بوستان آمیزه ای است از اخلاق و سیاست مردان و حکمت عملی و دستور های زندگی ، اغلب مطالب در قالب حکایت و از زبان شخصیت های داستان ها و به صورت گفت و شنید بیان شده است . بدین سان شاعر در بوستان دنیایی می آفریند مطابق آرزو نه مطابق واقعیت همه چیز و همه کس در بوستان رنگ آرمانی دارد . شاعر حقیقت و فضیلت را پیش روی مردم عصر می نهد یا شاید یافته شوند کسانی که از واقعیت حقیر عصر که در آن انسانیت ذلیل شده و شرافت جای به رذالت داده است ، به سوی آن حقیقت و فضیلت اگر نه خیز بردارند ، کشش و حرکتی در خود به سوی آن باز یابند ( انوری ، 1371 : 2 )
مطالب اخلاقی و ملاحظه های اجتماعی ، پندها و دستور العمل های زندگانی و خلاصه آنچه بوستان را از حیث معنی بلند و گرانمایه می کند ، شاید خیلی ابتکار نباشد و گویندگان دیگر باشند ولی سبک فصیح و بلیغ سعدی بر آنها لباس براندازه ای پوشانیده است در هیچ یک از استادان پیشن جلوه نمی کند . بوستان از حیث مطلب پرمایع ترین آثار سعدی است . در خلال آن بلندی مقصد ، استواری فکر ، نشر فضائل روحی و اجتماعی و بالجمله روح بزرگوار وی هویدا می شود .(دشتی ، بی تا: 287)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
موضوعات اخلاقی و اجتماعی بوستان در ده باب با نظمی سنجیده ، طبقه بندی شده است .
باب اول ، عدالت که سیر اصیل زبردستان و صاحبدلان ولایت است : گفتگو میکند و تدبیر مملکت و رزانت رای شاهان را یاری نماید و تکیه گاه همه پیکره آن بر كلاهداری خلق و پاسداری فرمان خلق است .
باب دوم ، به احسان که عالی ترین و کاملترین جلوه انسانیت است ، اختصاص یافته و شیخ بازنموده است که چگونه می توان سیاست را بر احسان متکی و نشان میدهد که فریب کاری و ریاورزی در ماکیاول در کتاب امیر به آن توصیه نموده بلکی فاقد ارزش است .
باب سوم ، به عشق و شوری و مستی اختصاص یافته و استاد غزل ، سعدی که خود سر هست، باده شوق و محبت است ، خواسته دانه عشق را در جهان انسانیت بیفشاند و کارآموزان سخن خود را ، از عشق خلق به عشق خالق رساند .
باب چهارم و پنجم ، به تربیت ، به تواضع و تسلیم و قناعت که رکن رکین عرفان عملی است ، مخصوص شده و باب هفتم درباره تربیت که اساس انسان پروری است گفتگو کرده است . در نصیحه الملوک غزالی نیز خلال دو باب بحث درباره خرد و بیان حکمت های حکیمان است و باب هفتم گلستان هم عنوان « تربیت » دارد . نتیجه تربیت درست ، حق شناسی و شناختن قدر عافیت و در گذشتن از خطاها و در فرجام کار ، پیوستن به مبدا هستی است . « قال النبی : اول العلم معرفه الجبار و آخر العلم تفویض الامرالیه » استاد اجل سعدی شیراز هم باب هشتم بوستان را به شکر بر عافیت پرداخته و در باب نهم دست به پوزش به درگاه حق برافراشته و در همین باب که خاتمیت کتاب است ، همه هستی خود را یکسر از خدا شناخته و به حق ، توفیق خدمت را تنها از منت و احسان الهی دانسته است.
نگاهی به اندیشه های اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی
سعدی شیرازی، بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره کننده خویش روشن ساخت و آن روشنی چنان بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند. زبان فصیح او زبان دل، و عشق و محبت او خود نشانه تمام عیاری است از «آدمیت » به همان معنی که خود بیان کرده است.
درین مقام سخن گفتن از ترجمه احوال، مسافرتها، تحصیلات و حوادث ایام و هنر سعدی در پروراندن نثر مسجع زیبا و اشعار دلپذیر سهل و ممتنع و پند و اندرزهای دلنشین شاعر را به وقتی دیگر می گذاریم و تنها از سجایای اخلاقی شاعر، به کوتاهی، یاد می کنیم که چکیده و حاصل عمر پربار اوست.
از احوال و شرح زندگانی او چندان اطلاعاتی در دست نیست چرا که بدبختانه ایرانیان در ثبت احوال ابناء نوع خود مسامحه و سهل انگاری ورزیده اند چنان که کمتر کسی از بزرگان ما جزئیات زندگانیش معلوم است و درباره شیخ سعدی مسامحه بجایی رسیده که حتی نام او هم بدرستی ضبط نگردیده است.
این که از احوال شیخ سعدی اظهار بی خبری می کنیم از آن رو نیست که درباره وی سخن نگفته و حکایاتی نقل نکرده باشند، نگارش بسیار اما تحقیق کم بوده است و باید تصدیق کرد که خود شیخ بزرگوار نیز در گمراه ساختن مردم درباره خویش اهتمام ورزیده، زیرا که برای پروردن نکات حکمی و اخلاقی که در خاطر داشته است حکایاتی ساخته و وقایعی نقل کرده و شخص خود را در آن وقایع دخیل نموده و از این حکایات فقط تمثیل را در نظر داشته است نه واقعیت را.
از جمله سجایای اخلاقی سعدی که آن را در کمتر شاعر و نویسنده ای می توان یافت، شهامت او در بیان حقایق و لحن عتاب آمیزش در برابر حاکمان و قدرتمندان زمان و دنیاداران از خدا بی خبر و زاهد نماهای بی بصر است. هر چند در میان آثار او قصایدی که به سنت شاعران ستایشگر سروده شده است، اندک نیست، اما تفاوت این مدایح با سایر آثار مشابه در این است که سعدی به رغم دیگر گویندگان مداح متملق، بجای چاپلوسی و مبالغه در اوصاف ممدوح، غالبا به عنوان ناصحی دلسوز و بیم دهنده، صاحبان زر و زور و تزویر را به بی ثباتی دنیا و زوال پذیری قدرتهای مادی و بدفرجامی ستمگران متوجه می کند و با تازیانه هوشیاری بخش ملامت و نصیحت، به تادیب ممدوحان خویش می پردازد و به دینداری و خداپرستی و عدالت و نیکوکاری دعوتشان می کند.
ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ سعدی به مبانی دینی از قصاید غرا در توحید و اشعاری که در بزرگداشت نبی اکرم صلی الله علیه وآله سروده است، بروشنی پیداست.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
او در عالم عشق ورزی به «عشق محمد و آل محمد» بسنده می کند . سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمدصلی الله علیه وآله بس است و آل محمدصلی الله علیه وآله (سعدی ،1340 : 694)
عکس در مورد عشق ورزی
نیل به رستگاری و صفا را در پیروی از طریق پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می داند، چنان که گفته است:
مپندار سعدی که راه صفا توان رفت جز از پی مصطفا
(همان، 310)
سعدی به خلق جهان که همه یکسره نهال خدایند، مهر می ورزد. او مبشر صلح و بشردوستی است. در چشم انداز جهان آرمانی او، بنی آدم اعضای یک پیکر و در آفرینش از یک گوهرند و چون کرامت انسانی و آزادی او در نظرش اهمیت فراوان دارد، غایت آرزویش تفاهم میان ملتها و از بین رفتن خصومتها و کدورتها است و در این عرصه با احساس مسؤولیت و غمخواری نسبت به ناتوانان، خطاب به مصلحان و خیراندیشان، چنین سفارش می کند:
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
(سعدی، 1379: 97)
صرف نظر از مقام والای سعدی در هنر شاعری و نویسندگی که «حد همین است سخنرانی و زیبایی را» اندیشه های بلند و عواطف لطیف و انسانی این متفکر بزرگ، آن اندازه در قلمرو زبان و ادبیات فارسی و آثار شاعران ایرانی و غیر ایرانی نفوذ کرده است که نام وی را در زمره درخشان ترین چهره های ادبی جهان ثبت نموده و روشنایی های آثارش را چراغی فرا راه نسل های آینده قرار داده است.
تفسیر زندگی یا رمز و رازهایی از حکمت عملی سعدی
از دیگر مزایای معنوی شعر کهن فارسی، وفور نصایح اخلاقی و رهنمودهای ارزشمندی است که در زمینه حکمت عملی و وظائف فردی و اجتماعی انسان توسط شاعرانی چون سعدی ارائه گردیده و راه و رسم زندگی شرافتمندانه، در خلال مواعظی که خود عصاره ای از تعلیمات عالیه اسلامی است، تفسیر و توجیه شده است.
در اغلب اشعار سعدی، تفسیر زندگی هدفدار و تبیین و ظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی انسانی و موضوعاتی چون; احسان به پدر و مادر، صله رحم، احترام به معلم، اکرام میهمان، شفقت به یتیم و اسیر و فقیر، آداب سخن گفتن، تربیت فرزند، فواید پرهیزگاری و پاکدامنی، ایثار و بخشندگی، حق شناسی، فروتنی، شکیبایی، وفاداری، امیدواری، رازداری، پاکیزگی، نظم و ترتیب در امور، اعراض از لغوگویی و عیب جویی و غیبت و آزمندی و غرور و حسادت و… به کرات دیده می شوند.
با نگاهی به درون مایه اغلب اشعار و حکایات سعدی معلوم می شود که وی علاوه بر، داشتن طبعی خلاق وبرخورداری از قدرت سخنوری و شاعری،خردمندی فرزانه ومعلمی راه شناس وآگاه از رمز وراز های هستی بوده وبه سهم خود کوشیده است تا اسرار حیات متعالی وهدفدار انسان را به صورت لطیف ترین تعبیراتتفسیر کند و فراز و نشیب های راه زندگی را ضمن دستور العمل های متداول در زبان فارسی در آمده است.(سعدی،1340:54)
در شعر نغز سعدی،جز از موضوعاتی که تاکنون بر شمردیم از ارزشهای معنوی دیگر،هر چه که مقدس و والاست و از دیدگاه اسلامی در زمره جنود عقل محسوب می شود ستایش شده و هر چیز ناپسند و فرو مایه که جزءجنود جهل به شمار می رود،نکوهش و تقبیح گردیده است.(همان:57)
فصل سوم
اخلاق در بوستان
اخلاق در عرصه ی روابط انسانی
برقراری عدالت :
« بهترین حّد ، حد عدالت است نه فقر اصلاح کننده م یتواند باشد و نه ثروت . بلکه حالت میانه ، حالت اعتدالی مطلوب است »
الا تا نپیچی سر از عدل و رای که مردم ز دستت نپیچند پای
( سعدی، 1320: 43)
به عدل و کرم سال ها ملک داند برفت و نیکو نامـــی بمــــاند
( همان:54)
تواضع و فروتنی:
آنان بر حسب تکلیفی که نسبت به خدا او وظیفه ای نیست به خلق دارند ، پای از دایره جوانمردی و کرم آنسوی تر نمی گذارند ناسپاسی حق و ناشناسان ، آن ها را از استمرار جوانمردی و کرم باز نمی دارد .
یکی در بیابان ســگی تشنه یــــافت بــدون از رمـــــق در حیـــاتش نیــافت
کله دَلو کرد آن پسندیده کـــــیش چو حبل اندر آن بـــست دیتــار خویـش
به خدمـــت میان بست و بازو گشاد ســــگ نـــــاتـوان را دمــــی آب داد
(در آرزوی خوبی و زیبایی)
تواضع سعدی به انسانها توصیه می کند که ای انسان ، تو که از خاکی و سرشتت نیز از خاک است پس چرا حریص هستی و در جهان سرکشی وا می کنی ؛همچون آتش موجب آزار مباش چرا که در پایان زندگی به درون خاک می روی که از او بوجود آمدی ،پس تواضع و فروتنی را پیشه ی کار خود قرار ده ،و مانند خاک بدان خود را هیچ منزلت و ارزشی ندارد،آتش حرص و طمع جان با ارزش انسان را بی منزلت و بی مقدار می سازد ؛اگرانسان قدر و منزلت خود را بشناسند و در مقابل دیگران متواضع باشد و همیشه فروتن باشد مورد احترام است .
سعدی به شبیهان و استعارات بسیار زیبایی درباره ی تواضع و فروتنی است به قطره ی بارانی اشاره دارد که وقتی از ابر می چکد در ابتدا مغرور است اما وقتی پهنا و بزرگی دریا را می بینید از رفتار و افکار خود پشیمان می شود خود را در برابر چنین دریای پهناوری حقیر و پست می داند و همین تواضع و فروتنی عاملی برایش می شود که صدف در کنارش بوجود آید . و آسمان به او چنان منزلتی داد که نامش مروارید شد . و این از آنجاست که قطره ی باران خود را در مقابل قدرت خداوند هیچ دانست.
و سعدی درباره ی تواضع و فروتنی همچون درخت پر ثمر و میوه داری است که هر چه ثمر و میوه ی بسیاری دارد شاخه و برگ های خمیده ای دارد که بر روی زمین هستند .
ز خــاک آفـــریدت خــدواند پــاک پس ای بنده افتادگی کن چــون خاک
حــریص و جهانسوزو سرکش مبـاش ز خــــاک آفـــری
دندت آتش مبــاش
یکـــی قطره بــــاران ز ابـری چکید خجــل شد چـــو پهنای دریـــا بدید
کــه جایی کـــه دریاست من کیستم ؟ گــر او هست حقــا کــه مـــن نیستم
چــو خــود را بچشم حقارت بــدید صـــدف در کنــــارش بجـان پرورید
سپهــرش بجــــایی رســـانید کــار کــه شد نامــــور لـؤلــؤ شــــاهوار
بلنـــدی از آن یـــافت کو پست شد در نیستی کـــو فت تـــا هست شــد
تـــواضع کنــد هوشمند گــــــزین نهــد شــاخ پــر میـوه سر بــر زمین
(سعدی،1320: 321 )
سعدی در پایان درباره ی تواضع توصیه می کند که ای انسان اگر می خواهی به مقام برسی به انسانها لطف کن ؛ انسان زمانی عزیز می شود که خود را بزرگ نشمرد و مغرور به مال و ثروت و مقام نباشد ،انسان بزرگواری که خود را حقیر و کوچک بداند در دنیا و آخرت بزرگی می بیند . در دنیای که همه ی هستی اش از خاک است و مردمان آن نیز از خاکند پس چرا انسان نباید همچون خاک بی مقدار باشد .
سعدی می گوید :هرگاه بر مزار من گذرت افتاد از عزیزان خویش نیز یادی کن ، بدان که سعدی از خاک شدن و به درون آن رفتن را هیچ غمی نیست ، چرا که در زندگیش خاکی بیش نبود . با همه بیچارگی و فروتنی تن به خاک داد و همچو بادی برگرد جهان بود . و همین خاک او را همچون بادی به سراسر جهان شناخت ؛ و این نتیجه ی رفتار و کردار حقیر و متواضع اوست .
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:51:00 ق.ظ ]