عارفان نامی در بارۀ توبه مفاهیم بکر وبدیعی را درقالب الفاظ فصیح ومسجّع ومحتوای غنی آن ارائه که روش سلوک سالکان راترسیم کرده اند.
ابوطالب مکی در قوت القلوب بحث نسبتاّ مفصّلی دارد؛کا شانی در مصباح وهجویری درکشف المحجوب نیز بخشی از کتاب خود را به توبه اختصا ص داده اند که دراین قسمت بعضی از آن ها بررسی و تبیین خواهد شد.
۳ـ ۱ـ ۲ـ ۲ـ ۱ میبدی
کلید سعادت ،شادی ، رهائی از آلودگی ، نزدیک شدن به خداو رسیدن به تمام خوبی ها ،توبه است.
«توبه نشان راه است و سالار بار و کلید گنج و شفیع وصال و سر همه شادی و مایه آزادی؛ اول شیطانی در دل است؛ پس
عذر بر زبان پس بریدن از بَدی و بَدان» (میبدی، ۱۳۷۱، ج۲، ص۴۵۲).
پشیمانی از گناه توبه است «من اَذنب ذنباً فندم علیه فهو توبه»؛ «توبه پشیمانی است که در دل پدید آید؛ دردی که از درون سینه سر بر زند؛ آتش خجل در دل افتد؛ آب حسرت از دیده فرو ریزد نه بینی شاخی که در یک سر آن آتش زنی از آن دیگر سر، ز آب قطره قطره می چکد (همان، ج۴، ص ۹۷).
درجای دیگر آمده است:
«توبت چیست؟ شفیعی مطاع، وکیل دری مشفق، نایبی کریم، نقش گناه محو کند و حق شفاعت او از بنده گناهکار عفو کند، دیوان بنده از عصیان و پاک و مطهر کند (همان، ج۱۰، ص۱۶۴).
۳ـ ۱ـ ۲ـ ۲ـ ۲ هجویری
هجویری در کشف المحجوب توبه را بازگشت از گناهان بزرگ بیان کرده است. درقسمتی دیگر توبه رافراموش نکردن گناه دانسته است.ودرجائی توبه، فراموش کردن گناه است که این تعاریف بستگی به شخصیّت معنوی سالک دارد.
ناگفته نباشد همان طور که بیان شد توبه به معنی رجوع است امّا ظهور رجوع به اشکال متفاوت است که
آن ها از مصادیق رجوع وتوبه است.
ممکن است این تعا ریف مربوط به مقا م خوف ورجا ی سالک باشد. فراموش نکر دن گناه مر بوط به جایگاه خوف وفراموش کردن گناه مربوط به رجاء است زمانی که گناهان در نظر اوست خائف است و زمانی که امیدوار به لطف وبخشش الهی وحضور درمحضر محبوب است ، گناهان را فراموش می کند؛چون در مقام دوستی، یاد گناه ، گناه دیگری است.
امام سجّاد (ع) دربخشی از دعای ابو حمزۀ ثمالی می فرماید:«اذا رأیت مولای ذنوبی فزعت واذا رأیت کرمک طمعت»(مشکینی،۱۳۷۴،ص۳۳۶ ).
ممکن است یاد گناه، سبب لذّت شود ؛بنا بر این فراموش کردن گناه بهتر است «التوبه آن تنسی دنبک»؛ «چون گناه را یاد کنی و از یاد کردن آن در دل لذتی نیابی آن توبه باشد(هجویری،۱۳۸۴،ص ۴۳۶).
ممکن است فراموش کردن گناه، سببِ عُجب شود؛دراین صورت گناه نباید فراموش شود.
توبه آن باشد که هرگز گناه کرده را فراموش نکنی و پیوسته اندر تشویش آن باشی اگر چه عمل بسیار داری، بدان معجب نگردی (همان، ص ۴۳۲) ؛ «توبه رجوع از کبائر بود به طاعت» (همان، ص۴۳۱).
۳ـ ۱ـ ۲ـ ۲ـ ۳ مستملی بخاری
بازگشت از همه چیزبه غیر از توجه به خدا، توبه است. به عبارت دیگر یاد خدا ،گناه نکردن است.
«توبه آن باشد که بازگردی از یاد کرد هر چه جز خداست جل و عز » (مستملی بخاری، ۱۳۷۳، ص ۱۲۱).
۳–۱–۲–۲–۴کلابادی
از توبه ها ی نادرست خود باید توبه کرد؛ زیرا به شرایط توبه عمل نشده است.
«توبه آن است که از توبه ،توبه کنی»(کلابادی،۱۳۷۱،ص۳۷۷).
۳–۱–۲–۲–۵ غزالی
توبه، اول قدم مریدان و ابتدای راه سالکان است
«توبه آغاز راه سالکان و کلید خوشبختی مریدان است (غزالی، ۱۳۷۰، ص ۱۸۴).
۳–۱–۲–۲–۶ مکّی
توبه، اول منزل سالک ، روی گرداندن از دیگران و توجّه به خدا است؛ خلائق سبب هستند ؛ خداسبب ساز است؛ مخلوقات الهی وسیله هستند و خداوندوسیله ساز.
« اول مایومر به المبتدی المرید التوبه»(مکی، ۱۹۹۵، ص۳۶۶)؛اوّلین مأموریّت سالک توبه است
توبه تغییر اعمال ناپسند به اعمال پسندیده است. «هو تحویل الحرکات المذمومه الی حرکات المحموده»(همان). توبه روی آوردن به خدا و رها کردن غیرخداست. «التوبه اقبال علی مولاه و ترک الخلق» (همان، ص ۳۸۲٫
۳ـ ۱ـ ۲ـ ۲ـ ۷ احمد جام
توبه سبب همۀ خو بی هاست.
«کلید همه چیزها توبه است و سر همه دولتها و دوستی ها توبه است» (ژنده پیل، ۱۳۴۷، ص ۱۰۱).
«توبه نجات مردان است و حیات دل و پرورش جان است و تخم مودت است و راحت روح است و سرور رئوس است و شفای درد گناهان است (همان، ص۱۰۲).

