(همان: ۳۴۰)
تاج فقر و خاکساری و آنچه دارم فیض اوست پاس نعمت را سپاس حق خدمت می کنم
(همان: ۳۱۷)
خصاب رو کش و تذهیب خط شیطانی است مذاب مذهـب لامذهبــی که من دارم
(همان: ۳۰۰)
گوش دل بود و صدای جرس گنگ سکوت قافلـه رفتـــه و وامــانده دلی غافـــل بود
(همان: ۲۲۹)
سکوت بی صدا و خاموش است ولی تنها گوش دل است که صدای جرس و آواز آن را می شنود و در واقع سکوت در گوش دل نه تنها بی صدا نیست بلکه صدای جرس دارد.
ناقوس سکوتی که در آفاق بلند است در گوش دل انگیز و دل خفته صدا کن
(همان: ۳۴۶)
گر صیحه سکوت سحر همدمی کند از بام عرش صوت و صلا می توان شنید
(همان: ۲۵۰)
«گاهی مفهوم یک جمله پارادوکسی خلاصه و فشرده می شود و به صورت ترکیبی در می آید و در عین حال حاوی مفهوم متناقض است. این ترکیب ها اغلب تصویر خیال هایی می سازند که در نهایت ظرافت و دقت و زیبایی هستند و نشان دهنده وسعت خیال گویند می باشند به تصویر های حاصل از این نوع ترکیب ها «تصویرها یا ترکیب های پارادوکسی» گفته می شود.» (میرصادقی، ۱۳۷۶: ۴۶)
گدای عشقم و عرض نیاز بی نیازی را بلند ایوان نازپادشـاهی کــرده ام پیــدا
(شهریار، ۱۳۸۶: ۷۳)
دوای بی دوایی و علاج بی طبیبی را ببالینم رسان یا رب حبیب من حبیبی را
(همان: ۸۹)
چه گزارشی است یا رب به تغنّی نوایی که به گوش دل بنالد به نوای بـی نوایی
(همان: ۴۳۹)
حسامیزی
یکی دیگر از روش های برجسته سازی و فراهنجاری معنایی نسبت دادن محسوسات یکی از حواس پنجگانه به حسی دیگر است. در این روش هنرمند با بهره گرفتن از نیروی خیال خود تعبیرات و ویژگی های یک حس را به حس دیگر انتقال می دهد و از این طریق موجب برجسته سازی و زیبایی متن ادبی می شود. حسامیزی تنها شامل حواس ظاهری نیست بلکه حواس باطنی و امور انتزاعی را نیز در بر می گیرد.
شعر سرودن امری است که با شنیدن و گوش دادن حس می شود اما شاعرصفت شیرینی را به آن نسبت می دهد.
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن که از آب بقا جویندعمـــر جــاودانی را
(همان: ۸۸)
خدا را شهریار آن نغمه شیرین مکررکن مرا هر گه بهار آید به خاطر یاد یار آید
(همان: ۲۴۰)
به حسرت یادم آید نقش نوشین نگارینم چمنچوناز گلو نسرینپر از نقشو نگار آید
(همان: ۲۳۹۲)
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلــخ سر بالا چـــرا
(همان: ۸۰)
پاسخی که در مقابل احساس شاعر داده می شود آن قدر برای او ناراحت کننده است که صفت تلخی را به آن نسبت می دهد.
در بیت زیر شاعر صفت شیرینی را به نغمه نسبت داده است و با آوردن صفات حواس دیگر مانند تلخی و شوری زیبایی بیت را بیشتر کرده است.
این صبر تلخ و نغمه شیرین طبیب ماست با اشک شور خود که شفا می دهد به دل
(همان: ۲۸۴)
خنده و تبسم امری دیدنی و مربوط به حس بینایی است اما تخیل شاعر آن را به صورت شیرین توصیف می کند.
گه به لب کودکم تبسم شیرین گه به رخ مادرم فرشته سیما
(همان: ۸۶۲)
شکوه حسن بی پایان، سکوت عشق غوغایی نگاه من به سایه روشن نوشین رویایی
(همان: ۸۳۵)
رؤیا قابل دیدن نیست و امری مجرد و ذهنی است اما تخیل شاعر سایه روشنی از آن می بیند و شیرینی آن را احساس می کند.
به سیمای سحر لبخند نوشین تو می یابــم به شب های سیه زلف نگونساز تو می بینم
(همان: ۸۳۸)
حیات و روشنی را رمز شیرینی ندانم چیست؟ ولی مرگ سیاهش همسر نایاب را مانـد
(همان: ۲۰۳)
مرگ امری ذهنی و انتزاعی است و نمی توان برای آن رنگی تداعی کرد. اما شاعر برای برجسته کردن کلام خویش رنگ سیاه را بر آن مجسم کرده است .
چه بیداری تلخت بود از خواب خوش مستی که در کامم به زهر آلود شهد شادمانی را
(همان: ۸۸)
رفیق نیمهراهیچون مرا در خوابنوشین دید به لا لای جرس آهنگ کوچ کاروانــی کرد
(همان: ۱۷۲)
کنایه
«کنایه در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی قریب و بعید باشد و این دو معنی لازم و ملزوم یکدیگر باشند، پس گوینده آن جمله را چنان ترکیب کند و به کار برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل گردد.» (همایی، ۱۳۸۱: ۲۵۵)
زرین کوب کنایه را نوعی مجاز می داند که دارای ایهام می باشد، وی می گوید: «کنایه هم در واقع نوعی مجاز است الا اینکه ایهام دارد و این ایهام آن را وسیله ای کرده است برای بیان آن گونه سخنان که بی پرده گفتنشان دشواری دارد یا خطر. در بعضی موارد استعمال کنایه از باب ظرافت است در فکر یا بیان و گویی به کلام عادی رنگی از شعر می دهد و تیزهوشی و ظرافت طرف را به چالش می خواند و بسا که آن ها را از ارتکاب خطرها- آن جا که گفتن حقیقت سخت است – می رهاند.» (زرین کوب، ۱۳۷۲: ۷۴)
در بحث صور خیال، کنایه نیز یکی از اسلوب های هنری بیان است و یکی از شگردهای زیبایی آفرین کلام ادبی به شمار می رود زیرا در کنایه نیز انتقال مفهوم به صورتی پوشیده و غیر مستقیم صورت می گیرد و ذهن برای دریافت و فهم آن به تلاش و جستجو می پردازد.
سیروس شمیسا در مورد جنبه هنری و ادبی کنایه می گوید: «کنایه به لحاظ الفاظ و معنای ظاهری در محور همنشینی و به لحاظ معنای باطنی که مراد گوینده است در محور جانشینی است از آن جا که کنایه نیز رسیدن از یک سطح به سطح دیگر است و ارتباطی
بین دو سوی حاضر و غایب ایجاد می کند، جنبه هنری و ادبی دارد. » (شمیسا، ۱۳۸۱: ۲۶۶)
ویژگی های کنایه
مهمترین ویژگی های کنایه عبارت است از:
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:23:00 ب.ظ ]