۵-۲- پاسخ به سؤالهای پژوهش ۹۷
۵-۳- بحث و نتیجهگیری ۱۰۰
۵-۴- محدودیتهای پژوهش ۱۰۱
۵-۵- پیشنهادها…. ۱۰۲
۶- کتابنامه… ۱۰۴
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۳‑۱٫ میزان آلفای به دست آمده برای حجم محتوای آموزشی ۷۱
جدول ۳‑۲٫ میزان آلفای کرانباخ برای متغیر سطوح بازدههای یادگیری ۷۲
جدول ۳‑۳٫ میزان آلفای به دست آمده برای متغیر استانداردهای طراحی سؤال ۷۲
جدول ۴‑۱٫ فراوانی تعداد و نوع دبیران ۷۶
جدول ۴‑۲٫ جدول فراوانی گروههای مرد و زن مورد مطالعه شده ۷۷
جدول ۴‑۳٫ متغیر سطح تحصیلات افراد مطالعه شده ۷۷
جدول ۴‑۴٫ سابقه تدریس دبیران مطالعه شده ۷۸
جدول ۴‑۵٫ پارامترهای مرکزی و پراکندگی متغیرهای اصلی پژوهش ۸۱
جدول ۴‑۶٫ پارامترهای مرکزی و پراکندگی نسبت به متغیر سطوح بازدههای یادگیری ۸۲
جدول ۴‑۷٫ پارامترهای مرکزی و پراکندی نسبت به متغیر استانداردهای طراحی سؤال ۸۴
جدول ۴‑۸٫ میزان چولگی و کشیدگی متغیرهای پژوهش ۸۵
جدول ۴‑۹٫ آزمون کولموگراف- اسمیرنف برای سنجش نرمال بودن دادهها ۸۷
جدول ۴‑۱۰٫ آزمون t-test برای متغیر توجه به حجم محتوای آموزشی ۸۹
جدول ۴‑۱۱٫ آزمون t-test برای متغیر توجه به سطوح بازدههای یادگیری ۹۰
جدول ۴‑۱۲٫ آزمون t-test برای متغیر توجه به استانداردهای طراحی سوال ۹۰
جدول ۴‑۱۳٫ آزمون تحلیل واریانس برای متغیر حجم محتوای آموزشی ۹۱
جدول ۴‑۱۴٫ تحلیل واریانس از تفاوت معناداری بین گروه های دبیران در سطوح بازدههای یادگیری ۹۲
جدول ۴‑۱۵٫ تحلیل واریانس سنجش تفاوت معناداری بین استانداردهای طراحی سؤال ۹۳
جدول ۴‑۱۶٫ آزمون همبستگی پیرسون و ارتباط بین متغیرهای پژوهش ۹۴
جدول ۴‑۱۷٫ آزمون همبستگی جزئی و سنجش همبستگی بین متغیرهای پژوهش ۹۴
فصل اول:
طرح پژوهش
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
فصل اول: طرح پژوهش
مقدمه
آنچه مسلم است، تا زمانیکه جامعهی آموزشی در لزوم به روز شدن و تغییر شیوههای گذشته آموزش و پرورش و همچنین ابداع و کاربرد خلاقانه و بومیشده شیوههای نوین آن احساس نیاز نکند و تغییر واصلاحات را لازمه و اولویت جامعه پویا، سازنده و موفق نداند، سیستم محافظهکاری چون نظام آموزش و پرورش متمرکز کشور ایران، قادر به تربیت و درونیسازی خلاقیت، تفکر، که از آرمانهای والای آموزش و پرورش هر جامعهای است، نخواهد بود. در این صورت همچنان رسالت آموزش و پرورش تربیت جامعهای ناآگاه، با اندیشههای قالبی و جهان سومی خواهد ماند.
آنچه امروز بیش از پیش به عنوان برونداد آموزشی حایز اهمیت است، فراگیری خلاق و متفکر است. گالوپ[۱] (۱۹۹۵) در یک نظر سنجی از معلمان به این نتیجه رسید که آنان از ۲۵ هدف تربیتی، پرورش تفکر را به عنوان هدف تعلیموتربیت انتخاب کردهاند. همچنین انجمن نظارت و برنامهریزی درسی[۲] ضمن یک نظرسنجی از اعضای خود که چه انتظاراتی از فعالیتهای تربیتی دارند به این نتیجه رسیدهاست که ۸۲ درصد از آنان در پاسخ خود، آموزش تفکر را به عنوان یکی از مهمترین فعالیتهای تربیتی اشاره کردهاند.
