کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • بررسی مقایسه ای روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه¬های فرزندپروری در پرستاران شیفت در گردش و شیفت ثابت بیمارستان های دولتی بندرعباس۹۳- قسمت ۴- قسمت 2
  • مقاومت نسل دوم گیاه توتون تراریخت حاوی ژن لاکتوفرین به بیمارگرهای ویروسی و باکتریایی- قسمت ۳
  • بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : رابطه تسهیم دانش با عملکرد شغلی کارکنان اداره کل تعاون کار و رفاه ...
  • بررسی عوامل موثر بر صادرات انجیر خشک ایران- قسمت ۲
  • تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 6
  • نگارش پایان نامه درباره بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی۹۲- فایل ۵
  • مطالعه رابطه بین محافطه¬کاری حسابداری، بازده سرمایه¬گذاری و مالکیت نهادی- قسمت ۲۱- قسمت 2
  • اداره اموال مشاع در حقوق ایران- قسمت 9
  • بررسی تحلیلی رویکرد آموزشی رجیو امیلیا و سنجش میزان آگاهی مدیران و مربیان مراکز پیش از دبستان نسبت به عناصر اساسی برنامه درسی آن- قسمت ۱۴
  • طراحی و ساخت واکسن کاندید یونیورسال بر علیه ویروس های پاپیلوماانسانی سویه های ۶٫۱۱٫۱۶٫۱۸٫۳۱٫۴۵ بر پایه پروتئین های۹۳ L1 و L2- قسمت ۹
  • مطالب پایان نامه ها درباره تاثیر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود و بازده آتی شرکت های ...
  • ارزیابی ضرورت و خلاء های موجود در آموزش مهارت‌های زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان- قسمت ۳
  • تاثیر سهولت کسب و کار(EDB) و سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) بر رشد اقتصادی- قسمت ۶
  • شیوه های پرداخت در تجارت بین الملل با نگاهی به شیوه کار صرافان- قسمت ۶
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • تاثیر مدل رقابتی مایکل پورتر برفعالیت شرکت های بیمه استان اصفهان- قسمت ۶
  • بهره‌برداری بهینه از ترانسفورماتورهای قدرت مبتنی به مفاهیم قابلیت اطمینان- ...
  • علل و عوامل مؤثر بر تخلفات انتظامی قضات در نظام قضایی ایران- قسمت ۹
  • مطالعه ارتباط بین بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی کارکنان سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی- قسمت ۲۰
  • استناد پذیری ادله دیجیتالی در حقوق کیفری- قسمت ۵
  • دانلود پایان نامه درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • ارزیابی ارتباط بین پیش بینی سود مدیریت با ریسک و ارزش شرکت های پذیرفته شده دربورساوراقبهادارتهران- قسمت ۱۲
  • تحلیل گفتمان جنگ و رابطه آن با سینما در سه دهه بعد از انقلاب ایران (با تاکید بر آثار حاتمی کیا)- قسمت ۶
  • مطالب درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی نقش تکنیک های حسابداری مدیریت استراتژیک دراهداف سازمان ها- فایل ...
  • تحولات قانونگذاری در بخش تعاون و تأثیر آن بر شرکتهای تعاونی- قسمت 11
  • بررسی حقوق مالکانه اشخاص متعاقب اجرای طرح کمیسیون ماده پنج- قسمت ۳- قسمت 2
  • تحلیل محتوای کتاب ریاضی هفتم متوسطه اول سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳- قسمت ۱۳
  • اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی- قسمت ۳
  • تحلیل گفتمان سبک زندگی دینی (اسلامی) دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری- قسمت ۸
  • بررسی فرهنگ عامه در دیوان مسعود سعد سلمان- قسمت ۲۴
  • مطالعه تطبیقی ازدواج محجورین در فقه اسلامی و حقوق ایران- قسمت ۱۱
  • فایل ها درباره بررسی تأثیر پلی مورفیسم کدون ۱۶۴ ژن گیرنده بتا-۲ آدرنرژیک ...




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی-مالیت-ومالکیت-اعضای-بدن-انسان- قسمت ۷ ...

    یعنی ،آن ها غیر از خدا ، تنها بت هایی را می خوانند که اثری ندارند و فقط شیطان سرکش و ویرانگر را می خوانند . خداوند او را از رحمت خویش به دور ساخته و او گفته که از بندگان تو سهم معینی خواهم گرفت و آن ها را گمراه می کنم و به آرزو سرگرم می سازم و به آنان دستور می دهم که ( اعمال خرافی انجام دهند ) و گوش چهار پایان را بشکافند و آفرینش خداوند را تغییر دهند . و آنان که شیطان را بجای خدا ولی خود برگزینند زیان آشکاری کرده اند .
    آنچه مسلم است این گفتگو بین خداوند و شیطان صورت گرفته و او چنین گفته که برای گمراه کردن انسان ها ،آن ها رابه تغییر در خلقت تشویق مینماید و بدین وسیله آن ها را از خداوند دور می کند اما به راستی آیا قطع نمودن اعضای بدن و پیوند آن به دیگران مصداق این آیه شریفه می باشد ؟
    در کتاب شریف « المیزان » در تفسیر این آیات و ذیل کلمه « فلیتبکن » آمده است :
    کلمه « تبتیک » مصدر باب تفعیل است و جمله « فلیبتکن » از آن مشتق شده و به معنای شکافتن است و شکافتن گوشت حیوانات با مطلبی که بعضی ها نقل کرده اند تطبیق می شود ، و آن این است که گفته اند: رسم عرب جاهلیت براین بوده که گوش ماده شتری را که پنج شکم زاییده باشد « بحیره » و شتری را که به عنوان وفاء به عهد رها می کرده اند ، « سائبه » را می شکافتند تا اعلام کنند که این حیوان آزاد است و در نتیجه خوردن گوشت آن برهمه جایز است .
    در این آیه شریفه از شیطان حکایت شده که گفته است : من انسان ها را از راه سرگرم کردنشان به پرستش غیرخدا و ارتکاب گناهان گمراه خواهم کرد و آنان را با اشتغال به آمال و آرزوهایی که از اشتغال به واجبات زندگیشان باز بدارد فریب می دهم . تا آنچه که برایشان مهم و حیاتی است به خاطر آنچه موهوم و خالی از واقعیت است رها کنند و دستورشان می دهم که گوش چهارپایان خود را بشکافند و (با این گونه عقاید خرافی و موهوم ) حلال خدا را برخود حرام ساخته و نیز دستورشان می دهم که خلقت خدایی را تغییر دهند مثلا ، مردان را که مردخلق شده اند و استعداد زن گرفتن را دارند اخته نموده و این استعداد را در آنان بکشند و یا انواع مثله ( بریدن اعضاء) را باب کنند و مردان با یکدیگر لواط و زنان با یکدیگر مساحقه کنند . علامه طباطبایی در ادامه بحث می گوید : بعید نیست که مراد از تغییر خلقت خدای تعالی ، خروج از حکم فطرت و ترک دین حنیف باشد آن دینی که خدای تعالی درباره اش فرموده است :
    « فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ، ذلک الدین القیم ».[۱۲۴]
    یعنی ، روی دل سوی دین حنیف کن ، دینی که زبان فطرت است ، فطرتی که خدای تعالی انسان را برآن فطرت آفریده است ، آفرینشی که دگرگونی نمی پذیرد ، دین پایدار چنین دینی است .[۱۲۵]
    همان طور که ملاحظه می گردد باتوجه به تفسیر آیه ،هر عملی که موجب حلال شدن حرام و حرام شدن حلال و موجب تغییردر خلقت شود ( مانند تغییر جنسیت به معنای واقعی نه کشف جنسیت ) و اعمالی مانند مساحقه و لواط که امیال را از مسیر طبیعی منحرف می سازد حرام می باشد . و لذا هرگونه قطع عضو مشمول آیه تبتیک نمی گردد ، زیرا قطع یا برداشت عضوی که عقلایی باشد و یا منفعت عقلایی داشته باشد و در مسیر طبیعی خلقت بوده و موجب تحلیل حرام و تحریم حلال نشود ( مخصوصا در مواردی که علم پزشکی آن را توصیه می کند ) تخصصا از شمول این آیه خارج است .[۱۲۶]
    صاحب کتاب کلمات سدیده نیز پس از بحث مفصل پیرامون این آیه و استناد دسته ای از فقها به آن برای جایز ندانستن قطع ( و معامله ) اعضای بدن انسان می گوید :
    « فالحاصل : أنٌ دعوی حرمه قطع العضو من البدن ذاتا لصدق التبتیک أو الإضرار علیه ممنوعه » یعنی ، حاصل مطلب اینکه ، ادعای حرمت قطع عضو از بدن به خاطر وقوع تبتیک و یا اضرار بر بدن پذیرفته
    نیست .[۱۲۷] در میان فقهای سنی نیزبرخی با این استدلال که تغییر در خلقت خداوند به خاطر استجابت از شیطان حرام می باشد ، می گویند :
    زمانی که این کار مصلحت شرعی را در پی داشته باشد جایز بوده و داخل در حکم آیه نمی باشد .[۱۲۸]

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

     

    ۲-۲-۶ دلیل ششم : دفن عضو مبان از حی لازم است .

    از جمله دلایل مخالفین این است که می گویند : عضو بدن پس از قطع شدن نجس بوده و باید دفن شود و لذا امکان معامله آن وجود ندارد . از فقیهان اهل سنت ، نیز برخی اخذ عضو از میت را برای غرس و پیوند عضو در بدن دیگری مطلقا ممنوع می دانند و معتقدند که طبق آیه ۲۱ سوره عبس ، وجوب دفن روشن است ، واخذ عضوی از جسد میت ، منجر به دفن نکردن جزیی از جسد او می گردد و این امر ممنوع
    است .[۱۲۹] آیت الله خرازی در پاسخ به این استدلال می گوید : ممکن است گفته شود قطع اعضای بدن به خاطر جلوگیری از تکفین و دفن عضو ممنوع است ، زیرا کفن و دفن کردن عضو جدا شده از حی واجب است مادامی که براین عضو قطع شده ، عضو جداشده از انسان زنده یا مرده صدق کند.
    اما زمانی که عضو قطع شده پس از پیوند به عنوان جزیی از بدن انسان زنده گردید ، محلی برای لزوم کفن و دفن آن باقی نخواهد ماند . یا می توانیم چنین بگوییم که اضطرار به خاطر انجام معالجه فرد ، باعث رفع وجوب تکفین و تدفین آن عضو می گردد ، همانگونه که حرمت نظر و لمس بدن نامحرم در زمان معالجه ، وقتی که معالجه متوقف برآن باشد رفع می گردد .
    پس همان طور که معالجه باعث رفع حرام بودن نگاه کردن می شود ، به همان شکل ضرورت معالجه موجب رفع فعل واجب که همان وجوب تدفین و تکفین عضو قطع شده است ، هم می گردد . علاوه براین می توان گفت : پیوند اعضاء در اکثر موارد منافاتی با وجوب تکفین و تدفین عضو قطع شده ندارد ؛ زیرا این کار ( پیوند اعضاء) نیاز به زمان طولانی که منافی فوریت عرفی در کفن و دفن اعضاست ، ندارد .[۱۳۰]
    و در صورت عدم پذیرش پیوند در زمانی کوتاه پس از انجام عمل جراحی ، امکان کفن و دفن آن عضو میسر می گردد .
    نکته جالب اینکه ایشان می گوید : ممکن است لزوم دفن فوری عضو جداشده از میت به خاطر فاسد شدن و بو گرفتن آن باشد ، زیرا فساد و بدبو شدن میت با وجوب احترام آن در تعارض است ؛ در حالی که در قطع عضو میت برای پیوند به انسان دیگر این استدلال ( یعنی بو گرفتن و… ) وجود نخواهد داشت ، و لذا در مقام پاسخ به روایاتی که به لزوم این کار دلالت دارد بیان می دارد : روایاتی که برلزوم تکفین و تدفین اعضای بدن انسان اشاره کردند ، به خاطر آن است که عدم این افعال باعث متلاشی شدن و بد بو شدن میت می گردد ، ( که با لزوم حفظ احترام میت در تعارض است ) در صورتی که این روایات منصرف از استفاده ای است که در حال حاضر از اعضای بدن انسان می شود .
    و در تایید این استدلال می توان به روایتی که از امام صادق ( ع) در کتاب « التهذیب » آمده است استناد نمود که در آن امام صادق (ع) در جواب مردی که سوال کرده بود آیا جایز است برای فردی که دندانش افتاده است ، دندان میتی را بردارد و بجای دندان فاسد شده خود قرار دهد ؟ فرمود : این کار اشکالی ندارد و این روایت دلالت برجواز برداشتن دندان میت و گذاشتن در بدن گیرنده انسان زنده دارد ، در حالی که لازمه این کار ( پیوند دندان ) در عدم دفن عضو جدا شده از میت می باشد .[۱۳۱] و در پایان می توان گفت ، عضو پیوندی از دو حالت خارج نیست ، یا پس از پیوند جزیی از بدن محسوب می شود و روح در آن حلول می کند ، یا روح در آن حلول نمی کند و بطورر واقعی پیوند نمی خورد و پیوند آن ظاهری است . در حالت نخست عضو قطع شده حیات مجدد می یابد و از نجس بودن ( و لزوم دفن ) خارج می گردد . و در حالت دوم ، شخص گیرنده از باب ضرورت می تواند عضو نجس را به همراه داشته باشد و نماز بخواند .[۱۳۲]

     

    ۲-۲-۷ دلیل هفتم : جداکردن اعضای بدن انسان مثله کردن بدن و حرام است .

    دسته ای از فقها قطع عضو بدن انسان را مثله و حرام می دانند .در کتاب غیاث الغات در تعریف مثله آمده است : مثله به معنی بریدن گوش و بینی و عقوبت کردن است .[۱۳۳] در کتاب کنز الغات نیز مثله به معنی بریدن گوش و بینی آمده است .[۱۳۴] در فرهنگ فارسی نیز مثله به معنی شکنجه دادن و عقوبت کردن آمده است .[۱۳۵] راغب اصفهانی در کتاب مفردات می نویسد :
    « و المثله نقمه تنزل بالانسان فیجعل مثالا یرتدع به غیره » . یعنی ، مثله مجازاتی است که بر انسان تحمیل می شود و او را ضرب المثلی قرار می دهد که موجب عبرت دیگران گردد .
    در حرمت مثله کردن روایات متعددی وجود دارد . به عنوان مثال در روایاتی امام علی (ع) پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم به فرزندانش چنین توصیه می فرماید :
    « لا تمثلوا بالرجل فانی سمعت رسول الله یقول : ایاکم و المثله و لو بالکلب العقور » این مرد ( ابن ملجم ) را مثله نکنید ، زیرا از پیامبر خدا (ص) شنیدم که فرمود : از مثله بپرهیزید حتی نسبت به سگ هار .
    با تأمل در اخبار مثله و فلسفه زمان صدور آن ها در می یابیم که به شهادت تاریخ ، اعراب دوران جاهلیت پس از قتل و غارت قبایل یکدیگر ، برای نشان دادن اوج نفرت خود و از روی کینه و مجازات و درس عبرت دادن به دیگران ، به این عمل بریدن گوش و بینی و اجزای بدن کشتگان دشمن دست می زدند که با ظهور اسلام ، شارع مقدس این حرکت مغایر ارزش های اخلاقی و انسانی را منع نمود .[۱۳۶]
    پس همان طور که از تعاریف مثله مشخص است ، هرگونه قطع عضو نمی تواند مصداق عنوان مثله و حرام باشد ، بلکه باید عناصر ضروری دیگر یعنی مجازات و انتقام جویی و ابراز کینه و عبرت آموزی را نیز در خود داشته باشد . این در حالی است که هیچ یک از این عناصر در قطع اعضای بدن انسان زنده یا مرده جهت فروش برای پیوند به انسان دیگر وجود نخواهد داشت . چرا که هدف غایی از این عمل نجات جان مسلمان دیگری می باشد .
    با این وجود حتی اگر مثله ، قطع اعضای مردگان به منظور پیوند و نجات جان مسلمانان را نیز شامل گردد ؛ باز مسئله از موارد و مصادیق باب تزاحم خواهد بود . زیرا از یک سو برداشت عضو از بدن مسلمان در حکم مثله و مغایر با وجوب احترام جسد مسلمان است و از سوی دیگر نجات جان مسلمان در شرف مرگ که حفظ جانش متوقف بر ( خرید اعضا ) پیوند عضو است ، واجب می باشد . که در اینجا قاعده تزاحم و قانون اهم و مهم می گوید : نجات جان مسلمان زنده اولویت داشته و مقدم است .[۱۳۷]
    امام خمینی (ره) نیز در پاسخ به این سوال که آیا جایز است شخصی وصیت کند که جسد او بعد از مردن در اختیار دانشجویان دانشکده پزشکی قرار گیرد تا برای تشریح و تعلیم و تعلم مورد استفاده واقع شود یا این عمل به این جهت که موجب مثله شدن جسد میت مسلمان می شود حرام است ؟
    می فرمایند : به نظر میرسد ادله تحریم مثله و امثال آن ناظر به امر دیگری است و از امثال مورد سوال که مصلحت مهمی در تشریح جنازه میت وجود دارد منصرف است . و اگر شرط احترام جسد میت مسلمان که باید اصل مسلم در نظائر این مسئله قرار داده شود حاصل باشد ، ظاهرا کالبد شکافی اشکال نخواهد داشت .[۱۳۸]
    آیت الله صانعی نیز در همین رابطه بیان می دارد : جنایت بر مرده انسان به تکه تکه کردن و قطعه قطعه نمودن بدن او حرام است ؛ چون حرمتی که در حال حیات برای هر انسانی وجود دارد ، بعد از مرگ هم از بین نمی رود و جنایت به قطعه قطعه نمودن ، بی احترامی به میت و حرام است . و اما تشریح و کالبد شکافی ای که جنبه بی احترامی نداشته باشد و برای غرض عقلایی ، مانند پیشرفت علم پزشکی ، پیوند زدن ، اثبات حق و امثال آن ها باشد ، فی حد نفسه ، اگرچه جایز است و دلیلی بر حرمت ندارد ، اما رضایت اولیای میت و رعایت وصیت میت ، واجب و تخلف از آن حرام است . پس اگر تشریح همراه با وصیت میت باشد و یا ورثه به عنوان کار خیر بر آن راضی باشند مانعی ندارد .[۱۳۹]

     

    ۲-۲-۸ دلیل هشتم : انسان کرامت دارد و قطع عضو با کرامت انسان در تعارض است .

    برخی با این استدلال که انسان دارای کرامت بوده و قطع اعضاء و فروش آن ها با کرامت وی در تعارض است ، قائل برعدم جواز قطع اعضای بدن انسان هستند و در این خصوص به آیه ۷۰ سوره اسراء استناد می نمایند .خداوند متعال در این آیه شریفه می فرماید :
    « و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا » یعنی : ما فرزند آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنان را بر مرکب های آب و صحرایی سوار کردیم و از هرغذای لذیذ و پاکیزه روزیشان کردیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم، آن هم چه برتری. کاسانی از فقهای اهل تسنن در این زمینه می گوید بیع مو واستخوان انسان جایز نیست ، نه به خاطر نجاست آن زیرا آنها پاک می باشند ، بلکه به خاطر کرامت و احترام انسان و این عمل باعث ابتذال و اهانت به انسان است .[۱۴۰] اما علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه آورده اند :
    مقصود از تکریم اختصاص دادن انسان به عنایت و شرافت دادن به خصوصیتی است که در دیگران نباشد …. و خلاصه اینکه بنی آدم درمیان سایر موجودات عالم ، از یک ویژگی و خصیصه ای برخوردار گردیده و به همان خصیصه است که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر و نافع را از مضر تمیز می دهد . و اینکه از مفسرین گفته اند مقصود از آن خصیصه مسئله ( نطق و گویایی ) و یا ( بر دو پا راه رفتن ) و یا ( انگشت داشتن ) و یا ( قدرت برنوشتن ) و یا ( حسن صورت ) و… { صحیح } نیست .[۱۴۱]
    طبق آرای برخی از فقهای شیعه و اهل سنت چون جسم انسان دارای جوهره خاصی است به لحاظ کرامت نفس او ، پایین آوردن ارزش و اعتبار وی در حد تشبیه به اشیای مادی معقول نمی نماید . چنان که متعارف هم نیست و عرف و عقل چیزی را مال می نامند که ارزش داد و ستد و قیمت بازاری داشته باشد و انسان حر ، ملک شخصی خود وی نیست ، بلکه دخل و تصرف در آن حق اختصاصی خداوند متعال است ، نه حق فردی مختص به وی تا بتواند هرگونه خواست در آن دخل و تصرف نماید .[۱۴۲]
    در حقوق برخی کشورهای خارجی مخالفان مالکیت فرد براعضای بدن و مالکیت بدن که بیشتر کمون ها و جمع گرایان و مخالفان فردگرایی هستند معتقدند : صرف داشتن استیلا بر بدن ، مجوز واگذاری جسم و اعضای بدن از طرق مختلف و من جمله وصیت نیست و کرامت انسان مانع از حق تصرف کامل آدمی در بدن خود است و ما کاملا مختار نیستیم ؛ بلکه میراث و مدیون گذشتگانیم و بهانه تصرف و استیلاء در بدن نمی تواند مجوز واگذاری جسد بی جان بعد از فوت به شخص دیگری باشد .
    البته این ایراد در حقوق ما نیز با اندک تفاوت مشاهده می شود و فقها و حقوق دانان ، صرف استیلای عینی یا اعتباری در مایملک را مشروعیت بخش به انتقالات انشایی نمی دانند و معتقدند که قانونی بودن یک واگذاری را باید از منابع دیگری درک کرد ، اما در واگذاری اعضای بدن نیز چنان که ایراد اخیر مطرح شده است ، برخی از علمای اهل سنت حتی در معنا کردن کرامت انسان به توسیع گراییده اند و معتقدند که تکریم آدمی امر واحدی است و خداوند به نحو عام ، جمیع اجزاء و اعضای آدمی را مورد تکریم و مصون از تعرض شناخته است و عضو یا اعضاء و اجزای بدن نیز قسمتی از آن کل را تشکیل میدهند و همچنان که واگذاری کلیت بدن جایز نیست ، واگذاری و انتفاع از جزیی از اجزاء و عضوی از اعضای بدن وی نیز صحیح نخواهد بود .[۱۴۳]
    اما در پاسخ به نظرات ارائه شده باید گفت : با توجه به تفسیر به عمل آمده از مفاد آیه ، چنین برداشتی صحیح نمی باشد . زیرا ، در بسیار از موارد قطع اعضای بدن با نوعی ایثار و احسان همراه است .
    اگرچه جنبه مادی آن نیز دارای اهمیت و ارزش است . اما این هدف در مرتبه دوم قرار می گیرد و کرامت انسان با ایثارگری و احسان اختیاری خدشه دار نمی شود ، زیرا فرض موضوع این است که انسان بطورآگاهانه و با اختیار ، عضوی از اعضای بدن خود را برای حفظ حیات انسانی دیگر ، در اختیار انسان دیگری قرار و حیات وی را نجات می دهد .و این عمل آگاهانه نه تنها با کرامت انسان منافاتی ندارد ، بلکه در بسیاری از موارد موجب تعالی و کمال انسان نیز می گردد و عرف جامعه امروزی و بنای عقلا براین کار ارزش خاصی قائل است .[۱۴۴]
    در یکی از قرار های مجمع فقهی اسلامی در این زمینه آمده است :
    گرفتن عضو از بدن انسانی و پیوندآن در بدن انسان مضطر دیگر برای نجات جان یا برگرداندن عملکرد و وظایف اعضای اساسی بیمار عملی است جایز ، که نه تنها هیچ منافاتی با کرامت انسانی دهنده آن نداشته بلکه در این کار مصلحت فراوان و یاری خیر به بیمار نهفته است و این عملی است مشروع به شرط اینکه شروطی از موارد زیر در آن رعایت گردد :
    ۱- دادن عضو باعث ورود ضرری که به حیات فرد لطمه وارد می کند نباشد . زیرا در این صورت عمل مصداق القاء نفس در هلاکت و غیر مجاز خواهد بود .

     

     

    اعطاء عضو با میل دهنده آن باشد و با اکراه او صورت نپذیرد و… [۱۴۵]

    ۲-۲-۹ دلیل نهم : تقطیع جسد با حفط احترام میت در تعارض است .
    دسته ای از فقها با این استدلال که حفظ حرمت میت لازم است و قطع نمودن اعضای بدن با حفظ حرمت آن در تعارض می باشد ، قطع اعضاء و خرید و فروش آن را جایز نمی دانند . آنان در دفاع از عقیده خود به روایاتی استناد می نمایند که در آن ها حرمت جسد میت با انسان زنده یکسان دانسته شده است که در ذیل چند نمونه از آن روایات آورده می شود .

     

     

    رواه عبدالله بن سنان عن أبی عبدالله ( علیه السلام ) أنه قال « لأنٌ حرمته میتا کحرمته و هوحی » یعنی : حرمت میت مانند حرمت انسان زنده است .

    ورد فی صحیحه جمیل عن غیر واحد من أصحابنا عن أبی عبدالله (علیه السلام ) قال:
    « قطع رأس المیت أشد من قطع رأس الحی » . یعنی ، قطع سر میت زشت تر از قطع سر انسان زنده است .

    سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن رجل کسر عظم میت ، قال : « حرمته میتا أعظم من حرمته و هو حی» . یعنی از امام صادق (ع) در مورد شخصی که استخوان میتی را شکسته بود سوال شد فرمود : حرمت تجاوز به میت بزرگتر از حرمت تجاوز و اهانت به انسان زنده است .

    رواه محمد بن مسلم عن أبی جعفر ( علیه السلام ) – فی حدیث – قال « إن الله حرم من المومنین أمواتا ما حرم منهم أحیاء » . یعنی ، خداوند همان چیزی را بر اموات محترم شمرده که رعایت آن را بر افراد زنده محترم شمرده است .[۱۴۶]

    این دسته از فقها با استناد به روایات فوق چنین استدلال می کنند که : از این روایات به دست می آید که ، اجساد اموات مانند سنگ ها و درخت های پراکنده در صحراها نمی باشند ، بلکه برای آن ها حرمتی مانند حرمت زمان حیات آنها وجود دارد . پس همان گونه که تعدی به آن ها به شکل قطع و جرح و شکستن اعضا در زمان حیات ، مجاز نمی باشد .
    به همین ترتیب تعدی به آن ها بعد از حیات نیز مجاز نخواهد بود و مقتضی این دلیل ، حرمت تشریح جسد مسلمانان است . وخلاصه آنچه بیان شد در حرام بودن تقطیع جسد مسلمان قرار دارد .[۱۴۷] اما در مقابل برخی قطع اعضای میت را در مواردی که حفظ حیات مسلمانی برآن باشد جایز می دانند و می گویند :
    « إذا توقف حیاه مسلم علی قطع عضو من المیت بالفعل أجازه بعضهم لتقدیم وجوب حفظها علی حرمه قطع عضو المیت ، فإنه أهم منها » [۱۴۸] . دسته ای نیز با این استدلال که قطع عضو ممنوع بعد از موت ، قطع عضو عدوانی است نه هر قطع عضوی ؛ می گویند : تقطیع ممنوع بعد از موت ، تقطیع عدوانی اجساد اموات است . و روایات منصرف از تقطیعی است که با اذن فرد در اثر وصیت انجام می شود. زیرا در این صورت عمل تقطیع ، امری است عقلایی ، که منافی با حفظ حرمت میت نمی باشد .[۱۴۹]
    پس به عنوان نتیجه می توان گفت : هرگاه در قطع عضو سوء نیتی نباشد ، موجب هتک حرمت میت نمی شود و در کتاب وسائل الشیعه نیز روایتی از امام کاظم (ع) در این خصوص ذکر شده است :
    « سالت العبد الصالح عن المراه تموت و ولدها فی بطنها . قال : یشق بطنها و یخرج ولدها » .
    یعنی از امام کاظم (ع) پرسیدم : زنی از دنیا رفته است و در شکم او بچه ای وجود دارد ، تکلیف چیست ؟ فرمود : شکم او را پاره کنید و بچه را بیرون آورید . از این روایت دو نکته قابل استخراج است :
    اول اینکه ، شکافتن شکم مادر برای نجات فرزند ، مجاز شمرده شده است . به عبارت دیگر مهم
    ( حفظ حرمت میت ) فدای اهم ( نجات جان بچه ) شده است . و این خصوصیت به مواردی که حفظ حیات کسی بر تشریح یا قطع عضو میت باشد ، نیز سرایت می کند .[۱۵۰]
    دوم اینکه ،آنچه در قطع اعضای میت باعث هتک حرمت جسد مسلمان می گردد زمانی است که این عمل با سوء نیت و بطور عدوانی باشد ، فلذا چنانچه این دو عنصر وجود نداشته باشد ، نه تنها قطع عضو اهانت به جسد میت تلقی نمی گردد ، بلکه نشان دهنده ارزش والای انسانی و موجبات خیرات اخروی برای آن فرد نیز خواهد شد .

     

    ۲-۲-۱۰ دلیل دهم : اضرار به نفس حرام است .

    از جمله دلایلی که مخالفین قطع اعضای بدن به آن استناد می نمایند ، مسئله حرمت اضرار به نفس است و در این رابطه به قاعد لاضرر و لاضرار در اسلام استناد می نمایند .[۱۵۱] و می گویند :
    « حرمه قطع الحی بعض أعضاء بدنه للغیر، فإنه إضرار بالنفس و البدن ، و الإضرار حرام فی الشریعه ، سواء بنفسه أو بغیره ، و سواء انجرٌ إلی تلف النفس أم لم ینجر » .[۱۵۲]
    یعنی ، قطع عضو انسان زنده برای دیگری حرام است زیرا ، این عمل اضرار به نفس است ، و اضرار در شریعت اسلام حرام می باشد ، حال چه این اضرار به بدن ، یا به نفس باشد و سوای اینکه این اضرار منجر به تلف نفس انسان بگردد یا نگردد . اما گروهی در مخالفت با نظریه ارائه شده می گویند :
    « ویناقش ( مورد اشکال است ) بعدم وجود دلیل دال علی حرمه الاضرار بالنفس مطلقا سوی بعض الاخبار غیر التامه سندا و دلاله ، و اما سیره العقلاء علی عدم الاضرار بالنفس فقد عرفت أنها لا تشمل مثل هذه الموارد .»[۱۵۳]
    یعنی ، به این نظر اشکال وارد است زیرا ، بجز بعضی از اخبار که از نظر سند و دلالت کامل نیست ، دلیل دیگری که نشان دهنده حرمت اضرار نفس به طور مطلق باشد وجود ندارد ، و سیره عقلا که بر حرمت اضرار به نفس قرار دارد ، شامل این موارد نمی گردد .

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تعیین نقش توبه در سقوط مجازات از منظر فقه و حقوق با تاکید بر قانون مجازات جدید- قسمت 3 ...

    در برخی از گناهان و جرایم‌، ممکن است به واسطه ارتکاب اعمال‌، به آبروی اشخاص‌، خللی وارد شود که در آن موارد نیز‌، جرم دارای جنبه حق الناس می‌باشد‌، مانند جرم قذف که به واسطه آن‌،آبروی افراد در معرض تهدید قرار می‌گیرد‌. توبه در اینگونه موارد نیز‌، عبارت از پشیمانی از گذشته و تصمیم بر عدم تکرار جرم وپذیرفتن اجرای حد قذف است‌. اثر این توبه نیز مربوط به حیات اخروی شخص است‌.
    بند دوم‌: توبه حکمی‌
    توبه حکمی‌، توبه ای است که بر فرض صحت تحقق آن‌، عدالت و شهادت افراد‌، مورد قبول قرار می‌گیرد که با توجه به نوع معصیت‌،لازم است در باره آن مفصلتر بحث شود‌:
    1 – جرم ارتکاب افعال باشد
    هر گاه جرم عبارت از ارتکاب افعال باشد‌، مانند فعل زنا‌، لواط‌، سرقت‌، شرب مسکر و…‌، توبه در این موارد عبارت از پشیمانی از گذشته و انجام اعمال صالح است ؛ چنان که در قرآن کریم‌، در آیات بیشماری بر این موارد تصریح شده است‌: در آیه 70 سوره فرقان در این باره آمده است‌: « مگر کسانی که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند‌، پس خداوند اعمال زشت آنها را به نیکیها تبدیل می‌کند‌. »
    اگر فرد مرتکب‌، صالح شود ‌، در این صورت‌، توبه اش صحیح است و مدت زمانی که لازم است فرد در آن زمان‌، مرتکب اعمال گذشته نگردد، یکسال است ؛ البته بعضی از فقها مدت آن را شش ماه دانسته اند‌.[26]
    که بعد از سپری شدن این مدت‌، عدالت تائب ثابت شده و شهادتش پذیرفته می‌شود‌.
    2 – جرم گفتار باشد
    از جمله جرایم مهم در این مورد‌، ارتداد وقذف است‌.
    گفتار چهارم:احکام توبه
    در این گفتار ابتدا به بیان اینکه آیا توبه از واجبات است یا خیر پرداخته؟ ونظر امام خمینی (ره) را در این مورد نقل‌،وبعد این سؤال مطرح می‌شود که آیا توبه باید فورآ انجام شود یا نه؟ونظر شیخ بهایی (ره) رادر این مورد بیان نموده‌،سپس بحثی پیرامون عمومیت توبه داشته ودر آخرهم مراتب توبه را مطرح می‌نمائیم‌.
    بند اول ) وجوب
    دل انسان در ابتدا مانند صفحه ای سفید وشفاف وعاری از هر نوع آلودگی است‌.رفته رفته با ارتکاب معاصی دردل کدورت ایجاد‌،و هر چه معاصی بیشتر گردد کدورت وسیاهی نیز افزون شده تا جایی که ظلمت تمامی‌آن را فرا می‌گیرد‌.
    از آن جایی که روح و جسم انسان امانتی است که از طرف خداوند برای مدت زمانی محدود در این دنیا نزد ما ودیعه گذارده شده وحفظ و ادای امانت نیز از واجبات است لذا خیانت در آن حرام وسزاور کیفر شمرده شده‌،از طرفی چون خداوند رحمتش بر غضبش سبقت گرفته‌، لزومآ راه وروشی را برای زدودن این سیاهی وتبدیل آن به سفیدی به انسان می‌آموزد که هر آینه آدمی‌با تمسک به این روش بتواند خود را از عقوبت این خیانت که در امانت انجام داده برهاند‌. در فرهنگ اسلامی‌این روش خاص «توبه » نام دارد‌.
    با این وجود همانگونه که نماز وروزه از واجبات شمرده شده وترک آن موجب عقوبت الهی است توبه نیزاز واجبات است وترک آن میتواند عذاب الهی را به د نبال داشته باشد‌.
    از این رو می‌بینیم که خداوند در قرآن در آیات متعددی مؤمنان را برای رسیدن به رستگاری به توبه و بازگشت از گناه فرا می‌خواند‌.در این خصوص در سوره تحریم آیه8 می‌فرماید‌:«یا ایها الذ ین امنو توبوا الی الله توبهَ نصوحآ عسی ربکم ان یکفر سیئا تکم‌….یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص ودوام)کنید باشد که خداوند گناهانتان را محو گرداند‌.»
    از این فراخوان قرآن می‌توان استفاده کرد که گناه وخطا مانع رستگاری انسان شده وباید با توبه این مانع را از سر راه برداشت وچون تمامی‌انسانها (به استثناء معصومین «ع») دارای لغزش وخطا می‌باشند عنداللزوم ضرورت وجوب توبه برای از بین بردن گناهان کاملاً روشن می‌گردد‌.
    ضرورت وجوب توبه در فرمایشات معصومین علیها السلام نیز دیده می‌شود در این راستا پیامبر (ص) می‌فرمایند‌:
    «التائب من الذ نب کمن لا ذَنب لَه یعنی توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده باشد‌.»[27]
    فقهای عظام نیز بر این مسئله تآکید ورزیده وآن رااز واجبات مسلم وقطعی می‌دانند‌.
    شهید دستغیب (ره)در کتاب توبه در این باره بیا ن می‌دارد‌:
    «توبه از گناهان چه کبیره وچه صغیره به اتفاق جمیع علما به حکم عقل واجب است چنانچه محقق طبرسی در تجرید الکلام وعلامه حلی در شرح آن فرموده اند که توبه دفع ضرر می‌شود ودفع ضرر هم عقلآ واجب است‌.»[28]
    امام خمینی (ره)در کتاب تحریر الوسیله در شرایط وجوب امر به معروف ونهی از منکر در این رابطه بیان می‌دارد‌:
    «توبه کردن از گناه از واجبات است‌،پس اگر مرتکب حرامی‌شود یا واجبی را ترک نماید‌،واجب است فورآ توبه نماید ودر صورتی که توبه کردنش معلوم نباشد واجب است او را امر به توبه نمایند و همچنین است اگردر توبه اش شک باشد یا معلوم باشد که اصرار ندارد‌.نسبت به همان معصیت‌. انکار (امر یا نهی ) واجب نیست لیکن نسبت به ترک توبه‌،واجب است‌.»[29]
    همانگونه که ملاحظه شد وجوب توبه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است وعلاوه بر قرآن وسنت‌، اتفاق نظر علما وفقها حاکی از وجوب توبه برای فرد گنهکار می‌باشد تا بدین و

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
    سیله سلامت روحی وحیات اخروی خود را حفظ نماید‌.
    بند دوم ) فوریت
    بدون تردید از نظر عقل وشرع بر هر انسانی واجب است که جسم خود را از امراضی که سلامت آن را تهدید می‌کند حفظ نماید‌.
    بنابراین دوری از مرض گناهان وخطاهای مهلک که حیات ابدی واخروی انسان راتهدید می‌کند به طریق اولی نه تنها واجب بلکه می‌بایست بدون فوت وقت ودر سریعترین زمان انجام شود‌.
    به دیگر سخن می‌توان گفت که رفع ضرر گناهان واجب فوری است وقبل از این که زهر گناهان روح انسان راتباه سازد باید فورآ قیام به توبه نماید‌. سرور آزادگان امام حسین (ع)در این باره می‌فرماید‌:
    «پیش از مرگ شتاب کن تا از گناهان بزرگی که در آنی توبه کنی‌.»[30]
    همانگونه که ائمه علیهما السلام بر این امر تآکید ورزیده اند فقها ی عظام نیز به تبعیت از معصوم (ع) لزوم فوریت توبه را امری واجب شمرده اند‌.
    در این مورد شیخ بهایی درشرح اربعین فرموه است‌:
    «شکی در وجوب فوری توبه نیست‌.زیرا گناهان مانند سم های ضرر رساننده به بدن است و چنانچه برخورنده سم واجب است در معالجه شتاب کند تا بدنش هلاک نشود واز بین نرود همچنین بر گنهکار واجب است ترک گناه وسرعت در توبه ی آن‌،تا دینش ضایع نگرد د وگنهکاری که در توبه مسامحه کند وبه وقت دیگر اندازد بین دوخطر بزرگ خود را قرار داده است که اگر از آن سالم بماند به دیگری مبتلا خواهد شد‌.
    اول رسیدن مرگ ناگهانی بطوری که از خواب غفلت بیدار نشود…..
    دوم آنکه به واسطه پاک نکردن آلودگی خود به گناه به وسیله توبه تاریکی و تیرگی گناهان بر دل زیاده شود تابه حد رین(یعنی چرک)و طبع (مهر شده وبسته می‌گردد به طوری که هیچ حقی را نمی‌فهمد ونمی‌پذیرد) می‌رسد‌.»[31]
    بند سوم ) عمومیت
    بیماری گناه وعوارض آن‌،همگانی است لیکن درجات آن متفاوت می‌باشد‌،واگر آدمی‌ بخواهد در زندگی بر این بیماری فائق آید‌،می‌بایست با توبه وطلب آمرزش از خداوند خودرا به ساحل عافیت برساند‌.از اینروست که می‌بینیم وجوب توبه برای همه اشخاص در تمام حالات عمومیت پیدا کرده به طوری که می‌توان گفت این حکم از احدی بر داشته نشده است‌.
    دایره عمومیت توبه آن قدر وسیع است که بجز خداوند‌،همه بندگان را فرا می‌گیرد‌.حتی معصومین (ع) نیز که مرتکب گناه نمی‌شوند خود را مستغنی از توبه ندانسته اند‌.
    در این راستا پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید‌:
    «دلم زنگار میزند مگر آنکه در شبانه روز هفتاد بار طلب آمرزش کنم»[32]
    ونیز مولی الموحدین حضرت علی (ع)در فرازی از دعای کمیل بیان می‌دارد‌:
    «اللهم فاقبل عذری وارحم شدهَ ضُری وفُکنی من شَدِ وثاقی- یعنی ای خدا عذرم رابپذیر وبراین حال پریشانم ترحم فرما واز بند سخت گناهانم رهایی بخش‌.»
    وآنجا که حضرت زین العابدین(ع) در مناجات نخستین خمسه عشر (مناجات توبه کنندگان) عرضه می‌دارد‌:« الهی الندم علی الذنب توبهَ فانی وعزتک من النادمین‌. یعنی خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است قسم به عزتت که من از پشیمانانم‌.»[33]
    از این روست که ملاحظه می‌شود قرآن مجید در یک خطاب عمومی‌می‌فرماید‌:«وتوبواالی الله جمیعاً‌.»[34] در توضیح این آیه در کتاب الاخلاق می‌خوانیم‌:«هیچ کس از گناه جوارح پاک نیست و اگر گاهی از معصیت جوارح پاک شود به ذنوب قلبی مبتلا خواهد شد‌،واگر از آنها پاک شود از وسوسه شیطان که خیالات متفرقه رابه او تلقین می‌کند تااز یاد خدا غافلش کند خالی نیست واگر از آنها خالی شود دچار غفلت و قصور در شناخت خدا وصفات وآثار او به حسب طاقت خویش می‌باشد‌.
    اینها تمامی‌نقص بوده واسبابی دارند‌،وترک این اسباب فقط با اشتغال به اضداد آنها ممکن است‌،یعنی رجوع از یک راه به ضد آن ومنظور از توبه هم رجوع است وهیچ انسانی را نمی‌توان تصور کرد که از نقض خالی باشد‌،آنچه هست در مقدار آن تفاوت دارند ولی در اصل نقص مشترک هستند‌.
    نکته لازم تذکر این است که گناهان انبیاء واوصیاء مثل ما نیست‌،گناهان ما ترک واجبات وارتکاب محرمات است ولی گناهان آنها غفلت های آنی از یاد دائمی‌خدا واشتغال به مباحات است ‌.
    امام صادق(ع) می‌فرماید‌:رسول خدا(ص)در شبانه روز صد بار توبه و استغفار می‌کرد بدون آنکه گناهی کرده باشد‌.واین باب شریفی است که ازآن معنای اعتراف انبیاء وائمه (ع) به گناه و سرگریه و زاری ایشان فهمیده می‌شود‌.[35]
    نتیجه ای که از بحث عمومیت توبه می‌توان گرفت این است که بجز خداوند‌،همه بندگان دارای نوعی لغزش وخطا بوده ونیازمند توبه می‌باشد لذا وجوب توبه برای همه افراد عمومیت دارد‌.
    بند چهارم )مراتب
    هر کس در هر حد از معرفت وعبودیت و شکر گذاری که باشد یقیناً آ ن طور که سزاور حضرت حق جل اعلی است نخواهد بود‌،زیرا در رسیدن به مقام قرب خداوندی حدی نیست وآنهایی که هیچ آلودگی به گناه نداشته باشند در همان مقام معرفت وحال و عبادت که هستند‌.یقیناً بالاتر از آن‌،مقام وحالی خواهد بود که مقام وحال فعلی نسبت به آن ذنب است وهمچنین در هر حالی از ذکر و حدی از قرب هم که باشند باز بالاتر از آن مقامی‌است که باید خ
    ود را به آن برسانند‌.
    بنا به آنچه گفته شد توبه را مراتبی خواهد بود‌،در کتاب مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع) نقل شده که می‌فرماید‌:
    «توبه ریسمان خداوند و مدد عنایت اوست وبنده را چاره ای نیست که در هر حال به توبه اش ادامه دهد وهر گروه از بندگان را توبه ای است مخصوص آن گروه‌،پس توبه ی پیامبران از آن است که در باطن واندرونشان اظطرابی یابند واز آن توبه کنند و توبه انبیاء از کدورات خطورات قلبیه است وتوبه اصفیاء از نفس کشیدن است توبه می‌کنند وتوبه خواص از مشغول شدن به غیر خداست وتوبه عوام از گناهان است‌.»[36]
    بنا به آنچه شرحش گذشت به دیگر سخن می‌توان گفت توبه انبیاء واصفیاء و افراد خاص واجب شرعی نیست بلکه وجوب آن وجوب شرطی است یعنی کسی که می‌خواهد پا بر بساط قرب حضرت معبود نهد وبه مقام محمود برسد باید ازآنها نیز توبه کند و وجوب آن برای کسی است که وصول به مراتب عالی وارجمند را طالب می‌باشد‌.اما توبه عوام‌،توبه از گناهان است اعم از صغیره وکبیره وچون گناه خلاف دستور خداوند است لذا بر گشت از آن واجب شرعی است و چنانچه فردی ازآن گناها ن توبه ننماید مستحق عذاب و کیفر خواهد شد‌.
    در کتاب توبه انقلابی درونی علیه خویش به نقل از خواجه عبدالله انصاری مراتب توبه را سه عنوان نموده است:
    «توبه مطیع‌،توبه عاصی‌،توبه عارف‌،توبه مطیع از بسیار دیدن طاعت‌، توبه عاصی از کم دیدن معصیت وتوبه عارف از نسیان منت‌.
    بسیار دیدن طاعت را سه نشان است‌:یکی خود رابه کردار خود ناجی دیدن‌،دیگر مقصران را به چشم خاری نگریستن و سیم عیب کردار خود راباز جستن‌.
    و اندک دیدن معصیت راسه نشان است‌:یکی خود رامستحق آمرزش دیدن‌، دیگر بر اضرار آرام گرفتن و سیم با بدان الفت داشتن‌.
    ونسیان منت راسه نشان است‌:چشم احتقا رازخود بر گرفتن‌،وحال خود را قیمت نهادن واز شادی آشنایی فرو استادن‌.»[37]
    مبحث دوم‌: توبه در منابع فقهی
    گفتار اول‌: توبه در کتاب
    بند اول ) اهمیت توبه
    در قرآن توبه از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد و در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده است‌. به طوری که «واژه توبه و مشتقات آن نود و دوبار و کلمه استغفار و مشتقات آن چهل و پنج مرتبه ذکر شده است و در آیات متعدد دیگری نیز بدون ذکر این واژه ها به این مسئله اشاره شده است‌.»[38]
    این اهمیت زمانی به اوج خود می‌رسد که سوره ای از قرآن نیز به این نام مزین می‌گردد‌.
    در خصوص علت نامگذاری این سوره بنام توبه چنین بیان شده است که‌:
    «اولاً‌: کلمه توبه در این سوره با اشتقاقات مختلف هفده بار بکار رفته است و شانزده آیه توبه وجود دارد‌.
    ثانیاً‌: دو جریان مهم پذیرفته شدن توبه یاران رسول خدا (ص) بیان شده است که در سال نهم هجری در حضور پیامبر (ص) در جنگ تبوک شرکت کرده بودند ولی در بحبوحۀ جنگ‌،تزلزل و قصد انصراف جنگ در دل بعضی از آنها خطور کرد سپس از این قصد و عمل منصرف شده و توبه کردند خداوند هم توبه آنها را پذیرفت و این مژده را با آیه لقد تاب الله النبی و المها جرین الانصار‌…..به آنها ابلاغ فرمود.
    دومی‌در آیه 118 جریان پذریرفته شدن توبه سه نفر از مسلمانان که به بهانه واهی و شرکت در جنگ تبوک تخلف ورزیده و اینعمل باعث شد که همه افراد مدینه حتی همسر و فرزندانشان با آنها قطع رابطه کرده و آنها را در محاصره سیاسی و اجتماعی قرار دادند بطوری که زندگی برایشان تنگ گردید بدین جهت روی به درگاه خدا آورده و با توسل به رسول خدا (ص) توبه نموده و پس از گذشت پنجاه روز پذیرش توبه آنها با آیه 118 و علی الثلاثه الذین خلفوا‌….به آنها بشارت داده شد‌.»[39]
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    علاوه بر این دو مورد‌،موارد دیگری درباره آمرزش گناهان مومنان و پذیرفته شدن توبه آنان در این سوره آمده است بعلت رعایت اختصار از ذکر بقیه موارد خودداری می‌شود‌.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:16:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      طبیعت در شعر قیصر امین پور- قسمت ۷ ...

    آژیر قرمز است که می نالد
    تنها میان ساکت شبها
    بر خواب ناتمام جسدها
    خفاش های وحشی دشمن
    حتی ز نور روزنه بیزارند
    باید تمام پنجره ها را
    با پرده های کور بپوشانیم
    اینجا
    دیوار هم
    دیگر پشت و پناه کسی نیست
    کاین گور دیگری است که استاده است در انتظار شب
    دیگر ستارگان را / حتی/ هیچ اعتماد نیست
    شاید ستاره ها
    شب گردهای دشمن ما باشند و……..
    اینجا/ حتی/ از انفجار ماه تعجب نمی کنند
    اینجا/ تنها ستارگان/ از برج های فاصله می بیند
    که شب چقدر موقع منفوری است
    اما اگر ستاره زبان می داشت
    چه شعرها که از بد شب می گفت
    گویا تر از زبان من گنگ . ( امین پور، ۱۳۸۸: ۳۸۲-۳۸۹)
    شاعر دراین شعر به روایت ساده از زندگی می پردازد که این نوع نگرش متأثّر از دنیای ذهن و اندیشه ی اوست­ او در این دنیای ­ذهنی در معرض مباحثات درونی و حدیث نفس­های شور­انگیزی قرار می­گیرد، امّا این گفتگوها را از زبان ساده­ی طبیعت و گفتگوی عناصر طبیعی، برای دیگران روایت­ می کند. او دراین روایت بزرگ ازفضایی به فضای دیگر منتقل می­ شود این انتقال فضا،که به دنبال تداعی های رنگارنگ تحقق می یابد به صورت طبیعی و با زبانی ساده و شفاف روایت می شود. امین پور در این شعر در یک روایت خطی با بهره گیری ازعناصر طبیعی مفاهیم موردنظر خود را درباره جنگ مطرح می­ کند و هیچ نوع چرخش در روایتش صورت نمی گیرد. روایت او ساده و طبیعی است.
    این ساختار روایی در شعر” فصل وصل” نیز بخوبی دیده می شود.
    فصل ، فصل خیش و فصل گندم است/ عاشقان این فصل، فصل چندم است؟/ فصل گندم، فصل جو، فصل درو/ فصل بی خویشی است. فصل خویش نو/ چهار فصل سال را رسم این نبود/ هیچ فصلی اینچنین خونین نبود/ ……………../ طرح کمرنگی در یادم هنوز/ من به یاد دشت آبادم هنوز/ خوب یادم هست من از دیرباز/ باز جان می گیرد آن تصویر، باز/ گرگ و میش صبح پیش از هر طلوع/ قامت مرد دروگر در رکوع/ خوشه ها را با نگاهش می شمرد/ داس را در دست گرمش می فشرد/ قطره قطره خستگی را می چشید/ دست در پیشانی دل می کشید/ بافه ها را چون که در بر می گرفت/ خستگی ها از تنش پر می­گرفت/ گاه دستی روی شبنم می گذاشت/ روی ز خم پینه مرهم می گذاشت/ دشت دامانی پر از بابونه داشت پینه ی هر دست بوی پونه داشت ………….
    بار می بندیم سوی روستا / می رسد از دور بوی روستا (امین پور، ۱۳۸۸: ۴۱۰-۴۱۲)
    شاعر، در این شعر نیز با بهره گرفتن از روایت خطی و گزارش گونه به شرح زندگی روستایی و صفا و صمیمیّت و پاکی فضای آن می پردازد تمام سیر خط فکری او، حول محور­همین موضوع است. این سیر از ابتدا تا انتها در محور عمودی شعر گسترش می­یابد به طوری که شاعر مخاطب را با خود همراه ساخته و در یک هم حسی با او، او را به سوی عشق و مهرورزی سوق می دهد.
    شاعر در شعر«آی گل ها چرا نمی خندید»، این ساختار روایت گونه را این­گونه به تصویر می کشد:
    پس پدرکی ز جبهه می آید/ باز کودک ز مادرش پرسید/ گفت مادر به کودکش که بهار/ غنچه ها و شکوفه ها که رسید/ باز کودک ز مادرش پرسید/ کی بهار و شکوفه می آیند؟/ گفت مادر: که هر زمان در باغ/ غنچه ها لب به خنده بگشایند/ روز دیگر سراغ باغچه رفت/ کودک ما به جستجوی بهار/ دید لب بسته است غنچه هنوز/ بر لب غنچه نیست بوی بهار / گفت ای غنچه ها ی خوب، چرا / لبتان را زخنده می بندید/ زودتر بشکفید و باز شوید/ آی گل ها چرا نمی خندید؟ / ( امین پور ، ۱۳۶۸: ۱۷-۱۶)
    این شعر ماجرای پرسش کودکی است از مادرش که «پدر»کی از جبهه بر می گردد و شاعر راوی است که این داستان را از بیرون می بیند و می شنود و روایت می­ کند. شاعر بین آمدن بهار و شکوفه دادن باغ و بازگشت پدر نسبتی برقرار می کند و کودک از آن پس برای شتاب بخشیدن به بازگشت پدر به گفتگو باغچه می پردازد. باغ در اینجا می تواند نمادی از رویش و سبزی و زندگی باشد و سکوت و خفتگی غنچه ها و باغ رمزی از فروخفتگی شادمانی و زندگی است. در این گونه روایت ، از شیوه های گفتگوی شخصیت­ها استفاده شده است، در این گفتگو عناصر­طبیعی ، نقش بسیار موثری را به عهده دارند به طوری که مخاطب گفتگوی کودک قرار می گیرند.کودک در این گفتگو به زیبایی با طبیعت سخن می­گوید و با آن رابطه عاطفی برقرار می کند.
    ۴- ۱- ۲ – توصیفات ساده­ی نمادین
    یکی از ویژگی های شعر معاصر،کاربرد نمادین واژگان طبیعی است. شاعر در پی آن است تا آنجا که بتواند به کمک آن ، اندیشه را محسوس­تر و ملموس­تر بیان نماید. بدین سبب پرداختن به طبیعت و سود بردن از عناصر طبیعی، برای بیان اندیشه و احساس، نقش مهمّی در شعر امروز ایفا می کنند. حتی به کار گرفتن نمادها و به اصطلاح سمبلیک کردن زبان شعر نیز، بیشتر بدین سبب بوده است. ­ (کوشش، ۱۳۸۶: ۱۲۱) نمادها در این دوره شعری امین پور، ساده است و چندان نو و تازه به نظر نمی رسد نمادهایی که با اندک تلاش قابل درک است. شاعر با بهره گرفتن از این نمادها در پی آن است که، اندیشه اعتقادی و اجتماعی خود را به صورت ساده و واضح بیان کند.به عنوان نمونه، شاعر از نمادهایی همچون باغ ، گل، صبح ، شب، لاله ،آلاله، باد، غنچه، بنفشه، خار، آفتاب، بصورت گسترده استفاده نموده است که در ذیل نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد :
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    دیوار هم
    دیگر پناه پشت کسی نیست
    کاین گور دیگری است که استاده است
    در انتظار شب (امینپور ، ۳۸۴:۱۳۸۷)
    تا باغ جنون ثمر دهد باز
    در مزرعه بذر جان فشاندند
    (همان:۴۰۴)
    در این چمن که ز گل های برگزیده پر است
    برای چیدن گل انتخاب لازم نیست (همان: ۳۹۰)
    صبح از سفر سخت زمان می آید
    ز آن سوی زمین و آسمان می آید
    شب را به فرا سوی زمین رانده به خشم
    صبحی که نفس نفس زنان می آید
    (همان:۴۴۹)
    در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن
    ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم
    (همان : ۳۹۲)
    بیـــا به خـــانه ی آلاله ها ســــری بزنیم ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
    به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
    (همان: ۴۰۶)
    از زخم کهنساله ­ فرو افتادند در بستری از لاله فرو افتادند
    چون ژاله که از لاله فرو می­افتد بس لاله که در ژاله فرو افتادند
    (امین پور، ۱۳۶۳: ۳۱)
    بیا ای دل از اینجا پر بگیریم ره کاشانه دیگر بگیریم
    بیاگم گمکرده ی دیرین خود سراغ از لاله پرپربگیریم (امین پور،۴۵۸:۱۳۸۷ )

    ۱ – ۳ – توصیف بر اساس شخصیت­بخشی به عناصر طبیعت (تشخیص)
    در تصاویر شعرهای امین پور، طبیعت و جلوه های آن مهمترین نقش را دارند. در شعر­ وی با طبیعتی­ مواجه می شویم که فرهیخته و کمال یافته است. طبیعتی که می اندیشد و سخن می گوید، عبادت می کند و گاهی به مدرسه می رود. تصاویری که شاعر به کمک تشخیص ارائه می دهد، به دو صورت در شعر او نمود پیدا می­ کند گاهی افعال و صفات و یا عواطف انسانی را به عناصر بی­جان یا جاندارانی دیگر نسبت می دهد و در موارد معدودی نیز خطاب به عناصری غیر جاندار ، سخن می­گوید و آنها را مخاطب خویش قرار می دهد. در زیر نمونه هایی ازاین دو نوع تشخیص ، ذکر می شود :
    غنچه با دل گرفته گفت : /« زندگی/ لب ز خنده بستن است / گوشه ای درون خود نشستن است »/ گل به خنده گفت : / زندگی شکفتن است/ با زبان سبز راز گفتن است. (امین پور ،۱۳۷۵: ۹)
    شاعر در این شعر با توجه به حالات­ و به تناسب ظاهر غنچه و گل، نظر آن­ها را درباره ی زندگی گفته است وعواطف و افعال و صفات انسانی را به گل و غنچه نسبت داده است و با گفتگوی بین آن دو، به قوّت تشخیص وبیان اندیشه خود افزوده است. در شعرزیر نیز شاعر، باارتباطی که بین عناصر طبیعت وانسان برقرار کرده، تصویر تشخیصی گویا و زیبایی ساخته است.
    سفره ی/ ته مانده ی پاییز را/ باد با خود برده بود/ آسمان از سیلی سرما کبود/ آفتاب صبح هم با گونه های سرخ / انگار سرما خورده بود/ پشت کوهی در افق کز کرده بود/ باد مثل بید می لرزید/ ابرها/ پشت سر هم/ سرفه می کردند/ ناودان ها/ عطسه می کردند/ آسمان/ انگار سرما خورده بود. (همان:۴۱) رها
    آسمان تعطیل است/ بادها بیکارند/ ابرها خشک و خسیس/ هق هق گریه خود را خوردند/………..
    ( امین­پور،۳۷۱:۱۳۸۷)
    …. بادبان را ناخدانا / باد است/ لیک او را/ هم خدا/ هم ناخدا/ باداست. (همان: ۳۷)
    صبح خورشید آمد/ دفتر مشق شبم را خط زد/ پاک کن بیهوده است/ اگر این خط ها را پاک کنم/ جای آن ها پیدا است ……. (همان:۳۷۶)
    باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد/ آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد/ گویی که آسمان سرنطقی فصیح داشت/ با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد ….. (همان:۳۹۱ )

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تأمین ‌های پشتیبان دعوا و دفاع در حقوق ایران و فرانسه- قسمت 12 ...

    با توجه به صدر ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی كه مقرّر می‌دارد: «خواهان می‌تواند قبل از تقدیم دادخواست یا ضمن دادخواست راجع به اصل دعوا یا در جریان دادرسی تا وقتی كه حكم قطعی صادر نشده است در موارد زیر از دادگاه درخواست تأمین نماید و دادگاه مكلف به قبول است…» سه زمان را برای درخواست تأمین می‌توان تعیین نمود که عبارتند از:
    الف) درخواست قبل از اقامه دعوی
    خواهان قبل از دادخواست اصلی، می‌تواند درخواست تأمین خواسته را مطرح نماید. در چنین حالتی، خواهان، موظف است ظرف مدت 10روز بعد از صدور قرار تأمین خواسته، دادخواست ماهیتی خود را تقدیم دادگاه صالح نموده، در غیر اینصورت این قرار به درخواست طرف مقابل رفع خواهد شد. رویه معمول در دادگاه‌ها چنین می‌باشد که، بعد از تحویل درخواست به دفتر کل دادگاه، در صورتی که سابقه‌ای راجع به اختلاف فی‌مابین طرفین موجود نباشد، توسط مقام اجرا کننده (در شهرستان رئیس حوزه قضائی) به یکی از شعبات ارجاع می‌شود. درخواست به دو صورت می‌تواند تحقق یابد، یکی شفاهی و دیگری به صورت کتبی. اما درخواست تأمین خواسته که پیش از تقدیم دادخواست اصلی بعمل می‌آید، باید کتبی باشد.[89]
    ب) درخواست ضمن اقامه دعوی
    این حالت، زمانی می‌باشد که، خواهان بنا به هر دلیلی درخواست خویش را قبل از اقامه دعوی اصلی (ماهوی) مطرح نکرده، می‌تواند در هنگام تقدیم دادخواست ماهوی، در ضمن آن درخواست صدور قرار تأمین خواسته را بنماید. اگر دادخواست اصلی از پیش مطرح شده باشد درخواست تأمین خواسته به همان دادگاهی که، دادخواست اصلی مطرح به رسیدگی می‌باشد، از طرف مقام ارجاع کننده، ارجاع خواهد شد. بطور مثال، دادخواست اصلی (ماهوی) در شعبه سوم محاکم عمومی شهرستان شاهرود در حال رسیدگی میباشد، حال، درخواست نیز به همان شعبه جهت صدور قرار و یا تعیین تکلیف ارجاع خواهد شد. در این صورت، مهلت ده روزه‌ای که در ماده 112 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر شده، منتفی خواهد شد و مدعی از این بابت، مطمئن خواهد بود که، درخواست تحویلی او، مواجه با رفع اثر نخواهد شد. بطور معمول، دادخواست اصلی و درخواست تأمین خواسته یک‌جا در قالب یک دادخواست مطرح و قابل رسیدگی می‌باشد.
    ج) درخواست بعد از اقامه دعوی
    این درخواست ممکن است، به دو صورت مطرح شود، نخست: در جریان دادرسی، یعنی تا وقتی که حکم صادر نشده است. سپس، بعد از صدور حکم، که در اینجا به بررسی موارد مطروحه خواهیم پرداخت.
    اول: درخواست تأمین قبل از صدور حکم
    ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی تأمین خواسته را تا زمانی که حکم قطعی نشده، بعنوان در جریان دادرسی، اطلاق می کند.[90] بنابراین، خواهان می‌تواند در جریان دادرسی این درخواست را از دادگاه تقاضا نماید. رویه معمول دادگاه‌ها این‌طور می‌باشد که خواهان، تقاضای درخواست تأمین را، بصورت اوراق چاپی که محاکم دادگستری در اختیار او می‌گذارند، تقدیم دادگاه صالح نماید هر چند به نظر می‌رسد، صرف ارائه یک درخواست ساده کفایت کرده و فقط خواهان باید بقیه موارد شکلی درخواست را کامل کند، تا درخواست مورد رسیدگی واقع شود.
    دوم: درخواست تأمین بعد از صدور حکم
    در قانون آیین دادرسی مدنی سابق خواهان می‌توانست بعد از صدور حکم نیز درخواست تأمین نماید و این عنوان را، محکوم‌به می‌نامیدند علت آن را این امر می‌دانستند که آن منافع محکوم‌ له را حفظ خواهد کرد و با اجرای حکم به خواسته خویش دست خواهد یافت. اشکال مهم این استدلال آن است که خوانده، برای فرار از دین، اموال خود را از ید محکوم ‌له خارج می‌کرد. البته در قانون جدید تأمین بعد از صدور حکم مورد توجه قانونگذار قرار نگرفته هر چند عنوان «حکم قطعی» را بکار برده شده در قانون می‌تواند شامل مراحل تجدید نظر و فرجام باشد.[91]
    2- هزینه درخواست
    با توجه به اینکه هزینه تأمین خواسته در طی سالیان اخیر، دستخوش تغییر و تحول بوده که مطابق بند 13 ماده 3 این قانون مقرر می‌دارد: «هزینه دادرسی در دعاوی غیر مالی و درخواست تأمین خواسته در کلیه مراجع قضایی پنج هزار ریال تعیین می‌شود». که مطابق تغییرات بعمل آمده عدد مرقوم در این بند بر اساس بخشنامه شماره 9000/1402/100 مورخ 18/1/89 ریاست محترم قوه قضائیه اصلاح شده و به میزان پنجاه هزار ریال تغییر کرده است، هرچند این هزینه‌ها با هزینه‌ای که برای پرداخت خسارت احتمالی در دعوی اصلی تودیع می‌گردد، تفاوت داشته و شرایط خاص خویش را دارا می‌باشد.
    3- اشخاصی که می‌توانند درخواست تأمین نمایند
    متقاضی قرار تأمین خواسته باید ذینفع باشد و اگر به نمایندگی نیز اقدام کرده باشد باید سمت او مشخص باشد. ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «خواهان می‌تواند قبل از تقدیم دادخواست یا ضمن دادخواست راجع به اصل دعوا در جریان دادرسی تا وقتی که حکم قطعی صادر نشده است …» آیا می‌توان از اطلاق خواهان که رکن اول تشکیل دهنده پرونده حقوقی است آن را به اعم از خواهان دعوای اصلی و خواهان دعوای طاری تعمیم داد؟ برخی از حقوقدانان در نوشتار خود از خواهان دعوای اصلی سخن به میان آورده‌اند.[92] اما این برداشت را نمی‌توان پذیرفت چرا که که هیچ منعی در پذیرش درخواست خواهان دعوای طاری موجود نیست بنابراین از ذکر مطلق خواهان می‌توان برای تقویت این امکان سود جست. البته قصد ما پرداختن به این دو عنوان نخواهد بود در این قسمت بطور مختصر به بررسی عناوینی از قبیل نفع، سمت و اهلیت قانونی درخواست کننده تأمین می‌پردازیم.
    3-1- نفع درخواست کننده
    ذینفع بودن خواهان از جمله شروط اساسی دعوی است. ماده 2 ق.آ.د.م مقرر می‌دارد: «هیچ دادگاهی نمی‌تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاصی ذینفع… درخواست نموده باشد». و در صورتی که خواهان، ذینفع نباشد دادگاه ملزم به رد درخواست می‌باشد.[93] وجود منفعت از آن جهت برای اقامه دعوی لازم دانسته شده است که اقامه و تعقیب دعوایی که موضوع آن نفعی برای اقامه کننده ندارد نه تنها کاری عبث و بیهوده خواهد بود بلکه وقت دادرسان را نیز تلف خواهد کرد.[94] به عنوان مثال شخصی که احد از طرفین معامله نیست چنانچه بر علیه خریدار اقامه دعوی نموده مطالبه ثمن نماید از آنجایی که هیچ نفعی برای متقاضی مطالبه ثمن موجود نیست، چنانچه درخواست تأمین به عمل آورد این درخواست قابل پذیرش نخواهد بود چرا که خواهان با اخذ قرار تأمین می‌خواهد حق مورد مطالبه خود را به امنیت در آورد.
    3-2- سمت درخواست ‌کننده
    سمت عبارت است از عنوانی که شخص با داشتن آن، دعوایی اقامه می‌کند یا به دعوای دیگر پاسخ می‌دهد و این عنوان به دو گونه است یا شخص بعنوان اصیل یعنی کسی که مستقیماً در دعوی ذینفع است یا بعنوان نمایندگی از طرف شخص ذینفع دخالت می‌کند. بنابراین سمت اعم از خواهان یا خوانده و یا نماینده آنان می باشد که در دعوی، دخالت خواهند داشت.
    3-3- اهلیت قانونی
    درخواست تأمین خواسته نیز از مصادیق اجرای حق شمرده می‌شود و چون لازمه‌ی اجرای حق دارا بودن اهلیت قانونی است. (ماده 958 ق.م)[95] پس متقاضی تأمین خواسته باید اهلیت داشته باشد یعنی باید بالغ، عاقل و رشید باشد.
    4- مرجع صالح قبل، ضمن یا پس از اقامه دعوی
    از جمله شرایط عمومی که برای صدور قرار تأمین خواسته، وجود دارد تعیین مرجع صالح می‌باشد یعنی اینکه، اگر مدعی (خواهان) درخواست خویش را مطرح نمود دادگاه (شعبه‌ای که درخواست به او ارجاع شده) حق اظهارنظر و اخذ تصمیم قضائی را دارد. حال، این مرجع می‌تواند دادگاه بدوی و یا تجدیدنظر باشد در این قسمت به بررسی مرجع صالح قبل از اقامه دعوی و ضمن آن و بعد از صدور حکم پرداخته می‌شود.
    4-1- مرجع صالح قبل از اقامه دعوی
    خواهان می‌تواند به موجب حقی که برای وی در ماده 108 ق.آ.د.م مورد شناسایی واقع شده، قبل از اقامه دعوی اقدام به درخواست تأمین خواسته نماید و این درخواست به موجب ماده 111 قانون آیین دادرسی مدنی باید از دادگاهی بعمل آید که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوی را دارد. بنابراین، خواهان در صورت لزوم، باید درخواست خویش را قبل از اقامه دادخواست اصلی، با توجه به قواعد صلاحیت به دادگاه صالح تقدیم و تأمین خواسته را در آنجا مطرح نماید.[96] در صورتی که در آن حوزه قضائی، شعب متعدد باشد توسط مقام ارجاع کننده به یکی از شعب حقوقی ارجاع خواهد شد. شعب دریافت کننده درخواست، به عنوان مقام صالح تعیین می‌گردد.
    4-2- مرجع صالح در ضمن اقامه دعوی
    هرگاه درخواست تأمین در ضمن اقامه دعوی بعمل آید مرجع آن همان دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را داشته به عبارت دیگر مرجعی که دادخواست ماهوی به آنجا تقدیم می‌شود.
    4-3- مرجع صالح پس از اقامه دعوی
    هرگاه خواهان در ضمن اقامه دعوی درخواست تأمین ننماید می‌تواند پس از اقامه دعوی درخواست خود را مطرح نماید حال به بحث و بررسی آن می‌پردازیم.
    الف) درخواست در حین دادرسی
    ممکن است خواهان قبل از اقامه دعوی یا ضمن آن درخواست تأمین ننماید، می‌تواند در جریان دادرسی درخواست خود را بعمل آورد و این درخواست از همان دادگاهی بعمل می‌آید که مشغول رسیدگی به ماهیت دعوی است در این صورت صدور قرار تأمین خواسته به عهده رئیس دادگاه و در غیاب وی به عهده جانشین او خواهد بود.
    ب) درخواست پس از صدور حکم
    درخواست تأمین بعد از صدور حکم دادگاه بدوی در ماده 229 قانون آیین دادرسی سابق، مد نظر واقع شده و آن را جایز شمرده است.[97] در قانون جدید ماده‌ای که بیانگر امکان باشد مورد پیش‌بینی واقع نشده است. اما با توجه به تفسیری که از حکم قطعی مذکور در ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی به عمل آمد می‌توان تأمین محکوم‌به را همچنان مطرح نمود با توجه به ماده اخیرالذکر تأمین محکوم ‌به تنها در مورد حکم غیر قطعی مصداق پیدا می‌کند. به جهت اینکه اگر حکم غیر قطعی باشد ممکن است در مراحل بالاتر توسط دادگاه تجدید نظر نقض شود با توجه به اینکه توقیف اموال در مرحله دادگاه بدوی (قبل از صدور رأی) از طریق ارسال یک برگ رونوشت از قرار صادره به شعبه یا شعب اجرای احکام مدنی صورت می‌گیرد و در مرحله پس از صدور حکم قطعی دادگاه بدوی یک برگ اجرائیه صادر و پس از ابلاغ آن به محکوم ‌علیه، عملیات اجرائی تعقیب می‌گردد.
    بند سوم: شرایط اختصاصی صدور قرار تأمین خواسته
    برای تقدیم یک درخواست علاوه بر شرایط عمومی صدور قرار، به شرایط اختصاصی آن نیز باید توجه داشت. شرایطی که در ماده 113 قانون آیین دادرسی مدنی بدین نحو مورد اشاره واقع شده است: «درخواست تأمین در صورتی پذیرفته می‌شود که میزان خواسته معلوم یا عین معین باشد». و در این راستا، ماده 123 قانون مزبور آمده است: «در صورتی که خواسته عین معین نباشد یا عین معین بوده ولی توقیف آن ممکن نباشد دادگاه معادل قیمت خواسته از سایر اموال خوانده توقیف می‌کند». در این بند، در قسمت اول به خواسته، انواع آن و ملاک تشخیص آنها از یکدیگر پرداخته شده، در قسمت دوم، به وضعیت خواسته و اینکه ویژگی یک خواسته چیست؟
    1- انواع خواسته
    از خواسته تعریفی در قانون آیین دادرسی مدنی سابق به عمل نیامده بود. شارحین نیز به تعریف آن نپرداخته‌اند و تنها یکی از ایشان به تعریف خواسته اقدام نموده است.[98] خواسته دعاوی مهمترین قسمت یک دادخواست می‌باشد چرا که منظور از اقامه دعوی رسیدن به این هدف، و تلاش برای تحقق آن می‌باشد برای این منظور خواسته باید مشخص باشد یا بعبارتی خواهان مالی یا غیر مالی بودن آن را باید تعیین کند بند 3 ماده 51 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «تعیین خواسته و بهای آن مگر آن که تعیین بها ممکن نبوده و یا خواسته مالی نباشد». در این قسمت به انواع خواسته (مالی و غیر مالی) مورد بررسی واقع خواهد شد.
    1-1- خواسته مالی
    خواسته مالی در واقع، منفعتی است که خواهان به دنبال بدست آوردن آن می‌باشد منفعتی که قابل برآورد دقیق باشد، مانند مالکی که دعوایی را به طرفیت مستأجرش مبنی بر اجور معوقه، مطرح می‌کند.[99] دعوای مالی دعوایی است که خواسته آن قابل ارزیابی باشد.[100] با توجه به این مبانی می‌توان گفت که خواسته مالی عبارت است از خواسته ای که قابل ارزیابی و تقویم باشد تعریفی که نظرات اداره حقوقی و آراء برخی از شعب دیوان عالی کشور مؤید آن است که، در انواع خواسته مالی می‌توان به خواسته‌ای که قابل ارزیابی و قابل تقویم باشد و نیز دعاوی مالی غیر قابل تقویم و یا دعوی که در بدو تقدیم دادخواست آن ممکن نباشد یا خواسته‌ای که تعیین بهای آن ممکن اما بطور قانونی تعیین آن لازم نیست مانند تصرف عدوانی، رفع مزاحمت و ممانعت، اشاره نمود. تقسیم‌بندی‌های مذکور، بر مبنای تکلیفی است که در بند 3 ماده 51 قانون آیین دادرسی مدنی آمده بر مبنای این تکلیف خواهان باید خواسته خود را تقویم کند مگر اینکه در بدو تنظیم دادخواست تعیین خواسته ممکن نباشد.
    1-2- خواسته غیر مالی
    با توجه به آنچه در تصرف خواسته مالی بیان شد می‌توان خواسته غیر مالی را بدین نحو تعریف کرد. خواسته غیر مالی خواسته‌ای است که قابلیت تقویم نداشته باشد.[101]
    به جهت اینکه دعاوی غیر مالی قابل ارزیابی و تقویم به مبلغ معین نیست با این وصف می‌توان دعاوی غیرمالی را به دو دسته تقسیم نمود:
    الف) دسته‌ای از دعاوی که فقط به علت نصّ قانونی غیر مالی هستند و از آن حیث هزینه دادرسی است مثل دعوای تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق.
    ب) دسته‌ای از دعاوی که ذاتاً غیر مالی هستند مانند نسب، زوجیت، طلاق.[102]
    2- وضعیت خواسته
    نکته‌ای دیگر برای صدور قرار تأمین خواسته، بررسی وضعیت خواسته می‌باشد در این خصوص ماده 113 ق.آ.د.م بیان می‌دارد: «درخواست تأمین در صورتی پذیرفته می‌شود که میزان خواسته معلوم یا عین معین باشد.» با این وصف، در صورتی خواهان می‌تواند درخواست تأمین نماید که خواسته وی عین معین یا میزان آن معلوم باشد و در دعاوی غیر مالی در صورتی می‌تواند درخواست تأمین نماید که خواسته وی معین باشد. در این قسمت، به طور مختصر، به بررسی موارد فوق خواهیم پرداخت.
    2-1- میزان خواسته معلوم باشد
    با توجه به شرایطی که ماده 108 ق.آ.د.م اشاره شده است و نیز مطابق ماده 113 ق.آ.د.م درخواست صدور قرار تأمین در صورتی پذیرفته خواهد شد که درخواست کننده قرار تأمین، خواسته‌اش معلوم و معین باشد.[103] معلوم بودن میزان خواسته معین اینکه، خواسته به طور مستقیم قابل ارزیابی باشد. و اینکه خواسته درخواست تأمین، باید با خواسته دعوای اصلی مرتبط باشد. برای نمونه، در دعوای تخلیه چنانچه درخواست توقیف اموال خوانده معادل مبلغی معین شود، این درخواست پذیرفته نخواهد شد. زیرا توقیف اموال خوانده ارتباطی با خواسته تخلیه ندارد.[104]
    حال، اگر خواسته عین معین نباشد دادگاه معادل قیمت خواسته را از سایر اموال خوانده توقیف می‌کند، در این صورت خواسته‌ای باید در دادگاه مطرح گردد که قابلیت تقویم را داشته باشد. بنابراین اگر خواسته مجهول و مبهم باشد، نمی‌توان معادل آن را توقیف کرد.
    2-2- خواسته عین معین باشد
    عین عبارت است از مالی که وجود محسوس و مادی داشته و به طور مستقل مورد معامله قرار می‌گیرد.[105]
    نوع دوم از خواسته، که باید عین معین یعنی عین خارجی باشد. در قانون مدنی به موجب مواد 350 و 338 برای آن اقسامی بیان شده که می‌توان عین معین، کلی در معین و کلی را نام برد.
    الف) عین معین: مالی که در عالم خارج جدای از سایر اموال، مشخص باشد. مانند این اتومبیل رنو، این عین، عین خارجی و شخصی نامیده می‌شود.
    ب) در حکم عین معین (کلی در معین): هرگاه موضوع تعهد مقدار معین از مالی بوده که اجزای آن از هر حیث با هم مساوی است، به اصطلاح قانون مدنی آن موضوع در حکم عین خارجی است. مانند ده تن برنج از صد تن برنج موجود در انبار.
    ج) کلی: مالی است که صفات آن در ذهن معین و در عالم خارج در افراد عدیده صادق است. مانند دو تن گندم، جو. با توجه به ماده 113 قانون آیین دادرسی مدنی فقط عین خارجی (معین) را مورد پذیرش قرار داده و اگر عین کلی و یا در حکم عین معین بوده باید قابلیت تقویم را داشته باشد یا به عبارتی دیگر، اگر خواسته عین معین نباشد، باید قیمت آن معلوم باشد و قیمت آن زمانی معلوم است که قابل تقویم به پول باشد. بنابراین، فقط در دعاوی مالی می توان درخواست تأمین نمود.[106]
    گفتار دوم: موارد صدور قرار تأمین خواسته بدون تودیع خسارت احتمالی
    در گفتار اول، به شرایط صدور قرار تأمین خواسته پرداخته شد، پس از تقدیم درخواست تأمین خواسته دادگاه مکلف است طبق مقررات رسیدگی و نسبت به صدور قرار تأمین و یا رد درخواست مزبور اقدام نماید لذا در این گفتار سعی داریم موارد صدور قرار تأمین خواسته بدون تودیع خسارت احتمالی را به صورت تفصیلی بیان نمائیم.
    بند اول: اقامه دعوی به استناد سند رسمی
    یکی از مواردی که باعث معاف بودن خواهان از پرداخت خسارت احتمالی می‌گردد، آن است که به موجب بند الف ماده 108 ق.آ.د.م دعوی مستند به سند رسمی باشد، در این قسمت ابتدا ضمن تعریف سند و انواع آن به شرایط اسناد رسمی و سپس به انواع سند رسمی (ثبتی و آراء محاکم و سایر اسناد) خواهیم پرداخت.
    1- تعریف سند و انواع آن
    سند در لغت به معنای «تکیه گاه، حجت و نوشته ای که مطلبی را ثابت کند و آنچه بدان اعتماد کنند». آمده است.[107] معنای حقوقی و اصطلاحی آن نیز از معنای لغوی آن دور نیفتاده و به نوشته‌ای طلاق می‌شود که در مقام دعوا یا دفاع قابل استناد باشد.[108] پس آنچه قابل استناد است تکیه گاه محکم و قابل اعتمادی برای اثبات مدعا محسوب محسوب می‌شود.[109] با توجه به تعریف مذکور در ماده 1284 ق.م می‌توان گفت که سند نوشته است.
    نوشته در لغت به معنای «کتابت کرده شده و آنچه با قلم و مواد دیگر ابزار نوشتن و بر کاغذ و امثال آن نگاشته باشند» آمده است.[110] با توجه به مراتب مذکور معلوم می‌گردد که کتبی بودن سند وصف ذاتی آن است و در نتیجه می‌توان گفت که سند دلیل کتبی است. همچنین مقصود از نوشته هر نوشته‌ای نیست بلکه با توجه به قید پایانی ماده مذکور نوشته‌ای ملاک است که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد. یعنی بتواند به عنوان دلیل در مقام اثبات ادعا بکار آید.[111] سند با توجه به ماده 1286 ق.م به دو نوع رسمی و عادی تقسیم شده که به صورت شرایط سند رسمی در ماده 1287 بیان گردیده بنابراین، می‌توان گفت دایره شمول اسناد عادی بسیار زیادتر از اسناد رسمی می‌باشد.
    2- شرایط اسناد رسمی
    با توجه به ماده 1287 ق.م که مقرر می‌دارد: «اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا در دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند رسمی است». با توجه به ماده فوق الذکر شرایطی باید جمع باشد تا سند تنظیمی رسمی محسوب شود. این شرایط عبارتند از:
    الف: سند به وسیله مأمور رسمی تنظیم شده باشد.
    سند برای اینکه رسمی باشد، باید به وسیله مأمور رسمی تنظیم شده باشد یا مستخدم دولت باشد مثل کارمندان اداره ثبت اسناد و یا ثبت احوال و یا مستخدم رسمی دولت نباشد.[112] برخی از حقوقدانان مأمور رسمی را با سند‌ رسمی بدین نحو تعریف کرده‌اند: «مأمور رسمی کسی است که از طرف مقامات صلاحیتدار کشور برای تنظیم سند رسمی معین شده خواه مستخدم دولت یا غیر مستخدم باشد».[113] بنابراین، نه تنها مأمورین وزارتخانه‌ها و مأمورین شهرداری، وکلای دادگستری، کارشناسان رسمی دادگستری، و یا مؤسسات و سازمان هایی که با اجازه قانون تأسیس شده‌اند را می‌توان مأمور رسمی نامید بلکه هر یک از مأمورین فوق اگر سندی را در حدود صلاحیت خود، و با توجه به مقرّرات قانونی تنظیم نمایند می‌توان آنها را مأمور رسمی دانست.[114]

    برای

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تأثیر امنیتی پیکارجویان معارض در عراق بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران- قسمت ۶ ...

    کتیبه‌های انقلاب بیستم (گردان‌های انقلاب دهه ۱۹۲۰ م): این گروه که نام خود را از قیام سراسری عشایر عراق بر ضد نیروهای انگلیسی در دهه ۱۹۲۰ گرفته است، به‌شدت با اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی مخالف بود. این گروه داعیه ملی‌گرایی عراقی دارد و گرچه با کشتن عراقی‌های همکار با نیروهای آمریکایی مخالفت می‌کرد اما عملیات‌های زیادی را بر ضد نیروهایی آمریکایی هدایت نمود که از معروف‌ترین شیوه‌های نبرد آن‌ ها، کاشتن مواد منفجره بر سر راه رفت‌وآمد خودروهای نظامی آمریکایی و ایجاد کمینگاه بر سر مسیر تحرک آن‌ ها بود. این نیرو گروه‌های متنوعی از سلفی‌ها، صوفی‌ها و ملی‌گرایان را در برمی‌گیرد و در استان‌های انبار، صلاح‌الدین و بخشی از کرکوک فعالیت دارد. افراد این گروه در رویدادهای اخیر موفق شدند چند منطقه مهم در دیاله و صلاح‌الدین را تصرف کنند. گفته می‌شود که این گروه به مجمع روحانیون اهل سنت عراق به رهبری حارث ضاری نزدیک است که در توصیف گروه‌های جهادی در عراق، خود را تشکلی معتدل می‌داند. این گروه از همان روز اول ورود نیروهای آمریکایی به عراق در سال ۲۰۰۳ ساز مقاومت در برابر نیروهای خارجی نواخت و هرگز وضعیت جدید را به رسمیت نشناخت و در فرایند سیاسی مشارکت نکرد و همه انتخابات‌های متوالی را تحریم کرد. شیخ حارث الضاری، ازجمله شیوخ فتنه‌گر عراق که حمایت وی از تروریسم بارها به اثبات رسیده است، برای تأکید بر حضور و فعالیت خود در تحرکات مسلحانه تروریستی در موصل و دیگر مناطق شمالی بغداد اقدام به تشکیل گروه مسلحی به نام کتیبه‌های انقلاب بیستم کرد که وابستگی‌اش به خارج از عراق معرف خاص و عام است.
    ارتش یاران اهل سنت: گروه تروریستی ارتش یاران اهل سنت، ازجمله گروه‌هایی است که فرار فرماندهان و نیروهای ارتش متهم به ارتباط با دیگر گروه‌های تروریستی ازجمله داعش را از دست کُردها و اهالی موصل و تکریت و مناطق غربی عراق فراهم کرد و اغلب آن‌ ها دارای روابطی با گروه‌های مسلح تروریستی فعال در عراق هستند که در سقوط شهر موصل به دست داعش نقش بسیار مهمی را ایفا کرد.
    شورای نظامی: این شورا از دی‌ماه سال ۱۳۸۲ بعد از درگیری میان تظاهرکنندگان و نیروهای دولتی در استان انبار تأسیس شد و سپس به تمام استان‌های سنی نشین عراق امتداد یافت. در اواخر دی‌ماه تمام گروه‌ها و شوراهای نظامی پراکنده در مناطق سنی نشین تحت عنوان «شورای عالی نظامی انقلابیون عراق» با یکدیگر ادغام شدند. هویت اعضای این تشکل به‌درستی مشخص نیست و گفته می‌شود ژنرال‌های برکنار شده ارتش سابق عراق آن را اداره می‌کنند. یکی از افسران نیروی هوایی سابق به نام «مزهر قیسی» خود را سخنگوی شورای نظامی معرفی کرده است. این شورا ماهیانه گزارش عملیات خود را بر اساس جدولی معین اعلام می‌کند و تک‌تک فعالیت‌های خود و تلفات نیروی‌های مالکی را درج می‌کند.
    شورای عشایر: این شورا از هفتاد قبیله و عشیره بزرگ تشکیل‌شده و بیش از ۴۰ گردان رزمی دارد. این گردان‌ها در استان‌های انبار، نینوا، صلاح‌الدین، دیاله و تأمیم (با مرکزیت کرکوک) وجود دارند و در شهرها و روستاهای رمادی، خالدیه، کرمه، فلوجه و بخش نامعینی از بغداد آماده نبرد هستند. تعداد جنگجویان این شورا به هزاران نفر می‌رسد که از یک فرماندهی متمرکز با رهبری ژنرال‌های پیشین ارتش عراق برخوردار است. در لایه‌های میانی فرماندهی عشایر رؤسای قبایل قرار دارند که کاملاً هماهنگ با فرماندهی کل عمل می‌کنند. همچنین این شورا از انبار سلاح و مهمات خوبی برخوردار هستند که شامل سه دسته سبک، متوسط و سنگین می‌شود.
    جماعت انصار اسلام: این جماعت یک گروه سلفی-جهادی است که توسط یک روحانی کُرد بنام «ملاکریکار» در سال ۲۰۰۱ تأسیس شد. افراد این گروه پیش از آمدن نیروهای آمریکایی به عراق، در رشته‌کوه‌های مرزی قندیل فعالیت می‌کردند اما در سال ۲۰۰۳ به داخل عراق نقل‌مکان کردند. این گروه در سال ۲۰۰۵ با ابومصعب زرقاوی رهبر القاعده در عراق بیعت کرد. این امر موجب شد که اختلافات عمیقی در داخل آن شکل بگیرد. با خروج نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱، جماعت انصار اسلام نبرد مسلحانه را تعلیق نمود و به فعالیت سیاسی در استان‌های نینوا، کرکوک و بخشی از استان دیاله روی آورد. این گروه یک تشکل بسته با حساسیت بالای اطلاعاتی به شمار می‌آید که هیچ‌کس از درون تشکیلات آن خبر ندارد و بیشتر رهبران آن بانام‌های مستعار فعالیت می‌کنند. یکی از رهبران آن با نام ابوعمر عراقی مشهور است که در استان نینوا تشکیلات این جماعت را اداره می‌کند. از آمار دقیق نیروهای آن اطلاعات کافی وجود ندارد اما برآورد می‌شود که در حدود ۵ هزار نفر هستند و در درگیری‌های اخیر در شهرهای موصل، کرکوک و دیاله به‌شدت فعال می‌باشند (رمضان زاده ،۱۳۹۳، ۹۵).
    مبحث دوم: تأثیرگذاری بحران‌های عراق بر محیط منطقه خاورمیانه
    مسئله­ که در این خصوص مطرح است تأثیرگذاری‌های است که یک بحران خصوصاً بحران عراق در منطقه ‌ایجاد می‌کند و بیشترین تأثیرات را بر کشورهای همسایه خود می‌گذارد و باعث دخالت آن‌ ها در بحران می‌شود، دخالت مستقیم یک یا چند کشور همسایه در جنگ داخلی عراق نمونه‌ی از آن است. چنین چیزی مکرراً در جریان جنگ‌های داخلی عراق مشاهده گردیده است و می‌تواند شرایط را به‌طور چشمگیری دستخوش تغییر کند. بدون اشاره به جزئیات باید گفت در اغلب موارد دولت‌های همسایه به حمایت از یک یا چند گروه درگیر در جنگ می‌پردازند تا بدین طریق از خطر سرریز جنگ داخلی به کشور خود (در قالب تحرکات پناه جویان، تروریست‌ها، تجزیه‌طلب‌ها و غیره) بکاهند، تقاضاهای مردمی جهت کمک به هم‌کیشان یا گروه‌های قومی مشابه در کشور در معرض جنگ داخلی را پاسخ‌گویند و یا مانع نفوذ دیگر دولت‌های همسایه در کشور درگیر جنگ داخلی شوند. اگر متحدان گروه‌های نیابتی دولت‌های همسایه با شکست مواجه گردند در آن صورت این دولت‌ها یا باید عقب‌نشینی کنند یا تلاش‌های خود را مضاعف کرده و نیروهای خود را به داخل کشور در حال جنگ اعزام کنند. بسیاری از کشورها گزینه دوم را انتخاب می‌کنند: سوریه در لبنان، ناتو در بوسنی، هفت کشور مختلف در کنگو و غیره.
    وضعیت غالباً می‌تواند رو به وخامت بگذارد، زیرا هنگامی‌که یکی از همسایگان به کشور درگیر جنگ تجاوز می‌کند دیگر همسایگان نیز ممکن است در راستای حفظ منافع خود و یا جلوگیری از تصرف تمام یا بخشی از کشور درگیر جنگ توسط همسایه دیگر دست به اقدام مشابهی بزنند. تجاوز اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ بیشتر به خاطر بیرون راندن سوری‌ها بود تا متوقف ساختن سرریز تروریست‌ها به درون اسرائیل (هرچند از دخالت سوریه در لبنان در سال ۱۹۷۶ استقبال شده بود). لذا در اینجا با تمرکز بر بحران عراق به وضعیت تأثیرگذار متقابل کشورهای همسایه و بحران عراق پرداخته می‌شود.
    گفتار اول: ترکیه
    کشور ترکیه یکی از کشورهای است در بحران عراق بیشترین تأثیر را می‌پذیرد و این تأثیرگذاری در موارد زیادی اتفاق می‌افتد. لذا در اینجا ابتدا مهم‌ترین نگرانی‌های که کشور ترکیه در منطقه دارد پرداخته می‌شود و بعد تأثیرگذاری این نگرانی‌ها در بحران عراق موردبررسی قرار خواهد گرفت.
    کردها: مسئله کردها در رأس مسائل ترکیه قرار دارد. در تاریخ سیصدساله اخیر (عثمانی – ترکیه) همواره میان دو قومیت ترک و کرد مشکل و درگیری وجود داشته است. ترک‌ها کشتارهای فجیعی نسبت به کردها به عمل آوردند؛ و تا زمان تورگوت اوزال به‌صورت قانونی حتی هویت ایشان را انکار می‌کردند و آن‌ ها را ترک کوهی می‌خواندند. کردها نسبت به ترک‌ها همواره با عینک بدبینی نگریسته‌اند آن‌ ها را تجاوزگر تلقی می‌نمودند. کردها پس از سال‌ها تحمل سرکوب در دهه هشتاد با سازمان‌دهی جدید تحت عنوان پ.ک.ک جنگ مسلحانه خونین وسیعی را با دولت ترکیه به راه انداختند. رهبر این گروه با همکاری سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای آمریکا و اسرائیل و یونان و کنیا در سال ۱۹۹۹ دستگیر شد. بااین‌حال، این گروه علیرغم تغییر نام هنوز باقیمانده و موجب نگرانی بسیار ترکیه است. کینه کردها که سال‌ها به دست ترکیه سرکوب‌شده‌اند هنوز زنده است و ترک‌ها خوب می‌دانند که این کینه انگیزه کافی را برای تداوم مبارزه در کردها ایجاد می‌کند. به همین دلیل، علیرغم اعلام گروه جایگزین پ.ک.ک یعنی پ.د.ک (حزب دموکرات کردستان) از سوی کردها مبنی بر تغییر مشی مسلحانه به مشی سیاسی، ترک‌ها این ادعا را نپذیرفته‌اند و کماکان به دنبال ریشه­کن کردن کردها هستند.
    جریانات مذهبی: این مسئله خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی ایران تشدید گردید. ترکیه کشوری مسلمان با مردمی مذهبی و سابقه‌ای غرورانگیز از تاریخ خلافت اسلامی در عهد عثمانی است. شکل‌گیری احزاب و جریانات اسلام‌گرا که حکومت لائیک ترکیه را به چالش طلبیده‌اند، واقعاً اسباب نگرانی دولت ترکیه شده است و ازآنجاکه جریانات مذهبی ترکیه – خصوصاً از زمان اربکان – بر اساس سازوکارهای انتخابی و پارلمانتارلیستی روی کار آمده‌اند، یک معضل جدی در دموکراسی ترکیه پدید آورده‌اند.
    مشکلات اقتصادی: بیماری‌های مزمن و مختلفی اقتصاد ترکیه را سال‌هاست که می‌آزارد و علیرغم سیاست‌های متعددی که در زمینه خصوصی‌سازی، گسترش تجارت با سایر کشورها و استقراض از منابع مالی بین‌المللی صورت گرفته است، کماکان بدهی کلان ۶۰ میلیارد دلاری، تضعیف شدید پول ملی، تورم و گرانی سرسام‌آور و مسائل دیگر اقتصاد ترکیه را تا لبه پرتگاه پیش برده است تا جایی که اجویت علیرغم میل باطنی خود ناچار شد پیشنهاد صندوق بین‌المللی پول را مبنی بر انتخاب کمال درویش به‌عنوان وزیر اقتصاد کابینه بپذیرد. کمال درویش پس از مدتی به‌عنوان اعتراض از دولت خارج شد و امروز به‌عنوان یکی از چهره‌های مطرح برای تصدی مقام نخست‌وزیری ترکیه محسوب می‌شود.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    پیوستن به اتحادیه اروپا: پیوستن به اتحادیه اروپا به یکی از آرزوها و رؤیاهای ترکیه تبدیل‌شده است. اهمیت حیثیتی و سیاسی تحقق این رؤیا برای ترک‌ها بیش از منافع اقتصادی آن اهمیت یافته است؛ زیرا ازنظر آن‌ ها غرور ملی ترک‌ها که در جریان شکست امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول جریحه‌دار گردید، با پیوستن به اروپا تا حدودی ترمیم خواهد شد.
    چالش‌های داخلی: ساختار سیاسی داخلی ترکیه با توجه به تعدد احزاب و قدرت‌طلبی‌های ایشان در کنار سیطره ارتش همواره شکننده بوده و موجبات بحران‌های بسیاری را فراهم آورده است (www.csr.ir).
    مشکلات، ناشی از مسائل فوق در جریان بحران در عراق تاثیرگذار بوده است. دو مسئله جریانات مذهبی و پیوستن به اتحادیه اروپا در سیاست ترکیه در قبال بحران عراق چندان دخیل نیستند و سیاست ترکیه در مورد عراق، کمتر تحت تأثیر این دو موضوع قرار می­گیرد. مهم‌ترین وجوه تأثیرگذاری این دو مسئله، در مخالفت برخی گروه‌های اسلامی در ترکیه باسیاست جنگ‌طلبی در منطقه و خصوصاً همکاری با آمریکا و نیز اعتراض نسبت به همکاری ترکیه با آمریکا علیه یک جنبش اسلامی (داعش) و نیز در اعتراضاتی که اتحادیه اروپا در قبال رفتار ترکیه با کردها، لزوم حذف مجازات اعدام، بهبود روابط با همسایگان به‌ویژه یونان، ایجاد شرایط لازم برای آزادی بیان و نهایتاً انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی در ترکیه دارد خود را نشان می‌دهد.
    اما سه مسئله دیگر یعنی مسئله کردها و مشکلات اقتصادی و چالش‌های داخلی به‌شدت تحت تأثیر بحران در عراق قرار خواهند گرفت.
    مواضع ترکیه نسبت به کردها
    ترکیه از اواسط دهه ۸۰ میلادی درگیری پردامنه‌ای با کردهای ترکیه داشته است که تحت فرماندهی گروه پ.ک.ک عمل می‌کردند. ارتش ترکیه بر مبنای آموزه‌های میراث آتاتورک در جریان مسئله کردها تنها گزینه برخورد نظامی را برگزید و در این گزینش نه‌تنها هیچ‌گونه انعطافی به خرج نداد بلکه کوششی هم برای تفکیک کردهای معمولی از گروه‌های مسلح قائل نشد. از سوی دیگر ترکیه چشم خود را از واقعیت ارتباط عمیق پ.ک.ک با کردهای عراقی فروبسته بود و اساس تماس با این گروه‌ها در سیاست ترکیه جایی نداشت. به همین دلیل ترکیه علیرغم صرف بودجه عظیم و دادن تلفات انسانی زیاد نتوانست بر این مشکل فائق آید.
    در این دهه گروه پ.ک.ک همواره از پشتیبانی معنوی و امکانات پناه گرفتن نزد گروه‌های مختلف کرد عراقی بهره می‌گرفت و به‌عبارت‌دیگر شمال کردستان عراق مأمن و محل تدارکات آن‌ ها بود. حکومت ترکیه تنها از اواخر این دهه به فکر برقراری ارتباط با گروه‌های کرد عراق افتاد؛ اما این دوران با عملیات وحشیانه و حملات شیمیایی ارتش عراق به کردهای عراق و سپس پایان جنگ ایران و عراق و به انفعال کشیده شدن گروه‌های کرد عراقی مصادف شد. به‌طوری‌که هر دو گروه بارزانی و طالبانی درازای دریافت امتیازات محدودی با صدام قرارداد امضا نمودند.
    اما پس از حمله آمریکا به عراق در جریان آزادسازی کویت در اوایل دهه نود میلادی وضعیت کردهای عراقی دگرگون شد و با ایجاد منطقه امن بالای مدار ۳۶ درجه توسط آمریکا و تشکیل حکومت خودمختار کردهای شمال عراق، کردها جایگاه جدیدی در سیاست کشورهای منطقه به دست آوردند. گروه‌های کرد عراق از دیرباز روابط مستحکمی با ایران داشتند لذا تحول مذکور موجب تغییر عمده‌ای در سیاست‌های ایران نسبت به کردها نشد؛ اما این وضعیت جدید اسباب نگرانی شدید ترکیه را فراهم ساخت؛ زیرا این بار کردهای عراقی می‌توانستند به صورتی مؤثرتر از پ.ک.ک که معضل اصلی دولت ترکیه بود، حمایت نمایند.
    ترکیه در دهه نود میلادی مجبور شد رفتار خود نسبت به کردهای عراق را تغییر دهد. ترک‌ها به‌ خصوص تحت نظریه‌پردازی تورگوت اوزال نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور ترکیه به این استراتژی جدید دست‌یافتند که کردهای شمال عراق یک واقعیت ماندگار و انکارناپذیر در معادلات سیاسی منطقه هستند و باید با آن‌ ها فارغ از نگرانی‌های موجود در ارتباط با کردهای ترکیه تعامل گسترده‌ای ایجاد نمود. آنان در تماس‌های خود با بارزانی ها به این توافق دست‌یافتند که آن‌ ها در قبال دریافت امتیازات اقتصادی ناشی از در اختیار داشتن گمرک ابراهیم خلیل، مرز اصلی ترکیه و عراق و درازای گسترش روابط تجاری با ترکیه در رابطه با کالا و نفت (اعم از قانونی یا قاچاق)، نه‌تنها حمایت خود را از گروه پ.ک.ک قطع کنند بلکه با ارتش ترکیه جهت قلع‌وقمع این گروه همکاری اطلاعاتی و حتی عملیاتی به عمل‌آورند. نتیجه این توافق آن شد که ارتش ترکیه در طول هشت سال اخیر هرسال چند بار به شمال عراق حمله نمود و با همکاری بازرانی ها هر بار عرض نوار عملیاتی خود را بیشتر گستراند و منطقه شمال عراق را برای پ.ک.ک ناامن نمود. البته در کنار این عملیات اغلب به اهالی روستاهای مرزی شمال عراق نیز صدمات بسیاری وارد می‌آمد.
    تا سال ۲۰۰۰ این عملیات بدون همکاری طالبانی ها و صرفاً با همکاری بارزانی ها صورت می‌گرفت و طالبانی ها حتی منطقه خود را که در مجاورت مرزهای ایران بود برای رفت‌وآمد و پناه گرفتن پ.ک.ک آزاد نیز گذاشته بودند. لکن از سال ۲۰۰۰ پس‌ازآنکه ترک‌ها احساس کردند انحصار روابط با بارزانی ها موجب بالا رفتن سطح توقع ایشان شده است، با طالبانی نیز ارتباطات برقرار کردند و پس از سفر جلال طالبانی به ترکیه اتحادیه میهنی نیز با توجه به دستگیری اوجالان رهبر پ.ک.ک و تغییر مواضع او به این نتیجه رسید که برای بهره‌مند شدن از منافع تجارت با ترکیه باید با ارتش این کشور در این عملیات همکاری نماید. به‌این‌ترتیب گستره عملیات ارتش ترکیه به منطقه طالبانی نیز کشیده شد.
    کردها و بحران کنونی عراق: اما پس از سیاست‌های جدید آمریکا نسبت به عراق در پی وقایع ۱۱ سپتامبر و توجه مستقیم آمریکا به کردهای عراقی و کم‌رنگ شدن نقش ترکیه دراین‌ارتباطات نسبت به گذشته، نگرش ترکیه نسبت به کردهای عراق دگرگون شد. کم شدن ظاهری اختلافات بارزانی و طالبانی، احیای مجدد پارلمان کردستان عراق و طرح خودمختاری کردستان در چارچوب عراق فدرال موجبات نگرانی ترک‌ها را بیش‌ازپیش فراهم ساخت. ترک‌ها این تحولات را فقط در چارچوب عراق نمی‌دیدند و بر این باور بودند که در صورت تحقق ایده کردستان خودمختار در عراق فدرال اولین تأثیر آن بر روی کردهای ترکیه و احیای خواسته‌های ایشان و فعالیت‌های بیش‌ازپیش سیاسی و حتی نظامی آن‌ ها خواهد بود و اتحادیه اروپا نیز که همواره به دنبال بهانه‏ای برای نپذیرفتن ترکیه به این اتحادیه بوده است به‌خوبی از اهرم مبارزه کردها به ضرر ترکیه بهره خواهد گرفت.
    به همین دلیل ترکیه با طرح ادعای تاریخی خود نسبت به کرکوک که در طرح جدید کردها به‌عنوان پایتخت در نظر گرفته‌شده و طرح ضرورت احقاق حق اقلیت ترکمن و ضرورت خودمختاری دادن به آن‌ ها سعی در پیچیده‌تر جلوه دادن اوضاع و چشم‌انداز آینده عراق پس از صدام نمودنده اند. ترک‌ها علیرغم ارتباطات گسترده و اتحاد خود با آمریکا در زمره کشورهایی قرار گرفته‌اند که نسبت به حمله آمریکا به عراق مواضع به‌شدت مخالفی را اتخاذ کرده‌اند و شاید مواضع ایشان در مقایسه با مواضع جمهوری اسلامی ایران صریح‌تر هم بوده است.
    شدت این مواضع به نحوی بود که سفرهایی در بالاترین سطوح از سوی آمریکا به ترکیه صورت گرفت که می‌توان از سفر معاون رئیس‌جمهور وزیر خارجه وزیر دفاع و معاونین ایشان و فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا ژنرال تامی فرانکس و فرمانده ناتو نام برد. هدف از این سفرها دادن اطمینان خاطرهای لازم به ترکیه بوده است. گرچه پس‌ازاین سفرها تغییر عمده‌ای در مواضع ترکیه دیده نشده است. البته ترک‌ها در مورداستفاده آمریکا از پایگاه اینجرلیک موافقت خود را ابراز نموده‌اند لکن به‌طورجدی در پی این هستند که اگر حمله صورت گرفت ارتش ترکیه بتواند وارد شمال عراق شده و تا کرکوک پیش برود که البته این امر با توجه به حساسیت منفی شدید کردها با مخالفت آن‌ ها روبرو شد و آمریکا نیز رضایتی به این حضور بی‌قیدوشرط نداشت (www.csr.ir).
    اما بعد از حضور و فعالیت گروه‌های تکفیری و معارض در عراق خصوصاً داعش، ترکیه در ابتدا نقش بی‌طرف را بازی کرد و در مقابل تصرف کوبانی و کشتار کردها توسط داعش سکوت کرد؛ اما با اتفاقات تروریستی در خاک ترکیه توسط گروه‌های معارض، ترکیه شروع به واکنش کرد؛ اما ترکیه مسئولیت اقدامات در خاک خود را بیشتر متوجه کردهای عضو حزب کارگران کردستان (پ ک ک) می‌دانست و لذا شروع به بمباران‌های هوای مواضع پ .ک.ک در خاک عراق و سوریه کرد. این اولین حمله نظامیان ترک به مواضع کردها بعد از توافق صلحی است که دو طرف در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند. این در حالی است که گروه‌های وابسته به پ ک ک نقش مهمی در مبارزه با داعش ایفا کرده‌اند.
    کردهای عراق و سوریه به نیرویی مهم در مقابله با داعش تبدیل‌شده‌اند،‌ زیرا داعش تهدیدی علیه کردهای این دو کشور بوده است. کردهای عراق، سوریه و ترکیه در عملیاتی در ماه اوت سال گذشته برای نجات ده‌ها هزار نفر از ایزدی‌ها از دست داعش در کوهستان سنجار شرکت کردند. آن‌ ها هنوز هم سرگرم همکاری برای مقابله با داعش در مرزهای سوریه و عراق هستند. کردها نقش مهمی در محدود کردن گسترش داعش در شمال عراق ایفا کرده‌اند. بااین‌حال،‌ حملات هوایی ترکیه به مواضع کردها می‌تواند به تضعیف موقعیت کردها در جنگ علیه داعش منتهی شود.
    کردهای ترکیه دولت این کشور را متهم کرده‌اند که اقدام کافی برای کمک به کردهای سوریه در مبارزه و جنگ علیه داعش در شهر کوبانی ارائه نکرده است. این امر به درگیری‌های خشونت‌بار بین کردهای ترکیه و نیروهای دولتی ترکیه منتهی شده و آتش‌بس شکننده‌ای را که بین دو طرف شکل‌گرفته بود از بین برده است.
    حزب دموکراتیک مردم،‌ از احزاب طرفدار کردها در ترکیه، اعلام کرد حملات هوایی ارتش ترکیه به مواضع پ ک ک در سوریه و عراق به آتش‌بس دوساله خاتمه داد. این حزب از دولت ترکیه خواست به بمباران مواضع پ ک ک خاتمه دهد و گفتگو با کردها را از سر گیرد.
    ترکیه کردهای عراق را هم‌پیمان خود تلقی می‌کند،‌ اما نسبت به کردهای سوریه تردید دارد. کردهای سوریه با پ ک ک ارتباط دارند. ترکیه از آن نگران است که موفقیت‌های کردها در سوریه و عراق به انگیزه‌های جدایی‌طلبانه در میان کردهای ترکیه دامن بزند (www.iribnews.ir).
    مشکلات اقتصادی
    مشکلات اقتصادی نیز از وجوه مهم نگرانی ترکیه در بحران عراق است. ترکیه با بهره گرفتن از شرایط جنگ عراق علیه ایران، روابط تجاری خود را با هر دو کشور مذکور به‌شدت افزایش داد و از این ناحیه بسیار منتفع گردید. خصوصاً پس از بحران کویت و تحریم‌هایی که علیه عراق اعمال گردید ترکیه هم از طریق مبادلات قاچاق وهم رسمی و هم از ناحیه خط لوله ترانزیت نفت عراق به دریای سیاه و سپس با بهره‌گیری از ارز ناشی از نفت در برابر غذا، یک منبع درآمد بسیار آسان به دست آورد. ترکیه اینک به‌خوبی می‌داند که یک عراق باثبات (اعم از اینکه در رأس این حکومت چه کسی باشد) برای اقتصاد ترکیه بسیار مفید است. به همین دلیل ترکیه اینک با یک تضاد جدید در سیاست‌های عراقی خود مواجه گردیده است. با شناختی که ترک‌ها از عراق دارند به‌خوبی پیش‌بینی می‌کنند که بحران در عراق به‌احتمال‌زیاد سبب بی‌ثباتی و حتی تجزیه وقوع جنگ داخلی در عراق می‌شود و این وضعیت علاوه بر ایجاد مشکلات امنیتی، برای اقتصاد ترکیه نیز بسیار شکننده است و آسیب فراوانی به آن تحمیل خواهد کرد.
    چالش‌های داخلی
    مسئله ثبات سیاسی در ترکیه دستخوش بحران‌های زیادی بوده و حتی دولت اردوغان را در آستانه سقوط قرار داده است و سبب شده است که شرایط سیاسی در درون ترکیه متزلزل گردد. به همین دلیل مقامات ترکیه نگرانی خود را در این مورد که بحران در عراق و فعالیت‌های نظامی ترکیه در این راستا ممکن است ثبات سیاسی ترکیه را بر هم زند، پنهان نمی‌کنند.
    رفتار و منافع ترکیه در عراق مبتنی بر مفروضات منافع ملی و موقعیت تعیین کننده ژئوپلیتیک می‌بخشد. در یک نگاه، منافع ترکیه اعم از قبل، حین و پس از بحران در عراق، در ۶ راهبرد گنجانیده می‌شود و ترکیه برای رسیدن به این ۶ هدف در عراق تلاش می‌کند: صلح و ثبات – حفظ تمامیت ارضی – حکومت متعادل ولی درعین‌حال غیر شیعی (مانند کویت، عربستان و سوریه) – موازنه قدرت میان گروه‌های قومی و مذهبی – روابط حسن هم‌جواری و همکاری‌های اقتصادی. البته این نکته مسلم است که ترکیه برای تأمین منافع و اهداف خود، راه‌های متفاوت از ایران را برگزیند (www.csr.ir).
    گفتار دوم: سوریه
    با اوج‌گیری اعتراض‌ها در کشورهای عربی شمال آفریقا و حوزه خلیج‌فارس، سوریه نیز در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ با برخی اعتراض‌های مردمی برای اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مواجه شد. اعتراضات سوریه در ابتدا به‌صورت تجمع‌های خیابانی و مسالمت‌آمیز همراه بود اما این اقدامات با سرکوب معترضین به‌وسیله ارتش مواجه شد، این سرکوب‌ها مقدمه بود برای اقدامات مسلحانه و معارض معترضین علیه دولت مرکزی سوریه که خواهان برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه شدند. در جمع معترضین سوری گروه‌های مختلفی حضور داشتند که می‌توان از شورای ملی سوریه، هیئت عمومی انقلاب سوریه، کمیته هماهنگی ملی سوریه، اخوان المسلمین سوریه، احزاب کرد، ارتش آزادی‌بخش سوریه، جنگجویان ضد رژیم، معترضین ضد رژیم و القاعده را نام برد.
    در حال حاضر آنچه در سوریه و خصوصاً عراق بیشتر خود را نشان می‌دهد، فعالیت القاعده و خصوصاً زیرشاخه‌ی آن یعنی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) است. این گروه به رهبری شخصی به نام ابوبکر البغدادی فعالیت خود را در سوریه در جریان اعتراضات علیه حکومت سوریه آغاز کرد. بغدادی از بحرانی که در سوریه رخ داد و از هرج‌ومرجی که آنجا به وجود آمد بهره‌برداری ورود خود را به خط رویارویی در سوریه اعلام کرد. بغدادی نیز مانند سایر گروه‌های تکفیری مسلح و مرتبط با القاعده دریافت که خاک سوریه جای مناسبی برای ارتکاب جنایت و کافر دانستن دیگران است علاوه بر اینکه از این هرج‌ومرج برای تحقق خواسته‌ها و گسترش نفوذ از مرزهای گسترده سوریه با عراق تا شرق سوریه بهره‌برداری و علیه نظام سوریه اعلام جنگ کرد. دولت اسلامی از شرق سوریه با شعار «یاری اهل سنت در سوریه» دست‌به‌کار شد.
    حضور القاعده در سوریه با ظهور و بروز «جبهه النصره» به فرماندهی ابو محمد جولانی اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد و طولی نکشید توانایی‌های آن افزایش یافت و ظرف چند ماه به یکی از قوی‌ترین نیروهای جنگجو در سوریه تبدیل شد و با اعلام بیعت جبهه النصره با شبکه القاعده در افغانستان به رهبری ایمن ظواهری گزارش‌های اطلاعاتی و رسانه‌ای از ارتباط جبهه النصره با دولت اسلامی در عراق خبر داد و دولت اسلامی در عراق در سوریه نیز ادامه یافت.
    نهم آوریل سال ۲۰۱۳ میلادی ابوبکر بغدادی از طریق شبکه شموخ الاسلام ادغام شاخه جبهه النصره با دولت اسلامی در عراق را با اسم دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را اعلام کرد و داستان داعش ازاینجا شروع شد .داعش در شمال سوریه حضور دارد و حضور اعضای داعش از مرزهای عراق با سوریه آغاز می‌شود و دیر الزور و الرقه را در برمی‌گیرد و الرقه در کنترل کامل داعش است . داعش بر جرابلس ، منبج و الباب و اعزاز درشمال حلب نیز کنترل یافته است علاوه بر اینکه شمال ادلب در نزدیکی مرزها با ترکیه نیز در کنترل داعش است. داعش همواره در تلاش است نفوذ خود را گسترش دهد به همین خاطر به عراق رفته و با کمک بعثی‌ها و سلفی‌های عراق توانستند بر برخی از مناطق عراق مثل موصل و نینوا تسلط یابند و هم‌اکنون درگیری‌های شدیدی بین دولت عراق و این گروه تروریستی در حال انجام است (www.vahabiat.porsemani.ir).
    تأثیرگذاری امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ازجمله تأثیرات فاحش داعش در سوریه می‌باشد. فعالیت‌های مسلحانه همراه با رعب وحشت برای ساکنین سوریه و مردم منطقه که باعث کشتار غیرنظامیان و مهاجرت عده‌ی زیادی از ساکنین سوری شده است. در بعد اقتصادی نیز تسلط داعش بر چاه‌های نفتی شمال سوریه، حمله به بانک‌های و موسسات اعتباری سوریه و قاچاق سوخت و اسلحه ازجمله تأثیرات اقتصادی داعش برای سوریه بوده است.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    در بعد سیاسی نیز داعش در سوریه فعالیت زیادی داشته است، در ابتدا این گروه هم‌پیمان گروه‌های دیگر معارض در سوریه بود اما با نشان دادن بیشتر اعتقادات و اقدامات غیرانسانی و اجتماعی و اقدامات یک‌جانبه خود زمینه جدایی از دیگر گروه‌های معارض در سوریه را به وجود آورد و حتی شروع به اقدام علیه گروه‌های دیگر در سوریه کرد که از آن جمله می‌توان به رابطه آن با گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه نام برد که بسیار متشنج و خونین است. سیاست داعش در کافر دانستن نظام‌ها و کشورها و گروه‌ها به حدی است که هر گروهی در ارتش آزاد را کافر می‌پندارد. بین داعش و همه گروه‌های وابسته به ارتش آزاد در مناطق نزدیک به نفوذ داعش در سوریه درگیری‌های طولانی صورت گرفته است.
    گفتار سوم: اردن
    اردن نیز بازیگری است که به دلیل هم‌جواری با عراق و ترس ازآنچه هلال شیعی در حال شکل‌گیری می‌نامند، در تمامی تحولاتی که در عراق به نفع شیعیان و درنهایت به نفع رهبری منطقه‌یی ایران شکل می‌گیرد، نقش مخالف بازی می‌کند و توانسته است به‌عنوان گذرگاه اصلی زمینی حمایت از جریانات ترکیبی تکفیری بعثی درصحنه عمل کند. درواقع کمک‌های مالی قطر و عربستان از گذرگاه اردن به تروریست‌ها و سایر جریانات سنی فعال در منطقه می‌رسد.
    گفتارچهارم: کردها
    بعد از حمله دولت اسلامی عراق و شام (داعش) به عراق، کردهای منطقه خصوصاً حکومت اقلیم کردستان عراق (KRG) یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی خود در سال‌های اخیر را سپری کرد. تأثیراتی که کردها در این دوره تاریخی (حمله داعش) متحمل شدند ابعاد مختلفی دارد که شامل عرصه سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی می‌شود.
    عرصه سیاسی
    طرح جدی‌تر حق تعیین سرنوشت کُردها: مطمئناً ظهور داعش مهم‌ترین فاکتور مؤثر بر تحولات و روندها در کل عراق و نیز اقلیم کردستان بود. تسخیر سریع و غافلگیرانه موصل و پیشروی تا آستانه مرزهای بغداد باعث شد تا کُردها از ورود عراق به سبز فایلی سخن به میان آورند و تاریخ جدید این کشور را به «عراق قبل و پس از سقوط موصل» تقسیم کنند. نخست کردها از این وضعیت به‌مثابه فرصتی برای تحقق آرمان بزرگ خود یعنی استقلال یادکردند و درنتیجه مسعود بارزانی سخن از حق تعیین سرنوشت کردها به میان آورد اما حمله غافلگیرانه داعش به مناطقی از اقلیم کردستان ازجمله شنگال (سنجار)، زومار، سعدیه، جلولا و … و تسخیر آن‌ ها به‌مثابه پاشیدن آب سردی بر آتش در حال شعله کشیدن استقلال‌خواهی کردها بود. آسیب‌پذیری پیشمرگان در شنگال و عقب‌نشینی سریع و اجباری آنان، حتی منجر به مخدوش شدن توان و چهره پیشمرگان چه در عرصه داخلی و چه خارجی شد. تلاش داعش برای حمله به اربیل و رسیدن به مرز ۴۲ کیلومتری پایتخت کُردهای عراق، این آسیب‌پذیری را بیش‌ازپیش عیان ساخت و شاید اگر حمایت‌های منطقه‌ای (ازجمله ایران) و بین‌المللی (آمریکا و برخی کشورهای اروپایی) نبود عمق بحران در کردستان عراق بیش‌ازپیش می‌شد.
    تسخیر مناطق مورد مناقشه: پس از ظهور داعش و عقب‌نشینی‌های ارتش عراق از مناطق مختلف باعث شد تا پیشمرگان کُرد بلافاصله کنترل این مناطق خالی‌شده که در معرض تهاجم داعش قرار داشتند را به دست آورند و در کنار دفاع از ساکنین آن، ماده ۱۴۰ قانون اساسی را عملی شده بخوانند. طبق ماده ۱۴۰ قانون اساسی دولت عراق موظف می‌بود در سال ۲۰۰۷ زمینه‌های برگزاری همه‌پرسی در مناطق مورد ادعای کردها در چهار استان دیالی (خانقین)، کرکوک، صلاح الدین (دوزخورماتو) و نینوا (شنگال و …) را فراهم سازد؛ اما دولت مالکی عملاً اقدامی برای برگزاری چنین رفراندومی انجام نداد و همین امر به یکی از اختلافات جدی کُردها با بغداد تبدیل شد چراکه آنان معتقد بودند سیاست‌های دولت جدید ادامه سیاست‌های ضد کُردی نظام بعث در عراق است. اینک اکثریت مناطق مورد مناقشه در دست کردها است و در آن‌سوی این مناطق نه ارتش عراق بلکه شبه‌نظامیان سیاه‌پوش داعشی قرار دارند. مطمئناَ تعیین سرنوشت این مناطق همچنان یکی از مسائل حساس و اختلاف انگیز میان طرفین در سال ۲۰۱۵ و سال‌های بعد باقی خواهد ماند.
    عرصه امنیتی
    خرید و دریافت تسلیحات نظامی: می‌توان گفت کردهای عراق از پس از ظهور داعش و حمله آنان به کردستان سعی کردند به‌مثابه یک فرصت استفاده کنند. فقدان تسلیحات و تجهیزات مدرن سنگین و نیمه سنگین یکی از دلایل اصلی شکست پیشمرگان در برخی از جبهه‌ها از داعش اعلام گردید و همین امر باعث شد تا کُردها مانوری جدی برای جلب رضایت کشورهای غربی ازجمله آمریکا، آلمان، انگلیس، ایتالیا و … برای ارسال اسلحه به اربیل انجام دهند. پس از مدت کوتاهی محموله‌های تسلیحاتی از کشورهای مختلف راهی کردستان عراق شد و همچنان می‌شود اما هنوز این امر کردها را راضی نکرده است چراکه آنان عمدتاً به دنبال تسلیحات سنگین ازجمله تانک و هلی کوپترهای جنگنده هستند اما قدرت‌های بین‌المللی با توجه به سیاست‌های کلانشان در قبال عراق و نیز تحت‌فشار دولت بغداد از دادن چنین تجهیزاتی به کردها خودداری می‌کنند؛ اما بااین‌حال باید گفت عملکرد دولت اقلیم کردستان در باز کردن رسمی کانال‌های دریافت تسلیحات مثبت بوده است. امری که می‌تواند علاوه بر جنگ با داعش در توازن موجود با بغداد کفه کردها را سنگین‌تر کند
    طرح ارتش مشترک پیشمرگه: یکی از پیامدهای ظهور داعش، نمایان شدن ضعف دفاعی نیروهای پیشمرگ و بخصوص عدم سازمان‌دهی و هماهنگی مؤثر میان آنان بود که تا به امروز نیز ادامه داشته است. وضعیت عمومی این نیروها به این‌گونه است که هر حزب نیروهای مسلح خاص خود را دارد و عملاً در درگیری با داعش در شهرها و مناطق مختلف نیز عملکردها عمدتاً تحت تأثیر روابط و پرچم حزبی بوده است و هنوز هم رقابت‌های حزبی حتی در زمان بودن دشمن بسیار خطرناک و مشترکی بنام داعش بر مصالح عالی و استراتژیک کُردها چربش دارد. همه این‌ها دست‌به‌دست هم داده است تا رهبر اقلیم کردستان عراق رسماً از وزارت پیشمرگه بخواهد زمینه‌های تشکیل نیروهای فرا حزبی پیشمرگه را فراهم سازد. امری که برای کردها بسیار حیاتی به نظر می‌رسد اما با توجه به واقعیات موجود عملی شدن آن کاری سخت، پر مانع و طولانی خواهد بود.
    عرصه دیپلماتیک
    کسب حمایت دیپلماتیک بین‌المللی: تراژدی برای کُردهای عراق همواره یک وضعیت دوگانه داشته است از یکسو چنان ضربه‌ای عمیق و کاری، پیکر نحیف، رنجور و ستمدیده‌شان را زخمی تازه زده است و اما از سوی دیگر همین عمیق بودن این فجایع گاه منجر به جلب‌توجه جامعه بین‌المللی نسبت به وضعیتشان شده است. در همین چارچوب پیش‌ازاین در کردستان عراق، حمله شیمیایی نیروهای بعثی به حلبچه و کشته شدن دست‌کم ۵ هزار شهروند غیرنظامی در این شهر هرچند یکی از سیاه‌ترین و شرمناک‌ترین لحظه‌های بشر در طول قرن بیستم را به وجود آورد اما درعین‌حال مهم‌ترین رخدادی بود که مسئله کُرد را بین‌المللی کرد. در سال ۲۰۱۴ نیز تراژدی دیگری علیه کُردها و این بار در شنگال (سنجار) رخ داد.
    انتشار تصاویر و اخبار مختلف از فجایع روی‌داده توسط داعشی ها علیه شهروندان کُرد ایزدی ازجمله قتل‌عام‌های دسته‌جمعی، خریدوفروش زنان و دخترانشان در بازارهای برده، هزاران آواره مانده در کوه‌ها و … یکی از عوامل مؤثری بود که سرانجام جامعه بین‌المللی را مجاب کرد که به اقدامی سریع در حمایت از کردها و نیز دیگر مردم عراقی دست زنند. این امر پس از سقط شهر مسیحی نشین «قره قوش» سرعت بیشتری یافت و درنتیجه اربیل به یک مرکز پرترافیک رفت‌وآمدهای دیپلماتیک مقامات مختلف و بلندپایه از کشورهای مختلف تبدیل شد. حضور نخست‌وزیر ایتالیا، وزرای خارجه آمریکا، آلمان، انگلستان، ایران و … در همین راستا ارزیابی می‌شود.
    ادامه گشایش کنسولگری‌ها: تحول مهم دیپلماتیک دیگر در اربیل ادامه روند گشایش کنسولگری‌های کشورهای مختلف در این منطقه بود این امر از سال‌های نخست تشکیل اقلیم کردستان آغاز شده است و طی چند سال اخیر شدت بیشتری یافته است. آخرین دولت مهمی که در اربیل و درست در آخرین روز سال ۲۰۱۴ کنسولگری‌اش را افتتاح نمود جمهوری خلق چین بود.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم