پژوهش حاضر برآنیم تا به تبیین جایگاه توکل و رضا در مثنوی معنوی و دیوان حافظ و تبیین مشترکات و مفترقات این دو شاعر در باب این دو مقام بپردازیم.
فصل اوّل
کلّیّات
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱-بیان مسأله
در میان شاعران بزرگ ایران که اشعارشان رنگ و بوی اسلامی دارد و مباحث عرفانی مطرح شده چون رضا و توکّل نمود بیشتری پیدا کرده است که با بررسی اشعار مختلف آنان در این زمینه می توان به دیدگاه و نظر آنان در این زمینه پی برد. در این میان حافظ و مولوی از جمله عرفایی می باشند که به توضیح و تفسیر این دو مبحث عرفانی پرداخته اند که شیوه بیان آنان می تواند نشان دهنده دیدگاه آن ها و چگونگی انتقال دیدگاهشان به مخاطبان باشد. برآنم اشعاری که در توکّل و رضا هستند را از دیوان حافظ و مثنوی معنوی مولوی استخراج و با بررسی و مقایسه این دو اصطلاح و چگونگی استعانت جستن دو شاعر از این دو واژه غنی به مفهوم و نوع کاربرد آن ها پی ببریم.
۱-۲-اهداف تحقیق
۱-شناخت نگاه حافظ و مولوی به رضا و توکل
۲-آشنایی بیشتر با اندیشه مولوی.
۳- آشنایی بیشتر با اندیشه حافظ.
۴-آشنایی با مفاهیم رضا و توکّل در ادب فارسی.
۱-۳-فرضیه های تحقیق
۱-مقام رضا در مثنوی معنوی انعکاس اندکی داشته است.
۲-مقام رضا در دیوان حافظ انعکاس وسیعی داشته است.
۳-مقام توکّل در مثنوی انعکاس گسترده ای داشته و در تعارض با کسب و جهد دانسته شده است.
۴-مقام توکّل در دیوان حافظ انعکاس اندکی داشته است.
۵-معنای توکّل در دیوان حافظ متفاوت از معنای توکّل در مثنوی معنوی است.
۱-۴-سؤال های تحقیق
۱-حافظ چه دیدگاهی نسبت به رضا و توکل دارد؟
۲-مولوی چه دیدگاهی نسبت به رضا و توکل دارد؟
۳-چه تفاوتی بین نگاهشان در رضا و توکل هست؟
۴-رضا و توکّل چگونه می توانند گره از مشکلات انسان ها بگشایند؟
۵-رضا و توکّل چگونه می توانند لازم و ملزوم یکدیگر باشند؟
۶- در ادب فارسی رضا و توکل چه مفهومی دارند؟
۱-۵- روش اجرای تحقیق
۱-۵-۱- مقدمه
در این فصل روش شناسی تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق در واقع ارائه دهنده ی تصویری کلی از آن چه قرار است در این پژوهش انجام شود و به عبارتی بهتر چگونگی اجرای پژوهش است. ” در هر پژوهش نه تنها باید از چند و چندین روش در گرد آوری داده ها استفاده کرد بلکه باید هر روش به درستی و با شناخت کامل برگزیده شود و به درستی به کار آید. ( ساروخانی ، ۱۳۸۲ :۱۷۲)
۱-۵-۲- نوع تحقیق
معمولاً تحقیق ها به نوع تحقیقات بنیادی و تحقیقات کاربردی طبقه بندی می شودند. هر چند برخی از محققین تحقیقات عملی را به عنوان طبقه ی سوم معرفی کرده اند. در تحیقات بنیادی هدف پروراندن نظریه ها از طریق کشف و اصول یا قواعد کلی و کشف مجهولات و فراهم آوردن یافته های اساسی و زیر بنایی است.( بهشتی ، ۱۳۷۹، ۱۱) از آنجایی که در این تحقیق تلاش می شود تا به بررسی تطبیقی اشعار مولوی و حافظ در باب توکل و رضا بپردازد. این تحقیق ، در ردیف تحقیق های نظری قرار می گیرد.
۱-۵-۳- روش تحقیق
در پژوهش حاضر برای دستیابی بهتر و مفید تر به اطلاعات سعی شده است که از روش اسنادی استفاده شود.در این روش که به مشاهده ی غیر مستقیم شهرت دارد ، پژوهشگر با مراجعه به منابع و مآخذنوشتاری و کتابخانه ای اعم از کتاب ، مقاله ، اطلاعات و داده های مورد نیاز را جمع آوری می کند.
۱-۵-۴- روش تجزیه و تحلیل داده ها
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، مبتنی بر روش تحلیل نتایج حاصله از مطالعات کتابخانه ای و شامل مراحل زیر است :
۱-شناسایی منابع و مدارک موجود
۲-فیش برداری و گردآوری اطلاعات مورد نیاز
۳-طراحی سوالات پژوهش
۴-جستجوی فرضیه های مبتنی بر سوالات
۵-توصیف ، تفسیر و تبیین داده ها
۶-مقایسه و تحلیل
۷-نتیجه گیری
۱-۵-۵- جامعه آماری پژوهش
جامعه ی آماری این پژوهش شامل مثنوی معنوی و دیوان حافظ است.
۱-۵-۶- حجم نمونه و روش نمونه گیری
حجم نمونه در این پژوهش شامل ابیاتی از مثنوی و دیوان حافظ می باشد که در برگیرنده ی دو مقام توکل و رضا می باشند. روش نمونه گیری از طریق مراجعه مستقیم به مثنوی معنوی و دیوان حافظ انجام گرفته است.
۱-۶-پیشینه پژوهش
پیشینه ی عمده ی پژوهش حاضر کتاب های عرفانی است که در زمینه ی مقامات و حالات عرفانی نگاشته شده اند از جمله :
قشیری،رساله ی قشیریه، ترجمه ی ابوعلی عثمان. تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، تهران،انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۸۸
رساله ی قشیریه از کتب معتبر صوفیه در قرن پنجم است که زین الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحه بن محمد قشیری در ۴۳۷ه .ق. نوشته است. البته رساله ی قشیریه قدیم ترین کتاب صوفیه نیست، زیرا که قبل از آن ، ابونصر عبدالله بن علی سرّاج طوسی (وفات ۳۷۸ه.)، کتاب اللّمع و ابوبکر محمد بن اسحق بخاری کلابادی ( وفات ۳۸۰ه.)، التعرّف لمذهب اهل التصوّف و علی بن عثمان هجویری غزنوی (وفات ۴۶۴ ه.)، کشف المحجوب را نگاشته بودند ، البته در مورد کشف المحجوب نظر دیگری هم در دست است که هجویری در زمان تالیف کتاب خود ، رساله ی قشیریه را در دست داشته است ، هرچند که قشیری پیش از هجویری وفات یافته است ، مع الوصف جامع ترین و معتبرترین کتابی است که از قدما در باب تصوّف برجای مانده است. این کتاب روی هم رفته دو فصل و پنجاه و چهار باب دارد. بی تردید رساله ی قشیریه یکی از مآخذ و اسناد معتبر تصوف است و کسانی که بخواهند از اصول طریقت یا تاریخ تصوّف اطلاع درست و مستند داشته باشند از مراجعه ی بدین کتاب هرگزبی نیاز نخواهند بود.
گوهرین،صادق،شرح اصطلاحات تصوف،تهران، انتشارات زوار،۱۳۸۸
این کتاب در پنج مجلد گردآمده است و مشتمل بر جمیع حالات و مقامات صوفیه و مستحسنات و آداب ایشان از خلوت و ذکر و ورد و خرقه و… است. مصنف همه ی این موضوعات را طبق حروف الفبا دسته بندی کرده و ذیل هر حرف از حروف الفبا تعدادی از این حالات و مقامات را آورده و به تعریف و تبیین و توضیح آن ها از کتب معتبر صوفیه نظیر اللمع ابونصر سراج و عوارف المعارف سهروردی و رساله ی قشیریه ی قشیری و کشف المحجوب هجویری و مصباح الهدایه ی کاشانی و جزوه های صوفیان نظیر اصول العشره ی نجم کبری و… پرداخته است و در آخر هر حال و مقام عرفانی را از منظر مثنوی مولوی و سایر آثار او مورد بررسی قرار داده است. به هر حال این کتاب می تواند پیشینه ای در زمینه ی پژوهش حاضر بشمار بیاید چرا که در مبحث مقامات آن توضیحاتی از قول عرفای پیش از خواجه عبدالله انصاری و کتب عرفانی متقدم بر منازل السایرین وی آورده شده است.
۱-۷- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
یافتن اشعار مبتنی بر رضا و توکّل در اشعار این دو شاعر که از بزرگان ادب فارسی هستند بررسی و نقد و کاربردشان در زمان ها و مکان های گوناگون دید و نگرش غالب مخاطبان را نسبت به این دو مقام عرفانی تغییر می دهد به این معنی که توکّل به هیچ وجه منافی با جهد و کوشش و توسّل به اسباب طبیعی دنیایی نیست بلکه آن جا که انسان اسباب را دربرآوردن حاجات و اعطای رزق مؤثر حقیقی بداند ، در توکّلش خدشه وار می گردد و آن جا که سالک در مقام شکوه به حق و نه شکوه از حق برآید در مقام رضای او هیچ گونه خللی وارد نمی گردد.
فصل دوم :
زندگی نامه ، آثار و سبک شعری مولوی و حافظ
فصل دوم :
زندگی نامه ، آثار و سبک شعری مولوی و حافظ
۲-۱- زندگی نامه مولوی
۲-۱-۱- اسم و القاب
نام او به اتفاق تذکره نویسان محمد ( تذکره دولتشاه ، ص۱۹۲ ؛ شوشتری، مجالس المؤمنین ، ص۲۹۰ ؛ روضات الجنات ، ج۴ ، ص۱۹۸ ؛ هدایت ، ریاض العارفین ،ص۵۷ ) و لقب او جلال الدین است و همه مورخان او را بدین نام و لقب شناخته اند و او را جز جلال الدین به لقب خداوندگار نیز می خوانده اند.[۱] چنان که احمد افلاکی گوید : « و خطاب لفظ خداوندگار گفته بهاء ولد است.» و در بعضی از شروح مثنوی هم از وی به خداوندگار تعبیر می شود[۲] و احمد افلاکی در روایتی از بهاء ولد نقل می کند که «خداوندگار من از نسل بزرگ است» و اطلاق خداوندگار به عقیده الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقدند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت به مریدان خود در اعتقاد همه صوفیان تناسب تمام دارد چنان که نظر به همین عقیده بعضی از اقطاب (بعد از عهد مغول) به آخر یا اول اسم خود لفظ «شاه» اضافه کرده اند. (فروزانفر، ۱۳۸۷ : ۲۶-۲۵)
لقب مولوی که از دیرزمان میان صوفیه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد در زمان[۳] خود وی و حتّی در عرفِ تذکره نویسان قرن نهم شهرت نداشته و جزو عناوین و لقب های خاص او نمی باشد و ظاهراً این لقب از روی عنوان دیگر (مولانای روم) گرفته شده باشد.(همان : ۲۶) در منشآتِ قرن ششم القاب را (به مناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آن ها) با یاء نسبت استعمال کرده اند مثل جناب اوحدی فاضلی اجلی و تواند بود که اطلاق مولوی هم از همین قبیل بوده و به تدریج بدین صورت یعنی با حذف موصوف به مولاناء روم اختصاص یافته باشد و مؤید این احتمال آن است که در نفحات الانس این لقب بدین صورت (خدمت مولوی) به کرّات در طیّ ترجمه حال او بکار رفته و در عنوان ترجمه حال وی نه در این کتاب و نه در منابع قدیم تر مانند تاریخ گزیده و مناقب العارفین کلمه مولوی نیامده است. (فروزانفر، ۱۳۸۷: ۲۷-۲۶) لیکن شهرت مولوی (به مولاناء روم) مسلم است و به صراحت از گفته حمد الله مستوفی(مستوفی، تاریخ گزیده ،ص۷۹۴) و فحوای اطلاعات تذکره نویسان مستفاد می گردد و در مناقب العارفین هر کجا لفظ (مولانا) ذکر می شود مراد همان جلال الدین محمد است. احمد افلاکی در عنوان او لفظ «سرّ الله الاعظم» آورده ولی در ضمن کتاب به هیچ وجه بدین اشاره نکرده و در ضمن کتب دیگر هم دیده نمی شود. (فروزانفر،۲۶:۱۳۸۷)
۲-۱-۲- مولد و نسب
مولوی در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ ه. ق. در بلخ زاده شد. (جامی، ۱۳۷۰:۴۶۱) پدر او محمدبن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است. و نیز او را با لقب سلطان العلماءیاد کرده اند. بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقهی او به احمد غزالی میپیوست. (افلاکی، ۱۳۶۲، ج۲، ص۹۹۸) مولوی در زمان رحلت پدر (=سال ۶۲۸ هجری قمری) گام به بیست و پنجمین سال حیات خود مینهاد که مریدان بر گرد او ازدحام کردند و از او خواستند که بر مسند پدر تکیه زند و بساط وعظ و ارشاد بگسترد.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
همـه کـردند رو بـه فـرزنـدش
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:26:00 ب.ظ ]