ب) ارزیابی های منابع انسانی: این دسته ارزیابی توسط روش هایی نظیر کارسنجی، انتخاب اجباری، مقیاسی، ثبت وقایع حساس، مقایسه زوجی، مصاحبه ارزشیابی، گزارش آزاد/کنترل شده، استفاده از ویژگی ها و صفات ارزیابی و… انجام گیرد.
ج) ارزیابی فرایند تولید: این دسته ارزیابی توسط متدهای آدام اسمیت، تیلور work study، SPC ، کنترل پروژه، SQC ، مدل های برنامه ریزی و کنترل تولید و… صورت می پذیرد.
د) ارزیابی فرایندهای مدیریت: این دسته ارزیابی توسط متدهای ISO، MBO، TQM، BALDRIGE، HOSHIN، SELF ASSESMENT، STOCK HOLDER، EFQM و BSC صورت می پذیرد. که این دسته از ارزیابی ها به عنوان بخشی از سیستم مدیریتی، ارزیابی عملکرد را انجام می دهند. از بین این روش ها، ارزیابی عملکرد به روش کارت امتیازی متوازن به عنوان کامل ترین وجامع ترین روش ارزیابی مدیریتی پذیرفته می شود.
۱۱-۲- الگوهای ارزیابی عملکرد:
الگوهای ارزیابی عملکرد دستگاه ها که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرند ، الگوهای متفاوتی می باشند این الگوها که جهت ارزیابی عملکرد شرکت های دولتی، سازمان ها و وزارتخانه ها مورد استفاده قرار می گیرند متفاوت می باشند. قابل توجه این که در برخی از کشورها از الگوی مشخص بین المللی جهت ارزیابی عملکرد استفاده نشده و سیستم ارزیابی در سازمان های این کشورها، سیستم منحصر به فردی می باشد. با این حال در ادبیات مدیریت جهت ارزیابی عملکرد دستگاه های دولتی الگوهای مختلفی ارائه شده است.
۱-۱۱-۲-دستهبندی الگو ها:
در یک PMS مجموعهای از شاخصها ترکیب میگردد تا تصویری کامل از عملکرد یک سازمان بدست آورد. مروری بر منابع نشان میدهد که چارچوبهای مفهومی زیادی برای کمک به مجریان ارزیابی عملکرد در طراحی سیستمهای اندازهگیری عملکرد توسعه یافتهاند. این چارچوبها عمدتاً در مرحله اول از مراحل چهارگانه توسعه سیستم اندازهگیری عملکرد متمرکز میشوند. مرحله اول همان طراحی سیستمهاست. سه مرحله دیگر پیادهسازی، بکارگیری و بروز رسانی منظم هستند.
برطبق نظرتونی[۸۶] وتونکیا[۸۷] (۲۰۰۱) مدلهای اصلی PMS میتوانند به پنج نوع زیر تقسیم بندی شوند:
۱- مدلهای اندازهگیری عملکرد که اکیداً سلسه مراتبیاند. این سیستمها با دستهبندی شاخص ها به هزینهای و غیرهزینهای مشخص میشوند. سطوح این دستهبندی متغیر است تا جایی که نهایتاً به شاخص های اقتصادی منتهی میشوند.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲- مدلهای اندازهگیری عملکرد که “کارت امتیازی متوازن” هستند. در این مدلها، چندین معیار عملکردی جداگانه که هر کدام به دیدگاه های جداگانهای میپردازند (مالی، مشتری و…) به صورت جداگانه مورد توجهاند (مثل مدل کارت امتیازی متوازن).
۳- مدلهای اندازهگیری عملکردی که میتوان آنها را مخروط ناقص خواند. در این سیستمها، ترکیبی از شاخصهای سطح پایین با شاخصهایی که توافق بیشتری بر سر آنها وجود دارد ترکیب شدهاند. امادیدگاه تبدیل عملکرد غیرهزینهای به عملکرد مالی وجود ندارد (مثل مدل هرم عملکرد).
۴- مدلهای اندازهگیری عملکرد که بین عملکرد خارجی وداخلی تمایزقایل میشوند(تور[۸۸]، ۱۹۹۳).
