روش مکانیکی: یادگیری از کانالهای چهارگانه چشم، گوش، صدا و دست ها. در این روش تکرار و تمرین بسیار اهمیت دارد.
روش عقلانی: در این روش شیوه های منطقی و استدلال اهمیت زیادی دارد.
روش ابتکاری: که از آن به حافظه تکنیکی تعبیر می کند و علوم حاصل از روش ابتکاری اند. او در مطالعات خود به پدیده فراموشی نیز اشاره می کند. در نظر او فراموشی مانند یادآوری کارکرد مهمی دارد و ترکیبی از فراموشی و یادآوری به مسأله انتخاب اطلاعات در ذهن اشاره می کند.
به اعتقاد جیمز در یادگیری و فراموشی مراحل رشدی زیادی وجود دارند:
در ابتدای زندگی ( کودکی ) بیشتر یاد میگیریم و کمتر فراموش میکنیم، سپس در جوانی به دورهای از زندگی میرسیم که میان یادگیری و فراموشی تعادل برقرار می شود و در پیری فراموشی بر یادگیری غلبه می کند ( همان منبع )
در متون مختلف مطالعه حافظه انسان در یک طبقه بندی دو مقولهای قرار میگیرد: ساختار [۸۷] و فرایند[۸۸]. بسیاری از روانشناسان پذیرای یک مفهوم سا ختار در باب حافظه هستند و متشکل از حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت فرض می شود. گروهی از نظریه، پردازان دیدگاه پردازش اطلاعات را مد نظر قرار داده و به نحوه رمزگردانی، پیوند، تبدیل، اندوزش، مرور ذهنی، یادآوری و فراموشی توجه دارند. در حالی که برخی از نظریهپردازان و عناصر ساختاری حافظه تأکید دارند و برخی بر پردازش اطلاعات، اما گروهی دیگر از یک رویکرد وحدتگرا طرفداری می کنند که در آن به پردازش ساختار به طور یکسان توجه می شود ( سولسو، ۱۹۹۱). درادامه دیدگاهها و ساختار مورد نظر مطالعه میگردند.
۲-۲- دیدگاه ساختاری حافظه
مطالعات نشان داده است که آدمی انواع مختلفی از حافظه را دارد. انواع حافظه از نظر مدت زمان نگهداری اطلاعات عبارتند از: حافظه حسی، حافظه کوتاهمدت و حافظه بلند مدت ( چن و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۲-۱- حافظه حسی
حافظه حسی نخستین مرحله به یاد سپاری و ذخیرهکردن اطلاعات است. در این حافظه نسخهی دقیقی از « اطلاعات حسی » ذخیره می شود. گنجایش این حافظه نامحدود است و مدت زمان نگهداری اطلاعات در حافظه حسی از چند هزارم ثانیه تا چند ثانیه متغیر است (اندرسون[۸۹]، ۲۰۰۲). در واقع حافظه حسی، کار نگهداری اطلاعات حسی برگرفته شده از محیط را برای مدتی بسیار کوتاه به عهده دارد ( کرودر، ۱۹۹۲) . این احساسها به طور صریح و فوری در مغز رمزگردانی نمی شود بلکه این حسهای گرفته شده از گیرندهها ( اندام حسی) به آرامی در طول سیستم عصبی حرکت می کند و به علاوه بر سیستم مسئول، این مراکز قشری بالاتر هستند که مسئولیت پردازش اطلاعات را بر عهده دارند. این نوع حافظه بسیار غنی و مشروح است اما اطلاعاتش بسیار سریع از بین میرود و مهمترین دلیل فراموشی اطلاعات در این نوع حافظه بیتوجهی به آن است مگر آنکه برخی فرایندهای خاص را زمینه انتقال آنها را به حافظه کوتاهمدت یا بلند مدت فراهم آورند. نورمن [۹۰] مثالهای ذیل را از حافظه حسی توضیح میدهد؛ دستتان را در مقابل صورت خود تکان دهید. رد ضعیفی که پس از کنار رفتن دست باقی میماند- یعنی آثار رویداد اتفاق افتاده – گواه مشخصی بر وجود یک نظام حافظه حسی است. دست خود را مشت کنید، به سرعت دو تا از انگشتان را باز کنید، دوباره با حداکثر سرعت ممکن دستتان را مشت کنید. اگر به دقت نگاه کنید ردی از انگشتانتان را خواهید دید که آنقدر دوام می آورد تا آنها را شمارش کنید. فرض کنید یک تصویر پیچیده متشکل از تعداد زیادی اشیاء در مقابل چشمان شما قرار دارد که بعضی از آنها در جهت عقربههای ساعت و بقیه بر خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. تصویر محو می شود و یک پیکان به جایی در محل قبلی تصویر اشاره می کند. شما قادر خواهید بود جهتی را که شیء در آن مکان خاص حرکت میکرد مشخص کنید. رد تصویر برای چند هزارم ثانیه پس از محو شدن تصویر فیزیک، باقی میماند. ( رینر و میلر [۹۱]، ۲۰۰۲؛ به نقل از گنجی، ۱۳۹۱).محققان حافظه معتقدند که برای هر حس، حافظه حسی جداگانه وجود دارد ( کرودر، ۱۹۹۲). لازمهی تشخیص بوها ( حافظه ی بویایی )، صداها ( حافظه شنیداری)، مزه ها ( حافظه ی چشایی )، زبری و نرمی ( حافظه ی بساوایی) و مشاهده پدیده ها از طریق دیدن ( حافظه ی بینایی )، داشتن خاطرهی آن ها در حافظه است ( قلی زاده، خیرالدین و همکاران، ۱۳۸۹). در ذخیره سازی اطلاعات در حافظه حسی، دو الگو یا دو جزء برای حافظه وجود دارد ( اسپرلینگ[۹۲]، ۱۹۶۰ و توروی[۹۳]۱۹۶۷؛ به نقل از بدلی[۹۴]، ۱۹۹۹). یک نوع حافظه در اینجا حافظه بینایی است. دیگری حافظه شنوایی است.
