سیستم¬های اطلاعاتی مدیریت صنعتی- قسمت ۱۲- قسمت 2 | ... | |
۲-۲-۳-۴) تعریف مدیریت دانایی تحقیق در ادبیات مدیریت، نشان میدهد که هیچ تعریف مورد توافقی از مدیریت دانایی وجود ندارد. تعاریف عمدتاً بر قابلیتهای سازمانی در خصوص تولید ثروت از داراییهای داناییمدار متمرکز هستند. و نقش مدیریت دانایی، اکتساب، جمع آوری و استفاده از دانایی فنی سازمانی و درسهای آموخته شدهاست. کمی بیش از ده سال از عمر ابداع مفهوم کلی مدیریت دانایی میگذرد و در این مدت، تعاریف گوناگونی در این خصوص ارائه گردیده که هر یک ابعادی از این موضوع را نمایش میدهند. در ذیل به بیان مهمترین این تعاریف میپردازیم:
مدیریت دانایی، کسب دانایی درست برای افراد مناسب در زمان صحیح و مکان مناسب است، بهگونهای که آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان، بهترین استفاده را از دانایی ببرند. مدیریت دانایی، بنایی سنجیده، صریح و اصولی برای تجدید و استفاده از دانایی در جهت افزایش تأثیر و بازگشت دانایی مربوط به سرمایه دانایی است. تعریف مدیریت دانایی، اغلب به حوزههای تخصصی نویسندگان مقالات وابستهاست. مدیریت دانایی را به صورت فرایند مستمر اطمینان از توسعه تجربی سازمانها در جهت بهبود قابلیت حل مشکلات سازمانی، و حمایت از مزیت رقابتی تعریف میکنند. مدیریت دانایی را به عنوان قابلیت خلق ارزش افزوده از طریق داراییهای ناملموس سازمانی تعریف میکنند. والتز[۳۲] عقیده دارد که مدیریت دانایی، به محدودههای سازمانی، فرایندها و فناوریهای اطلاعاتی مختلفی مربوط است که برای دستیابی، خلق و نشر دانایی جهت تحقق مأموریت سازمانی، اهداف کسب و کار و استراتژیها به کار گرفته میشوند. فرایند خلق، انتشار وبکارگیری دانش به منظور دستیابی به اهداف سازمانی. فلسفهای که شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی وفناوریهای به کار گرفته شده که افراد را به منظور اشتراک و بکارگیری دانششان جهت مواجهه با اهداف آنها یاری میرساند . مدیریت دانایی مجموعه فرایندهایی است که خلق، نشر و کاربری دانایی راکنترل میکنند. مدیریت دانایی، رسمی سازی و دسترسی به تجربه، دانایی و دیدگاه های استادانه را که قابلیتهای جدید، قدرت کارایی بالاتر، تشویق نوآوری و افزایش ارزش مشتری را در پی داشته باشند، هدف قرار میدهد. مدیریت دانایی، دانستن ارزش دانایی، فهم اطلاعات سازمان، استفاده از سیستمهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات به منظور حفظ، استفاده و کاربرد دوباره دانایی میباشد. مدیریت دانایی شامل فرایند ترکِیب بهینه دانش و اطلاعات در سازمان و ایجاد محیطی مناسب به منظور تولید، اشتراک و به کارگیری دانش وتربیت نیروهای انسانی خلاق و نوآور است. مدیریت دانایی، مدیریت اطلاعات و داده به همراه مهار تجربیات ضمنی و نهایی افراد جهت تسهیم، استفاده و توسعه توسط سازمان است که به بهرهوری بیشتر سازمان منجر میگردد. مدیریت دانایی به مثابه چتری است که مباحث متعدد مربوط به ارزش دانایی به عنوان یک عامل تولیدی را در بر میگیرد. مدیریت دانایی، فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانایی مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند میان منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت پذیرد (منصوری و همکاران،۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۵) تعاریف مدیریت دانش یکی از تعریف هایی که از مدیریت دانش عرضه شده است : از آن به عنوان «عمل مدیریتی » یاد می کند که« سرمایه فکری یک سازمان را به کار می گیرد تا آن را قادر سازد رسالت و ماموریت خود را تحقق بخشند».
۲-۲-۳-۶)فرایند مدیریت دانش دالکر(۲۰۰۵) بیان میدارد که “مدیریت دانش، فرایندی است که به افراد و سازمان ها یاری می رساند، اطلاعات مهم را بیابند، گزینش ، سازماندهی و منتشر کنند و برای فعالیت هایی چون حل مسئله، یادگیری مادام العمر و برنامه ریزی راهبردی در پاسخ به تغییر و انطباق با محیط متغیر امروزی، ضروری است”. در واقع مدیریت دانش بر چگونگی سازماندهی و استفاده از دانش در جهت بهبود عملکرد فرد و سازمان، تمرکز دارد. از مدیریت دانش، به عنوان فعالیتی برای فراهم آوردن محیط اجتماعی و فنی برای تولید و تسهیم دانش یاد شده است و فرایندی غیر خطی، پویا و چرخه ای است که طی آن کارمندان یک سازمان آموزشی پیوسته با اطلاعات سر و کار دارند، دانش جدید کسب می کنند و برای اصلاح تصمیمات از آن استفاده می کنند. هدف از مدیریت دانش معرفی راه کارهایی است که اعضای یک سازمان آموزشی را در نیل به اهدافشان یاری می رساند. در واقع هدف کلی از مدیریت دانش استفاده ی بیش از یک فرد از یک دانش به خصوص است مثلا تمام کارکنان یک سازمان آموزشی. سازمان های موفق، دریافته اند که دانش مهمترین دارایی آنهاست و به مدیریت دانش به عنوان عامل کلیدی موفقیت سازمان خود می نگرند. اگر چه مدیریت دانش در ابتدا به عنوان مفهومی تجاری مطرح شد و برای سازمان هایی انتفاعی و با هدف افزایش سود به کار رفته است، اما در پی شناخته شدن نقش آن در موفقیت سازمان ها، برای رسیدن به اهداف متفاوت به کار گرفته شده است. لذا می توان گفت مدیریت دانش در یک سازمان و موسسه ی آموزشی مانند مدرسه و حتی دانشگاه ها و سایر مراکز آموزشی نیز هم می تواند کاربرد داشته باشد. فقط لازم است که متناسب با اهداف آموزشی سازمان یا موسسه آموزشی،طراحی شده باشد(منصوری،۱۳۹۰).
۲-۲-۳-۷)رویکردهای مدیریت دانش رویکردهای مدیریت دانش به پنج دسته تقسیم می شوند، رویکرد فناوری اطلاعات، رویکرد افراد مدیریت دانش، رویکرد ماشینی به مدیریت دانش، رویکرد فرهنگی یا رفتاری به مدیریت دانش و رویکرد سیستماتیک به مدیریت دانش. از میان این پنج دسته به توضیح مختصر دربارهی رویکرد افراد مدیریت دانش که در آموزش و سازمان ها و موسسات آموزشی بیشتر کاربرد دارد می پردازیم. این رویکرد به معنی مدیریت افراد است. افرادی که به این رویکرد معتقدند بیشتر به ارزیابی تغییر، بهبود و اصلاح مهارت ها می پردازند. در این دیدگاه دانش برابر است با فرایندها، مهارت ها و دانش عملی که به طور مستمر تغییر می کنند. طرفداران این رویکرد مایلند که بدانند یادگیری چگونه صورت می گیرد و چگونه این قابلیت ها را می توان اداره کرد، البته این رویکرد بسیار قدیمی است (عسگری،۱۳۸۴).
۲-۲-۳-۸) اهدف مدیریت دانش ایجاد یک سازمان یادگیری و شراکت با ایجاد جریانی بین مخازن اطلاعات ایجاد شده توسط افراد قسمت های مختلف شرکت (مالی، عملکرد، هوش رقابتی و غیره؟ ) و مرتبط کردن آنها به یکدیگر است . بیشتر افراد و سازمان ها
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:43:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|