طرد اجتماعی
جدول شماره(۲-۳۵): جمعبندی دیدگاه چلبی و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی
۲-۱-۱-۲-۵-۲۰. جمعبندی ادبیات نظری طرد اجتماعی و ارتباط آن با شادمانی زنان سرپرست خانوار
واکاوی نظریات احساس شادمانی، مشخص کرد که طرد اجتماعی و به صورت خاص عوامل تأثیرگذار بر آن مهمترین متغیرهای هستند که با احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار در ارتباط است بنابراین ما به سراغ نظریات طرد آمدیم تا مهمترین این عوامل را شناسایی کنیم. با توجه به تعاریف و دیدگاه های متعددی که درباره طرد اجتماعی مطرح شد هر کدام به گونه ای خاص به عوامل تأثیرگذار بر طرد اجتماعی پرداختهاند و هر یک از این عوامل تأثیرگذار که صاحبنظران طرد اجتماعی مدعی آن بودند، میتوانند پیامدهای متعدد روانی و اجتماعی را برای افراد ایجاد کنند. اما آنچه که در قسمت ادبیات طرد اجتماعی مدنظر پژوهش حاضر بوده است واکاوی فرایندهای که منجر به طرد اجتماعی میشوند تا با توجه به نظریات احساس شادمانی، مهمترین این عوامل را که با احساس شادمانی زنان سرپرستخانوار رابطه دارد را شناسایی کرده و در جهت هدف مورد نظر پژوهش حاضر حرکت کنیم. بنابراین میتوان اصلیترین عواملی را که منجر به طرد اجتماعی میشوند را به صورت زیر خلاصه کرد:
- گسیختگی روابط اجتماعی بین فرد و جامعه(رویکرد همبستگی)
- عدم مشارکت آزادانه فرد(رویکرد تخصصی سازی)
- جاودانه شدن نابرابری(رویکرد انحصار)
- عدم ادغام فرد به درون جامعه دیدگاه دورکیم)
- جدایی از ابزارهای تولید(کارل مارکس)
- جدایی از ابزارهای بوروکراتیک(ماکس وبر)
- نابرابری در توزیع فرصتها(گیدنز)
- فشارهای ساختاری محدود کننده قابلیتها(آمارتیاسن)
- نابرابری اجتماعی، منابع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در میان اعضای جامعه (جیرون و همکاران)
- شکست در دستیابی به هنجارهای جامعه مدرن(مارتین زیبرا)
- فقدان سرمایه اجتماعی(پاتنام)
- محرومیت فرودستان از دستیابی به فرصتها(بوردیو)
- سه محرک کلان جمعیت(افزایش والدین مجرد)، بازار کار(عدم اشتغال) و سیاست اجتماعی(مالیات)( بردشا ودیگران)
- تعلق داشتن(چندپارگی اجتماعی…)، اعتماد( عدم اعتماد به سازمانها…) و دسترسی به منابع(مشکلات معیشتی..)( وسلز و میدما)
- عدم شرکت در فعالیت های کلیدی(بورچاردت)
- عدم پذیرش و چشم پوشی در محیط کاری (هیتلان)
- کاهش سرمایه اجتماعی(پتریک)
- عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها(چلبی).
با نگاهی دوباره به جمعبندی نظریات احساس شادمانی میتوان ارتباط آنها را با هر یک از عواملی که منجر به طرداجتماعی می شود را مشخص کرد. در کل با توجه به نظریات شادمانی و طرد میتوان نتیجه گرفت که گسیختگی روابط اجتماعی بین فرد و جامعه، عدم مشارکت، نابرابری، فقدان سرمایه اجتماعی، عدم اشتغال و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها…، علاوه بر اینکه زمینه ساز طرد اجتماعی است بلکه بر احساس شادمانی هم تأثیر منفی می گذارد و در صورت جذب در هر کدام از موارد ذکر شده شادمانی هم افزایش پیدا می کند. در واقع میتوان نتیجه گرفت که طرد از ارتباط و حضور در جمع و طرد از نیازهای اساسی مهمترین عواملی هستند که با احساس شادمانی در ارتباط است. از طرفی هم در قسمت طرد جنسیتی مشخص شد که زنان سرپرست خانوار از جمله گروه زنانی هستند که در وضعیت طردشدگی قرار دارند. آمارتیاسن از نقشآفرینی زنان، که آفت رفاه آنان است و موجب رفتارهای نابرابر نسبت به آنها می شود و هیتلان هم از طرد اجتماعی در محیطهای کاری که تولید تحقیر اجتماعی می کند، وارد بحث طرد جنسیتی شده بودند و شادیطلب و دیگران، نیز معتقدند که در دهههای اخیر، افزایش فقر در میان خانوادههای زن سرپرست، یکی از عوامل نابرابری به شمار میرود در واقع زنان سرپرست خانوار علاوه بر اینکه به سبب جنسیت بیشتر در معرض فقر قرار دارند، فقر آنها صرفاً جنبه اقتصادی نداشته و محدود به منابع مادی نمی شود بلکه جنبه های اجتماعی و روانی را نیز در بر میگیرد. فیروزآبادی و صادقی هم معتقدند که این زنان به تدریج در مراحل مختلف زندگی خود طرد را تجربه می کنند و برخی وقایع خاص و عوامل بنیادین به شکل پویا و نظاممند در طرد و حاشهای شدن زنان مؤثر بوده است و از طرفی دیگر هم در بخش ادبیات شادمانی مشخص شد که این گروه از زنان مشکلات عاطفی، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از کیفیت زندگی پایینتری برخوردارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جمعیت هدف این پژوهش از جمله گروه های مطرود جامعه هستند که با افت شادمانی روبه رو میباشند و طرد اجتماعی و عوامل ایجادکننده آن مهمترین اثر را بر احساس شادمانی آنها دارد.
۲-۱-۲. بخش دوم: ادبیات تجربی
بحث اصلی در پژوهش حاضر بررسی رابطه بین منابع مطرودساز اجتماعی و احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران میباشد و از آنجا که تحقیقی با این عنوان یافت نشد بنابراین ابتدا پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده در زمینه شادمانی و سپس طرد اجتماعی و زنان سرپرست خانوار به ترتیب مرور می شود، در نهایت به جمعبندی از این پژوهشها خواهیم پرداخت تا ما را به مفهوم مورد نظر نزدیک کند.
۲-۱-۲-۱. ادبیات تجربی احساس شادمانی
در مورد مطالعه احساسات و هیجانات مثبت «موضوعات مربوط به شادی»، اولین پژوهش تجربی در سال ۱۹۱۲ بین دانش آموزان انگلیسی و در یک مدرسه پسرانه انجام شد؛ این مطالعه بر سطح لذت گرایانه[۱۴۴] دانش آموزان متمرکز شده بود. در سالهای بعد از آن نیز، چند مطالعه دیگر در امریکا در مورد سطح لذت دانش آموزان به انجام رسید. بعد از جنگ جهانی دوم تعداد پژوهشهای مربوط به شادی افزایش یافته، و در این پژوهشها، توجه محققان از سطح لذت به میزان کلی شادی تغییر کرده است(عابدی،۱۳۸۱: ۸۳). از سال ۱۹۶۰ کل پژوهشهای مربوط به شادکامی و مقوله های وابسته به آن از جمله رضایت، لذت و احساسات مثبت،۶۲ مورد بوده است و پس از سال ۱۹۶۰، ده برابر شده است(عابدی، ۱۳۸۵). امروزه با بررسی تحقیقاتی که در زمینه شادمانی صورت گرفته است با عوامل متعددی روبرو میشویم که هر محقق با توجه به زاویه دید و علایق خویش به آنها پرداخته است اما به دلیل اینکه پژوهشی در رابطه با منابع مطرودساز اجتماعی و احساس شادمانی پیدا نشد در این قسمت سعی خواهد شد بیشتر به آن دسته از پژوهشهای از شادمانی اشاره شود که بیشتر رابطۀ را با علت یا ابعاد طرد اجتماعی داشته است. بنابراین در ادامه به مرور اجمالی برخی تحقیقات که در این زمینه انجام شده است میپردازیم.
۲-۱-۲-۱-۱.ادبیات تجربی داخلی احساس شادمانی
سلطانی نسب(۱۳۹۳) در پایان نامه کارشناسیارشد خود با عنوان «بررسی احساس شادمانی زنان ۲۵ تا ۳۵ ساله تهران» ضمن مرور و توجه به رویکردهای مختلف این حوزه، با رویکرد جامعهشناختی با روش پیمایش(انتخاب ۳۴۷ نفر از زنان تهرانی در بین سن ۲۵ تا ۳۸ سال) موضوع شادمانی زنان را مطالعه کرده است که یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که شادمانی زنان تهرانی با میانگین نمره ۵/۳۵ از سطح متوسط نیز کمتر بوده و در سطح پایینی قرار دارد. همچنین در بررسی عوامل فردی و اجتماعی مرتبط با احساس شادمانی زنان، متغیرهای احساس آسایش و احساس امنیت که به ترتیب با نمرات میانگین ۷/۴۵ و ۶۵/۳۴، قرار داشت که هر دو از سطح متوسط پایینتر بوده و در وضعیت نامطلوبی به سر میبرند. لازم به ذکر است متغیر احساس آسایش در این پژوهش با ابعاد سلامت جسمی – روانی و تأمین مادی سنجیده شده است. از سویی زنان تهرانی از نظر احساس همبستگی اجتماعی و احساس عزت و احترام با میانگینهای به ترتیب ۳/۵۴ و ۱۱/۵۹ در وضعیت مطلوبتری نسبت به دو شاخص قبل قرار دارند؛ علیرغم اینکه نمره میانگین این دو شاخص نیز چندان بالا نیست و این نتیجه موید نظریه غالب در این تحقیق میباشد که معتقد است شادمانی در جامعۀ ایران به لحاظ دو متغیر اول که منبع تأمینشان غالباً خارج از محیطهای فردی میباشد، در سطح پایینی قرار دارد.
نادری(۱۳۹۳) پایان نامه کارشناسیارشد خود با عنوان «روابط اجتماعی، سلامتاجتماعی و شادی» با هدف بررسی میزان شادی افراد شهر تهران و بررسی تأثیر متغیرهای روابط اجتماعی و سلامت اجتماعی بر روی شادی آنها انجام داد. با توجه به چارچوب این پژوهش جنبه های ساختاری روابط اجتماعی (شبکه اجتماعی، انسجام اجتماعی) بر سلامت افراد تأثیر گذاشته است و جنبه کارکردی این روابط یعنی حمایتهای درک شده، از طریق مکانیسمهای تعدیل کننده استرس عمل می کنند و مطابق مدل این پژوهش مسیرهای متعددی وجود دارد که افرد از طریق مشارکت در شبکه های اجتماعی به شادابی برسند در واقع همبستگی فرد در شبکه های اجتماعی ممکن است به صورت مستقیم حالات روانی مثبتی را از قبیل احساس هدفمند بودن، شناخت ارزش خود، احساس امنیت و احساس تعلق را به وجود بیاورد و حالات روانی مثبت نیز به نوبه خود سلامت روانی افراد را بهبود ببخشد. بدین منظور این پژوهش با روش پیمایش۳۶۰ نفر از افراد شهر تهران را توسط پرسشنامه و از طریق مصاحبه به روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که میانگین شادی افراد شهر تهران برابر ۰۴/۵۱ در مقیاس ۰ تا ۱۰۰ میباشد. بنابراین میانگین شادی افراد در حد متوسط قرار دارد. بیشترین تأثیر بر روی متغیر شادی را متغیر سلامت اجتماعی با ۶۹۱./. و پس از آن متغیر سایز شبکه ۱۹۹/. دارند. متغیر فراوانی تماس با ۱۴۶/.- اثری معکوس بر روی متغیر شادی دارد ولی زمانی که ابعاد متغیر سلامتاجتماعی کنترل شود متغیر فراوانی تماس اثر معنیداری بر روی متغیر شادی ندارد.
موسوی و چلبی(۱۳۸۷) تحقیقی را با عنوان«بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر شادی در سطوح خرد و کلان» انجام دادهاند. این مطالعه با دو روش پیمایشی و تحلیل ثانویه از نوع عرضی ملی (۲۰۰۱-۱۹۹۶) انجام شد که در روش پیمایش با انتخاب ۳۶۸ نفر از شهرهای تهران، یزد، اردکان و میبد با بهره گرفتن از پرسشنامه آکسفورد که تعداد افراد نمونه در شهرهای تهران، یزد، اردکان و مبید به ترتیب برابر۱۹۲،۱۰۰، ۴۹ و ۴۵ نفر میباشد و روش تطبیقی کمی با بهره گرفتن از داده های ثانویه که بر روی ۶۹ کشور که بر اساس نتایج موج چهارم پیمایش ارزشهای اینگلهارت به دست آمده، صورت گرفته است. در سطح خرد متغیرهای انزوای اجتماعی، احساس ناامنی، بی اعتمادی و سوءظن، آنومی و غضب اخلاقی به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفت. در سطح کلان نیز: سطح ایمنی، فردگرایی، برابری درآمد، توسعه اقتصادی و سرمایه اجتماعی بررسی شده است. نتایج حاصل از سطح خرد نشان دهنده آن است که میانگین شادمانی بر اساس مقیاس۰ تا ۱۰۰ برابر با۶۰/۴۸ میباشد که این مقدار کمتر از حد متوسط شادمانی میباشد و میزان آن در بین شهرهای مورد بررسید دارای تفاوت معنیداری نمی باشد. ضرایب همبستگی پیرسون بین متغیرهای تحقیق نشان دهنده این است که بین متغیرهای مستقل(انزوای اجتماعی، بی اعتمادی، آنومی، احساس ناامنی و غضب اخلاقی) معکوس و در سطح خطای ۰۱/۰ معنیدار میباشد. از بین متغیرهای مستقل نیز انزوای اجتماعی دارای بیشترین همبستگی معکوس با شادمانی میباشد. یافتههای تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که اثر متغیر انزوای اجتماعی بر شادمانی بیش از دیگر متغیرهای مستقل میباشد. نتایج سطح کلان نشان می دهند در مجموع میانگین شادمانی در کشورهای با درآمد بالا بیشتر از میانگین شادمانی در کشورهای کمدرآمدتر است. طبق معادله تحلیل رگرسیون، از بین متغیرهای مستقل، توسعه اقتصادی(۵۸۴/۰) دارای بیشترین اثر خالص بر شادمانی میباشد. پس از آن سطح نابرابری(۴۱۳/.) در توضیح شادمانی مقدار مثبت و غیر منتظرهای است، پس از بررسی نوع رابطه بین این دو متغیر مشاهده شد این رابطه از نوع سهمی درجه دو میباشد. پس از آن متغیرهای سطح ایمنی(۳۳۱./.)، فرگرایی(۱۸۹./۰-) و سرمایه اجتماعی (۳۱۹./.) قرار دارند. بررسی نتایج به صورت کلی نشان دهند آن است که روابط اجتماعی توأم با اعتماد اثر تعینکننده ای بر شادمانی دارد و در این میان خانواده و دوستان، مهمترین منبع تأمینکننده شادمانی افرادند که در شرایط فعلی، اغلب به عنوان پناهگاهی در مقابل ناامنی و آنومی و ناملایمات ناشی از محیطهای خارجی نقش خود را ایفا می کنند. در کل انزوای اجتماعی در سطح خرد و سرمایه اجتماعی در سطح کلان اثرات چشمگیری بر شادمانی دارد یعنی روابط همراه با اعتماد، یکی از تعیین کننده های مهم شادمانی است.
جریبی و آستینفشان(۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی (با تأکید بر استان تهران) » به شناسایی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی(بعنوان یکی از پارامترهای توسعه اجتماعی) پرداختهاند. مجموعه مطالعات نشان داد که تقویت نشاط اجتماعی در جامعه به صورت تک علّتی نمی باشد بلکه مجموعه ای از عوامل فردی و فرافردی (مثل احساس محرومیت، ارضای نیازها، احساس مقبولیت نزد دیگران، احساس عدالت توزیعی، فضای عمومی جامعه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی) در تقویت و یا کاهش نشاط در افراد جامعه تأثیر دارند. به لحاظ روششناسی، این تحقیق در دو سطح توصیفی و تحلیلی (همبستگی) انجام شده و برای شناخت عوامل مرتبط با نشاط اجتماعی از آزمونهای شدت همبستگی و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل افراد ۱۵ تا ۶۵ سال ساکن در استان تهران است و حجم نمونه تحقیق ۲۰۰۰ نفر می شود. نتایج حاصل از ترکیب گویه ها در خصوص احساس نشاط اجتماعی در بین پاسخگویان حاکی از این است که احساس نشاط در بین ۱۸ درصد از پاسخگویان در حد کم و بسیار کم میباشد و در مقابل ۲۸ درصد پاسخگویان از احساس نشاط بالایی برخوردار هستند. یافته ها بیانگر متوسط بودن این احساس در بین اکثریت پاسخگویان است به این معنی که ۵۴ درصد احساس نشاط اجتماعی خود را در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که در ابتدا متغیر امید به آینده وارد معادله شده است، این متغیر به تنهایی توانسته است ۳۰./. درصد از تغییرات متغیر نشاط اجتماعی را تبیین کند. با واردکردن متغیر بعدی یعنی ارضای نیازهای عاطفی به مدل رگرسیونی، به مقدار ۱۵/۰ درصد به ضریب تعیین افزوده و کل ضریب تعیین ناشی از وجود دو متغیر امید به آینده و ارضای نیاز عاطفی۰۴۷/۰ میرسد. با ورود متغیر مقبولیت اجتماعی به مدل رگرسیونی به میزان۰۶۶/۰ درصد به ضریب تعیین افزوده شده است، که در مجموع، سه متغیر امید به آینده، ارضای نیاز عاطفی و مقبولیت اجتماعی توانسته اند ۵۳۷/۰درصد از تغییرات متغییر نشاط اجتماعی را تبیین کنند.
اقلیما و ابراهیم نجفآبادی (۱۳۹۰) پژوهشی را با عنوان «بررسی تأثیر میزان سرمایه فرهنگی در میزان احساس شادی زنان جوان (۱۵-۲۴ساله) در شهر اصفهان» انجام دادهاند. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر میزان سرمایه فرهنگی در سه بعد وسایل فرهنگی، مهارت فرهنگی و مدارک فرهنگی در میزان احساس شادی زنان جوان(۱۵-۲۴ ساله) شهر اصفهان است که بعد تجسمیافته (مهارت فرهنگی) بیانگر چیزهایی است که افراد میدانند و میتوانند انجام دهند یا تواناییهای بالقوهای است که به تدریج بخشی از وجود فرد و در او تثبیت شده اند. اما سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته (وسایل فرهنگی) بیشتر در کالاها و اشیاء مادی تجسم مییابد، و از ویژگیهای بارز آن قابل انتقال بودن است و بعد نهادی (مدارک فرهنگی) ابعادی دیگر از سرمایه های فرهنگی است که مرتبط با مدارج آموزشی و امتیازات ضمانت شده است و به دارندۀ آن مدارج ارزشی متعارف، قانونی، دائمی و ضمانت شده اعطا می کند. همچنین در این پژوهش شادی متشکل از سه بعد احساسی، شناختی و اجتماعی است. روش کار در این پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری این تحقیق کل زنان ۱۵-۲۴ ساله شهر اصفهان است که، به گزارش مرکز آمار این استان، ۲۳۹۰۷۲ نفر هستند. با توجه به پراکندگی جامعه آماری در مناطق شهر اصفهان، حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران، با خطای ۵ درصد، ۲۰۰ نفر برآورد شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری متناسب در منطقه استفاده شدهاست؛ به طوری که نمونهها از هر منطقه و متناسب با جمعیت آن منطقه انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهد ارتباط سرمایه فرهنگی و شادی مستقیم است و این ارتباط در بعد شناختی، سپس در بعد احساسی، و در نهایت در بعد اجتماعی شادی قویتر است. در حیطه ابعاد سرمایه فرهنگی، بیشترین تأثیر در بعد وسایل فرهنگی، سپس مهارت های فرهنگی، و در نهایت مدارک فرهنگی است. میانگین احساس شادی در بین زنان جوان(۱۵-۲۴) شهر اصفهان ۵۳/۵۴ بوده که به ترتیب بعد احساسی، بعد اجتماعی، و سپس بعد شناختی بیشترین میزان را به خوداختصاص دادهاند. میانگین سرمایه فرهنگی ۵۷/۲۷ است که براساس نتایج به دست آمده، مهارت فرهنگی دارای بیشترین فراوانی و مدارک فرهنگی دارای کمترین فراوانی است. از سوی دیگر، وسایل فرهنگی دارای بیشترین نابرابری و مهارت فرهنگی دارای کمترین نابرابری در بین زنان جوان است.
پناهی و دهقانی(۱۳۹۱) پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با تأکید بر مشارکت اجتماعی» و با هدف بررسی عوامل مؤثر بر شادمانی دانشجویان با تأکید بر مشارکت اجتماعی و با بهره گرفتن از نظریات موجود یک چارچوب نظری تلفیقی تدوین و بر اساس آن فرضیههایی مطرح کرده اند. شادی در این پژوهش متشکل از سه جزء اساسی عاطفی، شناختی و اجتماعی است. جزء عاطفی(هیجانی) که باعث حالات هیجانی مثبت و خوشایند در افراد است و جزء شناختی نوعی تفکر را شامل می شود که وقایع روزمره را با خوشبینی ارزیابی می کند و جزء اجتماعی نیز به روابط اجتماعی گسترده و مثبت با دیگران منجر می شود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های علامه طباطبایی و صنعتی امیرکبیر هستند که از آن، نمونه ای به حجم ۴۰۰ نفر با روشهای نمونه گیری خوشهای طبقهای متناسب انتخاب شد، و داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جمعآوری و تجزیه و تحلیل گردید. متغیرهای مستقل این پژوهش عبارت از پایگاه اجتماعی و اقتصادی، رضایت از تأمین نیازهای مادی، اعتماد به دیگران، مشارکت اجتماعی رسمی و غیر رسمی میباشد. نتایج حاصل از تحلیل چند متغیره نیز گویای آن بود که متغیرهای ارضای نیازها، اعتماد به دیگران و مشارکت اجتماعی غیررسمی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر روی شادی دانشجویان دارند.
ربانی و همکاران(۱۳۹۰) پژوهشی را با عنوان «رویکردی جامعهشناختی به احساس شادمانی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان» انجام دادهاند. این پژوهش از نظر کنترل شرایط پژوهشی پیمایشی، از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی مقطعی است. در رویکرد اجتماعی(جامعهشناختی) نیز اعتقاد کلی بر آن است که شادی امری است که در بستر اجتماع حاصل می شود و در همان بستر نیز از بین میرود. بهعبارت دیگر، شادی و هر هیجان دیگر، را بایستی در ساختارها و روابط خرد و کلان اجتماعی- سیاسی جستجو کرد بنابراین متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده عبارتند از: سرمایۀ اجتماعی، حقوق شهروندی، منزلت نقشی، استفاده از امکانات فرهنگی- بهداشتی، رضایت از امکانات منطقه میباشد. جامعۀ آماری آن کلیۀ سرپرستان خانوارهای شهر اصفهان است که در سال ۱۳۸۵، ۴۴۱۷۸۲ نفر بوده اند و حجم نمونۀ مقتضی بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر تعیین شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد: میانگین احساس شادی در دامنۀ صفر و صد در بین سرپرستان خانوارها ۲۳/۵۶ بود (بعد احساسی۳۷/۵۹، بعد اجتماعی۴۲/۵۵ و بعد شناختی۸۸/۵۳) و از بین متغیرهای زمینهای مورد مطالعه، احساس شادی سرپرستان خانوار بر حسب جنس، وضعیت تأهل و شغل متفاوت است. همچنین متغیرهای سرمایۀ اجتماعی، رضایت از امکانات منطقهای، میزان برخورداری از حقوق شهروندی، میزان منزلت نقشی(کارآمدی اجتماعی، خانوادگی و فردی) و درآمد با احساس شادی سرپرستان دارای همبستگی مستقیم است. به طوری که مدل بهدست آمده از متغیرهای مؤثر، بر اساس رگرسیون چندگانه با روش گام به گام، حدوداً ۴۵ درصد از واریانس احساس شادی در جامعۀ آماری را تبیین می کند. برخورداری از حقوق شهروندی، منزلت نقشی و سرمایۀ اجتماعی به تریب دارای بیشترین تأثیر بر شادیاند.
عباسزداه و همکاران(۱۳۹۱) پژوهشی را با عنوان «انواع سرمایهها، حلقه مفقوده در تبین شادکامی دانشجویان(دانشجویان دانشگاه تبریز)» انجام دادهاند که در آن میزان شادکامی دانشجویان دانشگاه تبریز و برخی از عوامل مؤثر بر آن را بررسی کرده اند. در این تحقیق با بهره گرفتن از روش پیمایشی از بین تمام دانشجویان دانشگاه تبریز (۲۴ هزار نفر) در تمامی مقاطع تحصیلی(۱۳۹۰-۱۳۸۹) ۳۷۸ نفر(با فرمول کوکران) به روش نمونه گیری طبقهای تصادفی انتخاب شدند. جهت سنجش شادی دانشجویان از پرسشنامه ۲۹ سؤالی آکسفورد استفاده شد و همبستگی آن با انواع سرمایه (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی) بررسی شد یافتههای تحقیق حاکی از آن است که ۱- میانگین شادکامی دانشجویان دانشگاه تبریز در سطح متوسط به بالا قرار دارد؛ ۲- بین ابعاد سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی با شادکامی دانشجویان همبستگی معنیدار و مستقیم وجود دارد ۳- براساس نتایج رگرسیون، متغیرهای مستقل وارد شده به مدل رگرسیونی (سرمایه اقتصادی، انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، سرمایه فرهنگی) ۳۹ درصد از واریانس متغیر شادکامی دانشجویان را تبیین کرد از بین انواع سرمایهها، سرمایه اجتماعی بیشترین نقش را در تبیین شادکامی دانشجویان داشت و در میان ابعاد سهگانه سرمایه اجتماعی، بعد انسجام اجتماعی در قیاس با ابعاد دیگر آن تأثیر بیشتری بر شادکامی دانشجویان دارد. همچنین تأثیر سرمایه فرهنگی بر شادکامی بیشتر از سرمایه اقتصادی بود و سرمایه اقتصادی کمترین تأثیر را در تبیین واریانس شادکامی داشت. درمجموع، میتوان گفت برای افزایش شادکامی دانشجویان، مؤلفه های سرمایه اجتماعی و فرهنگی، مهمتر از مؤلفه های سرمایه اقتصادی قلمداد می شود.
کشاورز و وفاییان (۱۳۸۶) پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل تأثیرگذار بر میزان شادکامی» انجام دادهاند. هدف از این پژوهش، بررسی عوامل تأثیر گذار بر روی میزان شادکامی است. برای این منظور ۴۵۳ نفر ( ۱۹۱مرد و ۲۶۲ زن ) از مردم شهر یزد به صورت تصادفی انتخاب شدند و با پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس نگرشسنجی نشاط و پرسشنامه جمعیت شناختی (شامل سن، جنس، تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل، فعالیت هنری، فعالیت ورزشی، فعالیت مذهبی) مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که بین سن، جنس، تحصیلات، فعالیت هنری، فعالیت ورزشی و فعالیت مذهبی با شادکامی، رابطه مثبت و بین بیکاری و شادکامی، ارتباط منفی وجود دارد. همچنین بین سلامت جسمی و روانی، روابط اجتماعی و خانوادگی، خوش بینی نسبت به آینده و نگرش نسبت به شادی با نمرات شادکامی، ارتباط مثبت وجود دارد.
۲-۱-۲-۱-۲. ادبیات تجربی خارجی احساس شادمانی
هائو وانگ[۱۴۵] (۲۰۱۵) پژوهشی را با عنوان «شادی و طرد اجتماعی مردم بومی در تایوان - چشم انداز پایداری اجتماعی» انجام داده است. طبق آنچه در اهداف توسعه پایدار آمده، «شادی و شمول اجتماعی» از شاخص های مهم پایداری اجتماعی هستند. همچنین در رابطه با توسعه پایدار اجتماعی «توجه به اقلیتهای قومی» همواره مورد تأکید قرار داشته و سازمان ملل نیز این دیدگاه را به برنامه های آینده توسعه پس از (۲۰۱۵) توصیه کرده است. اگر چه مجموعهی قابل توجهی از ادبیات مربوط به عوامل مؤثر بر شادی گروه های مختلف در تایوان مورد بررسی قرار گرفته، اما کمتر به سلامت ذهنی اقلیتهای قومی پرداخته شده است. به نظر میرسد برای پر کردن این شکاف، توجه ویژه به درک مسائل شادی در برنامه های توسعه پایدار اجتماعی از مردمان بومی در تایوان ضروری بهنظر میرسد.
چارچوب سیاستهای توسعه بومی به خصوص تجارب توسعه گروههای قومی در ایالات متحده آمریکا، نشان میدهد توجه به «شمول اجتماعی» روشی مناسب برای افزایش شادی مردم در مناطق دور افتاده است. در نتیجه ضروری است افراد جامعه به رعایت پیشرفت اجتماعی تشویق شوند. این تشویق باید با توجه به افزایش رفاه ذهنی افراد بومی و اطمینان از دسترسی آنها به حق خود در برنامههای رفاه اجتماعی صورت گیرد؛ با توجه به اینکه ۱۴ قبیلهی متمایز، رسما توسط شورای مردم بومی (CIP) در تایوان به رسمیت شناخته شدهاند و یک چهارم از آنها در مناطق کوهستانی دور با محدودیتهای طبیعی زندگی در سرزمینهای سنتی، جداسازی فضایی و آسیب پذیری بالا به بلایای طبیعی زندگی می کنند. مردمان بومی این مناطق نه تنها از اقلیتهای ملی، بلکه از محرومترین گروهها در تایوان هستند. آنها در شرایط اجتماعی و اقتصادی خیلی بدی مثل فقر، سوء مصرف مواد، اعتیاد به الکل، وضعیت نسبی اجتماعی و اقتصادی پایین، دسترسی ضعیف به مفاد رفاه، آموزش و پرورش و فرصتهای شغلی کافی به حاشیه رانده شدهاند و از لحاظ سیاسی در تبعیض و رنج به سر میبرند. در نتیجه بسیاری از موانع اجتماعی در مناطق کوهستانی بر مردم بومی تحمیل شده و مردمان بومی این مناطق از جریان اصلی جامعه جدا هستند. آنها اغلب از شرکت در برنامههای بهداشت و درمان حذف میشوند و یا قادر به دسترسی به مزایای پزشکی با توجه به پزشکان و کلینیکهای کافی در مناطق دور افتاده نیستند. این مقاله به ابعاد اجتماعی توسعه مردم بومی تأکید کرده است و توجه ویژه به درک طرد اجتماعی و شادی و ناخشنودی آنان دارد.
این مطالعه دو هدف دارد: اول اینکه بهمنظور بررسی توزیع نمونه ای از دامنههای مختلف محرومیت اجتماعی و وضعیت شادی مردم بومی از نظرسنجی گروهی بهعنوان نماینده در سراسر کشور استفاده شده است. در مرحله دوم، این موضوع را مطالعه میکند که وضعیت طرد اجتماعی مختلف و ویژگیهای اجتماعی و جمعیتشناختی تا چه حد با افزایش درک شادی در میان مردم بومی در ارتباط است. داده های مورد استفاده از یک نظرسنجی (گروهی بهعنوان نماینده سراسر کشور) از مردم بومی تایوان در سال ۲۰۰۷ جمعآوری شد که نمونه شامل ۲۲۰۰ پاسخدهنده بود و از طریق رگرسیون لجستیک باینری[۱۴۶] به بررسی اثر دامنههای مختلف طرد اجتماعی بر شادمانی با کنترل عوامل بیرونی انجام شد. داده ها شامل گزارش شادی خود و اطلاعات در مورد طرد اجتماعی مانند کمک دولت در پرداخت نقدی بهعلت مشکلات اقتصادی و نیازهای اجتماعی خاص ارائه شده است. علاوه بر مفاد عمومی رفاه متغیرهای «جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد، مذهب، وضعیت سلامت و منطقه مسکونی» به نمایندگی از ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی پاسخدهندگان مشخص شد. با توجه به اینکه دستیابی به شادی نقش بسیار مهمی در تحقق اهداف توسعه پایدار اجتماعی ایفا می کند، متغیر وابسته در این پژوهش شادی است که قضاوت کلی هر فرد در مورد کیفیت زندگی تعریف شده و متغیر مستقل، طرد اجتماعی است.
طرد اجتماعی فرایندی است که در آن به حاشیه راندن افراد یا گروه ها بهطور سیستماتیک از مشارکت کامل در جامعهای که در آن زندگی می کنند صورت میگیرد؛ طرد از حقوق، فرصتها و منافع. بهطور معمول اعضای جامعه از نظر پایداری اجتماعی و اقدامات برای مبارزه با فرایند طرد اجتماعی در ارائه رفاه از جمله انتقال پول نقد، اشتغال، بهداشت و درمان، مسکن و دیگر ارائه خدمات اجتماعی مسدود شده اند. بنابراین «حذف مزایای رفاه اجتماعی با شادی مردم بومی در ارتباط است»، یکی از فرضیههای این تحقیق است.
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:11:00 ب.ظ ]