مدرسه و محیط های آموزشی کانون توجه صاحبنظران سلامت روان هستند. از این رو که این محیط با گروه های سنی که به عنوان گروه های حساس شناخته میشوند سروکار دارند. علاوه بر این که سنین دبستان و راهنمایی و دبیرستان به عنوان سنینی شناخته میشوند که پایه ریزی شخصیت افراد در بزرگسالی در این سنین روی میدهد این دسته از گروه های سنی بیشتر اوقات خود را در این مدارس و محیط ها میگذرانند و روشن است که فضای این موقعیت ها تاثیرات مهمی بر سلامت روانی افراد در بزرگسالی دارد. بر این اساس صاحبنظران مسائل روانی در کنار توصیه به خانوادهها در جهت شناخت عوامل موثر در بهداشت روانی و تامین آن ، مراکز آموزشی و مدارس را نیز مورد توجه خود قرار میدهند و ایجاد آشنایی و رعایت این عوامل را در مدارس اکیداً توصیه میکنند(ادبی،۱۳۸۸).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
نوجوانی مرحله ای از رشد و بلوغ است که با تحولاتی در جسم و روان همراه است در این مرحله غرایز و احساسات در بالاترین حد خود قرار دارد، قوا و استعدادها به جنب و جوش در می آیند و عقل در آستانه ی رشد نسبی است در این مرحله نوجوان می خواهد روی پای خودش بایستد و از حالت کودکانه و دنباله روی به در آید. چیزی که بر مشکل تربیتی نوجوان می افزاید آسیب های اخلاقی است که امروزه به دلیل شرایط و فضای خاص فرهنگی و اجتماعی دامنگیر نسل نو شده است و جوامع انسانی به ویژه کشورهای صنعتی را با دشواری ها و مشکلات جدی روبه رو ساخته است(محمدی، ۱۳۸۵).تحقیقات نشان داده است که کلید تعیین کننده موفقیت تنها هوش شناختی نیست بلکه بسیاری افراد با هوش شناختی بالا در زندگی حیرانند. کودکان تیزهوش به علت دارابودن رشد فکری بیشتر، از نظر عاطفی نیز رشدشان سریعتر است وچنانچه مشکلاتی بروز نماید سبب سرکشی یا افسردگی آن ها میشود. توانایی فکری یک فردتیزهوش با فقدان تجربه و نداشتن مهارتهای زندگی باعث بروز مشکلات جدی در زندگیمیشود(اژه ای،۱۳۸۳). آموزش مهارت های زندگی ، نوعی کوشش است که در سایه ی آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خودجوش راه های مؤثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود یابند(کلینگمن، ۲۰۰۹)[۶].
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
به نظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی گام مؤثری در این جهت باشد که استعدادها و توانمندی های دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفاده ی درست از مهارت ها، مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارت های لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی کسب می کند(شعاری نژاد،۱۳۸۸).
(زولینگر۲ و همکاران ،۲۰۰۶ ( در مطالعه ای به بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر دانش، نگر شها و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبک زندگی سالم پرداختند. نتیجهی پژوهش اثر مثبت آموزش را نشانداد .
همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت کاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود(داران۳، ۲۰۰۷ ). یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی که کسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی کاری آنان را مضاعف خواهد نمود. (شولتز ۴،۱۳۸۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
با توجه به اینکه دانش آموزان به ویژه دانش آموزان تیزهوش آینده سازان مملکت هستند و سکانهای اقتصادی واجتماعی جامعه به دست آنهاست به نظر می رسد که آموزش مهارتهای زندگی گامی موثر برای ساختن نسلی پویا با تفکر نقاد و خلاق واخذ تصمیمات درست و شایسته وتوانمند در حل تعارضات زندگی باشد. بنابراین در پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ به این سئوال است که آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش دبیرستانی دورهیاول(راهنمایی) اثربخش است ؟
عکس مرتبط با اقتصاد
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.
۱-۳- اهمیت وضرورت پژوهش
برنامه آموزش مهارتهای زندگی، به منظور ارتقاء بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی تهیه و تدارک شده است . فرض زیر بنایی برای طراحی این برنامه ، پژوهش های انجام شده در مورد آسیب های روانی و اجتماعی می باشد . و هدف اصلی آن ، این است که از طریق اجرای برنامه ، در طول زندگی فرصت هایی فراهم گردد تا افراد علاوه بر کسب توانایی های حرفهای – شغلی ، مهارتهای زندگی را نیز فرا گیرند، مهارتهایی که به آنها کمک می کند ، بتوانند هم در مورد خود ، هم در مورد انسان های دیگر و کل اجتماع به شکلی بالغانه و موثر عمل نمایند)محمد خانی و همکاران،۱۳۸۵). فرد تیز هوش نه تنها باید بتواند از آموخته های علمی خود بهره ببرد بلکه باید بداند در روابط اجتماعی و بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب وچه عملی نامناسب است وچگونه مسائل خود را حل ودر مورد آن ها بهترین تصمیم گیری را داشته باشدو با بهره گرفتن ازتفکر نقاد وخلاق در موقعیتهای مختلف زندگی عملکردی بهینه داشته و در عین حال با دیگران نیز سازگاری وهمنوایی داشته باشد(اژه ای،۱۳۸۳).
در اصل، اثربخشی روش مهارت های زندگی به دلیل تأکید آن بر جنبه های عینی شامل درگیری و شرکت فعال افراد، رفتارهای قابل مشاهده و نمایش عینی عقاید می باشد. از آن جائی که مدارس نقش مهمی در پیشگیری از آسیب های روانی ـ اجتماعی و ارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان دارند، به همین جهت در سال های اخیر، برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه گسترش یافته اند. شواهد نشان می دهند که این گونه برنامه ها نتایج و پیامدهای مطلوبی را در افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانش آموزان به دنبال دارند.(حسین زاده،۱۳۹۰).
تحقیقات زیادی نشان داده اند که بین بیماریهای روانی وافت تحصیلی رابطه وجود دارد. عوامل اضطرابی، نه تنها موجبات افت تحصیلی را فراهم می آورند، بلکه در سطح وسیعی، سازش یافتگی فرد را دچار اختلال میسازند وپیامدهای آن ها مسلماً برگسترهی زندگی فرد سایه خواهد افکند(دادستان،۱۳۹۲).
اهمیت ونقش سلامت روانی در رشد وشکوفایی انسانها ازهر نظربرکسی پوشیده نیست. هدف اولیه نگرش درمورد بیماری روانی، تحت پوشش قراردادن روان در سطح جامعه، به خصوص آموزش وپرورش است. افزایش اختلالات روانی، خسارت مالی ومعنوی تحت پوشش آنها، عدم اطلاع اقشار مختلف اجتماع به خصوص پرسنل آموزش وپرورش، توجه به تأمین سلامت روانی به عنوان یک گام مثبت اجتماعی حتی اقتصادی وفرهنگی را مد نظر قرار می دهد(سلطانیان،۱۳۸۱).
از آنجا که مهارتهای زندگی در جهت ارتقای توانایی های روانی ـ اجتماعی هستند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمانی و اجتماعی را تأمین می کند . آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش ، ارزشها و نگرش های خود را به توانای های بالفعل تبدیل کند . بدین معنا که فرد بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد . مهارت های زندگی منجر به انگیزه در رفتار سالم می شود . همچنین بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین ادراک دیگران از وی مؤثر است . در ضمن منجر به افزایش اعتماد به نفس می شود بنابراین به طور کلی می توان گفت که منجر به افزایش سلامت روان افراد می شود و در پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات رفتاری نقش مؤثری دارد .( نوری و خانی، ۱۳۷۷).
کودکان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارت های بازدارنده ، تسهیل کننده و اصلاحی، بیشتر در معرض آسیب های جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی که مهارت های مقابله باموقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آن ها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد این دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری نیز دچار مشکل میشوند( گینتر [۷] ،۲۰۰۸).
آموزش، اساسیترین روش پیشگیری اولیه است. ازطرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره جهت آموزش پیشگیرانه، دوره کودکی ونوجوانی است. به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی، آموزش پیشگیرانه در این دوران را بسیار مورد توجه قرار می دهند. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است ومدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی وسلامتی وآموزش علوم به آنان دارد(حسینی،۱۳۷۸).
در واقع با افزایش تواناییهای روانی – اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکل گیری رفتارهای آسیب رسان به بهداشت وسطح سلامت و روان افراد است . در واقع یادگیری مهارتهای زندگی موجب افزایش ظرفیتهای روانی میگردد.
نکته مهم وقابل ذکر دیگری که ضرورت این آموزش را روشن میکند، این است که با وجودتغییرات عمیقی که درشیوهی زندگی جوامع امروزی رخ داده است ، متاسفانه هنوز بسیاری از افراد در مواجهه با ناملایمات و مشکلات زندگی از روشهای ناکارآمد و سنتی گذشته تربیتی خود استفاده میکنند. کودکان در جریان رشد وبالندگی خود نحوهی چالش با زندگی را به صورت الگوبرداری ازمدرسه ، جامعه،دوستان وگروه همسالان و به خصوص والدین به شکل غیر منظم واتفاقی فرا میگیرند.ماهیت آموختن در محیطهای آموزشی ، اجتماعی است. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است ومدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و علوم زندگی به آنان را دارد ونیز درپیشگیری ازآسیبهایروانی – اجتماعی وارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان نقش مهمی دارد وکمک میکند که در مواجهه با کشمکشها و موقعیتهای زندگی فرد را یاری بخشد که با فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگار باشدوسلامت روان خود را حفظ کند. در این میان دختران به دلیل روحیه حساس و ظریف خود وبه دلیل نقشی که در آینده به عنوان مادر در تربیت فرزند و گردانندهی زندگی برعهده دارند، بیشتر نیازمند آموختن مهارتهای زندگی هستند.بنابراین با توجه به اهمیت مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقاء سطح سلامت روانی ،ضرورت آموزش این گونه مهارتها به افراد برای ما آشکار می شود. پژوهش حاضر اهمیت وضرورت آموزش مهارتهای زندگی را در ارتقا سلامت روانی دانش آموزان دختر تیز هوش رابررسی کرده است.
۱-۴- اهداف پژوهش
۱-۴-۱- هدف اصلی
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان دانش آموزان دخترتیزهوش دبیرستان دوره اول (راهنمایی)شهرکرمانشاه در سال تحصیل ۹۴-۱۳۹۳است .
۱-۴-۲- اهداف فرعی
تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اضطراب و بی خوابی دانش آموزان دختر تیزهوش .
تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش افسردگی دانش آموزان دختر تیزهوش.
تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اختلال درکنش اجتماعی دانش آموزان دختر تیزهوش .
تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی درکاهش نشانه های جسمانی دانش آموزان دختر تیزهوش.
۱-۵- فرضیههای پژوهش
۱-۵-۱-فرضیه اصلی :
آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سلامت روان دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
۱-۵-۲-فرضیه های فرعی :
آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اضطراب و بی خوابی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است.
آموزش مهارتهای زندگی درکاهش افسردگی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
آموزش مهارتهای زندگی درکاهش اختلال درکنش اجتماعی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است .
آموزش مهارتهای زندگی درکاهش نشانه های جسمانی دانش آموزان دختر تیزهوش موثر است.
۱-۶- تعریف متغیرها
۱-۶-۱-تعاریف مفهومی
مهارتهای زندگی:مهارتهای زندگی عبارتند ازمجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری ورفتار مثبت ومفید را فراهم می آورند. این تواناییها فرد راقادر می سازند مسئولیت نقش اجتماعی خود را بپذیرد وبدون لطمه زدن به خود ودیگران، با خواستها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی، به شکل مؤثری روبرو شود.(طارمیان ،۱۳۷۸).
مهارت تصمیم گیری :این مهارت به افراد کمک می کند تا به نحو مؤثری در مورد مسائل زندگی تصمیم گیری نمایند. همچنین افراد را قادر می سازد تا به شکلی فعال در مورد اعمال و رفتار خود تصمیم گیری نمایند(دفتر برنامه ریزی امور فرهنگی و مشاوره آموزش وپرورش ،۱۳۷۸).
مهارت حل مسأله: مهارتی است که فرد می تواند در هنگام برنامه ریزی برای برخورد با مشکلات زندگی از آن استفاده کند. استفاده از راهبردهای حل مسأله موجب افزایش اعتماد به نفس فرد می شود وهمچنین احساس توانمندی وتسلط در او تقویت می شود ونیز مهارتهای مؤثرحل مسأله با سازگاری شخصی خوب ، ارتباط دارد(قاسم زاده، ۱۳۸۳).
مهارت تفکر خلاق: این مهارت توانایی تولید و خلق کردن افکار و راه حلها واهداف است.از طریق ترکیب ، تغییروکاربرد افکار و ایدههای موجود است(معاونت پرورشی وتربیتبدنی،دفتر مشاوره تربیتی،۱۳۸۸).
مهارت تفکر نقاد:این مهارت فرایندی است که به بررسی صحت ، دقت و ارزش اطلاعات و دانسته ها می پردازد. (معاونت پرورشی وتربیتبدنی،دفتر مشاوره تربیتی،۱۳۸۸).
مهارت مقابله با هیجان : این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجانات خود و دیگران ونیز شناخت تأثیر هیجانات بر رفتار است. این مهارت به فرد کمک می کند که در مواقع نا کامی ، خشم ، افسردگی و اضطراب واکنشهای مناسبی نشان دهد(طارمیان، ۱۳۷۸).
سلامت روان : گلدبرگ[۸](۱۹۷۹) در ارزیابی ابعاد گوناگون سلامت روان چهار مولفه اساسی به شرح اضطراب ،افسردگی ، اختلال در کنش اجتماعی و شکایات جسمانی مدنظر قرار داده و معتقد است افرادی که دارای این چهار نوع اختلال نباشند ویا به طور خفیف متاثر از این عوامل باشند از سلامت روان برخوردارند (رسولی،۱۳۸۵).
تیز هوش : مارلند [۹](۱۹۷۲) تیز هوشی را چنین تعریف کرده است : کودکان تیز هوش وبا استعداد ،کسانی هستند که بر طبق تشخیص افراد دارای صلاحیت به دلیل استعدادها و توانایی های برجسته خود قادر به عملکرد هایی در سطح عالی هستند . این کودکان به خدمات و برنامه ریزی آموزشی وپرورش خاصی نیازمندند که بتوانند بهتر وبیشتر از برنامه های عادی ، توانمندی های بالقوه ی آنان را بشناسد و برای فعلیت بخشیدن به آنها در جهت رشد و شکوفایی وایفای نقش موثردر جامعه طراحی شده باشد (اژهای،۱۳۸۳).
۱-۶-۲- تعاریف عملیاتی
مهارتهای زندگی: مهارتهایی است که با بهره گرفتن از پکیج آموزشی مهارت های زندگی ویژه دانش آموزان ( موتابی ، محمد خانی ونوری ۱۳۸۳) به صورت تخصصی و کارگاهی و در ساعات معینی در ۱۰ جلسه ۲ ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد.
سلامت روان: نمره ای است که فرد از پرسشنامه سلامت روان (GHQ) [۱۰] گلدبرگ که شامل ۲۸ سئوال چهار گزینه ای ودارای چهار مؤلفه جزیی است اندازه گیری شد.
مؤلفه علائم جسمانی که به وسیله سئوالهای ۱تا۷ اندازه گیری می شود.
مؤلفه اضطراب که به وسیله سئوالهای ۸ تا ۱۴ اندازه گیری می شود.
مؤلفه اختلال در کنش اجتماعی که به وسیله سئوالهای ۱۵ تا ۲۱ اندازه گیری می شود.
مؤلفه افسردگی که به وسیله سئوالهای ۲۲ تا ۲۸ اندازه گیری می شود.
تیز هوش: به فردی اطلاق می شود که طبق ضوابط و معیارهای سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان پذیرفته شده است ودر مدرسه تیز هوشان مشغول به تحصیل می باشد از جمله شرایط گزینش داشتن معدل بالا و قبول شدن در آزمونهای این سازمان است.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مهارت های زندگی
۲-۱-۱- مهارت چیست ؟
اصطلاح مهارت در معانی مختلف بکار رفته است. وقتی گفته می شود کسی مهارت انجام کاری را دارد مثلاً مهارت تایپ کردن، این بدان معنی است که او بامهارت آموزش وتمرین می تواند به راحتی و به نحو احسن مطالب را تایپ نماید. او کاربرد تمام کلیدهای ماشین تایپ را می داند و به طرز صحیح از انگشتان خود استفاده می کند، او می تواند بدون نگاه کردن به کلیدهای ماشین تایپ ، باسرعت مطالب را تایپ نماید. ممکن است هر کسی بتواند از یک دستگاه ماشین تایپ استفاده کند و مطلبی را تایپ نماید. اگر مهارت تایپ کردن را نداشته باشد، برای پیدا کردن کلیدها باید کمی وقت صرف کرده تا حروف را پیدا کند و یا ممکن است فقط با یک انگشت کلمات را تایپ کند. یعنی حتی در صورت نداشتن مهارت لازم ، می تواند مطالب را تایپ کند. اما فرق بین کسی که مهارت تایپ کردن ندارد با کسی که این مهارت را دارد این است که او مطالب را در حداقل زمان با کمترین غلط تایپ می کند. داشتن مهارت در تمام زمینهها مطرح است به عنوان مثال نجاری، رانندگی، آشپزی ونقاشی و زمینههای دیگر در حقیقت مهارت یعنی داشتن زمینههای لازم برای انجام صحیح یک کار. در برنامه آموزش مهارتهای زندگی، مهارت یعنی : توانایی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیتهای اجتماعی، انجام تصمیم گیریهای صحیح، حل تعارضها و کشمکشها بدون توسل به اعمالی که بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند. به عبارت دیگر مهارتهای زندگی ، مهارتهای شخصی واجتماعی است که هر فردی باید آنها را یاد بگیرد تا بتواند در مورد خود ، انسانهای دیگر و کل اجتماع به طور مؤثر، شایسته و مطمئن عمل نماید (سازمان بهزیستی کشور، دفتر پیشگیری ازآسیبهای اجتماعی ،۱۳۸۶ ).
انسان قدرت سازگاری با محیط را از لحاظ جسمی وروحی دارد به طوری که نه تنها می تواند خودش را با محیط سازگار کند بلکه می تواند از تقلید کورکورانه دوری کند ومیتواند بر محیط تأثیر گذاشته و آن را به روشی مناسب (با مهارت ) تغییردهد(انتظار فومانی وصالحی،۲۰۱۳).
۲-۱-۲- تعریف مهارتهای زندگی
مهارتهای زندگی عبارتست از آن گروه توانایی ها که فرد را برای مقابله مؤثر با کشمکشها در موقعیت های مختلف زندگی یاری می کند. این تواناییها فرد را قادر می سازد تا نسبت به سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کرده، سلامت جسمانی و روانی خود را تأمین کند (اسکندری ،۱۳۸۰).این مهارتها باعث افزایش توانایی شناختی شده و توانایی شخص را در مواجهه با انتظارات و سختیهای زندگی روزمره افزایش می دهد.هر قدر ظرفیت روانشناختی بالاتر وبیشتر باشد به همان اندازه شخص قادرخواهد بود سلامت روانی – رفتاری خود را در سطح بهتری نگه داشته و با شیوهای مثبت ، سازگارانه و کارآمد به حل وفصل مشکلات بپردازد( باغبانی،۱۳۹۲). واین تواناییها فرد را قادر می سازند که مسئولیتهای نقش اجتماعی خود را بپذیرد وبدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواستها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی ،به شکل مؤثری روبرو شود. چایلدز و بروکز[۱۱](۱۹۸۷)به نقل از محمد خانی،(۱۳۸۹). مهارتهای زندگی را چنین تعریف کردهاند : همه مهارتها وآگاهیهایی که لازمهی زندگی مؤثر هستند و در چهار زمینه زندگی، خانوادگی ، تحصیلی ،اجتماعی و شغلی لازم و ضروری اند. به طوری که از این زمینهها قابل تعریف و قابل اندازه گیری به طور عینی می باشند.مفهوم زندگی،چیزی جزمواجهه با مسایل وکوشش برای فهم وحل آن هااست(شعبانی،۱۳۹۲).
۲-۱-۳- تاریخچه مهارتهای زندگی
آموزش مهارتهای زندگی در سال ۱۹۷۹ وبا اقدامات آقای دکتر گیلبرت بولتوین[۱۲] آغاز شد.وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارتهای زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین شدکه با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید.این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با بهره گرفتن از مهارتهای رفتار جرأت مندانه ، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک واحد پیشگیری اولیه بود . پژوهشها حاکی از آن بودند که این برنامه در پیشگیری اولیه چندین نوع مواد مخدراز جمله سیگار موفق بوده است(محمدخانی، ۱۳۸۹ ).
۲-۱-۴- اهمیت مهارتهای زندگی
مطالعات فزایندهای ،آموزش مهارتهای زندگی را در پیدایش وتقویت توانمندیهایی ازقبیل تصمیم گیری، انگیزش پیشرفت ، پذیرش مسئولیت ، ارتباط سازنده با دیگران ، عزت نفس مثبت ، رشد مهارتهای سازمانی ، حل مشکل ، انتخاب هدف ، خود نظم دهی و مهارتهای ارتباطی و پیشگیری از آسیبها مؤثر ومفید دانستهاند (رحیمیان بوگر،محمدی فر،محمد علی ،نجفی،محمود،دهشیری،غلامرضا،۱۳۹۲).
آموزش مهارتهای زندگی با ارتقاء بهداشت روانی وآمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می کند( میلر[۱۳] ،۲۰۰۸). آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش، ارزش ها ونگرش ها را به توانایی های بالفعل تبدیل کند.مهارت های زندگی بر ادراک فرد از کفایت خود واعتماد به نفس وعزت نفس اثر دارد وبنابراین نقش مهمی درسلامت روان دارد. همراه با افزایش سطح بهداشت روان ، انگیزهی فرد در مراقبت از خود ودیگران، پیشگیری از مشکلات بهداشتی ومشکلات رفتاری افزایش می یابد( سازمان بهداشت جهانی[۱۴]،۲۰۰۹)
۲-۱-۵- مهارتهای اصلی زندگی
کارشناسان مهارتهای زندگی را در چندین سطح بررسی می کنند :
سطح اول : مهارتهای پایهای واساسی روان شناختی واجتماعی هستند .این مهارتها به شدت متأثر از فرهنگ و ارزشهای اجتماعی هستند نظیر خود آگاهی وهمدلی .
خودآگاهی : به معنی توانایی وظرفیت فرد در شناخت خویشتن ونیز شناسایی خواسته ها، نیازها واحساسات خویش است. در این مهارت فرد همچنین می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای وی فشارآورهستند.
همدلی : عبارت است از فراگیری نحوهی درک احساسات دیگران. در این مهارت فرد میآموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند. تفاوتهای فردی را بپذیرد و روابط بین فردی خود را با افراد مختلف بهبود بخشد.