فرهنگ
شفافیت
حمایتازمدیران
ارشد
اعتماد
فرایند مهندسی مجدد استراتژی دانش
پایلوت مدیریت ارشد دانش
آموزش و تحصیلات تکنولوژی اطلاعات
سیستم ارتقا سیستم پاداش
شبکه سازی
مشارکت
اگاهی مشترک
معماری مدیریت دانش
اشتراک دانش های دانش
گروه های کاری
بکارگیری دانش
تشخیص دانش
کمیتههای دانش
سازماندهی دانش
پایگاه دانش
ذخیره دانش
مدیریت دانش شخصی
در اکثر الگوهای و چهارچوبهای ارائه شده برای مدیریت دانش اجزا خلق دانش، انتقال دانش، کاربرد دانش و تسهیم دانش از اجزای اصلی میباشد واز انجایی که این چهار فرایند پایه و اساس مدیریت دانش هستند پژوهشگر در این پژوهش به بررسی این چهار فرایند می پردازد.
۲-۳-۷ تعاریف فرایندهای اصلی مدیریت دانش:
همهفرایندهایمدیریتدانشدارایارتباطکاملانزدیکیهستند.
۲-۳-۷-۱ شناسایی دانش: چگونه میتوانیم به شفاعت درونی وبیرونی دانش موجود برسیم؟
شناسایی دانش[۱۶] :
شناسایی دانش بیرونی به معنی توصیف وتحلیل محیط دانش شرکت است.اکنون به طور شگفتانگیزی، شمار زیادی از شرکتها در تهیه تصویری کلی از مهارتها اطلاعات و دادههای درونی وبیرونی خود دچار مشکلاند. این عدم شفافیت به ناکارآمدی تصمیمات غیر رسمی و دوباره کاری می انجامد. پس مدیریت اثربخش دانش بایستی شفافیت کافی درونی وبیرونی را تضمین کند، وبه کارکنان کمک کند تا آنچه را که نیاز دارند بیابند.
۲-۳-۷-۲ کسب دانش: چه نوع تخصصهایی را ما باید از خارج تهیه کنیم؟
اکتساب دانش[۱۷]:
شرکتها بخش مهمی از دانش خود را از منابع بیرونی وارد میسازند. روابط با مشتریان، تهیه کنندگان، رقبا و شرکا در کارهای جمعی، پتانسیل چشمگیری در تهیه دانش دارد- پتانسیلی که ندرتا به طور کامل مورد بهره برداری قرار میگیرد.شرکتها میتوانند دانشی را که خود قادر به توسعه آن نیستند از متخصصان یا دیگر شرکتهای مبتکر بخرند.
۲-۳-۷-۳ توسعه دانش[۱۸]: چگونه میتوانیم تخصص جدید بسازیم؟
توسعه دانش:
توسعه دانش عنصری بنیادی است که اکتساب دانش را تکمیل میکند. بر مهارتها وتولیدات جدید، ایدههای بهتر وفرایندکارآمدتر تمرکز دارد. توسعه دانش در بردارندهی همهی تلاشهای مدیریتی است که آگاهانه بر تولید تواناییهایی تمرکز دارند که هنوز در درون سازمان ارائه نشدهاند یا حتی هنوز در درون یا بیرون آن .جود ندارد. به طور معمول، توسعه دانش در بخش تحقیق در بازار شرکت یا در بخش تحقیق و توسعه آن صورت میگیرد، اما دانش مهم میتواند از دیگر بخشهای سازمان هم سرچشمه بگیرد. در این عنصر بنیادی، شیوههای معمول شرکت در پرداختن به ایدههای جدید و بهرهگیری از خلاقیت کارکنانش را میآزماییم. وقتی که از دیدگاه مدیریت دانش بررسی کنیم، حتی فعالیتهایی که قبلا صرفا به عنوان فرایندهای تولید تلقی میشوند، میتوانند تحلیل و بهینهسازی شوندتا دانش به بار بنشیند.
۲-۳-۷-۴ به اشتراک گذاشتن وتوزیع دانش: چگونه میتوانیم دانش را به مکان مناسب منتقل کنیم؟
اشتراک و توزیع دانش[۱۹]:
شرط لازم برای تبدیل اطلاعات وتجارب منفک به آنچه که کل سازمان بتواند از آن استفاده کند، توزیع وبه اشتراک گذاشتن دانش در درون سازمان است. سوالات کلیدی عبارتند از:
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
چه کسی در مورد چه چیزی، وبایستی چقدر بداند، یا چه کسی وتا چه حد بایستی قادر به انجام چه چیزی باشد؟
چگونه میتوانیم اشتراک و توزیع دانش را تسهیل کنیم؟
ضرورتی ندارد که هرکسی هر چیزی را بداند: بالعکس اصل تقسیم کار مستلزم مدیریت و توصیف معنیدار گستره توزیع دانش است. مهمترین گام، تحلیل انتقال دانش از فرد به گروه یا سازمان است.توزیع دانش،فرایند به اشتراک گذاشتن و گسترش دادن دانش است که اکنون در درون سازمان اجرا می شود.
۲-۳-۷-۵ استفاده از دانش: چگونه میتوانیم کاربرد دانش را تضمین کنیم؟
بهرهگیری از دانش[۲۰]:
تمام سعی مدیریت دانش بر آن است تا اطمینان حاصل کند که آیا دانش موجود سازمان به طور مفیدی در جهت منفعت آن به کار برده میشود. متاسفانه، شناسایی وتوزیع موفقیت آمیز دانش مناسب تضمینی به وجود نمیآورد که این دانش در فعالیتهای روزمره شرکت به کار گرفته خواهد شد. موانعی وجود دارند که مانع استفاده از دانش بیرونی میشوند. پس گامهایی باید برداشته شودتا این تضمین حاصل آید که مهارتهای ارزشمند و دارایی دانش مانند پروانههای ثبت اختراع[۲۱]و مجوزها[۲۲] کاملا مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
۲-۳-۷-۶ نگهداری دانش[۲۳]: چگونه میتوانیم مطمئن شویم که دانش را از دست نمیدهیم؟
نگهداری دانش:
قابلیتهایی را که در گذشته فراگرفتیم، بطور خودکار و در تمام مدت در دسترس نیستند. نگهداری گزینشی اطلاعات، مدارک و تجارب به مدیریت نیاز دارد.سازمانها معمولا اظهار نارضایتی میکنند که سازماندهی مجدد به قیمت از دست دادن بخشی از حافظه]دانش[ آنها تمام شدهاست. اگر این کار صورت نگیرد، ممکن است تخصصهای ارزشمند به سادگی دور انداختهشوند. نگهداری دانش به استفاده موثر از دامنهای وسیعی از رسانههای ذخیره سازمانی بستگی دارد.(حسینی خواه، ۱۳۸۵)
۲-۲-۸ عناصر بنیادی عملی مدیریت دانش:
تکمیل مفهوم:
فرایندهای اصلی مدیریت دانش همانطور که آنها را توصیف کردیم تصویر بزگی از مسائل عملیاتی بدست میدهند، مشکلاتی که ممکن است در رابطه با دانش به عنوان یک منبع اتفاق بیافتند.
اگر یک شرکت نتواند اراده دانش خود را در یک راهبرد کلی وارد سازد، ممکن است باز هم مشکلاتی اتفاق بیافتد. مداخلات عملیاتی بایستی در یک چارچوب صورت بگیرند تا آنها را هماهنگ بسازد و آنها را جهتدهی کند. وظیفه مدیریت است تا چنین چارچوبی را ایجاد کند. بنابراین دو عنصر بنیادی دیگر یعنی، اهداف دانش، و ارزیابی را ]به چارچوب[ اضافه کردهایم. این امر مفهوم مدیریت دانش را گسترش داده و آن را به یک نظام مدیریتی تبدیل میسازد. اهداف دانش مسیر راهبردی مدیریت دانش و اهداف عینی مداخلات خاص را روشن میسازند. فرایند ارزیابی دانش، نظام ]مدیریت[ را کامل میسازد. ارزیابی دانش، دادههای ضروری برای کنترل راهبردی پروژههای مدیریت دانش را فراهم میسازد.
اهداف دانش: چگونه میتوانیم یادگیری را جهت دهیم؟
اهداف دانش:
اهداف دانش به مدیریت دانش جهت میدهد. آنها تعیین میکنند که چه مهارتهایی و تا چه سطحی باید توسعه یابند. اهداف تجویزی دانش بر خلق یک فرهنگ سازمانی دانش آگاه متمرکزند فرهنگی که مهارتهای افراد در آن سهیم میشوند و توسعه مییابند. این کار زمینه برای مدیریت اثربخشی دانش فراهم میسازد. اهداف راهبردی دانش، دانش هستهی سازمان را تعریف میکنند و مهارتهای مورد نیاز آینده را مشخص میسازند.
اهداف عملیاتی دانش با اجرای مدیریت دانش ارتباط دارند؛ اهداف عملیاتی، اهداف تجویزی و راهبردی را به اهداف عینی تبدیل میکنند. این امر بایستی از توجه صرف مدیریت دانش به سطوح ستادی یا راهبردی جلوگیری نماید، و همچنین بایستی از بروز وضعیتی که دانش فدای عملیاتهای تجاری میشود ممانعت نماید.
ارزیابی دانش: چگونه میتوانیم موفقیت فرایندهای یادگیری را بسنجیم؟
ارزیابی دانش:
ما برای سنجش دانش تجویزی، راهبردی و عملیاتی نیاز به روشها داریم. روش تدوین اهداف دانش، روشهای ارزیابی دانش را تعیین میکند. بنابراین اگر کیفیت اهداف قبلا آشکار نشده باشد در مرحله ارزیابی آشکار میشود.(حسینی خواه، ۱۳۸۶)
۲-۲-۹ چرا مدیریت دانش؟
به دلایل زیر موضوع مدیریت دانش برای شرکتها و سازمانهاضروری ومهم به نظر می اید.
اهداف دانش ندرتا تدوین میشود:
در بیشتر شرکتها، هنوز به هنگام تدوین اهداف، چه در سطح تجویزی و راهبردی وچه در سطح عملیاتی، جنبه دانش سازمان نادیده گرفته میشود.بیانیههای چشمانداز و رسالت که بایستی در بردارندهی مبانی اهداف تجویزی باشند،اکثرا با اطلاعاتی راجع به عملکرد بازار، عوامل سازمانی ومالی، اهداف مدیریت و استخدام، و جهتدهی راهبردی فعالیتهای تجاری پر میشوند.
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:34:00 ق.ظ ]