در این بخش توضیح مختصری درباره تئوری تنظیم سطح و نحوه حل معادله همیلتون-ژاکوبی به کمک روش تفاضل محدود داده شد. در ادامه توضیح خواهیم داد که چگونه میتوانیم از این روش جهت حل مساله پراکندگی معکوس استفاده کنیم. تنها درجه آزادی در معادله-همیلتون ژاکوبی که با گذشت زمان باعث تغییر شکل حدس اولیه (شرایط اولیه) می شود، یا همان سرعت تغییر شکل جسم است. بنابراین را باید به گونه ای تعیین کنیم که به مرور و با حل مکرر معادله همیلتون-ژاکوبی و استخراج سطح صفر تابع تنظیم سطح به جواب مورد نظر که تعیین شکل و موقعیت جسم است برسیم. به عبارت دیگر پراکندگی معکوس به روش تنظیم سطح از دسته حالات کیفی (تعیین شکل و موقعیت جسم) است. هرچند که اخیراً از این تئوری در راستای استخراج مشخصات فیزیکی و جنس اجسام دوبعدی استفاده شده است. بکارگیری روش تنظیم سطح در این راستا باتوجه به ویژگیهای خاصی که این روش دارد می تواند در مسیر شناسایی جنس مختلف چند جسم داخل یک محیط محاسباتی بسیار سودمند باشد.
پیاده سازی روش تنظیم سطح در شناسایی موقعیت و شکل اجسام فلزی دوبعدی
تئوری تنظیم سطح که تشریح شد، درحقیقت برای نشان دادن موقعیت اجسام به کمک روابط ریاضی است. با اعمال اندکی تغییر و کمک گرفتن از اطلاعات میدان ناشی از محیط محاسباتی میتوان از این روش کمک گرفته و موقعیت و شکل اجسام را استخراج کرد. شاخهای از روشهای پراکندگی معکوس از تابعی به عنوان تابع هزینه استفاده می کنند. تابع هزینه عبارت است از مجموع مربعات اختلاف میدانهای ناشی از جسم پراکنده کننده و میدانهای ناشی از جسمی که در داخل قلمرو محاسباتی مدنظر حدس زدهایم. باید تلاش شود این تابع با اعمال هدفمند تغییرات برروی جسم اولیه به تدریج مقدار نزولی داشته باشد تا در نهایت به مقدار به اندازه کافی کوچک برسد. در جایی که مقدار تابع هزینه صفر شد مشخص می شود که جسم حدس زده شده معادل همان جسم اصلی و مجهول مساله است. این میدانهای تحت بررسی می تواند الکتریکی یا مغناطیسی باشد. روابطی که در ادامه توصیف شده است برمبنای میدان الکتریکی است. به عبارت دیگر مد مورد بررسی، مد TM است. در این مد میدان الکتریکی در راستای انتشار موج وجود ندارد. شکل ۳–۴ را درنظر بگیرید. با توجه به شکل تابع هزینه به صورت زیر است:
(۳-۳۰)
در رابطه (۳-۳۰) تابع هزینه، کانتور[۴۷] جسم تغییر شکل دهنده در لحظه t، نمایشگر تعداد نقاط تابش موج از فرستنده به سمت جسم، بیانگر تعداد نقاط جمعآوری اطلاعات ناشی از موج پراکنده شده از جسم پراکنده کننده، زاویه تابش موج از فرستنده ام، زاویه محاسبه میدان در موقعیت ناشی از تابش فرستنده ام، میدان پراکنده شده محاسبه شده ناشی از جسم تغییر شکل دهنده[۴۸] در موقعیت ام ناشی از فرستنده ام و میدان پراکنده شده از جسم واقعی در همان موقعیت هستند.
اکنون سوالی که مطرح است این است که آیا می شود از طریق تئوری تنظیم سطح فرایندی ایجاد کرد که این تابع هزینه به مرور و با گذشت زمان به سمت صفر میل کند؟ جواب مثبت است. در ادامه به چگونگی این ارتباط اشاره خواهد شد.
