شاخص روزن بلوث نیز با منحنی تمرکز ارتباط بسیاری داشته و مؤلفه های متعددی را در توزیع اندازه بانک در نظر میگیرد. استفاده از رتبه بانک به عنوان وزن برای محاسبه شاخص، با کوچکترین بانک آغاز می شود. این شاخص بر خلاف CRk به تغییرات توزیع اندازه بانکهای کوچک حساس میباشد. شاخص روزن بلوث از مساحت بالای منحنی تمرکز و پایین خط افقی ترسیم شده در سطح ۱۰۰% (کل بازار) در محور عمودی محاسبه می شود. این شاخص به صورت است که به ازای مشابه HTI است. تنها اختلاف میان شاخص ها از رتبه بانکها ناشی می شود. به عبارتی، به ازای درجه معین نابرابری، شاخص RI با افزایش تعداد بانکها کاهش مییابد. هاوس (Hause, 1970) بیان می کند که مقدار شاخص روزن بلوث به شدت تحت تأثیر بانکهای کوچک در توزیع اندازه قرار دارند؛ به گونه ای که مفید بودن آن برای تجزیه و تحلیل رقابت در صنایع با درجه تمرکز بالا مورد تردید است.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
شاخص جامع تمرکز صنعتی[۹]
شاخص جامع تمرکز صنعتی (CCI)، از بحث پیرامون تمرکز و پراکندگی بانکها (یا بنگاهها در صنایع مختلف) به دست آمده است. با وجود توافق همگان مبنی بر این که تسلط در تعداد کمی از بزرگترین بانکها تعیین کننده رفتار صنعت است، معیارهای مطلق تمرکز سهم بازار، به دلیل نادیده گرفتن تغییرات ساختار بازار میان بنگاههای بزرگ، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. در مقابل، معیارهای نابرابری سهم نظیر منحنی لرنز و ضریب جینی سهم بازاری، اهمیت بانکهای بزرگ را در صنعت کمرنگ می کنند. برای غلبه بر ناکارایی شاخص های قبلی، هورواث (Horvath, 1970) ، شاخص جامع تمرکز صنعتی (CCI) را معرفی کرد که از طریق آن، امکان محاسبه پراکندگی نسبی سهم هر بانک و اندازه مطلق آن به طور همزمان پدید آمد. شاخص مذکور از رابطه (۷-۲) به دست می آید.
(۷-۲)
طبق رابطه، این شاخص از مجموع سهم نسبی بانک پیشرو و مجموع مربعات اندازه های نسبی بانکها با وزنی معادل اندازه نسبی سهم سایر بانکها در صنعت محاسبه می شود. زمانی که بانک به صورت انحصاری فعالیت می کند، شاخص معادل واحد است.[۱۰] در مقایسه با شاخص هرفیندال هیرشمن، شاخص جامع تمرکز صنعتی از حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات سهم بازاری بانکهای کوچک برخوردار است و بنابراین برای محاسبه تمرکز در بازارهای شبیه به کارتل مناسبتر میباشد (Ongena, 2007).
شاخص هانا و کای[۱۱]
هانا و کای (۱۹۷۷) شاخص خلاصه تمرکز را به صورت رابطه (۸-۲) ارائه کردند.
(۸-۲)
که در آن پارامتر حساسیت با مقداری مشخص است و برای نمایش دیدگاه محقق نسبت به تغییرات در تمرکز در نتیجه ورود یا خروج بانکها و انتقال سهم از تسهیلات میان بانکهای مختلف در بازار مطلوب است. علاوه بر توزیع بانکها در بازار، مقدار شاخص به میزان پارامتر نیز حساس است. هرگاه به سمت صفر میل کند، مقدار این شاخص برابر با تعداد بانکها در صنعت خواهد بود و هرگاه به سمت بینهایت میل کند، آنگاه مقدار شاخص به سمت عکس سهم بازاری بزرگترین بانک همگرا می شود.
هانا و کای (۱۹۷۷) نشان دادند که ورود بانکی با اندازهای معادل اندازه متوسط مؤثر بانکهای موجود، بیشترین کاهش در شاخص تمرکز را دارد. با ورود بانکی بزرگتر از اندازه متوسط مؤثر به صنعت، اثر کاهش در شاخص تمرکز کوچکتر بوده و یاحتی می تواند برعکس شود. توسعه بانکهای با اندازه بزرگتر از اندازه متوسط مؤثر، مقدار HKI را افزایش داده و توسعه بانکهای با اندازه کوچکتر از اندازه متوسط مؤثر، شاخص را کاهش خواهد داد.
شاخص U دیویس
دیویس (Davis, 1980) شاخص U را بر حسب نابرابری تعداد بانکهای صنعت تعریف کرد و از طریق آن نشان داد که شاخص های تمرکز قبلی، وزن بسیار زیادی به هریک از مؤلفه های نابرابری یا تعداد بانکها در بازار دادهاند. وی شکل کلی شاخص را به صورت U=I n-1 در نظر گرفت که در آن ۰ بوده و I بیانگر معیار نابرابری است. این شاخص به ازای های مختلف، انعطاف پذیری در وزنهای معین نابرابری اندازه (I) و تعداد بانکها (n) را امکان پذیر میسازد (که در مقایسه با شاخص های تمرکز پیشین نوعی ابتکار عمل به شمار میرود). در محاسبه این شاخص انتخاب اختیاری نیست، بلکه برای به دست آوردن مقدار آن، دیویس پیشنهاد کرد مدل تغییرپذیری درون صنعتی قیمت از هزینه نهایی به صورت برآورده شود. در این مدل و Ci به ترتیب بیانگر حاشیه قیمت – هزینه و شاخص تمرکز در صنعت i میباشد. با جایگزینی شاخص U به جای Ci و لگاریتمگیری از آن، معادله رگرسیون به صورت رابطه (۹-۲) حاصل می شود:
(۹-۲)
با توجه به آن که ۱= و ۲=-، مقدار برآوردی به صورت =-۱|۲ محاسبه شود. سپس، دیویس شاخص U را به صورت (۱۰-۲) محاسبه کرد:
(۱۰-۲)
که در آن، تعریف می شود. به عبارتی، I تبدیل ساده ضریب واریانس c2 میباشد. دیویس برای روشنتر کردن نقش و مقادیر ممکن پارامتر ، به بررسی واکنش شاخص U نسبت به ورود بانکهای جدید و ادغام پرداخت.
به منظور دستیابی به نتایج صریح و منطقی به لحاظ اقتصادی برای این شاخص، دیویس پیشنهاد می کند که در کاربردهای تجربی باید به ۱ محدود شود. به ازای ۱ ، هر فرایند منتهی به ادغام منجر به افزایش شدت تمرکز خواهد شد و این افزایش معادل با اندازه بانکهای ادغام شونده خواهد بود. علاوه براین، اندازه پارامتر تعیین کننده میزان حساسیت شاخص U نسبت به انواع مختلف ادغام میباشد. به عبارتی، شاخص U نسبت به ادغام هایی که باعث افزایش مقدار باشند و یا طی آن بانکهای ادغامی بزرگتر هستند، حساستر است. طبق این شاخص، ورود یک بانک جدید به صنعت، منجر به کاهش درجه تمرکز خواهد شد و اثر کاهندگی شدت تمرکز در شرایطی حداکثر خواهد بود که اندازه بانک تازه وارد معادل اندازه متوسط مؤثر باشد. در واقع، ورود بانکهای بسیار کوچک اثر ناچیزی بر کاهش شدت تمرکز برجای میگذارد (اندازه تعیین کننده حساسیت این شاخص نسبت به ورود بانکهای جدید است). محدودیت ۱ بیان می کند که است که به لحاظ نظری، چندان محتمل نیست. رفتار انحصار چندقطبی تنها زمانی امکان پذیر است که به ۱ محدود باشد. همچنین، درصورتی که ۱= باشد، U=HHI بوده و شاخص U نتایج قانع کننده تجربی و نظری ارائه می کند.
عکس مرتبط با اقتصاد
شاخص هاوس[۱۲]
براساس تعابیر مختلف به عمل آمده از مدل کورنو، هاوس معیارهایی را در نظر می گیرد که به لحاظ نظری در ساخت شاخص تمرکز در صنعت باید مورد نظر قرار گیرند. وی سپس با استناد به معیارهای مربوطه، اقدام به ساخت دو شاخص تمرکز کرد که نکته نظرات وی را به طور کامل تأمین کند. هر دو معیار به پارامتر که – اثرات تبانی در مدل انحصار چندقطبی را تأمین می کنند – بستگی دارند. علاوه بر این، هاوس با ارائه شواهد عددی بیان می کند که به ازای مقادیر کوچک – درجه بالای تبانی – چون افزایش n کمتر از HHI است، تمایل به سمت رقابت بیشتر است. معیار تعدیل شده کورنو به شکل رابطه (۱۱-۲) می باشد:
(۱۱-۲)
که در آن HHI بیانگر شاخص هرفیندال هیرشمن و پارامتر مبین درجه تبانی است. به صورت نظری، اعتبار شاخص کاملا به تصریح بستگی دارد: اگر ، وزنهای تخصیصی سهمهای بازاری بانک معادل وزنهای HHI خواهد بود و بنابراین استفاده از هر دو شاخص به نتایج یکسان منتهی می شود. چنانچه بانک به صورت انحصاری فعالیت کند، مقدار شاخص معادل واحد بوده و به ازای تعداد نامحدود بانکهای با اندازه برابر به سمت صفر میل می کند. اگر تمامی بانکهای صنعت، اندازهای برابر داشته باشند، مقدار شاخص معادل بوده و به ازای مقادیر بزرگ n به نتایج شاخص هرفیندال همگرا می شود. علاوه بر این، هاوس شاخص دیگری به صورت شاخص جمعپذیری کورنوی تعدیل شده را به صورت رابطه (۱۲-۲) پیشنهاد می کند:
(۱۲-۲)
این محدودیت متضمن همگرایی شاخص به مقدار HHI به ازای تعداد بزرگتر بانکها است. اگر تمامی بانکهای بازار اندازهای برابر داشته باشند، شاخص معادل میباشد. این شاخص به لحاظ پیچیدگی در انجام محاسبات در کاربردهای تجربی با استقبال چندانی مواجه نیست.
معیار آنتروپی
تدوین معیار آنتروپی ریشه در نظریه اطلاعات[۱۳] دارد و در آن اطلاعات توزیعی مورد انتظار در محاسبات لحاظ می شود. شکل کلی این شاخص به صورت رابطه (۱۳-۲) میباشد:
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 03:33:00 ق.ظ ]