بررسی رابطه تعاملی جامعه و مدرسه در برنامه درسی دوره متوسطه از دیدگاه صاحب نظران و تجارب بین الملل- قسمت ۲۱ | ... | |
نقش آموزش و پرورش در حال حاضر مسلم است که نظام های آموزش و پرورش اغلب در جاودانی سازی اختلافات و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، نقش دارند؛ همانطور که توسط الگوهای دسترسی غیرمنصفانه به آموزش رسمی بر اساس ترکیبی از عوامل مربوط به جنسیت، سطح درآمد، مسکن و وضعیت بلوغ، نشان داده می شود. این بی عدالتی ها از منابع مهم محرومیت اجتماعی هستند و ممکن است که به عنوان «بخشی از یک شبکه ی پیچیده از نقض حقوق انسانی» در نظر گرفته شود. بعلاوه، ورای محرومیت آموزشی و دسترسی غیرمنصفانه به آموزش و تعلیم، مضمون برنامه ریزی درسی رسمی هم می تواند در ابقا و بازتولید کلیشه ها و تبعیض ها نسبت به گروه های اقلیت خاصی از طریق زبان های آموزش بکاررفته (یا هنوز به کار نرفته)، آموزش تاریخ و جغرافیا، آموزش شهروندی و غیره، کمک کند. به همین نحو، درحالی که ممکن است مضمون و عواقب برنامه ریزی نشده مدرسه رفتن به عنوان عامل تسریع کننده در از کار افتادن انسجام اجتماعی عمل کند، آموزش رسمی نیز نقش مهمی در تقویت یا بازسازی ساختاراجتماعی از طریق شمول اجتماعی فزاینده، دارد . یعنی محتوای برنامه درسی هم می تواند باعث تشدید نابرابریهای اجتماعی شود و هم می تواند با تاکید بر هم افزایی و ایجاد همبستگی در ساختار جامعه باعث تقویت انسجام اجتماعی شود.
اصلاحات آموزشی در زمینه های تحول سریع سیاسی و اقتصادی
این تکلیف دشوارِ انطباق مضمون، روش ها و ساختارهای تحصیل، با تحولاتی در فرهنگ آموزشی به دلیل تقویت انسجام اجتماعی، بوسیله پیامدهای تحول اساسی اقتصادی و سیاسی آمیخته می شود. دامنه چالشهای آموزشی شامل جذب جوانان ترک تحصیل کرده و حفظ آنها در مدارس، فراهم کردن یادگیری شخصیتری برای آنها یا پاسخی برای افزایش تعداد بچه های موجود در “مؤسسات مراقبت اجتماعی” است. در حقیقت، مسائلی مثل فردگرایی و همبستگی، و رقابت و همکاری، فشارهای موجود در جوامع در حال تحول هستندکه معمولا به صورت اساسی و ناگهانی در مقابل هم قرار دارند. چنین چالشهای اجتماعی-اقتصادی و اخلاقی، بر حساسیت های فرهنگی موجود بیش از استفاده از تعدادی از زبانها در هنگام تحصیل یا انزوای نسبی اقلیت مدارس ملی که در تعدادی از کشورهای مطرح شده، معمول است ؛ و بعلاوه بر چالش های تحصیل عمومی به عنوان پاسخی برای افرادی که دارای احتیاجات خاص یادگیری، هستند می افزاید.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
نیاز به تحول الگوها این موضوع، تا اندازهای، آن چیزی است که اخیراً توسط وزیران آموزش و پرورش در کنفرانس بین المللی آموزش (ژنو، ۸-۵ سپتامبر ۲۰۰۱)، به عنوان “تحول الگو”ی ضروری به آن اشاره شده است: بدین معنا که تحولی در تمرکز بر یادگیری بجای تمرکز بر آموزش، و در برنامه درسی مبتنی بر رقابت به جای برنامه ی مبتنی بر موضوع، انجام شود که دانش را با پیشرفت ویژگی های شخصی و مهارت های اجتماعی ترکیب می کند.نیاز به تحول الگوها به این امر اشاره دارد که آنچه در حال حاضر باید کانون توجه برنامههادرسی قرار بگیرد استعدادها و پرورش ویژگیهای شخصی دانش آموزان است بهگونهای که بتوانند همگام با تحولات جامعه خویش حرکت کنند و آگاه باشند در هر برههای از زمان که نیاز داشته باشند می توانند یاد بگیرند و باید نیازهای خود را با اطلاعات و مهارتهای جدید همواره تامین کنند.(همان، ۲۰۰۲)
اصلاح برنامه ریزی درسی و مهارت های زندگی تجدید نظر در به روز رسانی برنامه های درسی توسط آمیختن دانش، مهارت ها و گرایش های جدید، یک روش مهم است که در آن فراهم کردن آموزش و پرورش ممکن است به تقویت شمول اجتماعی بیشتر، تطبیق داده شود. توجه فزاینده بر ناحیه ی عمومی برنامه ریزی درسی مهارت های زندگی، جلوهای از یک دیدگاه کنشگرایانه و پیشگیرانه است. در سطحی کوچک تر، مهارت های زندگی شامل مهارت های مربوط به ارتباط، تصمیمگیری، اندیشهی حیاتی، همدلی و تحمل فشارهاست. اینها مهارت هایی هستند که هنگامی که با اطلاعات و دانش خاصی ترکیب می شوند، قابل انتقال و عمومی میگردند، و ممکن است که در موقعیت های مختلفی مانند سلامت و رفاه عمومی (تغذیه و بهداشت، جلوگیری از سوء مصرف مواد و اچ آی وی و دیگر بیماری ها، هوشیاری ذهنی و غیره) و در یک همزیستی به دور از خشونت (برابری، احترام به گوناگونی، مدیریت و حل اختلافات) و بعلاوه در اشتغال (استقلال، انعطاف، انطباق، پویایی و خلاقیت) به کار برده شوند.(Curriculum change and social inclusion. 2002)
چهارچوب تعهدات خانواده در آموزش و پرورش محیط سیاسی امروزه، با تمرکزش بر نوآوری و پیامدهای آن در چالش وضع کنونی، راه را برای چارچوب بندی مجدد تعهدات خانواده در آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم، باز می کند. این محیط سیاسی دانش آموزان را در مرکز “یادگیری نسل بعدی” قرار می دهد. یادگیری نسل بعدی متناسب با نیازهای یادگیری فرد مجسم می شود.یعنی آن چه دولت برای نسل بعد لازم و ضروری می داند در واقع با نیازهای فرد متناسب دانسته می شود و دانش آموزان را برای کشف دانش و مهارتی در سطح جهانی آماده کرده و آنها را با هدایت تجربیات آموزشیشان مشغول می سازد. یک نمونه از این یادگیری نسل آینده، ابتکار در شهر نیویورک در منطقه اختراعات مدارس عمومی (I Zone) است، که با ۲۰۰ مدرسه در طی سه سال آینده کار خواهد کرد تا مدلهای نمونه ای طراحی کنند که مدارس را از رویکردی کلاس محور، به رویکردی دانش آموز محور برساند. چنین یادگیری شخصیای، تجربهی آموزش را توسط تمرکز بر سرعت دانش آموزان در یادگیری و اینکه چگونه بهتر یاد میگیرند، و درحالیکه تضمین می کنند که آنها شایستگیهای لازم را برای موفقیت در دانشگاه و محیط کاری بدست میآورند، مجزا میسازد. معلمان و والدین از ابزارهایی استفاده می کنند تا به دانش آموزان کمک کنند که یک برنامهی یادگیری را تهیه نمایند که تسلط شان را نشان خواهد داد. این رویکرد، آنچه را که یک روانشناس، کارول دوک[۲۹]، “رشد ساختار فکری” مینامد و به معنی یادگیری مستمر و فزاینده از هر تجربه است، رواج میدهد. افراد با رشد ساختار فکری شان، زندگیشان را مانند کاری در جریان میبینند که در هر مقطعی میتوانند آن را شکل دهند. موانع و چالش ها تبدیل به فرصت شده و تلاش و انعطاف باعث موفقیت میشوند. با مرتبط کردن تعهدات خانواده، به طور عمدی، به یادگیری و تحصیل، به عنوان یک رویکرد منظم، راه را برای یادگیری نسل آینده باز می کند. مدارس و جوامع، میتوانند سرمایه ی خانواده را جور کنند تا از یادگیری شخصی حمایت کرده و رشد ساختار فکری را به جریان بیاندازند. خانوادهها به حمایت مدارس و جوامع نیاز دارند تا به طور کامل متوجه شوند که مفهوم تحصیل کرده بودن در قرن بیست و یکم چیست.( Heather b. 2010p.4)
بررسی مفهوم “مشارکت ها” اپستین[۳۰] ، مشارکتها در خانه و مدرسه و جامعه را به عنوان رابطهای میان “سه زمینه اصلی که دانش آموزان در آن رشد و زندگی می کنند”، نشان میدهدکه در آن علائق مشترک در بچه ها و مسئولیتهایی برای آنها، تشخیص داده شده است. بعلاوه، فانکوسر[۳۱] و گونزالس[۳۲]اظهار می کنند که مشارکت موفق شامل همکاری متقابل و پایدار، حمایت و شرکت کارکنان مدرسه و خانوادهها در خانه و مدرسه ، در فعالیتها و تلاش هایی که تأثیری مثبت بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان در مدرسه میگذارد می شود. چون خانه، مدرسه و جامعه، محیطهای اصلی و مشترکی از تأثیر بر تحصیل و پیشرفت بچهها را ارائه می کنند، پژوهشگران و کاروران، از آنها به عنوان همکارانی که “با هم کار می کنند تا برنامهها و فرصتهای بهتری برای دانش آموزان ایجاد کنند”، درخواست همکاری می نمایند.(Goos, Lowrie & Jolly.2007)
نقش «جامعه» در روابط مدرسه-جامعه پژوهشگران اجتماعی-فرهنگی، «جامعه» را به شکل جامعهای از عمل و ممارست (جامعه ی کاربستی) معنی می کنند؛ یعنی گروهی از مردم مشغول انجام فعالیتی با اهداف و علائق مشترک؛ به دنبال این اهداف و علائق، آنها اقدامات مشترکی را به کار میبرند، با ابزار یا منابع مشابهی کار می کنند و از گفتار خاصی استفاده می کنند. جوامع، زمینهها و مفاهیم اجتماعی را درست هنگامی که افراد در کارهای اجتماعی شرکت می کنند، ایجاد می کنند. دانش، در انجام روابط اجتماعی و کارایی این جوامع، بصورت یکپارچه است. بعلاوه، فرایندهای یادگیری و عضویت در یک جامعه کاربستی، تفکیک ناپذیراند. چون یادگیری، با عضویت در جامعه اجین است، این موضوع به افراد اجازه میدهد تا به گروهی تعلق داشته و وضعیتشان را تطبیق دهند. چنانکه شرکت کنندگان عوض شوند، هویت و یادگیری آنها – رابطه با و در میان گروه – نیز تغییر می کند. بنابراین جوامع، قدرتمندترین محیطهای یادگیری را برای بچهها ایجاد کرده و با مشغولیت آنها در فعالیتهای اجتماعی با دیگران، امکانی برای پیشرفتشان بوجود میآورند.(همان، ۲۰۰۷)
یادگیری جامعه محور مدارس جامعه، رویکردی معمول را جهت ارتباط زندگی و یادگیری پیشنهاد می کنند. تعداد زیادی از اعضای مدارس و جامعه، در حال تطابق دادن دوره های درسی هستند – هم در طی روز مقرر مدرسه و هم بعد از آن – که به دانش آموزان اجازه میدهد تا در جوامع خودشان یاد بگیرند. این ارتباط میان اعضای مدارس و جامعه، یک عنصر اساسی در مدارس جامعه است، که به دانش آموزان راههای توسعه مهارت ها و دانش لازم برای موفقیت در بزرگسالی را ارائه می کند. هدف این دورهها این است که افراد جوان را بوسیله کنترل علاقه طبیعیشان به جاییکه زندگی و کار می کنند و بوسیله استفاده از جامعه خودشان به عنوان منبع یادگیری و عمل، کاملا” مشغول کند.
نتایج برنامه ریزی درسی مبتنی بر جامعه دانش آموزان، مهارت ها و درکشان را افزایش می دهند تا مسائل مهم اجتماعی را جستجو و کشف کنند، تصمیم بگیرند، همکاری کنند، و دانش تاریخیشان، سرزمینشان، و جامعهشان را بسازند. دانش و درک جامعه و محیط انسانی، هنگامی که دانش آموزان درباره موارد زیر مطالعه می کنند، افزایش مییابد:
ساماندهی افراد در گروهها؛ و حقوق، نقشها و مسئولیتهای افراد هنگامی که در گروهها تعامل می کنند اختصاص فرهنگ و میراث به هویت و پیامدها و ذات تعاملات اجتماعی تعامل افراد با محیطشان و راه هایی که بوسیله آن افراد مکان و محیط را نمایش داده و تفسیر می کنند ارتباطات میان افراد و وقایع، از طریق زمان و ادراک این روابط تخصیص و مدیریت منابع و شرکت در فعالیتهای اقتصادی آموزان، مهارت ها و گرایشهای اساسی خود را پرورش داده و خود را آماده می کنند تا در جامعه عضوی مؤثر و مسئول باشند.(IEA Curriculum – Human Society and Environment.2006.p2)
چرا ارتباطات جامعه محور مهم است هر مدرسهی محلیای، نه تنها باید به عنوان یک سازمان آموزشی، بلکه همچنین باید به عنوان یک مجموعهی غنی از منابع خاص که می تواند جهت تقویت اساس اقتصادی و اجتماعی کل جامعه استفاده گردد، نگریسته شود. ضمنا”، معلمان باید جامعه محلیشان را به شکلی فعال، قوی و مجهز ببینند. جوامع موفق در همهی اشکال و اندازه های مختلف، در همهی سطوح اقتصادی، شهری و روستایی، وجود دارند و مالک دارایی های فراوانی هستند و هنگامی که تجهیز و مرتبط شوند، زندگی اجتماعی را غنی و بانشاط می سازند. محیط جامعهای که یک مدرسه در آن واقع شده، مجموعههایی از پیچیدگیهای از پیش موجود دارد که متصدیان مدرسه باید آنها را هدایت کنند. اما هنگامی که روابط برقرار شده و مکرراً پرورش می یابند، این روابط احیای مدارس را بعد از برنامه ریزی درسی، امنیت دانش آموز، تعهد والدین، و پیشرفت دانش آموز، تقویت می کند. بین سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹، ری تامپسون[۳۳] روابط بسیاری را در جامعه Auburn Gresham آغاز کرد و ترویج داد که تأثیر مستقیمی بر موفقیت تحصیلی و گسترش سلامتی دانش آموزان داشته است. از طرف دیگر، او برای اعضای جامعه و سازمان ها پلی ایجاد کرد تا به شبکه ای که شامل کارکنان، معلمان، والدین و دانش آموزان می شود، مرتبط شوند. (chrzanowski. Rans& Thompson. 2005.p.6)
ارتباطاتی که از طریق جامعه به مدرسه سود می رساند مدارسی که نقشهای رابط میان فرهنگ مدرسهی شانو جامعه ایجاد می کنند، در چندین سطح، از ارتباطات برقرار شده سود می برند:
ارتباطاتی که از طریق مدرسه به جامعه سود می رساند سازمان های اجتماعی، ساکنین، و مشاغل، از روابط مستحکم با مدارسی که نهایتاً کل جامعه را پشتیبانی می کند، سود میبرند:
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:33:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |