۳-۶-۶- فارق حق و باطل
از آنجا که سخن خدا نور است و روشنی دارد، حق را از باطل جدا میکند «و انزل الفرقان» و خداوند فرقان فرستاد، [فرقان یعنی جدا کنندهی حق از باطل] سخنی میتواند مردم را هدایت کند که حق و باطل را از هم جدا سازد؛ سخنی که حق را از باطل جدا کند، میتواند همهی مردم دنیا را مورد خطاب قرار دهد و آنان را از عذاب الهی بترساند.
۳-۶-۷- نیکو و شایسته
الگوی مبلغ در قلم و سخن قرآن کریم است. زیرا که خداوند برای هدایت مردم نیکوترین سخن را فرستاده. در سوره زمر آیه ۴ میفرماید:
«اللَّهُ نزَّلَ أحْسَنَ الْحَدیث»
رسول گرامیش نیز، با چنین شیوهای مردم را به سوی او میخواند. در سوره نحل آیه ۱۲۵:
«ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ»
«ای رسول! مردم را با دلیل محکم و پند و اندرز نیکو به سوی پروردگار دعوت کن»
بندگان صالح خداوند نیز نیکوترین سخن را بر زبان جاری میسازد.
مبلّغ باید این گونه در راه تبلیغش سخن بگوید که دستور قرآن است.
«وقولوا للنّاس حَسَناً»
«با مردم با زبان خوش سخن بگویید»
حتی در هنگام مجادله با دشمن نیز باید از بکار بردن کلمات زشت و ناپسند دوری نمود. در سوره مبارک نحل آیه ۱۲۵ میفرماید:
«وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»
«ای رسول! با ایشان، با سخنانی نیکو مجادله کن»
سخن مبلغ باید مؤدبانه، دوستانه، مستدل، و خالی از فریاد و جنجال باشد. چرا که سخنان زشت و ناپسند و دشنام به کفّار سبب میشود که آنان نیز به مقدسات اسلام توهین کنند و دشنام دهند.
از نکات مهم سخن، انتخاب الفاظ و جملات مناسب و زیباست تا گوشها را از شنیدن بیرغبت نکند و فهمها را به سختی نیندازد که بنا به فرمایش حضرت علی (ع) این صفت بهترین کلام است.
«أحسَن الکَلام لا تمجّه الاذن ولا یتعب فهمه الافهام»[۱۳۹]
باید از بکار بردن کلمات دوپهلو که ممکن است معانی بدی از آنها برداشت شود، خودداری کرد زیرا ممکن است اینگونه کلمات، وسیلهای در دست دشمنان قرار گیرد و جامعهی اسلامی را به استهزا گیرند.
در صدر اسلام مسلمانان از پیامبر (ص) میخواستند که هنگام سخن گفتن به آنان نظر کند و آنان را مورد توجه قرار دهد، اما برای این درخواست از کلمهای استفاده میکردند که یهودیان مدینه آن را به معنای دیگر رفته و مسلمانان را مسخره میکردند؛ که آیه آمده در سوره بقره آیه ۱۰۴:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا»
«ای اهل ایمان (به رسول خدا) «راعنا» نگویید بلکه بگویید به ما نظر کن»
«راعنا» از ماده [مراعات] یعنی ما را رعایت کن، اما در زبان عبری که زبان یهودیان است، یعنی ما را احمق کن، لذا قرآن کریم مسلمانان را از گفتن آن نهی کرده است.[۱۴۰]
خوب سخن گفتن یکی از راه های وصول به نیکی است.
رسول خدا (ص) میفرمایند: «سه چیز از اسباب نیکوکاری است: سخاوت نفس، گفتار نیکو و …»[۱۴۱]
خوب و نیکو سخن گفتن اختصاص به افراد سرشناس و ثروتمند ندارد بلکه با فقرا و یتیمان نیز باید به نیکی سخن گفت و هیچ فرقی بین بندگان خدا نیست.
خداوند متعال میفرماید: هنگامی که در جلسهی تقسیم ارث، خویشاوندان فقیر و یتیمانی که به خاطر وجود خویشاوندان نزدیکتر ارث نمیبرند، حضور داشتند چیزی به آنان ببخشید و با آنان به طرز شایسته سخن بگویید و با این سخن، دل آنان را به دست آورید.
«وَ قُولُوا الهم قُولاً مَعرُوفاً»
۳-۶-۸- مستدل و منطقی
قرآن کریم در آیات مختلف، از مخالفان خود دلیل میخواهد:
«قُل هاتُوا بُرهَانَکُم اِن کُنتُم صادِقینَ»
«ای پیامبر! بگو، اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید»
برهان طلبی اسلام، نشان دهندهی اهمیت آن است و استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف، برای مسایل گوناگون در آیات شریف قرآن، فراوان به چشم میخورد به طوری که پیامبر (ص) میفرماید: من هر چه از خدا میگویم همراه با بینه و برهان است؛ «قُلْ إِنِّی عَلَى بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّی»[۱۴۲]
قرآن از مؤمنان میخواهد که سخنانشان محکم و استوار باشد [قُولُوا قُولَاً سَدیداً]
این نکته برای مبلغ اهمیت بیشتری دارد که سخنان وی باید همچون یک سد محکمی جلو امواج فساد و باطل را بگیرد. باید آن چنان قرآنی باشد که اگر اعتراض کردند و گفتند: سخنانش بی اساس است «ام یَقُولُونَ افتَراه»، در جوابشان بگوید: اگر راست میگویید از هر کس که میخواهید کمک بگیرید و یک سوره مثل آن بیاورید.
مبلّغ هیچ گاه نباید ازموضع ضعف سخن بگوید. بلکه باید به صراحت تمام با کفار اتمام حجت کند؛ آری، مبلغ، در استحکام سخن باید به ابراهیم پیامبر (ع) اقتدا کند که در مجادله با نمرود که به خاطر حکومتش مغرور شده بود و ادعای خدایی با سخنی محکم پاسخ او را داد و سبب بهت و حیرت او شد و او را به سکوت کشاند.
در سوره بقره آیه ۲۵۸ میفرماید:
«قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ»
«نمرود پرسید خدای تو کیست؟ ابراهیم (ع) فرمود: کسی که زنده میکند و میمیراند، یکی را کُشت و دیگری را آزاد کرد. ابراهیم (ع) فرمود: خدای من خورشید را از مشرق میآورد پس تو آن را از مغرب بیاور، نمرود (از این سخن) مبهوت و متحیر شد»
اگر سخن انسان خدایی باشد، با نام خدا شروع شود، به سوی خدا هدایت کند و از وحی سرچشمه بگیرد، هیچ کوهی هر قدر رفیع، تاب مقاومت در برابر آن ندارد.
«لَوْ أنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدّعاً مِنْ خَشیهِ اللهِ»
۳-۶-۹- حساب شده و سنجیده
قلم و سخن باید حساب شه و به دور از هر گونه نقص و کجی باشد.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا»[۱۴۳]
«ستایش و سپاس مخصوص خدایی است که بر بنده خود کتاب را نازل کرد و در آن هیچ کجی و نقص قرار نداد»
باید توجه داشت که سخن گفتن از روی بیاطلاعی و حساب نشده به شخصیت انسان لطمه میزند.
عبیده بن زبیر، برادر «عبدالله بن زبیر» از طرف او فرماندار مدینه بود. روزی در بین یکی از خطبههای خود گفت: دیدی که خداوند برای شتری که قیمت آن پنج درهم بود با قوم صالح چه کرد و چگونه آنان را معذب ساخت؟ مقصودش از شتر، معجزه حضرت صالح (ع) بود که خداوند آن را در قرآن «ناقه الله» خوانده و مردم آن را پی کرده و کشتند.
عبیده بین زبیر این معجزه الهی را در منبر به پنج درهم قیمت گذاری کرد و آن را ناچیز شمرد. همین امر موجب انکار شنوندگان و اعتراض آنان شد و به او لقب «مقوّم الناقه» یعنی «شتر قیمت کن» دادند. این لقب زبانزد عموم مردم مدینه شد و آن قدر در مجالس تکرار شد که سبب مسخره شدن فرماندار و عزل او شد.[۱۴۴]
۳-۶-۱۰- مایهی رشد و کمال
سخن مبلغ باید سبب رشد انسانها شده و آنان را به کمال خود نزدیکتر سازد همانگونه که قرآن، مردم را به خیر و صلاح هدایت میکند و رشد دهنده است؛
«یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا»[۱۴۵]
این قرآن، خلق را به راه خیر و صلاح هدایت میکند، بدین سبب ما به آن ایمان آورده و دیگر هرگز به خدای خود مشرک نخواهیم شد.
حضرت موسی (ع) همراهی با خضر (ع) را برای رسیدن به علم و دانش و رشد و صلاح، طلب میکند. البته هر علم و دانش و آموزشی ارزش ندارد. در دعا میخوانیم:
«اللّهم انّی اعُوذبک مِن عِلم لایَنفَع»
«خداوندا از علم بیفایده به تو پناه میبرم»
مبلّغ باید ببیند که آیا تبلیغ او به مردم رشد میدهد و آنان را عوض میکند یا نه، وگرنه پر کردن ذهن مردم از اطلاعات، بدون رشد انسانی چندان مهم نیست[۱۴۶].
۳-۶-۱۱- بشارت و تشویق
همانگونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت برحذر میدارد مبلّغ نیز باید اینگونه باشد. او باید انسان پاک و صالح را بشارت دهد و انسان بدکار را از عذاب الهی بترساند.
قرآن کریم برای دعوت مردم به انفاق چنین بشارتهایی به آنها میدهد:
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّئَهُ حَبَّهٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»[۱۴۷]
«کسانی که داراییهای خود را در راه خدا میبخشند این اموال همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشهای یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس که بخواهد دو یا چند برابر میکند»
و در جای دیگر برای ترغیب مردم به عمل صالح و اقامه نماز، چنین میفرماید[۱۴۸]:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»[۱۴۹]
«کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند و نماز به پا داشتند و زکات دادند پاداششان نزد پروردگارشان است، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میشوند»
سرودی که در ارتشهای دنیا خوانده میشود و نوعی کلام است به خاطر توجه هر روز نظامیان به ارزش دفاع از وطن و تشویق آنان است. تشویق هم باید زبانی باشد و هم عملی. روزی پیامبر اکرم (ص) وارد مسجد شدند و گروهی را در حال عبادت و گروه دیگری را در حال گفتگوی علمی دیدند. ضمن تشویق زبانی از هر دو گروه در جمع آنان که بحث علمی میکردند، نشستند که تشویق علمی آنان نیز بود.
۳-۶-۱۲- جامع و متنوع
سخن باید جامع باشد که نمونهای از این جامعیت را در بیان لقمان به پسرش میبینیم. آنجا که میگوید:
«یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَاأَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْعَزْمِ الْأُمُورِوَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا»[۱۵۰]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:54:00 ب.ظ ]