حافظه شنوایی: انعکاس ذهنی محرکهای شنوایی را اکو یا پژواک مینامند. بنابراین، حافظه شنوایی عبارت است از دفتر اطلاعات حس نگهدارندهی پژواکها ( محرک های شنوایی ) ( گنجی، ۱۳۹۱). به طور خیلی ساده حافظه شنوایی به توانایی دریافت تحریکات کلامی، پردازش و ذخیرهی آنها و در نهایت یادآوری موضوعات گفته می شود ( جعفری، رحیم زاده و همکاران، ۱۳۹۱).
حافظه بینایی: روانشناسان معتقدند که برای هر یک از اطلاعات حسی دفتری وجود دارد. انعکاس ذهنی محرکهای بینایی را شمایل مینامند. دفتر اطلاعات حسی نگهدارندهی شمایلها، حافظه بینایی نامیده می شود. خاطرات بینایی عبارتند از خاطرات عکس برداریهای دقیق. بنابراین کسانیکه میتوانند محرکها را به طور ذهنی ببینند یا برای خود تجسم کنند « حافظه عکسبرداری » دارند. با این همه این خاطرات خیلی کوتاهند. آنچه اکثر ما معمولاً حافظه عکسبرداری به حساب میآوریم، یعنی، توانایی نگهداری تجسم ذهنی دقیق از محرکهای بینایی به مدت طولانی در نظر میگیریم، چیزی است که به وسیله روانشناسان،تصویر ذهنی روشن نامیده شده است. به طور خیلی ساده مقصود از
حافظه بینایی آن است که چیزیرا که قبلاً دیدهایم به یاد آوریم(راتوس[۹۵]، ۲۰۰۹؛ به نقل از زارع،۱۳۹۰). در واقع حافظه بینایی، یک توانایی برای شناسایی موضوعات و حوادث دیده شدهی قبلی بدون وابستگی به درون دادهای مربوط به حافظه کلامی است زیرا درون دادهای بینایی از تصاویر شبکه ای مشخص و معین هستند این تصاویر نیاز به ذخیره شدن در حافظه دارند که در مراحل زمانی مختلف با رویدادهای جدید مورد مقایسه قرار میگیرند. بدون فهم ادراک و شناخت بینایی، این تصاویر مجموعه ای از انواع رویدادها و صحنههایی هستند که قادر به یادآوری آنها نخواهیم بود بنابراین حافظه دیداری برای نگهداری و ثبت اطلاعات ضروری است ( اسلیگت؛ اسکالت و همکاران [۹۶]، ۲۰۰۹). در مورد حافظه بینایی اسپرلینگ دریافت که وقتی چهار ردیف متشکل از سه سطر از چهار حرف را هر کدام به اندازه ی ۵۰ هزارم ثانیه به فرد ارائه شود، افراد تنها چهار یا پنج حرف را گزارش گرفته، ولی عنوان میکنند که حروف زیاد تری را دیدهاند. وی فرض کرد که بسیاری از اطلاعات بینایی قبل از اینکه بتوان آنها را گزارش کرد، از بین میروند. وی به این نتیجه رسید که اطلاعات در قالب حافظه بینایی ۵/۰ ثانیه دوام میآورد. این حافظه، از یک طرف وابسته به شبکیهی چشم است که از طریق درخشندگی محرکهای ارائه شده متأثر می شود و از طرف دیگر وابسته به نقطهای دیگر در مغز است که بعد از ورود اطلاعات دریافت و هماهنگی آنها در شبکیه رخ میدهد. این بخش بیشتر نسبت به الگو حساس است (آیزنگ، ۲۰۰۰). انواع حافظه دیداری عبارتند از :
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.
