مرزه دوره رویشی متوسطی دارد. از بدو رویش بذر تا تشکیل میوه، ۱۴۰ تا ۱۶۰ روز به طول میانجامد. بذر مرزه ۱ الی ۲ سال از قوه رویشی مناسبی برخوردار است. رویش بذر به شرایط آب و هوایی منطقه بستگی دارد. در صورت نامساعد بودن شرایط اقلیمی، بذرها پس از ۲۵ تا۳۰ روز سبز میشوند. گیاه پس از سبز شدن رشد و نمو سریعی به خود میگیرد، به طوری که ۷۵ تا ۸۰ روز پس از سبز شدن،گیاهان به گل مینشینند و اولین گلها اواخر بهارـ اوایل تابستان(خردادـ تیر)، تشکیل میشوند. گلها بتدریج تشکیل میشوند. پس از ۲۵ تا ۳۰ روزه، همه گلها پدیدار میشوند. میوه ها نیز به تدریج میرسند و پس از رسیدن آنها، بذرها به اطراف ریزش می کنند (امید بیگی، ۱۳۸۸).
قسمت مورد استفاده مرزه، برگ یا کلیه اعضای هوایی آن یعنی شاخه-های برگدار و گلدار آن است.( زرگری، ۱۳۶۹)
۱-۴- خصوصیت زراعی و فیزیولوژیک مرزه:
از آنجا که مرزه به سرما حساس است، مناسبترین زمان برای کاشت این گیاه، فصل بهار (اواخر فروردین ـ اردیبهشت) است. فاصله ردیفها در کشت مرزه متفاوت بوده و به روش کشت بستگی دارد.در سطوح کوچک که عمل کشت به وسیله دست انجام میگیرد، فاصله ردیفهای کاشت از یکدیگر بین ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر مناسب است. چناچه این عمل با ماشین بذرکار انجام گیرد، فواصل ۴۵ تا ۵۰ سانتیمتری برای ردیفها مناسبتر است. تعداد بذر در هر متر طول ردیف ۱۲۰ تا ۱۴۰عدد مناسب است.عمق بذر مرزه در خاکهای مختلف، متفاوت و بین ۵/۰ تا ۵/۱ سانتیمتر است. کاشت بذر در اعماق بیشتر مناسب نیست و باعث عدم سبز شدن آنها می شود. برای هر هکتار زمین، به ۴ تا ۸ کیلوگرم بذر نیاز است. مرزه به صورت ردیفی کشت می شود.
در صورت متراکم بودن گیاهان در طول ردیفها، آنها را تنک می کنند. مرحله ۴ تا ۶ برگی، زمان مناسبی برای این کار است. در طول رویش مرزه، مبارزه با علفهای هرز ضرورت دارد. برای گسترش سطح برگها و افزایش عملکرد، استفاده از محلول غذایی ۴/۰ درصد واکسال یا محلولهای غذایی مشابه، مفید است. انجام کولتیواتور بین ردیفها، بخصوص پس از اولین برداشت، نقش عمدهای در افزایش عملکرد دارد(امید بیگی، ۱۳۸۸). مرزه کم و بیش به آفات و بیماریها مقاوم است و تاکنون آفت یا بیماری خاصی روی این گیاه مشاهده نشده.
۱-۵- اهمیت اقتصادی مرزه در زندگی بشر:
عکس مرتبط با اقتصاد
افزایش جمعیت و نیاز مبرم صنایع داروسازی به گیاهان دارویی به عنوان مواد اولیه تولید دارو، ناتوانی در تولید مصنوعی پاره ای از داروهای حیاتی توسط صنایع داروسازی و همچنین اهمیت مواد موثر گیاهان دارویی در صنایع غذایی، آرایشی و بهداشتی باعث شده که توجه و تحقیق پیرامون این دسته گیاهان از نقطه نظر کشت، تولید و مصرف از اهمیت خاصی برخوردار باشد (باقری و همکاران، ۱۳۸۴). یکی از مطبوعترین ادویه ها معرفی شده است. این گیاه سرشار از روغن های فرار است که ماده اصلی آن کارواکرول بوده و دارای اثرات درمانی ضدتشنجی و ضدنفخ است (امیدبیگی، ۱۳۷۶٫، صفاییخرم و همکاران، ۱۳۸۷٫، فاکرباهر و همکاران، ۱۳۸۰). علاوه بر مصارف دارویی فراوان، به واسطه مواد معطر موجود در گیاه جهت مصارف غذایی، تهیه نوشیدنی ها، مصارف صنعتی در تولید لوازم بهداشتی و نیز به واسطه خواص ضد باکتریایی و ضد قارچی همواره مورد توجه قرار گرفته است ( باهر و همکاران، ۲۰۰۲ ).
۱-۶-گونه های مرزه
دیگر گونه های مختلف مرزه شامل:
Satureja hortensis, S.spinosa, S.montana, S.cuneifolia, S.intermedia, S.pachyphylla, S.inodora, S.thymbra, S.rigida, S.laxiflora, S.sahendica
گونه های جنس Saturejaبه دلیل اینکه میزان اسانس بالایی دارند، همچنین به دلیل استفاده در آشپزی و صنایع غذایی، عطر و ادکلن، آرایشی و بهداشتی و داروسازی دارای اهمیت اقتصادی و پزشکی زیادی هستند (اسکاسیبیوزیک و همکاران، ۲۰۰۶٫، سایتل و کیا ، ۲۰۰۷). مرزه به صورتهای تازه، خشک و مخلوط در ادویه جات، دارای مصرف بالای است. اسانس و عصاره این گیاه دارای خاصیت ضد باکتریایی، ضد قارچی و آنتی اکسیدانی می باشد (میهاجیلو ـ کریستو و همکاران، ۲۰۰۹). گزارشات متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه اسانس استخراج شده از گونه های مختلف جنس Satureja از جمله گونهhortensis دارای خاصیت بیولوژیکی و فارماکولوژیکی ضد میکروبی میباشد (میهاجیلو ـ کریستو و همکاران، ۲۰۰۱۰٫، کورست و ایرسویت ، ۲۰۰۹٫، ادیگیوزل و همکاران، ۲۰۰۷). مرزه همچنین دارای خاصیت ضد کرم، ضد نفخ، قابض، مقوی معده اشتها آور، نیروبخش مقوی، خلط آور ، ضد عفونی کننده (سینگ و پندا، ۲۰۰۵)، ضد اسهال، ضد اسپاسم، ( سینگ و پندا، ۲۰۰۵٫، حاج هاشمی و همکاران، ۲۰۰۰) میباشد. مرزه مدتهاست که به عنوان ادویه استفاده می شود، بطوریکه یکی از حکمای روم باستان به نام “ویرژیل” میگوید: « مرزه آنقدر مطبوع است که خداوند هم به این گیاه علاقه خاصی دارد». قبل از اینکه مردم روم فلفل را بشناسند، از مرزه به عنوان یکی از اصلی ترین ادویهها بهره می بردند. آنها از این گیاه در نوشیدنیها نیز استفاده می کردند. مردم برخی از کشورها معتقد بودند که خوردن این گیاه باعث ایجاد عشق وعلاقه نسبت به یکدیگر میگردد (امید بیگی، ۱۳۸۸).
در بسیاری از کشورها، از جمله انگلیس، از مرزه به عنوان یکی از گیاهان مهم ادویهای استفاده می شود. در تعدادی از فارماکوپهها، مرزه به عنوان یک گیاه دارویی معرفی شده است. پیکر رویشی مرزه، حاوی مواد موثرهای است که باعث افزایش فشار خون و مداوای سرفه میگردد. این گیاه ضد نفخ بوده و به هضم غذا نیز کمک می کند. مرزه کمی تندمزه ( با طعمی شبیه فلفل) است و از آن به عنوان طعم دهنده مواد غذایی استفاده می شود. از اسانس مرزه در صنایع کنسروسازی و نوشابه سازی استفاده می شود. اسانس این گیاه خاصیت ضد میکروبی داشته و مانع رشد برخی از باکتریها می شود ( زرگری، ۱۳۶۹).
۱- ۷- ترکیبات شیمیایی
مرزه دارای تانن، مواد چرب، قندهای مختلف و اسانسی به مقدار حدود ۲/۰ درصد است که رنگ آن زرد یا قهوهای روشن با ثقلی معادل ۹۵۴/۰-۸۷۵/۰( در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد) است. فنلها به صورت کارواکرول به میزان ۵۷-۲۰ درصد و قابلیت صابونیشدن در سطح حداکثر ۶ و قابلیت انحلال ۸۰ درصد در اتانول است (زرگری، ۱۳۶۹).
۱-۸- قارچ میکوریزا:
ریشه گیاه و ریزوسفر، زیستگاه مناسبی را برای فعالیت بسیاری از میکرو اورگانیسمهای خاک فراهم مینماید. همزیستی میکوریزایی از رایجترین و سابقهدارترین رابطه همزیستی در سلسله گیاهان است، انواع میکوریزها از نظر کشاورزی اهمیت فوقالعاده زیادی دارد و به عنوان یک کود زیستی برای افزایش محصولات کشاورزی با اهمیت میباشد، زیرا ریشه اغلب گیاهان مرتعی، زراعی و باغی با میکوریزا همزیست هستند (شارما و جوهری،۲۰۰۲؛ نوربخش و حاج عباسی، ۱۳۷۸) و در اکثر اکوسیستمها وجود دارد به طوری که اکثر گیاهان ( در حدود ۹۵ درصد گونه های گیاهان آوندی) لااقل یکی از تیپهای میکوریزا را دارا هستند (صالح راستین،۱۳۷۷). همزیستی قارچ با گیاهان از حدود یک قرن پیش مشخص شده است و تا امروز اطلاعات فراوانی در مورد ویژگیهای ساختاری، پراکنش، فیزیولوژی و بومشناسی این همزیستی بهدست آمده است. تأثیرات متنوع و مثبت ناشی از برقراری این نوع همزیستی بر بقاء و افزایش رشد گیاهان میزبان در مناطق مختلف جهان از اوایل دهه ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه محققین قرار گرفته.
واژه میکوریزا اولین بار ازسوی فرانک در سال ۱۸۸۵ ارائه شد. میکوریزا از دو کلمه ( Myco ) به معنی قارچ و ( Rhiza ) به معنی ریشه تشکیل شده است. میکوریزا نشان دهنده مشارکت در همزیستی بین قارچ و ریشه گیاه میزبان می باشد. در این سیستم قارچ پوشش گسترده ای از رشته های نخ مانند به هم تابیده به نام میسیلیوم را در اطراف ریشه گیاه میزبان تشکیل می دهد در این همزیستی قارچ قند، اسید های آمینه ، ویتامین ها و برخی مواد آلی دیگر را ازمیزبان دریافت و در مقابل مواد معدنی و بیشتر از سایر مواد فسفات را از خاک جذب و در اختیارگیاه قرار می دهد. اکثر گیاهان قادر به تشکیل سیستم میکوریزایی هستند بطور کلی ۸۳درصد از دولپه ای ها و ۷۹ درصد از تک لپه ایها قادر به تشکیل سیستم میکوریزایی هستند. تعداد محدودی از گیاهان زراعی قادر به تشکیل سیستم میکوریزایی نیستند وبیشتر این گیاهان نظیرجنسهای Sinpsis ، Brassica از خانواده شببو و ازخانواده اسفناجیان جنس Beta و از خانواده علف هفت بند جنس Fagopyrum میباشند ( بارئا و همکاران، ۲۰۰۵؛ پلنچت و دوپونیس، ۲۰۰۵).
میکوریزا نوعی همزیستی متقابل مفید است که بین اندامهای جذب کننده گیاهان (معمولا ریشه) و ریسه های قارچهای خاصی ایجاد می گردد. مشخصه این همکاری، از یک سو انتقال کربن تولید شده توسط گیاه به قارچ و از سوی دیگر انتقال مواد مغذی جذب شده توسط قارچ به گیاه بوده که منجر به رشد بهتر گیاه میزبان می گردد (بارئا و همکاران، ۲۰۰۵). در نتیجه این همکاری، سیستم ریشه ای قوی تر و میسیلیوم گسترده، گیاه را قادر می سازد که آب و مواد غذایی کافی را جذب کرده و در مقابل استرس های محیطی از قبیل خشکی، شوری، آلودگی و بیماری های ریشه از گیاه محافظت نماید. نهایتاً، رشد اندام های هوایی و ریشه افزایش یافته و توانایی گیاه نیز افزوده خواهد شد و نتایج زیر حاصل می گردد: گیاهان قوی و سالم، افزایش راندمان مصرف آب، استفاده بهینه از مواد معدنی خاک، افزایش احتمال بقاء نشاها، افزایش راندمان محصول و بیومس (گندمکار وهمکاران، ۱۳۸۷).
۱-۹- میکوریزا و اثرات تغذیه ای آن در گیاه میزبان:
تحقیقات متعدد نشان می دهد که فسفر، ازت، پتاسیم، روی، مس، گوگرد، کلسیم وآهن توسط سیستم میکوریزا جذب می شوند و به گیاه منتقل می شوند (بارئا و همکاران، ۲۰۰۵؛ چرینر و همکاران، ۲۰۰۳). بطور کلی مکانیسم جذب از طریق افزایش حجم خاک قابل دسترس توسط ریسه های قارچ است (آلتری، ۱۹۹۴). در بین عناصر غذایی بیشترین نقش مایکوریزا در جذب فسفر است. نقش میکوریزا در تغذیه ازته گیاه به دلیل دارا بودن ضریب پخش زیاد آن ناچیز است. افزایش جذب ازت بوسیله سیستم های میکوریزایی بخصوص در میکوریزاهای بیرونی همزیست با گیاهان جنگلی مشاهده شده است. هنگامی که فسفر خاک در سطح پایینی باشد سیستم میکوریزا جذب فسفر و در نتیجه رشد گیاه را به نحوه چشمگیری افزایش می دهد (رامبلی، ۱۹۷۳؛ لیندرمن، ۱۹۹۸). هیف ها قادر هستند که فسفات را از ۱۵ سانتی متری سطح ریشه تا چند متری عمق خاک زیر ریشه دریافت کنند. همچنین هیف ها در منافذی از خاک نفوذ می کنند که امکان نفوذ تارهای کشنده ریشه وجود ندارد ( قطر تارهای کشنده حداقل ۲۰ میکرومتر است در حالیکه هیف ها حداکثر ۲-۱ میکرو متر می باشند ) بعلاوه هیف ها از راه افزایش سطح تماس یا از راه افزایش طول موثر ریشه جذب عناصر غذایی را به شدت افزایش می دهند (رانسکو جکوبسن، ۱۹۹۹). طبق اظهارات آلن و همکاران ( ۱۹۸۲) هر یک سانتیمتر مکعب خاک دارای ۲ الی ۴ سانتیمتر ریشه ، ۱ تا ۲ متر تارهای کشنده و بیش از ۵۰ متر هیف می باشد. قسمت اعظم فسفر موجود در خاک غیر محلول و غیر قابل استفاده مستقیم گیاه است. مطالعات متعدد نشان داده است که میکوریزاها می توانند آنزیم فسفاتاز سنتز کنند و ازاین راه امکان دسترسی به فسفر را افزایش دهند. برخی از انواع میکوریزاها اسیدهای کلات کننده تولید می کنند و از این راه حلالیت فسفر را برای جذب افزایش می دهند.
۱-۱۰- نقش میکوریزا در بهبود جذب آب:
کلونیزاسیون ریشهها توسط قارچهای میکوریزا بر مکانیسمهایی مانند کنترل روابط آب و گیاه، هدایت هیدرولیکی ریشه، هدایت برگ، تبادل گازی برگ، توسعه برگ، تنطیم اسمزی و تولید هورمونهای گیاهی اثر میگذارد (غلامی و کوچکی، ۱۳۸۰). شواهد بسیار زیادی وجود داردکه نشانگر این است که میکوریزا می توانند سبب تغییراتی در روابط آبی گیاه و بهبودمقاومت به خشکی و یا تحمل در گیاه میزبان شود(رامبلی، ۱۹۷۳؛ لیندرمن، ۱۹۸۸). بسیاری از محققین این خصوصیت را یک واکنش ثانویه در نتیجه بهبود جذب عناصر غذایی می دانند. راثی پور (۱۳۸۱) روابط آبی گیاه رادر سطوح مختلف غلظت فسفر مورد بررسی قرار دادند در این مطالعه مشخص شد که با افزایش میزان فسفر خاک تاثیر مفید میکوریزا کاهش می یابد و حداکثر تاثیر میکوریزا در سطوح پایین فسفر ظاهر می شود. میلر ( ۲۰۰۰ ) گزارش نموده است که در گیاهان میکوریزایی به دلیل افزایش فتوسنتز و تولید بیشتر مواد فتوسنتزی به ازای واحد آب مصرفی کارایی مصرف آب افزایش می یابد. گیاهان میکوریزایی به ازای تولید هر واحد ماده خشک آب کمتری مصرف می کنند. بنابراین کارایی مصرف آب (WUE[1] ) بالاتریدارند و در گیاهان میکوریزایی در شرایط تنش خشکی محسوس تر است. تولید هورمونهای گیاهی در ریشه تحت تأثیر آب خاک و یا قارچهای VAM قرار گرفته و می تواند عامل مهمی در شناخت اثرات VAM بر وضعیت آب در خاک و گیاه باشد و بر رشد گیاه و کارکرد آن در شرایط خشکی تأثیر داشته باشد (غلامی و کوچکی، ۱۳۸۰).
۱-۱۱- میکوریزا و اختصاص مواد فتوسنتزی:
شواهد بسیار زیادی وجود دارد که گیاهان می توانند سرعت فتوسنتز خود را افزایش دهند تا نیازهای همزیست خود را تامین نمایند این عمل از طریق افزایش سطح برگ و افزایش مقدار تثبیت Co2 به ازای واحد وزن برگ انجام می گیرد (والنتین و همکاران، ۲۰۰۶). گیاهان میکوریزایی در دوره های خشکی بهتر ازگیاهان غیر میکوریزایی Co2 را جذب می نمایند. در مطالعات دیگری مشخص شد که جذب Co2 در حضور نور در گیاهان میکوریزایی بیشتر است لذا فتوسنتزبالاتری دارند. افزایش جذب Co2 در گیاهان میکوریزایی مربوط به کاهش مقاومت فاز مایع سلول های مزوفیلی برای عبورCo2 می باشد (لیندرمن، ۱۹۸۸). آلن و همکاران بیان داشتند ( ۱۹۸۱) که با وجود انتقال بیشتر مواد فتوسنتزی به ریشه ها در گیاهان میکوریزایی این انتقال تاثیری بر وزن خشک نمی گذارد این محققین تایید کردند که بخشی از فتوسنتز اضافی درگیاهان میکوریزایی به وسیله خود میکوریزا مصرف می شود.
۱-۱۲- میکوریزا و واکنشهای مرفوفیزیولوژیکی:
گاهی اوقات سیستم های میکوریزایی تغییرات مرفولوژی را در گیاه ایجاد می نمایند که سرانجام آن بهبود بقاء و رشد مناسب تر گیاه می باشد. کریشنا و همکاران و ( ۱۹۸۴ ) بیان داشتند که میکوریزا پیچش و زاویه برگها را تغییرمی دهد و گیاه این واکنش را در جهت تنظیم و محدودیت جذب تشعشع و برقراری تعادل انرژی در برگ انجام می دهد. در این شرایط گیاهان غیر میکوریزایی از زیادی جذب تشعشع و گرما بشدت آسیب دیده و کاهش رشد نشان دادند. آلن و همکاران ( ۱۹۸۲ ) گزارش کردندکه تغییرات هورمونی در گیاه با آلودگی میکوریزایی در ارتباط است و تغییرات مرفولوژیک برگ را در نتیجه واکنش به تغییرات هورمونهای گیاهی گزارش کردند. همچنین این دانشمندان در سال ۱۹۸۰ افزایش غلظت سیتوکنین را در برگ ها و ریشه گراس ها که همزیستی میکوریزایی داشتند گزارش کردند.
۱-۱۳- جنبه های زیست شناختی میکوریزا:
روابط میکوریزایی متقابل بین سیستم ریشه گیاه و قارچها، یک همکاری متقابل بی نظیر در طبیعت محسوب می گردد. این روابط خود دارای یک سری طبقه بندی دیگری نیز میباشد (آربسکولار، arbuscular، اکتومیکوریزا ectomycorrhiza، میکوریزا بیرونی ectendomycorrhiza، ارکوئید ericoid، مونوتروپید monotropoid و ارکید orchid، اربوتوئید arbutoid) که بستگی به نوع قارچ میکوریزایی و ساختاری که هیف قارچ با ریشه گیاه میسازد (اسمیت و رید، ۱۹۹۷). در این رابطه به طور عمومی هیدراتهای کربن (ولی نه همیشه) از گیاه در اختیار قارچ میکوریزا قرار میگیرد (هودگ، ۲۰۰۰).
میکوریزا آربوسکولار که از انواع اندومیکوریزاهاست یکی از رایج ترین انواع همزیستی بین ریشه گیاهان و قارچها به شمار میرود. میکوریزا آربوسکولار گسترش جهانی داشته و از نواحی سرد قطبی تا گرم استوایی در محدوده وسیعی از شرایط اکولوژیک نظیر محیطهای آبی، بیابانهای گرم و خشک و حتی در مناطق شور نیز یافت می شود (خاوازی و ملکوتی، ۱۳۸۰، علی آبادی و همکاران، ۲۰۰۸). بیشتر خانوادههای گیاهی پر اهمیت قادر به تشکیل این نوع میکوریزا با قارچ میکوریزا آربوسکولار که عمومی ترین انواع مورد بحث در سیستمهای کشاورزی است هستند (بارئا و همکاران، ۱۹۹۳).
در تحقیقات اولیه بر روی میکوریزا عمدتا اثرات مثبت این همزیستی بر تغذیه معدنی گیاهان گزارش می شد ولی بعدها به اثرات غیر تغذیهای میکوریزا از جمله توانایی دفع یونهای سمی، کنترل گسترش پاتوژنها، تأثیر بر فتوسنتز و روابط آبی گیاه، افزایش مقاومت گیاه میزبان به فلزات سنگین و … نیز پی برده شد (آیوگ و همکاران، ۲۰۰۱). بخش اعظم بررسیهای مربوط به کاربرد قارچهای میکوریزا در سیستم کشاورزی رایج (باگیاراج، ۱۹۹۲؛ گلانت، ۱۹۹۰) بر نقش بالقوه این قارچ در بهبود عملکرد گیاهان زراعی و کاهش مصرف کودهای شیمیایی متمرکز شده و در مقابل به ارتباط بین قارچ میکوریزا و خاک توجه کمتری شده است (هیمن، ۱۹۸۲، سیلویا، ۱۹۹۲). قارچهای همزیست موجود در خاک، ریشه گیاهان زراعی و علفهای هرز (هیمن، ۱۹۸۰) غالباً از نوع میکوریزای وزیکولار- آرباسکولار) (VAM هستند و اخیراً توسط مورتون و بنی (۱۹۹۰) به عنوان قارچهای میکوریزای آرباسکولار در شاخه Glomales طبقه بندی شده اند. این قارچها از جمله میکرو ارگانیزمهای مهم خاکزی هستند که در تولید و بقای اکوسیستمهای ساخت بشر نقش اساسی ایفا می کنند (هارلی و اسمیت، ۱۹۸۳).
بزرگترن گروه این قارچها که غالبا با محصولات کشاورزی همزیستی دارند، قارچهای میکوریزای وزیکولار آرباسکولار (AM) نام دارند. این قارچها در سلولهای پوست ریشه نفوذ کرده و ساختمان مخصوصی مشابه با اندامهای مکنده قارچ (آرباسکول و یا هیفهای در هم پیچیده ) ایجاد کرده که در تماس با سیتوپلاسم گیاه میزبان قرار دارند. ساختمان این قارچها در پوست ریشه باعث سطح تماس بیشتری برای تبادلات متابولیکی بین گیاه میزبان و قارچ می شود. همچنین قارچهای AM از طریق هیفهای خارج سلولی بطور مستقیم با خاک اطراف ریشه گیاه میزبان در ارتباط هستند. این هیفها در داخل خاک گسترش یافته و سیستم ریشهای را به منظور جذب عناصر غذایی و آب افزایش داده و همچنین در بهبود ساختمان خاک برای تهویهی بهتر و نفوذ آب سهم عمدهای دارند. هنگامی که میکوریزای AM تشکیل می شود، در مورفولوژی ریشه تغییراتی صورت گرفته و فیزیولوژی ریشهها به طور قابل توجهی تغییر می کند. برای مثال هنگامی که گیاهان با میکوریزا ارتباط برقرار می کنند، در غلظت ترکیبات تنظیم کننده رشد مانند اکسین، سیتوکینین و جیبرلین تغییراتی به وقوع میپیوندد. سرعت فتوسنتز افزایش یافته و تخصیص مواد فتوسنتزی به ریشه و اندام هوایی تغییر پیدا می کند. وضعیت تغذیهای بافت گیاه میزبان در واکنش به تغییر در میزان جذب عناصر معدنی از خاک تغییر یافته و این خود سبب تغییر در جنبه ساختاری و بیوشیمیایی سلولهای ریشه میگردد. این عامل می تواند نفوذ پذیری غشا را تغییر داده و بنابراین سبب تغییر در کمیت و کیفیت ترشحات ریشهای شود. تغییر در ترشحات ریشهای تغییراتی را در ترکیب میکرو اورگانیزمهای رایزوسفر خاک ایجاد می کند و به این دلیل میتوان آن را مایکورایوسفر نامید (رامبلی، ۱۹۷۳؛ لیندرمن، ۱۹۸۸).
۱-۱۴- اسید هیومیک:
کود های آلی نیز در بکارگیری اصول اکولوژیک برای تولید غذا در کشاورزی پایدار نقش به سزایی دارند. کودآلی سبب بهبود خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک شده و عملکرد محصول را افزایش می دهد. مواد هیومیک محصول نهایی تجزیه هر ماده آلی در شرایط ویژه توسط میکرو ارگانیسم های خاص می باشند و نام خود را از هوموس گرفته اند. ازآن جا که این ماده pH اسیدی ضعیف (۵تا۳٫۸) دارد و مشتق از هوموس می باشد به نام اسید نام گذاری شده است. اما حقیقتا ًهیچ شباهتی به اسید های شناخته شده چه معدنی وچه آلی ندارد. مواد هیومیکی در واقع طیف وسیعی از ترکیبات آلی و معدنی گوناگون نظیر اسید های آمینه، پپتیدهاآفنول ها، آلدئیدها واسید های نوکلئیک درپیوند با انواع کاتیون ها می باشند. مجموعاً ترکیب بسیار پیچیده وشگفت انگیزی را ساخته اند که می تواند میلیون ها سال در طبیعت دوام بیاورد ( داعی و سرداری مهرآباد، ۱۳۸۹).
زمانی تصور میرفت که هر موجود زندهای پس از مرگ بطور کامل به عناصر تشکیل دهندهاش تجزیه شده، به طبیعت باز میگردد. گرچه این مطلب تا حدود زیادی درست است، اما از چند دهه قبل دانشمندان متوجه شدند که تجزیه بافتهای مرده همیشه بطور کامل انجام نمی شود. لااقل در مورد موارد خاص و در شرایط ویژهای میکرواورگانیسمهای تجزیه کننده مواد آلی، پلیمرهای ویژهای را میسازند که به تشکیل نفت، زغال سنگ و یا مواد هیومیک (Humic Substance) منجر می شود. هیومیک اسید یک ترکیب پلیمری طبیعی آلی است که در نتیجه پوسیدگی مواد آلی خاک، پیت، لیگنین و غیره به وجود می آید که می تواند جهت افزایش محصول و کیفیت آن به کار گرفته شود (آیکن و همکاران، ۱۹۸۵). هیومیک اسید، یک ماده آلی معدنی کاملاً طبیعی است که از تجزیه نهایی مواد اورگانیک در خاک توسط قارچهای میکروسکوپی بدست می آید که می تواند جهت افزایش محصول و کیفیت آن به کار گرفته شود (مکارتی، ۲۰۰۱). اسید هیومیک محصول نهایی تجزیه مواد آلی توسط موجودات هوازی تعریف می شود (گاتس، ۲۰۱۲). اسید هیومیک از منابع مختلف نظیرخاک، هوموس، پیت، لیگنیت اکسید شده، زغال سنگ و غیره استخراج می شود و موجب تشکیل کمپلکس پایدار نامحلول با عناصر کم مصرف می گردد (سبزواری و همکاران، ۱۳۸۹). در واقع این ماده عصاره هوموس است که هوموس خود عصاره کمپوست محسوب می شود. هوموس ماده ایست با رنگ قهوهای تا سیاه که وزن مولکولی نسبتا زیادی دارد و از طریق سنتز ثانویه تشکیل میگردد (لکزیان و میلانی، ۱۳۸۴). به همین دلیل در همه خاکهای کشاورزی کم و بیش وجود دارد. میزان آن به مقدار ماده آلی موجود در خاک مرتبط است. به تقریباً از یکصد کیلوگرم برگ خشک، پس از چند سال حدود یک کیلوگرم هیومیک اسید حاصل می شود. مقدار ماده آلی ایدهآل در خاک کشاورزی حدود ۶ درصد است. طبیعی است که مناطق مرطوب و پر باران مقدار بیشتر و سرزمینهای خشک وکویری میزان کمتری ماده آلی داشته باشند. متأسفانه میزان ماده آلی در کشور ما، به جزء نوار ساحلی شمال در اکثر نقاط زیر یک درصد است و حتی گاهی کمتر از یکدهم درصد است. مواد هیومیکی در واقع طیف وسیعی از ترکیبات آلی ـ معدنی گوناگون نظیر اسیدهای آمینه، پپتیدها، فنولها، آلدئیدها و اسیدهای نوکلئیک در پیوند با انواع کاتیونها میباشند و مجموعا ترکیب بسیار پیچیده و شگفت انگیزی را ساختهاند که می تواند میلیونها سال در طبیعت دوام بیاورد. هیومیک اسید از همه موجودات زنده بخصوص گیاهان در مقابل انواع استرسهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی حمایت می کند. اسید هیومیک با وزن مولکولی۳۰۰۰۰ ـ ۳۰۰۰۰۰ دالتون و اسید فولویک هم با وزن مولکولی کمتر از ۳۰۰۰۰ دالتون به ترتیب سبب تشکیل کمپلکسهای پایدار و نامحلول و کمپلکسهای محلول با عناصر میکرو میگردند (لیو و کوپر، ۲۰۰۰). اسید هیومیک توانایی ایجاد کمپلکسهای پایدار با یونهای فلزی را دارا هستند (دیوید و همکاران، ۱۹۹۴). اسید هیومیک دارای درصد کربن بیشتری نسبت به اسیدفولویک میباشد ولی اسیدهای فولویک اکسیژن بیشتری دارند. میزان گروههای کربوکسیل اسید فولویک بیشتر از اسید هیومیک است (سماوات و ملکوتی، ۲۰۰۵). از مزایای مهم اسید هیومیک میتوان به کلات کنندگی عناصر غذایی مختلف مانند سدیم، پتاسیم، منیزیم، روی، کلسیم، آهن، مس و سایر عناصر در جهت غلبه بر کمبود عناصر غذایی اشاره کرد که سبب افزایش طول و وزن ریشه و آغاز رشد ریشه های جانبی می شود (آیکن و همکاران، ۱۹۸۵٫، نادری و همکاران، ۲۰۰۲). اسید هیومیک باعث تشکیل کمپلکسهای پایدار و نامحلول با عناصر میکرو میگردند و باعث کلات کردن عناصر ضروری شده باعث افزایش جذب عناصر و باروری خاک شده و تولید در گیاهان را افزایش میدهد. این ماده می تواند به عنوان تنظیم کننده رشد برای تنظیم سطح هورمونها و بهبود رشد گیاهان مورد استفاده قرار گیرد ( نادری و همکاران،۲۰۰۲).
ملاحظه میکنید که هیومیک اسید چیز تازهای نیست و تقریباً در همه خاکها و آبهای کره زمین کم و بیش وجود دارد. آنچه تازگی دارد شناخت ما از این مواد است. دیر زمانی نیست که متوجه شدهایم رشد گیاهان به نحو چشمگیری به وجود این مواد وابسته است. همانطور که گفته شد مواد هیومیکی از ترکیب هوموس به اضافه برخی از ترکیبات مولکولی با وزن بالا تشکیل شده است. آنالیز عناصر مواد هیومیکی در آزمایشگاه نشان داده است که مواد هیومیکی از عناصر مانند کربن، اکسیژن، هیدروژن، نیتروژن، گوگرد و همچنین رشتههای پیچیده کربنی و کربنهای حلقوی بوجود آمده است. اسید هیومیک ها تک مولکولی نیستند بلکه متشکل از ساختار پیچیده ای از اسیدهای مختلف و حاوی گروه های کربوکسیل و فنول می باشند (گاتس، ۲۰۱۲). دارای وزن مولکولی نسبتاً بالا ۱۰۴ تا ۱۰۶ دالتون می باشد و ۵۰ درصد از وزن مولکولی آن را کربن تشکیل می دهد (رهی و همکارن، ۱۳۹۱). تا بحال کسی موفق به تجزیه کامل این ترکیب بسیار پیچیده یعنی مواد هیومیکی نشده است. اما در بررسیهای ابتدایی سه بخش عمده در آن قابل تشخیص است (داعی و سرداری مهرآبادی، ۱۳۸۹):
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
هیومیک اسید در مواد قلیایی محلول و در آب و اسید نامحلول است.
فولیک اسید در آب، قلیا و اسید محلول میباشد.
هیومین در قلیا، اسید و آب نامحلول است.
۱-۱۵- جایگاه هیومیک اسید در دنیا:
امروز هیومیک اسید در سراسر جهان مورد توجه خاص قرار گرفته است. در صنعت کاربردهای متنوع و وسیعی دارد. مهمترین کاربرد آن در کشاورزی است. در کشورهای غربی با وجود این که میزان موادآلی در خاک نسبتاً بالاست و همچنین pH خاک غالباً خنثی یا مختصری اسیدی است و در چنین شرایطی هیومیک اسید کارایی کمتری دارد، باز استقبال از این مواد بسیار گسترده و روز افزون است. آنها به دلایل زیر علاقمند به استفاده از هیومیکها هستند (داعی و سرداری مهرآبادی، ۱۳۸۹):
با کمک به رشد سریع باکتریهای مفید درخاک ، به انحلال وآزادسازی عناصرکمک نموده ودر نتیجه نیاز به کودهای شیمیایی را به نحو محسوسی کاهش میدهد.
قابلیت استفاده در کشتهای اورگانیک در حالی که بسیاری از کودهای شیمیایی نظیر NPK در این موارد ممنوعیت دارد.
ساختار خاک را سبک و به ریشه زایی بهترکمک می کند
با طبیعت سازگار است وخطری برای گیاه ویا محیط زیست نداشته و برعکس به حفظ توازن خاک کمک می کند.
عکس مرتبط با محیط زیست
کاهش هزینه های کارگری به دلیل استفاده از حجم کم در مقایسه با کودهای آلی
احیای توازن در خاکهایی که قبلاً بطور نا مناسب کوددهی شده اند.
. باعث نگهداری بیشتر آب درخاک می شود.
مقاومت گیاه را در مقابل انواع بیماریها افزایش داده و نیاز به مصرف سموم را به نحو محسوسی کاهش می دهد
با کمک به رشد سریع باکتریهای مفید درخاک ، به انحلال وآزادسازی عناصرکمک نموده ودر نتیجه نیاز به کودهای شیمیایی را به نحو محسوسی کاهش میدهد.
۱۰- مقاومت به شوری، کم آبی و سرما را افزایش می دهد.
۱۱- اما مهمترین خاصیت هیومیک اسید این است که از یکطرف به انحلال وآزاد سازی عناصر تثبیت شده بخصوص در خاکهای قلیایی کمک می کند واز طرف دیگر همانند یک مخزن عناصر اضافی موجود در محیط را در خود ذخیره نموده ،به موقع در اختیار ریشه می گذارد وبدین ترتیب گیاه متعادلی را می پروراند
۱-۱۶- دوام اثر زیاد کودهای هیومیکی در خاک:
مواد هیومیکی (HS) مواد سنتز شده در هنگام تجزیه ی بقایای گیاهان و حیوانات، با استفاده یا بدون استفاده از میکروارگانیسم ها می باشند. مواد هیومیکی از متابولیت های بیوشیمیایی یا شیمیایی-محیط زیست و یا اجزای تشکیل دهنده ی زیست توده، سنتز می شوند (نادی و همکاران، ۲۰۱۲). این مواد آبدوست، اسیدی، دارای وزن مولکولی بالا، آمورف و مواد با رنگ زرد مایل به قهوه ای-مشکی هستند که نقش حیاتی را در حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه بازی می کنند. به عکس کودهای شیمیایی که دوام اثر ناچیزی دارند و به شکلهای مختلف نظیر تجزیه، تبخیر، تصعید، آبشویی و یا تثبیت از دسترس گیاه خارج میشوند، هیومیک اسید پایداری بی نظیری دارد (داعی و سرداری مهرآبادی، ۱۳۸۹). تنها میکروارگانیسم-های مفید خاک میتوانند آن را به عنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار دهند و نیز وجود مقادیر بیش از حد نمکهای محلول در خاک چه از کودهای شیمیایی اضافی و چه آلایندههای خاک می تواند هیومیک اسید را اشباع کرده و بطور موقت و یا دائم از کار بیندازد. هیومیک اسید همانند یک کاتالیزور در نقل و انتقال عناصر از خاک به گیاه بطور دائم عمل می کند، اما خودش مصرف نمی شود. بعلاوه تبخیر، تصعید، آبشویی و یا تثبیت هیچ کدام شامل این مواد بی نطیر نمی-شود. به همین دلیل اغلب بخش مهمی از هیومیک اسید مصرف شده برای سالهای بعد باقی میماند (نیکبخت و همکاران، ۲۰۰۸).
۱-۱۷- نیتروژن
۱-۱۷-۱ اهمیت و نقش نیتروژن در گیاهان:
نیتروژن یکی از مهمترین عناصر غذایی در تولید گیاهان زراعی است که مقدار ان در گیاهان بعد از کربن و هیدروژن بیش از سایر عناصر غذایی میباشد (ملکوتی همکاران،۱۳۷۰). منبع اصلی نیترژون که به وسیله گیاهان استفاده می شود گازN2 است که ۷۸ درصد هوا را تشکیل میدهد. به دلیل سیکلهای پیچیده نیتروژن در محیط گیاه، مدیریت نیتروژن کار مشکلی است. نیتروژن عنصری است که عرضه آن به وسیله انسان قابل تنظیم است. این عنصر نقش اساسی در باروری گیاهان ایفا می کند زیرا یک ترکیب اصلی در اسیدهای آمینه، پروتئینها، اسیدهای نوکلئیک و کلروفیل می باشد. به علاوه نیتروژن نقش ویژهای در استقرار گیاه و کسب تواناییهای فتوسنتزی و فیزیولوژیکی متعدد دارد که در نهایت تأثیر مستقیمی بر روی عملکرد خواهد داشت (بلوو و جنتری، ۱۹۹۲).
نیتروژن در خاک و گیاه پویا می باشد و کمبود آن در گیاه سبب تجزیه پروتئین در برگهای مسن و تبدیل آن به اسیدهایآمینه محلول و انتقال آن به قسمتهای جوانتر و مریستم میگردد. از علایم ظاهری کمبود این عنصر پریدگی رنگ یا زردی برگها، ریزش قبل از موعد برگهای مسن، کوچک ماندن و رشد کم گیاه، ساقههای راست و کشیده، کم شدن شاخهها، کوچکی گلها و بالاخره افت کمی و کیفی محصول میباشد که معلول تجزیه کلروپلاست ناشی از تجزیه پروتئین و کاهش کلروفیل است (منگل و کرکبی، ۱۳۷۶). رشد ریشه نیز متأثر از این کمبود خواهد بود ولی قسمتهای هوایی گیاه بیشتر از ریشه تحت تأثیر قرار میگیرد. گیاهانی که دچار کمبود نیتروژن هستند زودتر به مرحله گلدهی و رسیدگی رسیده و نمو و رویش کمتری دارند. این پیری زودرس ممکن است مربوط به تأثیر میزان نیتروژن بر ساخته شدن سیتوکینینها باشد. وقتی تغذیه نیتروژن کافی نباشد، ساخته شدن سیتوکینین ها کاهش می یابد و کاهش این هورمون سبب پیری می شود (حق پرست تنها، ۱۳۷۱). البته افزایش بیش از حد نیتروژن نیز اثرات جانبی و سویی به دنبال دارد، از جمله اینکه زیادی نیتروژن سبب کاهش نشاسته و ساکاروز در برگها، پوسیدگی ریشه، کاهش جذب آهن، کاهش میوه، افزایش غلظت آبسیزیک اسید در برگها و گلبرگها و در نتیجه تشدید پیری و ریزش برگها و جلوگیری از انتقال یون پتاسیم به روزنهها می شود (منگل و کرکبی، ۱۳۷۶).
منشا اصلی نیتروژن برای تغذیه گیاهان یونهای نیترات و آمونیوم میباشد، تغذیه نیتروژنی گیاهان در شرایط طبیعی بوسیله جذب آنیون نیترات (NO3–) و کاتیون آمونیوم (NH4+) از محلول خاک صورت میگیرد (فرزانه، ۱۳۷۴). در گیاهان دارویی، استفاده از نیتروژن، نه تنها سبب افزایش عملکرد دانه می شود، بلکه موجب افزایش مقدار اسانس می شود (ال وهاب محمد، ۲۰۰۷).
۱-۱۷-۲- فرمهای قابل استفاده نیتروژن:
با وجودی که در حدود ۱۳۳۵۵ تن نیتروژن در هوای بالای هر هکتار زمینی وجود دارد به دلیل اینکه گاز نیتروژن یک ترکیب شیمیایی پایدار است گیاه نمی تواند آن را به عنوان ماده غذایی استفاده نماید. نیتروژن به دلیل برخورداری از دو فرم آنیونی و کاتیونی یعنی نیترات و آمونیوم شرایط ویژهای برای جذب توسط گیاهان ایجاد می کند (هاج نجری و همکاران، ۲۰۰۹). گیاهان هر دو فرم نیتروژن خاک شامل آمونیوم (NH4) ونیترات (NO3) را به آسانی کسب و مصرف مینمایند. بنابراین دیگر فرمهای نیتروژن چه از طریق طبیعی یا مصنوعی باید تبدیل به دو ترکیب ذکر شده شوند. ملکولهای آمونیوم حامل یک بار الکتریکی مثبت هستند و در خاک به وسیله رس و موادآلی جذب میشوند و به عنوان کاتیونها از طریق تبادل یون هیدروژنی و دریافت یک ملکول با بار مثبت در خاک جذب گیاه میگردد در واقع میتوان بیان نمود فرم آمونیومی نیتروژن کاتیون بوده که در خاک غیر متحرک است اما فرم نیتروژنی نیتراتی به شکل آنیون بوده و در خاک قابلیت تحریک دارد. این دو فرم جذبی یونهای مختلفی در ترکیبات خود دارند که میتوانند روی pH خاک اثر بگذارند. یون آمونیوم باعث اسیدی شدن محیط اطراف ریشه شده در حالی که نیترات باعث قلیایی شدن محیط اطراف ریشه می شود لذا در جذب عناصر دیگر توسط ریشه تأثیر میگذارند (تیسدل و نلسون، ۱۳۷۰). در تغذیه نیتروژنی هم نیترات و هم آمونیوم اثر قابل ملاحظهای بر جذب سایر یونها در مراحل مختلف چرخه زندگی گیاه میگذارند. منبع نیترون از نوع آمونیومی بیشتر در ساخت ترکیبات آلی در سطح ریشه نقش دارد (بیوکنن و همکاران، ۲۰۰۲).
۱-۱۷-۳- منابع تامین نیتروژن مورد نیاز گیاه:
۱-۱۷-۳-۱- منابع طبیعی و آلی نیتروژن: