۲-دانشگاه اینترنتی
از اول مارس ۲۰۰۲، امکان برخورداری از آموزشهای از راه دور از طریق وب سایتهای دانشگاهها و دانشکدههای کشورهایی مختلف مانند آلمان ،چین سوئد ،امریکا،فرانسه… و مجرای عامی تحت عنوان دانشگاه اینترنتی امکان پذیر گردیده است. دانشگاه اینترنتی این کشوها به برگزاری ترمها و برنامههای آموزش از راه دور و برنامههای تکنولوژیک اطلاعرسانی ثبت شده توسط دانشگاهها و دانشکدههای کشور مبادرت می کند.وظیفه دانشگاه اینترنتی ارتقاء آموزشهای همگانی بر پایه IT میباشد. امروزه در ایران نیز از این نوع آموزش غیررسمی استفاده میشود.
۳-آموزش خصوصی
فارغ التحصیلان مدارس و به ویژه دانشگاه ها و دانشکده های خصوصی، به تدریج، به برطرف سازی خلاء انسانی موجود در مناطق توسعه نیافته بسیاری از کشورها به ویژه چین، مبادرت نموده اند. به گفته دینگ جویی(Ding Zhuyi) ، رییس دانشکده تربیت مترجم شهر شی ان از دهه ۱۹۹۰ به این سو، آموزشگاه ها و مدارس خصوصی در کشورچین شکوفا شده و به تدریج نقش مهمتری در نظام آموزشی کشور ایفا می نماید.دانشکده تربیت مترجم شهر شی ان ، از جمله نخستین مدارس خصوصی کشور چین می باشد که ابتکارات و نوآوری های فراوانی در زمینه آموزش عالی در کشور داشته است. باید به این موضوع توجه داشت که در حال حاضر، آموزشها و تعالیم مدارس و دانشگاه ها برای بازار منابع انسانی چین بسیار موثر است. آمار نشان می دهد که طی۱۰ سال اخیر، شمار فارغ التحصیلان دانشگاه های مذکور بر ۵۰۰ هزار نفر بالغ می گردد. عوامل متعددی وجود دارد که باعث شده است تا دانش آموزان و دانشجویان به این مراکز خصوصی مراجعه کنند. این مدارس و دانشگاه ها به امکانات بهتری نسبت به دانشگاه های عمومی مجهزند. مدارس و آموزشگاه های خصوصی همچنین به ارائه دوره آموزش۴ساله که به لحاظ شغلی برای دانشجویان بسیار جالب توجه است، مبادرت می نمایند.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir
۴-آموزش آزاد
آموزش آزاد از جمله عناصرکلیدی و راهبردی گسترش آموزش پایه ، مبارزه با بی سوادی و تداوم آموزش درمیان اقشار مختلف جامعه محسوب می گردد. این نوع آموزش دراوایل قرن۱۹ به شکل چشمگیری رو به گسترش نهاد، بهنحویکه دست اندرکاران و مسؤلین آموزشیبسیاری از کشورها در راستای دستیابی آزادانه افکار عمومی به دانش و سواد آموزی وتخصص گرایی ، سازماندهی منسجم آموزش آزاد در کلیه نقاط کشور مبادرت به تصویب و اجرای یک سری از قوانین ویژه آموزش آزاد نمودند
آموزش غیر رسمی در ایران
در جمهوری اسلامی ایران وزارتخانه ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی درارائه آموزشهای غیر رسمی به شهروندان مشارکت دارند.با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اصلاحات جامع فرهنگی و آموزشی بر اساس اصول اسلامی صورت گرفت.به نحویکه چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی (رحمت الله علیه ) رهبر انقلاب، به صدورحکمی در خصوص تشکیل نهضت سواد آموزی باهدف اولیه ارائه آموزش به شهروندان بی سواد وکم سواد مبادرت نمود. گفتنی است که اجرای تعهدات کنفرانس جهانی ( E.F.A) ) جامتین تایلند طی دهه۱۹۹۰ به تسریع اجرای چنین فعالیتهایی منجر گردید.کلیه مساجد کشور نه تنها به عنوان اماکنی جهت برگزاری مراسم مذهبی بلکه به عنوان اماکن تشکیل دهنده کلاسهای آموزش مسائل مذهبی و فرهنگی به فعالیت پرداختند.علاوه بر این از مساجد همچنین بهعنوان اماکنی جهت تشکیل کلاسهای نهضت سواد آموزی بهره برداری می گردد. علاوه براین شهرداریهای سراسر کشور اقدام بهاستقرار، راهاندازی و اداره مراکز فرهنگی و کانونهای فرهنگی سراسر کشور مبادرت می نمایند.گفتنی است که مراکز مذکور به کتابخانهها ، سالنهای مطالعه ، سالنهای اجتماع ،کلاسهای آموزشی و دورههای فرهنگی و هنری مجهز می باشند.علاوه بر این از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش به صدور پروانه جهت تشکیل موسسات زبان درجهت ارائه آموزش زبانهای خارجی به گروههای سنی مختلف مبادرت نمود. لازم به ذکر است که درحال حاضر تعداد زیادی از موسسات مذکور تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش فعالیت می نمایند.انواع آموزش غیررسمی در سطح بسیار وسیعی درکشور ایران ارائه میگردد. عمده ترین برنامهها ی آموزش غیررسمی توسط دانشگاه ها ی دولتی،غیرانتفاعی ،علمی کاربردی،فنی حرفه ای ومدارس ،سازمان نهضت سوادآموزی، وزارتخانهها، سازمان های دولتی و غیردولتی و همچنین از طریق برنامههای تلویزیونی به مورد اجرا گذارده می شود.در جمهوری اسلامی ایران دولت نقش مهمی در آموزش غیر رسمی ایفا نموده و در این زمینه بودجه و تسهیلات قابل توجهی به آن اختصاص داده است. از آنجاییکه عمده سیاستهای اصلی مدیران بلند پایه دولت جمهوری اسلامی ایران بر اهداف برنامههایE.F.A استوار بوده و برکیفیت E.F.A تأکید دارد از این روی درسال۱۳۷۹ بهدنبال حکم تاریخی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران( امام خمینی ( ره ) و در جهت نیل به اهداف غائی دولت درحوزه آموزش غیر رسمی سازمان نهضت سواد آموزی (L.M.O) با مسئولیت بسیج عمومی در جهت ریشه کنی بی سوادی، دسترسی کلیه شهروندان به آموزش ابتدایی و کاهش نرخ بیکاری بزرگسالان در سراسر کشور تشکیل شد.و در حال حاضر انواع آموزش غیرسمی که شامل آموزش از راه دور،آموزش مجازی ،آموزش غیر حضوری، آموزش آزاد و اینترنتی در دانشگاه های مختلف در کشور انجام میشود.
مدیریت دانش:
شناخت رو به رشدی در حوزه تجارت در رابطه با اهمیت دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای سازمانها وجود دارد ( Foucault, 1980; Winter, 1987; Leonard, 1999 ). دراقتصاد جدید، افراد و سازمانها بر نگهداری و ارتقاء سرمایه دانشی خویش جهت ابتکار و خلاقیت تاکید بسیاری دارند(حسن زاده،۱۳۸۵به نقل از Metaxiotis، ۲۰۰۵ )[۱]. مدیریت دانش اگر چه مفهومی نسبتاً قدیمی است. اما در مفهوم نوین خود از اوایل دهه ۱۹۷۰ مطرح گردید. با نزدیک شدن به اواسط دهه ۱۹۸۰ و آشکار شدن اهمیت دانش و تاثیر آن بر حفظ قدرت رقابتی در بازارهای اقتصادی مدیریت دانش اهمیت ویژه ای یافت. در این دهه بود که نظامهای مبتنی بر هوش مصنوعی و نظامهای هوشمند برای مدیرت دانش به کار گرفته شد و مفاهیمی چون «فراهم آوردن[۲]» ،«مهندسی مجدد[۳]» ، «نظامهای دانش مدار[۴]» و مانند آنها رواج پیدا کرد(Drucker ،۱۹۹۳ ). با ورود به دهه ۱۹۹۰ فعالیت گسترده شرکتهای آمریکایی ،اروپایی و ژاپنی در حوزه مدیریت دانش به نحوه چشمگیری افزایش یافت، در اواسط دهه ۱۹۹۰ «ظهور وب جهانی[۵]» ، تحرک تازه ای به حوزه مدیریت دانش بخشید.« شبکه بین المللی مدیرت دانش در اروپا[۶]» ، « مجمع مدیریت دانش ایالات متحده آمریکا[۷]» بر روی انترنت فعالیتهای خود را گسترش دادند.در سال ۱۹۹۵ «اتحادیه ی اروپا[۸]» طی برنامه ای به نام اسپریت «ESPPRIT » بودجه قابل ملاحظه ای را برای اجرای طرح های مدیریت دانش اختصاص داد.از این دوره به بعد، به تدریج شرکتهای بزرگی مانند« ارنست و یانگ[۹]» ،« بوزآلن و هملتون[۱۰] » و ده ها شرکت دیگر به شکل تجاری وارد عرصه مدیدیت دانش شدند(حسن زاده ،۱۳۸۵).اکنون در سالهای آغازین قرن ۲۱ مدیریت دانش برای بسیاری از کشورهای پیشرفته به عنوان نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و توسعه در آمده است.در واقع ، در جهان امروز که تولید کالا ها و ارائه خدمات به شدت دانش مدار گردیده اند، دانش دارایی و کلیدی برای کسب مزیت رقابتی است(دکتر سعید جعفریمقدم ۱۳۸۲، بارنی،۱۹۹۱ ، وینتر ،۱۹۸۷ ،به نقل از پروست و جونک۱۹۹۹:۳).از سال ۲۰۰۰ به بعد شرکتهای بزرگ اروپایی حدود ۵۵% درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص داده اند.( حسن زاده ،۱۳۸۵،به نقل از؛داوری وشانه ساز زاده ،۱۳۸۰).نوناکا وتاکوچه(۱۹۹۵) به صورت بسیار ساده معتقدند، مدیریت دانش فرایندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش- محور میپردازد. اغلب، ایجاد ارزش مستلزم به اشتراکگذاری دانش بین کارکنان، بخشهای سازمانی و یا حتی سایر سازمانهاست (بات،۲۰۰۰)[۱۱].نوناکا و تاکه اوچی در کتاب معروف خود به نام «شرکت های دانش آفرین[۱۲]»،می گویند:”ما معتقدیم که شرکت های ژاپنی به علت مهارت وتخصص در «دانش آفرینی سازمانی[۱۳]» به موفقیت نایل آمده اند. منظور از دانش آفرینی سازمانی، ظرفیت شرکت به عنوان یک مجموعه کل در خلق دانش نوین ، نشر آن در همه بخشهای سازمان و تجسم آن در محصولات ، خدمات و سیستم هاست.ریشه های موفقیت نیز در همین نکته قرار دارد. سازمان نه تنها دانش را مورد «پردازش[۱۴]» قرار می دهیم؛بلکه آن را «خلق[۱۵]» می کند. دانش آفرینی ، مهم ترین منبع برتری رقابتی[۱۶] شرکت ها در سطح بین المللی بوده است(نوناکا،۱۳۸۵)”. آنها[نوناکا و تاکه اوچی] همچنین می افزایند:”مابه اساسی ترین و جامع ترین بخش سازمان یعنی دانش انسانی می پردازیم.دانش انسانی را به دو نوع اساسی طبقه بندی می کنیم. نوع اول،«دانش صریح[۱۷]» است که می توان آن را با زبان رسمی از قبیل جملات دستوری ، عبارات ریاضی ، علائم، راهنمایی هاو غیره بیان کرد.این نوع دانش به راحتی و به طور رسمی در میان افراد قابل انتقال است. دانش صریح همواره رایج ترین شکل دانش در سنت فلسفی غرب بوده است. مهم ترین نوع دانش «دانش ضمنی[۱۸]» است که با زبان رسمی قابل بیان نیست.این نوع دانش جنبه فردی داشته و ریشه های آن در تجارب فرد نهفته است و شامل عوامل ناملموسی از قبیل عقیده شخصی ، خصیصه های فردی و سیستم متنی بر ارزش می باشد. دانش ضمنی به مثابه یکی از بخش های حساس رفتار جمعی افراد، همواره مورد اغماض قرار گرفته است.در عین حال ،دانش ضمنی منبع مهمی در امر رقابت ، برای شرکت های ژاپنی به شمار می رود(نوناکا،۱۳۸۵).دانش صریح و ضمنی به عنوان چار چوب اساسی سازنده در روابط مکمل،مطرح است. کارکرد متقابل بین این دو نوع دانش ، کلید ی در خلق دانش در سازمان ارزیابی می شود. دانش آفرینی سازمانی یک فرایند مارپیچی است که در آن ،کارکرد مذکور ، به طور متناوب روی می دهد.این نظریه ثابت کرده است که چگونه یک فرد از طریق دانش،کارکرد متقابلی را با سازمان برقرار می کند. خلق دانش در سه سطح تحقق می یابد: فردی ، گروه و سازمانی .بنابر این نظریه خلق دانش سازمانی از دو بخش اساسی تشکیل شده است:کارکرد متقابل دانش و سطوح مختلف خلق دانش.دو نوع از اشکال کارکرد متقابل (بین دانش ضمنی و دانش صریح بین فرد و سازمان)چهار فرایند اصلی در تبدیل دانش را محقق می سازند که همه آنها به طور یک جا خلق دانش را میسر می سازند:(۱) از ضمنی به صریح،برون سازی؛(۲)از صریح به صریح،ترکیب؛(۳)از صریح به ضمنی،درون سازی ؛و (۴) از ضمنی به ضمنی،جامعه پذیری”(نوناکا،۱۳۸۵). مدیریت دانش بیش از همه چیز به دنبال آن است که بین افراد شاغل در یک سازمان ارتباط دانشی برقرار کند،راه های استفاده از دانش سازمانی را یاد دهد،زمینه های تبدیل دانش شخصی به دانش جمعی وبالعکس را فراهم آورد تا در نهایت نوآوری و خلاقیت را تقویت کند(حسن زاده۱۳۸۵،به نقل از آبل و آکسبرو،۲۰۰۱)[۱۹]نوناکا تاکه اوچی در زمره کسانی هستند که تلاش نموده اند تا بین مفهوم مدیریت دانش و نظریه های مدیریت ارتباط برقرار کنند.آنان با ایجاد تمایز بین دانش آشکار و دانش ضمنی بر ضرورت تعامل پویای این دو نوع دانش و خلق دانش جدید تاکید می ورزند(حسین قلی زاده،به نقل ازسالیز وجونز،۲۰۰۲).دانش برخلاف اطلاعات ریشه در اعتقادات و تعهدات داشته و در بافت ذهنی کاربر قرار دارد و بر اساس آن عمل می کند.فقط انسان است که می تواند در خلق دانش نقش مرکزی به عهده داشته باشد
عکس مرتبط با اقتصاد
نونوکا و تاکه اوچی(۱۹۹۵) معتقدند که یادگیری فردی، شالوده و بنای اصلی یادگیری سازمانی تلقی میشود؛ «دانش تنها به وسیله افراد خلق میشود، یک سازمان خود به تنهایی و بدون افراد قادر به خلق دانش نیست. دانشآفرینی سازمانی، فرایندی است که در طی آن سازمان، دانش خلق شده به وسیله افراد را بسط و توسعه میدهد و آن را در سطح گروهی از طریق دیالوگ، مباحثه و تشریک تجربه متبلور میسازد».محققان اصولاً روی این نکته اتفاق نظر دارند که یادگیری فردی پیش درآمدی بر یادگیری سطوح بالاتر است. دانش گروهی، جمع صرف دانش فردی نیست، بلکه دانش افراد بایستی از طریق هماهنگ نمودن تعاملات و فناوریهای اطلاعات تشریک و تسهیم گردد.این سطح از یادگیری سازمانی، مستلزم تبدیل یادگیری فردی و گروهی در یک چارچوب سیستماتیک از سرمایه سازمان میباشد (بونتیس، ۲۰۰۳). چنانچه امروزه، در قالب رویکرد جدیدی به نام مدیریت دانش پدیدار شده است.
دانش [۲۰]
دانش با یک عقیده مبتنی بر اطلاعات (تأیید شده) به دست میآید. دانش الزاماً به کنش انسان مربوط میشود (نوناکا و تاکوچی،۱۳۸۵).چرچمن- نوناکا و تاکه اوچی (۲۰۰۰)اضهار می کنند تصوردانش به عنوان مجموعه اطلاعات ربودن مفهوم از همه زندگی آن است.دانش بر خلاف اطلاعات ریشه در اعتقادات و تعهدات داشته و دربافت ذهنی کاربر قرار دارد که بر اساس آن عمل می کند.فقط انسان است که می تواند در خلق دانش نقش مرکزی به عهده داشته باشد و کامپیوتر ها صرفاً ابزاری با توانایی پردازش شگرف هستند.(عدلی،۱۳۸۵)
دانش ضمنی (غیررسمی) و دانش صریح(آشکار یا رسمی) در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها دانش ضمنی یا غیررسمی : جنبه شخصی و بافتی دارد و به همین دلیل انتقال و نهادینه سازی آن بسیار مشکل است (نوناکا و تاکوچی، ۱۳۸۵). دانش ضمنی با زبان رسمی قابل بیان نیست. جنبه فردی دارد و ریشههای آن در تجارب فرد نهفته است و شامل عوامل ناملموس از قبیل عقیده شخصی، خصیصههای فردی و سیستم مبتنی بر ارزش میباشد (نوناکا و تاکوچی، ۱۳۸۵).درنظام آموزش غیر رسمی دانشگاه ها این نوع دانش در قالب ایدهها، واقعیتها، مفروضات، فهمها، پرسشها،بایست ها و شایست ها، تصمیمها، حدس و گمانها، داستانها و دیدگاهها عینیت مییابد. اهمیت این نوع دانش برای دانشجویان در آموزش غیر رسمی به اندازه دانش آموزش رسمی است، اما این نوع دانش، دانش زودگذر و ناپایدار است، دانش سرکش است که تصرف و تسخیر آن در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها فوق العاده دشوار است (جعفریمقدم، ۱۳۸۳).
با توجه برا اینکه دانشجویان در آموزش غیر رسمی هرکدام دارای دانش ضمنی هستند و این دانش جنبه فردی دارد که ریشههای آن در تجارب و اطلاعات شخصی آنها نهفته است و دارای مهارتها و دیدگاه های متنوعی می باشند.که برای استفاده از این توانمندی بالقوه در نظام آموزشی غیر رسمی دانشگاه ها می توان برنامه ریزی نمود و با آزمونهای متعدد و مصاحبه و مشاهده ومطالعه شرح حال دانشجویان می توان به د انش ضمنی آنها پی برد و در فرایند مدیریت دانش آن را بکار گرفت.وبدین طریق می توان برنامه های دانش ضمنی را به عنوان یک منبع تجربه و کسب معلومات ارزشمند در آموزش غیر رسمی برای تبحر در مهارت مورد نیازدانشجویان دانشگاه در نظر گرفت و طرح ریزی نمود.
دانش صریح و آشکار در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها
دانش صریح به دانشی اطلاق میشود که با زبان قاعدهمند و رسمی به راحتی قابل انتقال هستند (نوناکا و تاکوچی، ۱۳۸۵). در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها ،دانش آشکار را میتوان با زبان رسمی از قبیل جملات دستوری، عبارات ریاضی، علایم، راهنماییها و مطالب درسی و کتب و غیره، بیان کرد. این نوع دانش به راحتی و به طور رسمی در میان افراد قابل انتقال است. دستاوردهای دانش که در دانشگاه ها به صورت جزوه ،کتاب ،گزارشها، اوراق، طرحها، برنامهها، یادداشتها و غیره ایجاد و نگهداری میشود، دانش آشکار دانشگاه را تشکیل میدهد .نظام آموزش غیر رسمی دانشگاه ها، به آسانی و به صورت مرتب، دانش آشکار (رسمی) را گردآوری و نگهداری میکنند و به آن به عنوان دانش آکادمیک اطمینان دارند (جعفریمقدم، ۱۳۸۳).
در نظام آموزشی غیر رسمی دانشگاه ها دانش صریح و آشکار شامل اطلاعات رسمی و ملموس مانند کتب و منابع درسی ،مفالات،مجلات،قوانین و ضوابط و اصول است.این نوع اطلاعات از طریق کتابخانه ها و اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی و غیره بهآسانی به دانشجویان قابل انتقال است .
دانش نحوه انجام دادن کارها و یادگیری که در درون افکار افراد سازمان نهفته است
اطلاعات مستند شده ای که اقدامات سازمان
را تسهیل می کند
مدلهای ذهنی ، الگوها ذهنی
کتاب ها پا یگاه داده متن
قواعد مهادلات مقررات
دانش ضمنی
دانش آشکار
آگاهی از نحوه انجام هر کار
ادراکها، دیدگاه ها
دانش ضمنی و دانش آشکار
فردی
ویژه محیط و زمینه وقوع
به دشواری نظم می یابد یا مکتوب می شود .
ابلاغ واعلام آن دشوار است انتقال دشوار تر است
دسته بندی شده
کد گذاری آن آسان است
قابل اعلام وابلاغ
قابل انتقال
بهترین روش عمل
محصولات ماشینها
مهارتها،استادی و خبرگی
باورها وارزشها
رویدادها و خطی مشی ها
طرح ها ، برنامه های کاری
دانش اقدامات و فعالیتها را جهت می دهد و اطلاعات لازم برای تصمیم گیری را فراهم می سازد.
منبع: price waterhouse coopers LLPS؛ به نقل از کیدول وهمکاران ۲۰۰۰، ۲۹٫
فرایند تبدیل دانش[۲۱] در در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها
دانشگاه هادررابطه با آموزشهای غیر رسمی باید به این امر واقف باشند که دانشآفرینی، پویاست و متضمن فرایند مارپیچ گونهای ازتعامل میان دانش ضمنی و دانش آشکار است. پیوند و ایجاد همافزایی میان این دو ضروری بهنظر میرسد. روشهای برقراری ارتباط و پیوند بین دانش ضمنی و دانش آشکار، موصوف به «فرایند تبدیل دانش» دارای چهار عنصر اصلی است که بر اساس ایده نوناکا و تاکهاوچی مطرح شده اندو عبارتند از :دانش ضمنی به ضمنی- ضمنی
به آشکار- آشکار به آشکار- آشکار به ضمنی.که در مقاله حاضر ، این مفاهیم باتوجه به نظام آموزشی غیر رسمی دانشگاه هاتوضیح داد ه میشود.
ضمنی به ضمنی) جامعه پذیری[۲۲](
نخستین عنصر فرایند تبدیل دانش، اشتراک و تشریک ایدهها با یکدیگر، یعنی تعامل دانش ضمنی با دانش ضمنی است. این همان چیزی است که در خلال پویاییهای تیمهای کارآمد یا میان همکارانی که ایدههای مشترک دارند، اتفاق میافتد. در این مرحله، دانشجویان در آموزش غیر رسمی از طریق انجمن علمی ، انجمن های اسلامی ،جلسات تریبون آزاد،جلسات بحث وگفتگوی علمی،کامپیوترهای شخصی ماشینهای فاکس، اینترنت ،پست الکترونیکی۰۰تلفن سیار ، وب سایتهای دانشگاهها و دانشکدههای سراسرکشور….در مورد آنچه برایشان مهم است به گفتوگو مینشینند و از اندیشههای یکدیگر بهره میگیرند. تجربه گروهی به منظور اشتراک دانش در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها ، ابزار مفیدی برای خلق ایدههای جدید محسوب میشود. تبادل تجربهها اساساً یک فرایند یادگیری است و یادگیری اجتماعی وسیله مهمی برای تسهیل فرایند تبدیل دانش ضمنی به دانش ضمنی محسوب میشود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جامعه پذیری از طریق مشاهده ،تقلید و عمل،دانش ضمنی را بین دانشجویان منتقل می سازد.(نا اوبان و کیم بل(۲۰۰۲) ، به نقل از جعفری مقدم(۱۳۸۳).جامعه پذیری هنگامی رخ می دهد که دانش نهفته درذهن را به دیگری منتقل کنیم و در الگوهای تفکر و اندیشه خود با دیگری سهیم شویم. درشیوه های استاد-شاگردی،شاگرد در گذرزمان از استاد خود نکات غیر کلامی و نوشتاری می آموزد که این نوعی جامعه پذیری به شمار می آید.درجامعه پذیری رابطه علمی میان دو دانشجوبه وجود می آید که ضمن آن، دانش نهفته در اذهان آن دو به یکدیگر افزوده می شود و دانش نهفته غنی تری ازطریق مشارکت ذهنی بین دانشجویان در آموزش غیر رسمی به وجود می آید(الوانی ،۱۳۸۲). یکی دیگراز مصادیق جامعه پذیری نحوه یادگیری کودک قبل از توانایی خواندن است(گزارش کارگاه مدیریت دانش ضمنی در آلمان ۲۰۰۰۱،به نقل از جعفریمقدم، ۱۳۸۳).
ضمنی به آشکار ) برون سازی[۲۳] (
دومین رکن فرایند، تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار است. در این فرایند، ایدهها به واقعیت عملی مبدل میشوند. استعارهها و تمثیلها از نمونههای بارز این فرایند به شمار می روند. در یک جوّ تیمی، استعارهها به کمک اعضا میآیند تا دانش ضمنی خود را عرضه کنند. در نتیجه به دیگران کمک میکنند تا این استعارهها را به همان صورتی که در محیط سازمانی کاربرد دارند بشناسند.نوشتن مقاله نیز نمونه ای از فرایند برونی سازی است(گزارش کارگاه مدیریت دانش ضمنی در آلمان ۲۰۰۰۱،به نقل از جعفریمقدم، ۱۳۸۳).هدف از مستند سازی تجربیات دانشجویان ، اساتید،کارکنان نیز در واقع برونی سازی دانش منحصر به فرد آنان در قالبی مدون و قابل درک برای همگان است که بیش از هر چیز نیاز مندگفتگو ، تشبه و نگارش اندوخته ها و آموخته ها است. در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها نیز دانشجویان می توانند از طریق عضویت در انجمن های علمی آموزش غیررسمی دانشگاه و آغاز مرحله تهیه و ارسال مقاله یا پیام علمی به سایت آموزش مجازی و برقراری ارتباط علمی با پایگاه های علمی آموزش غیر رسمی و مجلات تخصصی آموزش غیر رسمی در دانشگاه نسبت به برونی سازی اطلاعات خود اقدام نماید.
آشکار به آشکار) ترکیب[۲۴](
هرگاه که دانش آشکار باشد، تبدیل آن بهآسانی صورت میگیرد. این رویکرد، سومین ابزار تبدیل دانش از دیدگاه نوناکا و تاکهاوچی است. این فرایند ترکیب دانش، امکان اشتراک و آزمون ایدهها را میسر میسازد. در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها این دانش بهگونهای شکل میگیرد که به راحتی و از طریق برنامهها، نمودارها، توسعه و تحقیق و مقاله های فنی چاپ شده قابل انتقال باشد. در سطح جهانی این انتقال از طریق رسانههای ارتباطی یا برنامه های آموزش غیر رسمی در دانشگاه ها با بهره گرفتن از ابزاری چون سخنرانیها، کارگاههای آموزشی، مقاله های نشریافته، کنفرانسها و سمینارها، استفاده از رسانه های جمعی نظیر رادیو، تلویزیون و روزنامه ها جهت انتقال صحیح اطلاعات آموزشی به دانشجویان درسیستم آموزش غیر رسمی و ارتقاء مشارکتهای مردمی انجام میشود. در این فرایند ،متون علمی،پایگاه های اطلاعاتی و بانکهای آماری که در زمره دانش های صریح قرار می گیرند،توسعه و رشد می یابند.این نوع انتقال موجبات تکامل و افزایش دانش صریح در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها را فراهم می آورد.
آشکار به ضمنی(درون سازی[۲۵])
چهارمین و آخرین سبک تبدیل دانش ـ یعنی فرایند تبدیل دانش آشکار به دانش ضمنی ـ در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها بسیار دشوار به نظر میرسد. این شیوه را درونیسازی دانش نیز مینامند. این عنصر به تیمها ی دانشجویی در آموزش غیر رسمی کمک میکند تا تصورات ذهنی خود را درباره مسائلی که نیازمند حل و فصل میباشند، ترسیم نمایند. این امر، به شرکتکنندگان امکان میدهد تا درون یافتها و تجاربشان را در مورد موضوع موردنظر مطرح کنند. بدین ترتیب، دانشجویان آموزش غیر رسمی می کوشند تا ایدههای خوب را مبنای عمل خود قرار دهند.
درونی کردن این ایدهها در ایجاد تفاهم و توسعه یک فرهنگ یادگیری در نظام آموزش غیر رسمی دانشگاه ها بسیار مؤثر است. نوناکا معتقد است که اصل نوآوری که در حین تعاملهای اجتماعی بهوقوع میپیوندد، از اجتماعی شدن نشأت میگیرد. اجتماعی شدن اثربخش به دانشجویان امکان میدهد تا تجارب (ضمنی) مسائل، و راهحلهای جدیدی را که بهنفع آنها در فراگیری دانش در نظام آموزش غیر رسمی است، مطرح کنند (آشکـار). فنـون واقـعی درونیسازی احتمالاً کمتر از سازماندهی ساخت یافته و نیمه ساخت یافته تیمها ی دانشجویی در اشتراک و تولید فکر و ایده به طور صادقانه اهمیت دارد. در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها بسیاری از رویکردهای سنتی و تیمسازیهای ماهرانه مانند بارش مغزی، اندیشههای جنبی و یادگیری حین عمل،ارتباط اجباری ،گردش تخیلی در فرایند تبدیل دانش اثربخشتر خواهد بود.در درونی سازی بر پایه فرضیات و روابط کلی دانشجو به دانشی دست می یابد که خاص ذهن و شرایطی محیطی اوست و به دشواری قابل انتقال است (جعفری مقدم، ۱۳۸۳).
راهبردهایی برای دانشآفرینی
نوناکا، ونروگ و ایچی در بحث مربوط به «قدرت دانشآفرینی» چنین اظهار میدارند که بزرگترین دشواری دانشآفرینی در این است که باید به وسیله راهبردها حمایت شوند. در هر یک از مراحل دانشآفرینی به وجود افرادی توانمند و شایسته نیاز است. فرایندهای دانش از نخستین مرحله، یعنی اشتراک دانش ضمنی آغاز می شود و به سمت دانش همگون و یکپارچه (که اصولاً تولید ایده یا محصول جدید باشد) حرکت می کند. به همین صورت، عمل برمبنای چارچوبی که متضمن القای یک بینش و حاکی از مدیریت گفتوشنودها نباشد حایز اهمیت زیادی است. مدیریت گفتوشنودها از طریق هماهنگی فعالیتها ،زمینه مناسبی برای دانشآفرینی ایجاد میکند.
نظر به اینکه کلیه دانشگاه ها دانش را در بطن خود دارند و طی روند زوزمره اطلاعات را پردازش و به دانش تبدیل می کنند و با در آمیختن آن با ارزشها ، راهبردها وتجارب، مبنای تصمیم گیری و اقدامات آینده آموزش غیر رسمی را شکل می دهند. آنچه در فرایند مدیریت دانش در آموزش غیر رسمی دانشگاه ها مهم است. آگاهی و دانش آفرینی آگاهانه است . دانشگاه ها در نقش سازمان های دانش عمدتاً فعالیتهای اصلی خود را معطوف به یادگیری ،خلق و نشر دانش می نماید ، مدیریت دانش تحول بنیادینی در فرایند تعاملی بین استاد و دانشجو و شیوه های آموزش خواهد داشت. کارآفرینی[۲۶] مفهومی است که تاکنون از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و همه بر این باورند که کارآفرینی موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد است.درحالی که در کشور ما به اشتباه این مفهوم صرفاً با اشتغال زایی مترادف شده و فقط برای حل مشکل اشتغال به سمت کار آفرینی پیش می رویم. در اواخر دهه۷۰ در بسیاری از کشورهای پیشرفته به علت تغییر در ارزشها و گرایشهای جامعه و البته تغییرات جمعیت شناختی، موجی از کسب و کارهای کوچک و افراد خود اشتغال به وجود آمد.به علت تأثیرات عمیق این پدیده مطالعات زیادی از چهار دیدگاه اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی و روان شناسی انجام شده است.باوجود قدمت بررسی کارآفرینی و تلاش محققین فراوان مانند سایر مفاهیم علوم انسانی ارائه تعریفی قطعی و مشخص برای آن کاری دشوار و حتی غیرممکن است.توجه به سیر تکاملی این مفهوم، خود شامل نکات جالبی است. در سیر تکاملی مفهوم کارآفرینی عوامل زیادی مانند ریسک پذیری نوآوری و… به این مفهوم اضافه شده است (احمدپور داریانی، ۱۳۸۵).
بیان مساله و اهمیت پژوهش
کارآفرینی عبارت است اینکه من بتوانم ایده و طرحی را که در ذهن دارم، هر چند ممکن است اطلاعات خیلی دقیق و زیادی در باره آن نداشته باشم، احتمال موفقیت کمی را هم داشته باشم، راه رسیدن هم خیلی هموار نباشد، امکانات کافی را هم در اختیار نداشته باشم انجام دهم.چراکه می دانم که می توانم، از حداقل ها به درستی استفاده کنم و با ناملایمات بجنگم، از دیگران یاری بطلبم و با پشتکار موفق شوم (صمدآقایی، ۱۳۸۲).
هزینه ها و بار واقعی پیشرفت یک جامعه به عهده کارآفرینان آن جامعه است. مجموع فعالیتهای موفق شده کارآفرینان موفقیت اجتماعی را به نمایش می گذارد. امروز تنها رمز موفقیت و توسعه در جوامع نوآوری و ایجاد مزیت رقابتی است که تنها توسط کارآفرینان بوجود می آید. تکنولوژی های جدید تنها از طریق فعالیتهای خلاقه کارآفرینان تولید می گردند (مقیمی، ۱۳۸۳).
از طرف دیگر، مدیریت دانش در زندگی روزمره به وفور دیده می شود و همه افراد به دفعات متعدد تحت تاثیر مدیریت دانش قرار می گیرند و آن را تجربه می کنند و وقتی که کسی دچار مدیریت دانش شده وارد محیط درس یا دانشگاه می شود معمولاً همه دوستان و هم کلاسی ها متوجه می شوند و در تعامل با دیگران مدیریت دانش فرد به آنها سرایت می کند.
امروزه مدیریت دانش به عنوان مهمترین فاکتور در جوامع می باشد که باعث به وجود آمدن امراض جسمی و اختلاهای روانی در رفتارهای افراد مختلف است. مدیریت دانش در زندگی انسان ها به شیوه های متفاوتی بروز می کند، پرخاشگری ناگهان در پاسخ به یک سوال ساده لوحانه، سر درد شدید در پایان یک روزگاری سخت، بروز عصبانیت برای همین میزان تحمل دانشجویان به مدیریت دانش نسبت به فاکتورهای شخصیت و محیط متفاوت است و آنها در دوران تحصیل مدیریت دانش را تجربه می کنند. گروهی از روانشناسان رفتاری مدیریت دانش را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند در حالی که در عصر حاضر که در آن هستیم عصر مدیریت دانش و فشارهای روانی و عصبی است دوره ای که در آن انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل وجود مدیریت دانش قرار گرفته و مسائل و مشکلات بی شماری از هر طرف آنها را احاطه کرده است.
یکی از مواردی که می تواند بر زمینه کارآفرینی تاثیرگذار باشد، میزان مدیریت دانش افراد است. بنابراین، سوال اصلی تحقیق که در اینجا پیش می آید بدین صورت است که: آیا بین مدیریت دانش و کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور رابطه معنی دار وجود دارد؟ سوالات دیگری که می توان به آنها اشاره نمود عبارتند از: آیا بین مدیریت دانش و کارآفرینی در دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شهرستان الشتر رابطه معنی دار وجود دارد؟ آیا بین مدیریت دانش و کارآفرینی در دانشجویان پسر دانشگاه پیام نور شهرستان الشتر رابطه معنی دار وجود دارد؟
اما متاسفانه تا کنون پژوهشی در این زمینه انجام نگرفته است. از طرف دیگر، با توجه به رواج بیکاری و کمبود فرصت های شغلی در دهه اخیر، باید بیش از پیش بر عوامل تاثیرگذار بر مساله کارآفرینی تمرکز نمود. بدین ترتیب، با توجه به کمبود مطالعات مشابه در این زمینه و نیز اهمیت فراوان موضوع (شیوع چشمگیر بیکاری و به دنبال آن عوامل فساد اجتماعی)، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش و کارآفرینی دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد الشتر انجام گرفت.
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی
بین مدیریت دانش و کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان الشتر رابطه معنی دار وجود دارد.
فرضیه های فرعی
بین ادراک مثبت از مدیریت دانش و کارآفرینی رابطه معنی دار وجود دارد.