شکل ۳–۴: موقعیت آنتن های فرستنده و گیرنده اطراف جسم فلزی مجهول[۱۵]
تعیین مقادیر مناسب سرعت تغییر شکل یا همان ضریب معادله همیلتون-ژاکوبی
برای اینکه تابع هزینه با گذشت زمان به سمت صفر میل کند باید نسبت به زمان یک تابع نزولی باشد. به عبارت دیگر باید مشتق آن نسبت به زمان به ازای هر ورودی مقداری منفی داشته باشد. با توجه به اینکه در رابطه(۳-۳۰) میدان پراکندگی ناشی از جسم تغییر شکل دهنده تابعی از منحنی بیرونی آن است و این منحنی برحسب زمان تغییر شکل میدهد، چنانکه در فصل دوم توضیح داده شد، بنابراین مشتق تابع هزینه برحسب زمان مقداری غیر صفر دارد. دقت شود که رابطه مربوط به میدان در حوزه فرکانس است و مشتقگیری برحسب زمان فقط نسبت به تغییرات شکل جسم است که با گذشت زمان تغییر می کند. این رابطه به قرار زیر است:[۱۵]
(۳-۳۱)
که در این رابطه، الگوی تشعشعی میدان الکتریکی پراکنده شده ناحیه دور برای مد TM طبق معادله زیر بدست می آید.[۱۵]
(۳-۳۲)
در رابطه (۳-۳۲)، مختصات هر نقطه از جسم فلزی، عدد موج، چگالی جریان ناشی از فرستنده موقعیت در مختصات جسم فلزی، و است. انتگرالگیری در کانتور جسم یا همان انجام میگیرد. در نظر داشته باشیم که موارد و روابط توصیف شده در بالا برای جسم فلزی استوانهای با سطح مقطع دلخواه و ارتفاع بینهایت در جهت است. به کمک اصل همپاسخی رابطه زیر را میتوان بدست آورد.[۱۶]
(۳-۳۳)
در رابطه بالا، سرعت جابجایی نقطه در لایه بیرونی فلز و جریان در مختصات لایه بیرونی بهازای تابش از موقعیت است که به آن جریان الحاقی[۴۹] میگویند. انتگرالگیری برروی سطح فلز ( ) انجام می شود.[۱۵] طبق روابط بالا و با اندکی محاسبات و سادهسازی به رابطه زیر در محاسبه مشتق تابع هزینه نسبت به زمان میرسیم.[۱۲] از اینجا به بعد برای جلوگیری از اختلاط مطالب، سرعت تغییر شکل جسم را به جای با نشان خواهیم داد.
(۳-۳۴)
با دقت در معادله (۳-۳۴) رابطه بین تابع هزینه و یکی از فاکتورهای معادله همیلتون-ژاکوبی که ضریب سرعت است به وضوح نمایان می شود. با تعریف مناسب سرعت براساس همین رابطه و تعیین مناسب آن به طوری که مقدار مشتق تابع هزینه منفی باشد، میتوان امیدوار بود که با حل معادله همیلتون-ژاکوبی به شکل و موقعیت جسم یا اجسام فلزی دست بیابیم. سادهترین مقداری که میتوان برای سرعت درنظر گرفت مقدار زیر است که به روشنی معادله (۳-۳۴) را منفی می کند.[۱۵]
(۳-۳۵)
که ضریب نرمالیزاسیون مثبت است.
درنتیجه با محاسبه سرعت طبق رابطه (۳-۳۵) که ارتباط به میدان جسم اصلی و میدان جسم تغییر شکل دهنده دارد، و قرار دادن آن در رابطه معادله همیلتون-ژاکوبی و حل این معادله، میتوان به موقعیت و شکل کلی جسم دست یافت.
حالا میتوانیم باتوجه به توضیحاتی که داده شد، الگوریتم بازیابی شکل و موقعیت جسم به کمک روش تنظیم سطح را به صورت زیر بیان کنیم.
الگوریتم شناسایی موقعیت و شکل جسم فلزی با کمک گرفتن از روش تنظیم سطح
-
- حدس اولیه تابع تنظیم سطح به شکل تابع علامت فاصله[۵۰]و استخراج سطح صفر آن
برای مثال اگر بخواهیم سطح مقطع حدس اولیه خود را دایرهای به شعاع و مرکز در نظر بگیریم با معادله زیر به عنوان شرایط اولیه معادله همیلتون-ژاکوبی آغاز میکنیم.
(۳-۳۶)
مقدار بهازای هر سلول برروی سطح گسسته شده محیط محاسباتی از رابطه (۳-۳۶) بدست خواهد آمد. به وضوح از این معادله بر می آید که اگر نقطهای درون دایره به شعاع و مرکز انتخاب شود و در معادله قرار گیرد مقدار آن را منفی و اگر در خارج آن انتخاب شود مقدار را مثبت می کند. درصورتیکه این نقطه روی دایره باشد مقدار معادله صفر می شود.
-
- پیدا کردن میدان دور ناشی از این حدس اولیه و مقایسه با میدان ناشی از جسم واقعی(محاسبه تابع هزینه). در محاسبه میدان دور میتوان از روش ممان استفاده کرد. محاسبه مدTM میدان دور به کمک روش ممان و نتایج شبیهسازی در پیوست توصیف شده است. در صورتی که مقدار تابع هزینه به اندازه کافی کوچک باشد(کمتر از یکمیلیونیم مقدار قابل قبولی است) شناسایی انجام شده است، در غیر این صورت چرخه زیر تکرار می شود:
الف. محاسبه سرعت بهوسیله رابطه (۳-۳۵) و قرار دادن آن در معادله همیلتون-ژاکوبی و حل آن از طریق روش تفاضل محدود که در اوایل فصل توضیح داده شد.
با دقت در رابطه (۳-۳۵) پی میبریم که محاسبه سرعت فقط در هایی که المانهای کانتور جسم فلزی هستند انجام می شود. ولی رابطه مربوط به حل معادله همیلتون-ژاکوبی که در رابطه (۳-۱۳) بیان شده است به مولفه سرعت در کلیه سلولهای محیط محاسباتی نیاز دارد. درصورتیکه به همه سلولها مقداری به عنوان سرعت اختصاص دهیم گسترش سرعت[۵۱] انجام دادهایم[۱۳]. سادهترین روش گسترش سرعت، اختصاص دادن سرعت نزدیکترین المان سطح جسم فلزی به سلولهاست. به عبارت سادهتر، سرعت در هر سلول برابر سرعت تعریف شده در المانی از فلز است که کمترین فاصله را با آن سلول دارد.[۱۳]
به این ترتیب و پس از تعیین سرعت برای تکتک سلولها و داشتن شرایط اولیه، معادله همیلتون- ژاکوبی را با ثابت زمانی که از طریق اعمال شرط پایداری بدست آوردهایم با روش تفاضل محدود حل میکنیم.
ب. تعیین سطح صفر بدست آمده در گام قبلی و پیدا کردن میدان دور ناشی از این سطح فلزی و مقایسه با میدان ناشی از جسم واقعی(محاسبه تابع هزینه)، در صورتی که مقدار تابع هزینه به اندازه کافی کوچک باشد شناسایی انجام شده است. در غیر این صورت به قسمت الف رفته و این روند را تا رسیدن به نتیجه مطلوب تکرار میکنیم.
طبق رابطه (۳-۳۵) برای تعیین سرعت در المانهای سطح بیرونی جسم فلزی جریانی با عنوان جریان الحاقی نیاز است. همانطور که اشاره شد جریان الحاقی چگالی جریانی است که از منابع فرضی حاصل می شود که با اختلاف رادیان تقدم نسبت به موقعیت نقاط مشاهده قرار میگیرد. به عبارت دیگر بهازای هر تکرار روند محاسبه، به دوبار محاسبه میدان دور از طریق روش ممان نیاز است. برای جلوگیری از این قضیه، اولاً نقاط ارسال موج را با فاصله مساوی و به طور یکنواخت دورتادور محیط محاسباتی قرار میدهیم. ثانیاً نقاط مشاهده را زیرمجموعهای از نقاط ارسال موج درنظر میگیریم. در این حالت با یکبار محاسبه روش ممان و انتخاب مقادیر مناسب چگالی جریان بهدست آمده به مقادیر جریان الحاقی میرسیم.
روش مربعات پیش رونده
در محاسبه میدان دور به روش ممان مطلبی که جلب نظر می کند شناسایی کانتور است. در روش تنظیم سطح اساس کار تغییر شکل جسم فلزی و مقایسه میدان آن در هر مرحله با میدان واقعی است. به عبارت دیگر پس از هر مرحله حل معادله همیلتون-ژاکوبی و استخراج سطح صفر آن، برای محاسبه میدان شکل بدست آمده نیاز به کانتور آن جسم داریم. یک روش بدست آوردن کانتور، استفاده از روش مربعات پیشرونده است. در این روش بهازای هر سلول، سه سلول اطراف آن را نیز که باهم تشکیل یک مربع می دهند، مورد بررسی قرار میدهیم. به این صورت که مقادیر سلولها را دوبهدو در هم ضرب میکنیم. درصورتی که حاصل ضرب مقداری مثبت شد نتیجه میگیریم که هردو سلول در داخل یا خارج سطح صفر هستند و حالت خاصی پیش نیامده است. ولی اگر حاصل ضرب مقداری منفی شد درنتیجه یکی از سلولها در داخل و دیگری در خارج سطح صفر قرار گرفتهاند. با این توضیحات، با یکی از حالات شکل ۳–۵ مواجه خواهیم شد.
شکل ۳–۵: حالات مختلف گوشه های چهار سلول کنار هم در داخل یا خارج منحنی
در این حالت در صورتی که حاصلضرب مقادیر در سلولها مقداری منفی باشد حد وسط بین آن دو سلول را مشخص میکنیم. در این صورت در هر مربع به یکی از حالات شکل ۳–۶ میرسیم. در این حالت طول هر ضلع را که دو سر آن، نقاط وسط اضلاع مطلوب است، به عنوان المان و حد وسط آن را مختصات کانتور شکل درنظر میگیریم. سپس به سلول بعدی و درواقع مربع بعدی میرویم (مربعات پیشرونده[۵۲]) و پس از پایان یک سطر سراغ سطر بعدی رفته و این پیشروی را تا پایان یافتن سطح محاسباتی ادامه میدهیم. حالات مختلف زیر(شکل ۳–۶) در هر مربع ایجاد می شود. با قرار دادن این مربعات کنار یکدیگر به کانتور جسم و به عبارت دیگر مجموعه ای از نقاط و طول آنها که لازمه بهدست آوردن میدان با روش ممان است میرسیم.[۱۷]
شکل ۳–۶: : در هر مربع، طول پیکان به عنوان المان و نقطه میانی آن به عنوان مختصات المان درنظر گرفته می شود
روش تنظیم سطح همانطور که بیان شد دو ویژگی اساسی دارد. اول این که به هیچ اطلاعات اولیهای برخلاف بسیاری از روشهای پراکندگی معکوس نیاز ندارد و تنها ورودی مسئله همان مقادیر میدان دور اطراف محیط محاسباتی است. ثانیاً قابلیت شناسایی چند جسم جدا از هم در نقاط دلخواه را دارا میباشد، ولی در عوض روشی بسیار زمانبر است. به طوری که برای شناسایی یک جسم ممکن است به بیش از ۱۰ ساعت زمان پردازش بسته به کیفیت سیستمی که تحلیل را انجام میدهد نیاز داشته باشد. در فصل بعدی چند نمونه شبیهسازی با این روش ارائه خواهد شد.
نتایج شبیه سازی
در این فصل تعدادی از نتایج ارائه شده است. سعی شده است که حالتها طوری انتخاب شود تا کلیه حالتهای ممکن پراکندگی اجسام فلزی در داخل محیط درنظر گرفته شود. در همه شبیهسازیهای انجام شده موارد زیر یکسان است.
- محیط محاسباتی صفحهای مربع شکل به طول ۸۰ سانتیمتر است که هر طول آن ۲۰۰ قسمت شده است و فاصله هر دو سلول مجاور ۴میلیمتر است. شبیهسازیها در حالت دوبعدی است و فرض شده که اشکال مختلف، استوانههای فلزی با سطح مقطع دلخواه و ارتفاع بینهایت در راستای z هستند.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:33:00 ب.ظ ]