واژۀ خرافات، جمع خرافه ، در اصل به معنای سخن بیهوده، باطل، افسانه­ای و اسطوره­ای است و تداوم عمومی به عمل یا اعتقاد ناشی از نادانی، جهل، ترس از ناشناخته­ها و اعتقاد به جادو و بخت یا درک نادرست علت و معلول­ها اطلاق می­ شود (دارینگ،۵:۱۳۷۱).
باورها و خرافاتی که بین اهالی روستای هرمود صحرای باغ رایج است، بسیار گسترده، قابل تأمّل و بررسی است. این موارد بیشتر در بین زنان رایج است و مردان یا اصلاً اطّلاعی از آن­ها ندارند، یا آگاهی بسیار جزئی دارند و کمتر به آن توجّهی نشان می­ دهند. بسیاری از این امور فقط جنبۀ خرافه دارد و خود مردم هم به آن­ها اعتقاد و باور ندارند و بیشتر جنبۀ عادت و سرگرمی دارند و موارد اندکی هم به آن­ها اعتقاد و باور دارند. در هر حال خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار زندگی، جایگاه به خصوصی دارند. گاهی به وجود می­آیند و جانشین خرافات دیگر می­شوند و زمانی از بین می­روند.خرافات در اندیشه­ها و حتی رفتار­های مردم یک جامعه تأثیر فراوان دارند. البته پیشرفت علوم و گذشت زمان به تغییر یا از بین رفتن آن­ها کمک می­ کند.
در این قسمت از پایان نامه به طبقه ­بندی پاره­ای از این باورها و خرافات براساس حروف الفبا می­پردازیم.
۵-۲-۴-۱- اشیا
شب چیز سفید رنگ مثل شکر، قند، نمک،‌تخم مرغ و…. به کسی نمی­دهند.
اگر چیز سیاه رنگی در شب از منزل بیرون دادند، باید در عوض چیز سفید رنگی بگیرند.
هر گاه موقع نان پختن که دو نفر نوبتی نان می­پزند، یکی از آن دو بخواهد جایش را با دیگری عوض کند، چنان­چه چانۀ خمیر روی سنگ نان­پزی معطل بماند، می­گویند: «دختر خانواده شوهر نمی­کند».
مَیه (مَهوهِ) را شب از خانه بیرون نمی­دهند، می­گویند نحوست دارد.
هر کس قلیون چاق کند اول باید خودش بکشد وگرنه دایی اش لات و خنیس می شود.
۵-۲-۴-۲ ایّام هفته و باورهای عامّه
شنبه:
اگر شخصی روز شنبه ناخنش را کوتاه کند، رزق و و روزی­اش تنگ شده و خانه­اش از برکت می­افتد.
اگر روز شنبه کسی لباسش را بدوزد یا لباس نو بپوشد، این لباس بر تن او دوام نخواهد کرد.
اگر روز شنبه شخصی به کسی پول نقد بدهد، تا آخر هفته دچار ضرر و زیان مادی می­ شود.
روز شنبه پوشیدن لباس سیاه، شگون ندارد.
مردم روز شنبه، به مراسم ختم نمی­روند.
متوفّی را در شب شنبه به خاک نمی­سپارند و معتقدند که عذاب قبر زیاد می­ شود و شگون ندارد.
برکت روز شنبه، برکت تمام روزهای هفته است.
روز شنبه برای هر کاری سبک است، تا پنجشنبه به همان منوال پیش می­رود، خوب یا بد.
مقاله - پروژه
چار چار چار، چهارشنبه تخم چَشُم، پنجشنبه
جمعه که عیُدم هُنده وای به روز شنبه
۵-۲-۴-۳ بستن دَم جانوران گزنده
برای بستن دَم جانوران گزنده، شب­های جمعه بیرون از خانه می­ایستند و این جملات را می­خوانند:
الله و روح و رحمان بستم زبان ختمان[۶۳]
تا نزند مسلمان یاسین جمله قرآن
بستم که بسته باشی چون میخ خفته باشی
چون سنگ افتاده باشی به حق نور مصطفی دم نتکین تا پس صوا[۶۴]
بعد از خواندن این جملات، دست­های خود را محکم به هم می­زنند و معتقدند که تا هر جا صدای دست آن­ها برود، جانوران گزنده از نیش زدن و گزیدن ناتوانند.
۵-۲-۴-۴ پریدنِ پلک
اگر چشم کسی بزند یا به اصطلاح پلکش بپرد، برگ سبز یا چوب کبریت روی آن می­گذارند و می­گویند: «اگر خیری بزن، ‌اگر شرّی بخواب».
- اگر چشم چپ بزند، مرده تو را یاد می­ کند و اگر چشم راست بزند، زنده از تو یاد می­ کند.
۵-۲-۴-۵ پرندگان
-اگر پرنده موزیری[۶۵] به صورت جُفت جایی بیاید (اگر قبل از بهار باشد) می­گویند، سال خوب و پر برکتی پیش رو است ولی اگر به صورت تک بیاید می­گویند، خشکسالی می­ شود.
- اگر بلبل بخواند خوش خبر است و خبر خوشی می­آورند. به بلبل می­گویند:
کپُتْ حلوا بخوی، نون و پیا بخوی. خبرُت خیر، خبُرت خیر
معنی: دهانت حلوا بخورد، نان و پیاز بخورد. خبرت خیر باشد، خبرت خیر باشد.
۵-۲-۴-۶ پیرزن نوروزی
در زمان­های قدیم، شب عید نوروز اهالی در منزل خویش تشتی را پر از رنگ سبز کرده و با آن تمام وسایل منزل که به نوعی جلوی دید بود را به رنگ سبز تزئین می­کردند. حتی بال­های مرغ و خروس، شاخ گوسفند و اگر شاخ نداشت گوش­های آن، آسیاب دستی، گهواره نوزاد، وسایل نان پزی، درب خانه­ها و خلاصه هر وسیله­ای که در خانه وجود داشت را سبز می­کردند و می­گفتند : «پیرزن نوروزی، دست بکش». اهالی بر این باور بودند که پیرزن نوروزی به خانه آن­ها آمده و روی وسایل دست می­کشد و این لمس وسایل خیر و برکت را در سال جدید به خانه می ­آورد.
۵-۲-۴-۷ جن
در نخلستان روستای هرمود که به آن «مُدُن» می­گویند، چشمه­ای قدیمی وجود دارد که دور آن را حوضچه­ای درست کرده و کانال­کشی کرده ­اند و اهالی به آن «بُخین» می­گویند. در قدیم اکثر آب مورد استفاده مردم از این چشمه بوده است، چه جهت شست و شو و یا آبیاری نخلستان و مزرعه­ها. اهالی به اتفاق می­گویند: آن­جا جن وجود داشته و بارها مردم جن را در آن­جا دیده­اند. مخصوصاً شب کسی زیاد جرأت نمی­کرده به آن­جا نزدیک شود. درخت کناری نیز در نخلستان مُدُن وجود دارد که می­گویند جن دارد و خیلی­ها وجود جن را آن­جا احساس کرده ­اند.
۵-۲-۴-۸ چادر
اگر زنی چادر وارونه بپوشد، می­گویند: «شوهرش دزدی می­ کند» و بعضی بر این باورند، اگر زنی با چادر وارونه بیرون برود می­گویند: «هر مردی از جلویش در بیاید،‌آن مرد داماد می­ شود».
۵-۲-۴-۹ چشم زخم (چَش­سوری)
اگر کسی را چشم بزنند، به شخصی که چشمش شور است می­گویند که آب دهانش را به او بزند یا این­که مقداری از خاک پایش را برداشته، با کمی آب خیس می­ کنند و به بدن شخص می­کشند تا تأثیر آن خنثی شود.
هنگام رد شدن از کنار کسی که چشمش شور است، صلوات می­فرستند تا اثر نکند.
اگر کسی را چشم بزنند؛ یا تکه­ای لباس و یا نخ سیاه و سفیدی را پیش ملاّ یا سیّدی می­برند و نظربر کند.
اهالی معتقدند گفتن عبارت «ماشاالله» چشم زخم را باطل و اثر آن را خنثی می­ کند.
۵-۲-۴-۱۰ حاملگی و زایمان
- زن حامله صبح زود باید چیزی بخورد و اگر نخورد خوره جایی از بدن بچه را می­خورد و ناقص می­ شود.
- اگر زن حامله دلش چیزی بخواهد بخورد اما به او ندهند، می­گویند: «چشم بچه اش چپ می­ شود».

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:30:00 ب.ظ ]