حال آنکه نتایج تحقیقات انجام شده در ایران مبین آن است که نظام آموزشی ایران روشهای سنتی به ویژه حفظ کردن، تکرار سخنان معلمان را مورد توجه قرار داده و ارزشیابیهایی که در مدارس رایج است، بیشتر مبتنی بر اندازهگیری سطوح پایینتر یادگیری دانشآموزان بوده و به این امر منتج میشود که دانشآموزان جهت موفقیت در ارزشیابیها به محفوظات و نه به تفکر خلاق و انتقادی توجه داشته باشند. دانشآموزان از تعبیر و تفسیر مقدماتی آنچه خواندهاند راضی هستند اما از تقاضای تحلیل و دفاع از دیدگاه خود دچار حیرت میشوند. اغلب پاسخهای آنها درباره تحلیل محتوا و قضاوت دیدگاهها مایوس کننده است و مهارت اندکی در زمینه روش حل مساله و تفکر انتقادی از خود نشان میدهند و موفقیت خود را در گرو ارتقا به پایههای بالاتر میدانند(حسینزاده ۱۳۷۹، زنجانی ۱۳۶۷، دزفولی و هومن ۱۳۷۳، کیامنش ۱۳۷۱).
از آنجا که خلاقیت و تفکر دانشآموزان و معلمان، راکد مدیریت محافظهکارانه است، دست معلم و دانشآموز در تمام مراحل آموزش بسته و محدود به دستورالعملها و منابع در دسترس میباشد، تنها میتوان اظهار داشت معلمان با در نظر گرفتن تلاش دانشآموزان در طی زمان و نگرش ایشان در جریان آموزش، تا حدی سعی در نشان دادن اهمیت چیزی بیشتر از نمرات ساده کلاسی و آزمونهای مداد- کاغذی در دیدگاه خود به دانشآموز هستند. این مساله با یافته بروکهارت[۳] (۱۹۹۱) که در آن ادعا کرده بود نمرهگذاری اغلب بر اساس ترکیبی از نگرش، تلاش و پیشرفت تحصیلی انجام میشود، همسو است. استیگینز[۴] و همکاران دریافتند که معلمان انگیزه شاگردان را ارزشگذاری میکنند. همچنین گولیکسن[۵] (۱۹۸۵) دریافت که معلمان اطلاعات غیر از آزمون، مثل بحث کلاسی و رفتار دانشآموز را بیش از نتایج آزمون برای درجه بندی انها به کار میگیرند.
آنچه در این میان میتواند در فهم معضل بیان شده راهنما باشد نکته سنجی در تمام عناصر آموزشی و کشف کمبودها و کاستیهای موجود در نظام آموزشی است، چرا که تا زمانی که نقصها فهم نشود، کاربرد روشهای نوین در هر بخشی از آموزش به دلیل عدم همراهی سایر عناصر و نامانوس بودن نظریههای نوین آموزشی برای تمام دستاندرکاران آموزشی و اجرای ناقص آن نظریهها، بیتاثیر و ناکام خواهد ماند.
در میان عناصر آموزشی، ارزشیابی به دلیل ارائه بازخورد در خصوص تمام مراحل طراحی و اجرای آموزش در جهت فهم کاستی ها در تصمیمگیریها و اجرا از اهمیت والایی برخوردار است. ارزشیابی به عنوان عامل کنترل کننده تمام عناصر تعلیم و تربیت (هدفها، برنامهها، روشها) و همچنین به عنوان روشی برای شناخت و هدایت تحصیلی دانشآموزان مهمترین رکن آموزش به شمار میرود.
باید اظهار داشت استفاده از روشهای نوین تدریس، وسایل و فناوریهای نوین آموزشی و روانشناسی دانشآموز تا زمانی که معلمان و طراحان آموزشی، روشها و نظریههای نوین ارزشیابی را در سطح دانش، فهم، بهکاربستن، تحلیل و ترکیب و چه بسا حیطه عاطفی فهم نکنند، سنجش دانشآموزان در سطوح بالای شناختی و عاطفی، حتی اگر اتفاق هم بیافتد بیتاثیر خواهد بود. چنان که صاحبنظران تربیتی معتقدند که فقر تفکر دانشآموزان نتیجه حاکمیت روشهای سنتی تدریس و ارزشیابی در مدارس است(گودلد[۶]، ۱۹۸۱). بنابراین پژوهش حاضر بر آنست تا به وضوح نقص فهم در نظریهها و رویکرد های ارزشیابی را بازنمایی کرده تا برداشت ساده از یافتههای علمی، به خصوص در زمینه مهمی چون ارزشیابی در آموزش و پرورش، را سرلوحه تجربه و فعالیت خود قرار ندهند.
بیان مساله
آنچه که در حال حاضر مورد توجه دستاندرکاران آموزشی از جمله، معلمان، مدیران، طراحان و ارزشیابان است لزوم اعتلای کیفیت آموزشی و بهبود سطح دستیابی به اهداف برنامه درسی آشکار و پنهان است. به عبارت دیگر ارزشیابی باید در انعکاس میزان موفقیت واقعی دانش آموزان از اعتبار بالایی برخوردار باشد. در ضمن بستر سازی در جهت نیل به اهداف مطروحه در سیستم آموزشی که البته مهمترین هدف آموزش و پرورش محسوب میشود، دستیابی به ابزارهای خلاق در جهت رفع نواقص و ابهامهای موجود در فرایند پویای یاددهی-یادگیری از اهم فعالیتهای آموزش و پرورش است.
در گذشتههای دور ارزشیابی به ویژه ارزشیابی آموزشی به شکل رسمی و برنامهریزی شده و بر اساس روشها و الگوهای مشخص صورت میگرفته، اما بدیهی به نظر میرسد اینگونه پنداشته شود که این عمل حتی به صورت غیررسمی و غیر علمی به وقوع میپیوسته، زیرا کند و کاو برای پی بردن به میزان اثر بخشی و تاثیر برنامه و تلاش در جهت بهبود آن از طریق تغییر روشها و شرایط در هر زمان مسألهای قابل پذیرش می کند و اگر چنین نبود هیچگاه پیشرفتی در زمینههای مختلف صورت نمیگرفت (زنگنه، ۱۳۹۱).
اگر تعلیم و تربیت سنتی و ایستای گذشته مورد بررسی قرارگیرد مشاهده میگردد چیزی جز انتقال دانش و معلومات و انباشتن ذهن فراگیران نبوده است و تصور میشود دانش آموزان با توشهای از دانش که در طول چند سال آموختهاند میتوانند وارد میدان زندگی و مصاف با مسائل و مشکلات آن گردند (منسوب بصیری، ۱۳۷۱).
امروزه بر اثر پیشرفت روزافزون علوم و تکنولوژی و دگرگون شدن مفهوم آموزش و پرورش، نقش امتحان نیز تغییر یافته است و به عامل کشف کننده و شناساننده تواناییها و استعدادهای دانشآموزان و آمادهسازی آنان برای شرکت در فعالیتهای سازندهی جوامع پویای انسانی تبدیل شده است (دفتر آموزش متوسطه نظری، ۱۳۹۱-۱۳۹۰).
بر اساس نظریههای جدید آموزشی معلم نه تنها در پایان دوره آموزش بلکه در سراسر جریان آموزش باید میزان یادگیری فراگیران را ارزشیابی کند، این کار در جهت فهم هرچه بهتر توفیق و شکست یادگیرندگان در نیل به بازده یادگیری و آگاهی از نقاط قوت و ضعف فعالیتهای آموزشی خود ایشان بسیار کارا است (گرونلند و لین، ۱۳۵۶).
با توجه به زوایای مختلف اهمیت جایگاه ارزشیابی در سیستم پویای آموزش و پرورش میتوان چنین اظهار داشت که ارزشیابی متاثر از عوامل و عناصر تاثیرگذار متعددی است که از آن جمله به موثرترین آنها از جمله محتوای آموزشی، بازدههای یادگیری و یا به عبارتی دیگر سطوح متعدد اهداف یادگیری و استانداردها و معیارهای طراحی سوال اشاره کرد، چنانکه علیاکبر سیف (۱۳۸۷ :۱۴۰)، در خصوص اهمیت توجه به ارتباط هدف و محتوا معتقد است:«یک آزمون خوب پیشرفت تحصیلی آزمونی است که به بهترین شکل منعکس کننده تمامی هدفهای آموزشی و همه محتوای برنامه درسی باشد».
در لزوم اهمیت توجه به این ۳ عنصر مطرح شده در ایفای نقش هرچه بهتر ارزشیابی در فرایند آموزش، میتوان گفت طراحی سوالات امتحانی باید منطبق با رویکرد آموزشی تغییر کند. به عبارت دیگر سوالات امتحانی باید به گونهای باشد تا دانشآموزان در حل آن از تجربههای شخصی که در کلاس به دست آورده استفاده کند، همچنین از ملاکهای فنی و زیبایی شناختی در طراحی سوالهای آزمون نیز نباید غافل بود.
شاید مهمترین ویژگی یک آزمون خوب به نظر دانشآموزان، منصفانه بودن آزمون باشد. به عبارت دیگر آزمون باید بر اساس اهداف آموزشی، یعنی آنچه دانشآموزان باید یاد بگیرند باشد (کدیور، ۱۳۹۰).
چنانچه اگر ارزشیابی بر اساس اصول و موازین علمی صورت گیرد، آن را میتوان مهمترین رکن آموزش و پرورش و موثرترین عامل بهبود یادگیری دانشآموزان در جهت مقاصد تعلیم و تریبت جامعه دانست.
این پژوهش برآن است تا با بررسی ۳ پدیده تنوع سطح یادگیری (اهداف آموزشی)، حجم محتوای آموزشی و استانداردهای طراحی سوال شامل ملاکهای فنی و زیبایی شناختی در آزمونهای مرحلهای و پایانی به بررسی و بیان میزان دانش، توجه و گرایش معلمان به کاربست نظریههای سنجش و ارزشیابی و آگاهی از اهمیت این پدیدهها تاثیرگذار بر موفقیت طراحی آزمون اشاره کند. همچنین برآنست تا بر نقش یاریگر ارزشیابی در بازنمایی میزان موفقیت تحصیلی دانشآموزان، نواقص فعالیتهای آموزشی معلمان و اصلاح آن در سطوح خرد و کلان تاکید کند.
ضرورت انجام تحقیق
در نقش بهسزای ضرورت ارزشیابی در فرایند آموزشی میتوان چنین اظهار داشت که ارزشیابی ویژگی پویایی را به فرایند آموزش افزوده و روند اصلاح فرایند مذکور را تسهیل میکند. در نظام آموزش و پرورش ایران، امتحان و ارزشیابی تنها وسیلهای است که برای پی بردن به میزان موفقیت درسی دانشآموز به عمل میآید (کیامنش، ۱۳۷۳ :۷).
دانشآموزان ما همگی با دلهره و اضطراب، وقت و زندگی و دار و ندار خود را برای شرکت در انواع کلاسها و مسابقهها و به عبارتی ماراتونهای سنجش و کسب هرچه بیشتر دانش نظری لازم جهت عبور موفقیتآمیز از موانع آزمونهای گوناگون صرف میکنند. چه بسا که اینگونه اضطرابها و هیجانها در سنین کودکی و نوجوانی زمینهساز پیدایش اختلالات رفتاری و روانی در بخش قابل توجهی از مراحل بعدی زندگی شوند (خلخالی، ۱۳۸۱).
در گذشته امتحان وسیلهای بود که منحصراً برای غربال کردن دانشآموزان در پایان هریک از مقاطع تحصیلی و انتخاب مستعدترین افراد برای ورود به مراحل بالاتر به کار میرفت. بدین ترتیب ارزشیابی به عنوان عامل مهم و حاکم بر سرنوشت آینده دانشآموزان به شمار میآمد، چون این نوع ارزشیابیها با روشهای نارسا و بدون توجه به موازین علمی و در جهت هدف یک بعدی انجام میگرفت، احتمالا بر بسیاری از افراد مستعد به ناحق برچسب کم استعدادی و ناشایستگی زده میشد ولی امروزه بر اثر پیشرفت روزافزون علوم و تکنولوژی و یافتههای جدید روانشناسی و تعلیم و تربیت، مفهوم آموزش و پرورش به کلی دگرگون شده و دامنه گسترش آنها نیز افزایش یافته است، تا آنجا که متوجه بررسی برنامهها، طرحهای آموزشی و کل سیستم آموزش و پرورش گردیده، زیرا در نتیجه ارزشیابی میتوان دریافت که برنامههای تحصیلی از چه جهت و جنبههایی مؤثر هستند و از چه جنبههایی به علت ضعف و نارسایی به اصلاح، تکمیل و تغییر احتیاج دارند. بسیاری از صاحب نظران تعلیم و تربیت، امتحان و ارزشیابی را جزء جدایی ناپذیر آموزش و پرورش میدانند و تدوین صحیح هر ماده درسی را بدون توجه به ارزشیابی درست و اصولی آن امکانپذیر نمیدانند (ابراهیمی، ۱۳۷۳).
ارزشیابی با مقاصد مختلف و به صور گوناگون و به طور مستمر همراه با آموزش و پرورش دانشآموزان انجام میگیرد که اگر بر اساس رعایت اصول و موازین علمی صورت پذیرد، میتوان آن را یکی از مؤثرترین عوامل برای بهبود کیفیت یادگیری دانشآموزان در جهت هدفهای تعلیم و تربیت به حساب آورد.
بسیاری از معلمان تصور میکنند که ارزشیابی از میزان یادگیری دانشآموزان تنها به منظور ارتقاء ایشان صورت میگیرد، در حالی که هدف ارزشیابی به مراتب گستردهتر و مهمتر از چنین مفهومی است. ارزشیابی از یک سو باید وسیله تشخیص باشد؛ یعنی از جهاتی قادر باشد از میزان فعالیتهای دانشآموزان در طول یادگیری و از میزان آموختهها، پیشرفت و عقب ماندگی آنان اطلاعاتی معتبر به دست دهد، و نیز بتواند آگاهیهای لازم را از قدرت و ضعف روش تدریس معلم، ارزشمند و صریح بودن هدفهای آموزشی و اعتبار محتوا در اختیار بگذارد و از سوی دیگر ارزشیابی باید وسیله پیشبینی باشد؛ یعنی نشان دهد که دانشآموزان در چه زمینهای قادر هستند موفقیت بیشتری کسب کنند و در چه جنبههایی توان پیشرفت ندارند، از این رو معلمان و مسئولان آموزش و پرورش باید بدانند چرا ارزشیابی میکنند (شعبانی، ۱۳۸۹).
درست است که معلمان فعالیت مربوط به ارزشیابی را مهمترین کار تدریس و یادگیری تلقی میکنند اما اکثر آنها یا آموزش کافی در این زمینه ندارند و یا برنامههای آموزشی نظیر درس سنجش و اندازهگیری را مورد استفاده عملی نمیدانند (استیکینز، ۱۹۸۵، به نقل از حسینی، ۱۳۸۵). نتایج تحقیقی که تحت عنوان «ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کشورهای سوئد، فرانسه، آلمان، ژاپن، استرالیا، شوروی سابق، انگلستان، ولز، هندوستان و فیلیپین» توسط وزارت آموزش و پرورش (۱۳۷۵) انجام گرفته است، نشان میدهد که موفقیت ارزشیابی مستمر و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سیستم های آموزشی به تعلیم کافی معلمین در امر سنجش آموزشی نیاز دارد.
این امر بیانگر ضرورت انجام پژوهش در زمینه ارزشیابی است، چرا که در نتیجه همین تحقیقات، معلمان، دانشآموزان و چه بسا طراحان برنامه درسی متوجه نقصها، کاستیها، ناآگاهیها و کمتوجهی خود در خصوص این عنصر حیاتی برای آموزش و پرورش شده و در جهت کسب دانش، توجه و اصلاح روند ناقص آموزشی خود قدم بردارند.
اهداف
هدف اصلی
بررسی میزان توجه به تنوع سطوح یادگیری، حجم محتوای آموزشی و استانداردهای طراحی سوال در آزمونهای مرحلهای و پایانی از دیدگاه معلمان.
اهداف فرعی
بررسی میزان توجه به تنوع سطوح یادگیری در آزمونهای مرحلهای و پایانی.
بررسی میزان توجه به حجم محتوای آموزشی در آزمونهای مرحلهای و پایانی.
بررسی میزان توجه به استانداردهای طراحی سوال در آزمونهای مرحلهای و پایانی.
سوالهای پژوهش
سوال اصلی پژوهش
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:06:00 ق.ظ ]