کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • تبیین رابطه‌ی جیوه و آتمن مطابق آموزه-های شوتا‌¬شوتره اوپه نیشد۹۳- قسمت ۵
  • بررسی علل افزایش جرایم سازمان یافته در جهان- قسمت ۳
  • آسیب¬شناسی آموزش جامعه¬شناسی در ایران- قسمت ۷
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره اخلاق عملی در کلیله و دمنه و مرزبان نامه- فایل ۱۵
  • ارزیابی رابطه¬ی نظریه¬ی وابستگی منبع مبتنی بر ایزو۹۰۰۰، با عملکرد عملیاتی شرکت¬های دارای گواهینامه¬ی ایزو۹۰۰۰؛ مطالعه¬ی موردی (شرکت¬های استان گیلان)- قسمت ۵
  • تاثیر جامعه مدنی در توسعه سیاسی در نظام اسلامی- قسمت 4
  • دانلود فایل های پایان نامه در مورد ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • بررسی حقوقی حمایت از علامت تجاری درحقوق ایران ، آمریکا وکنوانسیون های بین المللی- قسمت ۱۳
  • اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان دانش ‫آموزان دختر تیزهوش- قسمت ۳
  • چالش های حقوقی ناشی از سرمایه گذاری خارجی در بازار بورس و راه حل های آن- قسمت 5
  • متن کامل پایان نامه مدیریت : تعریف ساختار سازمانی و ماهیت آن
  • راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی نقش خصوصیات شرکت (در قالب عوامل مدل های نمایندگی و عدم ...
  • بررسی تأثیر آموزش مقررات راهنمایی و رانندگی برکارآیی همیاران پلیس مطالعه موردی ...
  • پیامدهای تفکرات وهابیت در جهان اسلام- قسمت ۷
  • بررسی اثر گزارشگری محافظه کارانه بر ارتباط بین اقلام تعهدی بلندمدت و جریانهای نقدی عملیاتی آتی در بورس اوراق بهادار تهران
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره : بررسی تأثیر پلی مورفیسم کدون ۱۶۴ ژن گیرنده بتا-۲ آدرنرژیک (ADRβ۲) در بیماران ...
  • تبیین جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و تربیت در نظام های آموزشی کشورهای مختلف- قسمت 3
  • ضمانت اجراهای کیفری نقض حقوق مالکیت فکری در ایران- قسمت ۷
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۴
  • شخصیت و اندیشه های کلامی هشام بن سالم جوالیقی۹۲- قسمت ۳
  • تاثیر محلول پاشی کود اوره و تراکم بوته بر روی رشد و نمو سورگوم علوفه ای در شرایط آب و هوایی شهرستان کوهدشت- قسمت ۴
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی و ارایه الگوی مدیریت واحد شهری مطالعه موردی شهرستان گیلان ...
  • بررسی رابطه سرمایه روانشناختی با فرهنگ و جو سازمانی معلمان مقطع ابتدایی شهر پاکدشت- قسمت ۳
  • مقایسه خود پنداره تحصیلی، خود کارآمدی تحصیلی، عزت نفس و اضطراب امتحان- قسمت ۸
  • بررسی عوامل موثر بر نگرش به قوانین و مقرارات اداری در شهر خرم آباد- قسمت ۱۲
  • تحلیل و بررسی انواع شخصیّت و شیوه های شخصیّت پردازی در مجموعه ی داستانی چراغ آخر- قسمت 14
  • بررسی تیتر آنتی بادی حاصل از واکسن۹۲ Tri-Reo در فارم های مادر گوشتی بروش ELISA- قسمت ۳
  • بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲- قسمت ۲
  • دانلود پایان نامه حقوق درباره داوری بین‌المللی
  • تحلیل رابطه توانمندی( بر اساس مدل ملهم ) با تعهد کارکنان مورد مطالعه سازمان بازرگانی استان قم- قسمت ۱۲
  • بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی انزوای اجتماعی دختران مجرد- قسمت ۸
  • مفهوم، جایگاه و اعتبار سند الکترونیکی- قسمت ۷
  • بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای فوق برنامه داوطلبانه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزا داسلامی واحد بندرعباس۹۳- قسمت ۶




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی اساطیری ایزدان آتش در دین‌های هندوایرانی۹۳- قسمت ۱۱ ...

    در آتش نیایش نیز باز ارتباط میان آتش و اشه نمایان است. سه بند نخستین آتش نیایش (یسنای ۳۳ بندهای ۱۲ تا ۱۴): درباره اشه است:
    ای اهورا، خود را به من بنمای و در پرتو آرمیتی توش و توانم ده
    ای مزدا! با پاداش ستایشم، از سپندترین مینو نیکویی، از اشه توانایی بسیار و از منش نیک، پاداش…
    اینک زرتشت همه تن و جان و گزیده منش نیک خویش را همچون نیازی پیشکش مزدا می‌کند و گفتار و کردار و دل اگاهی و نیروی خود را نزد اشه [ارمغان می‌برد]. (پورداوود، ۱۳۷۷، ص ۵۲)
    در همین نیایش (بند ۱۷) می‌گوید:
    ای مزدا اهورا، در پرتو اشه و آذر نیرومند تو را خواهانیم که جاودانه و تواناست و دوستان را پیوسته آشکارا یاری می‌رساند و آزار و گناه دشمنان را در چشم برهم زدنی نمایان می‌کند.
    به نظر بویس این ابیات گاهانی در همان آغاز کار وارد آتش نیایش شده‌اند. (بویس، ۱۳۷۴، ج۱، ص ۳۷۹) از این رو نمایانگر سرمنشا این ارتباط هستند.
    با مثالهای فوق می‌دانیم که ارتباطی نزدیک بین آتش و اشه در هستی وجود دارد و از این پس می‌دانیم که بسیاری از خویشکاری‌های ایزدان موکل بر آتش می‌تواند نه فقط با آتش بلکه با مینوی آن که اشه است مرتبط باشد. چونان گرما، رشد و افزودن و برکت بخشیدن، و برقرار داشتن هستی که از مفاهیم عمیق مرتبط با آتش است. به جز این خویشکاری‌هایی که از اگنی به اردیبهشت رسیده، برخی دیگر از خویشکاری‌ها را هم بر شمردیم که مستقیم از اگنی به اردیبهشت رسیده است، چونان راندن دیوان و دروجان.
    ۲-۳- ایزد آذر
    ۲-۳-۱- جایگاه و هویت
    آتش واژه‌ای بازمانده از زبان پهلوی ādur، و از اوستا ātar- است و ایزد آتش هم نمادی از آتش هرمزدی بر روی زمین است. از میان همه‌ی ایزدان اوستایی موکل بر آتش، ایزد آذر، همتای اصلی اگنی ودایی است.
    در اوستای تازه، ایزد آذر بسیار مورد ستایش قرار می‌گیرد و مقام ارجمندی دارد. یسنا، ‌هات شصت و ششم در ستایش آذر است. یسنا، ‌هات شصت و دوم نیز که از بند ۱ تا ۱۰ آن در آتش نیایش در خرده اوستا هم جای دارد، خطاب به آتش و ایزد آذر است و برکات و بخشش‌های او را برمی‌شمرد. نیایش پنجم که آتش بهرام نیایش نام دارد مربوط به اوست و موبدان در هر پنجگاه، در آتشکده‌ها آن را می‌خوانند و در آذر روز (روز نهم) هر ماه نیز خوانده می‌شود. چهار نیایش نخست با صفت پیروزمند (آتش بهرام)، یاد می‌شود و پنجمین نیایش را بدون این صفت می‌نامند. (پورداوود، ۱۳۸۰، ص ۱۰۵).
    آذر حتی گاهی در گروه امشاسپندان جای می‌گیرد:
    ستایش بجای می‌آورم بهمن و اردیبهشت و شهریور و سپندارمذ و خرداد و امرداد و گوش‌تَشن و گوشورون و آذر اهورامزدا تُخشاترین امشاسپندان را. (یسنا ۱، بند ۲، پورداوود، ۱۳۴۰، ص ۱۱۶)
    و
    همگان را از آنچه به ما داده شده است، به درستی بیاگاهانیم: آنچه از اهورامزدا، آنچه از بهمن، آنچه از اردیبهشت، آنچه از شهریور، آنچه از سپندارمذ، آنچه از خُرداد و اَمرداد، آنچه از گوش تَشَن، آنچه از آذر اَهورامزدا ست. (یسنا ۷۰، بند ۲، همان، ص ۱۰۸)
    و اگر هم جدا آمده معمولاً اولین ایزدی است که خوانده می‌شود. (یسنا ۱۶ بند ۳ و ۴، همان، ص ۱۹۳)
    او ایزدی است که درجه اهمیت بالایی در میان ایزدان دارد. شاید همچون ایزد مهر. در هفتن یشت بزرگ (کرده‌ی دوم، یسنا ۳۶)، او بسیار ستوده شده و باصفاتی چون خجسته‌ترین توانا، خردِ مقدس، سودبخش‌ترین کس، نعمت‌بخشنده‌ترین، دوست و خوشیِ اهورامزدا، خوانده شده و نزدیکی به او را راهی برای نزدیکی به اهورامزدا دانسته‌اند. (پورداوود، ۱۳۴۷، ج۱، ص ۱۱۷) او نماینده‌ی فروغ جاویدان خداوندی است (پورداوود، ۱۳۸۰، ص ۱۳۴). آذر نیز همچون اگنی، ایزدی است که در همه‌ی آیینها و مراسم حضور دارد و نزدیکترین ایزدی است که در میان انسانها زندگی می‌کند. از همین روی، ایزدی است که دوست انسان خوانده شده و برکت و فراوانی زیادی به انسان می‌بخشد، در یسنا، ‌هات ۶۲ بند ۶ آمده:
    بده به من ای آذر پسر اهورامزدا، آنچه را که کامروا سازد، اکنون و از برای همیشه، بهشت پاکان، روشنایی، همه‌گونه آسانی، تا این که من به مزد نیکو، نام نیک برسم و زیست خوش از برای ردان. (پورداوود، ۱۳۳۷، ص ۸۲)
    در همه جا آتش، آذر اهورمزدا است. آذر پسر اهورمزدا، دلیر، مردانه، همواره سرپا، بیدار، انجمن‌آرا، نیک‌کنش، رهاننده و خوش‌هوش است. میانجی نیایشگران برای نزدیکی به اهورمزدا است. مخصوصاً به هنگام دادستان (=رستاخیز). (رجبی،۱۳۶۰) بنابر گاهان[۱۱۸] زرتشت، واپسین داوری به یاری او انجام خواهد شد. (پورداوود، ۱۳۳۷، ص ۳۳)
    در ادبیات پهلوی آذر به همراه اردیبهشت، دین و وای، آن گروه از دیوانی را که فرو باریدن باران را به تأخیر می‌افکنند، از میان می‌بَرد. (بهار، ۱۳۷۶، ص۷۸) دیگر دشمن او در اوستا آز است (وندیداد ۱۸، بند ۱۹ تا ۲۲) که از بزرگترین دیوان و نیروهای اهریمنی است و به‌کار بردن شیر و چربی در آیین قربانی او را از پای در می‌آورد:
    شیر، چربی، آب روان، درخت بالنده را می‌ستاییم از برای مقاومت بر ضد آز دیو آفریده. (یسنا ۱۶، بند ۸، پورداوود، ۱۳۴۰، ص ۱۹۴)
    او همچنین دشمن اژی‌دهاک است و بر او نیز غلبه می‌یابد. (یشت ۱۹، بند ۴۶ و ۵۰، پورداوود، ۱۳۴۷، ج۲، صص ۳۳۹-۳۴۰)
    ۲-۳-۲- آتش یا آذر
    برای بررسی خویشکاری‌های ایزد آذر، سخت است که میان واژه‌ی آتش و ایزد آذر در متون فرق گذارد. ساده‌تر آن است که همه‌ی خویشکاری‌هایی که به آتش در معنای عام واژه نسبت داده شده، مطلقاً منتسب به ایزد موکل بر آن یعنی آذر بدانیم. ولی این نمی‌تواند کاملاً درست باشد چون ما می‌دانیم که در اساطیر زرتشتی، آتش خود دارای مینو و فره است. (فروردین یشت بند ۸۵ و ۸۶) و خویشکاری‌هایی به خود او نسبت داده شده، در ضمن در اسطوره‌های زرتشتی، اغلب شخصیت‌پردازی ایزدان با عناصر طبیعی کاملاً تفکیک شده است، پس تشخیص این که چه کارهایی را مختص آخشیج آتش گیتی‌ای بدانیم، و چه خویشکاری‌هایی را مختص ایزد آذر بدانیم دشوار است.
    اگر نظر هینلز را قبول کنیم که می‌گوید:
    «در نظر ایرانیان باستان، امور ایزدی واقعیت‌هایی نیستند که با تجربه‌ی انسانی فاصله بسیاری داشته باشند، بلکه عواملی در زندگی روزانه اند. خدایان در همه‌ی اجزای کیهان ساری‌اند چنان‌که آتر پسر خدا، هم در آسمان‌ها، هم در فضا، و هم در آتشهای کوچک خانگی حضور دارد. و سرودها فقط برای موجودات دوردست – آسمان، خورشید و ستارگان – نیست، بلکه سرودهایی را نیز برای نیروهای آتش و هوم می‌خوانند.» (هینلز، ۱۳۷۳، ص ۶۴)
    پس باید ایزد آذر را در همه‌ی آتشها حاضر بدانیم و همه خواص و خویشکاری‌های منسوب به آتش را، از آنِ ایزد آذر نیز به‌شمار آوریم. بویس نیز با اشاره به نظریه تالس، که همه چیز را سرشار و انباشته از خدایان می‌داند، امشاسپندان و ایزدان ایرانی را، ذاتی و جای‌گیر در همه‌ی آنچه آفریده شده می‌داند. (بویس، ۱۳۷۴، ج۱، ص ۲۲۸)
    اما خلاف این نظریه هم می‌تواند درست باشد، در متون گاهی به موارد متضادی هم برمی‌خوریم که ایزد آذر را از آتش جدا می‌بیند. آنجا که در یسنا ۲، بند ۱۲ می‌گوید:
    با این زوهر و برسم تو را ای آذر پسر اهورامزدا پاک و رد پاکی خواستار ستاییدنم، با همه آتشها. (پورداوود، ۱۳۴۰، ص ۱۲۹)
    در این متن با به ‌کاربردن عبارت «همه‌ی آتشها»، به روشنی ایزد آذر و دیگر آتشها را از هم متمایز می‌بیند، پس آتش‌های دیگری هم درکنار ایزد آذر وجود دارند که شایسته‌ی ستایش هستند. اما کدامند این آتشها؟ آیا همان ۵ آتش مینوی هستند؟ که در این صورت آنها را باید غیر از آذرایزد بدانیم. یا شاید همان سه آتش اساطیری. برای روشن شدن خویشکاری‌های مختلف این ایزد بنیادین هستی ابتدا به متون می‌پردازیم تا نتیجه‌گیری ممکن باشد.
    در یازدهمین بند از یسنای ۱۷ و در فرگرد یازدهم از زادسپرم آمده است، که هرمزد پنج نوع آتش آفریده است:
    تو را ای آذر پسر اهورامزدا ما می‌ستاییم. آذر برزی‌سونگهه را می‌ستاییم. آذر وهوفریانه را می‌ستاییم. آذر اوروازیشت را می‌ستاییم. آذر وازیشت را می‌ستاییم. آذر سپنیشت را می‌ستاییم. آذر نافه‌ی (نبیره) پادشاهی ایزد نریوسنگ را می‌ستاییم. (همان، ص ۱۹۹)
    هر یک از این ۵ آتش[۱۱۹]، برای منظوری خاص آفریده شده و خویشکاری خاصی را در گیتی دنبال می‌کند.
    درباره‌ی نخستین آتش، برزی‌سوه، یا بلندسود، یا بلندسوت، می‌خوانیم: بلندسوت نیز اندر آسمان است. همان خورگ (=شعله) است که او را جای اندر آتش بهرام است همان‌گونه که خانه خدای را [جای] اندر خانه است او را از رویش آتش روشن و فراز سوختن بوی و پاکی جان و ستایش ایزدان و کرفه ورزیدن، نیرو افزون شود. با دروج مینوی (=غیرمادی) نبرد کردن، پری پیکران (=دیوهای مادینه) که از دریا برآیند و با بدی مادی که ( برخود) پوشیده‌اند و با گند و پلیدی روشنان (= اختران) را به پتیارگی آیند و به جادوئی آفریدگان را پلید کنند. نابود کردن و سوختن و جادوگر و پری را شکست دادن و به‌مایه (=کاملاً) به شب، خفتگان را پاسبانی کردن و با سروش پرهیزگار یار بودن، او را خویشکاری است. (فرنبغ دادگی، ۱۳۶۹، ص ۹۰)
    این آتش عموماً، آتش بهرام گفته می‌شده است. آتش بهرام را، که یکی از ۳ آتش آیین زرتشت (آتش بهرام، آذران و آتش دادگاه) است، می‌توان آتش ایالتی خواند. آتش تغذیه و تطهیر کننده. آدران‌های محلی، برای نمونه آذرفرنبغ، آذرگشنسپ و آذربرزین‌مهر از آتش‌های بهرام‌اند. در روزگار رونق آتش، آتش خانوادگی (آتش دادگاه) هر سه روز یک بار به « آذران» انتقال می یافت و به کمک آتش مادر تطهیر می‌شد. و خود آتش مادر هر چند سال یک بار در آتشکده‌ی بهرام تطهیر می‌شد. از خاکستر مشترک آدران و آتش بهرام به صورت کود برای مزارع استفاده می‌کردند.
    دومین آتش را «به‌فرنفتار» یا حرارت غریزیه می‌خوانند. درگزیده‌های زادسپرم آمده: [آتش به‌فرنفتار] آن که اندر مردمان و گوسفندان است. او را خورش گواردن، تن ‌تافتن و چشمان روشن ساختن اندر خویشکاری است.
    سومین آتش، آذر اوروازیشته (=شادمانی بخشنده‌تر)، آتشی که در گیاهان و رستنی‌ها است. گزیده‌های زادسپرم می‌آورد: اوروازشت، آن که اندر گیاهان است، که اندر تخم ایشان آفریده شد. او را زمین سفتن، آب انگیختن و تافتن و بدان شکوفه گیاهان را دلپسند، زیبا و خوشبوی کردن و میوه رساندن و بسیار مزه، گوهر بخشیدن اندر خویشکاری است.
    آذر وازیشته (=پیش برنده‌تر)، چهارمین آتش و آتش ابرها است و آتش برق، همان آتشی است که از گرز تیشتر برون جهید و دیو را هلاک کرد. زادسپرم می‌نویسد: وازشت آن که اندر ابر اندروش (=حرکت) است و تیرگی و تاریکی اندروائی (=فضائی) را نابود کند. ستبری اندر وای را اندک و سبک‌چهر کردن و تگرگ را گداختن و آبی را که ابر [اندرخود] دارد به اندازه گداختن، سرشک‌دار (=دارای قطره‌ی باران) و گرم کردن، اندر خویشکاری است.
    آخرین آتش مینوی، آذر سپنیشته (=مقدس‌تر) آتش بهشت است، که در گرزمان (=عرش) در برابر اهورمزدا جاویدان افروخته است. پنجمین آتش را گزیده‌های زادسپرم این‌طور گزارش می‌کند: آتش افزونی را خود اندر گرزمان (=بهشتی که در خورشید پایه است) بیافرید و او را پیدایی به آتشی است، که اندر زمین سوزان است و او را افزونی این است که هر سرده (=نوع) را به سرشت خویش [بیفزاید]. (راشدمحصل، ۱۳۸۵، صص ۵۰ -۵۱)
    در فر گرد ۱۷ بندهشن نیز از این پنج آتش یاد شده است. با این تفاوت که آتش شماره یک این گزارش از آن اهورمزدا است و آتش شماره ۵ در روی زمین قرار دارد و از آنِ آتش بهرام است. با وجود اندک تفاوت ولی به روشنی ۵ نوع آتش در زمین قرار داده شده تا همه‌گونه در رشد و نگاهبانی گیتی بکوشند.
    درباره‌ی آتش وازیشت داستانی در اسطوره آفرینش زرتشتی وجود دارد که به نقل از بندهشن در بخش هشتم، درباره‌ی نبرد آفریدگان گیتی به مقابله اهریمن، آمده است:
    در آن باران‌سازی ایزدان با اسپنجروش و اپوش نبرد کردند و آتش وازشت گرز فراز گردانید و آب را در ابرها گرم بکرد. اسپنجروش از آن گرز زدن بغرید، بانگ بکرد، همان گونه که اکنون نیز در همان نبرد به باران سازی، تندر و آذرخش پیدا شود. (فرنبغ دادگی، ۱۳۶۹، ص ۶۴)
    این اسطوره کهن، که به روشنی خویشکاری آتش وازیشت یا همان آتش ابرها یا آذرخش را نشان می‌دهد. در گزیده‌های زادسپرم نیز آمده است. (راشد محصل، ۱۳۸۵، ص ۴۳)
    این اسطوره نشان‌دهنده‌ی اختلاط میان آتشهای مینوی و آتشی است که ایزدوار نبرد می‌کند، و حضور آذر ایزد در همه‌ی آتشان را نشان می‌دهد. چرا که نبرد نمادین آتش وازیشت و اسپنجروش، بارها در هستی اتفاق می‌افتد، هربار که طوفان می‌زند و باران می‌آید، بارش باران، نشان پیروزی آذر وازیشت بر دیو اسپنجروش است و آزاد کردن آبهای باران هر بار بازسازی اسطوره اولیه را نشان می‌دهند و ما را به این نتیجه می‌رسانند که ایزد آذر در آتش درون ابرها حضور دارد. این اسطوره بی‌شک از نمونه‌های کهن ودایی نیز تاثیر پذیرفته است. ما در دوران ودایی نیز، یکی از صورتهای اصلی آتش را در ابرها داشتیم و آن را شخصیت مستقلی با نام اگنی آبها یا اگنی جوی می‌دانستیم. تا جایی که این اگنی به صورت ایزدی مستقل با نام اپام نپات به معنای فرزند آبها، شکل گرفت.
    نمونه‌ای دیگر از حضور ملموس ایزد آذر را در آتشهای زمینی، می‌توانیم در داستان اسطوره‌ای گرشاسب، پهلوان بزرگ دین زرتشتی ببینیم. در این افسانه چگونگی تازیانه زدن گرشاسب به آتش بیان می‌شود:
    گرشاسب به هنگام نیمروز بر پشت اژدهایی شاخدار، که اسبها و آدمها را فرو می‌بلعید و زهرش به بلندی یک نیزه روان بود، خوراک می‌پخت، که اژدها از تَف آتش از جای جست و دیگ آهنین گرشاسپ افتاد. او نیز از سر خشم، اژدها را بکشت و به ناچار دیگ خود را بر آتشی از هیزم نهاد. چون آتش دیر شعله‌ور شد، باز گرشاسپ برآشفت و در حضور اورمزد با گرز خود بر آتش مقدس کوفت. این امر سبب شد که آتش مقدس از حضور گرشاسپ به بهشت ممانعت به عمل آورد. سرانجام اورمزد روح سرگردان گرشاسپ را به زرتشت نشان داد و از او خواست تا از گناه گرشاسپ بگذرد و زرتشت پذیرفت و از آن پس روان گرشاسپ در همیستگان (=برزخ) قرار گرفت. (رجبی، ۱۳۶۰)
    در این داستان آتش مقدس گویا همان ایزد آذر است، چرا که متون دیگری هست که این ناخشنودی را به ایزد آذر نسبت داده است. یعنی ایزد آذر با آتشی که آزرده شده یکی دانسته شده است. مانند:
    «پروانه ورود به بهشت با ایزد آذر است. بر او (گرشاسپ) نبخشود تا وارد بهشت شود، با آن همه دلاوری‌های نجاتبخش در راه دین.» (بهار، ۱۳۷۶، ص ۲۳۳)
    در میان داستانهای اسطوره‌ای فراوان پیرامون آتش، داستان دیگری وجود دارد که آتش زمینی و ایزد آذر را پیوند می‌دهد، در بندهشن آمده:
    «هنگامی که تن آتش را خواست به صورت مادی بیافریند پس او نالید که به گیتی نروم چه بر من بس بدی کنند. پس هرمزد آذرگشنسب را به آذربایجان به صورت آتش بهرام بنشاند و گفت که مردم می‌توانند کار خوراک را به آتش خانگی بفرمایند و چون خوراک فراهم شد آتش خانگی را به آتش بهرام برند و بی‌پتیاره کنند. سپس به آمدن به گیتی درایستاد و همداستان شد و هرمزد به پاداش، همه‌ی آتشهای بهرام را به پاکی پدید آورد. او آذرفرنبغ را بدان پاداش که با ضحاک کارزار کرد پس به صورت آتش بهرام به خوارزم بنشاند و آذربرزین‌مهر را بدان پاداش که گشتاسب را به دین گروانید به صورت آتش بهرام به پشته‌های گشتاسپان بنشاند. او مردم را از آن گل بساخت که کیومرث را از آن کرد. »
    در این اسطوره از سه آتش نام می‌برد که خویشکاری‌هایی دارند و به سبب پیروزی‌شان در نبردهای ایزدی در راه دین، به آتشگاه های مقدسی جای داده شدند. خویشکاری این سه آتش به روشنی در بندهشن «پاسداری از جهان» و «نبرد برابر بدسرشتان» و «گسترش دین» بیان شده است:
    این هفتمین نبرد را آتش کرد که به مقابله اسپنجروش ایستاد. آتش وازیشت نیز به باران‌سازی، و آذر فرنبغ و گشنسب و برزین‌مهر به پاسداری جهان و پاییدن آفریدگان، و دیگر آتشها که در گیاه و مردمان و گوسفندان اند، به حفظ جان و رویانیدن بایستادند، نظم جهان و آفریدگان از او بود. (فرنبغ دادگی، ۱۳۶۹، ص ۶۴)
    در شرح این آتشهای اساطیری و جایگاه آنها نیز در بندهشن آمده است:
    «[هرمزد] در آغاز آفرینش، همه زمین را به پاسبانی به ورجاوند آذرفرنبغ و تکاور آذرگشنسب و پُرسود آذربرزین‌مهر سپرد که چون آسرون و ارتشتار و واستریوش اند.
    آذرفرنبغ به فرهمندکوه، به خوارزم، گاه گرفت و آذرگشنسب به اسنوندکوه به آذربایجان و آذربرزین‌مهر، به [ریوند] کوه، به پشته‌ی [گشتاسپان]؛ و هستی و آشکارگی‌شان در جهان به شاهی هوشنگ بیشتر شد، هنگامی که مردم به گاو سریسوک [از خونیرس] به [شش] کشور همی‌شدند، به نیمه راه شبی، به بادی شگفت، آتشدان که بر پشت گاو به یک جای داشته شده بود، که آتش بدان بود، به دریا افتاد و در عوض، آن یک آتش بزرگ که پیدا بود، به سه بخش شد، به سه آتشدان بنشست، و آن خود بود سه شعله که ایشان را مسکن به آذرفرنبغ، آذرگشنسب و آذربرزین‌مهر است.» (بهار، ۱۳۷۴، ص ۱۲۸)
    در روایات پهلوی نیز داستان گلایه آتش و خودداری او از آمدن به گیتی با اندک تفاوتی بیان شده، در آنجا آمده که آتش بدی‌های انسانی را یک یک برمی‌شمارد، خطراتی که در هنگام انتقال آتش از جایی به جای دیگر بر او می‌آید، آلودگی‌ها و ریمنی‌هایی که از دشتان، صنعتگران، کودکان، و مردمان بی‌دقت، از مو، خدو، و دیگر گَند‌های ایشان به او می‌رسد، را نام می‌برد و به اورمزد می‌گوید که «مرا به گیتی میافرین.» اورمزد چون می‌داند که بدون آتش نمی‌تواند آفریدگان را به گیتی بیافریند، از امشاسپندان نظرسنجی می‌کند تا آیا آتش را با همه این آزارها بیافریند یا از آفرینش آن صرف‌نظر کند و می‌پرسد که کدام سودمندتر و بهتر است؟ امشاسپندان گفتند که:
    اگر آفریدگان را به گیتی بیافرینی سودمندتر باشد تا این که آتش گله نکند، و آفرینش را به گیتی نیافرینی. اما تو ای اورمزد، آتش را بستان و به بهرامی در مان بنشان. این‌گونه همانا او را یاری کنیم.
    بدین‌سان اورمزد آذربرزین‌مهر، فرنبغ، و گشنسب را با دست خود بر آتشگاه به بهرامی یعنی به پیرزومندی قرار می‌دهد، اما آتش باز هم موافقت نمی‌کند. سرانجام اورمزد با او پیمان کرد و او را بر در بهشت پادشاه کرد و گرزی بدو داد و فرمود که، «از هر که خشنود نیستی، با این گرز به دوزخ افکن.» و سرانجام آتش به آفریده شدن به گیتی، هم داستان شد. (میرفخرایی، ۱۳۹۰، صص ۲۵۶-۲۵۷)
    از همین پیمان است که ایزد آذر از ورود گرشاسب به بهشت جلوگیری می‌کند. و باز تجلی ایزد در عنصر نمایان می‌شود.
    درباره این آتشهای اساطیری داستان‌های دیگری نیز وجود دارد از آن جمله روایت‌های مربوط به گشتاسپ و ایجاد (یا تغییر مکان) سه آتش مقدس به وسیله گشتاسپ وکیخسرو است، یا داستان گشتاسب و دین پذیرفتن اوست. در این اسطوره آمده که آتش هرمزد بر ویشتاسپ (=گشتاسپ) تجلی کرد و او را به پذیرفتن آیین زرتشت واداشت و از او خواست که در پراکندن آیین زرتشت بکوشد. و گشتاسپ پس از تجلی آتش، نخست همسر خود هوتوس را در جریان امر قرار داد. این آتش، آذربرزین‌مهر بود که همچون ایزدی بر گشتاسب نازل شده است. (رجبی، ۱۳۶۰)
    نمونه‌هایی هرچند اندک، در خلاف این نظریه هم می‌توان یافت که آتش و آذر از هم متمایز دانسته شده‌اند، به عنوان نمونه، در گزیده‌های زادسپرم آمده: «فره زرتشت به مادرش منتقل شد توسط آتش» (راشدمحصل، ۱۳۸۵، ص ۵۵) به نظر منظور از فره که به پیکر آتش در می‌آید، خود عنصر آتش است که فره را در خود نگاه می‌دارد، نه ایزد آذر.
    فره زرتشت به شکل آتش از آن اسرار روشنی (=روشنی بی انتها که جایگاه اورمزد است)، فرود آمد، به آن آتش که پیش او بود، آمیخت. از آتش اندر مادر زرتشت آمیخت. سه شب در همه گذرهای اطراف خانه، به پیکر آتش پیدا بود.
    چنانچه با بررسی متون پیرامون آتش دیدیم، در بسیاری از متون پهلوی، داستانهایی وجود دارد که آتش را بیشتر با نبردهای ایزدی و پهلوانان، مرتبط می‌داند تا با آتش به عنوان پدیده طبیعی. این خاصیت متون متأخرتر است.
    یا شاید بتوان از اسطوره‌ی خودداری آتش از آمدن به گیتی، این برداشت را کرد که آتش به عنوان آخشیج اساسی و بنیادین هستی از ورود به گیتی سر باز می‌زند و اهورامزدا، ایزد آذر را برای پاسبانی از او به سه فرم، آذرگشنسب، آذرفرنبغ و آذربرزین‌مهر در جهان قرار می‌دهد و ایزد بهرام را به عنوان آتش بهرام بر او می‌گمارد که او را بی‌آفت کنند. (میرفخرایی، ۱۳۹۰، ص ۳۰۸) در واقع از طبقه‌ی ارتشتار با نماد آذرگشنسب، و طبقه‌ی روحانیون، با نماد آذرفرنبغ، و طبقه‌ی واستریوش، با نماد آذر برزین‌مهر برای حفاظت از آتش یاری می‌گیرد. جای دیگر[۱۲۰] می‌گوید آذر برزین‌مهر را برای دعوت از گشتاسب به دین به خانه اش فرستاد، پس گویی این سه آذر اساطیری همان تجلیات ایزد آذر هستند. و در عین حال که آتش را برای ادامه‌ی حیات در پدیده‌های هستی قرار می‌دهد، با این روش، نبرد برای حفظ آفرینش اورمزدی را نیز در این قالب ادامه می‌دهد. آتشی که در گیاهان و جانوران قرار می‌گیرد نه تنها برای رشد و افزایش آفریدگان هستند بلکه آنجا که باید در برابر تازش پلیدی مبارزه کنند، ایزد آذر با تمام خصوصیات الهی و پیروزمندی‌اش، در آنها تجلی پیدا می‌کند، چنانچه در نبرد آتش وازیشت با اسپنجروش، یا در داستان نبرد با ضحاک بر سر فره، آمد، که بی‌شک سخن از ایزد آذر می‌شود و نه عنصر آتش. اما این که تفسیر ما چه باشد و آیا آتش‌ها را مظهر ایزد آذر بدانیم یا ایزد آذر را نگاهبان آتشها بدانیم، باید بپذیریم که همچون دیگر ایزدان و عناصر طبیعی، در پیروی از نظام اندیشه زرتشت، آتش‌های روی زمین همه تجلی ایزد آذر هستند و از ایزد آذر با بیانی نمادین به عنوان پاسبان همه‌ی آتشها یاد شده است. با شناخت ماهیت این عنصر می‌توانیم خویشکاری‌های ایزد پاسدار آن را با استناد به متون ایرانی بررسی کنیم.
    ۲-۳-۳- خویشکاری‌ها
    این ایزد نیز همچون همتای هندی‌اش اگنی، طیف گسترده‌ای از کارکردهای آیینی، انسانی و گیتی‌ای دارد. با این گستره‌ی وسیع و گوناگون خویشکاری، که در متون برای او تعیین شده، او را باید همتای اصلی اگنی دانست. در بخشهای مختلفی می‌توان خویشکاری‌های او را دسته‌بندی کرد، نخست در فرم آتش خانگی که ساده‌ترین و کهن‌ترین عملکرد آتش از زمان های دور بوده است. در آتش نیایش ابیات بسیار کهنی دیده می‌شود که ظاهراً به آیین پرستش آتش اجاق تعلق دارد. (بویس، ۱۳۷۴، ج۱، ص ۳۷۱)
    در اوستا هم، اشاره به خویشکاری ایزد آذر پیرامون آتش خانگی وجود دارد، در یسنا ۶۲، بند ۷ و ۸ آمده:
    به همه آواز دهد آذر اهورامزدا، به آن کسانی که او از برای آنان می‌پزد شام و سور (=چاشت بامداد)، از همگان خواستار است پیشکش خوب؛ پیشکش آرزو شده، و پیشکشی که از روی دوستی است.
    ای سپیتمان، آذر می‌نگرد به دست‌های همه‌ی روندگان؛ چه می‌آورد دوستی، از برای دوستی؛ آن فراز رونده، از برای آن آرامش برگزیده. (پورداوود، ۱۳۳۷، صص ۸۲-۸۳)

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 06:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزیابی انتقادی اندیشه سیاسی مکتب تفکیک- قسمت ۳ ...

    ۵- مکتب تفکیک با وجود ادعاهایی که در زمینه رد فلسفه و نفی تاویل داشته است ، به نوع دیگری از فلسفه ورزی روی آورده و در آثار خود دست به تاویل نیز زده است.

     

    ۳٫ تعریف مفاهیم

    ** مکتب تفکیک
    مکتب تفکیک مکتب جداسازی سه راه و روش معرفت و سه مکتب شناختی است در شناخت‌ها و تاملات و تفکرات انسانی؛ یعنی راه و روش قرآن و راه و روش فلسفه و راه و روش عرفان. مکتب تفکیک که رویکرد انتقادی به فلسفه دارد، جریانی است که در حوزه علمیه مشهد بعد از سال‌های نهضت مشروطه ظهور کرد[۱]
    ** تاویل
    تاویل بازگشت دادن به لفظ است آنچه را که مراد اصلی متکلم بوده ،پس از آنکه خود لفظ برآن دلالتی داشته است.
    تاویل از نظر لغوی به معنای بازگشت است و اصطلاحا در ترادف و تا حدودی در تقابل با تفسیر معنا می شود. تاویل از کلمات کلیدی قرآن است که در حوزه حدیث،حکمت ، عرفان و علوم بلاغی و ادبی هم کاربرد دارد.[۲]
    ** عقل
    مراد از عقل همان نفس است که دارای مراحل چهارگانه هیولانی، بالملکه،بالفعل و مستفاد است.عقل از دیدگاه تفکیک نوری است ظاهر بالذات که حیثیت ذاتی آن کشف خوب و بد افعال اختیاری و کشف واقع است.[۳]
    ** عقل فطری
    هر کس بدون آگاهی از علومی چون فلسفه و عرفان به کتاب مقدس مراجعه کند، عقل فطری را به کار برده است. فطرت انسان در این تعریف نه در چهارچوب بسته علومی چون فلسفه و عرفان بلکه در مدار باز وحی گام برمی دارد و هر کس می‌تواند با بهره گرفتن از تذکرهای آفاقی و تامل های انفسی موانع درک فطری و تعقل شهودی را از میان بردارد[۴]

     

    ۴ . اهمیت تحقیق

    ا-رسیدن به شناخت جامعی از مکتب تفکیک به عنوان یک جریان سنت گرا که از بطن حوزه علمیه برخاسته و در حال حاضر به عرصه دانشگاه نیز گسترش یافته است.
    ۲-بیان شرایط زمانی،سیاسی اجتماعی و فکری منجر به ظهور این جریان.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    ۳- بیان ریشه‌ها و علل فلسفه ستیزی مکتب تفکیک
    ۴- از مکتب تفکیک به عنوان جریانی نام برده می شود که فاقد اندیشه سیاسی است.اهمیت تحقیق حاضر تحقیق حاضر بر این است که در راستای کشف صحت و سقم این مدعا در نظر دارد با تکیه بر مبانی الهیاتی و کلامی مکتب تفکیک اندیشه سیاسی آن را استخراج کند و یا حداقل بگوید که این مبانی استعداد چه نوع حکومت و سیاستی را دارند.

     

    ۵٫ هدف تحقیق

    هدف تحقیق حاضر بررسی وجوه و ابعاد مختلف آرای کلامی و فلسفی مکتب تفکیک است . علاوه بر این در این تحقیق نسبت بین باورهای اجتماعی و سیاسی این جریان با باورهای الهیاتی و کلامی آن را مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

     

    ۶ . مرور ادبیات

    درباره مکتب تفکیک تاکنون آثار متعددی منتشر شده است؛ بر اساس یک تقسیم بندی کلی می توان این آثار را در دو دسته آثار خود تفکیکیان و آثار منتقدان تفکیک تعریف کرد:

     

    الف. آثار تفکیکیان

    نخستین اثر ابواب الهدی نوشته میرزا مهدی اصفهانی،ترجمه حسین مفید است که انتشارات منیر،۱۳۸۹ آن را منتشر کرده است.
    این کتاب به عنوان مهمترین اثر موسس مکتب تفکیک در قالب ۲۵ باب هدایت، به طرح مسائلی چون عقل و علم و تعلیم،استدلال به خدا و قدرت او بر شناساندن خویش پرداخته است. میرزا مهدی در این کتاب رویکرد انتقادی به فلسفه ،عرفان داشته و با بررسی مبانی معرفت شناختی فلسفه و عرفان به نقد وجود شناختی این دو می پردازد. بحث از معرفت شناسی فطری و وجود شناسی الهی از دیگر مباحث این کتاب است.موسس مکتب تفکیک در این اثر بین دو علم الهی و بشری خطی کشیده و به زعم خویش درصدد بررسی تفاوت‌های این دو و در نهایت نشان دادن ناتوانی علوم بشری- فلسفه و عرفان- در مباحث الهیاتی است.
    مصباح الهدی به ضمیمه اعجاز القرآن اثر دیگر میرزا مهدی اصفهانی است که بوستان کتاب آن را منتشر کرده است. بخش مصباح الهدی این کتاب به زبان عربی است و بخش اعجاز القرآن ترجمه شده است. این اثر نیز به بیان تفاوت علوم الهی و علوم بشری می‌پردازد و وجوه اعجاز قرآن در آن شرح داده شده است. به اعتقاد میرزا مهدی وجه اعجاز قرآن در جدید و تقابل آن با علوم بشری است و نه صرفا مباحث ادبی و بلاغی.
    علاوه بر آثاری که میرزا مهدی اصفهانی نوشته است ، شاگردان وی هم با تالیف آثاری به بسط دیدگاه‌های تفکیک پرداخته اند؛این آثار را در دو دسته آثار سلبی و ایجابی تفکیکیان می توان قرار داد:
    “عارف و صوفی چه می‌گوید”، میرزا جواد آقا تهرانی که به عنوان یک اثر سلبی به بررسی و نقد مبانی مخالف مکتب تفکیک پرداخته است و در آن تلاش می شود با بررسی جریان ها و مکاتب هم عرض راه رشد مکتب تفکیک باز شود.میرزا جواد آقا دراین اثر با استناد به نویسندگانی چون طه حسین مصری و دکتر قاسم غنی منشاء عرفان و علل بقای آن در جامعه ایران را نشان می‌دهد.
    میرزا جواد آقا تهرانی در اثر دیگر تحت عنوان بحثی در فلسفه بشری و اسلامی به نقد معرفت شناسی مکاتب فلسفی معاصر می پردازد که بر خلاف تصور رایج از میزان آشنایی تفکیکان به فلسفه، این اثر نشان دهنده آشنایی او با مکاتب فلسفی معاصر غربی است.
    نوع دوم تالیفات تفکیکیان وجه اثباتی داشته و در آنها تلاش می‌شود تا تصویری قابل فهم از مبانی این جریان ارائه شود. “بیان الفرقان” اثر شیخ مجتبی قزوینی از جمله این آثار است که در آن هشت تفاوت بین توحید قرآن و توحید فلاسفه بیان شده است.
    تفکیکیان طی سال های اخیر آثار بیشتری در خصوص مبانی این جریان منتشر کرده اند. محمد رضا حکیمی حدود نیم قرن است که در مقام نویسنده ای مذهبی آثار متعددی در این زمینه منتشر کرده است، آثار حکیمی را می توان در دو طیف دسته بندی کرد؛ آثاری که در آنها به طور مستقیم به معرفی و ارائه دیدگاه‌های تفکیکی پرداخته شده است؛مکتب تفکیک،اجتهاد و تقلید در فلسفه، معاد جسمانی در حکمت متعالیه، الهیات الهی و الهیات بشری و عقلانیت جعفری از جمله آثاری است که مستقیما به شرح مبانی اعتقادی این جریان پرداخته است.مهمترین اثر محمد رضا حکیمی که با همکاری برادرانش تالیف شده،الحیاه است که هشت جلد آن منتشر شده و قرار است به ۱۵ جلد برسد. این اثر به مثابه دایره المعارف حدیثی، با تکیه بر مبانی تفکیک و اعتقاد به این که تنظیم مناسبات سیاسی،اجتماعی و فرهنگی و از همه مهمتر اقتصادی باید از علوم الهی و کتاب و سنت برگرفته شود، نوشته شده است. حکیمی به طور جدی در مقام پاسخگویی به کسانی است که مسلمانان را وامدار فرهنگ یونانی و هندی می‌دانند و در این راستا در تلاش است استقلال دین اسلام و کارایی آن را در تنظیم مناسبات اجتماعی مسلمانان به اثبات برساند و در این زمینه بیش از هر چیز بر بنای اقتصاد عادلانه اسلامی تاکید می‌کند.آثار دیگر او که طی سال‌های مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی نوشته شده است عمدتا در جهت همسویی با آرمان‌های انقلاب اسلامی تالیف شده است و مستقیما به بیان مبانی تفکیک نپرداخته است، هر چند در این آثار هم می توان رگه‌های تفکیکی را مشاهده کرد.
    عکس مرتبط با اقتصاد
    سید جعفر سیدان به عنوان یکی از مهمترین شخصیت های حال حاضر مکتب تفکیک است که از وی نیز آثاری چون نقد معاد مثالی،اتحاد عاقل و معقول، فاعلیت حق، رد سنخیت خالق و مخلوق، نقد اصالت وجود و نقد قاعده الواحد منتشر شده است.سیدان آثار خود و آثار دیگر تفکیکیان را در پایگاه اطلاع رسانی خود در اختیار کاربران قرار داده است.علاوه بر این وی مناظرات متعددی با منتقدان مکتب تفکیک داشته و در این مناظرات از مبانی مکتب تفکیک دفاع کرده است که از جمله آن می توان به مناظره با آیت الله جوادی آملی اشاره کرد.

     

    ب. آثار منتقدان تفکیک

    دسته دوم آثاری که در خصوص مکتب تفکیک منتشر شده است، ازجانب منتقدان این جریان نوشته شده است.از جمله این آثار می توان به کتاب “علم و عقل از دیدگاه مکتب تفکیک” اثر سید عباس مرتضوی اشاره کرد که مرکز جهانی علوم اسلامی قم در سال۱۳۸۱ منتشر کرده است.این اثر به بررسی مسئله شناخت دینی و شناخت بشری پرداخته و این مسئله را با رویکردی انتقادی می‌کاود. اثر بعدی “رویای خلوص” اثرسید حسن اسلامی است که موسسه بوستان کتاب آن را منتشر کرده است. در این کتاب ابتدا گزارشی از مدعیات مکتب تفکیک ارائه شده و در ادامه به نقد اخلاقی این جریان می‌پردازد. به باور نویسنده این اثر تفکیکیان به غلط افرادی همچون، ملاصدرا و علامه طباطبایی را تفکیکی معرفی می‌کنند دیگر انتقاد وی به تفکیکیان این است که آنان در آثار خود از انواع مغالطات استفاده کرده‌اند.
    اثر دیگری که به معرفی و نقد باورهای مکتب تفکیک پرداخته است، کتاب “از مدرسه معارف تا انجمن حجتیه و مکتب تفکیک” اثر محمد رضا ارشادی نیا است. وی در این اثر تلاش کرده است با بیان مبانی معرفت شناسی، هستی شناسی ، انسان شناسی و خدا شناسی کاستی‌های مکتب تفکیک را از منظر فلسفه صدرایی نشان بدهد.علاوه بر این ارشادی نیا کتابی تحت عنوان “نقد وبررسی نظریه تفکیک” نوشته است که بر سیاق همان کتاب پیشین وی تالیف شده است.
    کتاب “منزلت عقل در هندسه معرفت دینی” اثر آیت الله عبدالله جوادی آملی از دیگر آثاری است که با رویکرد انتقادی درباره مکتب تفکیک نوشته شده است. ایشان در این اثر دسته‌بندی مکتب تفکیک از علوم الهی وعلوم بشری را مورد نقد قرار داده است. چنانکه گفته شد مهمترین مدعای مکتب تفکیک ، تفکیک راه و روش های سه‌گانه فلسفی،عرفانی و وحیانی کسب معرفت دینی ،اثبات نادرستی راه فلاسفه و عرفا و اثبات درستی راه وحیانی است. در این رویکرد سهم عقل از کسب معرفت حقیقی بسیار محدود است و بعد از اینکه عقل به ناتوانی خود در کسب معرفت راستین پی برد، باید به دنبال وحی گام بردارد.
    جریان تفکیک در سیستم تقسیم بندی خود عقل را در مقابل وحی قرار داده است،در حالی که به اعتقاد آیت الله جوادی آملی باید به جای وحی،از اصطلاح نقل استفاده کرد. آیت الله آملی بر این باور است دانش نقلی و دانش عقلی به معنای وسیع آن هر دو در هندسه معرفت دینی قرار دارند و این دو از نظر حجیت شرعی از هم منفک نیستند و برای کسب معرفت راستین باید به هر دو این منابع مراجعه نمود.[۵]
    برخی از نویسندگان هم در خلال آثار خود دیدگاه‌های مکتب تفکیک را بررسی کرده‌اند که از جمله می توان به معرفی مکتب تفکیک در جلد سوم کتاب ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام اثر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی اشاره کرد.[۶] همچنین مقالات متعددی درباره مکتب تفکیک نوشته شده است که اغلب این آثار در رشته های فلسفه،کلام و الهیات نوشته شده اند[۷].
    با این حال نه درباره شرایط ظهور این جریان و نه در خصوص آرای سیاسی مکتب تفکیک اثر قابل اعتنایی تولید نشده است و از این نظر این تحقیق در‌صدد جبران این خلاء می‌باشد.

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

     

    ۷٫ مشکلات و تنگناهای تحقیق

    فقر ادبیات در زمینه تاریخ و اندیشه سیاسی مکتب تفکیک مهمترین مشکل پیش روی تحقیق حاضر است با وجود اینکه مکتب تفکیک دستمایه مطالعات متعددی در عرصه‌های مختلف کلامی و فلسفی بوده است، درباره شرایط ظهور و اندیشه سیاسی آن اثری ارائه نشده است.
    نکته دیگر آنکه اغلب آثار نوشته شده در باره این جریان که توسط بزرگان و معتقدان به تفکیک علوم الهی و علوم بشری نوشته شده است، به زبان پیچیده فلسفی است که آن هم به شکل منسجمی ارائه نشده است. معتقدین مکتب تفکیک به صوت موردی در خصوص مبانی چون انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی نظرات فلاسفه را نقد کرده و سپس دیدگاه خود را بیان کرده اند.از این رو برقرار کردن انسجام و ارتباط منطقی بین عناصر الهیاتی و نتیجه‌گیری در خصوص ماحصل سیاسی آن کار دشواری است.[۸]
    نهایت این که اغلب آثار اصلی این جریان به زبان عربی است و این خود بر مشکلات تحقیق حاضر افزوده است.

     

    ۸٫ سازماندهی تحقیق

    تحقیق حاضر در یک نگاه کلان درصدد بررسی ابعاد مختلف مکتب تفکیک در دو مقام توصیف و نقد است،از این رو در فصل بندی این تحقیق با بهره گرفتن از این تقسیم بندی فصلهای دوم تا پنجم در مقام توصیف ابعاد مختلف مکتب تفکیک خواهد بود و فصل ششم در مقام نقد این جریان قرار خواهد گرفت. بر این اساس؛فصل نخست به بیان چهارچوب نظری تحقیق می پردازد به نوعی این چهارچوب مبنایی برای تقسیم بندی فصول بعدی نیز می شود.ساختار اندیشه سیاسی مکتب تفکیک با اتکا به پیش فرض‌های الهیاتی و کلامی مکتب تفکیک ارائه می شود.
    فصل دوم ابعاد و زمینه های عینی شکل گیری این جریان در قالب زمینه های سیاسی، اجتماعی و فکری می پردازد و اینکه شرایط ظهور مکتب تفکیک از نظر فکری،اجتماعی و سیاسی چه بوده است.
    فصل سوم تحقیق حاضر مبانی هستی شناسی،معرفت شناسی و انسان شناسی تفکیک به بحث و بررسی گذاشته می‌شود و درصدد رسیدن به این مسئله است که جریان تفکیک در این مباحث در پی اثبات چه چیزی است. این فصل در واقع به بیان مبانی و سرچشمه‌های فلسفه ستیزی و عرفان گریزی این جریان می‌پردازد.
    فصل چهارم تطورات و تغییراتی که مکتب تفکیک در گذر زمان داشته است را مورد بررسی قرار خواهد داد و اینکه باورهای تفکیکیان متاخر چه تفاوت هایی با متقدمین این مکتب در ستیز با علوم بشری داشته است. در این فصل ابعاد مختلف نگرش تفکیک به فلسفه از سه زاویه مورد بررسی قرار می گیرد؛نسبت فلسفه با علوم وحیانی،منشاء و سرچشمه آن،هدف و علت ورود فلسفه به دنیای اسلام .
    فصل پنجم اندیشه سیاسی مکتب تفکیک را ارائه می‌کند.برای بیان اندیشه سیاسی رجوعی دوباره به مبانی الهیاتی و کلامی مکتب تفکیک خواهیم داشت.
    فصل آخر که ششمین فصل تحقیق حاضر است، در مقام نقد در نظر دارد مدعیات این جریان در خصوص نفی فلسفه و رد تاویل را مورد بررسی قرار دهد و اینکه آیا مکتب تفکیک خود به ادعاهایش پایبند مانده است و یا مکتب تفکیک هم شاخه ای دیگر از فلسفه است. همچنین تاویل و رد آن که پیامد و تالی رویکرد فلسفه ستیز از دیدگاه تفکیکیان است نیز در این فصل مورد بررسی قرار می گیرد و اینکه آیا تفکیک توانسته است به لوازم مدعیات خود پایبند بماند و یا خود نیز در دام تاویل گرفتار شده و خواسته‌های خود را بر متن مقدس تحمیل کرده است.

     

    فصل دوم:

     

    چهارچوب مفهومی

     

    مقدمه

    شرح و تبیین هر اندیشه و تفکری در علوم انسانی نیازمند چهارچوبی است تا با بهره گرفتن از آن مسیر کلی تحقیق مشخص شده و معلوم شود که مطالعات انجام شده به اصطلاح قرار است در قالب چه ظرفی ریخته شود. تحقیق حاضر در نظر دارد اندیشه سیاسی مکتب تفکیک را مورد بحث وارزیابی انتقادی قرار دهد.اما قبل از هرچیزو برای ورود به بحث باید منظور از سیاست و اندیشه سیاسی بیان شود و معلوم شود که اندیشه سیاسی چه نسبتی با مسائل بیرونی و محیطی داشته و قرار است به چه سوالاتی در این محیط پاسخ دهد.پاسخ به این سوال از این جهت اهمیت دارد که هر اندیشه محصول دوره و زمانه خود است و مسائل و مشکلات موجود جامعه را شناسایی، علت یابی ودر نهایت برای رفع آن راه حل ارائه می‌کند. علاوه بر این باید معلوم شود که آیا این اندیشه ریشه در مبانی پیشینی غیرسیاسی همچون الهیات، کلام و فلسفه دارد و یا صرفا پای در سیاست دارد و ارتباطی با مبانی ذکر شده ندارد.
    سیاست همانند بسیاری از مفاهیم علوم انسانی دستمایه تعاریف متعددی بوده است. معمولا اصطلاح سیاست ناظر به مفاهیمی چون قدرت،دولت، حکومت وحاکمیت است[۹] از سوی دیگرتعاریف سیاست و اندیشه سیاسی از جهاتی ناظر به شرایط زمانی و مکانی و نیز فرهنگی و اجتماعی نیز هست. برای مثال در دوره‌های پیشامدرن تعریف از سیاست و اندیشه سیاسی غایت‌انگار بوده وسیاست راهی بوده که انسان را به سعادت و کمال می‌رساند این در حالی است که در دوره مدرن و از قرن ۱۶ به بعد شاهد ارائه تعاریفی از سیاست هستیم که بر بنیاد عقل‌گرایی انسان‌محوری، تجربه باوری و در نهایت سکولاریسم استوار شده بود. در این مقطع سیاست متکی به حقیقت الهی یا فلسفی پیشینی نیست، بلکه صرفاً پای در سیاست دارد در دوره‌های متاخر‌تر تعریف سیاست ناظر به تقسیم حیات بشری به عرصه‌های عمومی و خصوصی بوده است و سیاست امری است که با حیات جمعی و نه فردی آدمی پیوند دارد[۱۰]. هر چند مرزهای این تقسیم‌بندی بر اساس دیدگاه‌های گوناگون متفاوت است به نحوی که برای مثال رابطه خانوادگی انسان ممکن است بر اساس یک دیدگاه امری خصوصی و بر اساس دیدگاهی دیگر امری عمومی تلقی شود.با این حال این تعریف از سیاست ناظر به شرایط و دوره مدرن است.
    در گام بعدی باید مشخص شود که منظور از اندیشه سیاسی چیست و چه تفاوتی با مفاهیم مترادفش دارد.تعریف اندیشه سیاسی هم با عنایت به تقسیم‌بندی‌های مبتنی بر الگوهای سنتی و مدرن تفاوت خواهد داشت. به نحوی که در الگوهای سنتی و کلاسیک اندیشه سیاسی بار هنجاری و تجویزی داشته و تحت عنوان فلسفه سیاسی جزئی از کل فلسفه عام می‌باشد، در حالی که تعریف مدرن از اندیشه سیاسی ناظر به امر عمومی بود می‌توان آن را به معنای گفت‌ و گو درباره امرعمومی و بهبود کیفیت آن پذیرفت[۱۱]. اندیشه سیاسی مترادف با مفاهیمی چون فلسفه سیاسی و نظریه سیاسی است که در عین حال تفاوت‌ها و تداخل‌هایی نیز باهم دارند.برای مثال فلسفه سیاسی که عمدتا به دوره پیشامدرن مربوط است، اغلب به شیوه‌ای انتزاعی با غایات حکومت و ابزارهای مناسب دستیابی به آنها و با بهترین شکل حکومت سر و کار دارد و موضوعات اصلی آن را مباحثی چون چگونگی احرازحقیقت، عدالت، مبانی خیر و صلاح عمومی، لوازم آزادی و برابری، استوار کردن زندگی سیاسی بر اصول اخلاقی، دلیل و ضرورت وجود حکومت دلایل تبعیت از قدرت و جز آن تشکیل می‌دهد.
    تعاریفی که از مفاهیم علوم انسانی ارائه می‌شود،برگرفته از محیط سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی است و از همین رو قبل از هر کاری باید به تبیین این شرایط محیطی که این تعاریف از آنها متاثر هستند،بپردازیم. اگر بخواهیم از زاویه‌ای دیگر به تبیین اندیشه و اندیشه سیاسی بپردازیم، باید بگوییم هر اندیشمندی مسائل، مشکلات و بحران‌هایی که با آن مواجه است را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و در نهایت راه برون رفت از این مشکلات را ارائه می کند.

     

    ۱٫ سنت و مدرنیته

    اگر قائل به وجود ارتباط متقابل اندیشه‌ها با محیط سیاسی و اجتماعی باشیم، باید این مدعا را در مورد مکتب تفکیک هم صادق بدانیم. بر این اساس دوره معاصر ویژگی‌هایی داشته است که این ویژگی‌ها منجر به ظهور و بروز مکتب تفکیک در شکل و شمایل کنونی شده است.وجه ممیز این مقطع از تاریخ ایران گسترش ارتباطات با دنیای غرب و در نتیجه آن ورود عناصر جدیدی به ادبیات فکری و سیاسی ایران است. این عناصر ساختارهای اجتماعی ایران را دستخوش تغییرات عمده‌ای ساخت که از آن به شکاف و تضاد بین سنت و مدرنیته تعبیر شده است.از این رو به نظر می‌رسد برای تبیین و تحلیل اندیشه تفکیک و مشخص کردن آن در تقسیم بندی کلان سنت ومدرنیته نیازمند ارائه ویژگی‌ها وشاخصه‌های سنت ومدرنیته باشیم. واقع امر این است که مدرنیته و نوگرایی در فضای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از قرن ۱۶ میلادی در غرب آغاز شده است و از این جهت پدیده‌ای متاخر به شمار می‌رود. این پدیده در ادامه به سایر نقاط جهان از جمله ایران تسری هم یافت. بنابراین از نظر جغرافیایی و فرهنگی سرچشمه نوگرایی و یا مدرنیته غرب است که با ظهور آن شیوه زندگی انسان متحول شده و رنگ و بوی جدیدی یافت. سه جریان اساسی در غرب منجر به شکل‌گیری مدرنیته شده‌اند: رنسانس یا نوزایش که با پایان جنگ‌های صلیبی و با ترجمه نوشته‌های کلاسیک یونانی در سده ۱۶ میلادی آغاز شد. در این مقطع جهان‌بینی‌ها و اندیشه‌های دینی متعلق به قرون وسطی کنار گذاشته شد و انسان‌محوری و فردگرایی جایگزین تئوکراسی یا خدامحوری شد.
    جریان دوم رفرماسیون مذهبی که در سده ۱۷ به رهبری لوتر،کالون و پیوریتن‌ها علیه حاکمیت کلیسای کاتولیک روی داد و خواسته آن سکولاریسم، عدم دخالت کلیسا در امور این جهان و حکومت بود. و در نهایت سومین جریان تاثیرگذار بر شکل‌گیری تجدد، عصر روشنگری بود که به طور مشخص سده ۱۸ میلادی با ویژگی‌های مهم فکری از قبیل ایمان به خرد یا عقل در هدایت و ترقی انسان، اعتقاد و باور به سعادت خوشبختی این جهانی انسان،انسان‌محوری و طرد متافیزیک خود را نمایان ساخت.
    هر اندیشمندی متناسب با شرایط سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی که در آن رشد کرده تعاریفی از مفاهیمی چون سنت و مدرنیته ارائه می کند و ممکن است در این تعریف از نوگرایی و یا سنت گرایی جانبداری شده باشد.
    حسین بشیریه به جای مفهوم مدرنیته از نوگرایی استفاده می‌کند و بر سیال بودن ماهیت این مفاهیم تاکید دارد به اعتقاد وی سنت‌ها همواره در حال نو شدن هستند و سنت‌های امروز ممکن است همان سنت‌های دیروز نباشند و از سوی دیگر نوگرایی نیز از تجدید سنت‌ها متاثر می‌شود[۱۲]. با این حال اگر بخواهیم مبنا و معیاری را انتخاب کنیم که از مانع از برداشت‌ها و تعابیر سیال از این مفاهیم شود، می‌توان تعریف سید حسین نصر از این مفاهیم را ملاک و مبنا قرار داد؛ وی در تعریف تجدد، مراد از آن را نه معاصر و نه به روز بودن می‌داند. بعلاوه از دید نصر تجدد دلالت بر آن پدیده‌ای ندارد که در تسخیر طبیعت و چیرگی بر آن توفیق یافته است. از نظر نصر «متجدد به معنای آن چیزی است که از امری متعالی منقطع و منسلخ شده است یعنی از اصول لایتغیری که در واقع بر جمیع اشیاء ‌حاکم است و از طریق وحی و انکشاف الهی به عام‌ترین معنای آن به اطلاع و ‌آگاهی انسان رسیده است. بنابر‌این تجدد‌گرایی در مقابل سنت قرار دارد و متضمن همه امور صرفا بشری است و اکنون بیش از هر زمان دیگر و به نحوی روزافزون در بردارنده امور مادون شان مرتبه انسان و هر آنچه که از منبع الهی جدا شده و دور افتاده است»[۱۳]. از نظر زمانی سنت همواره ملازم و همراه حیات انسان و در واقع وجه ممیز آن بوده است و حال آنکه تجدد‌گرایی پدیده بسیار متاخری است؛ مادام که انسان بر روی زمین می‌زیسته است مردگانش را دفن کرده و به زندگی پس از مرگ و عالم روح معتقد بوده است، انسان در طی صدها هزار سال حیات خود بر روی کره زمین نحوه نگرش سنتی به عالم را حفظ کرده و از حیث رابطه‌اش با خدا و طبیعت به عنوان خلقت خداوند و تجلی او بر انسان تکامل نیافته است.در مقایسه با این تاریخ طولانی که در سرتاسر آن انسان امر الهی را قدر نهاده عزیز داشته و نقش خود را به عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین ایفا کرده، دوران سیطره تجدد‌گرایی که از زمان رنسانس در اروپای غربی تا روزگار ما ادامه داشته است، چیزی بیش از یک چشم برهم‌زدن به نظر نمی‌رسد با این همه به باور نصر ما نیز در این لحظه کوتاه و در زمان غلبه ظاهری قدرت تجددگرایی زندگی می‌کنیم.[۱۴] در راستای این برداشت از سنت و تجدد، نصر تعریف متفاوتی از اندیشه ارائه می‌کند و آن را به معنای مراقبه و تامل معنوی می‌داند. از دید نصر مفهوم اندیشه «thought» آن گونه که در تعبیر«modern thought» اندیشه متجدد ظاهر می‌شود ،خود مفهومی مدرن است و نه سنتی. واژه عربی فکر و یا واژه فارسی اندیشه که معادل‌های آن هستند، در متون سنتی به هیچ وجه هم معنای«thought» نیستند. بنابراین باید به جای آن باید از واژه«meditation» (مراقبه و تامل معنوی) استفاده شود از این جهت واژه عربی فکر و فارسی اندیشه با مراقبه و تامل ارتباط دارند نه با فعالیت‌های ذهنی صرفا بشری.
    به اعتقاد نصر تمام این صور فعالیت‌های ذهنی که امروزه از آن تعبیر به اندیشه متجدد می‌شود، خصایص مشترکی دارند که باید این خصایص مشترک شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند.از دید هر انسان‌وارانگاری وفقدان اصول مهمترین ویژگی‌های عصر تجدد به شمار می‌روند
    انسان‌وارانگاری[۱۵] به عنوان اساسی‌ترین مولفه دوره مدرن فصل جدیدی را در مناسبات میان انسان با انسان، انسان با طبیعت و انسان با خدا و امر متعالی رقم زده است. مطابق این برداشت هر اصلی برتر از انسان انکار می‌شود و علمی ایجاد می‌شود که معیارها و ابزارهای آن کاملا انسانی هستند.چرا که عقل استدلالی و حواس ظاهری انسان حدود و ثغور آن را معین می‌کنند. در مقابل در علوم سنتی موطن و ظرف شناخت ذهن انسان نیست، بلکه نهایتا و بالمال عقل الهی است. علم حقیقی صرفا متکی بر عقل استدلالی انسان نیست، بلکه مبتنی بر عقل شهودی( یا عقل کل) است که به مرتبه مافوق انسانی واقعیت تعلق دارد و با وجود این ذهن انسان را به خود منور می‌سازد. اگر کیهان‌شناسی‌های قرون وسطی انسان را در مرکز امور عالم جای می‌دادند، به این دلیل نیست که انسان‌محور بودند، بلکه برای این بودکه انسان را قادر سازند تا عالم را به صورت سلسله مراتب ببیند، نازل‌ترین این مراتب به انسان تعلق داشت و همانند سردابی بود که انسان می‌بایست از آنجا سفرش را آغاز کند و از آن فراتر رود.این در حالی است که در درون انسان عصر تجدد هیچ چیز برتر از عقل استدلالی وجود ندارد و در جهان خارج هم هیچ چیز برتر از آنچه که این عقل می‌توانست به مدد قوای حسی معمول و متعارف انسان دریابد، در کار نبود[۱۶]
    دومین ویژگی شاخص تجددگرایی از نگاه نصر فقدان اصول است که با ویژگی انسان وارانگاری ارتباط مستقیمی دارد؛براین اساس طبیعت انسان چنان بی‌ثبات‌ و متغیر است که نمی‌توان آن را اصل و مبنای چیزی قرار داد و به همین دلیل است که طرز تفکری که نمی‌تواند از مرتبه بشری فراتر رود و انسان وارانگارانه باقی مانده و قهرا فاقد اصول خواهد بود. این فقدان اصول در عرصه اخلاق، سیاست و اقتصاد خود را نشان خواهد داد.یکی از مهترین عناصر شاخص مدرنیته تجربه‌باوری است در حالی که به اعتقاد نصر تجربه‌گرایی و اتکا به داده‌های حسی که از عناصر مدرنیته است، نمی‌تواند نقش اصول به معنای مابعدالطبیعه آن را ایفا کند. این اصول مانند علومی که از آن‌ ها گرفته می‌شود در حد و مرتبه خود اعتبار دارند اما چنانکه گفته شد از اصول لایتغیر جدا افتاده‌اند.[۱۷]
    از دید نصر پیش از دوران مدرن تمدن‌های دیگر از طریق وحی و شهود تعقلی و یا مکاشفه( همان ذوق کشف و یا شهود ) علم را کسب می‌کردند و متفکران مسلمان وحی را مهمترین منبع معرفت می‌دانستند و نه صرفا راهی برای فراگرفتن ضوابط اخلاقی مربوط به عرصه عمل.علاوه بر این متفکر مسلمان با وجود اینکه توانایی عقل استدلالی یا جزئی برای کسب معرفت را پذیرفته بوده اما این عقل همواره از سویی به وحی و از سوی دیگر به کشف وابسته بود و از آنها توشه برمی‌گرفت و‌آن عده معدودی که در جهان اسلام این رشته وابستگی را گسسته‌ و استقلال عقل و شهود را اعلام کردند، هیچ‌گاه در جریان اصلی اندیشه اسلامی مقبول نیفتاده‌اند بلکه در حاشیه ماندند. در حالی که در دوران پس از قرون وسطی عکس این قضیه پیش آمد و کسانی که به دنبال حفظ و تقویت و منتزع کردن عقل استدلالی بر وحی و عقل شهودی بودند، در حاشیه ماندند و می‌توان گفت جریان اصلی اندیشه متجدد غرب دیگر وحی و کشف را ابزار کسب معرفت نمی‌دانست.
    بر این اساس در دوران مدرن حتی فیلسوفان دین و الهی‌دانان مسیحی به ندرت از کتاب مقدس به عنوان منبع معرفت ذوقی که حدود و ثغور علم را معین کرده و بدان وحدت و یکپارچگی بخشد، دفاع می‌کنند و آن عده قلیلی که در کتاب مقدس به دنبال ارشادات تعقلی هستند، معمولا کار خود را به تفاسیر سطحی و ظاهری از کتاب مقدس محدود کردند که در جدال میان آنها و علوم تجربی مدرن تقریبا به نحو محتومی هواداران جبهه عقل‌گرایی فاتح از میدان بیرون می‌آیند.[۱۸] انسان متجدد انسانی است رمیده از عالم بالا و کاملا مسلط بر سرنوشت خود، تخته‌بند زمین و در عین حال مسلط بر آن، غافل از واقعیات اخروی بی‌اعتقاد و شاید هم مخالف یا عالم روح و مقتضیات آن و فاقد نوعی احساس به امر قدسی.[۱۹]
    نصر در نهایت بر این باور است که عناصر اندیشه متجدد یعنی سرشت انسان وارانگارانه و سکولار و فقدان اصول به وضوح با اصول اندیشه سنتی اسلامی در تضاد کامل است.درست به همان ترتیب که تصور مدرن از انسان – که این الگوی فکری از آن نشات می‌گیرد، با تصور اسلام سنتی از انسان در تقابل است . از رهگذر چنین دریافتی از سنت و تجدد است که نصر تلاش‌های اصلاح‌گرایانه و تجدد‌گرای مسلمانان که درصدد هماهنگ ساختن اسلام و تجدد‌گرایی به معنای ذکر شده هستند را بیهوده می‌داند.[۲۰]
    آدونیس متفکر و شاعر برجسته عرب در کتاب الثابت و المتحول، سنت و یا تراث را معادل واژه فرهنگ می‌داند و فرهنگ را نه فرایند بازیافت گذشته بلکه آن را فرایند تولید پدیده‌های نو تلقی می‌کند. به اعتقاد وی نباید فرهنگ را به مجموعه از بقایای ارزش‌ها،استانداردها و دستاوردهای گذشته فروکاست. برعکس فرهنگ جنبشی است که دائما پدیده‌های نو تولید کرده و در سیر پیشرفت رو به آینده وضعیتی منحصر به فرد دارد. وی بر خصلت متغیر و پویای سنت تاکید می‌کند و سنت را برای جریان‌های فکری معاصر در سرزمین‌های اسلامی شامل بنیادگرایان اسلامی،لیبرال‌های مسلمان و روشنفکران، مخزنی از داده‌های عینی،قابل شناخت و بدون ابهامی تلقی می‌کند که به واسطه آن می‌توان جنبه‌های مناسب آن را انتخاب و گزینش کرد.[۲۱]
    آدونیس بحث خود را با دو مفهوم ثابت و متغیر پی می‌گیرد و ثابت را جریان اصیل اسلامی مبتنی بر وحی و پایه تمدن اسلامی می‌داند و بر همان اساس سنت را امری ثابت و لایتغیر تلقی می‌کند؛اما متغیر جریانی است که حقایق ثابت را نمی‌پذیرد و تفسیر متفاوتی از گذشته دارد و لذا سنت را امری انعطاف‌پذیر و قابل تاویل و تفسیر می‌داند.وی معتقد است که این پویایی در سراسر تاریخ اسلام به شکلی موثر وجود دارد. از نظر او امر ثابت محاط در ترکیبی از عوالم مختلف از جمله الهیات سیاسی،وابستگی‌های قبیله ای و شرایط سیاسی است. جامعه‌ای که علت موجده و غایی خود را در وحی می‌بیند، خود را ملزم به امر ثابت می‌داند و هر چه غیر از آن را ناقص تلقی می‌کند از این نظر مفهوم متغیر بار منفی دارد، چرا که انحرافی از ثابت یعنی کامل محسوب می‌شود. آدونیس معتقد است بر مبنای آموزه‌های وحی تمدن عربی اسلامی با استدلال به ضرورت و وفاداری به ثابت ،متغیر را نادیده گرفته و مایل به طرد و رد ابداع و تحدث است اما به نظر او این متغیر است که هم شیوه فهم و مدح سنت را تدبیر می‌کند و هم شیوه چالش با آن را.[۲۲]
    پرسش اصلی آدونیس که به تحقیق حاضر نیز مرتبط است این است که آیا سنت چونان امری ثابت و غیرقابل‌تاویل و تفسیر است یا خیر و اگر نیست از چه طریق می‌توان از ذخیره و منبع سنت برای مسائل مستحدثه و به روز استفاده کرد.اگر عناصر و شاخصه‌هایی چون انسان محوری و ارتباط و یا عدم ارتباط با امرمتعالی و یا وحی عقل‌گرایی،تجربه‌باوری و سکولاریسم را فصل ممیز تجدد از سنت بدانیم ،حیات سیاسی هم درهمین چهارچوب قابل بحث و بررسی است. از این نظر حاکمیت ملت، تفکیک قوا وپیروی از قوانین موضوعه در عصر مدرن وارد ادبیات سیاسی شد واین مفاهیم محصول و نتیجه مستقیم انسان وارانگاری ،تجربه باوری و فقدان اصول می‌باشداما امروزه وجوه سیاسی مدرنیته در چهارچوب تقسیم حیات بشری به دو عرصه عمومی و خصوصی قابل فهم شده است.

     

    ۲٫ ساختار اندیشه تفکیک

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی سیاست خارجی فرانسه در حوزه خاورمیانه بر اساس استراتژی صادراتی اسلحه از ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۰- قسمت ۵ ...

    جانشین ژیسکار دستن یعنی فرانسوا میتران در ۱۹۸۱ روی کار آمد. میتران سوسیالیست بود و در کمپین انتخاباتی او، یهودی‌ها و به ویژه صهیونیست ها فعّالانه به کار مشغول بودند. فرانسوا دوبو که مشاور ارشد وزیر دفاع فرانسه بود، در رساله‌ی دکتری خود زمینه و توجیه منطقی سیاست خارجی فرانسه در فروش تسلیحات را مطرح کرد. به نظر او “صدور اسلحه‌ی فرانسوی به منظور یاری رساندن به کشورهایی است که می‌خواهند از یوغ ابرقدرت ها رها شوند.”(Dubos,1974,60) با آنکه او در کابینه‌ی راست ها بود ولی نظرش در دولت سوسیالیستی فرانسه اعمال شد و به عراق که می‌خواست از این رهایی از یوغ ابرقدرت ها بهره‌مند باشد، این فرصت را داد که رو به فرانسه بیاورد. وابستگی عراق به اسلحه‌ی شوروی از ۹۵ درصد در ۱۹۷۲، به ۶۳ درصد در ۱۹۷۹ رسید. (تیمرمن،زمیمه۱،۷۳) به علاوه فرانسه با پذیرفتن انتقال تکنولوژی تولید تسلیحات به عراق، صنایع نظامی عراق را بنیان نهاد. (تیمرمن،زمیمه۱،۷۵)
    خریدهای تسلیحاتی عراق از فرانسه را باید به دو دسته تقسیم کرد؛ اول سلاح‌های فرانسوی بی‌اهمیتی که خریداری می‌شد و به لحاظ کارایی چندان اهمیتی نداشت. همچون خرید زره پوشهای پانهارد در مدل های مختلف یا هلی‌‌کوپترهای آلوئت ۳٫ انجام این خریدها به این دلیل بود که تولیدکنندگان فرانسوی اسلحه و اتحادیه‌های کارگری، دولت فرانسه را برای عقد قراردادهای بیشتر تحت فشار قرار دهند. در این وضعیت عراق می‌توانست تقاضاهای بیشتری در مورد سلاح‌های مهم‌تر و پیشرفته‌تر ارائه دهد. به عبارت دیگر این سفارش های بی اهمیت برای مساعد کردن شرایط برای عقد قراردادهای مهم تر بود.
    دوم سلاح‌هایی که اهمیّت قابل توجهی داشتند و دارا بودن آنها کارایی افزون‌تری به ارتش عراق می‌داد. به ویژه اینکه کارایی بسیار بالاتری نسبت به مدل های مشابه روسی داشتند. برای مثال، موشک های ضد کشتی اگزوست از نمونه‌ی مشابه روسی خود، موشک “کرم ابریشم” بسیار کاراتر بودند: نه فقط برد بیشتر و دقت افزون‌تری داشتند، بلکه امکان منحرف ساختن آنها به واسطه‌ی اقدامات جنگ الکترونیک و یا رهگیری و انهدام آنها توسط سیستم‌های پدافندی بسیار کمتر از نمونه‌ی روسی بود. این موشک ها که نخست در جنگ فالکلند، توسط نیروی دریایی آرژانتین به کار رفتند و بلای جان ناوگان نظامی بریتانیا گشتند، چنان عملکردی از خود در دوران جنگ ایران و عراق برجای نهادند که موجب قطع صادرات نفت ایران گشتند.نمونه‌ی دیگر موشک های ضد تانک هات و هلی‌کوپترهای غزال بود که به پاره‌ای از نکات مرتبط با آن در جنگ درّه‌ی بُقاع اشاره کردیم. با وقوع جنگ ایران و عراق، ناکارآمدی حیرت‌آور هلی‌کوپترهای میل ۲۴[۱۰۴] روسی در خدمت ارتش عراق در برابر یگانهای زرهی ایران و کارآمدی هلی‌کوپترهای غزال نشان داد که تسلیحات فرانسوی از تسلیحات روسی به مراتب کارآمدترند. هواپیماهای فرانسوی هم بسیار مطلوب‌ تر از نمونه‌های روسی بودند. نه فقط در رزم های هوا به هوا به دلیل دارا بودن رادارهای با برد کشف بیشتر که در عملیّات تهاجمی ضد زمین و ضد دریا با مهمات دقیق‌تر، بسیار سرآمدتر از شکاری رهگیرها و نیز بمب افکن ها و هواپیماهای تهاجمی روسی (سوخو ۷، ۱۸،۲۰،۲۲ و نیز میگ ۲۳، توپولوف ۱۶ و توپولوف ۲۲) بودند وپایداری و توان گریزشان در برابر انواع سیستم‌های پدافند هوایی بیشتر بود.
    در همین ارتباط، فرانسه خدمت دیگری به ارتش عراق می‌داد که از توان پیمانکاران نظامی دیگر (همچون آمریکا یا بریتانیا) ساخته نبود. فرانسوی‌ها در ارتباط با عراق ( و پیشتر در ارتباط با مصر)، از تکنولوژی پیشرفته‌ی خود در جهت تعمیر، نگهداری و بهینه سازی سلاح‌های روسی استفاده می‌کردند. مسئله‌ای که سبب می‌شد تا سلاح‌های روسی موجود در زرّادخانه‌ی کشورها نه تنها دور انداخته نشود و از این راه ضرر اقتصادی به آنها نخورد، بلکه به غیر از صرفه جویی، کارآمدی آنها هم افزایش یابد.(تیمرمن، زمیمه۱،۱۰۹-۱۰۸)
    عکس مرتبط با اقتصاد
    ۳-۴ نقش فرانسه در برنامه‌ی هسته‌ای نظامی عراق
    برنامه‌ی هسته‌ای عراق از دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. دولت عبدالسّلام عارف رآکتور هسته‌ای آزمایشی از شوروی خریداری نمود. این رآکتور کوچک از مدل آی آر تی۲۰۰۰[۱۰۵] نخستین مرکز تحقیقات هسته ای عراق بود. ظرفیّت این رآکتور بعدها به ۵ مگاوات افزایش داده شد که سلّول داغ برای تصفیه‌ی سوخت مصرف شده به عراق می‌داد که می‌توانست از طریق آن رادیو ایزوتوپ‌های پزشکی تولید کند. با این همه شوروی در ۱۹۷۵، با فروش تکنولوژی هسته‌ای پیشرفته‌تر به عراق مخالفت نمود.(تیمرمن،زمیمه۱،۷۹)
    عراق تحت حکومت حزب بعث تصمیم گرفت تا به جای شوروی به فرانسه روی آورد. از این رو درخواست خرید یک رآکتور متوسّط اورانیوم طبیعی از نوع گاز- گرافیت را به فرانسه ارائه نمودند. فرانسه از فروش رآکتور پانصد مگاواتی با سوخت اورانیوم طبیعی از نوع گاز- گرافیت به عراق خودداری کرد. این رآکتور بسیار بیشتر از آنچه برق تولید می‌کرد، پولوتونیوم می‌ساخت. در فرانسه این طرح به نفع طرحهای آب سبک کنار نهاده شده بود. (تیمرمن،زمیمه۱،۸۰-۷۹) در واقع فرانسه تولید این رآکتور را به دلیل به صرفه نبودن، متوقّف ساخته بود و عدم فروش آن به عراق نه به خاطر نگرانی از تکثیر و تولید سلاح هسته‌ای که به علّت توقّف خط تولید آن بود.(Wiesman and krosney,1981,chapter3,page65)
    عراقی‌ها بلافاصله درخواست‌های جایگزینی ارائه نمودند. به جای سفارش قبلی، رآکتورهای تحقیقاتی ازیس و ازیریس از فرانسه خریداری شد که مقدار کمتری مواد مورد نیاز برای تولید بمب اتمی را فراهم می‌کرد. اما به هر حال گام بسیار بلندی برای دست‌یابی عراق به سلاح هسته‌ای بود. این دو رآکتور تحقیقاتی ساخت فرانسه اورانیوم با غنای ۹۳ درصد می‌ساخت. به علاوه سوخت مورد نیاز مصرف یکسال رآکتورها (به وزن هفتاد و دو کیلوگرم) پیشاپیش به عراق داده شد. مقدار اورانیومی که برای ساخت چند بمب اتمی کوچک با قدرت بمبی که بر روی هیروشیما افتاد، کافی بود.عراقی‌ها به این مجموعه ی رآکتورهای تحقیقاتی فرانسوی نام ازیراک[۱۰۶] نهادند و مطبوعات فرانسه نیز(به ویژه مطبوعات طرفدار اسرائیل) برای مسخره کردن و افشای ماهیت قرارداد، نام اشیراک را. (برای مسخره کردن ژاک شیراک، نخست وزیر راست گرای فرانسه) (تیمرمن،زمیمه۱،۸۰)
    عراق به سرعت در جهت تولید بمب هسته‌ای گام برمی‌داشت. به طوری که احساس خطر جدّی اسرائیل را موجب شد. فشارهای اسرائیل و سپس ایالات متحده‌ی آمریکا موجب نشد تا همکاری هسته‌ای فرانسه- عراق متوقّف شود. چنین می‌نمود همانگونه که فرانسه موجب مسلّح شدن اسرائیل و آفریقای جنوبی به سلاح هسته‌ای شد، موجب مسلّح شدن رژیم بعث عراق نیز به این سلاح کشتار جمعی می‌گردد.
    با روی کار آمدن فرانسوا میتران سوسیالیست بر سر قدرت، بار دیگر یهودیان به نفوذ قابل توجه در دستگاه سیاسی فرانسه دست یافتند. تحت فشارهای سنگین یهودیان (از حامیان و فعّالان اصلی کمپین انتخاباتی میتران بودند) بود که او به صورتی نانوشته تصمیم گرفت در سیاست فروش اسلحه به کشورهای عربی (و به ویژه عراق) تغییری اساسی ایجاد کند.( تیمرمن،زمیمه۱،۲۱۴-۲۱۲) با این وجود، فرایندهای سیاسی- اقتصادی درونی در فرانسه از یک طرف و مقتضیات ویژه‌ای که بر سیاست جهانی در آغاز دهه ۱۹۸۰ حاکم شده بود، فشارهای یهودیان را تا حد زیادی تعدیل می‌نمود.
    میتران تحت فشارهای شدید یهودیان در فرایند تحویل سوخت مصرفی سالانه‌ی رآکتورهای ازیراک به میزان هفت درصد کاهش، اختلال ایجاد نمود. (تیمرمن،زمیمه۱،۱۳۳) از سوی دیگر به دنبال عملیات مخفی موساد در فرانسه که طی آن محموله‌های مربوط به صنایع هسته‌ای عراق منفجر شدند، در تحویل ملزومات و تجهیزات صادراتی به عراق وقفه ایجاد شد.( تیمرمن،زمیمه۱،۱۳۷) از سوی دیگر، سازمان اطّلاعات فرانسه- آنگونه که بعدها افشا شد- با دستور مخفی میتران، تلویحاً به اسرائیلی‌ها اطلاع داده بود که ازیراک، شباهت بسیاری به نیروگاه هسته‌ای فرانسوی ساخته‌ی اسرائیل یعنی دیمونا دارد؛ اسرائیلی‌ها با اطّلاعات فوق، عملیّات نابودی نیروگاه ازیراک را انجام دادند: هواپیماهای اف۱۵[۱۰۷] و اف۱۶[۱۰۸] نیروی هوایی اسرائیل، در عملیاتی در سال ۱۹۸۱ با کد رمز اپرا[۱۰۹] نیروگاه ازیراک را نابود کردند. نابودی که فرانسه دیگر ترمیم و بازسازی آن را به عهده نگرفت.(Perlomtter and Handel,1982,69-70
    ۴-۴ میانه ی تداوم و چرخش در صادرات اسلحه به دولتهای عربی ضد اسرائیلی : تداوم با عراق، انقطاع با سوریه و لیبی
    با این حال، هم در بُعد داخلی و هم در بُعد جهانی، همچون اواخر دوران ریاست جمهوری ژیسکار دستن میتران و سوسیالیست‌ها هم به شدّت تحت فشار بودند تا جریان فروش اسلحه به کشورهای عربی که مشکل ساز تلقّی می شدند رامتوقّف کنند. چنانچه فرانسه که در پی شورش‌های اخوان‌المسلمین سوریه در ۱۹۸۱ در شهر حما وسرکوب آنها از سوی دولت حافظ اسد، صادرات اسلحه به سوریه را متوقّف نموده بود، به صورتی موازی، به دنبال حمله‌ی عراق به ایران در سپتامبر ۱۹۸۰(شهریور ۱۳۵۹)، فرانسه همچون اتحاد جماهیر شوروی که صادرات اسلحه به عراق را قطع نمود، از عقد قراردادهای جدید تسلیحاتی با عراق خودداری کرد. این حوادث دوران ژیسکار دستن به سرعت با تحولاتی در زمان میتران دستخوش تغییرات اساسی شد. مجتمع های صنعتی- نظامی فرانسه به شدت میتران را تحت فشار قرار داده بودند. اصلی‌ترین کسی که دولت را برای فروش اسلحه به عراق زیر فشار نهاده بود، مارسل داسو بود. داسو یک یهودی فرانسوی ضد نازی بود که پس از جنگ جهانی دوم مسیحی شد.(تیمرمن، زمیمه۱،۱۱۰) این مهندس بنیانگذار غول هوانوردی نظامی فرانسه یعنی داسو، پس از شکست میراژ اف یک از تورنادوی انگلیسی و اف- شانزده آمریکایی، دچار بحران برای یافتن مشتری جهت فروش محصول اصلی خود شده بود. در طول دهه ی ۱۹۷۰، علی رغم آنکه داسو مشتری‌های جدیدی به دست آورده بود(مثلاً اعراب)، اما برخی مشتریان اصلی خود را هم بدون جایگزین از دست داده بود: اسرائیل دیگر اسلحه‌ی آمریکایی می‌خرید؛ بازار آفریقای جنوبی برای فروش میراژ اف- یک، پس از قطعنامه‌ی سال ۱۹۷۸ شورای امنیت جهت تحریم تسلیحاتی رژیم آپارتاید از کف رفته بود؛ فروش اسلحه به شیلی آگوستو پینوشه و آرژانتین تحت حکومت دیکتاتوری نظامی هم بر اثر فشار افکار عمومی بین‌المللی- همچون مورد سوریه- متوقّف گشته بود و نسبت به عراق هم متعاقب آغاز جنگ با ایران، در حالت توقّف صادرات اسلحه به سر می‌برد.
    عراق با سفارشات پایان ناپذیرش و اشتهای عجیب صدام حسین از یک طرف و وارد شدنش در جنگی که پایان آن چندان مشخص نبود، بهترین و به عبارتی تنها گزینه بود. کمپانی آئرواسپاسیال نیز که تولیدکننده‌ی هلی‌کوپتر بود، در وضع مشابهی با داسو به سر می‌برد. عنصر خانوادگی نیز در این مورد تأثیرگذار بود: ژاک میتران، برادر بزرگ رئیس‌جمهور سوسیالیست فرانسه، رئیس آئرواسپاسیال بود.(تیمرمن،زمیمه۱،۱۱۱) فشارهای سنگین س.ژ.ت که لغو قراردادهای نظامی با آفریقای جنوبی، شیلی، سوریه و توقف احتمالی صدور اسلحه به عراق، موجب نابودی زندگی هزاران کارگر می‌گردید نیز موثر افتاد. به ویژه از این رو که از اصلی‌ترین پایگاه‌های آرای چپ گرایان بود.
    عراق نیز تحت فشار شدیدی قرار داشت. قطع واردات اسلحه از روسیه از طرفی و تضعیف و نابودی بخش قابل توجهی از توان نظامی عراق بر اثر ضربات خردکننده‌ی نیروی هوایی ایران و جنگ فرسایشی، سبب شده بود تا وضع عراق بسیار شکننده باشد. افزایش سنگین بهای نفت متعاقب انقلاب اسلامی ایران و پس از آن وقوع جنگ عراق با ایران، رکود اقتصادی آغاز دهه ۱۹۸۰ در سطح جهانی و نیز تضمین حمایت از عراق توسط دولتهای ثروتمند عربی همچون عربستان سعودی و کویت سبب شد تا میتران این بار اجازه‌ی صادرات اسلحه به عراق را به میزان بسیار گسترده‌تری صادر کند. نه نقض حقوق بشر، نه تلاش برای تولید سلاح کشتار جمعی و نه حتی کاربرد آن و نه حمایت از تروریسم سبب نشد تا صدور اسلحه به عراق به پرسش گرفته شود. درحالیکه سوریه و لیبی با بهانه‌هایی مشابه از دریافت سلاح‌های فرانسوی بیشتر، بی بهره ماندند.
    حمایت مُعمّر قذّافی از تروریسم و پس از آن حمایت و انجام عملیّات مستقیم تروریستی به فرمان وی ( از دستور ترور حسنی مبارک، کمک نظامی به ارتش جمهوری خواه ایرلند، بمب گذاری در کشورهای اروپایی)، با وقوع درگیری نظامی میان لیبی و فرانسه در چاد، منجر به قطع مناسبات نظامی فرانسه- لیبی شد (Simons, 1993,chapter 4,215) سوریه نیز چنانچه گفتیم از خرید سلاح‌های فرانسوی محروم گردید. هرچند فرانسه با قاطعیّت تمام، حمله‌ی اسرائیل به جنوب لبنان را محکوم نمود، اما هرگز مناسبات نظامی با رژیم بعث سوریه را دوباره برقرار نکرد. به هر تقدیر حالا عراق دوباره و پس از اندکی وقفه، واردات سیل‌آسای اسلحه‌های فرانسوی را آغاز نمود.
    سال ۱۹۸۱ سال شروع دوباره ی صدور اسلحه به عراق پس از وقفه ای کوتاه مدت با قراردادهای بزرگی همراه بود: موشک های ضد هوایی برد بلند رولاند ۲[۱۱۰] که محصول مشترک فرانسه و آلمان غربی بود. موشک های ضد تانک هات، موشک های ضد رادار مارتل[۱۱۱] مخصوص هدف قراردادن و نابود ساختن پدافندهای هوایی راداری و نیز گونه‌ی هدایت تلویزیونی برای هدف قراردادن اهداف نقطه‌ای مثل پدافندهای سنگین بدون رادار؛ موشک های هوا به هوای ماژیک ۲، نسخه‌ی بهسازی شده و بُرد بلندتر موشک های حرارت ‌یاب ماژیک یک و بالاخره زره پوش‌های پانهارد وی.سی.آر. [۱۱۲] این همه به بهای۹/۲ میلیارد دلار در آن زمان تمام شد.(با توجه به نرخ تورم از ۳۰ سال پیش تاکنون، این مقدار با توجه به قیمتهای کنونی چند برابر است.)
    سال بعد یعنی ۱۹۸۲ و درحالیکه عراق با از دست دادن خرمشهر، شکست سهمگین دیگری از ایران خورده بود، در قراردادی به ارزش بیش از ۶/۲ میلیارد دلار، تسلیحات پیشرفته‌تری از سوی فرانسه به عراق واگذار شد: دوربردترین توپ دنیا یعنی هویتزر خود کششی با کالیبر ۱۵۵ میلی متری مدل ژ.س.ت[۱۱۳] به تعداد ۸۳ فروند؛ این توپ ها به اندازه‌ای قدرت مهیب داشتند که حتی در جریان عملیات طوفان صحرا تا هفت کیلومتر بیش از توپ های آمریکایی بُرد داشتند!!؛ موشک های هوا به هوای هدایت راداری سوپر آر-۵۳۰ اف[۱۱۴] برای هواپیماهای میراژ اف یک؛ موشک های فوق با بُرد ۳۷ کیلومتر که توان درگیری هوا به هوا در حالت خارج از میدان دید را فراهم می‌ساختند و در چند مورد موفّق به شکار دست کم ۴ فروند اف-۱۴[۱۱۵] (برد بلند ترین هواپیمای شکاری جهان) در دوران جنگ با ایران شدند ؛ موشک های ضد کشتی اگزوست؛ موشک های ماژیک ۲؛ نفربرهای زرهی ای آر سی ۹۵[۱۱۶] و نیز نفربرهای زرهی ام۳ [۱۱۷]؛ مدل های جدید موشک های هات و نیز فیوزهای انفجاری مجاورتی.
    در ۱۹۸۳، دو میلیارد دلار دیگر سلاح به عراق ارسال شد: ۲۹ فروند میراژ اف یک؛ ۲۰۰ فروند موشک ضد رادار آرمات[۱۱۸] (و نیز نسخه ی هدایت تلویزیونی آن)؛ بیست فروند بمب‌های هدایت لیزری ای.اس.۳۰٫ال[۱۱۹]؛ ۴۲ دستگاه رادار زمینی رازیت[۱۲۰] ؛ این رادارهای زمینی، قادر به کشف تردد وسایل نقلیه و افراد پیاده‌ی دشمن در فواصل دور بودند و نزدیک شدن به دشمن بدون کشف شدن توسط آنها غیرممکن بود؛ موشک های ضدهوایی رولاند ۲ و بالاخره ۵ فروند هواپیمای جنگ دریایی سوپراتاندارد به صورت اجاره؛ این هواپیماها که با موشک های اگزوست دارای شهرت عجیبی در جنگ فالکلند گشته بودند، کارایی قابل توجه بر ضد شناورها داشتند.
    در ۱۹۸۵، ۲۴ فروند میراژ اف یک، به انضمام مهمّات مربوط به آن؛ ۷ فروند هلی‌کوپتر غزال؛ رادارهای کوراد[۱۲۱] ؛ تجهیزات ارتباطی و نیز رادارهای سه بعدی مدل تامسن ۲۲۳۰/۲۲۱۵[۱۲۲] به عراق تحویل شد. در ۱۹۸۶، از مدل رادارهای فوق، بار دیگر تعداد بیشتری به عراق تحویل شد. خمپاره اندازهای ۱۲۰ میلی‌متری و تجهیزات ارتباطی اس دی ای ۶۹۹[۱۲۳]و موشک های ضد کشتی اگزوست دیگر اقلام صادر شده به عراق بود. در دو سال فوق، ارزش اقلام نظامی تحویل شده به عراق به ۵/۲ میلیارد دلار رسید.
    در ۱۹۸۷، ۲۰ فروند میراژ اف یک؛ ۳۶ فروند هلی‌کوپتر غزال؛ موشک های ضد کشتی اگزوست؛ بمب های هدایت لیزری ای اس -۳۰ ال[۱۲۴] ؛ موشک های ماژیک ۲؛ مدل جدیدی از موشک های آرمات به نام بازار[۱۲۵] ؛ موشک های ضد تانک- ضد سنگر آپیلاس[۱۲۶] ؛ سیستم‌های ضد راداری هواپایه‌ی هشدار زودهنگام؛ مدل فرانسوی آواکس با نام تایگر- جی[۱۲۷] به تعداد ۱۰عدد و موشک های هات تحویل شدند که ارزششان به بیش از ۵/۱ میلیارد دلار می‌رسید.
    در ۱۹۸۸، ۶ فروند جدیدترین هلی‌کوپترهای ضدکشتی ساخت آئرواسپاسیال یعنی دوفین[۱۲۸] ، موشکهای هدایت لیزری (ای اس-۱۵ تی تی)[۱۲۹] ، هلی‌کوپترهای ترابری سوپر پوما[۱۳۰] به تعداد ۶ فروند و نیز دو هزار دستگاه کامپیوترهای مخصوص محاسبه‌ی برخورد گلوله‌ی توپ به هدف به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار تحویل شد. واپسین قرارداد نظامی فرانسه با عراق تحت حاکمیت رژیم بعث، تحویل آویونیک پیشرفته برای نصب بر روی هواپیماهای پشتیبانی هوایی نزدیک خریداری شده از روسیه یعنی سوخو ۲۵ [۱۳۱]به ارزش ۱۶۱ میلیون دلار بود.
    عراق در سال های پایانی دهه ۱۹۸۰، قرارداد بسیار مهمی با فرانسه را نیز به علّت ناتوانی در پرداخت مبالغ مربوط به قراردادهای پیشین از دست داد؛ قرارداد خرید هواپیماهای میراژ ۲۰۰۰، جدیدترین هواپیمای نیروی هوایی.(تیمرمن، زمیمه۱، ۵۷۶)
    به هر رو فرانسه در تمام سال های دهه ۱۹۸۰، درحالی به فروش اسلحه به عراق ادامه می‌داد که از این بابت به شدّت مورد اعتراض اسرائیل و محافل یهودی فرانسوی قرار داشت. حمله‌ی عراق به کویت نه فقط نقطه‌ی گسست فرانسه از عراق که قطع فروش هر نوع اسلحه‌ای بود که ممکن بود زمانی علیه اسرائیل به کار رود.
    ۵-۴ فرانسه و اشغال کویت : بُرد و باخت صنایع تسلیحاتی فرانسه
    وقوع حمله‌ی عراق به کویت و اشغال این کشور به سرعت سبب شد تا سیاست خارجی فرانسه در مورد واگذاری دست و دلبازانه‌ی اسلحه و تکنولوژی نظامی به عراق مورد پرسش قرار گیرد. نه فقط محافل خارجی که در داخل فرانسه نیز این مؤاخذه سهمگین بود. دولت سوسیالیست میتران در جهت باز نمودن مسئولیت از سر خود، روشی چندگانه به کار برد؛ رولان دوما، وزیر خارجه‌ی فرانسه، در پاسخ به نقش دولتش در مسلّح کردن عراق ادعا کرد که سیاست فروش تسلیحات فرانسه به عراق از دهه ۱۹۸۰ و با روی کار آمدن میتران تعدیل شد. دوما ادعا کرد که دلیل فروش دست و دلبازانه‌ی اسلحه به دولتی با موضع ضد یهودی- اسرائیلی همچون عراق ( و به دلیلی همسان سوریه و لیبی) آن بود که به نظر می‌رسید این حکومت های ملّی‌گرا و سکولار، سدّی در برابر موج خطرناک اسلام گرایی در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بودند که در حال رشد در خاورمیانه بود.(آهنی،۱۳۷۲،۴۰)
    از سوی دیگر، هنگامی که شهرهای اسرائیل هدف موشک های بالستیک روسی عراق قرار گرفت، میتران اعلام نمود که: «ما هیچ گونه موشک (زمین به زمین) طی جنگ ایران و عراق به عراق نفروختیم. ما هیچ گونه موشک بالستیکی که بتواند به اسرائیل برسد به عراق نفروختیم. یک ماه پس از انتخاب من به ریاست جمهوری، نیروگاه اتمی تموز که توسط فرانسه ساخته شده بود، به وسیله‌ی اسرائیل منهدم شد و طی نُه سال، من با بازسازی آن مخالفت کردم.» (آهنی،۱۳۷۲،۱۳۴) به علاوه، میتران و دولتش تأکید داشتند که مسئولیت همان سلاح‌های تحویل شده هم به اعضای کابینه‌ی نخست‌وزیر راست گرا – ژاک شیراک- باز می‌گردد که مناسبات گرمی با اعراب داشت.
    فرانسه در دوران عملیات طوفان صحرا به صورت گسترده‌ای، تمام اطلاعات مربوط به نقاط ضعف و قدرت تسلیحات فرانسوی عراق را در اختیار دیگر نیروهای ائتلاف یعنی آمریکا و بریتانیا قرار داد. با به دست آوردن این اطلاعات بود که سیستم‌های پدافند هوایی رولاند و نیز شبکه‌ی راداری یکپارچه‌ی عراق ساخت شرکت تامسون و نیز آواکس‌های عراقی در ۷۲ ساعت اول نبرد از عهده‌ی کاری برنیامدند؛ آنها به راحتی با ارسال امواج پارازیت و اختلال راداری گول خوردند و هدف موشک های ضد رادار هارم[۱۳۲] و آلارم[۱۳۳] قرار گرفتند. به علاوه ناوگان عظیم میراژ اف یک‌های عراق که خلبانانش در دوران جنگ با ایران، تجربیات بسیاری در مواجه با هواپیماهای آمریکایی اف-۴[۱۳۴] اف-۱۴ [۱۳۵]یافته بودند، بدون حتی یک پیروزی هوایی ساقط گشتند یا در هوا شکار شدند؛ یا به ایران گریختند و یا اینکه بر روی زمین منهدم گشتند.(بلک ول، ۱۳۷۲، ۳۵-۳۲)
    با شکست عراق در عملیات طوفان صحرا و تحریم تسلیحاتی این کشور، به نظر می‌آمد فرانسه از این پس شاهد سومین چرخش در سیاست فروش اسلحه‌ی خود به کشورهای عربی است: نخست اصلی‌ترین تأمین کننده‌ی اسلحه‌ی اسرائیل؛ سپس تأمین کننده‌ی اسلحه برای کشورهای عربی خط مقدم مبارزه با اسرائیل و حالا در موقعیّتی انفعالی (از سویی تحت فشار اسرائیل و آمریکا و از سوی دیگر به دلیل از دست رفتن نزدیک ترین متّحدش در خاورمیانه یعنی عراق) به سر می‌برد.
    اما این باخت برای فرانسه به سرعت از طریق یافتن خریداران جایگزین برطرف شد. میراژ ۲۰۰۰ که می‌رفت بی خریدار بماند و به ورشکستگی بیانجامد، توانست خریداران زیادی پیدا کند، خریداران سلاح فرانسوی کماکان همان کشورهایی بودند که گرچه ممکن بود از سلاح‌های روسی یا آمریکایی یا بریتانیایی برخوردار باشند، اما به دنبال آن بودند تا از سویی دچار وابستگی تسلیحاتی به یک کشور نشوند و از سوی دیگر به تجربه، کارایی بیشتر سلاح‌های فرانسوی را دریافته بودند.
    هند، یونان، تایوان و مصر، سلاح‌های فرانسوی را به خدمت می‌گرفتند و به زودی فرانسه دوباره جایگاه خود در فروش اسلحه به جهان عرب را با قراردادهای بزرگی با امارات، قطر، عربستان سعودی و اردن بازیافت.گرچه صدور فن آوری نظامی به اسرائیل دوباره پس از توقّفی ۲۳ ساله از ۱۹۹۲ آغاز شد، اما حالا اعراب هم دریافته بودند که فرانسویان در حالتی که آمریکا، همه‌ی کشورهای عربی را فدای اسرائیل خواهد نمود، منبع مطمئن‌تری در تأمین سلاح است.
    امارات متحده‌ی عربی با خرید ۶۸ فروند میراژ ۲۰۰۰ و سپس قطر با خرید ۲۴ فروند و آنگاه حجم بزرگی از هلی‌کوپترهای غزال توسط آنها و نیز کویت و مصر؛ عربستان ناوشکن و تجهیزات نیروی دریایی و هلی‌کوپترهای ضد کشتی و ضد زیردریایی و نیز برای همه‌ی آنها خرید تانک؛ زره پوش؛ توپخانه و خمپاره انداز.آنچه که در این فروش‌های تازه وجود داشت این بود که فرانسه هنوز نقطه‌ی اتّکاء در برابر آمریکا محسوب می‌شد اما نفوذ اسرائیل (چه توسط محافل درونی در فرانسه و چه به واسطه‌ی قدرت افزون‌تر آمریکا پس از فروپاشی شوروی و اتمام جنگ) موجب شده بود تا اسلحه‌ای که سبب خطر برای امنیّت دولت یهودی می‌شود، فروخته نشود.
    استقبال گرم ژاک شیراک از حافظ اسد سبب نشد تا به تمایلات سوریه برای خرید اسلحه‌ی فرانسوی پاسخی مثبت داده شود؛ اما باز هم اگر امکان آن وجود داشته باشد که فرانسه نقش فعّال و منحصر به فرد خود را در جهان عرب را ایفا کند، از انجام آن روی گردان نیست.
    سیاست خارجی فرانسه به دنبال اتمام جنگ سرد و درهم شکسته شدن فضای دوقطبی به سویی حرکت نمود که اگر نتوان آن را مطابقت و دنباله‌روی از آمریکا نام نهاد، باید موافق بود که بدون شک همکاری عمیقی با آن داشت. نخست مشارکت در عملیات طوفان صحرا و سپس عملیات مشترک در قالب ناتو (در بوسنی و آنگاه در کوزوو) و سپس مشارکت در حمله به افغانستان و جنگ با طالبان؛ با این همه ژاک شیراک با مقاومتش در برابر تهاجم به عراق در ۲۰۰۳ نشان داد که نخواهد پذیرفت فرانسه همان نقش بریتانیا در سیاست خارجی آمریکا را داشته باشد. همین نکته موجب شده بود تا فرانسه گاه به احساس خطرهای آمریکا بی اعتنا باشد. نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور سابق فرانسه اعلام نمود که فرانسه ارتش لبنان را مجهّز خواهد نمود؛ به ویژه با موشک های ضد تانک هات و میلان؛ بدون شک هیچ یک از گروه‌های مسلّح در لبنان مجهّز به ادوات زرهی ( تانک یا نفربر) نیست و اگر ارتش لبنان به این سلاح‌های ضد تانک دست یابد، آنها را بر علیه هیچ کشوری جز اسرائیل به کار نخواهد گرفت. با وجود هشدارهای اسرائیل به فرانسه، فرانسه تاکنون بر اجرای تصمیم خود پافشاری نموده است. به علاوه هنگامی که امارات متحده‌ی عربی اعلام نمود که هلی‌کوپترهای دست دوم غزال خود را به ارتش لبنان خواهد بخشید، فرانسه اعلام کرد به صورت مجانی این هلی‌کوپترها را سرویس خواهد نمود و با سیستم‌های هدف گیری پیشرفته‌تر ارتقا خواهد داد.(Dailystar,2011) و (Nharnet,2011) و نیز به دنبال سقوط رژیم بعث عراق و متعاقب آن نابودی و انحلال ارتش این کشور، مقامات حکومت جدید این کشور به دنبال بازسازی و ایجاد ارتشی نوین هستند. این بازسازی از دو سو با مخالفت روبرو است: اول کشورهای کویت و عربستان سعودی و دوم اسرائیل.
    همین مسئله سبب شده تا ایالات متحده‌ی آمریکا که به نظر می‌آمد اصلی‌ترین تأمین کننده‌ی اسلحه‌ی ارتش جدید عراق باشد، به کُندی و با محدودیّت دست به بازسازی ارتش عراق بزند؛ برای نیروی هوایی، تعداد اندکی هواپیمای اف-۱۶[۱۳۶] (بین ۶ تا ۱۲ فروند از پایین ترین مدل یعنی مدلهای A و B، بدون امکان استفاده از موشکهای هوا به هوای بُرد بلند آمرام[۱۳۷] ) و هلی‌کوپترهای سبک لیتل بُرد[۱۳۸] ؛ همین مسئله سبب شده است تا عراق به سراغ تأمین کنندگان دیگر اسلحه برود. به نظر می آید باز هم فرانسه تنها و البته بهترین انتخاب است؛ فرانسه نه فقط رأساً پیشنهاد داده تا ۲۴ فروند میراژ اف یک عراقی را به روز رسانی و آماده‌ی عملیات کند، بلکه قرارداد فروش ۵۰ فروند هلی‌کوپتر جدید غزال را با عراق امضا نموده است. به علاوه در توافق نامه‌ای با عراق، بررسی امکان فروش هواپیماهای میراژ ۲۰۰۰ به تعداد احتمالی بین ۲۴ تا ۴۰ فروند را به امضا رسانده است. همچنین فرانسوی‌ها ابراز تمایل نموده‌اند که عراق در صورت امکان و نیاز به پیشرفته‌ترین محصول صنایع هوایی فرانسه یعنی رافال[۱۳۹] مجهّز شود.(NMC,2011 and Janes,2011)
    در کنار این همه، فرانسه مشتاقانه درصدد فروش بسته‌ی بزرگی از هلی‌کوپترهای آئرواسپاسیال به عراق ( دوفین، کوگار،کاراکال، سوپرما، تایگر) می‌باشد. به هر رو فرانسه تلاش کرده علی‌رغم همه‌ی محدودیت ها و فشارها همان نقش مرحله‌ی دوم را در سومین مرحله‌ی سیاست خارجی خود در خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم ایفا کند؛ اینکه اگر سلاح‌های با کیفیّت بالا یا مورد نیاز یک کشور عربی توسط آمریکا، روسیه یا بریتانیا تأمین نشد، می‌توان به روی فرانسه حساب کرد.به علاوه فرانسه این مزیّت را هم دارد که چندان درگیر الزامات کاربرد سلاح نیست؛ اگر سوئد یا آلمان به عنوان دو سازنده ی بسیار مهم اسلحه در جهان با شرایطی بسیار سخت سلاح می فروشند فرانسه بسیار ساده تر این کار را انجام می دهد.
    خلاصه و جمع بندی فصل چهارم :
    در این فصل تلاش کردیم تا نقطه ی نهایی تحول در مناسبات فرانسه و اسرائیل و کشورهای عربی در دهه ی ۱۹۶۰ و متعاقب حاکم شدن راستگرایان بر فرانسه را شرح دهیم. تجاوز آشکار اسرائیل به اعراب در ۱۹۶۷ و سپس عملیات انتقامجویانه در فرودگاه بیروت در ۱۹۶۹ سبب شد فرانسه اسرائیل را مورد تحریم تسلیحاتی قرار دهد. فرانسه نه تنها فروش سلاح به اسرائیل را متوقف نمود و تحویل سلاح های به فروش رسیده را متوقف نمود، بلکه با بازی دادن و معطل نمودن اسرائیل و عدم عودت پول های اسرائیل تا مدتها بعد، اسرائیل را تا مدتها در منگنه قرار داده بود. اسرائیل نیز با وارد شدن در یک عملیات جاسوسی برای به دست آوردن این سلاح ها تلاش بسیاری نمود. به علاوه فرانسه به صورت حامی اصلی اعراب در عرصه ی مجامع بین المللی در آمد به صورتی که از نظرمقامات اسرائیلی به عناون اصلی ترین دولت با رویکرد ضد یهودی پس از اتحاد شوروی شناخته می شد. همین طور فرانسه به صورت گسترده ای شروع به فروش اسلحه به اعراب نمود. با این وجود اعراب نتوانستند از این دوستی فرانسه به نحو موثری بر ضد اسرائیل بهره برند.

    فصل پنجم :
    چشم اندازها : آیا کشورهای عربی می‌توانند همچنان روی فرانسه به عنوان یک تأمین کننده‌ی مطمئن سلاح در منازعات با اسرائیل حساب کنند؟
    پاسخ به این پرسش بدون توجه به وجوه مختلف مرتبط با آن چه در بُعد نظامی و چه در بُعد مرتبط با سیاست خارجی فرانسه و نیز سیاست جهانی ممکن نیست. از این رو باید همه‌ی متغیّرهای مرتبط با این پرسش را بررسی کرد؛ اینکه اولاً سلاح‌های فرانسوی در قیاس با نمونه‌های رقیبی که در بازار جهانی اسلحه وجود دارد و نیز با نمونه سلاح هایی که اسرائیل از آنها بهره می برد در چه وضعیتی به سر می‌برند و آیا به لحاظ فنی هنوز هم می توانند قابل اتّکاء محسوب شوند؟ دوم اینکه فرانسوی‌ها تا چه میزان به همکاری در ارائه خدمات پس از فروش سلاح‌هایشان در یک درگیری احتمالی اعراب با اسرائیل پایبند هستند و به عبارت دیگر در هنگامه‌ی منازعه، تعهّدشان تا چه میزان دوام دارد؟ چه محدودیت هایی (داخلی و خارجی) در برخورداری از سلاح‌های فرانسوی وجود برای اعراب دارد؟ به علاوه چه امکاناتی وجود دارد که بتوان به وسیله‌ی آنها بر این محدودیت ها فائق آمد و به سلاح فرانسوی به میزان بیشضتر و کیفیّت افزون تر دست یافت؟
    همه‌ی این پرسش‌ها باید در این زمینه‌ی عینی بررسی شوند که منازعه‌ای بالقوه و گاه بالفعل میان اسرائیل و کشورهای عربی برقرار است؛ به ویژه اینکه ایالات متحده‌ی آمریکا با نفوذی فوق‌العاده زیاد به نفع اسرائیل و در حمایت از دولت صهیونیستی، تأمین کنندگان سلاح برای دشمنان بالقوه و بالفعل آن را تحت فشار خواهد گذاشت.
    ۱-۵ سلاح‌های فرانسوی و نمونه‌های رقیب
    ۱-۱-۵ نیروی هوایی
    اکنون در صحنه‌ی تأمین هواپیماهای نظامی دنیا به جز کشورهای فقیر و عقب افتاده و نیز کشورهای تحت تحریم‌های تسلیحاتی که همچنان از جنگنده های نسل دوم و سوم استفاده می کنند، تنها هواپیماهای جنگی نسل ۴ به بعد (۴، ۵/۴ و ۵) مورد استفاده قرار می‌گیرند. به علاوه با آغاز دهه حاضر و حتی از شروع قرن ۲۱، روند جایگزینی و حذف تمام هواپیماهای جنگی نسل چهارم با نسل‌های پیشرفته‌تر ۵/۴ و ۵ آغاز شده است.
    نیروی هوایی اسرائیل اکنون سفارش اف-۳۵[۱۴۰] ، دومین هواپیمای نسل پنجم آمریکا را داده است و قرار است از سال ۲۰۱۵ آن را تحویل بگیرد. همچنین تمام هواپیماهای اف-۱۵[۱۴۱]و اف-۱۶[۱۴۲] خود را به حد نسل ۵/۴ ارتقا داده است. هیچ کشور دیگری به جز آمریکا، اکنون هواپیماهای نسل ۵ تولید نمی‌کند. تنها طرح مشترکی توسط روسیه و هند با نام سوخو تی- ۵۰ [۱۴۳] در حال پیگیری است که دست کم تا ده سال آتی به تولید نخواهد رسید و تکمیل تولید آن هم تا ۲ دهه آتی (ما بین سال های ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰) قابل پیش بینی نیست. از این رو خریداران هواپیماهای جنگی باید خود را به جنگنده‌های نسل ۵/۴ مجهز کنند: یوروفایتر تایفون[۱۴۴] محصول مشترک چهار کشور بریتانیا، آلمان، اسپانیا و ایتالیا، یاس- ۳۹ ساب گریپن[۱۴۵] ساخت سوئد،اف-۱۸/اف [۱۴۶]سوپر هورنت به انضمام مدلهای بالای اف-۱۶[۱۴۷]و نیزاف-۱۵اس[۱۴۸] ساخت آمریکا، رقبای رافال، هواپیمای نسل ۵/۴ فرانسه هستند.

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ارائه یک الگوریتم رهگیری هدف پویا بر اساس پیش‌بینی در شبکه حسگر بی‌سیم- قسمت ۷ ...

    در الگوریتم [۳۴]CDTA[23]، به منظور کمینه کردن رابطه بین مصرف انرژی و دقت رهگیری هدف، فرستنده یک مجموعه کمینه از حسگرها را بر اساس مسیر حرکت هدف در فاصله زمانی نمونه‌برداری بیدار می‌کند و وظیفه رهگیری هدف را بین حسگرهای فعال، زمان‌بندی می‌کند به گونه‌ای که هدف به صورت پیوسته قابل رهگیری باشد. همچنین در این الگوریتم به منظور کاهش مصرف انرژی، یک حد آستانه‌ای، برای مدت زمان شناسایی هدف توسط حسگرهای فعال در نظر گرفته شده است و در صورتی که حسگر فعال در مدت زمان حد آستانه قادر به شناسایی کردن هدف نباشد آن حسگر حالت خود را به حالت خواب تغییر خواهد داد.
    در این الگوریتم فرض گردیده است که دو نوع حسگر در شبکه موجود می‌باشد: حسگرهای اجرایی و حسگرهای انتشاردهنده. حسگرهای اجرایی حسگرهایی می‌باشند که در شبکه پخش گردیده‌اند به گونه‌ای که بتوانند کل شبکه را تحت پوشش خود قرار دهند و وظیفه شناسایی اهداف متحرک و ارسال اطلاعات هدف به حسگرهای انتشاردهنده را بر عهده دارند. حسگرهای انتشاردهنده، حسگرهایی هستند که نسبت به حسگرهای اجرایی از انرژی بیشتری برخوردار خواهند بود و وظایف زیر را بر عهده خواهند داشت:

     

    برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

     

    ارسال اطلاعات رسیده از حسگرهای اجرایی به حسگر چاهک

    تعیین مجموعه کمینه از حسگرهای اجرایی به منظور رهگیری اهداف متحرک

    ارسال پیام اخطار به حسگرهای انتشاردهنده همسایه‌هایش در هنگام خروج هدف از ناحیه مربعی شکل تحت رهبری آن

    اجرای الگوریتم تصحیح خطا به منظور پیدا کردن موقعیت هدف در صورتی که حسگرهای اجرایی قادر به رهگیری هدف در فاصله زمانی نمونه‌برداری نباشند.

    در این الگوریتم به منظور رهگیری هدف از دو رویه رهگیری هدف و رویه انتخاب حسگرها استفاده گردیده است. رویه رهگیری هدف از چهار فاز تشکیل گردیده است که در زیر هر کدام از این فازها توضیح داده شده است.

     

     

    فاز اول: در این فاز هنگامی‌که هدف در خارج از شبکه قرار دارد، تمام حسگرهای اجرایی که بر روی یالی از ناحیه که هدف به آن یال نزدیک‌تر است، قرار دارند توسط حسگر چاهک بیدار می‌گردند

    فاز دوم: در این فاز هر کدام از حسگرهای اجرایی که قادر به شناسایی کردن هدف باشند به حسگر انتشاردهنده مربوط به خود پیامی را ارسال می‌کنند. این پیام شامل شماره شناسایی حسگر اجرایی شناسایی کننده هدف، انرژی باقیمانده آن حسگر و اطلاعات بدست آمده از هدف توسط آن حسگر می‌باشد. هنگام دریافت این اطلاعات توسط حسگر انتشاردهنده، با توجه به اینکه هدف به صورت پیوسته در حال حرکت می‌باشد در هر فاصله زمانی نمونه‌برداری توسط حسگر انتشاردهنده مربوطه، سه حسگر اجرایی توسط رویه انتخاب حسگرها انتخاب می‌گردند و این سه حسگر وظیفه رهگیری هدف را بر عهده خواهند داشت. تا زمانی که جهت حرکت هدف بدست آورده نشده است حسگرهای انتخاب‌شده در فاصله زمانی قبل فعال می‌باشند تا هدف را شناسایی کنند. در این الگوریتم با توجه به اینکه روشن و خاموش کردن واحد ارتباطی حسگرها انرژی زیادی را مصرف خواهد کرد، حسگرهایی که توسط حسگر انتشاردهنده فعال گردیده‌اند حالت خود را تغییر نمی‌دهند.

    فاز سوم: در این فاز به بررسی رهگیری هدف از یک ناحیه به ناحیه دیگر پرداخته شده است. با توجه به اینکه هر کدام از حسگرهای انتشاردهنده علاوه بر حسگرهای درون ناحیه تحت نظارت خود با حسگرهای مرزی نواحی همسایه‌های خود در ارتباط می‌باشند، در صورتی که هدف توسط حسگرهای مرزی همسایه‌های حسگر انتشاردهنده فعال شناسایی گردید حسگر انتشاردهنده فعال موقعیت هدف را به حسگر انتشاردهنده‌ای که هدف در ناحیه آن قرار دارد ارسال می‌کند. هنگامی‌که حسگر انتشاردهنده‌ای این پیام را دریافت کرد، در فاصله زمانی نمونه‌برداری توسط رویه انتخاب حسگر، سه حسگر انتخاب می‌گردد و حسگر انتشاردهنده این پیام حالت خود را به حالت خواب تغییر خواهد داد. این سه حسگر انتخاب‌شده توسط حسگر انتشاردهنده جاری حالت خود را به حالت فعال تغییر خواهند داد و وظیفه شناسایی هدف بر عهده این سه حسگر گذاشته می‌شود.

    فاز چهارم: در این فاز به بررسی الگوریتم تصحیح خطا پرداخته شده است. در صورتی که حسگر انتشاردهنده فعال قادر به رهگیری هدف نباشد در ابتدا حسگر انتشاردهنده به تمام حسگرهای تحت نظارت خود پیامی را به صورت سیل‌آسا ارسال می‌کند تا در صورت وجود هدف در ناحیه تحت نظارت خود آن هدف شناسایی گردد. در صورتی که هدف در مرحله قبل شناسایی نگردید، حسگر چاهک تمام حسگرهای انتشاردهنده موجود در شبکه را فعال می‌کند تا در کل شبکه به جستجو هدف مورد نظر پرداخته شود و هدف شناسایی گردد.

    ۲-۶- نتیجه‌گیری

    در این فصل به بررسی تحقیقات انجام‌شده در زمینه رهگیری هدف در شبکه‌های حسگر همه جهته پرداخته شده است. چهار گروه اصلی الگوریتم‌های رهگیری هدف در شبکه‌های حسگر همه جهته، معرفی‌شده‌اند و نمونه‌هایی از هر کدام آنها بررسی شد. این چهار گروه اصلی عبارتند از: الگویتم های مبتنی بر پیام، الگوریتم‌های مبتنی بر درخت، الگوریتم‌های مبتنی بر پیش‌بینی و الگوریتم‌های مبتنی بر خوشه. طبقه‌بندی ارائه‌شده در این فصل برای شناخت الگوریتم پیشنهادی در این پایان‌نامه مورد استفاده قرار گرفته است.
    فصل سوم
    مدل‌های حرکتی

     

    ۳-۱- مقدمه

    در بسیاری از کاربردهای شبکه­ های حسگر مانند رهگیری اهداف متحرک، کشف رویدادها و … لازم است که حسگرهای شبکه از مکان فیزیکی خود باخبر باشند. به دلیل اینکه حسگرها دارای انرژی محدودی می‌باشند و با توجه به اینکه سیستم GPS دارای هزینه بالایی می‌باشد، مجهز کردن تمام حسگرها به سیستم­هایی نظیر GPS امکان‌پذیر نمی‌باشد. بنابراین ضرورت وجود الگوریتم‌های مکان‌یابی در شبکه‌های حسگر احساس می‌گردد. در این الگوریتم‌ها با بهره گرفتن از مکان دقیق تعداد کمی از حسگرها و معیارهای اندازه‌گیری نظیر فاصله و جهت، مکان حسگرها بدست می‌آیند که در ادامه هر کدام از این الگوریتم‌ها توضیح داده خواهد شد. به منظور شبیه‌سازی و ارزیابی کارایی سیستم های بی‌سیم متحرک و الگوریتم‌ها و پروتکل‌ها، از مدل‌های حرکتی استفاده می‌گردد. در عمل دو نوع مدل برای شبیه‌سازی سیستم های متحرک وجود دارد: اثر حرکت[۳۵] و مدل‌های ترکیبی[۳۶]. در یک مدل ترکیبی، یک سری از معاملات ریاضی بیانگر مدل می‌گردند درحالی‌که در مدل اثر حرکت که دارای دقت بالاتری نسبت به روش مدل ترکیبی می­باشد، با بهره گرفتن از مکان‌های حسگر متحرک و ارتباطات میان آن‌ ها مدل بیان می‌گردد. به منظور شبیه‌سازی کامل یک پروتکل جدید برای یک شبکه بی‌سیم باید یک مدل حرکتی انتخاب شود که نمایانگر حسگرهای متحرکی باشند که انتظار می‌رود در این شبکه حرکت کنند و از خصوصیات یک مدل حرکتی این است که حدالمقدور به حرکات واقعی یک حسگر متحرک نزدیک باشد و تغییرات در سرعت و جهت باید در بازه­های زمانی منطقی اتفاق بیفتد. مدل­های حرکتی نیز از دیدگاه زمانی- مکانی به سه دسته تقسیم می­گردد: وابستگی زمانی،
    وابستگی مکانی، محدودیت جغرافیایی. مدل­های وابستگی زمانی، مدل­هایی هستند که حرکت یک حسگر از تاریخچه حرکتی خود آن حسگر تاثیر می­پذیرد. مدل‌های وابستگی مکانی، مدل‌هایی هستند که حسگرها با یک وابستگی فضایی حرکت می‌کند و مدل‌های محدودیت جغرافیایی مدل‌هایی هستند که حسگرها در محدوده جغرافیایی خاصی مانند خیابان­ها و آزادراه­ها و … حرکت می‌کند.

     

    ۳-۲- مکان‌یابی در شبکه‌های حسگر

    در الگوریتم‌های رهگیری هدف لازم است که حسگرها، مکان خود را به صورت فیزیکی بدانند و همچنین مجهز کردن تمام حسگرها به سیستم‌هایی نظیر [۳۷]GPS به دلیل پاره‌ای محدودیت‌هایی چون عدم عملکرد GPS در محیط‌های درونی، هزینه بالای این کار و اندازه و توان محدود حسگرها اصلا مقرون به صرفه نیست. بنابراین الگوریتم‌های مکان‌یابی برای شبکه‌های حسگر که وظیفه رهگیری هدف را بر عهده دارند ضروری به نظر می‌رسد. این الگوریتم‌ها با بهره گرفتن از مکان دقیق تعداد کمی از حسگرها و معیارهای اندازه‌ی مابین حسگرها، مانند فاصله و جهت، مکان حسگرها را به دست می‌آورند. در زیر انواع الگوریتم مکان‌یابی در شبکه‌های حسگر ارائه گردیده است.

     

    ۳-۲-۱- الگوریتم زمان انتشار یک طرفه

    در الگوریتم زمان انتشار یک طرفه[۳۸] [۲۴]، از اختلاف بین زمان ارسال سیگنال در فرستنده و زمان دریافت سیگنال در گیرنده برای محاسبه فاصله بین حسگرهای همسایه استفاده می‌گردد و در نتیجه این الگوریتم نیازمند این است که حسگرهای گیرنده و فرستنده با یکدیگر همگام باشند. این نیاز موجب افزایش قیمت حسگرها با توجه به تقاضای ساعت‌های دقیق‌تر و یا افزایش پیچیدگی شبکه‌ی حسگر با توجه به تقاضای روش‌های همگام‌سازی سطح بالا می‌شود.

     

    ۳-۲-۲- الگوریتم زمان انتشار رفت و برگشت

    در الگوریتم زمان انتشار رفت و برگشت[۳۹] [۲۴]، از اختلاف بین زمان ارسال سیگنال توسط حسگر ارسال‌کننده و زمانی که سیگنال بازتاب شده توسط حسگر ارسال‌کننده دریافت می‌شود برای محاسبه فاصله بین حسگرهای همسایه استفاده می‌گردد و بنابراین این الگوریتم نیازمند همگام‌سازی بین حسگرها نمی‌باشد. مهمترین خطایی که در این الگوریتم وجود دارد مربوط به تاخیر بازتاب سیگنال دریافتی توسط حسگر دوم می‌باشد و به منظور رفع این خطا، میزان تاخیر در حسگر دوم محاسبه می‌گردد و به حسگر اول ارسال می‌شود تا از زمان بدست آمده در اندازه‌گیری کاسته شود.

     

    ۳-۲-۳- الگوریتم فانوس دریایی

    در الگوریتم فانوس دریایی[۴۰] [۲۴]، فاصله بین گیرنده و فرستنده نوری را با اندازه‌گیری دوره زمانی که گیرنده در پرتو ساکن است تخمین زده می‌شود. در این الگوریتم فرستنده Z به یک پرتو نوری موازی با پهنای ثابت b مجهز می‌باشد که این فرستنده در مبدا مستقر می‌باشد و این پرتو نور با سرعت زاویه‌ای نامعلوم w به دور فرستنده Z در حال چرخش می‌باشد. در این الگوریتم به منظور بدست آوردن میزان سرعت زاویه‌ای w از اختلاف زمانی بین لحظه زمانی که گیرنده نوری برای اولین بار پرتو را پیدا می‌کند و لحظه‌ای که برای دومین بار پرتوی نوری توسط گیرنده نوری تشخیص داده می‌شود استفاده می‌گردد و با توجه به شکل ۳-۱ می‌توان نشان داد که با بهره گرفتن از رابطه۳-۱ فاصله d که به فاصله بین گیرنده و فرستنده نوری اشاره دارد بدست آورده می‌شود.

     

     

     

     

     

     

     

    (۳-۱)

    مهمترین مزیت این روش این است که گیرنده نوری می‌تواند اندازه‌های کوچکی داشته باشد هرچند که فرستنده ممکن است بزرگ باشد ولی عیب این روش این است که خط دید بین گیرنده نوری و فرستنده باید مستقیم باشد.

    شکل ۳-۱: الگوریتم فانوس دریایی[۲۴].

     

    ۳-۲-۴- الگوریتم تخمین فاصله از طریق اندازه‌گیری قدرت سیگنال دریافتی

    در الگوریتم تخمین فاصله از طریق اندازه‌گیری قدرت سیگنال [۲۴]، فاصله بین حسگرهای همسایه را با اندازه‌گیری قدرت سیگنال دریافتی تخمین می‌زنند که این روش بر مبنای ویژگی استاندارد قدرت سیگنال دریافتی[۴۱] (RSSI) که در بسیاری از وسایل بی‌سیم یافت می‌شود، استوار می­باشد زیرا نیاز به هیچ سخت‌افزار اضافی ندارد و بعید است که اثر مهمی روی مصرف انرژی، اندازه حسگر و قیمت آن داشته باشد. با توجه به اینکه در فضای آزاد قدرت سیگنال دریافتی(RSS) با معکوس مجذور فاصله بین گیرنده و فرستنده متناسب می‌باشد می‌توان توان دریافتی(Pr(d)) را از رابطه۳-۲ بدست آورد.

     

     

     

     

     

     

     

    (۳-۲)

    در رابطه۳-۲، Pt اشاره به توان فرستنده، Gt و Gr به ترتیب اشاره به بهره­ی آنتن فرستنده و گیرنده و اشاره به طول موج سیگنال ارسالی بر حسب متر دارند. هرچند که مدل فضای آزاد به هر حال ایده­آل نیست و انتشار سیگنال با بازتاب، انکسار و تفریق تحت تاثیر قرار می‌گیرد، اما این موضوع به تجربه پذیرفته شده است که Pr(d) مربوط به قدرت سیگنال دریافتی در فاصله d از فرستنده در یک مکان خاص به صورت یک توزیع تصادفی lognormal می‌باشد که مقدار میانگین این توزیع وابسته به مکان می‌باشد. بنابراین Pr(d) را می‌توان از رابطه۳-۳ بدست آورد.

     

     

     

     

     

     

     

    (۳-۳)

    در رابطه۳-۳، P0(d0) اشاره به توان مرجع شناخته‌شده بر مبنای دسی‌بل- میلی وات(dbm) در فاصله مرجع d0 از فرستنده دارد. np اشاره به افت توان در مسیر دارد. این پارامتر وابسته به محیط می‌باشد و نرخی را که قدرت سیگنال دریافتی با فاصله کم می‌گردد را محاسبه می‌کند. اشاره به متغییر تصادفی گوسی با میانگین صفر و انحراف معیار دارد که به منظور محاسبه اثر shadowing به کار گرفته شده است.
    با بهره گرفتن از رابطه۳-۳ و قدرت سیگنال دریافتی بین فرستنده و گیرنده‌ای که در فاصله dij از فرستنده قرار دارد، فاصله بین فرستنده و گیرنده به وسیله رابطه۳-۴ بدست آورده می‌گردد. در این رابطه Pij اشاره به قدرت سیگنال دریافتی بین فرستنده و گیرنده دارد.

     

     

     

     

     

     

     

    (۳-۴)

    ۳-۲-۵- الگوریتم مکان‌یابی به وسیله GPS

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه اخلاق کار و تعهد سازمانی کارکنان شرکت آب منطقه ای استان سمنان- قسمت ۹ ...

    بالا بردن پیوستگی عاطفی در کارکنان و درگیر کردن بیشتر آنها با اهداف سازمان

    بهبود شبکه های ارتباط اجتماعی در کار
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    مشارکت کارکنان در تصمیم گیری

    ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور ایجاد بازخورد کاری

    تشریح اهداف و رسالت های سازمانی

    حذف موانع کاری

    تأکید بر جنبه هایی که موجب ارزش اجتماعی سازمان می شود

    ایجاد سیستم های مناسب تشویق و تنبیه

    حذف تبعیض ها و روابط نامناسب افراد در محیط کار

    استقلال نسبی برای انجام وظایف
    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

    ایجاد زمینه مناسب برای ایجاد خلاقیت و نوآوری کارکنان (رنجبریان، ۱۳۷۵، ص ۱۴)

    ۱۲- غنی سازی شغلی
    ۱۳- اعطای تسهیلات
    ۱۴- محول کردن سطوح بالاتری از مسئولیت به افراد برای انجام شغل(استرون،۱۳۷۷، ص ۱۱۹)
    ۲-۲ بخش دوم: مباحث پژوهشی
    از پژوهش های انجام شده در این زمینه در داخل و خارج از کشور می توان به پژوهش های زیر اشاره کرد:
    ۲-۲-۱ پژوهش های داخل کشور
    بهنام کاویان (۱۳۸۴)، در مقاله ای تحت عنوان بررسی اخلاق کار در بخش دولتی و خصوصی کار کرده است که داده‌های مورد استفاده ازنمونه ای به حجم ۱۴۴۷۵ نفر که ۵۳۰۷ نفر دربخش خصوصی و۹۱۶۸ نفر دربخش دولتی مشغول به کار هستند گردآوری شده است این تحقیق نتیجه زیر را در پی داشت: “خصوصی‌سازی اگر چه قوانین و نظام حقوقی پس از اجرای خصوصی سازی تغییر می‌کند، اما به دلیل آنکه تغییرات، زیربنایی نیستند، تفاوت معناداری میان اخلاق کار پرسنل خصوصی ودولتی ایجاد نمی شود. در مورد مولفه های اخلاق کار مشاهده شد که خصوصی سازی برد و بعد اخلاق کاریعنی دلبستگی به کار و نیز جدیت درکار تاثیرگذار است، اما تاثیری بر ابعاد انسانی و مشارکتی اخلاق کار ندارد. در تبیین این موضوع میتوان گفت که خصوصی سازی باعث افزایش روحیه منفعت طلبی درافراد می گردد و آنها را به تلاش بیشتر در جهت خواسته‌های مادی هدایت می کند. به عبارت دیگر، خصوصی سازی ابعاد مادی اخلاق کار را افزایش می دهد اما تاثیری بر ابعاد معنوی اخلاق کار ندارد.
    مقاله ای با عنوان نقش اخلاق کاری در ارتقای رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه یزد ، که توسط محسن طاهری دمنه، دکتر سید محمود زنجیرچی و مجید نجاتیان قاسمیه (۱۳۹۰) صورت گرفته است یافته های زیر بدست امد: ” بررسی ارتباط بین اخلاق فردی و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط و همبستگی وجود داشته و اخلاق فردی بالاتر منجر به درجات رفتار شهروندی بالاتر میشود. کارمندانی که اخلاق مدارترند ، کارآمدتر از دیگران هستند. یافته های از تقویت اخلاق مورد استفاده قرار گیرد. بدین منظور لازم است فرایند ویژه ای برای لحاظ نمودن اخلاق گرایی در نظام استخدام مد نظر قرار گرفته و متقاضیان از حیث اخلاقی بودن نیز در کنار سایر شرایط عمومی و اختصاصی بررسی شوند.”
    دکتر علیرضا امیر کبیری و سهیلا داروئیان (۱۳۹۰) در مقاله ای دیگر با عنوان برداشتهای اخلاق حرفه ای مدیران در کسب و کارهای کوچک و متوسط که جامعه آماری انرا مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط در شهرک صنعتی شمس آباد تهران تشکیل دادند به نتایجی رسیدند. این پژوهش با بهره گرفتن از دو روش کتابخانه ای و پرسشنامه به مرحله اجرا در امده است و با توجه به روش نمونه گیری خوشه ای ،نمونه گیری صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده حداقل اگاهی مدیران در کسب و کارها از اصول اخلاق حرفه ای است. حال آنکه دنیای کسب و کار امروز با سرعتی شگرف در جهت اصول اخلاقی حرکت نموده و این امر حتی بعنوان یک مزیت رقابتی در سطح بین المللی مطرح میگردد. در کشور ما علی رغم وجود تاکیدات مذهبی و دینی در این زمینه و لزوم ورود به عرصه های جهانی اهمیت و اولویت اخلاقیات بیش از هر زمان دیگری احساس می گردد. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق مشاهده گردید که در میان شاخه های مختلف صنعت با توجه به نوع عملکرد و فعالیت انها میتوان اصول مشخص و روشنی را برای هریک از شاخه های صنعت تدوین نمود که این امر می تواند با کمک متخصصان و مدیران و اصناف این صنایع صورت گیرد.
    ۲-۲-۲ پژوهش های خارج کشور
    تحقیقی که به وسیله هافریتز و همکارانش (۱۹۹۹) صورت گرفت، به بررسی رابطه بین استانداردهای اخلاقی سازمان و تعهد سازمانی پرداختند. نتایج نشان داد که اجرای استانداردها ی اخلاقی به وسیله سازمان، طرفداری مدیران از این استانداردها و ارزش های اخلاقی در سازمان و گفتگوی همکاران با یکدیگر در مورد این استانداردها، جزء پیش بینی کنندگان مهم تعهد سازمانی هستند.
    یوسف(۲۰۰۱) در تحقیقی بین ۴۲۵ کارمند مسلمان در چند سازمان در ادارات امارات متحده عربی انجام شده است این نتیجه حاصل شده است، که بین اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد: همچنین اخلاق کار با ابعاد رضایت شغلی رابطه معنی دار دارد.
    Job Satisfaction - رضایت شغلی
    اسچیکر (۲۰۰۱) تحقیقی در بین نمایندگان فروش صورت گرفته است، نشان داده شده است که ایجاد یک جو اخلاقی وابسته به قوانین و خط مشی های اخلاقی باعث رضایت شغلی و تعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه پایین آمدن نرخ ترک شغل می شود.
    اکپرا و وبن در سال(۲۰۰۸) تحقیقی با هدف بررسی تأثیر اخلاق کار بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کشور نیجریه انجام داده اند و نتیجه گرفته اند که رابطه معنا داری بین اخلاق کار سازمانی ، تعهد سازمانی و رضایت شغلی وجود دارد.
    پتی جان و چارلز (۲۰۰۸)تحقیقی در یک موسسه بازرگانی بر روی قوای درک فروشنده از اصول اخلاق کار و رفتارهای مصرفی و روابط موجود میان این مشاهدات و رضایت شغلی فروشنده ها انجام انجام گرفته است ، این نتیجه عاید شده است که رابطه مثبتی بین ادراک فروشندگان از اخلاق کار و اصول اخلاقی کارفرمایشان و رضایت شغلی آنان وجود دارد.
    ۲-۳ چارچوب نظری تحقیق
    این تحقیق به بررسی رابطه اخلاق کار مدیران و تعهد سازمانی کارکنان می پردازد و برای سنجش اخلاق کار از پرسشنامه گری گوری سی پتی (۱۹۹۰) استفاده شده است و شامل مولفه های علاقه به کار، پشتکار در کار،روابط انسانی در کار و مشارکت در کار است و از نظر صاحبنظران اخلاق کار بیان گر حد یا قدر و منزلتی است هر فرد برای کار باور دارد. و برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه آلن و می یر بهره گرفته شده و شامل مولفه های تعهد عاطفی، تعهد هنجاری و تعهد مستمر می باشد و از نظر وی تعهد سازمانی نوعی نگرش،احساس وابستگی و تعلق خاطر به سازمان است.تعهد سازمانی حالتی روانی است که بیانگر نوعی تمایل، نیاز و الزام به ادامه اشتغال در سازمان است.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 06:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم