د)مبانی نظری باورهای هوشی ۵۲
۲)پیشینه پژوهش ۶۱
جمع بندی ۶۵
فصل سوم روش تحقیق
طرح پژوهش ۶۷
جامعه و نمونه آماری پژوهش ۶۷
ویژگی های جمعیت شناختی ۶۸
ابزارهای گردآوری اطلاعات ۶۹
روش جمع آوری اطلاعات ۷۳
روش تحلیل داده ها ۷۳
ملاحظات اخلاقی ۷۴
فصل چهارم – تجزیه و تحلیل داده ها
داده های توصیفی ۷۵
داده های استنباطی ۷۶
فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری
خلاصه پژوهش : ۸۰
بحث و نتیجه گیری : ۸۱
محدودیت های پژوهش ۸۶
پیشنهادهای پژوهش ۸۶
منابع و ماخذ ۸۸
پیوست
الف) پرسشنامه باور های هوشی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………۹۶
ب) پرسشنامه عزت نفس…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۷
ج) پرسشنامه انگیزه پیشرفت……………………………………………………………………………………………………………………………………………………۹۸
د) پرسشنامه کارآفرینی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۹۹
چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۰
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۱-۲:بعضی ویژگی های رفتاری (صفات مشخصه) کارآفرینان ۱۳
جدول شماره ۱-۳: فراوانی و درصد فراوانی جنسیت دانشجویان ۶۸
جدول ۲-۳: فراوانی و درصد فراوانی پایه تحصیلی دانشجویان ۶۸
جدول ۳-۳: فراوانی و درصد فراوانی سن دانشجویان…………………………………………………………………………………………………………………۶۹
شماره ۴-۳: فراوانی و درصد فراوانی وضعیت تاهل دانشجویان ۶۹
جدول۵-۳ ابعاد و سؤالات مربوط به ابعاد کارآفرینی ۶۹
جدول۱-۴٫شاخصهای آماری میانگین وانحراف معیار متغیرهای کمال گرایی، عزت نفس و مسئولیت پذیری ۷۵
جدول۲-۴: ضریب همبستگی بین باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت با کارآفرینی ۷۶
جدول۳-۴:ضریب همبستگی بینباورهایهوشی،عزتنفس وانگیزهی پیشرفتبا کارآفرینی برحسب جنسیت دانشجویان……..۷۷
جدول شماره۴-۴: تحلیل رگرسیون همزمان کارآفرینی از طریق باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت ۷۸
جدول شماره۵-۴:تحلیلرگرسیون همزمان کارآفرینی ازطریق باورهوشی،عزت نفس وانگیزه پیشرفت دانشجویان پسر ۷۹
جدول شماره۵-۴:تحلیل رگرسیون همزمان کارآفرینی ازطریق باورهوشی،عزت نفس وانگیزه پیشرفت دانشجویان دختر ۷۹
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با کارآفرینی دانشجویان به روش توصیفی – همبستگی انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش دانشجویان پسر و دختر دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد مرودشت شامل۶۸۰۰ نفر بود. که با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی ۴۰۰ دانشجو(۲۰۰ پسر و ۲۰۰ دختر) ، به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های باورهای هوشی بابایی ، آزمون عزت نفس روزنبرگ، پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و پرسشنامه کارآفرینی پارسونز استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) صورت گرفت. پایایی ابزار پژوهش با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ بترتیب ۶۹/۰، ۷۶/۰ ، ۷۲/۰ و ۸۵/۰، محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان داد،بین باورهای هوشی، انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، همچنین بین باور های هوشی با کارآفرینی دانشجویان(پسر و دختر)رابطه مستقیم و معنادار و بین انگیزه پیشرفت دانشجویان پسر با کارآفرینی آنها رابطه مستقیم و معنادار، مشاهده شد ولی بین عزت نفس دانشجویان دختر و انگیزه پیشرفت آنها با کارآفرینی رابطه معناداری مشاهده نگردید. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از قدرت پیشبینی باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت برای متغیر کارآفرینی بود و باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه ی پیشرفت دانشجویان پسر قدرت پیش بینی مثبت و معناداری برای کارآفرینی آنها نشان دادند و باورهای هوشی دانشجویان دختر نیز قدرت پیش بینی مثبت و معناداری برای کارآفرینی آنها داشت.
واژگان کلیدی: باورهای هوشی، عزت نفس، انگیزه ی پیشرفت، کارآفرینی
فصل اول:
کلیات تحقیق
مقدمه
در دنیای در حال تحول امروز، کامیابی، از آن جوامع و سازمان هایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای
مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازند. به عبارتی دیگر جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آنها با بهره گرفتن از این توانمندی ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت کنند )بزرگی،۱۳۸۷).
یکی از چالش های پیش روی جوامع مختلف، دانش آموختگانی هستند که توانایی های فردی و مهارتهای لازم را برای راه اندازی کسب و کار مناسب ندارند. این امر آماده سازی فارغ التحصیلان را از طریق توسعه فرهنگ کارآفرینی در آنان ضروری می سازد. ایجاد نگرش کارآفرینانه در افراد شرط لازم برای بروز رفتار کارآفرینانه از سوی آنان است (مرادی،۱۳۸۶).
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسویenter prender به معنای متعهد شدن، نشأت گرفته است. بنا به تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر کارآفرین[۱] کسی است که متعهد می شود، مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند(احمد پور داریانی،۱۳۸۰).
عکس مرتبط با اقتصاد
هر چند اصطلاح کارآفرینی برای نخستین بار توسط کانیلتون[۲](حدود،۱۷۰۰ میلادی) تعریف شده است، پس از تغییرات فراوان سرانجام مک کللند[۳](۱۹۶۱) به نحوی مشخص و گسترده به ارائه نظریه و تبیین رابطه ی بین ویژگی های فردی با رشد و توسعه ی اقتصادی در زمینه های شغلی پرداخت و به این نتیجه رسید که پیشرفت به یک گروه یا مذهب خاص اختصاص ندارد و با رشد و توسعه ی برخی از ویژگی ها در افراد می توان رشد و توسعه ی اقتصادی را در جوامع مختلف و افراد مختلف فراهم کرد(به نقل از، سرمدی، محمودی و عبدالله زاده،۱۳۸۸).
کارآفرینان اطلاعات را از منابع مختلف زیادی برای شروع یک شغل با هم ترکیب میکنند، آنها برای شروع یک شغل در ابتدا ایده هایی دارند که آن را میآزمایند و بعد اجرا میکنند. از دیدگاه مک کللند کارآفرین کسی است که یک واحد اقتصادی را سازماندهی می کند و ظرفیت آن را افزایش می دهد. وی همچنین ویژگی های کار آفرین را فردی با داشتن انگیزه ی پیشرفت[۴] بالا و مخاطره پذیر معرفی می کند. زمانی که سخن از انگیزه پیشرفت به میان می آید، سازه هایی همچون هوش[۵] و استعداد[۶] نیز جایگاهی برای ابراز وجود و ارتقأ سطح و جایگاه افراد در زمینه های مختلف پیدا می کنند. در این میان باورهای هوشی[۷] به عنوان یک مقوله انگیزشی که زیر ساخت انگیزه های فرد برای رسیدن به موفقیت در سطحی بالاتر است، دارای اهمیت اساسی است. پس می توان باورهای هوشی را که بر پایه انگیزه تعریف می شوند، یکی از عوامل اثر گذار بر کارآفرینی دانست.
دای، مون و فیلدهاسن [۸] (۲۰۰۵)، باور های هوشی افراد را به عنوان سبک های عالی آنان در نظر گرفته اند. از نظر آنها باورهای هوشی به عنوان واسطه ای درونی است که ساختارهای برجسته ذهنی را برای شناخت عوطف و رفتار فراهم می آورد(به نقل از، شکر کن و همکاران،۱۳۸۸).
با توجه به اینکه کارآفرینی و مباحث مربوط به آن در حوزه های مختلف دانش از جمله روانشناسی، جامعه شناسایی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته اند، می توان کارآفرینی را به عنوان موضوعی بین رشته ایی قلمداد کرد، این موضوع نشان دهنده وسعت بحث کارآفرینی از یک طرف و پیچیدگی آن از طرف دیگر است. پرداختن به مبحث ویژگی های روانشناختی کارآفرینان که آنها را از غیر کارآفرینان متمایز می کند ما را به بررسی متغیر های شناختی، همچون خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس[۹] سوق می دهد(صمد آقایی،۱۳۸۷). به عنوان مثال فرد خلاق با ارائه ی ایده های جدید کارها و مشاغلی را راه اندازی می کند که در کوتاه ترین زمان بیشترین بازدهی را دارند و و این پیروزی در عرصه ی کاری، بر اعتماد به نفس و عزت نفس در فرد اثر گذاشته و انگیزه ی وی را برای پذیرش مخاطره های بیشتر در عرصه کار آفرینی فراهم می آورد و فرد دست به کارهایی می زند تا نیاز درونی وی را به پیشرفت در حیطه های مختلف ارضا کند و بدین وسیله علاوه بر جایگاه اجتماعی که کسب می کند، حس اعتماد به نفس و عزت نفس نیز در وی ارضا می شوند و چرخه ایی شناختی ایجاد می شود که از یکدیگر تأثیر و تأثر می پذیرند و در نهایت حس کارآفرینی درآنها بهبود و گسترش می یابد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به اینکه دانشجویان جز نیروهای بالقوه هر جامعه اند، در مدت زمانی نسبتاً کوتاه به عنوان افراد شاغل به کار اشتغال خواهند یافت. نمونه مورد بررسی در این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست و کم و بیش در آینده ی نزدیک به جمع کارکنان جامعه خواهد پیوست، از سوی دیگر، اشتغال به کار فارغ التحصیلان در مشاغلی که علاوه بر خودشان بتوانند افراد دیگری را نیز به کار بگیرند موضوعی است که بررسی آن و عوامل اثر گذار بر آن باید به عنوان هدفی اساسی در اولویت های کاری مسئولین جامعه قرار گیرد.
بیان مسئله
کارآفرینان به عنوان عناصر اصلی در تسریع توسعه کشورهای در حال توسعه و در تجدید حیات و استمرار توسعه کشورهای صنعتی مورد توجه و مطالعه بوده اند. در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان که با مسائل و نارساییهای مهمی نظیر فرار مغزها، کاهش سرمایه گذاریهای دولت، عدم تحرک و رشد اقتصادی کافی روبروست، پرورش و آموزش کارآفرینان توسعه کشور از اهمیت مضاعفی برخوردار است (احمد پورداریانی، ۱۳۸۹). کارآفرینی تنها به معنای راه اندازی یک کسب و کار جدید و کوچک نیست، بلکه به منزله خلق ارزش، ایجاد بازار جدید و ارائه محصول یا خدمات جدید به مشتریان جدید است. کارآفرینی فرایند ابتکار و نوآوری و ایجاد کسب و کار جدید در شرایط پر مخاطره از طریق شناسایی فرصتها و مدیریت تخصیص منابع است. کارآفرین بودن مستلزم دارا بودن توانایی عملکرد در شرایط ابهام و ریسک پذیری است.
مک کللند و وینتر[۱۰] (۱۹۷۱) انگیزه پیشرفت را با تأسیس شرکتهای نوپا مرتبط دانسته اند، و با دنبال کردن یک سری آزمونهای آموزشی در هندوستان، ایرلند و برخی از ایالات آمریکا به این نتیجه رسیدند که آموزش انگیزه پیشرفت تأثیر مثبتی بر عملکرد کارآفرینان دارد. البته این دوره های آموزشی صرفاً مربوط به انگیزه ی پیشرفت نمی شود. بلکه برخی از این برنامه و دوره ها برای « آگاهی و جهت گیری به سوی کارآفرینان» اجرا می شود. هدف از این دوره ها افزایش آگاهی و درک و بینش نسبت به کارآفرینی به عنوان یک انتخاب شغلی برای افراد تمامی اقشار اجتماع می باشد. این گونه برنامه ها در مقاطع ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و حتی دانشگاه ها برگزار می شوند تا انگیزه و تمایل دانش آموزان و دانشجویان برای کارآفرین شدن افزایش یابد. علاوه بر دانش آموزان و دانشجویان،گروه های نژادی، غیرشاغلین، مخترعین، دانشمندان، کارکنان دولت و بازنشستگان و گروه های مختلف می توانند تحت پوشش این دوره ها قرار گیرند (به نقل از، احمد پورداریانی، ۱۳۸۹).
علاوه بر دوره های آموزشی خاص، می توان توصیه ها و روش های تربیتی مشخصی را به والدین و خانواده ها ارائه داد تا برخی از صفات و ویژگیها مانند استقلال و اتکای به خود را در کودکانشان پرورش دهند. در برخی از تحقیقات نشان داده شده است که استقلال و احساس مسئولیت افراد در قبال کارهایی که انجام می دهند بستگی به نگرش آزاد منشانه یا مستبدانه ی والدینشان دارد. مثلاً شواهد نشان می دهد که والدین دمکرات، قاطع و اطمینان بخش به احتمال زیاد فرزندانی خواهند داشت که دارای اعتماد به نفس، عزت نفس زیاد، استقلال زیاد و احساس مسئولیت هستند (باچمن[۱۱]، ۱۹۷۰، باچمن، اومالی و جانستون[۱۲] ۱۹۷۸؛ روزنبرگ[۱۳]، ۱۹۶۵، به نقل از،مهدیان،۱۳۸۵).
دوک و لگت[۱۴](۱۹۹۸) نیز با ارائه مدلی مبتنی بر پژوهش، دو نوع باور هوشی جوهری یا ذاتی، و باور افزایشی را مطرح کرده اند. افرادی که باور هوشی جوهری دارند معتقدند که صفات شخصی آنها از قبیل هوش ثابت و تغییرناپذیر است. این افراد معتقدند که توانایی آنها ذاتی، فطری و خدادادی است. در مقابل افرادی که باورهای هوشی افزایشی دارند، معتقدند که هوش یک جوهر ثابت و غیر قابل تغییر نیست، بلکه از طریق تلاش و تجربه می توان آن را افزایش داد. این افراد معتقدند که توانایی های شخصی آنها انعطاف پذیر و افزاینده است (دوک و لگت،۱۹۹۸؛ گرالینسکی[۱۵]، ۱۹۹۹؛ هیمن و دوک[۱۶]، ۱۹۸۸؛ هونگ و چو[۱۷]،۱۹۹۷، رودل و اسکراو[۱۸]،۱۹۹۵). همچنین سوالی که اغلب در رابطه با کارآفرینان مطرح می شود اینست که آیا کارآفرینان متولد می شوند یا پرورش می یابند؟آلن جکوب ویتز[۱۹] (به نقل از کوهن[۲۰]،۱۹۸۰)، مطرح کرده است که کارآفرینان متولد می شوند، نه اینکه پرورش پیدا می کنند.
جکوب ویتز از طریق مصاحبه با بیش از ۵۰۰ کارآفرین در طی یک دوره ۳ ساله مشاهده کرد که کارآفرینان عموماً دارای ویژگیهای شخصیتی معینی هستند (کوهن،۱۹۸۰).
شاین[۲۱](۱۹۹۴) و سولومون[۲۲] (۱۹۸۸) ضمن بررسیهای مختلف نشان داده اند که بین ویژگیهای کارآفرینان و غیرکارآفرینان تفاوت وجود دارد. همچنین تفاوت قائل شدن بین کارآفرینان و غیرکارآفرینان و یافتن تفاوتهایی بین مدیران و کارآفرینان در این رویکرد جای میگیرند. در این دسته از تحقیقات، ویژگیهایی همچون باورهای هوشی، عزت نفس، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … را به کارآفرینان نسبت می دهند. البته گروهی دیگر از محققین به این دیدگاه با نظر شک و تردید نگریسته اند و ضرورت تحقیق در این عرصه را بیشتر مطرح میکنند (مثل بروکهاوس[۲۳]، ۱۹۸۲) سوالی که در طی سالها ذهن علما و محققین روانشناسی را به خود مشغول کرده است، بررسی رابطه و یا تأثیر برخی از صفات و ویژگیها بر رفتار است، یا به عبارتی صفات و ویژگیها به چه میزان قدرت پیش بینی رفتار را در آینده دارند؟همچنین سوالی مطرح می شود و آن این است که آیا ویژگیها و خصوصیات شخص رفتار وی را تعیین می کنند یا موقعیت؟ در ادبیات روانشناسی اجتماعی برخی ایده ها و نظریه های بسیار پیچیده درباره ی تأثیر متغیرهای شخصی و موقعیتی (مثل میانجی ها و واسطه ها) ارائه و ارزیابی شده اند (به نقل از احمدپور داریانی،۱۳۸۹). به عنوان مثال می توان به ویژگی های شخصیتی افراد و هوش هیجانی(شخصی) و سیستم ها و مکانیزم های انگیزشی برای تشویق به انجام رفتاری خاص، نیازهای شخصی، فرهنگ حاکم بر جامعه و…(محیطی) اشاره کرد(تولایی،۱۳۹۰).
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه ی برخی از ویژگیهای روان شناختی دانشجویان با یک توانایی خاص یعنی توانایی کارآفرینی است. با توجه به اینکه دانشجویان جزء نیروهای بالقوه هر جامعه هستند که در مدت زمانی نسبتاً کوتاه به عنوان افراد شاغل به کار اشتغال خواهند یافت، نمونه ی مورد بررسی در این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست و کم و بیش در آینده ای نزدیک به جمع کارکنان جامعه خواهند پیوست. از سوی دیگر، اشتغال به کار فارغ التحصیلان در مشاغلی که علاوه بر خودشان بتوانند افراد دیگر را نیز به کار بگیرند و از منابع بکر برای رشد و توسعه ی اجتماعی و اقتصادی جامعه استفاده بکنند، به عنوان هدفی اساسی و اولویتی مهم برای مسئولین اجرایی کشور مطرح است.
از این رو پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا بین باورهای هوشی، عزت نفس و انگیزه پیشرفت با توانایی کارآفرینی رابطه معناداری وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
با نگاهی به روند رشد و توسعه جهانی درمییابیم که با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته نقش و جایگاه کارآفرینان به طور فزاینده ای بیشتر می شود. امروزه کارآفرینی فردی و سازمانی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی به شمار می آید. در اکثر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه مقوله کارآفرینی به عنوان اصلی ترین منبع توسعه مورد نظر قرار گرفته است، به گونه ای که رشد ثروت یا فقر یک کشور بستگی به کارآفرینی مردم آن کشور دارد. کارآفرینان کسانی هستند که شم اقتصادی دارند و از موقعیتهای اقتصادی بهترین استفاده را می برند. کسانی که نوآوری دارند و کالاها و خدمات جدیدی را ایجاد و ارائه می کنند و کسانی که سرمایه و تمام کوشش خود را صرف کار خود می نمایند. امروزه کارآفرینی به یکی از مباحث مهم در زمینه اقتصادی در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح می باشد و کشورها به طور جدی به این مقوله می پردازند. همانگونه که لوک[۲۴] (۱۹۸۱) نیز در این زمینه می نویسد در دهه اخیر، تحقیقات کارآفرینی در آمریکا، اروپا و آسیای جنوب شرقی گسترش زیادی یافته است. در ایران نیز در چند سال اخیر، کارآفرینی هم به لحاظ ایجاد اشتغال و هم به لحاظ نقش آن در توسعه اقتصادی کشور و همچنین به خاطر بحث خصوصی سازی و مدیریت بهینه منابع کشور، مورد توجه قرار گرفته است(سالازار[۲۵]، ۱۹۹۸).
امروزه همگان دریافته اند که جوامعی که بیشتر به فکر متکی بوده اند تا به منابع زیرزمینی در بلند مدت موفق تر و سرافرازتر بوده اند. منابع زیرزمینی در کشوهای جهان سوم علی رغم مزیت های آن، از جمله موانع توسعه نیافتگی محسوب شده است. در صورتی که عدم وجود این منابع در بعضی از کشورها باعث شده است تا آنها با بهره گرفتن از نیروی فکر، خلاقیت و ابتکار و یا در یک کلمه کارآفرینی از جمله کشورهای پیشرو در جهان کنونی شوند. خصوصاً عصر حاضر عصر دانایی و خلاقیت و عصر تلفیق اندیشه ها و ابتکارات می باشد و توجه به کارآفرینی در توسعه و پیشرفت کشورها بسیار اهمیت دارند. (قاسمی افشار،۱۳۹۱).
کارآفرینی به عنوان عامل محرکه و نیروزا در هر اقتصاد، و همچنین به عنوان عامل رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری محسوب می گردد. شومپیتر[۲۶](۱۹۹۸) عقیده دارد که کارآفرینی موتور توسعه و رشد اقتصادی است که با تخریب خلاق شروع می شود. وی همچنین می نویسد که فردی که بتواند ایده جدید را به محصول یا خدمت تبدیل کند- یعنی فرد کارآفرین- قطعاً نیاز به آموزش و اطلاعات جدید دارد. آن چه که معمولاً کارآفرینان انجام می دهند تا ایده خود را به محصول یا خدمات تبدیل کند یک نوع مدیریت می باشد. به عبارت دیگر کارآفرینی ترکیبی خاص و بدیع از خلاقیت و مدیریت است. جهت دهی کارآفرینان و افراد دارای استعداد کارآفرینی به سمت کارهای مولد و فعالیتهای اقتصادی مورد نیاز جامعه که می بایست مورد حمایت قرار گیرند از اهمیت بالایی برخوردار است و این مهم در برنامه ریزیها و سیاست گذاریها توجه خاصی را می طلبد (به نقل از قاسمی افشار،۱۳۹۱).
از نظر شاین (۱۹۹۴)، کارآفرینان واقعی مشاغل جدید را بیشتر به دلایل نوآوری و خلاقیت شروع می کنند تا به دلایل اقتصادی. در همین راستا، برخی از تحقیقات نشان می دهد که کارآفرینان به دلایلی غیر اقتصادی عمل می کنند. مثلاً، سولومون (۱۹۸۹؛ به نقل از فاریس ،۱۹۹۴) در یک بررسی ۱۵۰ کارآفرین را مورد بررسی قرار داد و دریافت که تصمیم به تأسیس و برپایی مشاغل جدید، صرفاً به دلایل اقتصادی نبوده و تصمیم به سود و زیان اقتصادی، انگیزه و محرک اولیه رفتار کارآفرینی نبوده است. با توجه به این اثرهای عمده که کارآفرینان در رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی جامعه دارند، ضرورت ایجاب می کند که تحقیقاتی در جهت شناسایی کارآفرینان صورت گیرد، تا امکانات لازم در اختیار آنها قرار گیرد و حمایتهای ضروری از آنها به عمل آید. این تحقیق نخستین گامها را در جهت شناساسی کارآفرینان بالقوه برمی دارد و به دلیل کمبود انجام پژوهش در رابطه با کارآفرینی از منظر روانشناختی در دانشگاه، ضرورت و اهمیت این پژوهش دو چندان می شود و می تواند پایه و اساسی برای پژوهشهای بعدی در این حوزه باشد. ثانیاً، تحقیق در مورد افراد کارآفرین از منظر یک متغیر وابسته یا ملاک حائز اهمیت است، یعنی اینکه رفتار کارآفرینی تحت تأثیر چه متغیرهایی قرار می گیرد یا با چه خصوصیت و ویژگیهایی همبسته است. یکی از راه هایی که اغلب در رابطه با بحث کارآفرینی در حوزه روانشناسی دنبال می شود، کوشش در ترسیم یک نیمرخ از ویژگیهای روانشناختی کارآفرینان و اندازه گیری این ویژگیهاست. البته گاهی نیز به بررسی تفاوت ویژگیهای روانشناختی بین کارآفرینان و غیرکارآفرینان پرداخته می شود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه بیش از نیمی از جامعه حدود ۷۰ میلیونی کشورمان را جوانان تشکیل می دهند که مهمترین و شاید اولین دغدغه ذهنی آنها، خانواده هایشان و حتی سیاست گذاران جامعه « اشتغال» این افراد جویای کار است، آگاهی مدیریت اجرایی و اقتصادی جامعه از ویژگیهای کارآفرینان می تواند به شناسایی کارآفرینان بالقوه و هدایت آنها در جهت استفاده از توانایی های بالقوه شان شود و شرایط را برای کارآفرینی و اشتغال فراهم آورد(به نقل از، کبری،۱۳۸۲).
از این رو پرداختن به مقوله ی کار آفرینی بخصوص در میان دانشجویان از اهمیت برخوردار است تا با کمک نتایج پژوهش هایی از این قبیل شرایط برای اشتغال دانشجویان در رشته های مختلف فراهم گردد.
اهداف پژوهش
هدف کلی
دانلود
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:30:00 ب.ظ ]