حافظه حسی دیداری:[۹۷] این حافظه را به راحتی میتوان با تجربهی رفتن به یک اتاق تاریک با یک فلش دوربین و گرفتن عکس تجربه کرد. به طور کلی حافظه حسی به عنوان سیگنال برای هموار سازی لوب گیجگاهی توصیف می شود که به اطلاعات در یک دوره گسترهی زمانی اجازه میدهد که استخراج شود ( لاک و وورث ، ۲۰۰۸).
حافظه کوتاه مدت دیداری:[۹۸] این حافظه اطلاعات دیداری را از موضوعات کوچکتر در یک وابستگی انتزاعی نگهداری می کند که مبتنی بر انتزاعات میباشد، ظرفیت آن محدود است که شامل سه – چهار موضوع برای محرک ساده و یا یک یا دو موضوع برای محرک های پیچیدهتر میباشد. این بازنماییها به طور معناداری از طریق ساختار دقیق و استاندارد تصاویر اولیه، به صورت انتزاعی میباشند. در حالیکه حافظه حسی در مقابل تمام تغییرات مطلق موقعیت، مستحکم است و نسبتاً در مقابل تغییرات نسبی مقاوم است. ( جیانگ، اولسون و همکاران [۹۹]، ۲۰۰۲). بر اساس آزمایشات اسپرلینگ ۱۹۶۰ شواهدی بر وجود یک حافظه ی دیداری وجود دارد که می تواند مقادیر زیادی اطلاعاترا، حدود یک پنجم ثانیه، در معرض دید نگه میدارد. این حافظه را که نیسر[۱۰۰](۱۹۶۷) آن را « حافظه آیکونیک» نامیده است. ذاتاً بینایی است و فرایند ادراک به ویژه در مورد آن دسته از محرکهایی که کوتاهمدت هستند، بسیار مهم است. حافظه، سیستم بینایی را قادر میسازد تا شمایلها و صورتها را در طی مدتی که جریانات ذهنی میتواند در سطوح بالاتر پردازش شوند نگهداری نمایند ( وگا، کاناس و همکاران[۱۰۱]، ۲۰۱۳)
حافظه بلند مدت دیداری[۱۰۲] : بازنمایی این نوع حافظه در زمان کوتاهی به دست میآید. اما ظرفیت محدود حافظه کوتاه مدت دیداری، از هر تجمع اطلاعات دیداری در یک دوره طولانی جلوگیری می کند. در عوض حافظهی بلند مدت از یک ظرفیت ذخیرهی بالا و تمرکز و توجه نیرومندی برخوردار است. حافظه بلند مدت دیداری موضوعات، در ارائه و طبقه بندی آن نقش اساسی ایفا می کند ( کانکل و برادی، ۲۰۱۱). در ادامه مراحل پردازش اولیهی اطلاعات بینایی بررسی و مطالعه میگردد.
۲-۲-۱-۱- مراحل پردازش اولیهی اطلاعات بینایی:
چهار سیستم حافظه در ابقاء و نگهداری اطلاعات بینایی سهیم هستند: ماندگاری مرئی[۱۰۳]، ماندگاری اطلاعاتی[۱۰۴]، حافظه کوتاهمدت بینایی و حافظه بلند مدت بینایی.
ماندگاری مرئی و ماندگاری اطلاعاتی، موقعیت مکانی اشیاء را در شبکیه[۱۰۵] حفظ می کند که دارای ظرفیتی بالا و جزء به جزء است و سریعاً بعد از حادثه محرکی محو میگردد ( دی لولو[۱۰۶]، ۱۹۸۰؛ هالینگورث، هیان و همکاران[۱۰۷]، ۲۰۰۵) از این رو با هم تحت عنوان حافظه تصویری[۱۰۸]یا ترجیحاً ماندگار
حسی[۱۰۹] یاد می شود. ماندگار مرئی، یک رد بینایی است که در خلال ۱۰۰-۸۰ هزارم ثانیه بعد از شروع محرک محو میگردد ( دی لولو، ۱۹۸۰). ماندگاری اطلاعاتی نیز یک رد حسی را ابقاء و نگهداری می کند، اما به شیوهای متفاوت از ماندگاری مرئی؛ ماندگاری اطلاعات بر خلاف ماندگاری مرئی، بینایی و قابل دیدن نیست. در حالیکه مدت ماندگاری مرئی مربوط به شروع محرک است، ماندگاری اطلاعاتی حدود ۳۰۰-۱۵۰ هزارم ثانیه بعد از پایان محرک ادامه مییابد ( فیلیپس[۱۱۰]، ۱۹۷۴).
حافظه کوتاه مدت بینایی: بازنماییهای بینایی برگرفته از اطلاعات ( درون داده ) حسی را ابقاء می کند. بر خلاف ظرفیت بالای ماندگاری حسی، حافظه کوتاهمدت بینایی گنجایش محدود سه یا چهار شی را دارد که در عین حال، وابسته به راهبردی که از طریق آن رمزگردانی اطلاعات صورت میگیرد نیز می باشد البته ظرفیت آن برای مکان، متفاوت از ظرفیت آن برای ویژگیهایی نظیر رنگ و جهت است
( لاک[۱۱۱]، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵ ؛ رنسینک[۱۱۲]؛ به نقل از بروکمل، وانگ[۱۱۳] و همکاران، ۲۰۰۲). و دقت فضایی کمتری نسبت به ماندگاری مرئی دارد. اما به طور قابل توجهی نیرومند تر از ماندگاری حسی است و برای مدتزمان کوتاه تری باقی میماند ( ۶۰۰ هزارم ثانیه در مقابل ۱۰۰ هزارم ثانیه در ماندگاری حسی) و به ویژگیهای عالیتر شیء حساس است (هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). شواهد برای بازنماییهای مبتنی بر شی در حافظه کوتاه مدت بینایی، از این حقیقت ناشی می شود که ظرفیت حافظه کوتاه مدت بینایی از تعداد اشیایی که باید به خاطر سپرده شود ناشی میشود و نه از ویژگیهای بینایی که باید به خاطر سپرده شود ( لاک، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). البته حافظه کوتاهمدت بینایی، در پردازش مفهومی اطلاعات بینایی نیز نقش عمدهای بر عهده دارد و منجر به سبک اطلاعات از حالت بازنماییهای بینایی به صورت بازنماییهای طرحوارهای می شود. بنابراین، این ساختار از سو وظیفهی نگهداری اطلاعات بینایی را به عهده دارد و از سوی دیگر، در تجزیه و تحلیل بعدی اطلاعات بینایی، مانند بازشناسی شیء ) سهیم میباشد.
حافظه بلندمدت بینایی، بازنمایی بصری ویژگیهای متناظر در حافظه کوتاهمدت بینایی را حفظ میکند، اما این توانایی را دارد که صدها بازنمایی بصری از اشیاء را در مقیاسهای زمانی طولانیتر ذخیره کند ( تارک- براون و فان،[۱۱۴] ۲۰۱۳)
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بینایی، این اطلاعات وارد قشر بینایی اولیه[۱۱۵] (v1) واقع در قشر بینایی میشود و از آنجا برای تجزیه و تحلیلهای اختصاصیتر ( مانند رنگ، شکل، حرکت) به مناطق دیگری از قشر بینایی وارد می شود.
۲-۲-۲- حافظه کوتاه مدت[۱۱۶](S.T.M)
هنگام ثبت اطلاعات حسی، یعنی هنگام تشکیل حافظه حسی اگر به محرک توجه کنیم، میتوانیم آن را، بعد از آن که خود محرک از بین رفت، به مدت تقریباً یک دقیقه در حافظه کوتاه مدت خود نگهداریم ( ابراهیمی مقدم، ۱۳۹۰). در واقع با « توجه» و « دقت کردن» اطلاعات از حافظه حسی به حافظه کوتاهمدت انتقال می یابد حتی در مواردی که اطلاعات معینی را برای فقط چند لحظه باید به خاطر بسپاریم باز هم سه مرحله حافظه شامل رمزگردانی، اندوزش و بازیابی در کارند
( احمدی، ۱۳۹۰).
