئر مقایسه با متغیرهای مورد مطالعه دیگر، از جمله بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود، در تبیین بازدهی سهام تواناتر عمل کرده است.
زیوداری( ۱۳۸۴) با مطالعه ۱۵ شرکت فعال بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۸۳ رابطه بین حجم معامله ها، بازده سهام و نوسانات بازده به صورت روزانه به این نتیجه رسید که بین حجم معامله ها و تغییر قیمت رابطه همزمان وجود دارد. یک رابطه بازخوردی بین حجم معامله ها و بازده سهام وجود دارد.
خانی (۱۳۸۵) ، در پژوهشی با عنوان رابطه بین رقم سود حسابداری و بازده غیر عادی سهام در بورس تهران ،بار اطلاعاتی سودئ حسابداری و تاثیر آن در هنگام اعلامش را بر رفتار سهامداران مورد آزمون قرار داده است.پژوهش مذکور همانند پژوهش بال و براون (۱۹۶۸)بوده با این تفاوت که در بورس اوراق بهادار تهران وبا شرح وتعدیل نظریه و روش تحقیق اثباتی مالی مرتبط صورت گرفته است.در این پژوهش مواردی به شرح زیر در نظر گرفته شده که از نظر پژوهشگر بنظر می رسد در تحقیقات دیگر مد نظر قرار نگرفته است:۱-مدل بازار به علت عملی و کاربردی بودن آن مورد استفاده قرار گرفته است.۲-جهت کاهش تاثیر سایر عوامل تاثیر گذار برروی بازده سهام،رابطه بین سود غیر منتظره و بازده غیرعادی و در زمان اعلام سود مورد بررسی قرار گرفته است.۳-اثبات ریاضی وجود رابطه بین سود حسابداری و گردش وجوه نقد در یک بازار غیر کارا انجام شده است. بر اساس یافته های تحقیق ،در هنگام اعلام سود ودر دوره زمانی تحقیق ،بطور متوسط،برای مجموع شرکتهای نمونه انتخابی،شاخص عملکرد بازده غیر عادی ( )،به شدت افزایش می یابد.این نتیجه با خصوصیات بازارهای نو ظهور و در حال رشدی همچون بورس اوراق بهادار تهران که قیمت سهام و سود حسابداری وبه دنبال آن ،سود تقسیمی ،در این دوره گذار در حال افزایش می باشد ،هماهنگی دارد.به علاوه، در هنگام اعلام سود حسابداری ،شاخص مذکور برای نمونه آماری شامل شرکتهای با تغییر مثبت سود حسابداری ،بشدت افزایش یافته و بیشتر از ۱ بوده و برعکس، برای نمونه آماری که شامل شرکتهای با تغییر منفی سود حسابداری است،بشدت کاهش یافته وکمتر از ۱ می با شد.این امر نه تنها نشان دهنده امکان نبود کارایی بازار سرمایه نسبت به اطلاعات مالی است ،بلکه تایید کننده فرضیه رقیب تحت عنوان فرضیه بکارگیری ابزاری سود حسابداری در این بازار خواهد بود.(خانی ،۱۳۸۶،ص ص ۳۲-۱).
نجارزاده و زیودار(۱۳۸۵) به بررسی رابطه تجربی بین حجم معاملات و بازده سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران پرداختند.در این تحقیق به منظور بررسی ارتباط همزمان حجم معاملات و تغییر قیمت از مطالعه چن، میکاییل فیرث و اولیور روی( ۲۰۰۱) الهام گرفته شده است و مدل زیر مورد آزمون قرار گرفت.
که در آن حجم معاملات( تعداد سهام معامله شده) و بازدهی می باشد. این مدل که بر اساس رگرسیون ساده ols بنا شده است شکل جامع الگوی تیموثی برایلفورد( ۱۹۹۴) و جین و جو( ۱۹۸۸) می باشد. تیموثی برایلسفورد جهت بررسی آزمون روابط همزمان حجم معاملات و تغییرات قیمت از مدل زیر استفاده نموده است.
در این تحقیق نیز جهت بررسی روابط علی حجم معاملات و بازدهی سهام از مدل خود توضیح برداری دو متغیره زیر استفاده شده است:
در این مطالعه صحت این مطلب که در بازار بورس اوراق بهادار تهران ارتباط همزمان بین حجم معاملات و قدر مطلق تغییر قیمت وجود دارد و ارتباط همزمان بین حجم معاملات و تغییر قیمتها مورد تأیید قرار گرفت.
پس از آزمون این مطالب روابط علّی بین دو متغیر بازدهی و حجم معاملات بررسی شد. نتیجه اینکه یک رابطه بازخوردی بین حجم معاملات و بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد. به عبارت دیگر هم از مقادیر باوقفه حجم معاملات مقادیر جاری بازدهی قابل پیش بینی است و هم از مقادیر با وقفه بازدهی می توان مقادیر جاری حجم معاملات را پیش بینی نمود. اگر به نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاران در بازار بورس اوراق بهادار تهران توجه شود می توان این موضوع را مشاهده نمود. به عبارت دیگر مبنای تصمیم گیری برخی از سهامداران نحوه حرکات بازده سهام و برخی دیگر حجم معاملات می باشد.
دستگیر و خدادادی ( ١٣٨۶ ) به آزمون ساختار خطی اطلاعات در مدل اولسون (١٩٩۵) پرداختند. آنها بر اساس کار اوتا (٢٠٠١) هفت مدل خطی را برای پیش بینی عایدات غیرعادی مورد استفاده قرار دادند نتایج تحقیق آنها بیانگر این موضوع بود که سود غیر عادی یک دوره قبل به صورت جداگانه و همچنین همراه با ارزش دفتری دوره قبل میتواند در پیش بینی سود غیر عادی دوره جاری به کار رود و در نهایت میتوان از آ نها برای پیش بینی قیمت و ارزشیابی شرکت استفاده نمود.
ابزری و همکاران( ۱۳۸۶) به بررسی عوامل موثر بر ریسک و بازده سرمایه گذاری در محصولات مالی پرداختند. فرضیاتی که محققین در این تحقیق به دنبال بررسی آن بودند به شرح زیر بوده است: بازده تاریخی با تمایل به ریسک سرمایه گذاری در محصولات مالی دارای همبستگی مثبت است. تمایل به ریسک دارای همبستگی منفی با ادراک ریسک است، به طوری که ادراک ریسک بالاتر در مورد محصولات مالی یک شرکت، تمایل به ریسک را در سرمایه گذاران جهت سرمایه گذاری در محصولات مالی آن شرکت کاهش می دهد. از دید سرمایه گذاران متخصص، بین ادراک ریسک و نرخ بازده مورد انتظار همبستگی مثبتی وجود دارد. از دید سرمایه گذاران مبتدی (نوآموز)، بین ادراک ریسک و نرخ بازده مورد انتظار همبستگی منفی وجود دارد. انتظارات بازده که از اطلاعات عملکرد گذشته مشتق خو اهد بود، مبنایی برای نرخ بازده آتی خواهد بود. میان نرخ بازده مورد انتظار و تخصیص سرمایه گذاری همبستگی مثبتی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه حاکی از آن است که همبستگی بالایی میان نمرات ریسک فعلی و گذشته وجود دارد ( ۷۸ % )، و بنابراین فرضیه ۱ تأ یید می شود .به عبارت دیگر نرخ ریسک گذشته شاخصی برای رفتار ریسک آینده است . در این تحقیق از آزمون t زوجی، برای رد این فرضیه که تفاوتی میان نمرات ریسک گذشته و فعلی وجود ندارد، استفاده شد . نتایج این آزمون نشان داد که تفاوت معناداری از لحاظ آماری میان نمرات ریسک گذشته و فعلی وجود دارد، بدین معنی که میانگین نمرات ریسک گذشته پای ین تر از نمرات ریسک فعلی است و سطح ریسک پرتفولیوی سرمایه گذاری در طی زمان در حال افزایش است. در این تحقیق همبستگی منفی میان ادراک ریسک و تمایل به ریسک تخصیص سرمایه گذاری درمورد سرمایه گذاری در همه محصولات مالی ب جز سپرده ها معنی دار بود .بنابراین فرضیه ۲ برای همه انواع محصولات مالی مورد بررسی بجز سپرده اثبات شد . به عبارت دیگر سرمایه گذاران کمترین مقدار را به دارای ی هایی که بیشترین میزان ریسک را از آنها دریافت می کنند، تخصیص می دهند. سرمایه گذاری در حساب سپرده تفاوت معنی داری میان سرمایه گذاران مبتدی و متخصص نشان نمی دهد و بنابراین بیشتر سرمایه گذاران مقداری از پول خود را به حساب های سپرده بدون در نظر گرفتن و ارزیابی ریسک آنها تخصیص می دهند. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه ها حاکی از آن است که از دید سرمایه گذاران متخصص همبستگی مثبت و معنی داری میان ادراک ریسک و انتظارات بازده آتی وجود دارد، در حالیکه از دید سرمایه گذاران مبتدی هیچ نوع همبستگی میان ادراک ریسک و بازده مورد انتظار آتی وجود ندارد، بن ابراین فرضیه سوم تایید و فرضیه چهارم رد می شود. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه حاکی از آن است که گروهی از سرمایه گذاران که دارای اطلاعات عملکرد گذشته می باشند، دارای میانگین نرخ بازده مورد انتظار بالاتر از گروهی که این اطلاعات را ندارد می باشند . این بدان معنی است که در سرمایه گذاری های مشابه، فراهم آوردن اطلاعات عملکرد گذشته، بازده های مورد انتظار بالاتر از هنگامی که اطلاعات عملکرد گذشته فراهم نشده است ایجاد می کند . بنابراین فرضیه ۵ در مورد همه محصولات آزمایش شده تأیید می شود. نتایج حاصل از آزمون این فرضیه حاکی از آن است که همبستگی میان نرخ بازده مورد انتظار آتی و تخصیص سرما یه گذاری در همه انواع محصولات بجز حساب سپرده معنی دار می باشد. به عبارت دیگر نرخ بازده مورد انتظار بالاتر، تخصیص سرمایه گذاری بالاتری را به همراه دارد . در این تحقیق تفاوت معنی داری میان سرمایه گذاران متخصص و مبتدی برای حسا ب های سپرده یافت نشد، به عبارت دیگر، تصمیم به سرمایه گذاری در حساب های سپرده، نرخ بازده مورد انتظار و ادراک ریسک را در نظر نمی گیرد.
کوشا(۱۳۸۹)، بررسی های انجام شده در زمینه بازدهی غیرعادی، اطلاعات مالی انتشاریافته و روابط بین آنها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان می دهد که بازده غیرعادی می تواند تحت تاثیر اطلاعات مالی شرکت ها باشد. عده ای از سرمایه گذاران توانسته اند با بهره گرفتن از تعدادی از نسبت های مالی، نرخ بازده مورد انتظاری را محاسبه کنند که به علت عدم اطلاع سایر سرمایه گذاران از این رابطه، این اطلاعات در قیمت واقعی سهام منعکس نشده و سبب ایجاد بازده اضافی برای آن گروه از سرمایه گذارانی شده که از این رابطه آگاهی داشته اند. بر این اساس، در صورتی که اکثر سرمایه گذاران از وجود این رابطه اگاه شوند، بازده غیرعادی در بازار سرمایه تا حدی کاهش پیدا می کند و بنابراین کارایی بازار افزایش پیدا خواهد کرد. در نتیجه شناسایی اطلاعات مالی انتشار یافته و بررسی رابطه آن با بازدهی غیرعادی از اهمیت فراوانی برخوردار است.
عسکری و جبارزاده(۱۳۸۹) ، در پژوهشی به شناسایی عوامل موثربر بازده غیر عادی سهام در زمان عرضه اولیه به عموم پرداختند .نتایج نشان داد که از بین متغیرهای مستقل مورد استفاده ،خطای پیش بینی سود هر سهم ،شرایط عمومی بازار قبل از عرضه سهام ،نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام،نسبت حاشیه سود خالص و بازده حقوق صاحبان سهام ،تنها متغیرهای خطای پیش بینی سود هر سهم به صورت مثبت و شرایط عمومی بازار قبل از عرضه و نسبت حاشیه سود خالص به صورت معکوس با بازده غیر عادی در مدت ۱۲ ماه رابطه دارند .به علاوه ،هیچ یک از متغیرهای مستقل با بازده غیر عادی در مدت ۲۴ماه رابطه نداشت.
ایزدی نیا و دری سده (۱۳۸۹) در تحقیقی به بررسی محتوای اطلاعاتی جزء غیرعملیاتی سود حسابداری در رابطه با پیش بینی سود و ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهد که جزء غیرعملیاتی سود حسابداری در رابطه با پیش بینی سود غیرعادی آتی و همچنین در رابطه با ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت، دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی است. علاوه بر این، جزء غیرعملیاتی سود حسابداری از ویژگی های “ارتباط با پیش بینی"، “ارتباط با ارزش” و “پیش بینی پذیری"برخوردار است. بالاخره، یافته های پژوهش حاکی از آن است که مطابق با پیش بینی اولسن، بین دو ویژگی اجزای سود؛ یعنی ارتباط با پیش بینی و ارتباط با ارزش، پیوند و رابطه وجود دارد.
جلالی ۱۳۹۰، در پژوهش خود رابطه اعلان تعدیل سود پیش بینی شده هر سهم با قیمت سهام و حجم مبادلات مورد بررسی قرار داد. داده های مورد بررسی شامل۲۹۴مورد اعلان تعدیل سود پیش بینی شده در طول سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در ۳ بخش مجزا انجام شده است.نتایج آزمون های بخش اول نشان می دهد که اعلان تعدیل سود پیش بینی شده برای کل موارد اعلان تعدیل(مثبت و منفی)، و موارد اعلان تعدیل مثبت بر حجم دادوستد سهام تاثیر گذار بوده است اما موارد اعلان تعدیل منفی بر حجم دادوستد سهام تاثیر ندارد. همچنین دریافتیم که اعلان تعدیل سود پیش بینی شده در هر سه حالت (کل موارد اعلان، موارد اعلان تعدیل مثبت و موارد اعلان تعدیل منفی) تاثیری بر قیمت سهام ندارد. نتایج آزمون ها در بخش دوم و سوم نشان می دهند که اعلان تعدیل سود پیش بینی شده در هر سه حالت (کل موارد، موارد تعدیل مثبت و موارد تعدیل منفی) بر قیمت سهام تاثیر دارد.
برادران حسن زاده و همکاران(۱۳۹۰)پژوهشی برای فراهم آوردن شواهدی در ارتباط با نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی از این منظر که آیا مالکیت نهادی برمحتوای اطلاعاتی سود حسابداری گزار ش شده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیردارد، انجام دادند. برای اندازه گیری محتوای اطلاعاتی سود سه مدل که چند جنبه مختلف محتوای اطلاعاتی سود را می سنجد، برازش شده است، به طوری که تأثیرپذیری بازده سهام ازتغییرات سود حسابداری، سود هرسهم برقیمت سهام وسود هرسهم برارزش دفتری آن به عنوان محتوای اطلاعاتی سود حسابداری فرض شده است. نتایج آزمون کلی مدل های تحقیق عموماً بیانگر عدم نقش مالکیت سرمایه گذاران نهادی بر محتوای اطلاعاتی سودحسابداری است و بیشترین تأثیر بر بازده سهام را متغیرهای نسبت وتغییرات سود حسابداری و نسبت سود هرسهم به ارزش دفتری هر سهم سود هرسهم به قیمت داشتند. همچنین نتایج پژوهش بیانگر تأثی ر مثبت و معنادار درصد مالکیت و تمرکزسهامداران نهادی به صورت جداگانه بربازده سهام است.
آلودری و همکاران( ۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی ارتباط همزمان و پویای حجم معاملات و بازده سهام با بهره گرفتن از مدل های خودرگرسیون برداری پرداختند. آنها در تحقیق خود به بررسی مسایل زیر پرداختند:
بین حجم معاملات و بازده سهام ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
بین حجم معاملات وقدر مطلق بازده سهام ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
بازده سهام علت گرنجر حجم معاملات است.
حجم معاملات علت گرنجر بازده سهام است.
دوره زمانی تحقیق مربوط به داده های ماهانه حجم معاملات و بازده سهام به مدت ۱۰ سال از ابتدای سال ۱۳۷۹ تا مهرماه سال ۱۳۹۰ می باشد. از این رو با معادلات زیر به دنبال چنین همبستگی مثبتی بین حجم معاملات و بازده سهام و یا قدرمطلق بازده سهام می باشند.
در این تحقیق به منظور بررسی رابطه پویای بازده سهام و حجم معاملات و انجام آزمون علیت گرنجر از مدل های خود رگرسیون برداری استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که ضریب بازده سهام تخمین زده شده، منفی و از لحاظ آماری در سطح خطای ۱۰ درصد معنی دار است. همچنین آماره F نیز معنی دار است. این شواهد نشان می دهند که افزایش بازده بازار با کاهش حجم معاملات و کاهش بازده بازار با افزایش حجم معاملات دنبال می شود که در نتیجه فرضیه اول تحقیق پذیرفته نمی شود. این یافته برخلاف تئور یهای موجود در زمینه ارتباط مثبت همزمان بین حجم معاملات و بازده سهام (همانند فرضیه ترکیب توزی عها) و یافته های اغلب پژوه شهای تجربی در بازارهای توسعه یافته می باشد.
ضریب تخمین زده شده بابت قدر مطلق بازده سهام از لحاظ آماری در هیچ یک از سطوح متعارف معنی دار نیست که در نتیجه فرضیه دوم تحقیق نیز پذیرفته نمی شود. این یافته مغایر با اغلب یافته های تجربی در بازارهای توسعه یافته می باشد.
آنها در نهایت چنین نتیجه گیری کردند بر خلاف تئوری ها و همچنین اغلب یافته های تجربی موجود در مورد رابطه مثبت همزمان حجم معاملات و بازده سهام و یا قدر مطلق بازده سهام، ارتباطی مثبت بین این دو متغیر یافت نشد. این یافته ها منجر به رد فرضیه MDH و پذیرش فرضیه جایگزین SIAH در بورس اوراق بهادار تهران می شود. برخی از محققان نیز به دلیل ساختار عملیاتی ضعیف بازارهای نوظهور، انتشار اطلاعات در این بازارها را به صورت متوالی تلقی نموده اند. نتایج این تحقیق نشان م یدهند که تفاوت در نحوه جریان اطلاعات در بازارهای نوظهور به اندازه ای با اهمیت است که می تواند فرایند ارزشیابی اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار دهد که دلالت بر
نیاز به انجام تحقیقات و کسب بینش بیشتر در مورد جریان اطلاعات در این بازارها دارد.
رامشه و همکاران( ۱۳۹۰) به پیش بینی جهت تغییرات بازده سهام بر اساس حجم معاملات با بهره گرفتن از مدل پرابیت برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش سعی بر آن است تا تحلیلی بر رابطه میان حجم معاملات سهام و جهت تغییرات بازده سهام )مثبت یا منفی بودن( ارائه گردد.
در این پژوهش از مدل پروبیت برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. حجم معاملات سهام و تغییرات حجم معاملات سهام متغیرهای مستقل این پژوهش هستند. متغیر وابسته یک شاخص دو مقداری است که بر اساس مثبت یا منفی بودن بازده سهام بترتیب مقادیر ۰ یا ۱ می گیرد. در این پژوهش، داده های مربوط به بازده سهام به روزهای با بازده صفر، بازده مثبت و بازده منفی تقسیم می شوند که روزهای با بازده صفر از میان داده ها حذف میشوند. در این پژوهش تاثیر حجم معاملات سهام و تغییر حجم معاملات سهام بصورت جداگانه بر جهت تغییرات بازده سهام بترتیب بر اساس مدلهای پروبیت مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور برای هر یک از ۹۲ شرکت نمونه مدل ها بصورت جداگانه بر اساس اطلاعات روزانه طی دوره ۶ ساله ۸۶-۸۹ تخمین زده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که برای شرکتهای با حجم بالای معاملات سهام و نیز شرکتهای با نسبت بازده صفر پایین، حجم معاملات سهام دارای قدرت پیشبینی جهت تغییرات بازده سهام است. نتایج این پژوهش برای سهام انفرادی در بورس اوراق بهادار تهران قابل تعمیم به کل بازار نیست زیرا فقط شواهدی از قدرت پیش بینی کنندگی حجم معاملات سهام برای گروه های مشخصی از سهام یافت شد. تفکیک بازار به گروه های مختلف از نظر حجم معاملات سهام و نسبت بازده صفر در نتایج اولیه تفاوت ایجاد کرد و نشان داد که معیارهای حجم بکار رفته در این پژوهش در شرکتهای با حجم بالای معاملات سهام و نیز نسبت بازده صفر پایین دارای قدرت پیشبینی جهت تغییرات بازده سهام است.
علوی(۱۳۹۰) ،در تحقیقی به بررسی تاثیر عملکرد اقتصاد کلان بر رابطه سود با بازده غیر عادی به صورت تجربی پرداخته در شرایط مختلف اقتصاد کلان (عملکرد قوی و ضعیف اقتصاد کلان) می پردازد. برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش رگرسیون چند متغیره، با بکارگیری اطلاعات مالی ۱۰۸ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸ استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که سود و بازده غیرعادی شرکت با یکدیگر دارای رابطه مثبت و معنی داری هستند ولی با اضافه کردن عامل عملکرد اقتصاد کلان به عنوان متغیر کنترلی معنی داری خود را از دست میدهد.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:59:00 ب.ظ ]