کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • مسئولیت مدنی ناشی از خطای داور- قسمت ۶- قسمت 2
  • بررسی عوامل موثر بر گرایش دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی به تماشای برنامه های ورزشی شبکه های تلویزیونی ملی و ماهواره ای- قسمت ۳
  • بررسی و مقایسه اثربخشی مسابقات علمی تخصصی از دیدگاه معلمان ورزش فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی مقاطع آموزش و پرورش شهر یزد۹۳- قسمت ۳
  • اصلاحات و دگرگونی‌ اجتماعی از طریق امر به معروف و ...
  • بهشت و جهنم در اندیشه امام خمینی و ملاصدرا و مناسبات آن با آیات و روایات- قسمت ۶
  • تبیین نقش مدیریت دانش آفرین سازمان پلیس بر عملکرد پلیس پیشگیری در شهر تهران- قسمت ۵
  • مطالب درباره شواهد شعری بوستان و گلستان سعدی در تفاسیر قرآن- فایل ...
  • بررسی تناسب در آیات و سور در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن- قسمت ۷
  • بررسی تاثیر کیفیت حسابرس بر مکانیزم کشف تقلب در واحدهای صاحبکار با تاکید بر چرخه عمر شرکت- قسمت ۵
  • تاثیر نام و نشان ملی بر نام و نشان شرکت های ایرانی در بازار هدف- قسمت ۲
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • آثار تسلیم و تسلم در مبیع کلی- قسمت ۴
  • پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره : تحلیل غیر خطی دینامیکی و ارتعاشی نانولوله کربنی در سیستم نانوالکترومکانیک‌سوییچ ...
  • بررسی-مالیت-ومالکیت-اعضای-بدن-انسان- قسمت ۷
  • مفهوم دفاع مشروع بعنوان یکی از عوامل رافع مسئولیت بین المللی کشورها- قسمت ۳
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • تحليل فقهي بيمه عمر در فقه اماميه- قسمت 16
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره تعیین ارتباط بین کیفیت زندگی کاری (QWL) و تعهّد سازمانی کارکنان ...
  • صور خیال در شعر نو در آثار نیما یوشیج ، سهراب سپهری ، مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو ۹۱- قسمت ۲۱
  • علت شناسی جرایم خشونت آمیز در جمعیت زندانیان شهرستان‌ آمل- قسمت ۵
  • بررسی فقهی و حقوقی تکالیف اقلیتهای دینی۹۳- قسمت ۴- قسمت 2
  • بررسی تأثیر لایروبی بر شاخص کیفیت آب WQI، جمعیت ماکروبنتوز و مقدار فلزات سنگین در آب و رسوب و در اروندرود بازه خرمشهر- قسمت ۱۳
  • پایان نامه مدیریت با موضوع : نقش سرمایه در رشد اقتصادی
  • بررسی اثربخشی مشاوره گروهی عقلانی-عاطفی-رفتاری بر افزایش عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر شهر بندرعباس- قسمت ۳- قسمت 2
  • تحلیل لایحه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با توجه به اقتضائات اسلامی پیشرفت در حوزه علم و فناوری- قسمت ۳
  • ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی تاثیر مازاد جریان نقد آزاد، حاکمیت شرکتی، اندازه شرکت ...
  • اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان HIV- قسمت ۸
  • بررسی رابطه بین معنویت در کار با درگیری کارکنان در کار- قسمت ۸
  • بررسی مقایسه ای روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه¬های فرزندپروری در پرستاران شیفت در گردش و شیفت ثابت بیمارستان های دولتی بندرعباس۹۳- قسمت ۷
  • تحلیل طلاق توافقی (مطالعه در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران)- قسمت ۸
  • پیشتغلیظ واندازه گیری داروی پنتوپرازول سدیم سسکوهیدرات در نمونه های ...
  • بررسی بازده شرکتها به منظور ارزیابی اثر انتقال مالکیت به بخش خصوصی- قسمت ۹
  • بررسی اثربخشی درمان شناختی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCGT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی درافراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان مراکزMMT شهر تهران- قسمت ۴




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      بررسی نقش برنامه درسی پنهان بر مسئولیت پذیری دانش آموزان مقطع متوسطه اول از دیدگاه معلمان مطالعه موردی شهر گیلانغرب- قسمت ۲ ...

    ۲-۲-۶ مسئولیت پذیری و مدرسه…………………………………………………………………………………………………………….۴۱
    ۲-۲-۷ مسئولیت­ پذیری دانش ­آموزان………………………………………………………………………………………………………..۴۳
    ۲-۲-۸ خود مختاری و مسئولیت……………………………………………………………………………………………………………..۴۵
    ۲-۲-۹ مسئولیت و عزت نفس………………………………………………………………………………………………………………..۴۷
    ۲-۳ بخش سوم: مروری بر پیشینه پژوهش­های انجام شده
    ۲-۳-۱پژوهش­های داخلی……………………………………………………………………………………………………………………۴۹
    ۲-۳-۲ پژوهش­های خارجی…………………………………………………………………………………………………………………۵۱
    فصل سوم:روش­شناسی تحقیق
    ۳-۱ روش انجام پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………..۵۷
    ۳-۲ جامعه پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………..۵۷
    ۳-۳ نمونه تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………..۵۷
    ۳-۴ ابزار تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………….۵۷
    ۳-۵ پایایی ابزار………………………………………………………………………………………………………………………………..۵۸
    ۳-۵ روش­های تجزیه و تحلیل داده ­ها……………………………………………………………………………………………………۵۸
    فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ­های تحقیق
    ۴-۱ بخش اول: تحلیل توصیفی………………………………………………………………………………..۵۹
    ۴-۱-۱ جنسیت…………………………………………………………………………………………………………………………………..۵۹
    ۴-۱-۲ سن………………………………………………………………………………………………………………………………………..۶۰
    ۴-۱-۳ سطح تحصیلات………………………………………………………………………………………………………………………۶۱
    ۴-۱-۴ مدرسه محل تدریس………………………………………………………………………………………………………………..۶۲
    ۴-۱-۵ وضعیت استخدام……………………………………………………………………………………………………………………..۶۳
    ۴-۲ بخش دوم: تحلیل استنباطی……………………………………………………………………………….۶۴
    ۴-۲-۱ بررسی سوال اول پژوهش…………………………………………………………………………………………………………..۶۴
    ۴-۲-۲ بررسی سوال دوم پژوهش…. …………………………………………………………………………………………………….۷۱
    ۴-۲-۳ بررسی سوال سوم پژوهش…………………………………………………………………………………………………………..۷۸
    ۴-۲-۴ بررسی سوال چهارم پژوهش………………………………………………………………………………………………………..۸۵
    ۴-۲-۵ بررسی سوال پنجم پژوهش………………………………………………………………………………………………………….۹۲
    ۴-۲-۶ بررسی سوال ششم پژوهش………………………………………………………………………………………………………….۹۹
    فصل پنجم: نتیجه ­گیری و پیشنهادات
    ۵-۱ نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۷
    ۵-۱-۱ نتایج بررسی اولین سؤال پژوهش……………………………………………………………………………………………….۱۰۷
    ۵-۱-۲ نتایج بررسی دومین سؤال پژوهش…………………………………………………………………………………………..۱۰۸
    ۵-۱- ۳ نتایج بررسی سومین سؤال پژوهش ………………………………………………………………………………………….۱۰۹
    ۵-۱-۴ نتایج بررسی چهارمین سوال پژوهش ………………………………………………………………………………………..۱۱۰
    ۵-۱-۵ نتایج بررسی پنجمین سوال پژوهش……………………………………………………………………………………………۱۱۲
    ۵-۱- ۶ نتایج بررسی ششمین سوال پژوهش……………………………………………………………………………………………۱۱۳
    ۵-۲ پیشنهادهای پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………۱۱۵
    ۵-۲-۱پیشنهادهای کاربردی………………………………………………………………………………………………………………….۱۱۵
    ۵-۲-۲ پیشنهادهای پژوهشی…………………………………………………………………………………………………………………۱۱۵
    ۵-۳ محدودیت­های پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………۱۱۶
    ۵-۳-۱ محدودیت­های تحت کنترل تحقیق………………………………………………………………………………………………۱۱۶
    ۵-۳-۲ محدودیت­های خارج از اختیار پژوهشگر……………………………………………………………………………………..۱۱۶
    فهرست منابع و مآخذ …………………………………………………………………………………………۱۱۷
    الف) منابع داخلی………………………………………………………………………………………………………………………………۱۱۷
    ب) منابع خارجی………………………………………………………………………………………………………………………………۱۲۴
    پیوست­ها……………………………………………………………………………………………۱۲۷
    پیوست شماره(۱)……………………………………………………………………………………………………………………………….۱۲۷
    فهرست جدول ها
    عنوان صفحه
    جدول۲-۱ نقاط قوت و ضعف چهار چوب نظری مطالعه برنامه­ درسی مستتر……………………………………………………۶۴
    جدول شماره ۳-۵-۱ ضریب آلفای کرونباخ …………………………………………………………………………………………….۶۵
    جدول شماره ۴-۱-۱-۱ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان بر حسب متغیر جنسیت………………………………………………..۶۶
    جدول شماره ۴-۱-۲-۱ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان بر حسب متغیر سن ………………………………………………….. ۶۷
    جدول شماره۴-۱-۳-۱توزیع فراوانی پاسخ دهندگان بر حسب متغیر سطح تحصیلات………………………………………۶۸
    جدول شماره ۴-۱-۴-۱ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان بر حسب متغیر مدرسه محل تدریس………………………………۶۸
    جدول شماره ۴-۱-۵-۱ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان بر حسب متغیر وضعیت استخدام………………………………….۶۹
    جدول شماره ۴-۲-۱-۱ توزیع فراوانی نظرات پاسخ­گویان در خصوص نقش معلم………………………………………….۷۰
    جدول شماره۴-۲-۱-۲ مقایسه میانگین نظرات معلمان در خصوص نقش معلم ………………………………………………۷۱
    جدول شماره۴-۲-۱-۳ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش معلم
    بر حسب متغیر جنسیت…………………………………………………………………………………………………………………………۷۲
    جدول شماره ۴-۲-۱-۴ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش معلم
    بر حسب متغیر سن…………………………………………………………………………………………………………………………..۷۳
    جدول شماره ۴-۲-۱-۵ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش معلم
    بر حسب متغیرسطح تحصیلات……………………………………………………………………………………………………………..۷۴
    جدول شماره ۴-۲-۱- ۵-۱ تحصیلات………………………………………………………………………………………………..۷۵
    جدول شماره۴-۲-۱-۶ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش معلم
    بر حسب متغیر محل تدریس………………………………………………………………………………………………………………..۷۶
    جدول شماره ۴-۲-۱-۷ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش معلم
    بر حسب متغیر وضعیت استخدام………………………………………………………………………………………………………….۷۷
    جدول شماره ۴-۲-۲-۱ توزیع فراوانی نظرات پاسخ­گویان در خصوص نقش دانش ­آموز ……………………………..۷۸
    جدول شماره۴-۲-۲-۲ مقایسه میانگین نظرات معلمان در خصوص تاثیر نقش دانش ­آموز……………………………..۷۹
    جدول شماره ۴-۲-۲-۳ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش دانش آموز
    بر حسب متغیر جنسیت……………………………………………………………………………………………………………………….۸۰
    جدول شماره۴-۲-۲-۴ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش دانش ­آموز
    بر حسب متغیر سن ……………………………………………………………………………………………………………………………..۸۱
    جدول شماره۴-۲-۲-۵ بررسی وجود تفاوت معنادار بین اظهارات پاسخگویان در خصوص نقش دانش ­آموز
    بر حسب متغیر سطح تحصیلات …………………………………………………………………………………………………………….۸۲

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
    [چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بازتاب داستان پیامبران در دیوان و جام جم مراغه ای- قسمت ۹ ...

    در این منظومه علاوه بر بیان مسائل اجتماعی، اخلاقی و تربیتی، مطالب و نکات سودمندی درباره مبدأ و معاد و معاش انعکاس یافته است. در جام جم به مانند جام واقعی سه دور وجود دارد که در آن احوال و اسرار مبدأ را می­توان دید. این جام باید چون جام روحانی در طی این سه دور اسرار و رموز مربوط به عالم زندگانی و فرجام کار را نشان دهد و بدون اتمام این دورها، کار در کشنده­ی جام به پایان نمی ­آید و سیر و سلوک روحانی حاصل نمی­ شود (زرین کوب، ۱۳۷۹: ۳۲۹).
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    جام­جم مهم­ترین اثر اوحدی است که آن را در سال ۷۳۳ ه در تبریز به نام خواجه غیاث الدین محمد –پسر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و وزیر واپسین ایل­خانان مقتدر، سلطان ابوسعید –تصنیف کرده است (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۶: ۳۳۴).
    مثنوی جام جم به دلیل اشتمال بر ابیاتی که در آن­ها تصوف دوره­ ایلخانی بی­پروا مورد انتقاد قرار گرفته، مشهور شده و اثری در خور اعتنای صاحب نظران به شمار آمده است (مرتضوی، ۱۳۸۵: ۳۲۴).
    مثنوی جام­جم حدود پنج سال پیش از مرگ مولف، تصنیف شده است و بر این اساس حاوی آخرین و پخته­ترین اندیشه­ های اوحدی است. به نظر می­رسد اوحدی در اواخر عمر و در اوانی که مشغول سرایش جام جم بوده، بیش از آن­که شاعری عارف به شمار آید، تمایلات فیلسوفانه (فلسفه مشاء) داشته است. زمینه­ها و ریشه ­های این مسئله را علاوه بر شخصیت و زندگی اوحدی، باید در ویژگی­های خاص عصر زندگی وی جستجو کرد (وفایی، ۱۳۹۱: ۵۹).
    اوحدی، سرودن جام­جم را در دوره­ کمال و پختگی، و به خواست غیاث الدین محمد بن رشید الدین فضل الله به سال ۷۳۲ ق آغاز کرده و در رمضان سال بعد به پایان رسانده است. وی در ذکر «حسب حال» خود در آغاز منظومه پس از بیان سختی­های معیشت، چنین می­گوید:

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

    رخت خود به خرابه­ای بردم
    زان دل افسردگان بیفسردم
    سخنم را درو رواج نبود
    وز خرابی برو خراج نبود
    بر سر شعر جان همی دادم
    گاهگاهش بنان همی دادم (تکمیل همایون، ۱۳۷۴: ۱۱۵)

    اوحدی خود در قسمت ­های آغازین منظومه، در بخشی با عنوان «سوال از حقیقت کاینات» به طرح این پرسش­های بنیادین پرداخته و به خوانندگان اطمینان داده که پاسخ تمامی این پرسش­ها را در اثر او، خواهند یافت. مصنف پس از آن پاسخ­های خود را در سه بخش اصلی یا به تعبیر خود وی در سه «دور» ارائه کرده است. در هر یک از این بخش­های سه گانه و هم­چنین در ابیات آغازین منظومه؛ سبک فکری مصنف به صورت­های گوناگونی بروز کرده است، اما در نگاهی فراگیر عنصر غالب در سبک فکری مصنف در تمامی متن، جهان بینی فلسفی است. البته این جهان بینی در متن گاه به صورت یک نظام اندیشگانی منسجم بروز کرده و گاه فقط زمینه ساز بروز دیگر رویکردهای فکری مصنف شده است؛ به عبارت دیگر سبک فکری مصنف در این منظومه، به صورت منسجم و در چهار چوب جهان بینی فلسفی باقی نمی­ماند و او در بخش­های اصلی از شیوه­ استدلال فیلسوفانه دور می­ شود. باید توجه داشت اوحدی در بخش­هایی از منظومه جام جم کاملاً فیلسوفانه، در قسمت ­هایی صوفیانه، در پاره­هایی واعظانه و در برخی جاها حتی عامیانه می­اندیشد و سخن می­گوید. زبان متن در هر یک از این بخش­ها، متأثر از جهان بینی شاعر و متناسب با آن، تغییر می­ کند و عناصر بلاغی و زبانی آن دگرگون می­ شود (وفایی، ۱۳۹۱: ۶۰).
    ۳-۵٫ نقش ایهام در سبک غزل اوحدی مراغی
    اوحدی مراغی شاعر عارف سده­ی هفتم و هشتم، مانند دیگر غزل­سرایان معروف آن روزگار توجه ویژه­ای به ایهام و انواع و اقسام آن داشته است و این رویکرد بلاغی در مرکز آفرینش هنری آن قرار گرفته و در تکوین و قوام سبک سخن او نقشی اساسی ایفا کرده است (ذبیحی، ۱۳۹۳: ۷۹).
    اگر تفاوت متون ادبی و متون دیگر را در نحو­ه­ی انتقال پیام بدانیم، ایهام یکی از مهم­ترین ترفندهای ادبیت متن است که با وجود آوردن نوعی هنجارگریزی معنایی سبب برجستگی در زبان می­ شود. بسامد این صنعت بلاغی در آثار آغازین شعر فارسی، بسیار اندک است. با پیدایش سبک عراقی و با توجه به اوضاع خاص اجتماعی و سیاسی ناشی از حمله و سلطه­ی مغول بر ایران، ایهام که روشی برای بیان سخن چند پهلو بود در شعر اکثر شعرای این دوره از جمله سعدی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، عماد فقیه، کمال خجندی؛ حافظ و اوحدی مراغه­ای با بسامد بالا به کار رفته است (راستگو، ۱۳۷۹: ۱۴۷).
    اوحدی مراغی از سرآمدان سبک عراقی است که ایهام و انواع آن در غزلیاتش به وفور یافت می­ شود. پایداری تکرار در متن، غیر عادی بودن و فراهنجاری، همچنین تأثیر معنادار بر کلیت متن، سه ویژگی یک عنصر برای تبدیل به خصیصه­ی سبکی است (فتوحی،۱۳۹۰: ۲۱۰). خصوصیات گفته شده در ایهامات غزل اوحدی مراغی چشم­گیر است. از اوحدی مراغی علاوه بر مثنوی جام جم و منطق العشاق (ده نامه ) دیوانی مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترکیبات، ترجیعات و رباعیات باقی مانده است. سخن اوحدی را به «پرحالی» و «غایت لطف و عذوبت» و نظایر این اوصاف ستوده اند (جامی،۱۳۸۲: ۶۰۴)
    غزل­ها و ترجیعاتش که در مرتبه­ای بلند از فصاحت و حسن تأثیر کلام و گرمی و گیرندگی است و در عین اشتمال بر معانی غنایی و عشقی حاوی نکات عرفانی بسیار است، تأثیر پذیری اوحدی مراغی از شاعران بزرگ قبل از خود همچون فردوسی، منوچهری ناصرخسرو، خیام، انوری، سنایی، خاقانی، نظامی، سعدی و مولوی نشانگر توجه او به آثار گذشتگان است. وی به علوم رایج در عصر خویش مسلط بوده است و این تسلط باعث شده که در شعر خود از انواع صنایع بلاغی استفاده کند. یکی از مهم­ترین این صنایع ایهام است. ایهام و انواع آن از جمله خصیصه­های بارز سبک غزلیات اوست به نحوی می­توان که گفت ایهام وجه غالب طرز غزل وی در لایه­ی بلاغی است (ذبیحی،۱۳۹۳: ۸۲).
    ایهام یکی از مهم­ترین عناصر سبکی غزلیات اوحدی مراغی است و بخش عمده­ای از هنجارگریزی معنایی در غزلیات او از رهگذر آن محقق شده است. شاعر در موارد فراوان از رهگذر ایهام میان دو مصراع در غزل خویش ارتباطی هنری برقرار کرده و به این شیوه از سخن پردازی نظر خاصی داشته است (شمیسا، ۱۳۸۱: ۳۷۰).
    ۳-۶٫ تحفه الملوک
    تنها اثر منثور شناسایی شده و موجود از اوحدی رساله­ی تحفه الملوک است، با موضوع اخلاق که از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آن­ها را در نه باب تنظیم نموده و در باب اول آن جملاتی را قرار داده که بزرگان در دو کلمه گفته­اند تا باب نهم که به ده کلمه رسیده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۱).
    به دو دلیل می­توان بر انتساب این اثر به اوحدی تأکید کرد: یکی اصالت و قدمت نسخه، که صراحتاً در آغاز به نام اوحدی تصریح و اشاره شده است؛ دوم شیوه­ نگارش آن، که به سبک ده نامه بسیار نزدیک است. البته می­توان به این نکته نیز توجه داشت که کل مجموعه­ی خطی در بر دارنده­ی این اثر، مختص آثار اوحدی است و اصلاً به این هدف و انگیزه کتابت شده است. تقریباً هیچ یک از منابعی که درباره اوحدی مطلب نوشته­اند، از رساله­ی منثور او، به نام تحفه الملوک، یاد نکرده ­اند. در کتابخانه­ی واتیکان (رُم) مجموعه­ی خطی موجود است شامل دو اثر از اوحدی، رساله­ی اول تحفه الملوک است که در سر لوح آن نوشته شده است: «کتاب تحفه الملوک من کلام شیخ اوحدی علیه الرحمه» رساله­ی دوم ده نامه یا منطق العشاق اوحدی است. تحفه الملوک، رساله­ای است مختصر در ۳۵ صفحه، با موضوع اخلاق. مصنف معتقد است که چون انسان افضل مخلوقات است و فضیلت وی نیز به سخن، لهذا از گفتار بزرگان سخنانی در موضوعات مختلف انتخاب کرده و آن­ها را در نه باب تنظیم نموده است (بیگ باباپور، ۱۳۹۰: ۲۳).

    فصل چهارم:
    داستان پیامبران

    آدم علیه السلام
    ۴-۱٫ آدم(ع)
    ۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)
    ۴-۱-۲٫ آفرینش حوا
    ۴-۱-۳٫ میوه ممنوعه
    ۴-۱٫ آدم (ع)
    آدم (ع) اولین پیامبر خدا بوده است. داستان او در قرآن در سوره­هایی چون اعراف، اسراء، کهف، طه، بقره آمده است (کمالیان،۱۳۸۲: ۱۲).
    هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید از روح خود در آن دمید و به تمامی فرشتگان خود دستور داد که بر او سجده کنند. پس همگی سجده کردند به جز ابلیس، چرا که ابلیس معتقد بود آدم از خاک است و خودش از آتش و به همین خاطر از آدم برتر است (قدس میرحیدری، ۱۳۸۷: ۲۱)
    خداوند به دلیل سجده نکردن ابلیس او را برای همیشه از درگاه خود راند و در مقابل ابلیس سوگند یاد کرد که آدم و فرزندان آدم را فریب دهد و گمراه سازد و این­گونه بود که شیطان (ابلیس) از آن زمان تاکنون دشمن آدمیان است (بخاری، ۱۳۸۶: ۱۰۸).
    ابلیس تا قبل از رانده شدن جزء فرشتگان مقرب خدا بود . شش هزار سال در آسمان هفتم عبادت کرد و بسیاری از فرشتگان دیگر در خیل او بودند پس از خلقت و سجده نکردن او بر آدم خداوند او را لعنت کرد و از درگاهش و از مقامی که داشت راند (نیشابوری، ۱۳۸۲: ۶).
    ۴-۱-۱٫ آفرینش آدم(ع)

     

    جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تبیین دلیل نیاز اعمال حقوقی به اعلام اراده و تعیین نقش اعلام اراده در ایجاد ایقاعات و عقود- قسمت 2 ...

    بدین لحاظ عنوان این عقود معین دانسته شده است که مقنن درمورد شرایط، احکام، آثار آنها مقرراتی وضع و از آنها یاد کرده است. چه از عقودی ‌باشند که دارای قدمتند و در فقه ما نیز به رسمیت شناخته شده اند مانند بیع، اجاره، هبه و…، و چه از عقود نوظهوری‌ باشند که مقنن نظر به نیاز عصر حاضر با وضع مقررات خاصی نام، احکام، شرایط و آثار آنها را مقرر داشته است مانند عقد بیمه[15]. در این دسته از عقود توافق در ارکان اصلی عقد کفایت می کند، و انعقاد عقد معین به معنای پذیرفتن آثار و نتایجی می‌باشد که قانون برای آن درنظر گرفته است، هرچند که این آثار و نتایج در زمان انعقاد عقد بیان نشود[16]. چرا که مقنن خود به چنین کاری قیام کرده است و آن چیزی را که متعارف و عادلانه می‌باشد را در قالب قواعد تکمیلی یا امری آورده است.

    بنابراین صرف توافق در ارکان اصلی عقد طرفین را مأخود به رعایت قواعد مقرر از سوی مقنن، در خصوص آن عقد معین می کند مگر اینکه در خصوص قواعد تکمیلی، طرفین به طور دیگری توافق کرده باشند و یا اینکه عرف حاکم، حکمی غیر از مقرره مقنن بنماید.

    گفتاردوم: عقود نامعین[17]

    این عقود عبارتند از هر عقدی که که مقنن در قانون نامی از آنها نبرده و شرایط احکام و آثار آنها را مقرر نکرده باشد. بلکه شرایط و آثار آن مطابق قواعد عمومی قرار دادها و توافق طرفین معین شود مانند قرار داد طبع و نشر کتاب[18] و نظایر آن.

    با وجود روایاتی همچون «العقود تابعه اللقصود» که بیانگر نقش اساسی و بنیادین اراده باطنی در انعقاد معاملاات است می‌توان به این نتیجه رسید که در اسلام هم آنچه سبب اصلی انعقاد عقود است، همان اراده باطنی است. دیگر تفاوتی نمی کند که این سبب در چه قالبی (معین یا نامعین) در آید. در واقع نظر اصالت اراده باطنی در فقه است که منتج به این نتیجه می‌شود[19].

    قانون مدنی نیز در ماده 10 این اصل را در عقود به رسمیت شناخته است. عقود برخلاف ایقاعات طرفینی می‌باشد، و جای تردیدی باقی نمی‌ماند که این رابطه طرفینی بتواند حقی را برای طرف یا طرفین رابطه ایجاد کند، یا اینکه تعهدی را برعهده ایشان مستقر نماید. اگر در ایقاعات این مسأله ایجاد اختلاف کرده است که آیا اراده یک شخص می‌تواند بدون اینکه اراده دیگری مداخله نماید برای او ایجاد حقی کند، این مسأله در عقود موضوعیت پیدا نمی‌کند.

    در اعمال حقوقی اخیر در لحظه ایجاد حق یا تکلیف اراده کسی که قرار است از حقی برخوردار گردد و یا اینکه متعهد به تعهدی‌شود، دخیل و سازنده است. بنابراین با رعایت پاره‌ای از قیود منطقی (مانند اینکه خلاف قوانین امری نباشد)، باید اراده را در ایجاد قرار داد آزاد دانست. این پندار کاملا” بی اساس است که عقود باید محدود به عقود عهد رسول (ص) باشند. این ادعا هیچ دلیل متقن و قانع کننده‌ای ندارد. هیچ نص یا سنت معتبری که قائل به حصر عقود باشد نمی‌توان یافت، و عقل نیز به حصر عقود حکم نمی‌کند. اگر نیازهای عصر پیغمبر (ص) را عقود موجود در آن زمان برآورده می ساخت، امروزه با توجه به توسعه روابط حقوقی دیگر نمی‌توان به آن عقود اکتفا کرد.

    با دقت در احادیث قابل اعتمادی چون « العقود تابعه اللقصود» نیز، آنگونه که گذشت می‌توان به همین نتیجه رسید. اراده باطنی در حقوق اسلام و ایران سبب ( نه به معنی علت تامه) انشاء معاملات است. وجود عقود از همین منبع سازنده نشأت می‌گیرد. دیگر چه تفاوتی می‌کند که در چه قالبی (معین یا نامعین) درآید و چه نامی با توجه به آثار ایجادی به خود بگیرد.

    تنها سؤال مهمی که در این بخش منطقی می کند تفاوت ماده 10 قانون مدنی با عقد صلح است. اولین تفاوتی که روشن است آنکه عقد صلح از جمله عقود معین است و نام و احکامی در قانون دارد بنابراین طرفین باید عقد صلح را انتخاب و قصد نمایند در حالی که قرار دادهای موضوع ماده 10 قانون مدنی نیازمند مطلب اخیر نمی‌باشد. علاوه بر این، دامنه ماده 10 قانون مدنی به مراتب از دایره تحت شمول عقد صلح گسترده تر است. به عقیده برخی ماده مرقوم اصل اباحه را در عقود معین هم اعلام می‌کند. به موجب آن می‌شود همه شرایط و توافق‌هایی را که مخالف با قواعد امری ندارد نافذ شناخت. ماده اخیر حاکمیت اراده را در بطن عقد صلح نیز به همراه دارد و نقشی همانند حدیث «المؤمنون عند شروطهم» در فقه را ایفاء می کند[20].

    مبحث دوم: ایقاع

    برخی از نویسندگان ایقاع را این گونه تعریف کرده‌اند: « ایقاع عمل حقوقی یک جانبه است که به قصد انشاء (ایجاد) یک نفر حاصل می‌شود»[21]. آنطوریکه از تعریف اخیر پیدا است ایقاع بر خلاف عقد نیازمند توافق اراده‌ها نیست. در ایقاع اراده انشایی یک شخص کفایت به حصول مقصود می‌کند، و آثار دلخواه را به بار می‌نشاند.

    ایقاع در قانون مدنی ما و به تبع آن در کتب نویسندگان حقوق مدنی، آنطور که بایسته است مورد بحث و فحص نبوده، و به همین دلیل احکام و آثار آن معمولا” بستری برای اختلافات عمیق بوده است. که به عنوان نمونه می‌توان به شرط بودن یا نبودن اعلام اراده در وقوع ایقاعات، اشاره داشت.

    در ایقاع نیز اصل رضایی بودن حاکم است. و به تعبیر برخی هر چند که استثنایی بودن اختیار تصرف در حقوق دیگران، و لزوم نظارت بیشتر در سلامت و نفوذ اراده کسی که به طور یک جانبه تصمیم می‌گیرد ایقاعات تشریفاتی را افزون ساخته است، اما این گرایش آنقدر شدت ندارد که به اعتبار اصل مذکور در ایقاعات ایجاد خدشه نماید[22].

    تعلیق در ایقاعات هم بدون اشکال دانسته شده است. در واقع، همانندی بحث بین عقود و ایقاعات در این زمینه موجب اتخاذ این نظر می‌باشد[23]. در این مقام نباید از بطلان تعلیق در طلاق به این نتیجه رسید که تعلیق در همه ایقاعات مبطل آنها است. چرا که طلاق موجب زوال بنیان خانواده می‌باشد، و تعلیق در طلاق وضع خانواده را تا وقوع شرط متزلزل می‌کند امری که با نظم عمومی متعارض است و مقنن از آن احتراز می‌کند.

    برخی نیز اعلام بطلان تعلیق در قانون را استثنائی دیده‌اند که نیاز به تصریح داشته است[24]. بنابراین، تعلیق در ایقاعات بلامانع است. برای مثال اگر دائن به مدیون بگوید اگر پیش از من درگذشتی از طلب خویش صرف نظر نمودم، این ایقاع معلق به شرط فوت مدیون، صحیح و نافذ است.

    علاوه براینها در ایقاعات نیز باید اصل لزوم را به رسمیت شناخت. در عقود هیچ کس تردیدی در این باره نکرده است. در ایقاعات مهمترین دلیلی که ما را به این نتیجه راهنما می‌باشد، ارتباط و تماس ایقاعات با حقوق دیگران است[25]. راست است که ایقاع از اراده واحدی بوجود می‌آید و نیازمند توافق نیست، اما این بدان معنا نیست که اراده واحد همان گونه که قدرت خلق ایقاع را داشته است، به همان قیاس قدرت زایل کردن آن را هم داشته باشد. ایقاع نیز علی القاعده بعد از ایجاد، در حقوق دیگران تاثیر می کند و پر واضح است که حقوق دیگران را بعد از استقرار، نمی‌توان بدون رضای ایشان ساقط کرد.

    بی تردید همه ایقاعات لازم نمی‌باشد و برخی از ایقاعات نظر به ماهیت، نحوه شکل گیری و نوع اختیاری که به دیگری می‌دهند، جایزند. و ماده 108 قانون مدنی که مقرر می‌دارد: « در تمام مواردی که انتفاع کسی از ملک دیگری بموجب اذن محض باشد مالک می‌تواند هر وقت بخواهد از اذن خود رجوع کند…»، درمقام بیان همین معنی است. اذن دادن دیگری جهت انتفاع، ایقاعی جایز است. چه اینکه ماهیت و نحوه دادن اذن به شکلی است که از ابتدای شکل گیری، امکان رجوع آزادانه از آن مالک شناخته می‌شود. در واقع انتفاع مأذون، شکلی متزلزل دارد بدین معنی که اذن دهنده هر وقت که بخواهد می‌تواند از اذن خود رجوع نماید.

    در این قبیل از ایقاعات به عقیده برخی مبنای جواز به ماهیت ایقاع باز می‌گردد. چرا که در این دسته از ایقاعات رجوع از ایقاع هیچ تغییری در دارائی طرفی که از حقوق ایقاع به او اصابت می کند، پدید نمی‌آید. چرا که معیار جواز در ایقاعات نیز همانند عقود، آن است که اثر حقوقی آن به دارائی طرف متأثر از ایقاع نپیوندد و ارتباط آن با اراده سازنده آن قطع نشود، در غیر این صورت باید به لزوم ایقاع حکم کرد[26]. در نتیجه اگر در ایقاعات نیز مانند عقود مبانی برای جواز پیدا نشود، باید به لزوم آنها حکم کرد[27].

    گفتار اول: ایقاع معین

    ایقاع معین به قیاس با عقد معین آن است که در قانون دارای نام معین بود، و احکام آن در قانون مورد اشاره واقع شده است. برای مثال می‌توانیم به طلاق بپردازیم طلاق ایقاعی است که در قانون مدنی دارای نام مشخص بوده، و احکام و آثار آن از سوی قانونگذار مشخص شده است. برخی از ایقاعات در قانون مدنی وجود دارد که نام و نفوذ آن در قانون به رسمیت شناخته شده است، در حالی که دارای احکامی روشن نیستند که برای شناخت آنها باید متوسل به قواعد عمومی در ایقاعات شد. این ایقاعات به عقیده برخی در زمره ایقاعات معین قرار نمی‌گیرند که می‌توان از آنها به شبه معین تعبیر کرد مانند اجازه و رد مالک در معامله فضولی، اذن عبور و اذن نهادن سر تیر بر روی دیوار[28].

    گفتار دوم: ایقاع نامعین (بررسی اصل آزادی انشاء ایقاعات)

    ایقاع نامعین، به عقیده برخی ایقاعی است که نام و احکام ویژه‌ای درقانون ندارد ولی بر طبق قواعد عمومی در ایقاعات نافذ و قابل قبول است مانند ایقاعات اذنی از قبیل دعوت به مهمانی و گذاردن انواع خوراکی‌ها نزد مهمان و نظایر آن[29].

    حال بعد از تعریف ایقاع معین و غیر آن باید به اصل آزادی اراده در انشاء ایقاعات بپردازیم. بحث مفصلی که به تنهایی می‌تواند یک یا چند نوشتار مستقل را به خود اختصاص بدهد از این رو، و با توجه به اینکه بحث تفصیلی آن از موضوع مورد بررسی ما خارج است اهم مطالب این موضوع را یاد آور می‌شویم.

    در این بخش می‌توان دو گونه استدلال کرد: اول آنکه اصل حاکمیت اراده و احترام به اراده افراد اقتضای آن دارد که اراده در ایقاعات هم مانند عقود (ماده 10 قانون مدنی)، بتواند به خلق ایقاعات مختلف بپردازد. چه ایقاعاتی که در قانون از آنها نام برده شده است و چه ایقاعاتی که به این شکل نمی‌باشد. با مداقه در نظر این گروه می‌توان دریافت که دلیل اخیر مهمترین دلیلی است که از سوی ایشان اقامه شده است[30].

    مطابق این نظر اراده می‌تواند به تنهایی تملیک نماید، تعهدی بر عهده بپذیرد، اذنی بدهد، حقی را ساقط نماید و نظایر اینها. درمورد اینکه شخص نمی‌تواند تعهدی برعهده دیگری بگذارد و تنها به اراده خویش از دیگری طلبکار شود، تردید مهمی نشده است چه اینکه این اقدام جز به ولایت یا نیابت امکان ندارد[31]. اما همه بحث‌ها در این نقطه جمعند که آیا شخص می تواند بدون نیاز به تراضی و به اتکاء اراده خود، خودش را متعهد به تعهدی به نفع دیگری کند؟ اگر این پرسش پاسخ مثبت بیابد و اراده یک شخص بتواند به تنهایی خویش را متعهد کند، این آزادی در ایقاعات برابر اصل آزادی اراده در قرار دادها دانسته شده است[32].

    استدلال دیگری که در این راستا به چشم می‌خورد عدم آزادی اراده در انشاء ایقاعات است. بهترین دلیلی که در این بخش می‌توان مشاهده کرد اصل عدم سلطه بر دیگری است که از اصول بنیادین و اساسی انسان ها به شمار می‌رود، امری که در قانون اساسی کشور ما هم به انحاء مختلف مورد شناسایی و حمایت واقع شده است.

    هیچ کس نمی‌تواند به اتکاء اراده خویش برای دیگری ایجاد حقی بکند هر چند آن حق را به طور مجانی داده باشد. زمانی حرمت حریم شخص به طور کامل محترم داشته شده است که حتی احسانی بدون رضای او به او تعلق نگیرد. قطع نظر از مواردی که طرف از حق بی عوض هم به دلایلی ناخرسند است، تحمیل رد کردن حق اعطائی به دیگری، خود رنگی از سلطه دارد که اصل عدم سلطه آن را جایز نمی‌شمارد.

    این است که معتقدان به این استدلال گفته‌اند چون برقراری رابطه با دیگران بدین شکل، و برقراری حق برای او، با اصل «عدم سلطه» متعارض است تنها جائی متعهد کردن خود به طور یکطرفه قابل دفاع و قبول است که مقنن آن را به طور استثنائی پیش بینی کرده و اختیار ایجاد حق، برای دیگری را داده باشد. امری که از آن به «حق رابطه» تعبیر شده است[33]. علاوه بر این اصل آزادی انشاء ایقاعات، نظم روابط اجتماعی را برهم می‌زند[34]. که از این لحاظ نیز نباید اصل مذکور مورد حمایت قرار بگیرد.
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

    به نظر می‌رسد استدلال اخیر از قوت بیشتری برخوردار است و باید مورد دفاع باشد، اصل عدم سلطه بر دیگری نافی وجود کمترین سلطه‌ای از یک شخص بر شخص دیگری است. همین قدر که رد حق ایجادی برای دیگری را، به او تحمیل نمائیم سلطه‌ای هر چند اندک محسوب می‌شود که نباید به عنوان قاعده آن را پذیرفت، و فقط باید آن را در حدودی مباح شمرد که قانونگذار استثنایی در این باره وضع کرده باشد.

    علاوه بر این به نظر می‌رسد که پذیرش این نظر نظم و امنیت نظم و امنیت مطلوب در جامعه را منتفی می نماید. جامعه‌ای را فرض کنید که اشخاص بدون اینکه نیازی به اطلاع دادن طرف، و تحصیل اراده موافق او داشته باشند، قادر به ایجاد حقی برای او شوند، در این جامعه گاه اشخاص از حقوق متعددی که به نفع ایشان برقرار شده است ناآگاهند این آزادی می تواند موجبات سوء استفاده‌های متعددی را فراهم می‌کند.

    ملاحظه می‌شود که به رسمیت شناختن این اصل در ایقاعات، می‌تواند نظم و امنیت را در روابط حقوقی مختل نماید. عدم پیش بینی این قاعده در قوانین ما را نظر به توالی فاسد شناسایی این قاعده نمی توان بر غافل ماندن مقنن ما و جایز شمردن آن حمل کرد این نکته خود می تواند قرینه ای باشد تا اصل عدم آزادی ایقاعات مورد تأیید قرار بگیرد. با وجود قوّت و ظرافتی که در استدلال اخیر نهفته است، مجاز بودن ایجاد حق برای ثالث، در قراردادها، می تواند پذیرش استدلال اخیر را در حقوق ما، قابل درنگ و تأمل نماید.

    البته بدیهی است در جائی که ایقاع هیچ تأثیر مستقیم و معتنابهی برحقوق دیگران نمی‌گذارد شناختن اصل آزادی انشاء ایقاع در آن دسته از ایقاعات (برای مثال اسقاط حق خود)[35] ، هرچند که در خود قانون در خصوص مورد ذکری نشده باشد، فاقد اشکال به نظر می‌رسد. علاوه بر قانون در فقه نیز دلیلی وجود ندارد که آزادی انشاء ایقاعات را به رسمیت شناخته باشد و عموماتی نظیر «المؤمنون عند شروطهم» نمی‌تواند شامل آن شود. چرا که از واژه شرط و امثال آن توافق متبادر به ذهن می‌شود، و قدر مسلم آنکه شامل تعهدات یکطرفه آن هم به شکل مذکور (آزادی در انشاء آنها) نمی‌شود[36].

    بنابراین، اصل آزادی انشاء ایقاعات به طور کلی قابل قبول به نظر نمی‌رسد و قیاس ایقاعات با عقود در این مورد قیاسی مع الفارق است. عقود نظر به دخالت اراده طرفین عقد در انشاء آن ناخواسته ایجاد حق و یا تعهد نمی‌کند. در حالی که شناسائی اصل آزادی در انشاء ایقاعات شخص را که اراده او در ایجاد حق دخالتی نداشته است محق می‌گردند، که آثار سوء آن را گفته‌ایم. بنا بر آنچه آمد مقایسه ایقاعات با عقود در این زمینه‌ها، و شناسائی اصل آزادی انشاء ایقاعات در حدود مصالح و نظم عمومی (آنطوریکه در عقود جریان دارد)[37] ، به نظر قابل دفاع نمی‌باشد.

    فصل دوم: اراده[38]

    نقش اراده در حقوق انکارناپذیر است، تا آنجا که موضوع مستقل برخی از تألیفات بوده است. بی‌تردید اصل حاکمیت اراده یکی از اصول مورد قبول حقوق می باشد. که در برخی از مواد تجلی یافته است (ماده 10 قانون مدنی). هنر حقوق شناسائی این اصل و تعدیل عادلانه آن در جامعه است. تعهدات ارادی بخش مهمی از تعهداتند که چرخه‌روابط اجتماعی بدون تنظیم آنها از حرکت مطلوب باز می‌ایستد. این که اراده چیست؟ از چه ساختاری تشکیل شده است؟ و کدام اراده است که می‌تواند موجد ماهیت‌هایی اعتباری و تعهدات ارادی گردد؟ پرسشهایی است که در این فصل در پی‌پاسخ آنها‌ئیم.

    مبحث اول: تعریف اراده

    لفظ اراده در لغت برای تعیین چیزی که به دنبال هدف و مقصودی می‌باشد وضع شده است، و در اصل به معنی طلب کردن چیزی یا اشتیاق برای انجام دادن کار می‌باشد[39]. معنای اراده در حقوق بی تأثیر از اندیشه‌های فلاسفه در تعریف اراده نبوده است که این تأثیر در تعریف اراده انشائی قوت می‌پذیرد[40]. در فلسفه معانی مختلفی برای اراده قائل می‌باشند. برخی آن را حالت شوق اجمالی برای نفس می‌دانند[41]. در تعریف دیگر اراده از ماده‌ «رود» دانسته شده است که در اشکال مختلفش به سعی و تردد در طلب شیء اطلاق می‌شود[42].

    در حقوق نیز، برخی اراده را عملی نفسی تلقی می‌کنند که به واسطه آن عزم بر شیئی معین به وجود می‌آید. به نظر ایشان اراده عملی است مکنون در نفس و مادام که عملی نفسی است هیچ کس جز صاحبش از آن آگاه نیست[43].

    در این تعاریف می‌شود هم به اراده باطنی و هم به اراده ظاهری که در حقوق شناخته شده است رسید. تعریف فلسفی نخست را تا حدودی می‌توان با اراده باطنی مطابق دانست، و تعریف فلسفی دوم را با اراده ظاهری. در تعریف حقوقی ای که از اراده به عمل آمده است می‌توان به نوعی به مفهوم اراده باطنی رسید اما نگارنده آن اذعان کرده است که آن اراده چون عملی نفسی، و مکنون در باطن می‌باشد، برای دیگران و اجتماع قابل شناسائی و درک نیست و برای اینکه برای جامعه قابل درک و دریافت باشد، باید به نوعی ابراز شود (اراده ظاهری).

    به نظر می‌رسد عرف، اراده را به عزم جزم و قصد جدی تعریف می‌کند، و حقوق به مجموع رضا و قصد اراده می‌گوید و اما از آنجا که این حالت روانی و باطنی است آن را اراده باطنی می‌خواند. اگر این اراده به نوعی ظاهر شود و ابراز گردد از آن به اراده ظاهری یا انشائی تعبیر می‌شود. از آن رو به اراده ظاهری مشهور است که به وسیله ‌ای ظاهر شده است، و بدان جهت اراده انشائی نام دارد که به عقیده گروهی تنها همین اراده (اراده ظاهری) است که می‌تواند اعمال حقوقی را انشاء (ایجاد) نماید. مرسوم است که درحقوق ما اراده را به دو بخش رضا و قصد، به عنوان اجزای تشکیل دهنده آن، تقسیم کنند و به تحلیل روانی آن بپردازند. ما نیز از این تقسیم پیروی کرده، و این گونه به آن دو می‌پردازیم.

    گفتار اول: رضا

    برخلاف نظام حقوقی فرانسه و نظام‌های مشابه آن که در مبحث شرایط اساسی معامله به جای دو عنصر قصد و رضا فقط رضا لازم دانسته شده، و از این حیث رضا به عنوان موجد عقود شناخته می شود[44]. قانون مدنی ما قصد و رضا را دو مقوله متمایز می‌داند[45]. نباید تصور کرد که کنار هم آمدن قصد و رضا در یک بند از بند‌های چهار گانه ماده 190 قانون مدنی به دلیل آن است که ماهیت قصد و رضا واحد است. چرا که با تحلیلی که از مراحل فعالیت ذهنی طرفین عقد، یا انجام معامله و تمییز و تشخیص مرحله پیدایش هر یک از قصد و رضا می‌توان به عمل آورد، و نیز با توجه به نقش متفاوتی که هر یک از آن دو در ایجاد عقد دارند و تفاوت وضیعت عقدی که فاقد هر یک از آن دو است معلوم می‌شود که قصد و رضا دارای دو ماهیت متفاوت می‌باشند، و هر یک در ایجاد عقد نقش بخصوصی را ایفا می‌نمایند[46].

    با تحلیلی که از مراحل قصد و رضا به عمل می‌آوریم دانسته می‌شود که رضا نمی‌تواند سازنده عمل حقوقی باشد، و آنچه نقش سازندگی اعمال حقوقی را به عهده دارد قصد اجرای رضا است که این مهم با مراجعه هرکس به درون خویش معلوم و مسلم می‌شود[47]. از تحلیل روانی اراده چنین استنباط می‌شود که برای انجام کار ارادی شخص در ابتدا آن را تصور می‌کند بعد از آن درباره سود و زیان کار به تفکر و اندیشه می‌پردازد تا از میان انگیزه‌های مختلف یکی را به طور قطعی انتخاب کند، و به تصدیق و تأیید آن بپردازد. بعد از طی این مرحله است که شخص مشتاق و مایل به انجام آن می‌شود. این شوق و رغبت به انجام عمل حقوقی، در زبان حقوقی ما به «رضا» شهرت یافته است.

    به نظر می‌رسد که مقایسه حقوق ایران با حقوق فرانسه و نظام‌های حقوقی مشابه آن درست نیست. نحوه بیان مقنن بیش از آنکه ما را به سوی وحدانیت ماهیت قصد و رضا سوق دهد به تمایز و تفاوت آنها رهنمون می‌شود. در بند نخست ماده 190 قانون مدنی که در مورد شرایط اساسی صحت معاملات است از عبارت « قصد طرفین و رضای آنها» استفاده شده است.

    سیاق نگارش و آوردن هر دو واژه قصد و رضا به خوبی می‌تواند بیانگر این معنی باشد که از نظر قانونگذار ما قصد و رضا دارای ماهیت‌های متفاوتند. تا آنجا که مورد بررسی قرار گرفته است در هیچ اثری قصد و رضا به یک مفهوم دانسته نشده است. و تا آنجا که مورد بررسی قرار گرفت، جز عده ای قلیل، نویسندگان حقوق مدنی با توجه به مواد قانون مدنی اثر عدم وجود قصد و نقص رضا را متفاوت از هم دانسته اند. به نظر ایشان عدم وجود قصد موجب بطلان عمل حقوقی شده و نقص رضا عمل حقوقی را غیر نافذ می‌کند و سرنوشت عمل حقوقی را به دست اجازه یا رد مکره می‌سپارد.

    توجه به ماده 1070 قانون مدنی بیش از هر ماده‌ای ما را به مطلب مرقوم می‌رساند این ماده مقرر می‌کند: « رضای زوجین شرط نفوذ عقد است و هرگاه مکره بعد از زوال کره عقد را اجازه کند نافذ است، مگر اینکه اکراه به درجه‌ای بوده که عاقد فاقد قصد باشد». از این ماده به صراحت بر می‌آید عقدی که در آن رضا ناقص است، غیر نافذ می‌باشد و با تنفیذ بعدی مکره نافذ می‌شود، اما عقدی که فاقد قصد باشد باطل است و قابلیت تنفیذ را ندارد.

    با رجوع به وجدان نیز مطالب اخیر تأیید و تصدیق می‌شود. بعد از تصور انجام کاری و سنجش سود و زیان آن، اگر انجام آن کار تصدیق شود شخص تمایل به انجام آن کار پیدا می‌کند. برای هرکس روشن است که این مرحله هنوز یک مرحله انفعالی است و هنوز شخص دست به ایجادی نزده است. در واقع این مرحله مقدمه‌ای برای قصد انشاء تلقی می‌شود. به همین دلیل نباید قصد و رضا را در عین حالی که دارای ماهیت‌های متمایزند کاملا” بیگانه ازهم پنداشت. قصد نمی‌تواند مسبوق بر رضا نباشد و رضا در بطن قصد وجود دارد. درمعاملات اکراهی نیز پاره‌ای از نویسندگان معتقدند که معامله با فقد رضا روبرو نیست، بلکه با نقص آن مواجه است. چرا که هر چند رضا در عقود اخیر به دلیل محیطی که در آن رشد یافته است رضای کاملی نیست، اما در هر حال مکره پیش از انشاء عقد به نوعی به نتیجه کار راضی می‌شود[48]. برای اینکه تا ذهن به انتخاب و تصدیق نپردازد قادر به انشاء، نخواهد بود[49].

    گفتار دوم: قصد

    قصد که گاهی تعبیر به قصد انشاء می‌شود را، به ایجاد عمل حقوقی در ذهن تعبیر کرده اند[50]. قصد انشاء، امری باطنی و درونی است به این لحاظ است که آن را اراده حقیقی هم نام نهاده اند[51] به نظر می‌رسد که بعد از طی مراحل مذکور و ایجاد رضایت در ذهن و در مرحله ای بعد از آن انسان به ایجاد ذهنی عمل حقوقی می‌پردازد که از آن به قصد تعبیر می‌شود[52]. به همین خاطر است که اگر در معامله‌ای قصد وجود نداشته باشد چون مفاد آن در ذهن ایجاد نشده است چیزی وجود ندارد تا قابل اجازه باشد.

    تعریف بالا از قصد را نباید این گونه فرض کرد که با قصد کردن، عمل حقوقی نیز انجام می‌شود قصد تنها یک انشاء ذهنی است و تا اعلام نشود از نظر حقوق موجد نخواهد بود. در نتیجه صرف قصد و اراده باطنی برای ایجاد (انشاء) اعمال حقوقی کفایت نمی‌کند و به تنهایی قادر به ایجاد آنها نیست، بلکه مطابق نص ماده 191قانون مدنی باید به وسیله کاشفی ابراز شود تا بتواند اعمال حقوقی ( عقد و با لحاظ وحدت ملاک در ایقاعات) را ایجاد کند. پس نباید قصد انشاء را به قصدی تعریف کرد که به تنهایی می تواند ایجاد ماهیتی کند که حقوق آن را به رسمیت می شناسد.

    در ایقاعات هم همانطور که نظر مشهور حقوقدانان و نویسندگان حقوق مدنی است کاشف برای وقوع اعمال حقوقی اخیر ضرورت دارد و شرط انشاء آنهاست، که ما در جای مناسب به تفصیل از آن سخن می‌گوئیم.

    مبحث دوم: انواع اراده

    اراده با توجه به اینکه مقرون به کاشف شده باشد یا نه اراده باطنی و ظاهری تعبیر شده است. این تقسیم بندی از آن جهت انجام می‌شود تا برخی از آثار مهم مترتب بر آن شرح داده شود. در ادامه علاوه بر تعریف هریک از دو اراده مذکور، تا حد توان به شرح آثار این تقسیم بندی مبادرت می‌ورزیم.

    گفتار اول: اراده باطنی[53]

    الف) تعریف اراده باطنی

    در تحلیلی که از مراحل شکل گیری قصد شده است می‌دانیم که بعد از حصول رضا و در مرحله‌ای بعد از آن قصد انجام عمل حقوقی به وجود می‌آید. این قصد درونی که مسبوق بر رضا است و آن را به همراه خود دارد مادام که به نحوی ظاهر نشود اراده باطنی یا حقیقی گفته می‌شود. در ایقاعات بحث عمده ما در این است که آیا این اراده به تنهایی قادر به انشاء ایقاعات می‌باشد یا اینکه در این دسته از اعمال حقوقی هم نیازمند کاشف است؟

    ب) طرح و بررسی نظریه اراده باطنی

    مطابق این نظریه سازنده عقد همان اراده حقیقی یا باطنی می‌باشد. و این اراده است که بیانگر خواسته‌های حقیقی طرفین عقد می‌باشد. در واقع مرکز ثقل توجه، در این نظریه، به اراده باطنی است. این نظریه به اراده از آن لحاظ که عملی باطنی است عنایت دارد، و بدین لحاظ که پدیده‌ای است اجتماعی بدان نمی‌پردازد. نظریه مرقوم اراده مکنون را ملاک عمل خود می‌داند. آنچه اعلام شده است تنها قرینه‌ای بر وجود باطنی آنچه اعلام شده است، می‌باشد. در نتیجه اگر دلیلی بدست آید که خلاف این قرینه و ظاهر را به اثبات برساند و نشان بدهد که اراده باطنی با آنچه ابراز شده است هماهنگ نیست ظاهر از اعتبار ساقط می‌شود، و باطن ملاک قرار می‌گیرد.

    در این نظریه اهمیت آنچه ابراز شده است از آن روست که قرینه‌ای است بر آنچه که به طور باطنی و حقیقی اراده شده است[54]. در واقع اعلام اراده ظاهری است که بر مبنای شیاع و غلبه، ظنی معتبر بر وجود مدلول اعلام ایجاد می‌کند. و آنگونه که در جای خود ثابت شده است این ظاهر هر چند به نسبت اصول عملیه دارای بار اثباتی قوی تری می‌باشد، اما تاب تحمل دلیل مخالف را ندارد. و اگر دلیلی اقامه شود که خلاف آن ظاهر را محرز نماید، ظاهر از اعتبار ساقط می‌شود.

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      الگوهای-مختلف-تحدید-حدود-فلات-قاره-ایران-در-خلیج-فارس- قسمت ۷ ...

    دو کشور قطر و بحرین از مصادیق کشور کوچک می‌باشند که پس از خروج بریتانیا از شرق کانال سوئز برای حفظ امنیت و البته منافع خود نیازمند رفع هرگونه مشکلی با همسایگان قوی‌تر خود بودند و از سوی دیگر قانونمند کردن قلمروهای دریایی تحت حاکمیت این کشورها ، همچنین عربستان سعودی با ایران می‌توانست از منازعات ژئوپلیتیکی احتمالی آینده ‌این کشورها در منطقه جلوگیری کند ، بنابراین مذاکرات و توافقنامه‌های دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی که به شرح زیر بررسی می‌گردد تکلیف ۴ مرز دریایی را روشن نمود .
    گفتار اول – ایران و عربستان سعودی
    با اعلام خروج نیروهای انگلیسی از منطقه مسأله تعیین حدود مرزهای آبی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شد. دولت ایران و دولت بریتانیا خط منصف را مبنای تعیین مرزهای دریایی در خلیج فارس قرار دادند .
    به عبارت دیگر توافق کردند خط منصف خلیج فارس به صورت دو فاکتو مرز دریایی ایران و امیر نشین‌ها و کشورهای جنوبی خلیج فارس تعیین شود ( نامی ،۱۳۸۶ ، ۷ ) پیرو این مسئله نخستین مرز دریایی میان ایران و عربستان سعودی تعیین گردید.
    مرزهای تعیین شده میان ایران و عربستان سعودی نماینده یکی از پیچیده‌ترین انواع مرزهای دریایی است که در جهان وجود دارد. وجود تعدادی جزیره ایرانی و عربی از جمله جزیره خارک ، فارسی و العربی سبب پیچیدگی این افراز گردید.
    ایران مدعی ترسیم خط منصف از کرانه‌های جزیره خارک بود و عربستان کرانه‌های واقعی و اصلی در کشور را مبنای ترسیم خط منصف می‌دانست. از طرف دیگر هر دو جزیره فارسی و عربی که خالی از سکنه، بدون آب و با وسعت اندکی تقریباً در وسط دریا واقع شده‌اند مورد ادعای هر دو کشور ایران و عربستان سعودی بودند. در صورتی که ۱۲ مایل محدوده دریای سرزمینی برای این جزایر در نظر گرفته میشد نیز مرزهای مربوط به هر یک از این دو جزیره تا یک مایلی جزیره دیگر پیش می‌رفت چرا که این دو جزیره ۱۲ مایل از یکدیگر فاصله دارند، این مسئله نیز بر پیچیدگی‌های تحدید حدود مذکور افزوده بود از سویی هر دو کشور به سبب آگاهی از منابع بزرگ نفتی تمایل شدیدی به تعیین تکلیف در این رابطه داشتند، این در حالی بود که هر دو کشور به آنکه به توافق قطعی رسیده باشند چند امتیاز برای اکتشاف و استخراج نفت در اختیار کمپانی‌های مختلف گذاشته بودند.
    تا سال ۱۹۶۸ که نخستین اقدامات برای تحدید حدود فلات قاره میان ایران و عربستان سعودی صورت گرفت. اساسی‌ترین قاعده بین‌المللی پذیرفته شده ماده ۶ کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو بود. در این ماده اولین ضابطه در تعیین مرز حصول توافق دو جانبه عنوان گردیده و در صورت عدم توافق استفاده از خط منصف و برای دولتهایی که سواحل آنها دارای وضعیت خاص جغرافیایی است و ترسیم خط منصف موجب زیان یکی از طرفین می‌شود. وجود اوضاع احوال خاص شناسایی شده و قاعده خط منصف حاکم نیست با وجود اینکه ایران و عربستان سعودی کنوانسیون پیش گفته را امضا نکرده بودند ولی مقررات این کنوانسیون از ابتدا در گفت و گو ها مبنا قرار گرفت، چنانچه اصل خط منصف اساس کار و محاسبات بود.
    همانطور که پیش‌تر اشاره شد جزایر فارسی و العربی هم به لحاظ تأثیر بر تعیین خط مبدأ هم اساساً به لحاظ مالکیت و تعیین میزان آبهای سرزمینی مشکل‌ساز بودند لذا ابتدا تکلیف مالکیت آنها معین شد بدین ترتیب که ماده اول قرارداد منعقده میان دو کشور مالکیت جزیره العربی را به عربستان سعودی واگذار و جزیره فارسی از آن ایران شناخته شد و از آنجا که فاصله نزدیک در جزیره امکان تخصیص ۱۲ مایل دریای سرزمینی را از بین برده بود توافق شد آبهای واقع شده میان این دو جزیره به دو نیم برابر تقسیم شود .
    با حل مشکل دو جزیره فوق‌الذکر، مشکل موقعیت جزیره خارک باقی می‌ماند. برای حل این مشکل راه حل نسبتاً پیچیده‌ای در پیش گرفته شد که در نوع خود نظیر نداشت. ایران قایل به اعمال خط منصف از خط مبدأ جزیره خارک بود و عربستان سعودی خط منصف فاصله سواحل اصلی را مبنا می‌دانست . براساس راه حل بکار رفته نخست خارک جزو خط کرانه‌ای اصلی ایران شمرده شد و خط کرانه‌ای خارک نقطه آغاز محاسبه فاصله میان دو کرانه جزایر ایرانی و العربی در نظر گرفته شد . سپس موقعیت خارک بطور کلی نادیده گرفته و نصف فاصله خارک تا کرانه اصلی ایران به عنوان مبنا در محاسبات منظور شد. ( مجتهدزاده، ۱۳۷۹، ۱۸۰-۱۷۶ )

    شکل۴ – خط میانی بین ایران و عربستان
    گفتار دوم – ایران و قطر
    موافقتنامه مرزی دریایی میان ایران و قطر در ۲۰ سپتامبر ۱۹۶۹ امضا و پس از مبادله اسناد تصویب آن در تاریخ ۱۰ می ۱۹۷۰ میلادی لازم‌الاجرا شد.
    تعیین این مرز بخشی از تلاش ایران برای نهایی کردن مرزهای فلات قاره‌ای خود در خلیج فارس به دلایل ژئوپلیتیک و اقتصادی بود. ایران در زمان این توافق خط مستقیم را به عنوان خط مبدأ اعلام کرده بود. مرز فلات قاره‌ای ایران و قطر با تکیه بر روش خط منصف و بر اساس سواحل سرزمین‌های اصلی دو کشور تعیین گردید. این بدان معنی است که از تأثیر کلیه جزایر چشم‌پوشی شده بود.
    عکس مرتبط با اقتصاد

    شکل۵ – خط میانی بین ایران و قطر
    از نکات موجود در این توافق اینست که ملاحظات زیست محیطی در آن مدنظر قرار نگرفته ، این موافقتنامه صرفاً به بحث تحدید حدود فلات قاره پرداخته است ، تا حدی که به صراحت اظهار داشته که تأثیری بر آبهای غیر از فلات قاره و یا حریم هوایی بالای آن ندارد. در این توافق پیش‌بینی شده که مرز موسوم از وسط یک حوزه انرژی می‌گذرد ، البته این پیش‌بینی با کشف یک حوزه عظیم گاز محقق شد، به همین دلیل شرایط بهره‌برداری از حوزه انرژی پیش‌گفته در این توافق تعیین شده بود ، اول اینکه تا فاصله معینی از دو سوی مزبور نباید بدون موافقت طرف مقابل چاهی حفر کرد. دوم اینکه طرفین خواهند کوشید تا عملیات‌های مربوط به این ساختارها را هماهنگ و یکپارچه سازند.[۴۳]
    گفتار سوم – ایران و بحرین
    بحرین مجمع الجزایری است در ۲۴ کیلومتری غرب قطر و در بخش جنوبی خلیج فارس این کشور تا سال ۱۹۷۱ جزئی از خاک ایران محسوب میشد اما با دخالت بریتانیا به استقلال رسید، البته پیش‌تر از آن تحریکاتی به جهت این جدایی وجود داشت، کما اینکه عربستان سعودی طی قراردادی در سال ۱۹۵۸ منطقه دریایی میان آن کشور و بحرین را تقسیم کرد که البته مورد اعتراض دولت وقت ایران قرار گرفت.

    شکل۶ – خط میانی بین ایران و بحرین
    به هرحال پس از این استقلال باید مرزهای دریایی ایران و بحرین تعیین می‌شد لذا ایران و بحرین اندکی پس از این استقلال و باز پس‌گیری ادعای ایران نسبت به بحرین فلات قاره خود را افراز نمودند. قرارداد مربوط به این افراز در ۱۷ ژوئن ۱۹۷۱ به امضای دو دولت رسید. ( الهی، ۱۳۸۹، ۱۲۷- ۱۴۰ ) این خط مرزی اساساً روی اصل خط منصف نسبت به دو کرانه تعیین شده است ولی در عمل اندکی به کرانه‌های ایران نزدیک‌تر است. ( مجتهدزاده، ۱۳۷۹، ۱۸۲ )
    گفتار چهارم – ایران و عمان
    عمان سرزمینی است که از طریق بخش کوچکی از خاکش بر تنگه هرمز مسلط و با خلیج فارس هم مرز است. عرض و عمق تنگه هرمز در مناطق مختلف متفاوت است، خود تنگه هرمز عمیق‌ترین بخش خلیج فارس است و در این تنگه نیز بخش جنوب عمیق‌تر است. تعیین حدود فلات قاره بین ایران و عمان به موجب یک موافقتنامه دو جانبه در سال ۱۹۷۴ انجام شد، از آنجا که این توافق دو جانبه بود و مغایرتی با مفاد کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها نداشت پس از تصویب کنوانسیون پیش‌گفته نیز تغییر نکرد. در واقع همپوشانی منطقه نظارت دو کشور ایران و عمان و به تبع آن ایجاد شرایط مشابه برای فلات قاره ضرورت حصول یک توافق دوجانبه را ایجاب می‌نمود.

    شکل۷ – خط میانی بین ایران و عمان
    کشورهای ایران و عمان دریای سرزمینی و منطقه نظارت خود را ۱۲ مایل دریایی یعنی مجموعاً ۲۴ مایل تعیین کرده بودند. در حالیکه فاصله خط مبدأ ایران (جنوب جزیره لارک) تا خط مبدأ عمان (شمال جزیره قویین کبیر) ۲۱ مایل دریایی بود. بنابراین نه تنها دریای سرزمینی بلکه منطقه انحصاری اقتصادی و به تبع آن فلات قاره دو کشور نیز بر یکدیگر انطباق داشتند.( الهی،۱۳۸۹، ۵۳ )
    خط مرزی تعیین شده در قرارداد پیش گفته در حقیقت خط منصف تنگه هرمز است که در ترسیم آن برخلاف دیگر تحدید حدودهای خلیج فارس همه جزایر ایرانی و عمانی مورد توجه قرار گرفته و خط کرانه‌ای دو کشور از خط کرانه‌ای جزایر دو کشور در شمال و جنوب محاسبه شده است. برای این جزایر نیز ۱۲ مایل دریای سرزمینی در نظر گرفته شده است که دقیقاً به این دلیل در مورد جزیره لارک تداخل یاد شده پیش می‌آید. ( مجتهدزاده، ۱۳۷۹، ۱۸۶ )
    فصل سوم – مرزهای دریایی افراز نشده‌ ایران در خلیج فارس
    تعیین حدود قلمروهای دریایی با امنیت و اقتدار ملی کشورهای ساحلی مرتبط است و از سوی دیگر متضمن منافع ملی کشور ساحلی می‌باشد. بنابراین تلاش کشورها برای تعیین مرز و قلمروهای دریایی از دیدگاه حقوق بین‌الملل امری مشروع تلقی می‌گردد. همانطور که پیش‌تر اشاره شد ایران تا سال ۱۹۷۴ میلادی با عربستان سعودی ، قطر ، بحرین و عمان فلات قاره خود در خلیج فارس را تحدید حدود نموده بود اما در حال حاضر سه مورد از مرزهای دریایی ایران با دولت‌های عراق، کویت و امارات متحده عربی تعیین یا تصویب نگردیده است . تا زمان انعقاد قرارداد الجزایر در سال ۱۹۷۵ میلادی (۱۳۵۴ خورشیدی) میان ایران و عراق، اختلافات فراوانی بر روابط دو کشور سایه افکنده بود و به این دلیل مرز دریایی دو کشور هیچگاه به طور جدی از سوی طرفین پیگیری نشده بود ، حتی در قرارداد پیش گفته نیز علی‌رغم اینکه فرصت مناسبی برای تعیین تکلیف فلات قاره بود اما از آن بهره‌برداری نشد. به دنبال آن در سال ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۶۹ خورشیدی) همزمان با اشغال کویت توسط عراق نیز این فرصت مجددا به وجود آمد که ناکارآمدی دستگاه دیپلماسی سبب اتلاف آن گردید .
    در مورد کویت نیز علی‌رغم شروع زود هنگام مذاکرات میان دو کشور، ولی بنا به دلایلی که اهم آن؛ مشخص نبودن نقطه سه گانه محل تلاقی مرزهای دریایی ایران ، عراق و کویت می‌باشد ، همچنین خط مبدا و نقش جزایر دو طرف، مذاکرات به نتیجه‌ای نرسیده است .
    اما در مورد ایران و امارات متحده عربی هیچ مشکل فنی و حقوقی برای تحدید حدود فلات قاره وجود ندارد و صرفا مشکلات سیاسی مربوط به مالکیت جزایر سه گانه و به ویژه ابوموسی می‌باشد که بر هرگونه مذاکره و توافقی سایه افکنده است . از سوی دیگر بحث مربوط به ساخت جزایر مصنوعی نیز در این مسئله موثر است چرا که در آینده باعث طولانی‌تر شدن روند تعیین مرزهای دریایی ایران با امارات ، پر رنگ‌تر شدن ادعای امارات بر سر جزیره ابوموسی و تیرگی روابط ایران با امارات و در نهایت با توجه به اهمیت خلیج فارس ، باعث حضور بیشتر قدرت‌های فرا منطقه‌ای به ویژه ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس و دخالت بیشتر آنان در کشورهای عربی منطقه خواهد شد . ( صفوی و قنبری، ۱۳۹۰، ۱ )
    بنابراین با توجه به مسایل عنوان شده و از آنجا که بیش از نیمی از خلیج فارس به لحاظ گستردگی سواحل و متعاقب آن تملک بستر و زیر بستر آب‌های آن، متعلق به ایران است و از طرفی با توجه به کشف منابع عظیم انرژی در بستر خلیج فارس و احتمال وجود منابع عظیم دیگر به ویژه در مرز ایران و امارات متحده عربی ، به نظر می‌رسد که افراز فلات قاره ایران با سه کشور پیش گفته، اجتناب ناپذیر و در عین حال ضروری باشد . به همین منظور در ادامه مرزهای تحدید نشده مذکور به تفکیک مورد بررسی تفصیلی قرار می‌گیرند.
    بخش اول – ایران و عراق
    در این مبحث ، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مرزهای دریایی تعیین نشده ‌ایران در خلیج فارس، به مرز ایران و عراق پرداخته خواهد شد. در این خصوص ابتدا تاریخچه و علل عدم تعیین حدود فلات قاره دو کشور تبیین شده و سپس اصل انصاف به منظور یافتن راه حلی مقتضی برای این منظور مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
    گفتار اول – بررسی مرز دریایی ایران با عراق
    همانطور که پیش‌تر اشاره شد عراق کمترین طول ساحل را در خلیج فارس دارا است که به لحاظ موقعیت مورفولوژیکی[۴۴] (ریخت شناسی) و زمین شناختی متأثر از سواحل ایران و کویت بوده و به شکل مثلث متساوی الساقین درآمده است.
    براساس قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر مرز ایران و عراق خط تالوگ[۴۵] مرسوم در اروندرود می‌باشد. این مرز که ادامه مرز در خشکی بوده است تا مصب رودخانه در خلیج فارس مشخص شده اما در دریا ادامه نیافته است ، چرا که همانطورکه اشاره خواهد شد در خصوص مرز دریایی دو کشور در خلیج فارس توافقی صورت نگرفته بود.
    و اما در مرزهای غربی عراق، کویت قرار دارد. در همین خصوص و به دنبال تجاوز عراق به کویت و دخالت نیروهای بین‌المللی که به آزادی کویت و اخراج عراق از این کشور انجامید ، کمیسیونی تحت نظارت سازمان ملل متحد با عنوان اختصاری UNIKBDC[46] تشکیل شد که وظیفه تعیین مرزهای بین عراق و کویت را به عهده داشت. این کمیسیون در ژوئن ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ خورشیدی) در طول مرزهای دو کشور مستقر شد و مرزهای دو کشور را در خشکی و همچنین مرز آبی در داخل خور عبداله تعیین و نتیجه کار را به شورای امنیت ارائه کرد. عراق در سال ۱۹۹۳ میلادی (۱۳۷۲ خورشیدی) نتیجه کار کمیسیون را به ضرر این کشور اعلام کرد اما نهایتاً و با بی‌میلی قطعنامه شماره ۶۸۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد را پذیرفت. لذا اگر سواحل عراق در خلیج فارس را چنانکه گفته شد به شکل مثلثی متساوی الساقین ببینیم یک رأس قاعده آن از طریق همین قطعنامه مشخص و نهایی شده است. دیگر رأس این قاعده نیز در شرق در مصب رودخانه اروندرود بین ایران و عراق واقع است و آنچه مسلم است به علت شکل خاص سواحل عراق رأس این مثلث پیشرفت چندانی در دریا نخواهد داشت. لذا به لحاظ جغرافیایی وضعیت عراق کاملاً قطعی شده است ، این بدان معنی است که این کشور بهانه‌ای در کار شکنی در امر افراز مرزهای دریایی خود با ایران و کویت و فراتر از آن کارشکنی در انعقاد پیمان میان ایران و کویت ندارد.
    وضعیت مرزهای دریایی عراق با کویت و ایران به شکل زیر قابل پیش‌بینی است، از لحاظ توپوگرافی، خشکی بین حوزه عبداله و اروندرود مانند زائده‌ای است که از سرزمین اصلی عراق بیرون زده است و به سمت سواحل ایران انحنا دارد. سواحل ایران نسبت به سواحل عراق مقعر است و در مورد مرکزیت در خور عبداله نیز سواحل عراق نسبت به سواحل کویت مقعر می‌باشد، یعنی در صورت تعیین شدن مرز دریایی، این مرز بین ایران و عراق به سمت آبهای ایران انحنا دارد و بین عراق و کویت به سمت آبهای عراق انحنا دارد و به هر حال به نظر می‌رسد که این امر به لحاظ فنی کاملاً عملی و ممکن می‌باشد.
    گفتار دوم – روابط و معاهدات ایران و عراق
    بطور کلی می‌توان به ۲ مورد برجسته از دلایل عدم تحدید حدود مرز دریایی ایران و عراق اشاره کرد، نخست جغرافیای نامناسب عراق و محدودیت دسترسی به خلیج فارس است، اما وجود زمینه‌های اختلاف بین دو کشور را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.
    جالب است بدانیم از زمان شکل‌گیری عراق تا سال ۱۹۵۸میلادی (۱۳۳۷ خورشیدی) این کشور هیچگونه قلمرویی در خلیج فارس برای خود قائل نبود اما پس از سال ۱۹۵۸ و وقوع کودتای سرلشکر عبدالکریم قاسم و تأسیس جمهوری در عراق، این کشور به تدریج به مجموعه کشورهای عرب پیرو ناسیونالیسم عربی پیوست.
    قبل از کودتای عبدالکریم قاسم روابط ایران و عراق از فضای نسبتاً آرامی برخوردار بود، هر دو کشور عضو پیمان بغداد بودند و بنابراین منافع مشترکی را دنبال می‌کردند در حالی که با تأسیس جمهوری در این کشور اوضاع دچار دگرگونی گردید. بر اثر فشار حزب بعث که معتقد به ناسیونالیسم عرب بودند از سویی و فشار احزاب کمونیست با حمایت چین و شوروی از سوی دیگر، عراق در سال ۱۹۵۹ میلادی ( ۱۳۳۸ خورشیدی) از پیمان بغداد خارج شد. ( هاتف ، ۱۳۷۱ ، ۳۸-۳۷ )
    بنابراین اختلافات بین دو کشور آغاز شد. برجسته‌ترین موارد اختلاف به شط‌العرب (اروندرود) و سپس به حمایت عراق از گروه التحریر در خوزستان مربوط می‌شد.[۴۷] این مسایل قطعاً اولویت مذاکرات دو کشور در رابطه با خلیج فارس را تحت الشعاع قرار می‌داد به گونه‌ای که در فضای سیاسی آشفته میان دو کشور مذاکرات سودی به دنبال نداشت.
    تا سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ خورشیدی) عراق شاهد تغییرات سیاسی دیگری بود که ظاهراً دوره بهبود نسبی روابط بین دو کشور ایران و عراق است. در این دوره مذاکراتی بین مقامات مسئول ایران و عراق صورت گرفت. در این سال نخست وزیر وقت عراق از ایران دیدار کرد که در این سفر بر ادامه مذاکرات در خصوص ترسیم مورد دریایی و تحدید حدود فلات قاره تأکید گردید، هر چند که در این رابطه اقدامی صورت نگرفت.
    وقوع کودتا توسط حزب بعث دوباره دوره آرامش در روابط ایران و عراق را بر هم زد. از آن زمان تا سال ۱۹۷۵ میلادی (۱۳۵۴ خورشیدی) و عقد عهدنامه الجزایر روابط دو کشور در فضایی متشنج سپری گشت که امکان گفتگو فراهم نبود. (( Schofield , 1996, 163
    پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز عراق از نابسامانی امور در ایران بهره جست و در سال ۱۳۵۹ خورشیدی با زیر پا گذاردن توافقنامه الجزایر به ایران حمله کرد.
    هرچند به دنبال پذیرش قطعنامه صلح (۵۹۸) و در سال ۱۳۶۹ خورشیدی صدام حسین – ریس جمهور وقت عراق – در نامه‌ای به ریس جمهور وقت ایران اظهار داشت که مجدداً عهدنامه الجزایر را به عنوان مبنای روابط دو کشور می پذیرد، اما کماکان مسایل متعددی میان دو کشور وجود دارد که اولویت بحث تحدید حدود فلات قاره خلیج فارس را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
    موارد پیش گفته مختصری از تاریخچه اختلافات سیاسی بین دو کشور ایران و عراق بود، پس از سقوط صدام حسین و استقرار حکومت شیعی در عراق امید به حل مشکلات سیاسی بین دو کشور افزایش یافته است.
    و اما در رابطه با مسئله جغرافیای نامناسب عراق در مرز خلیج فارس باید به این نکته اشاره کرد که عراق با مسایل فنی و راهکارهایی که امکان حل اختلافات را در زمینه تحدید حدود فلات قاره خود با ایران و کویت فراهم می‌کند، آشنایی داشته اما آنها را زیر پا گذارده و جهت حصول منافع بیشتر راه حل‌های دیگری را دنبال می‌کند. شاهد این مدعا اعلامیه آوریل ۱۹۵۸ است. در این اعلامیه عراق به اصل متساوی الفاصله در تحدید حدود فلات قاره خود با ایران و کویت اشاره و آن را مبنا قرار داده بود.
    این اصل به عنوان یک اصل پذیرفته شده بین‌المللی کاملاً منطبق با منافع عراق نبود لذا با روی گردانی از اصل متساوی الفاصله که در ابتدا پذیرفته بود به دنبال راه حل دیگری بود چنانچه ضمن افزایش محدوده دریای سرزمینی به ۱۲ مایل اعلام کرد: «در مواردی که دریای سرزمینی کشور دیگری با دریای سرزمینی عراق تداخل پیدا نماید تعیین حدود دو دریای سرزمینی می‌تواند براساس قوانین بین‌المللی پذیرفته شده توسط کشور مقابل و یا توافقی که بین دو کشور پدید آید صورت بگیرد.» (Razavi, 1997, 198)
    این اعلامیه که در واقع بخشی از فرمان رئیس جمهور وقت عراق می‌باشد ضمن تایید ضمنی اصل متساوی الفاصله به توافق یا به موارد دیگری از جمله قوانین بین‌المللی یا توافق دو جانبه اشاره می‌کند که دارای ابهاماتی می‌باشد.
    لذا با تأکید مجدد بر نخستین علت عدم تحدید حدود میان ایران و عراق یعنی جغرافیای نامناسب عراق به بررسی بیشتر این عامل پرداخته می‌شود.
    از ۸ کشور حوزه خلیج فارس عراق دارای کمترین طول سواحل است که به این مسئله باید موقعیت بد زمین شناختی آن را نیز افزود، در واقع مناطق دریایی عراق تحت تأثیر موقعیت سواحل ایران و کویت قرار گرفته است. فرورفتگی خور عبداله از یکسو (مرز عراق و کویت) و وجود رودخانه اروندرود (مرز ایران و عراق) از سوی دیگر مهمترین عامل ایجاد شرایط نامطلوب جهت تعیین مناطق و مرزهای دریایی عراق می‌باشد.
    همانطور که پیش‌تر اشاره شد از زمان شکل‌گیری عراق تا سال ۱۹۵۸ میلادی (۱۳۳۷ خورشیدی) این کشور قلمرویی در خلیج فارس برای خود قایل نبود لذا بحث تحدید حدود فلات قاره نیز مطرح نشده بود، این در حالی است که سایر کشورهای حوزه خلیج فارس و از جمله ایران در این رابطه اقداماتی کرده بودند. پاره‌ای از این اقدامات الزاماً اقدامات فنی جهت تحدید حدود فلات قاره نبودند اما تلویحاً به این بحث مربوط می‌شد، از جمله اقدام ایران جهت بهره‌برداری از منابع نفتی فلات قاره از طریق انعقاد قراردادهای نفتی بود که با اعتراض عراق مواجه شد. این اعتراض که در قالب یک اطلاعیه به سال ۱۹۵۸ صورت گرفت. نخستین باری است که عراق از فلات قاره سخن به میان آورده است.
    این کشور برای اعمال حاکمیت بر بستر دریا و منطقه مورد ادعای خود اقدام به بکارگیری کارشناسانی جهت تحدید حدود فلات قاره ‌این کشور در خلیج فارس نمود، این کار توسط یک کارشناس نروژی و البته کاملاً منطبق با منافع دولت عراق صورت گرفت به نحوی که بخش هایی از فلات قاره ایران و کویت جزو فلات قاره عراق منظور گردیده بود. (Ibid, 198)
    در سال ۱۳۴۲ خورشیدی شرکت ملی نفت ایران اعلام کرد که در نظر دارد دو ناحیه از فلات قاره ایران که متصل به سرزمین ایران و دنباله طبیعی آن است را به مزایده گذارد، دولت عراق در اعلامیه‌ای به این امر اعتراض کرد و مدعی شد که بیشترین قسمت نواحی مذکور جز دریای سرزمینی عراق است. (جعفری ولدانی ، ۱۳۷۰ ، ۳۱۵ )
    هر چند اختلاف پیش آمده زمینه‌ای برای مذاکره در رابطه با تحدید حدود فلات قاره را فراهم نمود و حتی اعلام شد که دو کشور به توافقات اصولی برای بهره‌برداری مشترک از نفت در منطقه مورد اختلاف دست یافته‌اند، اما اقدام عملی خاصی در این رابطه صورت نگرفت و همانطور که پیش‌تر اشاره شد پس از سال ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ خورشیدی) تشنج در روابط دو کشور تشدید و مذاکرات تا زمان انعقاد قرارداد الجزایر عملاً متوقف شد، در قرارداد الجزایر نیز هیچگونه بحثی راجع به تحدید حدود فلات قاره صورت نگرفت. (جعفری ولدانی ، ۱۳۷۷ ،۸۶۲-۸۶۱ )
    گفتار سوم – عوامل ژئوپلیتیک موثر بر مسائل مرزی و ارضی
    اهمیت موقعیت نسبی یک کشور به مراتب بیشتر از اهمیت موقعیت ریاضی آن کشور است ، کشورهایی که نزدیک به اقیانوس و دریاهای آزاد قرار دارند یا به عکس به کل محاط در خشکی می‌باشند ، همچنین کشورهایی که در همسایگی ممالک قدرتمند قرار دارند و یا در مجاورت ممالک با ایدئولوژی خاص واقع‌اند با هم وضعی متفاوت داشته و همگی از نظر سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی قابل توجه و مطالعه می‌باشند . ( پورعلیخانی، ۱۳۸۸، ۱۲۹ )
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
    کشور ایران طولانی‌ترین سواحل را در خلیج فارس و دریای عمان دارا است و از این نظر دارای موقعیت بحری مناسبی است ، که البته خلاف اصل نزدیکی به اقیانوس یا دریای آزاد است ، چرا که خلیج فارس واجد این صفات نیست اما جزو حوزه‌های ژئوپلیتیک مهم محسوب می‌شود و از این بابت ایران نه تنها موقعیت بحری مناسب یافته است بلکه دارای موقعیت استراتژیک یا گذرگاهی خوبی نیز می‌باشد و این مسئله از بابت در اختیار داشتن تنگه هرمز محقق گشته است . ( اطاعت ، ۱۳۷۶ ، ۳۸ )
    ایران بر تعدادی جزایر برخوردار از موقعیت ممتاز استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس حاکمیت دارد ، از آن میان شش جزیره که زنجیره قوسی دفاعی ایران را تشکیل می‌دهند اهمیت بیشتری دارند ، این جزایر عبارتند از هرمز ، لارک ، قشم ، هنگام ، تنب بزرگ و ابوموسی که در فاصله نسبتا کوتاه از یکدیگر قرار دارند ، یک خط منحنی فرضی که این جزایر را به یکدیگر وصل نماید به درک برتری استراتژیک ایران در کنترل امنیت تنگه هرمز کمک بیشتری می‌کند . (مجتهدزاده ، ۱۳۷۳ ، ۸۷ ) در واقع وجود تنگه هرمز از مجموع پارامترهای ژئوپلیتیکی است که سبب برتری ایران در منطقه خلیج فارس ، نه تنها بر عراق بلکه بر کلیه کشورهای این منطقه گشته است .
    تنگه هرمز کنترل اقتصادی کشورهای خلیج فارس را در اختیار ایران قرار داده و در موازنه قدرت منطقه‌ای موقعیت را به نفع ایران تغییر می‌دهد (حافظ نیا ، ۱۳۷۱، ۴۷۲ ) و این زمانی اهمیت می‌یابد که بحث مسایل سیاسی حاکم بر روابط ایران با امارات متحده عربی از بابت حاکمیت و مالکیت این جزایر مطرح است یا از سوی دیگر ژئوپلیتیک دشوار عراق در نقطه مقابل وضعیت مناسب ایران قرار گیرد ، یا عاملی موثر در تشدید مشکلات مرزی و کار شکنی‌های این کشور در تعیین تکلیف مناطق دریایی فی ما بین دو کشور گردد .
    در مقابل تمامی موارد پیش گفته عراق با موقعیت بری نسبی قرار دارد که فاقد موقعیت بحری همچون ایران است ، تنها بخش کوچکی از حاشیه مرزهای جنوبی این کشور با خلیج فارس در ارتباط است .
    از طرفی اروندرود یا خور عبدالله نیز می‌توانند جزو راه‌های ارتباطی عراق با خلیج فارس محسوب گردند که در مورد اول یعنی اروندرود یک ساحل تقریبا ۴۵ کیلومتری در شمال غرب خلیج فارس وجود دارد و در مورد دوم خور عبداله میان عراق و کویت مشترک است ، بنابراین مجموع موارد پیش گفته قابل ملاحظه نمی‌باشد و بر اساس الزامات ژئوپلیتیکی عراق قادر نیست به یک قدرت بحری تبدیل گردد . ( دهقانی فیروز آبادی ، ۱۳۸۲ ، ۵۶ ) حتی به لحاظ بهره مندی از ساحل خلیج فارس در مصب اروندرود نیز این مسئله که حدود ۶۷ % از آب اروندرود به تنهایی از ایران تامین می‌شود موثر می‌باشد . ( پورعلیخانی ، ۱۳۸۸، ۱۴۳ )
    از آنجا که شبکه آبهای ایران به جز رودخانه‌های کارون و اروندرود غیر قابل کشتیرانی هستند ، مسئله استفاده از این آبراهه علاوه بر عراق برای ایران نیز مهم می‌باشد و همواره محل مباحثات فراوان بین‌المللی بوده است . ( اطاعت ، ۱۳۷۶، ۴۷-۴۶ ) اروندرود، رود بزرگی است که از به هم پیوستن دجله و فرات تشکیل می‌شود و پس از عبور از بصره در محلی به نام نهر خین در جنوب شلمچه به مرز ایران می‌رسد ، از اینجا مرز مشترک بین ایران و عراق شروع می‌شود و تا مصب اروندرود در خلیج فارس ادامه می‌یابد . (بای، ۱۳۸۴ ، ۸۹ )
    عراق برای صادرات نفت و واردات محصولات مورد نیاز خویش به شدت به خلیج فارس وابسته است و این وابستگی تا حدی است که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی منجر به حمله این کشور به ایران و کویت و بروز دو جنگ منطقه‌ای گردید ، به نظر می‌رسد در هر دو تجاوز افزایش دسترسی این کشور به خلیج فارس از راه حاکمیت کامل بر اروندرود و استفاده آزادانه از بنادر خویش ، جزو انگیزه‌های قوی و مهم حاکمان عراق بوده است .
    اشغال خوزستان ( با فرض اینکه ممکن و دائمی می‌بود ) نه تنها وضعیت عراق را از نظر صادرات نفت و تاسیس بنادر نفتی و تجاری بهبود می‌بخشید بلکه سواحل این کشور را در خلیج فارس گسترش می‌داد به نحوی که بتواند به صورت یک قدرت بزرگ منطقه‌ای درآید . ( دهقانی فیروز آبادی، ۱۳۸۲، ۶۱ )