رمزگردانی- برای رمزگردانی اطلاعات در حافظه کوتاه مدت نخست باید توجه ما بر آن اطلاعات متمرکز شود. از آنجا که توجه امری انتخابی است تنها آنچه انتخاب شود به حافظه کوتاه مدت راه مییابد. در واقع بخش عمده ناتوانی حافظه ناشی از کم توجهی است ( چلبیانلو، ۱۳۸۳)
رمزگردانی شنیداری- در جریان رمزگردانی اطلاعات به صورت رمز یا بازنمایی وارد حافظه کوتاه مدت می شود (بوتلا، سوپالو و همکاران[۱۱۷]، ۲۰۰۴)
رمزگردانی دیداری- در صورت نیاز میتوانیم مواد کلامیرا به صورت بازنمایی یا رمز دیداری حفظ کنیم. آزمایشها نشان دادهاند هرچند مواد کلامی را میتوان به صورت دیداری حفظ کرد، اما این رمز دیداری به سرعت محو می شود. مثال پس از نگاه کردن به نشانی ۷۹۱۵ TH IRD AVENVE میتوانید به مدت یکی دو ثانیه بازنمایی دیداری از آن در ذهن داشته باشید. در این بازنمایی جزئیات دیداری حفظ میشود. مثلاً این که نشانی را با حروف بزرگ نوشتهاند اما بعد از چند ثانیه آنچه باقی میماند صدای آن نشانی است (یعنی رمزشنیداری آن ) و این رمز اطلاعات مربوط به شکل حروف را حفظ خواهند کرد (هال، سوپلا و همکاران[۱۱۸]، ۲۰۰۸)
اندوزش- ظرفیت محدود: بارزترین مشخصه حافظه کوتاه مدت، گنجایش بسیار محدود آن میباشد که به طور متوسط برابر با هفت ( اضافه یا منهای دو ماده ) است. بعضی افراد تنها پنج ماده و عدهای تا نه ماده را میتوانند در حافظه نگهدارند این رقم فراخنای حافظه نامیده می شود ( بدلی، ۲۰۰۲). با توجه به این که گنجایش حافظه کوتاه مدت محدود است، زمانیکه این گنجایش تکمیل می شود، اطلاعات قبلی باید از آن خارج گردند تا اطلاعات تازهای وارد آن شوند. به این پدیده « جانشینی اطلاعات » میگویند. بنابراین، عامل مهم فراموش شدن مطالب از حافظه کوتاه مدت جانشین شدن مطالب جدید با آن مطالب است. از این رو، اگر بخواهیم مطلبی را برای مدتی در حافظه کوتاه مدت نگهداریم، باید آن را تکرار کنیم. این تکرار از ورود مطالب تازه به این حافظه جلوگیری به عمل میآورد و مانع جانشینی مطالب جدید با مطالب موجود در حافظه می شود. روشی که موجب افزایش ظرفیت حافظه کوتاه مدت میگردد روش « تقطیع » نام دارد. تقطیع به معنای قطعه قطعه کردن اطلاعات و دسته بندی آن هاست؛ مثلاً، اگر بخواهیم این حروف را به حافظه بسپاریم به دلیل زیاد بودن آن با مشکل مواجه هستیم. به فرض، حروف « ی ، م، ا، ل، س، ا، د، ا، ز، آ، ه، ا، گ، ش، ن، آ، د» حال اگر تمام این حروف را به طور معکوس به سه قطعه دسته بندی کنیم کلمات دانشگاه آزاد اسلامی به دست می آید؛ یعنی ۱۶ حرف را در سه قطعه قرار دادهایم، در حالی که اگر این کار را انجام نمیدادیم قادر به خواندن آن نبودیم. بنابراین، ظرفیت حافظه کوتاه مدت را به مقدار بالا افزایش دادهایم ( هاتن، توز و همکاران[۱۱۹]، ۲۰۰۱)
بازیابی – در حافظه کوتاهمدت، کم و بیش عاری از خطاست، به طوریکه اگر مطلبی در حافظه باشد، حتماً قابل دسترسی است. بدلی (۲۰۰۲) حداقل دو نوع حافظه کوتاه مدت را پیشنهاد می کند؛ یکی حافظه دیداری- فضایی (در حال حاضر معروف به حافظه بینایی- فضایی[۱۲۰] است) که به رمز گردانی اطلاعات فضایی یا دیداری اختصاص دارد و دیگری حافظه آوایی ( در حال حاضر به حافظه ی واجی معروف است ) که اطلاعات را به شکل واجشناختی ( مبتنی بر گفتار) نگه میدارد کنش هر دو حافظه این است که اطلاعات را آماده نگه میدارد تا این که ارگانیزم نسبت به آن واکنش ذهنی یا بدنی نشان دهد ( خداپناهی، ۱۳۸۲؛ اتکینسون، اسمیت و همکاران ۱۳۷۸). در مطالعه مربوط به این حافظه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که حافظه کوتاه مدت دو انبارهی موقت دارد؛ انبارهی موقت شنیداری، که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به شکل رمز صوتی ذخیره می کند و دیگری انبارهی موقت دیداری که اطلاعات را برای مدتی کوتاه به صورت رمز دیداری یا فضایی ذخیره می کند ( مارتینوسن[۱۲۱]، ۲۰۰۵)
حافظه فعال[۱۲۲]:
حافظه فعال یک اصطلاح جدید میباشد. دانشمندان حافظه فعال را جانشین حافظه کوتاه مدت کرده اند، چرا که حافظه کوتاه مدت نمی تواند یک حافظه منفعل باشد و دستکاری اطلاعات نیز در آن صورت میگیرد. از این رو ظرفیت حافظه کوتاه مدت جای خود را به ظرفیت پردازش داده است حافظه فعال یک سیستم فعال و پویایی است که برای اندوزش و دستکاری موقتی اطلاعات و به منظور انجام تکالیف شناختی پیچیدهتر نظیر یادگیری، استدلال، ادراک و تفکر کردن به کار می رود. حافظهی فعال به طور فعال در ارتباط با اطلاعاتی است که می خواهند به حافظه بلند مدت منتقل گردند. در مجموع سرحد مشخصی نمیتوان میان حافظه و افکار تعیین کرد. در هر فرایندی که نیاز به استدلال دارد ( مثل خواندن، نوشتن و محاسبات ذهنی ) حافظه ی فعال درگیر می باشد. مثل تکراری از فهرست ارقام که خوانده می شود و میبایست آنها را عکس ترتیب اولیشان ( به طور معکوس ) بازگو کرد و یا ترجمهی همزمان و یا رانندگی ( اهلیز، باهنه و همکاران[۱۲۳]، ۲۰۰۷). به طور کلی حافظه فعال، یک مکانیسم پویایی است که به فرد اجازه میدهد در حالی که در فعالیتهای شناختی درگیر هستند، اطلاعات را برای مدتی کوتاه ذخیره کنند ( بدلی[۱۲۴]، ۲۰۰۷). بر خلاف حافظه کوتاه مدت که معمولاً بر حسب اندوزش موقتی اطلاعات توصیف می شود، حافظه فعال قادر است اطلاعات ذخیره شده را دستکاری کند. حافظه فعال به یک سیستم کنترلی توجه، محدود از نظر ظرفیت، وابسته است
( کیلیکمن، تییتر و همکاران[۱۲۵]، ۲۰۰۷)
بر اساس مدل بدلی ( ۱۹۸۶) حافظه فعال یک نظام چند بخشی است که از عنصر اجرایی مرکزی[۱۲۶]، حلقهی واج شناختی[۱۲۷] و صفحهی ثبت اطلاعات دیداری فضایی[۱۲۸] تشکیل شده است. عامل اجرایی مرکزی وظیفهی کنترل، نظارت و هماهنگی ورودی و خروجی اطلاعات را بر عهده دارد.
حلقهی واجشناختی کار نگهداری و پردازش اطلاعات کلامی و وابسته به گفتار و صفحهی ثبت اطلاعات دیداری- فضایی مسئول اندوزش و پردازش اطلاعات دیداری فضایی است. هر کدام از این عناصر ظرفیت محدودی دارند به نظر میرسد برای تکالیف به ویژه تکالیف دشوار و پیچیده ناکافی باشد
( اسنولینگ[۱۲۹]،۲۰۰۰).
۲-۲-۳- حافظه دراز مدت[۱۳۰]( L.T.M)
حافظه بلند مدت سومین نوع تشکیل حافظه از نظر مدت است که می تواند اطلاعات را به صورت همیشگی و در تمام طول عمر حفظ کند. میتوان حافظه بلند مدت را به انبار بزرگی تشبیه کرد که همهی اطلاعات در آنجای گرفته است: اسامی، تاریخ ها، محل و زمان وقوع رویدادها، فرمولهای ریاضی و غیره. حافظه بلند مدت، در اثر تکرار اطلاعات موجود در حافظه بلند مدت به وجود می آید و میتواند تا آخر عمر دوام پیدا کند. برخی روانشناسان معتقدند که همهی ادراکها و همهی افکار تقریباً برای همیشه در انبار حافظه بلندمدت باقی میماند. بنابراین، وقتی نمیتوانیم برخی اطلاعات قدیمی را به سطح آگاهی بیاوریم، به این علت است که شاخص های مناسب یا کدهای لازم برای یادآوری را در دسترس نداریم. این اطلاعات گم شده اند، نه این که از بین رفته باشند ( زارع، ۱۳۹۰).
رمزگردانی معنایی- رمزگردانی مطالب در حافظه دراز مدت عمدتاً نه شنیداری است و نه دیداری. بلکه مبتنی بر معانی مطالبی است که باید حفظ شود. رمزگردانی معنایی حتی در حفظ مطالبی مانند واژه های مجزا و غیره وابسته به یکدیگر دخیل است. اما در مورد مطالب متشکل از جملهها بارزتر است. چند دقیقه پس از شنیدن هر جمله آنچه میتوان به یادآورد و یا بازشناسی کرد معنی آن جمله است. فرض کنید این جمله را میشنوید، نویسندهی کتاب نامه مفصلی به شورا نوشت، شواهد حاکی است که دو دقیقه بعد نمیتوانید تشخیص دهید که همین جمله یا جملهای که با آن هم معنی است را شنیدهایم ( بازیابی در حافظه دراز مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن بر گذشت زمان از دلایل آن می تواند باشد ( سولسو، ۱۳۸۱، بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
طبقه بندی حافظه بر اساس نوع اطلاعات در حافظه بلند مدت:
۱) حافظه اظهاری[۱۳۱] و یا آشکار[۱۳۲]: این حافظه نیاز به یادآوری آگاهانه و هوشیارانه دارد. فرایند یادگیری در حافظه آشکار خودآگاه است. برای بازیابی آن به محرکات مختصر و سرنخ ها نیاز است
( تارک – براون، یی و همکاران[۱۳۳]، ۲۰۰۷؛ به نقل از احمدی، ۱۳۹۰). به دو زیر مجموعه تقسیم بندی میگردد:
حافظه معنایی[۱۳۴]: دانش عمومی ما از جهان پیرامون را در بر میگیرد ( زارع، ۱۳۸۸) شامل دانش وی از مفاهیم، قوانین، اصول و مهارت ها می شود مانند این که پایتخت ایران، تهران است. بنابراین حافظه معنایی مفاهیمی است که در قالب گزارهها، شبکه ها و طرحواره ها ذخیره می شود (نیکدل، کرمی نوری و همکاران ، ۱۳۸۸)
حافظه رویدادی[۱۳۵]: این حافظه رویدادها و تجارب سیالی (زنجیره ای ) را در بر میگیرد و به بافتار زمان و مکان وابسته است. حافظه رویدادی همان حافظه شخصی در فرد می باشد مثل احساسات و هیجانات مربوط به یک زمان و مکان خاص. حافظه سرگذشتی ( اتوبیوگرافیک) نیز زیر مجموعهی این حافظه میباشد که به حافظه یک رویداد خاص در زندگی شخصی فرد دلالت دارد. مثل: تاریخ یک رویداد مهم ملی، غذایی که دیشب میل کردهاید، نام یک همکلاسی قدیمی. در مجموعه حافظه رویدادی عبارت است از به خاطر سپردن رویدادها به علاوه کل بافتار پیرامون آن (کوهن و کانوی[۱۳۶]،۲۰۰۸)
۲) حافظه روندی[۱۳۷]و یا ضمنی[۱۳۸]: این حافظه به یادآوری خودآگاه و هشیارانه متکی نیست. فرایند یادگیری در حافظه ضمنی ناخودآگاه است. بیان گفتاری در آن درگیری نبوده و شامل مهارت های حرکتی می باشد. مثل راندن دوچرخه و یا نواختن پیانو. واکنش های هیجانی شرطی شده نیز در این دسته جای دارند ( احمدی، ۱۳۹۰)
برخی از تفاوتهای فرایند حافظه کوتاهمدت و بلند مدت عبارتند از: ۱- تغییراتی که در مغز به هنگام به خاطر سپاری کوتاهمدت و دراز مدت انجام میگیرد، متفاوت است. ۲ – حافظه کوتاه فعالیتی است که به سادگی به وسیله دیگر فعالیتها گسسته می شود؛ در حالیکه در حافظه دراز مدت گسستگی به آسانی ایجاد نمی شود. ۳- حافظه کوتاهمدت گنجایش محدود دارد، در حالیکه دراز مدت واقعاً نامحدود است. ۴- بازیابی و استخراج از حافظه کوتاهمدت، فرایندی است خودکار و جهشی؛ اما مشکلات بازیابی، در حافظه دراز مدت پدیدار میگردد. ۵- بعضی از داروها و بیماریها روی حافظه کوتاه مدت تأثیر میگذارند بی آنکه تأثیری بر حافظه دراز مدت داشته باشند و بر عکس ( لزاک[۱۳۹]، ۲۰۰۵).
فرا حافظه:
وقتی اقدامشناختی، یک اقدام به یاد آوردن باشد، دانش و فعالیت شناختی مربوط به آن فراحافظه نامیده می شود. به عبارت دیگر، فعالیت شناختی که در ارتباط با یاد سپاری یک مطلب باشد نام دارد. بنابراین فراحافظه نوعی فراشناخت است که اقدامات حافظه را به عنوان هدف خود در نظر میگیرد. دو طبقه عمدهی فراحافظه از هم تمیز داده شده است:
دانش فراشناختی درباره حافظه
تجارب فراشناختی درباره حافظه
طبقه دانش فراشناختی به دانش در مورد یادسپاری اشخاص، تکالیف و راهبردها تقسیم می شود. تجارت فراشناختی درباره حافظه شامل داوریها یا احساسهای فرد درباره این است که اندوزش یا بازیابی چیزی تا چه حد مشکل و وقتگیر است ( احدی، ۱۳۸۷).
۲-۳- دیدگاه پردازش اطلاعات
همانگونه که در ابتدا عنوان شد دیدگاه پردازش اطلاعات به نحوه رمزگردانی (تبدیل )، پیوند، اندوزش، مرور ذهنی، یادآوری و فراموشی توجه دارد.
۲-۳-۱- مرحله یادگیری[۱۴۰]
در این مرحله که رمزگردانی[۱۴۱]، درونداد[۱۴۲] و ثبت[۱۴۳] نیز نامیده می شود، اطلاعات بیرونی، به صورت محرکهای شیمایی و فیزیکی، حواس را تحریک می کنند و به صورت علامت یا کد در حافظه قرار میگیرد ( گنجی، ۱۳۹۱). بنابراین در هر یادگیری، رمزگردانی اطلاعات ممکن است با ویژگیها و خصوصیات فیزیکی از قبیل رنگ، شکل، اندازه و … ) یا معنایی ( مقوله بندی، مفهوم، سازماندهی و …) ارتباط داشته باشند. این ویژگیها و خصوصیات از طریق مواد یادگیری و دستور العملهای ارائه شده از طرف یاد دهنده یا آزمایشگر ( پردازش از پایین به بالا ) یا از طریق خود یادگیرنده ( پردازش از بالا به پایین ) مشخص میشوند ( ویلنسون، کاپلمن و همکاران[۱۴۴]،۲۰۰۲ ).
یادگیری (رمزگردانی) ممکن است به صورت ارادی و هوشیارانه یا به صورت غیر ارادی و تصادفی صورت گیرد (کرمی نوری، ۱۳۹۱). در رمزگردانی ارادی فرد با خواست و ارائه خویش و با هوشیاری به رمزگردانی می پردازد و میداند که اطلاعات ارائه شده را باید به حافظه خود بسپارد تا بعداً آنها را ارزیابی کند و در رمزگردانی غیر ارادی بر تصادفی فرد هیچ آگاهی ندارد و تلاشی هم انجام نمیدهد و علیرغم نبود آگاهی و تلاش، ماده اطلاعاتی مورد نظر به رمز تبدیل شده و در حافظه میماند. امروزه عقیده بر این است که بسیاری از اطلاعات حافظه به این شیوه وارد حافظه می شود ( درودی، ۱۳۹۰).
۲-۳-۲- مرحله ذخیره سازی[۱۴۵]یا نگهداری [۱۴۶]
این دو اصطلاح به مرحله بعد از یادگیری و مرحله قبل از بازیابی اطلاق می شود. در این مرحله، اطلاعاتی که رمزگردانی شده باید با توجه به زمان، نگهداری شود که این زمان می تواند بسیار کوتاه و چند سال یا تمام سالهای زندگی فرد باشد. در واقع مرحله ای است که در آن اطلاعات یادگیری شده یا اطلاعات ورودی میبایست در حافظه، انبار و ذخیره گردد تا موقعیت معین دوباره از آنها استفاده شود (کرمی نوری، ۱۳۹۱). در این مرحله عوامل گوناگونی ذخیرهسازی و نگهداری اطلاعات اثر میگذارد. یکی فاصله بین مرحله رمزگردانی و بازیابی است. یعنی هرچه فاصلهی زمانی بیشتر باشند امکان استفاده از اطلاعات ذخیره شده کمتر خواهد بود. عامل موثر دیگر، حوادثی است که طی این مدت رخ میدهد یعنی اطلاعات جدیدی وارد حافظه شده و به عنوان اطلاعات گمراه کننده مانعی برای یادآوری اطلاعات قبلی می شود ( بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۳-۳- مرحله بازیابی [۱۴۷]
به مرحله ای گفته می شود که در آن اطلاعات یادگیری شده و سپس ذخیره شده قبلی در موقعیت معینی مورد استفاده قرار گیرند. به این مرحله اصطلاحاً اطلاعات برونداد نیز گفته می شود که دلالت بر استخراج و بیرون کشیدن اطلاعات از حافظه دارد (بدلی و همکاران، ۲۰۰۲).
با توجه به انواع اطلاعات و انواع حافظه، بازیابی نیز به شیوه های گوناگونی صورت میگیرد. گاهی بازیابی آشکار و گاهی نا آشکار است. در بازیابی آشکار فرد از به خاطر آوردن اطلاعات کاملاً آگاه بوده و تلاش زیادی دارد که اطلاعات ذخیره شده را فرا بخواند ولی در بازیابی نا آشکار فرد بدون اراده و تلاش اطلاعات ذخیره شده را به خاطر میآورد. یکی از عوامل موثر بازیابی « اثر بافت » نام دارد. یعنی بازیابی وقتی موفقیت بیشتری دارد که بافت زمان رمزگردانی با بافت زمان بازیابی یکسان باشد، مهم ترین دلیل قدرت به خاطر آوری بهتر « اثر بافت » است. عامل دیگری که بر قدرت بازیابی تأثیر دارد « اثر خلق » است. یعنی هر فردی در زمان رمزگردانی ویژگیهای عاطفی خاصی دارد که هرچه این ویژگی ها در زمان رمزگردانی و بازیابی مشابهت بیشتری داشته باشد، امکان بازیابی بهتری وجود دارد ( درودی، ۱۳۹۰).
یک مدل ساده از حافظه، درک عملکرد آن را واضحتر می کند:
درون داده های محیطی
بینایی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:36:00 ق.ظ ]