” باور یا عقیده، اندیشههایی هستند که فرد به درستی و حقانیت آنها اعتقاد دارد”.
باور، سازمانی با ثبات از ادراک و شناختی نسبی درباره جنبههای خاصی از دنیای یک فرد است. (روشبلا[۶۹] و همکاران، ۱۳۷۱).
باور، مفروضهای است درباره این که چیزی درست یا غلط است و ممکن است آزمونپذیر باشد یا نباشد (گیبس، گامبریل[۷۰]: به نقل از اسلامی، ۱۳۸۹).
باور عقیدهای است که شخص درستی آن را پذیرفته، بدون اینکه به آزمون عملی یا انتقادی مبتنی باشد (شعارینژاد، ۱۳۶۴).
و از آن به عنوان مقیاس و معیار سنجش و قضاوت درباره افراد، پدیده ها و رخدادهای جهان هستی استفاده می کند. در لغتنامه، باور به معنای انتخاب کردن و برتری دادن نیز بکار میرود، که ملاک و معیار سنجش خوبی و بدی میباشد (بهادری، ۱۳۸۳).
۲-۲-۲)اهمیت باورها:
قدرت باورها است که می تواند بر تصورات و ادراکات ما اثر گذارد. بعنوان نمونه، عزت نفس ما حس باورها و قضاوت ما درباره خودمان در زمانها و مکانهای مختلف است. چنانچه خود را فردی خلاق، شایسته و مسئولیتپذیر بدانیم، این اطمینان را به سایر موقعیتها تعمیم میدهیم، در مقابل چنانچه به قابلیتهای خود مردد باشیم این ارزیابی را تعمیم خواهیم داد. لذا باورها اغلب پیشگوییهای خود ارضاءکننده هستند (بهادری، ۱۳۸۳).
۲-۲-۳)باورهای غلط:
باورهای غلط عموماً سه مشخصه دارند: اول اینکه ممکن است در بعضی موارد، موقتاً موجب رضایت ما شوند، ولی در نهایت حال ما را بد می کنند، یعنی با ایجاد افسردگی ما را دچار یاس و ناامیدی ساخته و مانند غل و زنجیر قدرت سازندگی، خلاقیت و رشد و تعالی را از ما میگیرند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
دوم آن که منجر به تخریب ارتباط ما با خودمان و سایرین میشوند، در واقع حاصلی جز زیان برای ما نخواهند داشت سوم آنکه در توجیه منطقی آن و توضیح چرایی اش دچار درماندگی و اشکال شده، سعی میکنیم به جای حقیقتیابی در صدد دلیل تراشی بیهوده برآییم (خواجه نوری و مشفق، ۱۳۸۶).
افرادی که پیامهای ملال آور، عجیب و غریب، تکراری، یا متضاد را منتقل می کنند، در واقع از یک شیوه تفکر کژکار بهره میبرند، گرایش به جزمی فکر کردن، یادآوری مدام افکار منفی و امتناع از مبارزه با این تفکرات در فرد تولید خصومت و تخاصم می کند (آلیس، ۱۹۷۳).
افراد متخاصم میخواهند تمام بی عدالتیها، نارواییها و ناکامیها را فوراً برطرف می کنند (پروچسکا و نوکراس، ۲۰۰۶، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۶).
تفکر: بطورکلی، هر نوع دستکاری ذهنی و نهانی اندیشهها، انگارهها، تصورات ذهنی، نمادها، واژهها، گزارهها، یادها، ادراکها، اعتقادها یا مقاصد و فعالیتهای ذهنی همراه با تکوین مفهوم، حل مشکل، کارکرد هوش، خلاقیت، یادگیری پیچیده، حافظه، پردازشهای نمادی، تصویرسازی ذهنی و نظایر آنها (ساعتچی، ۱۳۷۴).
آلیس افکار را به دو نوع طبقه بندی می کند: منطقی[۷۱] و غیر منطقی [۷۲]
خصوصیات تفکر و عقاید منطقی عبارتند از:
۱- یک فکر منطقی حقیقت دارد. یک فکر منطقی مطابق با واقعیت است. در اینجا یک مطلب مهم است و آن این است که واقعیت یعنی چی؟ آنچه اتفاق افتاده است صرف نظر از اینکه حق یا باطل باشد، فکری درست و منطقی است که با این واقعیت (حق یا باطل) مطابق و همگون بوده، و یک فکر منطقی به وسیله دلیل و حجت حمایت میشود.
۲- تفکر منطقی یک حکم مطلق است و خواست قطعی نبوده، معمولاً بصورت شرطی و نسبی است و غالباً بصورت میل و رجحان بیان می شود تا اینکه بصورت «باید» و حکم باشد.
۳- یک فکر منطقی می تواند به احساس معتدل و محدودی از ناخوشایندی اندوه، پشیمانی و آزار، رنجش و سرخوردگی منجر می شود این حالت فوق از لحاظ درجه و شدت می تواند بین متوسط تا قوی باشد، اما هر چقدر هم که قوی باشد نمیتواند فرد را آشفته و واژگون نماید.
۴- تفکر منطقی انسان را به سوی هارمونی[۷۳] و سلامت[۷۴] سوق داده، تعارض را در خود شخص، بین شخص و سایرین و بین شخص و محیط به حداقل میرساند. یک فکر منطقی شخص را در انجام وظایف و نیز برقراری ارتباط با جهان پیرامون قادر و توانا ساخته، و منجر به رضایت بیشتر از زندگی می شود.
۵- تفکر منطقی کمک می کند که شما بتوانید با حوادث سروکار داشته باشید و با آنها کنار بیایید و کمک می کند که شخص بتواند نگاه تازه و روشنی به حوادث بیندازد (جلالی طهرانی، ۱۳۷۲).
خصوصیات تفکرات و عقاید غیرمنطقی عبارتند از:
۱- فکر غیر منطقی صرفاً یک ظن و گمان است یعنی حقیقت نداشته و با واقعیت همگونی و مطابقت ندارد و به واسطه دلیل و حجت قابل اثبات و تایید نیست.
۲- تفکر غیر منطقی یعنی باید، اجبار و الزام و نوعی امر، خواست و حکم است.
۳- تفکر غیرمنطقی منجر به حالهای آشفته در فرد شده میتواند به افسردگی، اضطراب و بی تفاوتی شدید منجر شود. این موارد هم آزار دهنده بوده، و هم فرد را از رسیدن به نتیجه و هدف اصلی باز میدارند.
۴- تفکر غیر منطقی به عدم هارمونی، عدم تعادل و مرض منجر می شود، به دلیل اینکه فکر غیرمنطقی با واقعیت در ارتباط نیست موجب بروز تعارض با حقیقت خود، دیگران و محیط شده و به دلیل ماهیت الزام و اجبار نسبت به فرد، حال وی را آشفته ساخته، تعادل روانی او را به هم زده و تمامی قدرت، انرژی و توجه فرد را به خود معطوف میدارد و هدر میدهد.
۵- یک فکر غیرمنطقی از مواجهه موفقیت آمیز فرد با رویدادها ممانعت کرده و بدلیل اینکه مملو از بایدها و اجبارهاست ماهیتی سخت، خشن و متحجر داشته و در واقع این بایدهای وضع شده توسط شخص خود را محدود و منحصر ساخته است (جلالی طهرانی، ۱۳۷۲).
۲-۲-۴)ابعاد تفکرات غیرمنطقی:
باورها را میتوان به سه دسته تسیم کرد:
الف- باورهای توصیفی: به مجموعه واقعیتهای مورد قبول در مورد یک فرد، اطرافیان و شرایط محیطی اطلاق می شود و بعنوان مثالزنی ممکن است معتقد باشد که من نسبت به همسرم حق دارم من دارای تجربه و تحصیلات کافی برای موفقیت در زندگی هستم و شرایط کاری من به نحوی است که عوامل بالقوهای برای کامیابی و ترقی را دارا میباشم.
ب- باورهای سنجشی: که انعکاسدهنده قضاوتهایی مانند خوبی و بدی، درست و اشتباه در مورد خود، دیگران و محیط است.
مثلا باورهای سنجشی که ممکن است با مثالهای باورهای توصیفی فوق همراه باشد عبارتند از: تجارب و تحصیلات من خوب هستند و ایدههای من ارزشمندند.
ج- باورهای تجویزی: عبارت است از آنچه که فرد اجباراً و بطور اخلاقی بایستی انجام دهد در صورتیکه باید کارهایش بر باورهای قابل ارزیابی مبتنی باشد. مثلاً براساس باورهای قابل ارزیابی و توصیفی قبل میتوان گفت اظهار اقناع، کامیابی و ابراز عقیده مطلوب بوده و فرد و سایرین باید به این اسلوب رفتار نمایند.
همچنین باورها را میتوان از سه بعد شناختی، نفسانی و رفتاری بررسی کرد.
بعد شناختی: مشتمل بر اطلاعاتی است که یک باور بر آنها مبتنی بوده و پایه قضاوتهای مثبت یا منفی میباشد.
بعد نفسانی: به مجموعهای از هیجان، احساس یا شدت تغییر حالت، چه در جهت مثبت و چه منفی اطلاق میشود که نشان دهنده محوریت یابی باور بوده و به واسطه باور شناختی و در چهارچوب آن آموخته میشود.
بعد رفتاری: باوری است عملی، که فرد انجام داده و همسو با باور شناختی میباشد. چنین اعمالی با محتوای باور تطابق دارد ولی لزوماً با محیط هماهنگ نبوده و ممکن است در چهارچوب متن یادگیری باور شناختی، یا صرفاً ناشی از بعد تجویزی باور باشد (بارو، ۱۹۸۰).
۲-۲-۵)تفکرات غیرمنطقی:
افراد از نظر گرایش فطری به سمت عقلانی بودن تفاوت دارند، آنها از نظر گرایش به آشفتگی عقلانی نیز متفاوت هستند، جوامع و خانوادهها از لحاظ گرایش به تفکر روشن یا نادرست متفاوتند، هر چند که متاسفانه اغلب جوامع فرزندان خود را طوری پرورش میدهند که آنها به واسطه عقاید عقلانی شدیداً خود را آشفته میسازند (پروچسکا و نورکراس، ۲۰۰۷، ترجمه، سیدمحمدی، ۱۳۸۷).
آلیس[۷۵] میگوید «انسانها همانگونه که علاقمندند روشن فکر و عقلانی به نظر برسند همانطور هم گرایش بسیار نیرومندی دارند که مخلوقات کژ فکری باشند» (آلیس، ۱۹۷۳).
تنها تفاوت بین کسانی که برچسب بیمار روانی به آنها زده میشود و آنهایی که بهنجار به حساب میآیند، فراوانی و شدت ناراحتی ناشی از تفکر غیرمنطقی آنها است (پروچسکا و نورکراس، ۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
آسیبهای روانی زندگی روزمره را میتوان با مدل ABC عملکرد انسان توجیه کرد. منظور از A [۷۶]رویدادهای تحریک کننده زندگی، مانند ناکامی در موفقیت تحصیلی یا شغلی است. منظور از [۷۷]B عقایدی است که افراد از آنها جهت پردازش رویدادهای محرک در زندگی خود استفاده میکنند این عقاید میتوانند عقلانی باشند، مانند اعتقاد به اینکه طرد شدن مایه تاسف بوده یا شکست آزارنده و ناخوشایند است. و نیز میتوانند غیرعقلانی باشند مانند فکر کردن به اینکه «هرگز دوباره کسی مرا دوست نخواهد داشت».
منظور از c[78] پیامدهای هیجانی و رفتاری آنچه اتفاق افتاده است، میباشد (آلیس، ۱۹۷۳).
از میان روان درمانگران آدلر[۷۹] از لحاظ فلسفی قرابت بیشتری دارد، او معتقد است رفتار فرد از عقایدش سرچشمه میگیرد و فرد بر اساس تعابیرش از خویشتن و موقعیتش با جهان ارتباط برقرار می کند. لذا اگر تعبیر و تفسیر وی دچار اشکال شود رفتاری نابهنجار پیآمد اوست (آزاد، ۱۳۸۷).
هورنی[۸۰] نیز از درمانگرانی است که دیدگاهی نزدیک به آلیس داشته، و فرد بهنجار را دارای توقعات بجا و به اندازه از اطرافیان و محیط پیرامون میداند. در مقابل ویژگی اصلی انسان نوروتیک را برون پنداری دانسته، که همه ناکامیها و شکستهایش را ناشی از عوامل بیرونی میداند و همه غیر از خود او مقصراند. هورنی انسان نوروتیک را گرفتار بایدها دانسته که نسبت به مردم و دنیای پیرامون بسیار پرتوقع است(کوری، ۱۹۹۱).
مزلو[۸۱]، راجرز[۸۲] و سایر انسان گرایان نیز بدلیل تاکید بر خود شکوفایی به دیدگاه آلیس نزدیکاند. کلی[۸۳] به این نتیجه رسید که برداشت شخص از واقعیت، ارتباط نزدیکی به طرز تفکر وی و تلقی او از واقعیات دارد لذا اگر قبول کنیم که واقعیتها عمدتاً در ذهن انسانها هستند لزوماً نتیجه میگیریم که تعابیر فراوانی برای تفسیر واقعیت بیرونی وجود دارد (شاملو، ۱۳۷۴).
راتر[۸۴] شناختهای نادرست را علت عمده بیماریهای روانی افراد دانسته و ریشه ناراحتیهای افراد را در نوع روابط آنها میجوید و نحوه تفکر را عاملی اساسی در شکل گیری نوع رفتار و عملکرد میداند (آزاد، ۱۳۸۷).
آلیس با این دیدگاه انسان گرایان که انسان را دارای سائق درونی معنی جویی میدانند موافق است و عبارت و دیدگاه «انسان به مثابه یک دانشمند» از جرج کلی را میپذیرد که ما سعی میکنیم درک خویش را از دنیا را افزوده و تا حد امکان راحتی و آسایش بیشتری برای خود فراهم کنیم لذا کلی نتیجه میگیرد که ادراک هر شخصی از واقعیت ارتباط نزدیکی به طرز تلقی، تفکر و تفسیر او از واقعیات دارد و اینجاست که تعبیرها و تفاسیر متعددی رخ میکند (شاملو، ۱۳۷۴).
دالارد[۸۵] و میلر[۸۶] مفاهیم شناختی را برای توصیف رفتار ناسازگار را بصورت ارتباط تجارب مطلوب و افکار نادرست مورد توجه قرار دادهاند (آزاد، ۱۳۷۳). بک[۸۷] معتقد است که شناختهای نادرست علت عمدهای برای بیماریهای روانی به ویژه افسردگی است و معتقد است که هیجانات در رفتار افراد تا حد زیادی نتیجه طرز تفکر آنان درباره اطرافشان است (آزاد، ۱۳۷۳).
تفاوت دیدگاه آلیس و بک، روی مفهوم شناخت است، یعنی الیس روی محتوای شناخت و بک روی شکل تفکر معیوب بیماران (تحریفهای شناختی) تاکید دارد. شناخت درمانی بک با درمان منطقی هیجانی-رفتاری الیس شباهت زیادی دارد (سیف، ۱۳۷۳).
بدلیل برجستگی دیدگاه آلیس اجمالاً نظریه عقلانی هیجانی الیس را میآوریم:
آلبرت آلیس در سال ۱۹۱۳ میلادی متولد شد و پس از اخذ رتبه PHD در سال ۱۹۴۷ به مشاوره و روان درمانی در زمینه خانوادگی، ازدواج و امور جنسی پرداخت. در ادامه به روان درمانی، روان کاری و… مبادرت کرده و به تدریج دریافت که غالب مراجعان نقص اطلاعات ندارند بلکه نیازمند کمکهای روانی و عاطفی هستند. لذا رویکرد روانکاری البته نه به شکل سنتی بلکه با قالبی فعال تر و مستقیم تر به ایفای نقش هدایتگری پرداخته، درصد بهبودیافتگان را به میزان قابل توجهی ارتقاء داد ولی چندان الیس را راضی نکرد لذا در ادامه رویکردهای یادگیری شرطی سازی را نیز آزمود و در نهایت امر درمان عقلانی عاطفی را موثرتر از سایر روشها دانست و به رشد و توسعه آن همت گمارد (شفیع آبادی ناصری، ۱۳۷۵).
در زمینه روش مستقیم و فعالی که الیس بکار گرفت میتوان از پیشگامانی مانند هرتزبرگ[۸۸]، برتهایم[۸۹]، سالتر[۹۰]، دوبویس[۹۱] دجرین[۹۲] نام برد(شفیع آبادی ناصری، ۱۳۷۴، ص ۱۱۷).
۲-۲-۶)نظریه شخصیت آلبرت آلیس:
الیس از سه دیدگاه فیزیولوژیک، اجتماعی و روان شناختی به شخصیت مینگرد و در هر یک از سه بعد، نظرات خاصی درباره شخصیت دارد.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
۲-۲-۶-۱)مبنای فیزیولوژیک:
الیس معتقد است انسان ذاتاً تمایلات بیولوژیکی منحصر به فرد و نیرومندی برای تفکر و عمل به شیوه خاص دارد که شیوه بکار گرفته شده ممکن است در جهت منطقی یا غیر منطقی باشد. وی جهت تفکر و عمل فرد را تابع محیط خانواده و فرهنگی که فرد در آن رشد کرده دانسته و ذات انسان را متمایل به حرکت در مسیر تخریب نفس و ارتکاب امور نادرست میداند که آمادگی شدیدی جهت تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی ایجاد می کند، وی انسان را دارای تمایل ذاتی به سهل انگاری در تغییر رفتار خویش، برتر دانستن و توانا شمردن خود نسبت به سایرین دانسته، توسل به نظرات احمقانه و بدبینانه، تفکرات آمالی، انتظار لطف دائم از سوی دیگران، تمایل به زود رنجی و برآشفتگی عاطفی را نیز از دیگر تمایلات دارای ریشه بیولوژیکی بر میشمرد و میگوید: اگر انسان به این تمایلات طبیعی و در عین حال غیرسالم خود نرسد خود، دیگران و دنیای خارج را مورد مذمت و نکوهش قرار میدهد (الیس، ۱۹۷۳، شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۴، ص ۱۱۸).
۲-۲-۶-۲) مبنای اجتماعی:
الیس انسان را موجودی اجتماعی دانسته و رفتار انتظارات خود و دیگران، پرهیز از خود محوری[۹۳]، خودبینی و رقابت جویی افراطی را توصیه کرده، لزوم خصوصیت آزاری علاقه اجتماعی[۹۴] و ارتباط با همنوع را مورد تاکید قرار میدهد. اما از طرفی توجه افراطی به دیدگاه سایرین نسبت به خود و التفات به آن به صورت نیازی مبرم را حالتی مرضی و مخرب میداند. الیس میگوید: اینکه دیگران نسبت به ما نظرات خوبی داشته باشند مطلوب است اما نباید ما هستی و وجود خود را در گروی نظر مثبت دیگران نسبت به خود بدانیم. به عقیده او، بلوغ عاطفی[۹۵] و سلامت روانی[۹۶] نتیجه برقراری تعادل مطلوب میان اهمیت دادن به برقراری روابط متقابل مناسب و حالت افراطی آن است (الیس، ۱۹۷۳، شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۴، ص ۱۱۹).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
۲-۲-۶-۳)مبنای روانشناختی:
افراد دارای شخصیت سالم، منبع کنترل خود را بر پایه خود فزایندگی و تفکر کارآمد بنا می کنند. به هر حال شخص در تلاش خود برای حرکت در جهت رشد فردی و نشان دادن رفتارهای مبتنی بر خودشکوفایی غالباً با کارشکنیها و خرابکاریهای عمدی مربوط به تفکراتی مواجه میشود که مبتنی بر خود مغلوب سازی باشد.
مردم با آشفته کردن، مضطرب ساختن و ناراحت کردن خود در رابطه یا درباره رویدادهای بیرونی، شخصاً باعث میشوند که پریشانی هیجانی پیدا میکنند افراد با قانع کردن خود مبنی بر اینکه مشکل و ناراحتی آنان مربوط به محیط اطراف میباشد و نیز با محکوم سازی دیگران و بطور کلی جهان، موضوعها را دشوارتر میسازند. حال اگر این نوع اعتقاد نادرست (منبع کنترل بیرونی) را جزئی از دنیای ذهنی خویش ساخته و ادامه دهند به نقطهای خواهند رسید که دائماً در صدد مذمت خویش برآیند. این شیوه واژگون و نادرست تفکر، هیجانی شدن و رفتار کردن را میتوان در الگوی A-B-C نشان داد (ساعتچی، ۱۳۷۴، ص ۳۳۴).
۲-۲-۷)نظریه A-B-C:
وقتی حادثه فعال کنندهای (a)[97] برای فرد اتفاق میافتد، او بر اساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از (a) داشته باشد: یکی افکار، عقاید و باورهای منطقی و ذهنی و عقلانی (rb)[98] و دیگری افکار، عقاید و برداشتهای غیرعقلانی و غیرمنطقی (ib)[99] در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب منطقی (rc)[100] دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی و عقلانی قرار گیرد، با عواقب غیرمنطقی (ic) [۱۰۱]مواجه خواهد شد، که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی، که شخصیت ناسالمی دارد. در واقع، وقتی که حادثه نامطلوبی برای فرد اتفاق میافتد و او احساس اضطراب و تشویش میکند تقریباً در نقطه (b)[102] (یعنی نظام باورها) خود را به دو چیز کاملاً متفاوت و متضاد متقاعد میکند و یکی از آنها را در پیش میگیرد که مسلماً همان افکار غیرعقلانی اوست.
مطالبی را که گفتیم در نمودار مقابل خلاصه میشود:
به طور خلاصه، در نظریه شخصیت الیس، انسانها تا حد زیادی خود تا حد زیادی خود موجب اختلالات و ناراحتیهای روانی خود هستند.
انسان با استعداد و آمادگی ذاتی برای مضطرب شدن متولد شده و تحت تاثیر عوامل فرهنگی و شرطی شدنهای اجتماعی این آمادگی تقویت شود و در عین حال انسان این توانایی را هم دارد که با کمک تفکر و اندیشه، از آشفتگی و اضطراب احتراز نماید(شفیع آبادی، ناصری، ۱۳۷۴، ص ۱۲۰).
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:13:00 ق.ظ ]