 

 





ابن عطا

ابن عطا توبه را بازگشتن از آنچه که علم آن را نکوهش می کند به سوی آنچه، مورد پسند دانش است می داند «التوبه الرجوع من کل ماذمه العلم الی مامدحه» (سلمی، ۱۳۶۹، ص۱۳۵).
حقایق التفسیر توبه را بازگشت از خُلق ناپسند به خلق پسندیده دانسته است «التوبه الرجوع من کل خلق مذموم الی کل خلق محمود» (سلمی، ص ۱۲۴).
۳ـ ۱ـ ۲ـ ۲ـ ۹ شیخ ابوالفتوح رازی
توبه بازگشت از بدی ها به سوی خو بی هاست . «اصل توبه رجوع باشد من المکروه الی المحبوب (رازی، ۱۳۵۶، ج۱، ص۳۳۲) .
خداوند واجب نیست تائب باشد ؛ توبه از فضل خداست.«قوله تعالی» ان الله غفور رحیم دلیل می کند به آنکه خدای تعالی به قبول توبه متفضل است. چه اگر واجب بود به خدای تعالی قبول توبه، این نگفتی که غفور و رحیم است که آنکس که خیری کند که بر او واجب و لازم است او را به آمرزنده و بخشاینده وصف نکنند (همان، ج۳، ص ۲۰۲).
انه هوالتواب الرحیم (بقره، ۵۴) و ذکر رحیم عقیب لفظ تواب دلیل می کند که خدای تعالی بقبول توبه از بندگان متفضل است چه لفظ رحمت در جای وجوب بکار ندارند» (همان، ج۱، ص۱۹۵).
«فتاب علیکم و عفی عنکم (بقره، ۸۴)؛ اکنون چون توبه کردی خدای تعالی توبه کردی؛ خدای تعالی توبه شما قبول کرد و عفو بکرد شما را.
و این دلیل است بر آنکه قبول توبه بر خدای تعالی واجب نیست و اسقاط عقاب نه بر سبیل وجوب است آنکه عقیب قبول توبه لفظ عفو گفت و آن را که اسقاط عقاب او واجب باشد در حق او لفظ عفو نیکو نباشد» (همان، ج۱، ص۷۸۰).
نتیجه این که از مجموع آثار استنباط می شود وجه تشابه همۀ آنها از تعریف توبه همان رجوع و بازگشت و تفاوت آنها بستگی به تلقی سالک از سیر و سلوک عرفانی است.
اگر انگیزه تائب از توبه، ترس از عقوبت باشد بازگشت او به سمت وسوئی مناسب خوداست و اگر مبدا توبه او نه ترس از عذاب و رغبت به پاداش الهی بلکه عشق عامل بازگشت و رجوع اوست، در این صورت توبه، تعریف دیگری دارد به این سبب از تائب با تعابیری همچون منیب یا اواب یاد می شود .
«تفاوت در مبدا و مقصد سبب تفاوت مفهوم رجوع می شود» (دهباشی، ۱۳۸۴، ص ۲۲۸).
۳ـ ۲ وجوب توبه
در بارۀ توبه مسا ئلی مطرح است مانند :آیا توبه واجب است ؟آیاتوبه بر همه واجب است ؟ آیا توبه از همۀگناهان است؟ دلایل آن ها چیست ؟این ها وسؤالات دیگری هست که با ید به آن ها پاسخ داده شود.
۳ـ ۲ـ ۱ دلایل وجوب توبه از دیدگاه عرفا
۳ـ ۲ـ ۱ـ ۱ مکّی

 

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:04:00 ق.ظ ]