۵- مدلهای اندازهگیری که به زنجیره ارزش مربوط هستند (مثلاً مدل سینک[۸۹] و تاتل[۹۰]).
علاوه بر دستهبندی بالا، مدلهای ارزیابی عملکرد میتوانند بر حسب سه معماری ذهنی مختلف دستهبندی شوند (تونی وتونکیا، ۲۰۰۱): عمودی(یا سلسه مراتبی)، متوازن(جدولی)وافقی(فرایندی).
ماروشیوما (۲۰۰۳) مدلهای مختلف اندازهگیری عملکرد سازمانی را در سه حوزه مختلف دستهبندی کردهاند: رویکردهای اندازهگیری عملکرد، چارچوبهای اندازهگیری عملکرد و چارچوبهای ارزیابی عملکرد و مثالهایی را برای هرکدام برشمردهاند و یونگ (۱۹۹۸) رویکردهای مختلف را برحسب دو بعد دستهبندی نموده است: موضوع مورد ارزیابی (سازمان، فرایند یا…) و وجوهی که اندازهگیری میشوند یعنی وجوه کمی و کیفی در مقابل وجوه صرفاً کمی. همچنین برای تفکیک مدلهای مختلف میتوان ابعاد زیر را مد نظر قرار داد:
جدول ۶-۲ ) دستهبندی یونگ از رویکردهای اندازهگیری عملکرد (یونگ، ۱۹۹۸)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
تمرکز بر فرایندهای تجاری تمرکز بر سازمان
کمی و کیفی سیستم پایش عملکرد مدلهای جوایز کیفیتی
عملکرد فرایند (PPMS) کارت امتیازی متوازن
عمدتاً کمی کنترل بر مبنای جریان کار کنترل سنتی (مالی)
کنترل فرایند آماری (SPC) PIMS
تعدادی از این چارچوبها، صراحتاً معیارهایی را برشمردهاند که بایستی در چنین سیستمهایی لحاظ گردد. چارچوبهای دیگر تاکید دارند که هر شرکت بایستی یک سیستم اندازهگیری عملکرد منحصر به فرد داشته باشد و پیشنهاداتی را به مجریان در جهت متوجهساختن آنها به حوزههای خاصی که طراحی شاخصها بایستی در آن حوزهها صورت پذیرد میدهند (تنجن، ۲۰۰۴: ۲۵).
تعدادی از مدلها در تعریف شاخص برای سطوح مختلف سازمانی به کار میآیند در حالیکه مدلهای دیگری صرفاًبرای ایجاد سیستمهای اندازهگیری عملکرد درسطح سازمانی[۹۱] توسعه یافتهاند.
تعدادی از مدلها به صورت ویژه برای محیطهای خدماتی یا تولیدی توسعه یافتهاند در حالیکه بقیه عمومی محسوب میشوند. با اینحال همه چارچوبهای مفهومی در این نکته اشتراک دارند که هر یک چیدمان خاصی را پیشنهاد میدهند که شاخصهای عملکرد بایستی بر طبق آن ساختار یابند.
در مجموع مدل های ارزیابی عملکرد را می توان در دسته بندی های ذیل مورد تحلیل قرار داد و مهمترین این الگوها را که در کشورهای موفق مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مثبتی نیز داشته اند مورد بررسی قرار داد:
الف) الگوهای مبتنی بر زمان و هزینه:
۱- الگوی چرخه زمانی مبتنی بر ارزش
۲- نمودار نیمه عمر
۳- مدل اسکور (Scor)
۴- الگوی هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
۵- الگوی فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
ب) الگوهای برتری سازمانی و خود ارزیابی (جوایز ملی کیفیت):
۱- جایزه دمینگ (Deming)
۲- الگوی ممیزی کیفیت (ISO)
۳- الگوی مدیریت کیفیت جامع (TQM)
۴- الگوی جایزه ملی کیفیت بالدریج (BALDRIG)
۵- الگوی تعالی سازمانی (EFQM)
ج) الگوهای یکپارچه:
۱- ترازیابی (بنچ مارکینگ (BENCHMARKING)
۲- سیستم اسمارت (Smart)
۳- الگوی منشور عملکرد
۴- الگوی کارت امتیاز متوازن (BSC)
الگوی مدیریت بر اساس هدف (MBO)
۲-۱۱- ۲- بررسی و نقد الگوها و روش های ارزیابی عملکرد:
الگوهای ارزیابی عملکرد که در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرند، الگوهای متفاوتی می باشند، این الگوها که جهت ارزیابی عملکرد در دستگاههای دولتی نظیر شرکتهای دولتی، سازمانها و وزارتخانهها و مؤسسات تجاری و خصوصی مورد استفاده قرار میگیرند، متفاوت میباشند. قابل توجه این که در برخی از کشورها از الگوی مشخص بینالمللی جهت ارزیابی عملکرد استفاده نشده و سیستم ارزیابی در سازمانهای این کشورها، سیستم منحصر به فردی میباشد. با این حال در ادبیات مدیریت جهت ارزیابی عملکرد دستگاهها الگوهای مختلفی ارائه شده است. که مهمترین این الگوها به شرح ذیل می باشد:
۱-۲-۱۱-۲- الگوی چرخه زمانی مبتنی بر ارزش:
مدل نموداری چرخه زمانی مبتنی بر ارزش جهت ارزیابی عملکرد سیستم های ساخت و تولید و توسط نوبل[۹۲] ارائه شده است. این مدل بر دو شاخص زمان و هزینه استوار است و هزینه به عنوان معیار جانشین برای کمی کردن ارزش غیر افزوده به کار می رود. کیفیت نیز در این مدل مورد استفاده قرار می گیرد (زالی، ۱۳۸۲: ۵۴).
یکی از سیستم های ارزیابی عملکرد یکپارچه و دینامیک، نمودار ارزش اصلاح شده متمرکز بر چرخه زمانی است. مدل ارزش متمرکز بر چرخه زمانی بر اساس دو شاخص عملکردی زمان و ارزش بنا شده است، شاخص هزینه در مدل فوق، شاخص جانشین به منظورکمی کردن اثرات فعالیت های ارزش افزوده و غیر ارزش افزوده می باشد. نمودار فوق به تیم بهبود فرایند توانایی تحلیل فرایندها را از بُعد هزینه و زمان می دهد (احسانی، ۱۳۸۳: ۱۲۵).
از نقاط ضعف این الگو نادیده گرفتن شاخص هایی در حوزه بازار، مشتری، آینده سازمان، مباحث مالی، کارکنان، روابط بین اعضا و … می باشد.
۲-۲-۱۱-۲-نمودار نیمه عمر:
این روش در سال ۱۹۹۴ توسط استانا[۹۳] مدیر عامل شرکت آنالوگ دیوایز به عنوان یک سازمان یادگیرنده معروف ابداع گردیده است. مفهوم نیمه عمر نیز که یکی از سیستم های ارزیابی عملکرد یکپارچه و دینامیک[۹۴] است به وسیله تیم بهبود دهنده فرایند برای پشتیبانی مجموعه اهداف عملکرد قابل قبول استفاده می شود. آنها آن را برای تعیین یک افق برنامه ریزی قابل قبول ودست یابی به بهبودهای مورد نظر در افق برنامه ریزی استفاده می کنند.
این منحنی از دو محور عمودی و افقی تشکیل شده است که بر روی محور عمودی نرخ معیوبی ها، تحویل به موقع، زمان ورود به بازار و نظایر آنها در مقیاس لگاریتمی ترسیم می شود و در محور افقی، مقیاس زمان بر حسب روز، ماه و یا سال قرار می گیرد. در این روش فرض براین است که مثلا ًنرخ کاهش معیوبی در طول زمان ثابت است بنابراین، این منحنی مدت زمانی را که در آن ۵۰ درصد بهبود در شاخص عملکرد معینی بدست آمده است، را می سنجد. این منحنی به منظور ارزیابی و مقایسه میزان نرخ بهبود عملکرد سازمانی بکار می رود و در آن شیب های تندتر بیانگر یادگیری سریعتر است. منطق این مدل رشد سریعتر شرکت ها و سازمان ها نسبت به رقبایشان است. هدف دستیابی به ۵۰% شاخص کوواریانس است که به طور تجربی از مطالعات مربوط به فرایند بهبود بدست آمده است (زالی، ۱۳۸۲: ۱۲۶).
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:08:00 ق.ظ ]