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بررسی رابطه بین هوش معنوی با تعهد سازمانی کارکنان- قسمت ۶ ...

    عوامل فردی

     

     

    هدف اندازه‌گیری

     

     

     

    معنوی

     

     

    – توانمند سازی
    – اثربخشی
    – بهره‌وری

     

     

    – رضایت سعادت معنوی و اخلاقی(مثل شادی، آرامش، متانت)
    – تعهد
    – بهره‌وری

     

     

    – ارزیابی تجربه بقاء معنوی از طریق معناداری و عضویت

     

     

     

    دینی

     

     

    – توانمند سازی
    – اثربخشی
    – بهره‌وری

     

    – رضایت سعادت معنوی و اخلاقی(مثل شادی، آرامش، متانت)
    – توفیق طلبی
    – بهره‌وری تصمیمات

     

     

    – ارزیابی تجربه بقاء معنوی از طریق معناداری و عضویت و پیروی از عقاید و باورها

     

     

    ۲-۲-۳) تعاریف معنویت در کار
    محققین، تعاریف معنویت در محیط کار را بدین ترتیب ارائه داده­اند:

     

     

    سفری است به سوی یکپارچگی شغلی و معنویت که جهت، کمال و پیوستگی در محیط کار را فراهم می­آورد (گیبنس[۱۲]،۲۰۰۱ ).

    معنویت در کار، درک و شناسایی بعدی از زندگی درونی و باطنی کارکنان است که قابل پرورش است و به واسطه انجام کارهای با معنا، در زندگی اجتماعی رشد و توسعه می­یابند(اشمز[۱۳] و دوچن، ۲۰۰۰)
    تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

     

    معنویت در کار، نیرویی الهام­بخش و برانگیزاننده جهت جستجوی مداوم برای یافتن هدف و معنا در زندگی کاری، درک عمیق و ژرفا از ارزش کار، زندگی، پهناوری عالم هستی، موجودات محیط طبیعی و نظام باور شخصی می­باشد (مایرز، ۱۹۹۰).
    جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

    با توجه به مطالب ذکر شده نمی‌توان تعریف واحدی از معنویت و در نتیجه از معنویت در محیط کار ذکر کرد. بنابراین به جای اینکه به دنبال ارائه تعریفی دقیق از معنویت در کار باشیم، بهتر است توجه خود را به رویکرد‌های مختلف آن معطوف کنیم.
    ۲-۲-۴) رویکردهای معنویت در محیط کار
    دسته‌بندی متداول از رویکردهای مختلف معنویت در محیط کار عبارت است از:

     

     

    رویکرد درون‌گرا / متافیزیکی[۱۴]

    رویکرد دینی[۱۵]

    رویکردهای هستی­گرایانه و سکولار[۱۶](کریشنا کومار و نک، ۲۰۰۲)

    رویکرد مخالفان معنویت(بورژو، ۲۰۰۰)

    در ادامه بحث به طور خلاصه به بیان هر یک از این رویکردها می‌پردازیم.
    رویکرد درون‌گرا / متافیزیکی: بعضی ها معنویت را برخاسته از درون انسانها می دانند و معتقدند معنویت چیزی فراتر از قواعد مذهبی است. اگر چه در این دیدگاه به طور قطع صحبت از قدرتی به میان می ­آید که از درون هر فرد سرچشمه می‌گیرد ولی در عین حال این دیدگاه شامل احساس مرتبط بودن فرد با کار خود و دیگران نیز می شود. به گونه­ ای که طرفداران این دیدگاه، معنویت را به صورت احساس اصلی فرد در مورد ارتباط با درون خود، دیگران و کل جهان تعریف می­ کنند(نک، ۲۰۰۲). در این نگاه معنویت نوعی آگاهی درونی است که از درون هر فرد برمی‌خیزد و فراتر از ارزش‌ها و باورهای برنامه‌ریزی شده است (کریشنا کومار و نک، ۲۰۰۲). در این دیدگاه، معنویت از امور رسمی و تشریفاتی اجتناب می‌کند و امری غیرحرفه‌ای، بدون سلسله مراتب، و جدا از روحانیون و مراکز مذهبی است. همچنین در این رویکرد معنویت شامل احساس همبستگی و ارتباط میان خود و دیگران می‌باشد (از قبیل اچمز و دوچن ۲۰۰۰ )
    رویکرد دینی (مذهبی): این دیدگاه معنویت را وابسته به مذهب افراد قلمداد می­ کند. بر طبق این نگرش معنویت در هر مذهب خاص معنای متفاوتی خواهد داشت (کریشنا کومار و نک، ۲۰۰۲).. برای مثال مسیحیان پروتستان باور دارند که معنویت نوعی «دعوت به کار» می‌باشد؛‌آنها کار را مشارکت در خلاقیت خداوند و وظیفه‌ای الهی می‌دانند و عقیده دارند که خداوند به طور مداوم در حال خلق است و کار کردن مشارکت با خداوند است. وبر (۱۳۸۲) شکل­ گیری سازمان عقلایی در غرب را ناشی از اخلاق پروتستانی می­داند. هندوها عقیده دارند باید تلاش کرد و نتیجه را به خداوند می‌سپارند (منتن[۱۷]). بودایی‌ها کار سخت را ابزاری می‌دانند که سبب بهبود در زندگی فرد به عنوان یک کل می‌شود و نهایتا موجب غنی‌سازی تمام و کمال زندگی و کار می‌شود(جاکبسن[۱۸]). این دیدگاه در اسلام معمولا در قالب اخلاق کار اسلامی[۱۹] مطرح می‌شود که مسلمانان را به تعهد بیشتر به سازمان، همکاری، مشارکت، مشورت، بخشش، گذشت و … تشویق می‌کند ( یوسف، ۲۰۰۰ ) طرفداران آیین تائو و کنفوسیوس برای همکاری و کار تیمی ارزش زیادی قائل هستند. در مقایسه با سایر رویکردها، رویکرد دینی بحث‌برانگیزترین رویکرد است. برای مثال گانتر (۲۰۰۱)‌ ادعا می‌کند اغلب آمریکایی‌ها به خداوند باور دارند و اغلب آنها همچنین به آزادی مذهبی نیز معتقدند. به این ترتیب نگرش مذهبی به معنویت موجب اختلافات زیادی خواهد شد چرا که از دیدگاه هر مذهبی، معنویت دارای معنای خاصی است.
    رویکردهای هستی­گرایانه و سکولار: طرفداران این دیدگاه بر این عقیده­اند که معنویت در ارتباط با سئوالاتی است که هستی­گرایان مطرح می­ کنند از قبیل: کار من چه معنایی می­دهد؟ و یا چرا من این کار را انجام می­دهم؟ این دیدگاه بیشترین ارتباط را با مفاهیمی از قبیل: معنای واقعی کار، هدف اصلی از انجام کار، و تاثیر کار بر زندگی افراد دارد . پرسش‌هایی از این دست در محیط کار برای افراد مطرح می‌شوند و پاسخ دادن به آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. افرادی که پاسخ این پرسش‌ها را بیابند، احساس معنای بیشتری خواهند داشت، رضایت و در نتیجه آن بهره‌وری و عملکرد آنها نیز افزایش می‌یابد؛ ولی افرادی که در کار روزمره خود احساس معنا نکنند دچار «ضعف وجودی» خواهند شد، از خود بیگانه می‌شوند و این امر می‌تواند بهره‌وری و عملکرد آنان را به شدت کاهش دهد و موجب احساس ناکامی گردد(کریشنا کومار و نک، ۲۰۰۲).
    رویکرد مخالفان معنویت: در این رویکرد نسبت به معنویت و به ویژه دین نگاهی کاملا منفی وجود دارد و گفته می‌شود که معنویت و دین هر دو ابزاری در دست مدیران و رهبران هستند تا از طریق آن پیروان یا زیردستان خود را استثمار نمایند (برادلی، ۲۰۰۳،۴۵۱).
    ۲-۲-۵) نیازهای معنوی کارکنان و ظهور پارادایم معنویت در محیط کار
    امروزه افراد زیادی در کارشان احساس نارضایتی، بی‌قراری و عدم امنیت دارند (مارکز،۲۰۰۵). موریس (۱۹۹۷) عقیده دارد رضایت شغلی، اعتماد، و اخلاق کاری در اکثر محیط‌های کاری نایاب شده است. بسیاری از اقدامات سازمان‌ها برای تغییر و بهبود در دو دهه اخیر از قبیل کوچک‌سازی، مهندسی مجدد، تعلیق، اخراج از کار و … موجب تضعیف روحیه و نوعی سردرگمی معنوی کارکنان شده است در واقع این اقدامات که مبتنی بر پارادایم مکانیستی و عقلایی مدرن بوده‌اند، نتوانسته‌اند خواسته‌های کارکنان را برآورده سازند (لاند دین، ۲۰۰۱). جهانی شدن، حرکت به سمت سازمان‌های دانشی، رشد تقاضای کارکنان برای محیط‌های کاری غنی‌ و پرورش‌دهنده و نیز کار معنادار، این فشارها را بیشترکرده است. در حقیقت به نظر می‌رسد کارکنان در مشاغل خود به دنبال چیزی بیش از تنها پاداش‌های اقتصادی هستند.

    بررسی اثر تبادل رهبر پیرو بر رضایت شغلی کارکنان از طریق نقش میانجی سرمایه روانشناختی

    جودی نیل[۲۰] از محققان باسابقه در این زمینه، مؤسس وب‌سایت معنویت در کار[۲۱] و نیز سردبیر دو ویژه‌نامه معنویت در فصلنامه مدیریت تغییر سازمانی در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ عقیده دارد در چند سال گذشته عواملی از قبیل حادثه ۱۱ سپتامبر، بحران های اقتصادی در جهان، روند جهانی شدن، فقدان یکپارچگی در سازمان‌ها و… منجر به تمایل شدید مردم به ارتباطات انسانی بیشتر و همچنین نیاز شدید به یک حس عمیق معنا در کار شده است (استیوارت، ۲۰۰۲).
    عکس مرتبط با اقتصاد
    اشمس و دوچن[۲۲] (۲۰۰۰) علل رشد علاقه مردم به معنویت در محیط کار به خصوص در ایالات متحده را چنین بیان می‌کنند:

     

     

    کوچک‌سازی، مهندسی مجدد، و تعلیق از کار وسیع در دو دهه گذشته که سبب شد محیط کار در آمریکا به محیطی نامناسب برای کارکردن تبدیل شود.

    این حقیقت که محیط کاری به طور فزاینده‌ای برای اکثر مردم به عنوان منبع اولیه همبستگی ادراک می‌شود. دلیل این امر کاهش روابط با خانواده، همسایه ها، مراکز مذهبی و گروه‌های مدنی می‌باشد.

    دسترسی و کنجکاوی بیشتر نسبت به فلسفه‌ها، فرهنگ‌ها، و آیین‌های معنوی، که مراقبه را تشویق می‌کنند و بر ارزش‌هایی از قبیل وفاداری گروهی، جستجوی معنویت در هر اقدام و… تأکید دارند.

    افزایش جمعیت، مسن شدن جمعیت دنیا، احساس عدم اطمینان و نزدیکی بیشتر به مرگ، و در نتیجه تمایل به تعمق بیشتر درباره معنای زندگی.

    افزایش فشار رقابت جهانی که سبب شده است رهبران سازمانی درک کنند که خلاقیت کارکنان باید پرورش یابد.

    بعضی از محققان[۲۳]( ۲۰۰۰) عقیده دارندکه نوعی تنش اساسی بین اهداف عقلایی و تکامل معنوی در سرتاسر محیط‌های کاری به وجود آمده است. گریگوری پیرس، مدیر یک انتشاراتی و مؤسس سازمان «رهبران کسب و کار برای کمال، اخلاق، و عدالت»[۲۴] بیان می‌کند: «ما اغلب زمان زیادی را برای کار کردن صرف می‌کنیم. شرم‌آور است اگر خدا را در آن جا نیابیم» .
    سازمان‌ها اکنون به طور روز افزونی، بی‌ارزشی کسب موفقیت‌های مالی را در مقابل هزینه ارزش‌های انسانی درک کرده‌اند؛‌ و در شروع هزاره جدید برای کمک به کارکنان در جهت متوازن ساختن زندگی کاری و خانوادگی آنها و نیز شکوفا ساختن قابلیت‌های بالقوه‌شان در محیط کاری راه‌های جدیدی یافته‌اند (مارکز[۲۵]، ۲۰۰۵). پارادایم منعطف و خلاق معنویت نیز در پاسخ به همین نیازها و فشارها ظهور کرده است و محققان زیادی این امر را تأیید کرده‌اند.
    ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به خدا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، رادمردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، احساسات، ملاحظه، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، تشویق همکاران، احساس صلح و هماهنگی، نوع‌دوستی، و … به پژوهش‌ها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند. به عقیده بسیاری از محققان، این پارادایم جدید محیط کار عکس‌العملی به پارادایم خشک و مکانیستی مدرن است. در نگاه پارادایم مدرنیسم، انسان موجودی است که با کنش عقلایی به دنبال دستیابی به منافع بیشتر است، یعنی موجودی است عقلایی- اقتصادی (عابدی جعفری و دیگران، ۱۳۸۷). اما در پارادایم نوظهور معنویت در محیط کار، هدف اصلی ایجاد نوعی توازن و تعادل در زندگی بشری بین جهان مادی و معنوی است. در این دیدگاه، معیار ارزیابی صرفاً سودآوری نیست و وظیفه مدیریت تنها اطمینان از کسب حداکثر سود برای سهامداران نمی ­باشد، بلکه ایجاد توازن بین این هدف و ایجاد محیطی است که موجب رشد و شکوفایی توان بالقوه افراد و رفع نیاز فطری آنها به آرامش در داخل و خارج از سازمان می­باشد. وانگرمارش و کونلی [۲۶](۱۹۹۹) با قطعیت پیش‌بینی کرده‌اند که این پارادایم جدید در ادامه موج سوم مطرح شده توسط آلوین تافلر، موج چهارم خواهد بود.
    تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
    ۲-۳) هوش معنوی
    در این بخش به طورمختصربه تعریف هوش و سپس معرفی دو مدل مطرح در زمینه هوش یعنی مدل گاردنر و مدل زوهار می پردازیم. در ادامه مروری بر تعاریف هوش معنوی خواهیم داشت. مولفه های هوش معنوی را طبق مدل زوهار بر خواهیم شمرد و در پایان بحث به نقش هوش معنوی در مدیریت اشاره خواهیم نمود.
    ۲-۳-۱) تعریف هوش[۲۷]
    هوش به عنوان یک توانایی شناختی در سال ۱۹۰۵ میلادی توسط آلفرد بینه و تئودور سیمون مطرح شد. با وجودی که درخصوص این پدیده بررسی های متعددی انجام گرفته و نظریه های متفاوتی ارائه شده اما هنوز صاحبنظران به همسویی کلی در مورد ابعاد گوناگون هوش دست نیافته اند. در بین نظریات مطرح شده دو نظریه از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند.
    یکی از تعاریف اولیۀ هوش توسط بینه و سیمون (۱۹۰۵) ارائه شده است. بنا به گفتۀ بینه و سیمون، هوش عبارت است از: توانائی قضاوت کردن، فهمیدن و به خوبی استدلال کردن. همچنین، احساس خوب داشتن، توانایی سازگار شدن و ابتکاری بودن.
    اعتقاد ما براین است که هوش از چندین مؤلفه تشکیل یافته و چندین توانایی زیر بنایی ارثی در هوش دخیل است، احتمالاً برای باهوش بودن، باید قادر باشیم تمام اطلاعاتی را که به نظام حسی مان راه می یابد، درک کنیم، امّا شواهدی در دست است که نشان می دهد اختلال در یکی از حواس های حسی، آسیبی به هوش وارد نمی سازد. (استرنبرگ و فرنش ۱۹۹۰)
    بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، می‌توان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.
    تعریف تربیتی هوش
    به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می‌رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود می‌گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی‌توان به نمره‌ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.
    تعریف تحلیلی هوش
    بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان می‌کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.
    تعریف کاربردی هوش
    در تعاریف کاربردی ، هوش پدیده‌ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می‌شود و شاید عملی‌ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد
    .

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 12:53:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم