۵-۲-۴) اندیشه و رویکرد اخوان المسلمین از آغاز تا امروز………………………………………………………………۱۴۲
۱-۵-۲-۴) اندیشه اولیه اخوان المسلمین…………………………………………………………………………………………….۱۴۲
۲-۵-۲-۴) تحول در اندیشه اخوان المسلمین و رویکردهای جدید این جنبش پس از سرنگونی مبارک…………….۱۴۴
۳-۵-۲-۴) انشعاب در درون جنبش اخوان المسلمین…………………………………………………………………………….۱۵۰
۶-۲-۴) نقش و فعالیت جنبش اخوان المسلمین در دوران پس از سرنگونی مبارک………………………………۱۵۲
بخش پنجم: سیاست خارجی خاورمیانهای آمریکا و بیداری اسلامی…………………………۱۵۷
۱-۵) فصل اول: سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه (۱۹۴۵-۲۰۱۰)………………………………….۱۵۸
۱-۱-۵) سیاستهای خاورمیانهای آمریکا در دوران جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱)……………………………………۱۵۸
۲-۱-۵) سیاستهای خاورمیانهای آمریکا پس از جنگ سرد تا یازدهم سپتامبر (۱۹۹۱-۲۰۰۱)………………۱۶۲
۳-۱-۵) سیاستهای خاورمیانهای آمریکا از یازدهم سپتامبر تا بیداری اسلامی (۲۰۰۱-۲۰۱۱)……………….۱۷۱
۲-۵) فصل دوم: روابط ایالات متحده آمریکا و جمهوری تونس (از استقلال تا دوران گذار)
۱-۲-۵) روابط آمریکا و تونس در دوران جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱)…………………………………………………..۱۸۳
۲-۲-۵) روابط دو کشور در دوران پس از جنگ سرد تا یازدهم سپتامبر (۱۹۹۱-۲۰۰۱)………………………..۱۸۴
۳-۲-۵) روابط دو کشور از یازدهم سپتامبر تا بیداری اسلامی (۲۰۰۱-۲۰۱۱)……………………………………..۱۸۶
۴-۲-۵) روابط آمریکا و تونس پس از بیداری اسلامی (۲۰۱۱)………………………………………………………….۱۹۱
۱-۴-۲-۵) کمکهای خارجی ایالات متحده آمریکا به تونس در دوران گذار………………………………………………..۱۹۵
۳-۵) فصل سوم: روابط ایالات متحده آمریکا و جمهوری مصر (از استقلال تا دوران گذار)
۱-۳-۵) روابط آمریکا و مصر در دوران جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱)…………………………………………………….۲۰۴
۲-۳-۵) روابط دو کشور در دوران پس از جنگ سرد تا یازدهم سپتامبر (۱۹۹۱-۲۰۰۱)………………………..۲۰۶
۳-۳-۵) روابط دو کشور از یازدهم سپتامبر تا بیداری اسلامی (۲۰۰۱-۲۰۱۱)……………………………………..۲۰۹
۴-۳-۵) روابط آمریکا و مصر پس از بیداری اسلامی (۲۰۱۱)……………………………………………………………۲۱۶
۱-۴-۳-۵) کمکهای خارجی ایالات متحده آمریکا به مصر پیش از بیداری اسلامی (۱۹۴۸-۲۰۱۰)…………………۲۱۸
۲-۴-۳-۵) کمکهای خارجی ایالات متحده آمریکا به مصر در دوران گذار………………………………………………..۲۲۱
۳-۴-۳-۵) آخرین تحولات در کمکهای خارجی ایالات متحده به مصر……………………………………………………۲۲۴
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………………..۲۲۸
فهرست منابع…………………………………………………………………………………………………………………………۲۳۳
بخش اول
کلیات پژوهش
۱-۱ طرح مسئله:
از ژانویه ۲۰۱۱، خاورمیانه و شمال آفریقا یک دوران دگرگونی عمیق را تجربه مینماید. آنچه که طی سالیان بسیاری نامحتمل به نظر میرسید مانند تظاهرات مداوم، تغییرات سیاسی جامع و تقاضاهای فراگیر برای دموکراسی، ناگاه به واقعیت جدیدی بدل شد. از زمان انقلابهای سیاسی اروپای شرقی در دو دهۀ پیش، تاکنون در هیچ منطقهای از جهان، آن هم با این میزان از اهمیت برای ایالات متحده آمریکا، تغییرات بنیادی در یک چنین دورۀ زمانی کوتاه حادث نشده بود.
این تحولات متأثر از انباشت بحرانهای گوناگون (بحران هویت، بحران توزیع منابع، بحران حکومتداری و بحران مشروعیت) بود که در طول سالیان بسیار به خشم مردم منطقه منجر گردید، خشمی که از تونس آغاز شد و به تدریج دامنگیر کشورهایی شد که هر کدام به نحوی از این بحرانها رنج میبردند. اقتصادهای ناکارآمد، نظامهای آموزشی نامناسب، ساختارهای قانونی فاسد، نظامهای اجتماعی منسوخ، بوروکراسیهای متصلب و رهبران سیاسی غیر دموکراتیک از جمله مشکلات مشترک جوامع در این منطقه است. در تونس اعتراضات مردمی به سرنگونی رژیم دیکتاتور زینالعابدین بن علی انجامید. در مصر نیز برخلاف تصور رایج خودِ مصریان و جامعۀ بینالملل در خصوص انسجام داخلی و قدرتمندی رژیم مبارک، جنبش مردمی ظرف مدت تنها ۱۸ روز آن هم با برگزاری تظاهرات مداوم و صلحآمیز حکومت را سرنگون ساخت.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
هدف این موج سوم بیداری اسلامی – پس از موج قومی عرب علیه حاکمیت ترکان عثمانی (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) و موج رادیکال ناسیونالیسم (دهۀ پنجاه میلادی) – نه مبارزه با صهیونیسم است، نه وحدت عربی و نه سوسیالیسم عربی؛ بلکه بیکاری، فقر، تضادهای غنی و فقیر در جامعه و فقدان آزادیهای سیاسی و اجتماعی، مردم این کشورها را وادار ساخت تا قیام کنند و حکومتهای اقتدارگرا را سرنگون سازند و با شکل گیری دموکراسی به آزادی و حقوق مدنی و اجتماعی خود دست یابند.
سیر این تحولات و اعتراضات در هر یک از این کشورها بسته به نوع گروه های درگیر، میزان اتحاد و انسجام ارزشی میان آن ها، میزان مقاومت و سرکوبی رژیم حاکم و وجود یا عدم دخالت خارجی شکل متفاوتی به خود گرفت. از سوی دیگر، واکنش کشورهای منطقه و همچنین قدرتهای بزرگ به این تحولات شایان توجه است. در این میان، ایالات متحده آمریکا، به عنوان یکی از مهمترین بازیگران نظام بینالملل، به دلیل روابط دیرینه خود با برخی از این کشورها از جمله تونس، مصر، اردن و…، نگرانی برای تأمین امنیت اسرائیل، هراس از سیاستها و جهتگیریهای خارجی و منطقهای اسلامگرایان به قدرت رسیده به ویژه در قبال رژیم صهیونیستی و دغدغه تأمین امنیت جریان انرژی از منطقه با دقت و وسواس بیشتری این تحولات را زیر نظر دارد.
در دوران جنگ سرد، سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه مبتنی بر حفظ ثبات سیاسی و حمایت از رژیمهای اقتدارگرا در منطقه بود. در دوران پسا جنگ سرد، علی رغم تغییرات مشهود در ساختار نظام بینالملل و فرایندهای حاکم بر روابط کشورها و بازیگران منطقهای، آمریکا همچنان سیاست حفظ وضع موجود را با هدف حفظ ماهیت و ارکان اصلی رژیمهای سیاسی منطقه دنبال نمود و تنها در سطحی محدود به ایجاد برخی نهادها و روندهای دموکراتیک اقدام کرد.
در دوران پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱، به دنبال تهدید ناشی از بنیاد گرایی اسلامی و نبود دموکراسی در جوامع خاورمیانهای به عنوان مهمترین عامل پرورش افراطگرایی و تروریسم، سیاست خارجی ایالات متحده با تکیه بر قدرت نظامی به سمت اِعمال اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از طریق مهندسی اجتماعی- سیاسی این جوامع گرایش پیدا کرده و اشاعه ارزشها به سطح منافع حیاتی ایالات متحده در منطقه ارتقاء یافت.
عکس مرتبط با اقتصاد
با روی کار آمدن دولت دموکرات باراک اوباما، هرچند شرایط حاکم بر دوران جمهوریخواهان دنبال شد؛ اما کاهش مقبولیت این کشور در نتیجه حمله به دو کشور افغانستان و عراق، سیاستگذاران آمریکایی را بر آن داشت تا با اعمال تغییرات جزیی در سیاستهای خود و تأکید کمتر بر قدرت نظامی، بیش از گذشته از طریق دنبال نمودن فعالیتهای نرم و رویکرد دموکراتیک درصدد کسب وجهه برای ایالات متحده برآیند.
تحولات سال ۲۰۱۱ در خاورمیانه و شمال آفریقا، همزمان فرصتها و چالشهایی را فراروی ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاست خارجی قرار داده است. این کشور از یکسو از این فرصت برخوردار شده که با کاربرد همزمان قدرت سخت و قدرت نرم یعنی اعطای کمکهای نظامی- اقتصادی و مشروط سازی این کمکها به پیشبرد و رعایت سیاستها و ارزشهای مطلوب خود همچون دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیتها به ویژه اقلیتهای مذهبی، تقویت جامعه مدنی و دفاع از آزادی بیان توسط دولتهای جدید، علاوه بر کاهش تناقض آشکار و دیرینه در سیاست اعلانی و سیاست اعمالی خود در منطقه، نفوذ و تأثیرگذاری خود بر روند تحولات منطقه را همچنان حفظ نماید. اما از سوی دیگر، چالشی که فراروی آمریکا قرار دارد، به قدرت رسیدن اسلامگرایان در تونس و مصر است. آمریکا جهت طرحریزی خط مشی خود در قبال حکومتهای تازه تأسیس در این کشورها، علاوه بر بررسی دقیق جوامع این منطقه به عنوان جوامعی مبتلا به مجموعه ای گسترده از مشکلات داخلی، به نقش و فعالیت گروههای اسلامگرای حاکم در این دو کشور- حزب النهضه در تونس و اخوان المسلمین در مصر- و رفتار و رویکردهای اتخاذ شده توسط آنان توجه ویژهای دارد. در پژوهش حاضر محقق بر آنست به این پرسش اساسی پاسخ دهد که ایالات متحده آمریکا در قبال تحولات صورت گرفته موسوم به بیداری اسلامی در مصر و تونس و به قدرت رسیدن اسلامگرایان در این دو کشور چه رویکردی را اتخاذ نموده است.
۲-۱ اهداف پژوهش:
در تحقیق حاضر دو دسته اهداف علمی و کاربردی در نظر گرفته شده است. اهداف علمی پژوهش حاضر، شناخت رویکرد ایالات متحده در خاورمیانه در واکنش به تحولات صورت گرفته در این منطقه است. علاوه بر این شناخت کلی، بررسی نحوۀ تعامل این کشور با اسلامگرایان به قدرت رسیده در کشورهای تونس و مصر و چگونگی تأمین منافع و اهداف امنیتی و غیرامنیتی خود با توجه به شرایط جدید نیز از جمله اهداف این پژوهش به شمار میروند.
اهداف کاربردی این پژوهش عبارتست از کمک به ارائه یک تبیین واقعگرایانه از وضعیت منطقه و تعیین ویژگیهای روابط حکومتهای جدید مصر و تونس با ایالات متحده، جهت اتخاذ جهتگیریهای صحیح و واقعبینانه در قبال روابط قدرت جدید در منطقه از سوی تصمیمگیرندگان داخلی.
۳-۱ سؤال پژوهش:
۱-۳-۱ سؤال اصلی:
بیداری اسلامی چه تأثیری بر سیاست ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا داشته است؟
۲-۳-۱ سؤالات فرعی:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
ایالات متحده آمریکا در قبال بیداری اسلامی در تونس چه رویکردی اتخاذ نمود؟
ایالات متحده آمریکا در قبال بیداری اسلامی در مصر چه رویکردی اتخاذ نمود؟
۴-۱ فرضیه پژوهش:
با سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری در تونس و مصر و برگزاری انتخابات آزاد و به قدرت رسیدن اسلامگرایان، ایالات متحده آمریکا ضمن توجه ویژه به حفظ ثبات و امنیت خاورمیانه، برای تأمین منافع و اهداف غیر امنیتی و همچنین مدیریت روند تحولات درونی جوامع مورد نظر با هدف افزایش نفوذ و تأثیرگذاری خود، از قدرت هوشمند[۱] بهره میگیرد.
۵-۱ متغیرها:
بیداری اسلامی : متغیر مستقل
شاخص های متغیر مستقل:
جنبش اعتراضی
سرنگونی رژیم اقتدارگرای حاکم
برگزاری انتخابات آزاد با حضور تمام احزاب از جمله احزاب اسلامگرا
به قدرت رسیدن اسلامگرایان
سیاست خارجی خاورمیانهای ایالات متحده آمریکا: متغیر وابسته
شاخص های متغیر وابسته:
عدم حمایت از رژیم اقتدارگرا و متحد در منطقه (بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر) در جریان جنبش اعتراضی
اعلام پشتیبانی از روند گذار به دموکراسی در کشورهای متأثر از تحولات بیداری اسلامی (تونس و مصر)
اعطای کمک اقتصادی و فنی با هدف حمایت از رشد اقتصادی و سرمایه گذاری و در عین حال مشروط سازی این کمکها به پیشبرد سیاستهای خاص
اعطای کمک آموزشی و مشارکت اطلاعاتی به سازمان های غیردولتی و فعال در حوزۀ مدنی با هدف تقویت جامعه مدنی و مشارکت مدنی
تداوم اعطای کمک نظامی- امنیتی با هدف حفظ روابط نظامی و امنیتی خود با کشورهای منطقه (تونس و مصر)
۶-۱ روش پژوهش:
۱-۶-۱ نوع روش پژوهش: تبیینی و بر مبنای راهبرد فرضیهای – قیاسی؛ بدین معنا که پایۀ اصلی پژوهش، فرضیهای است که از بطن نظریۀ نوواقعگرایی تهاجمی اخذ شده است و در روند پژوهش تلاش می شود تا فرضیه مورد نظر در پرتو داده های گردآوری شده مورد سنجش و آزمون قرار گیرد.
۲-۶-۱ روش گردآوری اطلاعات و دادهها: استفاده از منابع کتابخانهای (کتب فارسی و انگلیسی، نشریات و پایان نامه دانشگاهی) و منابع اینترنتی به ویژه سایتهای مطالعاتی- تحقیقاتی داخلی و خارجی و سایتهای دانلود رایگان کتب انگلیسی است که بعضاً امکان دانلود مقالات، کتب و اسناد و گزارشهای مربوط به پژوهش حاضر را در اختیار نگارنده قرار دادند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:13:00 ق.ظ ]