کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو





آخرین مطالب


  • نظام حقوقی حاکم بر روابط شهرداری و شورای شهر- قسمت ۴
  • پژوهش های پیشین درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با ضررهای جمعی در مسئولیت مدنی- فایل ۷
  • مداخلات اجتماعی دراحیاء بافت فرسوده شهری- فایل ۴
  • ارزیابی کارآیی نسبی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها (DEA)- قسمت ۲
  • دانلود پروژه های پژوهشی در رابطه با اولویت بندی عوامل ریزش مشتری
  • بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت وامانده ساز مقاومتی برپاسخ هورمون رشد در مردان ورزشکار و غیرورزشکار۹۰- قسمت ۳
  • ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • تاثیر آموزش ایروبیک بر شادکامی و کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی در زنان غیر ورزشکار- قسمت ۱۲
  • شناسایی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی- قسمت ۷
  • بررسی و مقایسه اثربخشی مسابقات علمی تخصصی از دیدگاه معلمان ورزش فارغ التحصیل رشته تربیت بدنی و غیر تربیت بدنی مقاطع آموزش و پرورش شهر یزد۹۳- قسمت ۵
  • تحليل فقهي بيمه عمر در فقه اماميه- قسمت 18
  • راهکارهای عملی تهذیب نفس در قرآن و نهج البلاغ- قسمت ۵
  • دانلود پایان نامه مدیریت با موضوع نظریه ریکاردو
  • دانلود فایل ها در مورد : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری ...
  • شئون رسالت حضرت عیسی علیه السلام از نگاه قرآن و عهد جدید- قسمت ۴
  • تاثیر تمرینات تناوبی شدید و تداومی متوسط بر توان- قسمت ۵
  • مطالب پایان نامه ها درباره ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در ...
  • اصول و مبانی جنگ نرم در اسلام- قسمت ۸
  • تاثیر سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار شهری- قسمت ۴
  • مطالعه تطبیقی استراتژیهای توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات درسه کشورچین،کره شمالی وجمهوری اسلامی ایران- قسمت ۳
  • دانلود مطالب پژوهشی در مورد : ارائه مدلی تلفیقی از کارت امتیازی متوازن و هوشین کانری در سازمان به ...
  • پیش ‌بینی پدیده تقلب در دانشجویان کارشناسی بر اساس مؤلفه ‌های انگیزش تحصیلی و هویت اخلاقی در دانشگاه تبریز- قسمت ۴
  • اثر کلریدکلسیم و اسیدجیبرلیک برخصوصیات کمی، کیفی و افزایش ماندگاری فلفل دلمه¬ای- قسمت ۱۹
  • نقد روانکاوانه¬ی رمان سلوک محمود دولت-آبادی و رمان حین¬ترکناالجسر از عبدالرحمن منیف با رویکردی تطبیقی- قسمت ۳
  • بررسی سطح اهانت آمیزی واژه های زبان فارسی- قسمت ۶
  • بررسی تاثیر روش تدریس جیگ ساو و روش تدریس یادگیری ...
  • دانلود مطالب درباره بررسی نشانه شناسی آثار سینمایی ابراهیم حاتمی کیا- فایل ۳
  • تاثیر-سازمان-گردشگری-استان-گیلان-بر-پویایی-اشتغال- قسمت ۲
  • منابع پایان نامه با موضوع انقلاب اسلامی، واکاوی چرایی واگذاری قدرت به مهندس مهدی بازرگان- ...
  • عدالت و دادرسی در تاریخ بیهقی و سیاستنامه- قسمت ۲
  • بررسی رابطه بین هوش معنوی با تعهد سازمانی کارکنان- قسمت ۵
  • حق شرط غیرقانونی و آثار آن در رویه دادگاه اروپایی حقوق بشر- قسمت 10




  •  

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    لطفا صفحه را ببندید

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

    کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

     
      پژوهش های کارشناسی ارشد درباره آسیب شناسی فرهنگ انتظار- فایل ۳۳ ...

    ۱-صبر: صبر همانا حفظ نفس از بی‌تابی، جزع و آشفتگی است نه خاموشی گزیدن و انفعال. بر آن دسته از منتظران راستین امام عصر (عج) که اغنیا نیستند رواست که با پرهیز از آشفتگی و بی‌تابی که زمینه ساز انحراف آنان است و با آرامش نفس به امداد خداوند قادر اتکال و بر بلای مضیقه معاش صبر کنند.
    ۲-قناعت: آتش زیاده خواهی و طمع آن هنگام که با سوز تنگدستی همراه شوند، ایمان را سوزانده و بر باد می‌دهد و انسان را به کفر نزدیک می‌سازد.[۳۲۱] و قناعت که زندگی کردن به میزان توان و امکانات موجود است، گنج بی‌پایانی است که فرد را از احساس ناداری رهانیده و زمینه رشد و ارتقای او را فراهم می‌آورد، پس بر اقشار کم در آمدی که دل در گرو ظهور امام زمان (عج) دارند بایسته است که با تدبیر معیشت خویش بر محور قناعت، افزون بر صیانت از عزّت نفس، زمینه ساز ظهور آن حضرت باشند.[۳۲۲]

    وظایف کهنسالان

    اینان در هر اجتماع، با کوله‌باری از تجربه‌های اندوخته و درس‌های آموخته از زندگی، در حرکت و تربیت جوامع نقش چشمگیری دارند. تربیت جامعه منتظر نیز از این قاعده بیرون نیست، پس شایسته است تا آنان خویش را به دو صفت متصف گردانند، تا هم خود اهل انتظار راستین باشند و هم الگوی عملی دیگران:
    ۱-حفظ وقار: وقار به معنای متانت و سنگینی و در برابر خفّت و سبکی است. بر کهنسالان بایسته است در اندیشه و عمل، متانت خویش را حفظ کنند و از هر عملی که از قدر آنها بکاهد و جایگاهشان را پایین آورد بپرهیزند.
    ۲-حفظ سکینه: سکینه که همانا استقرار و آرامش جسمی و روحی است، دومین صفتی است که اتصاف به آن برای کهنسالان بایسته است. اگر چه اقتضای طبیعت کهنسالی کم صبری و بی‌قراری است، بر پیران منتظر شایسته و بایسته است تا به هنگام غضب یا هر زمینه تحریکی دیگری که آنان را به اضطراب و بی‌ثباتی در گفتار و رفتار می‌کشاند، آرامش و وزانت خویش را حفظ کنند.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    جامعه‌ای که کهنسالانش به چنین اوصافی آراسته باشند و با هر مسئله‌ای با وقار و سکینه رو به رو شوند، جوانانش پناهگاهی مطمئن و مهربان یافته و در پرتو شفقت آنان و با بهره گرفتن از اندوخته‌های ارزشمندشان مسیر بهره‌مندی‌های مادی و تکامل معنوی را به سادگی می‌پیمایند.

    وظایف جوانان

    جوانان از سویی سرمایه‌های اساسی هر اجتماع و از طرفی آینده سازان آن هستند و در اندیشه دینی از اهمیت والایی برخوردارند. این اهمیت و جایگاه خاص اقتضا می‌کند از آنان در برابر آفات روحی و دام وساوس شیطانی با حساسیتی ویژه محافظت شود. طبیعت پر انرژی جوان که بهترین ابزار صعود او به درجات والای مادی و معنوی است اگر به فرمان عقل در نیاید، خود سرچشمه فسادگری می‌شود که نیروی جوانی را به بیراهه می‌برد و ضایع می‌کند.
    ارتباط دائمی با خدای بزرگ و مراقبت همیشگی، بهترین راه صیانت از نعمت جوانی است. آنچه به عنوان وظیفه و وصف جوانان منتظر خوانده شده و ابزار والای صیانت از این نعمت بزرگ الهی است به شرح ذیل است:
    ۱-اِنابه: انابه روی گرداندن از غیر خدا و توجّه تامّ به خدای سبحان است. جوانان منتظر باید با تهذیب و تزکیه نفس، ساحت اندیشه و انگیزه‌شان را از هر چه غیر خداست منزّه کنند و با اعراض از هر مقصد و مقصودی جز خدا، چهره جان خویش را به سوی خدای بزرگ معطوف دارند و برای او خالص شوند.
    ۲-توبه: طبیعت پرشور جوان، احتمال راهزنی شیطان و افتادن به دام گناه را در این دوران افزایش می‌دهد، از این رو بایسته است که جوانان منتظر نظارت دائم و مراقبت مستمر بر اعمال و افکار خویش داشته باشند و اگر خدای نخواسته بر اثر غفلت، گناهی مرتکب شدند، با توبه و بازگشت به سوی خدا جهان خویش را به دریای بی‌کران رحمت الهی سپرده و به آب توبه شست‌وشو دهند و خویش را از دام تلبیسات ابلیس برهانند.
    گفتنی است انابه و توبه برای هر کس و در هر جایگاه سنّی و اجتماعی ضروری است؛ امّا شرایط دوران جوانی بیشتر مقتضی است.[۳۲۳]

    وظایف زنان

    زنان بخش مهمی از جامعه اسلامی‌اند، از آن رو که سهمی در خور، از آرامش و امنیت روانی جامعه وامدار نقش بی‌نظیر زنان است؛ نیز صلاح نسل امروز و سداد نسل فردا در گرو صلاح و سداد آنهاست. آفت بزرگی که می‌تواند مانع کارکرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع شود و آنان را که قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه‌شان بدل کند، همانا فقدان صفت‌هایی است که امام عصر (عج) آنها را بایسته زنان امّت مهدی می‌داند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان درخواست می‌کند:
    ۱-حیاء: حیا به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه‌های شیاطین ظاهری و باطنی که می‌کوشند تا با شکستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع کنند، حفظ و مراقبت کنند تا به دام شیطان نیفتند، که هر سخن یا عمل بر خلاف موازین آموزه‌های ناب قرآن و عترت، به منقصت، کدورت و تاریکی جان انسان می‌ انجامد و از دام‌های شیطان به شمار می‌آید.
    ۲-عفت: بانوان منتظر آخرین حجت خداوند (عج)، پاسدار حریم عفت‌اند. حفظ عفت، یعنی نگهداشتن نفس از تمایلات و شهوات نفسانی، فضیلت والای بانوان اهل انتظار است. بسا که جاهلیت مدرن روزگار ما تمایلات و هواهای نفسانی را دامن بزنند و شهوات را برای انسان زینت دهند؛ امّا بر بانوان منتظر شایسته است که با نگهبانی از حریم عفت خویش زمینه اعتلای روح خویش را فراهم آورند و از پیروزی وسوسه‌های نفسانی و شیطانی احتراز کنند و هیچ زینتی را برون از حوزه جانشان و هیچ افتخاری را برتر از حفظ گوهر الهی وجودشان نشناسند.[۳۲۴]

    وظایف رانندگان

    پیشنهاد می‌گردد رانندگان تاکسی‌ها، مینی‌بوس‌ها و اتوبوس‌های ناوگان شهری و بین شهری و … از مباحث مهدویت که به صورت نوار و لوح فشرده موجود می‌باشد استفاده نموده و آنان را در وسیله نقلیه خود پخش نمایند و زمینه بالا بردن سطح معارف مهدوی را در سطح جامعه بالا ببرند.

    وظایف عموم مردم

     

    الف)در بعد فردی

    انتظار ارزشی بس والا و عظیم دارد که دستیابی به این جایگاه، وظایفی را بر دوش انسان قرار می‌دهد علاوه بر مواردی که ذکر شد وظایفی نیز تمام آحاد جامعه بر عهده دارند در روایات و بیانات پیشوایان دین، وظایف فراوانی برای منتظران ظهور بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
    ۱-شناخت امام
    ۲-الگوپذیری و اقتدا به اهل بیت
    ۳-تقوی و پرهیز از محرمات در عصر غیبت
    البته چراغانی کردن در ایام میلاد مبارک آن امام عزیز و اطعام و پذیرایی از دوستان حضرت بسیار خوب است و مصداق تعظیم شعائر است امّا آنچه که خودشان بیش از هر چیز از ما خواسته‌اند تقوی و ورع و پرهیز از محرمات و دوری کردن از گناهان است که حضرت امام صادق u فرموده‌اند: بر شما باد پرهیز از گناه و راستگویی و امانتداری و پاکدامنی.
    این مطلب باید باورمان شود که سرّ اثر نابخشی اعمال، در روح ما همین ناپرهیزی ما از گناهان است که همان حضرت فرمودند: آن تلاش و کوششی که در امر عبادت که با ورع و پرهیز از گناه همراه نباشد نفعی نخواهد داشت ما بحمداله اهل نماز و روزه و حج و زکات هستیم ولی یا للاسف که آن ناپرهیزی آن دارو را بی‌اثر می‌سازد و احیاناً بر شدت بیماری می‌افزاید.[۳۲۵]
    در این راستا هر منتظری باید اهل پیوند با خداوند بزرگ باشد و ضمن درخواست روزی در ابعاد ذیل، برای درونی کردن و استقرار این صفات در خویش تلاش کنند:
    ۱-شناخت محرّمات الهی: ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزهایی که خداوند سبحان با حکمت بالغه‌اش بر بندگانش حرام کرده است. و چون حرام یعنی آنچه دریدن پرده آن روا نیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین و یا قانون و یا … منتظری که محرمات الهی را نشناسد و حریم آن را پاس ندارد، چه بسا به شکستن حریم آنها گرفتار آید، از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است.
    ۲-درخواست استقامت در مسیر هدایت: بسا کسانی که از هدایت الهی بهره‌مندند؛ امّا پس از اندک زمانی با غفلت از حق و روی آوردن به اهوا و امیال خویش از جاده هدایت به بیراهه ضلالت افتادند و نور هدایتشان را در شب دیجور گمراهی خاموش کردند، پس بر منتظران راستین بایسته است که در مسیر هدایتی که خدای سبحان آنها را به آن رهنمون شده است استقامت ورزند و با تمسک به علم و ایمان از هر اعوجاجی دوری جویند تا مشمول هدایت‌های برتر که محصول استقامت در مسیر هدایت است باشند.
    ۳-سخن صائب گفتن: منتظر راستین آن حضرت می‌باید جز از سر راستی سخن نگوید و گفتار غیر صائب را (به جدّ یا به هزل) بر زبان نیاورد.
    ۴-حکیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بی‌محتوا و بی‌فایده که نه در امر دین سودی می‌بخشند و نه در کار دنیا، کاری حکیمانه نیست. آنچه حکیمانه نیست لغو است و اهل ایمان از لغو اعراض می‌کنند. بر همین اساس بر اهل انتظار شایسته است که حکیمانه سخن بگویند و زبان را از سخنان لغو صیانت کنند.
    ۵- کسب نور علم: اکتساب علم و خروج از سیاهی نادانی، وظیفه منتظران ظهور امام عصر (عج) است و چون علوم اکتسابی بی‌تعلیم و تعلّم به دست نمی‌آیند، از این رو تعلیم و تعلم و تلاش در جهت کسب علم حصولی و نیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری، وظیفه هر مسلمان منتظری شمرده شده است.
    ۶- کسب نور معرفت: معرفت اخصّ از علم است و به علمی اطلاق می‌شود که با تمییز کامل معروف از غیر خود و ادراک خصوصیات آن همراه است. بر منتظران راستین است که به اکتساب علم بسنده نکنند و با عمق بخشیدن به گستره علوم به کسب معرفت نایل آیند، که هر معرفتی علم هست؛ امّا هر علمی معرفت نیست.[۳۲۶]
    ۷- عرضه کردن دین، به عالمان ربّانی
    ۸- دعا برای پابرجا بودن در دین
    ۹- دعا برای فرج
    ۱۰-مداومت بر خواندن دعای عهد و زیارت عاشورا
    ۱۱- زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا
    ۱۲-درخواست فضیلت انتظار از خدا[۳۲۷]
    ۱۳-گریه بر امام زمان
    ۱۴-خواندن برخی ادعیه
    خواندن بعضی از ادعیه که اهل بیت u بر آن تصریح نموده‌اند تکلیف دیگر مردم مؤمن است مثل دعای «الهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرفنی نفسک» یعنی بار خدایا، خود را به من بشناسان، همانا اگر خود به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت… بار خدایا حجت خود را به من بشناسان همانا اگر حجتت را به من نشناسانی، از این خود گمراه خواهم شد.[۳۲۸]
    ۱۵-ادای حق امام
    وظیفه دیگری که می‌توان برشمرد ادای حق امام و انجام تکالیف و وظایفی است که مردم در برابر آن بزرگوار برعهده دارند. روشن است بالاترین و مهم‌ترین حق پس از حق خداوند متعال و رسول خدا e حق امام است که باید به بهترین شکل ادا شود ادله و روایات بسیاری در این موضوع وجوددارد: قال المعصوم u «ان ما کانَ اللهَ تعالی مَن حقَ فهوَ لنا»؛ هر حقی که برای خداوند تعالی هست آن حق برای ما می‌باشد.[۳۲۹]
    ۱۶-حضور و شرکت در مجالس اهل بیت u به خصوص در مجالسی که ذکر مناقب و خصوصیات آن حضرت می‌شود.
    ۱۷-وظیفه دیگر مردم دشمنی با دشمنان آن حضرت و دوستی با دوستان آن حضرت است. خواه این دشمنان و دوستان در زمان گذشته می‌زیستند خواه در زمان حال، خواه در زمان آینده.
    ۱۸-پیروی از فرامین و دستورات ولایت فقیه: ولایت فقیه نائب عام امام زمان u می‌باشد همان گونه که پیروی از امام واجب است پیروی از کسانی که دستور پیروی از آنها داده شده است واجب است در زمان غیبت صغری پیروی از نائب خاص واجب بود و حال که در زمان غیبت کبری به سر می‌بریم اطاعت از ولایت فقیه واجب است پیروی از نائب عام پیروی از امام زمان u است.
    ۱۹-مقدم داشتن خواسته‌های ایشان نسبت به خواسته خود و حتی در کارهایمان اقتدا و تأسی به حضرت پیدا کنیم.
    ۲۰-پرهیز از نااهلان، یعنی دوری از افرادی که در راه آن حضرت و بر روش و سیره آن بزرگوار نیستند.[۳۳۰]

    موضوعات: بدون موضوع
    [پنجشنبه 1400-07-29] [ 01:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پژوهش های انجام شده درباره اندازه گيری پویایی کسب و کار بين بنگاه های موجود در صنعت مطالعه ... ...

    3-2- بازار
    فعالین اقتصادی بر حسب کارکردشان به دو گروه خریداران و فروشندگان تقسیم می­شوند. خریداران شامل مصرف­ کنندگان( وقتی کالاها و خدمات مصرفی را خریداری می­نمایند) و بنگاه­ها( وقتی نهاده­های تولید خود را خریداری می­ کنند) می­باشد. فروشندگان شامل بنگاه­ها( وقتی محصولات تولیدی خود را می­فروشند)، نیروی کار (وقتی مهارت و وقت خود را در قبال دستمزد به بنگاه­ها می­فروشد) و مالکان منابع اقتصادی ( وقتی زمین را اجاره می­ دهند یا مواد معدنی می­فروشند) می­باشد. وقتی گروهی از خریداران و فروشندگان جهت خرید و فروش کالاها یا خدمات نسبتا همگنی با یکدیگر ارتباط بر قرار می­ کنند به این مجموعه بازار می­گویند. بر اساس ادبیات اقتصاد صنعتی عناصر بازار شامل سه گروه ساختار، رفتار و عملکرد می­ شود(خداد کاشی، 1391: 71).
    3-2-1- ساختار
    ساختار بازار، معرف خصوصيات سازماني بازار است که یکی از عناصر بحث برانگیز در اقتصاد صنعتی، همین بحث ساختار بازار می­باشد. ساختار بازار در واقع آن دسته از خصوصيات سازماني بازار است كه با شناسايي آنها، مي­توان ماهيت قيمت­گذاري و رقابت در بازار را مشخص نمود(خداداد کاشی، 1389: 23). در تعریف ساختار یک مجموعه نحوه قرار گرفتن اجزای آن مجموعه در کنار هم مطرح است. ساختار بازار نیز طرز قرار گرفتن اجزای تشکیل دهنده بازار( خریداران و فروشندگان) در کنار یکدیگر تعریف می­ شود. به بیان بهتر ساختار بازار با بررسی روابط میان این اجزا تعیین می­ شود که این روابط عبارتند از:
    - روابط میان بنگاه­های فعال در بازار با یکدیگر.
    - روابط میان خریداران محصول در بازار با یکدیگر.
    - روابط میان بنگاه­ها با خریداران محصول در بازار.
    -روابط میان بنگاه­های فعال در بازار با بنگاه­های داوطلب ورود به بازار(صدرایی،1390: 25).
    بین(1956) ویژگی­های سازمانی فوق الذکر را عوامل موثر در تعیین نوع و شدت رقابت در بازار میداند. وی به منظور بررسی دقیق و کمی نمودن ساختار بازار چهار پیشنهاد ارائه داد:

     

      • تعداد بنگاه­های حاضر در بازار و اندازه نسبی آنها:

     

    تعداد و اندازه بنگاه­ها در بازار که از ویژگی­های ساختاری بازار هستند، در حقیقت تعیین­کننده میزان تمرکز صنعتی در بازار می باشند(تعداد واندازه نسبی). با افزایش تعداد بنگاه­ها در یک بازار انتظار می­رود تمرکز صنعتی کاهش یابد زیرا بازار بین بنگاه­های بیشتری توزیع می­ شود. تمرکز یکی از شاخص­ هایی است که برای کمی نمودن بازار مورد استفاده قرار می­گیرد
    دانلود پایان نامه

     

      • میزان تفاوت محصول:

     

    بنگاه­ها جهت افزایش سهم خود در بازار تلاش می­ کنند محصول خود را از سایر بنگاه­ها متمایز کنند. این تمایز می ­تواند با ارتقای کیفیت یا خدمات پس از فروش یا تبلیغات حاصل شود. شاخص شدت تبلیغات می ­تواند این ویژگی ساختاری را کمی کند.

     

      • شرایط ورود به بازار(میزان رقابت پذیری):

     

    این ویژگی ساختاری نشان­دهنده میزان دشواری ورود به بازار و یا هزینه­ های مربوط به خروج از بازار برای بنگاه­های داوطلب ورود به بازار می باشد. معمولا این بنگاه­ها برای ورود به بازار با موانع متعددی رو به رو هستند که این موانع می ­تواند از سوی بنگاه­های حاضردر بازار یا موانع مربوط به فرایند تولید، قوانین ومقررات دولتی، میزان حمایت­های تعرفه­ای و غیر­تعرفه­ای دولت از بنگاه­های داخلی و نیز شکل تابع هزینه متوسط تولید باشد.

     

      • رشد وکشش تقاضا:

     

    تقاضا یکی از ابعاد بازار می باشد که رشد آن تاثیر معکوس بر میزان تمرکز صنعتی دارد و با فرض ثابت بودن سایر عوامل می ­تواند دو اثر داشته باشد :

     

      1. باعث کاهش تمرکز صنعتی گردد .

     

      1. بر انگیزه بنگاه­ها جهت ورود به بازار اثرگذار است.

     

    کشش قیمتی نیز عامل مهمی در تعیین قدرت بازاری بنگاه­های حاضر است. اگر بنگاه­های حاضر در بازار برای محصولات خود تقاضای کم­کشش داشته باشند، ورود برای بنگاه­های جدید دشوار می شود زیرا امکان ضعیفی برای رقابت با بنگاه­های موجود دارند.
    3-2-2- رفتار
    این عنصر بازار نشان­دهنده نوع رفتاری است که بنگاه­ها برای دستیابی به اهدافشان اتخاذ می­ کنند و در واقع الگويي است كه بنگاه­ها جهت تطبيق خود با شرايط بازار به كار مي­گيرند. هر گونه تصميم­گيري يا سياستي كه بنگاه براي ادامه فعاليت خود در بازار به كار ميگيرد در محدوده رفتار قرار مي­گيرد. از متغيرهاي رفتار مي­توان به مواردي چون: سياست­هاي قيمتی[45]، طرح محصول، تحقيق و توسعه[46]، تباني [47]، ادغام [48]، تبليغات اشاره نمود.( شهنازی و ذبیحی­دان،1392: 158) انواع رفتارها دسته­بندی­های گوناگون دارد، بر اساس یک دسته­بندی بنگاه­ها در تعامل با یکدیگر رفتاری مبتنی بر همکاری(در ساختارهای انحصار چند جانبه) یا رقابت(در ساختارهای رقابت کامل و رقابت انحصاری) دارند.
    3-2-3- عملکرد
    این جزء از بازار عبارت است از نتایج فعالیت­هایی که بنگاه­ها برای دستیابی به اهداف خود اتخاذ کرده ­اند. این نتیجه با معیارهای گوناگونی قابل اندازه ­گیری است(مثل کارایی، سودآوری، رشد، نوآوری و تغیرات تکنولوژی تولید و یا تغییرات در نرخ بیکاری در صنعت). مطالعات و اختلاف نظرها در مورد نحوه ارتباط میان عناصر بازار از دیرباز وجود داشته است؛ که اقتصاددانان مکتب ساختارگرایی[49] از پیشگامان این حوزه از پژوهش­ها بودند. میسن[50](1939)، اولین فردی بود که به بررسی ارتباط میان عناصر بازار در قالب یک مدل توصیفی پرداخت. او از میان عناصر بازار بر اهمیت ساختار بازار تاکید کرد. بین(1959) با معرفی مفهوم موانع ورود وتاثیر آن بر رفتار و عملکرد اقتصادی بر پایه مدل نئوکلاسیک بنگاه، بر اهمیت ساختار بازار صحه گذاشت. ساختارگرایان اعتقاد دارند که جهت علیت از ساختار به رفتار و سپس عملکرد است. در حقیقت رفتار بنگاه­ها و تصمیم آن­ها مبتنی بر همکاری و ائتلاف یا رقابت با یکدیگر، متاثر از ساختار بازار است. ساختار و نحوه رفتار بنگاه­ها در بازار عملکرد بازاری بنگاه­ها و در نهایت عملکرد کل بازار و صنعت را شکل می­دهد.(کاشی،1392: 5) توجه به عناصر ساختاری و رفتاری نوع بازار مشخص می­ شود. رویکرد ساختار- رفتار- عملکرد[51] یکی از رویکردهای مطرح در اقتصاد صنعتی و مبتنی بر یافته­های جو بین است. بر اساس این رویکرد عملکرد بازار کاملا تحت تاثیر رفتار بنگاه­ها و رفتار بنگاه­ها نیز متاثر از ساختار بازار شکل می­گیرد. ساختار بازار نیز عمدتا متاثر از اندازه نسبی و مطلق بنگاه­ها و نیز شرایط حاکم بر بازار جهت ورود و خروج آسان و کم هزینه بنگاه­ها و کشش تقاضای بازار می­باشد.
    تمام بازارها به لحاظ ساختاری بین دو حالت حدی رقابت کامل و انحصار قرار می­گیرند. وضعیت ساختاری هر صنعت با بررسی تعداد بنگاه­های فعال و نحوه توزیع سهم بازار میان آن­ها و نیز ارتفاع موانع ورود به بازار برای داوطلبین معین می­ شود. بر اساس ساختار بازار می­توان عملکرد آن را پیش ­بینی کرد(صدرایی،1390: 46 ).
    این رویکرد از سوی بسیاری از اقتصاددانان مورد نقد قرار گرفته است. گروهی از منتقدین، معتقدند که ارتباط و جهت علیت عناصر بازار به این سادگی نمی ­باشد و پیچیدگی­های بسیاری دارد. برخی با بیان نظریه بازارهای رقابت­پذیر این رویکرد را به چالش کشیدند. مکاتب شیکاگو و اتریش نیز با معرفی اصولی به نقد از این رویکرد پرداختند. بیان و تشریح این نقدها مورد بحث این تحقیق، نیست اما مطلب قابل بیان این است که علی­رغم نقدهایی که از این رویکرد وجود دارد وجود عناصر بازار، ارتباط و اثرگذاری آنها بر یکدیگر غیر قابل انکار است. در بحث ما ساختار بازار از اهمیت ویژه­ای برخودار است به همین علت به بیان رویکرد ساختار-رفتار- عملکرد و معرفی عوامل اثرگذار بر ساختار بازار پرداختیم. ارتباط میان عناصر بازار بر اساس این رویکرد را برای درک بهتر به صورت زیر نشان می­دهیم:

     

    ساختار
    تمرکز، تفاوت محصول، موانع ورود

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار- فایل ... ...

     

     

     

     

    عدم شرکت در فعالیت های کلیدی(مصرف، تولید، مشارکت سیاسی)

     

     

     

    طرد اجتماعی

     

     

     

    ۲-۱-۱-۲-۵-۱۷. دیدگاه هیتلان
    (هیتلان) بر اساس تحقیقات هیتلان، زنان و مردان درک متفاوتی از مفهوم طرد اجتماعی دارند. هر عملی یا اعمالی مربوط به نادیده گرفتن یا طرد فرد یا گروه­هایی بوسیله یک فرد یا گروه ­های دیگر را طرد می­نامند. رفتارهای طردکننده ممکن است که فرم­های مختلفی داشته باشد از جمله این رفتارها: سکوت (عمل بی صدا)، علاقه بی­پاسخ، پرهیزکردن، به رسمیت نشناختن دیگری و عدم پذیرش آشکارا. هیتلان(۲۰۰۶) محرومیت ازحقوق اجتماعی در محیط کاری را مثل طرد، عدم پذیرش یا چشم پوشی از یک فرد (یا گروه) بوسیله دیگر افراد (یا گروه­ ها) که مانعی برای توانایی فردی باشد یا مانعی برای حفظ روابط میان فردی مثبت، موفقیت در روابط­کاری، یا اعتبار مطلوب باشد. همچنین تامادامی که ما تصدیق نشویم از طرف دیگری، می­توانیم طرد شویم. در حقیقت لری(۲۰۰۱) استدلال کرد که درک محض از وجود طرد یا عدم طرد مهم­تر از خود رفتار طرد گونه است. مفروض است که مردم می­طلبند حداقلی از روابط پایدار را با دیگران برقرار کنند که بعضی از درک کردن­ها ممکن است نتواند نشان دهد کاهش در ارزیابی روابط را (هیتلان ۲۰۰۶) رفتار طرد گونه در محیط کار به اشکالی از این قبیل متصور می­ شود: شکلی از کارتحکیم قدرت(قلدری کردن) در محیط کار و همچنین رفتار تلافی جویانه مثل خشونت یا آرزوها قومیتی و جنسیتی. کارگران موقت ممکن است احتمال بیشتری داشته باشند که از طرف کارگران دائمی سازمان مورد طرد واقع شوند. تأثیرات روانی که به طرد اجتماعی مرتبط می­ شود اضطراب و تشویش اجتماعی، افسردگی، تنهایی، خشم و بر آشفتگی و صدمه دیدن احساسات و سلامت روانی پایین است. بدترین گزارشات مربوط به سلامت در محیط کار، مربوط به طرد بالا و آزار جنسی بوده است. افزون بر این، پژوهشات تجربی نشان می دهند که حساسیت طرد در گروه­ ها با اعضای کمتر، بیشتر است. پرخاشگری و تعصب به نپذیرفتن از سوی گروه افزایش می یابد. در مقابل، تحقیقات دیگر که به نتایج و پیامدهای طرد مربوط می­شدند دریافته­اند که، فرد مطرود در مواردی از طریق همنوایی با زمینه گروه یا داوری آنان و یا سخت کا کردن سعی در برقراری مجدد روابط با گروه می کند(طباطبایی قمی، ۱۳۹۰: ۵۶).
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    جمع­بندی دیدگاه هیتلان و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی: محرومیت ازحقوق اجتماعی در محیط کاری و عدم پذیرش یا چشم پوشی از یک فرد (یا گروه) بوسیله دیگر افراد (یا گروه­ ها) که مانعی برای توانایی فردی باشد منجر به طرد می­ شود.

     

     

    منابع مطرودساز اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    عدم پذیرش و چشم پوشی در محیط کار

     

     

     

    مانعی برای توانایی فردی

     

     

     

    طرد اجتماعی

     

     

     

    جدول شماره(۲-۳۳): جمع­بندی دیدگاه هیتلان و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی

    ۲-۱-۱-۲-۵-۱۸. فیتز پتریک(۱۳۸۱)
    پتریک معتقد است که طرد اجتماعی عمدتاً بستگی به آن دارد که اولاً آن را چگونه با مفهوم فقر ارتباط دهیم. محرومیت مادی باعث گسسته­شدن رابطه افراد با ارتباطات و شبکه ­های اجتماعی می­ شود و سرمایه اجتماعی او کاهش می­دهد. به عبارت دیگر طرد اجتماعی راهی دیگر برای بیان«فقر نسبی» است. به گفته تاونزند(۱۹۷۹)، نباید از اهمیت محرومیت مادی و بدی توزیع منابع اجتماعی غافل بمانیم. دوم ممکن است فقر و طرد اجتماعی را به مثابه وجوه مختلف پدیده اجتماعی واحدی تلقی کنیم. طرد اجتماعی به معنای فرایند جدایی و گسست از بازار کار، اجتماعات و سازمان­های اجتماعی است، فقر به معنای فقدان درآمد کافی، یعنی نوعی شاخص و نه فرایند است. اولی مشارکت است در صورتی که دومی مربوط به توزیع می­ شود»(پتریک،۱۳۸۱: ۱۸۳). پتریک در خصوص رفع محرومیت و موفقیت سیاست اجتماعی، شاخص برابری را پیشنهاد می­ کند. احساس عدالت و عدالت اجتماعی همواره از دغدغه­ های اصلی همه جوامع در همه دوران­ها بوده است. گرچه بار فلسفی عدالت و برابری مدت­های زیادی بر اذهان سیاستمداران و حاکمان و حتی اندیشمندان و روشنفکران سنگینی می­نمود، اما رفته رفته توجه به بحث­های فلسفی و انتزاعی در این عرصه کم می­ شود و گرایش به برابری اجتماعی و آزادی فردی افزایش می­یابد و صاحب نظران و محققان بر آن هستند تا پارامترهای عینی و ملموس در این باب را ارائه نمایند. چهار نوع برابری که پتریک به آن­ها اشاره می­نماید عبارتند از: برابری در رفاه، برابری منابع، برابری فرصت دسترسی به منابع و برابری فرصت رفاهی. در جایی دیگر پتریک درخصوص پنج نوع برابری به شرح زیر بحث می­ کند: الف) برابری هزینه­ های دولتی: هزینه­ های عمومی در ارتباط با تأمین خدمات اجتماعی معین، باید به شکلی برابر به همه افراد ذی­حق تخصیص یابد، ب) برابری درآمد نهایی: این امر مستلزم بازتوزیع عمومی از ثروتمندان به فقیران است، ج) برابری استفاده: میزان بهرگیری از خدمات اجتماعی باید برای همه افراد ذی حق یکسان باشد، ه) برابری نتیجه: پیامدهایی که خدمات رفاهی برای بهره­مندان به بار می ­آورد باید مساوی و هم­سنگ باشد»(پتریک، ۱۳۸۱: ۷۴-۷۳).
    جمع­بندی دیدگاه پتریک و شناسایی منابع مطرودساز اجتماعی: طرد اجتماعی زمانی رخ می­دهد که محرومیت مادی باعث گسسته شدن رابطه افراد با ارتباطات و شبکه ­های اجتماعی می­ شود و سرمایه اجتماعی او کاهش می­دهد.

     

     

     

     

     

     

    منابع مطرودساز اجتماعی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    محرومیت مادی

     

     

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان نامه های کارشناسی ارشد درباره :مقدمات حکمت و کاربرد آن در فقه و حقوق- فایل ۵ ...
    • اطلاق و تقیید یک امر نسبی است و مطلق در مقایسه با یک چیز ممکن است مطلق، و نسبت به یک امر دیگر، مقید باشد؛ یعنی مطلق بعد از تقیید، ممکن است از سویی مقید و از جهت یا جهاتی دیگر، باز هم مطلق باقی بماند.

     

      • اطلاق و تقیید با یکدیگر تلازم دارند؛ بدین معنا که در هر کلام و دلیلی که امکان تقیید وجود داشته باشد، امکان اطلاق نیز وجود دارد و با امتناع تقیید، اطلاق نیز ممتنع خواهد بود. از این رو رابطهای که بین اطلاق و تقیید وجود دارد، تقابل ملکه و عدم ملکه میباشد. یعنی تقیید، ملکه است و اطلاق، عدم ملکه. بنابراین اطلاق، عدم تقیید است در جایی که امکان تقیید وجود دارد.

    پایان نامه

     

    • برای ماهیت سه اعتبار لحاظ میشود:

     

    • ماهیت بشرط شیء؛ مانند عتق رقبه به شرط مؤمنه بودن که به آن «ماهیت مخلوط» نیز میگویند.

     

    • ماهیت بشرط لا؛ مانند شکسته بودن نماز مسافر به شرط عدم عصیان که به آن «ماهیت مجرد» نیز میگویند.

     

    • ماهیت لابشرط؛ مانند لا بشرط بودن وجوب نماز برای انسان، نسبت به آزاد یا برده بودن، که به این قسم، «ماهیت لابشرط قسمی» یا «ماهیت مطلق» هم میگویند. این قسم سوم، چون در برابر سه قسم دیگر قرار دارد، آن را «لابشرط قسمی» میگویند. و اگر برای این سه اعتبار فوق یک مَقسم درست کنیم و سپس این سه اعتبار را برایش ذکر کنیم، به این اعتبار، «لابشرط مقسمی» میگویند.

     

    فرقی که لابشرط مقسمی با، لابشرط قسمی دارد این است که در لابشرط قسمی، قید لابشرطیه لحاظ میشود؛ یعنی ماهیت را مقید به لابشرطیه مطرح میکنند، اما در لابشرط مقسمی، این قید هم وجود ندارد. به عبارتی، لحاظ و قید لا بشرطیه در این قسم وجود ندارد. در برخی موارد ماهیتی که موضوع حکمی قرار میگیرد، طبیعت و مفهوم آن موضوع در نظر گرفته میشود و هیچ امری ورای آن در نظر گرفته نمیشود و ترتّب حکمی که در قضیه فرض شد، بر آن موضوع، نیاز به لحاظ هیچ امری ورای آن ماهیت و آن ذات و حقیقت ندارد، این نوع ماهیت را اصطلاحاً «ماهیت مهمله» مینامند.

     

    • تفاوت اطلاق و عموم در آن است که دلالت عام بر شیوع و شمول، نسبت به افراد، و به سبب وضع میباشد؛ درحالیکه دلالت مطلق بر آن در پرتو مقدمات حکمت است. بنابراین در مقام تعارض عام و مطلق، عام مقدم میشود؛ زیرا ظهور عام بر عموم بر اساس وضع لفظی است و متوقف بر چیزی نیست و منجّز است؛ ولی حجیت مطلق تعلیقی است. لذا امر منجّز بر معلّق مقدم است.

     

    • اگر مطلق و مقیدی وارد شوند که از حیث حکم و یا موجب حکم مختلف باشند، در این صورت باید به هر دو عمل کرد و تقییدی صورت نمیگیرد؛ زیرا عمل کردن به مفاد مطلق با عمل کردن به مفاد مقید هیچگونه منافاتی ندارد. گاهی مطلق و مقید وارد شده از حیث حکم و موجب حکم یکسان هستند که سه صورت پدید میآید:

     

    • هر دو مثبت باشند؛ که در این صورت غالباً تنافی به وجود میآید و چون نمیتوانیم کاملاً به هر دو عمل کنیم، باید از ظهور مطلق دست برداشته، بین آنها جمع نموده و مقید را انتخاب و آن را به کار ببندیم. و با انجام مقید به هر دو عمل کردهایم. این اقدام را در اصطلاح علم اصول، «حمل مطلق بر مقید» میگویند.

     

    • هر دو منفی باشند؛ در این صورت به هر دو عمل میشود و تقییدی صورت نمیگیرد؛ چون نهی از ماهیت جز با انجام همه افراد محقق نمیشود.

     

    • یکی مثبت و دیگری منفی باشد؛ در این صورت مطلق بر مقید حمل میشود؛ چون مقید قرینهای است که مراد واقعی گوینده را بیان میکند.

     

    • دلالت مطلق بر اطلاق، عقلی است و این دلالت توسط قرائن ثابت میشود. بنابراین نخست از طریق یافتن قرائن خاصه از قبیل: قرینه حالیه یا مقالیه و لفظیه اقدام میشود و در نهایت در صورت نبودن قرائن خاصه به قرینه عامه یا قرینه حکمت، که یک قرینه عقلی است، مراجعه میشود.

     

    فصل سوم
    مقدمات حکمت و کاربرد آن
    ۳ـ۱. دلالت قرائن بر اطلاق و جایگاه آنها
    چنانکه در فصل گذشته بیان شد، دلالت عام بر عموم، به سبب وضع لفظ عام بوده است؛ ولی دلالت مطلق بر اطلاق، به عقیده بسیاری از علمای اصول، وضعی نیست؛ بلکه به کمک مقدمات حکمت میباشد. بنابر این تفاوت و برای آنکه بتوان از کلام، استفاده اطلاق نمود، باید قرائن و شرایطی وجود داشته باشد که در صورت اجتماع آن قرائن یا شرایط میتوان از لفظ مطلق، اطلاق را استنباط نمود. به عبارت دیگر؛ طبق نظر سلطان العلما و علمای بعد از ایشان، لفظ مطلق دلالت وضعی بر اطلاق ندارد و فقط برای ذات معنا و نفس طبیعتی وضع شده که از تمام قیود، حتی قید شیاع و اطلاق عاری است و لفظ شیاع و اطلاق جزء معنای مطلق نمیباشد. مثلاً لفظ «رجل» وضعاً، تنها بر ماهیت مبهمه و لابشرط مقسمی دلالت میکند و شیاع و سریان همانند سایر عوارض مانند: عدل، فسق و …، از موضوعله آن خارج میباشد. بنابراین برای آنکه مطلق بر اطلاق و سریان دلالت کند به قرینه خاصه (اعم از حالیه و مقالیه)[۱۱۶] و یا قرینه عامه (مقدمات حکمت) نیاز است.[۱۱۷]
    در مورد قرینه خاصه باید گفت، در برخی موارد متکلم هنگام بیان لفظ مطلق، قرینه خاصی در کلام خود میآورد تا به مخاطب بفهماند که قید خاصی در مراد وی دخالت ندارد و او از لفظ مطلق، اطلاق را اراده کرده است. در چنین مواردی برای استفاده اطلاق از لفظ مطلق نیازی به مقدمات حکمت نیست و همان قرینه لفظی، برای دلالت مطلق بر اطلاق کفایت میکند.[۱۱۸] مانند ماده ۳۱۹ ق. م. ا. که در آن مقرر شده است: «هر گاه طبیبی گر چه حاذق و متخصص باشد، در معالجههایی که شخصاً انجام میدهد یا دستور آن را صادر میکند هر چند با اذن مریض یا ولی امر او باشد باعث تلف جان یا نقص عضو یا خسارت مالی شود ضامن است ». در این ماده، قانونگذار به شمول و فراگیری لفظ مطلق، نسبت به افراد یا حالات مختلف آن تصریح کرده و همین تصریح بهترین قرینه برای دلالت لفظ مطلق بر اطلاق است.
    بدین ترتیب در برخی موارد که قرینه خاصه اعم ازحالیه یا مقالیه، که نشانگر اطلاق یا تقیید است، وجود داشته باشد، از آن استفاده میشود و در صورتی که این قرینه موجود نباشد، اصولیان میگویند که یک قرینه عامه داریم که به وسیله آن میتوان از لفظ مطلق استفاده اطلاق نمود. این قرائن عامه را اصطلاحاً مقدمات حکمت مینامند؛ منظور از مقدمات حکمت شرایطی است که شنونده در صورت اجتماع آن شرایط، از لفظ استفاده اطلاق مینماید.[۱۱۹]
    مقدمات حکمت اختصاص به لفظ یا مورد خاصی ندارد و در تمام الفاظ مطلق میتوان از آن استفاده کرد. به همین دلیل برخی اصولیان از این مقدمات به قرینه عام تعبیر کردهاند.[۱۲۰] به عبارتی دیگر این قرائن و شرایط به طور عمومی در هر کلام مطلقی یافت میشوند که در برخی کلامها به صورت کامل جمع میباشند که در این صورت از آن شمول و اطلاق استفاده میشود و در بعضی کلامها، برخی از این مقدمات مفقود میباشند که در این صورت حتی با نبود یکی از این مقدمات، از اطلاق گویی نمیتوان به اطلاق خواهی پی برد.
    نکته دیگری که بایسته است در اینجا یادآوری شود آن است که، این قرائن عامه، از نوع قرائن «حالیه» است؛ لذا وقتی میخواهیم لفظی را بر معنای مطلق و بی قید و بند آن حمل کنیم، لازم است به حال و سیاق گفتار گوینده بنگریم و نشانههایی در گفتار او پیدا کنیم و آنها را قرینه مطلقگویی قرار دهیم؛ بر خلاف قرینه خاصه یا مقید که غالباً در ضمن گفتار میآید و به اصطلاح سابق، قرینه مقالیه نامیده میشود.[۱۲۱]
    ۳ـ۲. مقدمات حکمت
    در خصوص تعداد این شرایط و مقدمات اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را سه، بعضی چهار و بعضی پنج تا بیان کردهاند، که در مجموع عبارتند از: ۱. امکان اطلاق و تقیید ۲. عدم نصب قرینه بر تقیید ۳. بودن متکلم در مقام بیان حکم ۴. عدم قدر متیقن در مقام تخاطب ۵. عدم انصراف ذهن به برخی از مصادیق لفظ.[۱۲۲]
    از مقدمات پنجگانه فوق، سه تای اول معروف بوده، ولی دو مورد اخیر محل بحث است. در ذیل به بحث و بررسی این مقدمات میپردازیم:
    ۳ـ۲ـ۱. امکان اطلاق و تقیید
    برخی از علمای اصول،[۱۲۳] امکان اطلاق و تقیید را به عنوان یکی از مقدمات حکمت مطرح کردهاند. همانطور که قبلاً گفته شد اطلاق و تقیید متلازمند و منظور از این جمله این است که، در جایی میتوان به اطلاق کلام تمسک کرد که صلاحیت مقید شدن را دارا باشد و هرگاه فاقد چنین صلاحیتی باشد تمسک به آن اطلاق صحیح نیست. بنابراین هنگامی که متکلم بتواند کلام خود را قید بزند ولی قیدی نیاورد، گفته میشود که مرادش مطلق است اما اگر مورد، در شرایطی باشد که قانونگذار نتواند آن را مقید کند، اطلاق هم ممکن نخواهد بود؛ یعنی نمیتوان گفت چون کلامش را قید نزده پس، مطلق است.
    این امر (یعنی امکان تقیید در کلام) در صورتی است که موضوع حکم یا متعلق آن، قبل از آمدن حکم نیز قابل تقسیم باشد؛ زیرا اگر قبل از تعلق حکم قابل تقسیم باشد، میتوانیم بگوییم که حکم، نسبت به موضوعات یا متعلقات آن مطلق است و آنها را در بر میگیرد؛ اما اگر پیش از تعلق حکم قابلیت تقسیم را نسبت به امری نداشته باشد، تقیید آن نیز امکان پذیر نخواهد بود؛[۱۲۴] چون رابطه بین اطلاق و تقیید عدم و ملکه است و بین این دو تلازم وجود دارد؛ لذا اگر تقیید محال باشد، بالتبع، اطلاق هم محال خواهد بود. مثلاً حج، قبل از آمدن وجوب قابل تقسیم است؛ مانند حج با طهارت و حج بدون طهارت. در اینجا اگر حکم مطلقی مانند این آیه شریفه آمده باشد: «ِلله عَلی الناسِ حجُ البیتِ»،[۱۲۵] میتوانیم بگوییم که امر به انجام حج نسبت به طهارت مطلق است و شامل حج بدون طهارت نیز میشود. پس قبل از آمدن امر، حج مطلق است و شارع میتواند آن را مقید کند و حج را با طهارت بخواهد.
    مسأله علم و جهل به حکم و مسأله قصدالامر و قصد القربه، عناوینی هستند که بعد از ورود خطاب و تکلیف به طبیعت مورد تکلیف و خطاب قرار میگیرند؛ یعنی بعد از ورود تکلیف، انسان یا عالم است یا جاهل، پس از آمدن تکلیف و در مقام امتثال است که من قصد قربت میکنم یا قصد امر مینمایم. باید دید در چیزهایی که جزء انقسامات ثانویه هستند، یعنی انقساماتی که ناشی از خطاب و مولود آن میباشند، آیا ممکن است به اطلاق خطاب تمسک کرد و گفت که مثلاً علم و جهل برداشته شود و یا قصد قربت معتبر است یا معتبر نیست و علم باید باشد یا نباشد، جهل مضر است یا مضر نیست. این مطلب معقول نیست؛ زیرا اطلاق خطاب نمیتواند حاوی عناوینی باشد که از خود خطاب نشأت میگیرند؛ چون این خطاب قابل تقیید به چیزی نیست که متأخر بر نفس خطاب باشد.[۱۲۶] برای مثال، اگر در مورد حج تردید شود که آیا قصد قربت در آن شرط است، نمیتوان به اطلاق امر تمسک جسته و به وجوب یا عدم وجوب قصد قربت حکم کرد؛ زیرا موضوع در اینجا پیش از آمدن امر قابلیت تقسیم به قصد قربت و بدون قصد قربت را ندارد. تا امر نیامده است، قصد قربت مفهومی نخواهد داشت؛ بنابراین اطلاق هم ممتنع خواهد بود.
    از این رو نظر به اینکه تقیید تکلیف و خطاب به انقسامات ثانویه و خصوصیات ناشی از خود خطاب، معقول نیست، پس اطلاق آن نیز به همان دلیل که تقییدش محال است، محال میباشد. لذا در باب نماز و امور دیگر میگوییم که در انقسامات ثانویه مثل قصد قربت یا علم و جهل به حکم و مواردی دیگر از این قبیل، نمیتوان به اطلاق خطاب تمسک کرد و گفت واجب است یا واجب نیست؛ بلکه باید به نتیجه الاطلاق یا نتیجه التقیید تمسک کرد که اصطلاحاً متمم الجعل گفته میشود.[۱۲۷]
    مثال دیگر: از آنجایی که مقید شدن «وقف»، به قید دوام و موقت بودن امکان ندارد، لذا در صورتی که لفظ وقف، بدون قید به کار رود، نمیتوان از آن استفاده اطلاق کرد و حکم مورد نظر را به وقف محدود به زمان نیز تسری داد.
    ۳ـ۲ـ۱ـ۱. اقوال در زمینه مقدمه امکان
    کاملاً واضح و مورد قبول است که باید متعلق یا موضوع حکم، قبل از اینکه حکم بدان تعلق گیرد، قابلیت انقسام و تقیید داشته باشد؛ ولی این فرض در صورتی است که تقابل بین اطلاق و تقیید را عدم و ملکه بدانیم. حال سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا این تقابل، مورد قبول همه علما میباشد؟ آیا این تقابل در مقام ثبوت و اثبات یکی است؟[۱۲۸] و نهایتاً اینکه آیا امکان اطلاق و تقیید را میتوان به عنوان یکی از مقدمات حکمت دانست یا خیر؟
    در پاسخ به این پرسشها، علما نظرات و دیدگاه های متفاوتی دارند. در مجموع میتوان گفت، بنا بر نظر کسانی که اطلاق را جزء موضوعله لفظ محسوب میکنند و در استفاده از اطلاق، نیازی به مقدمات حکمت نمیدانند، اطلاق، امری وجودی است و تقابلی که بین اطلاق و تقیید وجود دارد، تضاد میباشد. و بنابر مسلک سلطان العلماء که اطلاق را جزء موضوعله لفظ نمیداند و برای استفاده اطلاق به مقدمات حکمت تمسک میشود، اطلاق امری عدمی است و تقابل بین آن دو یا سلب و ایجاب و یا عدم و ملکه خواهد بود.[۱۲۹]
    در این میان، مشهور اصولیان بعد از سلطان العلماء تقابل بین اطلاق و تقیید را عدم و ملکه میدانند؛ هر چند مشهور قبل از سلطان العلماء این تقابل را تضاد دانستهاند. برخی نیز تقابل مزبور را سلب و ایجاب تصور میکنند.[۱۳۰] اما آیت الله خویی بر خلاف نظر استاد خود (آیت الله نائینی)، که این تقابل را عدم و ملکه میداند، تقابل اطلاق و تقیید را به لحاظ مقام ثبوت، تضاد میخواند و در فرض آنکه تقابل آن دو، عدم و ملکه باشد نیز استفاده از اطلاق را در جایی که تقیید محال باشد، جایز میشمارد.[۱۳۱]
    لازمه بحث فوق این است که اگر تقابل بین اطلاق و تقیید، تضاد باشد، مستلزم این است که ما همانطور که تقیید را عبارت از امر وجودی میگیریم، باید اطلاق را هم امری وجودی بدانیم و نمیتوانیم اطلاق را به «عدم التقیید» معنا کنیم؛ زیرا متضادان، دو امر وجودی هستند؛ بلکه اطلاق به معنای القاء قیود، معنا میشود که در این صورت تقیید به معنای «اخذ القید» و اطلاق به معنای «رفض القید» میباشد و هر دو، دو امر وجودی و متضاد خواهند بود. و اگر تقابل بین اطلاق و تقیید را سلب و ایجاب بدانیم، اطلاق به معنای «عدم القید»، - که امری سلبی است - میباشد. ولی تقیید، امری وجودی خواهد بود. و در اینجا شأنیت و قابلیت تقیید معتبر نمیباشد. و در صورتی که تقابل آن دو عدم و ملکه باشد، اطلاق عبارت است از: «عدم تقیید» در جایی که قابلیت تقیید را دارا باشد و اگر قابلیت تقیید وجود نداشته باشد، اطلاق صدق نمیکند.[۱۳۲]
    اینک به توضیح بیشتر نظر آیت الله خویی اشاره میکنیم:
    وی در این خصوص میگوید: اگر اطلاق و تقیید را به لحاظ مقام ثبوت ملاحظه کنیم، آیا میتوان گفت در مقام ثبوت نه تقیید است و نه اطلاق؟ سپس چنین بیان میکند که: اهمال، در مقام واقع و ثبوت محال است و متکلمی که حکمی را بعداً میخواهد بیان کند، یا مقصود اصلی و مطلوب او اطلاق است و یا تقیید؛ در اینجا قسم سومی وجود ندارد. بر این اساس قائل است که اگر تقیید در موردی، محال بود، اطلاق آن ضروری خواهد شد؛ زیرا تقابل بین اطلاق و تقیید تضاد میباشد و هر دو، امری وجودی هستند و در صورت فقدان یکی، دیگری لازم میآید. از این رو با قول مشهور که این تقابل را عدم و ملکه میدانست و در صورت عدم امکان تقیید، اطلاق نیز محال بود، مخالفت کرده و بر این عقیده است که اگر یکی نبود، دیگری حتماً وجود دارد و چنین نیست که بگوییم، اگر تقیید امری محال بود، پس اطلاق آن نیز محال است.[۱۳۳]
    در مورد مقدمیت امکان اطلاق و تقیید نیز میتوان گفت برخی اصولیان،[۱۳۴] هر چند در ضمن مباحث خود به آن پرداخته اند، ولی مقدمیت آن را به شمار نیاوردهاند.
    ۳ـ۲ـ۱ـ۲. تحقیق مطلب
    همانگونه که در فصل اول توضیح داده شد، بنابر تعریف مشهور اصولیان، مطلق ، لفظی است که بر معنای شایعی در جنس خود دلالت دارد. و این اطلاق و تقیید، دو وصف برای لفظ محسوب میشوند. بر این اساس، هر چند متکلم در مقام واقع و ثبوت، یا معنای مطلق را اراده میکند و یا معنای مقید را، اما بحث ما در اطلاق و تقیید مربوط به عالم لفظ میباشد و لفظ نیز به مقام اثبات مربوط است و ربطی به مقام واقع و ثبوت ندارد. از این رو اختلاف فوق خارج از محل بحث است و ثمرهای در پی نخواهد داشت.
    همچنین، بحث در مقدمات حکمت در عالم لفظ و دلالت، مطرح میباشد و نشیمنگاه این لفظ و دلالت، زمانی است که حکم بدان تعلق گیرد نه قبل از تعلق حکم، و مقدمات حکمت زمانی جاری میشود که کلام متکلم، مردد بین مطلق و مقید باشد و ما نمیدانیم که متعلق حکم صادره از متکلم، مطلق است یا مقید. بنابراین اگر با توجه به قرینهای خاص بدانیم که متعلق حکم متکلم چیست، یا اینکه از خود لفظ کاملاً مشخص باشد که قابلیت انقسام و تقیید را ندارد، دیگر جایی برای مقدمات حکمت نیست؛ چون اصلاً مطلقی وجود ندارد تا تردید شود، آیا مراد متکلم، مطلق بوده یا خصوص مقید. لذا مقدمیت امکان اطلاق و تقیید در بحث مقدمات حکمت را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا این مسئله خارج از محل بحث میباشد.
    ۳ـ۲ـ۲. عدم نصب قرینه بر تقیید
    دومین مقدمهای که علمای اصول برای استفاده اطلاق از لفظ مطلق ذکر کردهاند، آن است که قرینهای بر تقیید وجود نداشته باشد. البته آخوند خراسانی از این مقدمه به عنوان «نبودن آنچه موجب تعیین میشود»، تعبیر نموده است.[۱۳۵] برای دریافت مفهوم این مقدمه باید دانست منظور از «قرینه» در این مقدمه چیست؟ و آیا تفاوتی بین انواع قرائن وجود دارد؟ نیز اگر عبارتی صلاحیت قرینیت داشت و ما در قرینه بودن آن شک کردیم، آیا احکام قید و قرینه بر آن بار میشود و مانع از تحقق اطلاق میشود یا نه؟ و نهایتاً اینکه آیا میتوان مقدمیت این مقدمه را پذیرفت یا خیر؟ در ذیل به بررسی این موارد میپردازیم:
    ۳ـ۲ـ۲ـ۱. مقصود از قرینه
    همانگونه که در ابتدای این فصل اشاره شد، قرائن به دو دسته کلی تقسیم میشوند: اول، قرائن خاصه اعم از حالیه یا مقالیه و لفظیه، که مشتمل بر متصله و منفصله است و دوم، قرینه عامه یعنی مقدمات حکمت. قطعاً مراد از عدم قرینه در اینجا، قرینه عامه نیست؛ زیرا شرط احراز قرینه عامه را عدم قرینه دانستهاند. اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا مراد از نبودن قرینه بر تقیید، قرینه متصله است یا منفصله؛ و یا اینکه بین این موارد فرقی نیست؟
    در هر حال باید دانست که مراد از «قرینه بر تقیید» هر قرینهای است که نشان میدهد مراد گوینده از لفظ مطلق، همه افراد و مصادیق آن نیست؛ بلکه بخشی از افراد یا برخی از حالات و صفات مفهوم مورد نظر بوده است. قرینه بر تقیید، مطلق را محدود و محصور به قسمتی از مفهوم آن میکند و در نهایت اطلاقی برای لفظ باقی نمی ماند تا به آن تمسک شود.
    برخی اصولیان در پاسخ به پرسش اخیر گفتهاند مراد از عدم قرینه این است که هیچ قرینهای اعم از متصله یا منفصله بر تقیید وجود نداشته باشد؛[۱۳۶] چرا که با وجود قرینه متصله، برای کلام ظهوری منعقد نمیشود جز در مقید. و با وجود قرینه منفصله برای کلام ظهوری در اطلاق منعقد میشود ولی از حجیت ساقط میشود؛ زیرا قرینه، بر آن ظهور، مقدم و حاکم است و لذا ظهور کلام، ظهور بدوی است – چنانکه در تخصیص عموم به وسیله خاص منفصل مطرح میشود - و این مطلق، دلالت تصدیقی کاشف از مراد متکلم ندارد؛ بلکه در واقع، دلالت تصدیقیه بر اراده تقیید خواهد بود.[۱۳۷] به تعبیر دیگر، از این مطلق و قرینه منفصل کشف میشود که اراده استعمالی مولا بر مطلق تعلق گرفته است؛ ولی اراده جدی او بر آن تعلق ندارد؛ یعنی اراده استعمالی مولا مطلق، و اراده جدی او، تقیید است. طبق این نظر، «عدم قرینه» معنای اعم آن است و با حصول مقدمات دیگر، اطلاق لفظ منعقد میگردد و از کلام، استفاده اطلاق میشود.
    در مقابل برخی دیگر قائلاند: مراد از عدم قرینه این است که، قرینه متصلی بر تقیید اعم از وصفیه، استثنائیه و غیره وجود نداشته باشد و اگر قرینه منفصلی موجود باشد، منافاتی با اطلاق کلام و مقدمات حکمت ندارد؛ چرا که اگر قرینه متصلی همراه با لفظ مطلق وجود داشته باشد، فهمیده میشود که گوینده، اطلاق لفظ را اراده نکرده است؛ به همین دلیل اطلاق لفظ منعقد نمیشود. اما قرینه منفصل چنین نیست؛ زیرا قرینه منفصل در مرحله انعقاد اطلاق دخالتی ندارد. و شرطیت آن دارای محذور است.[۱۳۸] ظاهراً مشهور علما از این قول تبعیت کرده و همین را قائلاند.[۱۳۹]
    قرینه بر تقیید میتواند به صورتهای مختلفی وجود داشته باشد. گاهی این قرینه لفظی و گاهی غیر لفظی است. قرینه لفظی میتواند به صورت متصل یا منفصل، و قرینه غیر لفظی ممکن است به صورت قرینه حالی یا لبّی باشد:
    مثال قرینه متصل: اگر در کلام شارع آمده باشد: «اعتق رقبه مؤمنه»، لفظ رقبه دارای اطلاق نیست و نمیتوان هر بردهای را آزاد کرد؛ زیرا توسط قید متصل«مؤمنه» مقید شده است. نیز مانند اصل ۷۱ ق. ا. که در آن بیان شده است: «مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی میتواند قانون وضع کند». در این اصل لفظ قانون مطلق نیست و مجلس شورای اسلامی نمیتواند هر قانونی وضع کند؛ چرا که توسط قید «اساسی» مقید شده است.
    مثال قرینه منفصل: اگر شارع در جایی گفته باشد: «اعتق رقبه» و سپس در جای دیگر بگوید: «لا تعتق رقبه کافره»، عبارت دوم مقید است و اطلاق عبارت اول را مضیّق میکند. نیز مثل ماده ۹۴۰ ق. م. که میگوید: «زوجین که زوجیت آنها دائمی بوده… از یکدیگر ارث میبرند» و ماده ۹۴۵ همین قانون که بیان میکند: «اگر مردی در حال مرض زنی را عقد کند و در همان مرض قبل از دخول بمیرد، زن از او ارث نمیبرد». پس ماده ۹۴۵ به عنوان قرینه منفصل، اطلاق ماده ۹۴۰ را مقید کرده است.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      منابع پایان نامه در مورد شرح مشکلات دیوان خاقانی( هفت ترکیب بند بلند شرح نشده )- ... ...

    کـــه صبــوح از نهـــان کننــد همـــــه
    واژگانسلامتیان: طایفه‌ای که ظاهر و باطنشان آراسته به صلاح و تقواست. (دهخدا)
    معنی و مفهومقلندران ملامتی بزم شراب، بر اهل سلامت و زهد که ظاهراً اهل صلاح هستند و در پنهان باده‌ی صبحگاهی می‌نوشند، جرعه‌هایی از باده می‌ریزند.(آن‌ها را تحقیر می‌کنند)
    ۳۲ - ور کســی تـــوبـــه بــر زبــان رانــد
    خــاکــش انــدر دهــان کننــد همــــه
    معنی و مفهوماگر کسی نام توبه را بر زبان بیاورد (توبه کند) اهل بزم، خاک در دهان او می‌ریزند و او را پشیمان می‌کنند.
    آرایه‌های ادبیخاک در دهان کردن کنایه از پشیمان گردانیدن.
    ۳۳ - بــر ســر تخـتِ نـــرد چــون طــفلان
    لعبـــت از استـــخوان کننــــد همــــه
    واژگانلعبت: عروسک. (معین)
    معنی و مفهوممقامران نرد باز، بر روی تخته‌ی نرد، همانند کودکان که با عروسک بازی می‌کنند، با کعبتین‌هایی از جنس استخوان بازی می‌کنند.
    آرایه‌های ادبینرد بازان به طفلان و کعبتین نرد به لعبت کودکان تشبیه شده است.
    ۳۴ - کعبتیـن بـــر مثـــال پـرویــن اســت
    کــه بــر او شـش نشــان کننــد همــــه
    واژگانکعبتین: دو طاس بازی نرد. (دهخدا) پروین: شش ستاره است به یکدیگر خزیده مانند خوشه‌ی انگور. (دهخدا)
    معنی و مفهومطاس در صفحه‌ی نرد، همانند پروین در صفحه‌ی آسمان است، به همین دلیل طاس را شش پره می‌سازند.
    آرایه‌های ادبیکعبتین در داشتن شش پره به پروین ماننده شده است.
    ۳۵ - بـــدرنـــد از ســماع، دخـمه‌ی چــرخ
    سُــخره بـــر دخــمه بــان کننـد همـــه
    واژگاندخمه: سردابه‌ی مردگان. (برهان) سُخره: آن که بر او استهزا و خنده کنند یعنی مسخره. (غیاث)
    معنی و مفهومعاشقان بزم صبوح، از آواز و شور و غوغایی که در سماع به پا می‌کنند، آسمان گور مانند را از هم می‌درند و روزگار را که نگهبان آسمان است، به سُخره می‌گیرند.
    آرایه‌های ادبیدخمه‌ی چرخ اضافه‌ی تشبیهی است. دخمه بان کنایه از روزگار است.
    ۳۶ - مطــربـــان از زبـــان بــربــط گنـگ
    زخمــه را تـــرجمـــان کننـــد همــــه
    واژگانبربط: یکی از مهم‌ترین و متداول‌ترین سازهای دوره‌های گذشته‌ی تاریخ ایران و عرب، در ساختمان این ساز و جنس چوب و اوتار آن دقّت فراوان می‌شده و آن طنبور مانندی است کاسه بزرگ و دسته کوتاه، عود. (معین) زخمه: آلتی کوچک و فلزی که بدان ساز نوازند، مضراب. (معین) ترجمان: آن که زبانی را به زبان دیگر بیان کند. (ناظم)
    معنی و مفهوممطربان بزم، با آواهایی که با بربط می‌نوازند، معنی و مفهوم ضربه‌هایی را که به تارهای سیم می‌زنند، به حاضران می‌رسانند و وقتی که مطرب سازی را می‌نوازد، عیناً گویی که خواننده‌ای در حال خواندن است و همراه با آهنگ ساز، اشعار در ذهن شنوندگان مرور می‌شود.
    آرایه‌های ادبیزبان و گنگی نوعی تضّاد ایجاد کرده است. زبان بربط اضافه‌ی استعاری است. بربط گنگ اشاره به شکل ظاهری بربط است که بی زبان به نظر می‌رسد.
    ۳۷ - چنــگ را بـــا همــه بــرهنـه ســری
    پـــای گیســـوکشـــان کننــد همــــه
    معنی و مفهومچنگ اگر‌چه بر اساس شکل ظاهری‌اش دارای سری برهنه (کاسه‌ی چنگ) است؛ امّا مطربان بزم به وسیله‌ی تارهای چنگ برای او گیسوانی ساخته‌اند که تا پشت پایش آویزان است.
    پایان نامه - مقاله - پروژه
    آرایه‌های ادبیسر چنگ استعاره از کاسه‌ی چنگ و گیسو استعاره از تارهای چنگ است.
    ۳۸ - پـس بــه افسـون گــری ز صـورت نـای
    افـــعی بـــی زبــان کننـــد همـــــه
    واژگاننای: نی باشد که مطربان نوازند و به عربی مزمار خوانند. (برهان)
    افعی: نوعی از مار سیاه که به غایت زهرناک و بزرگ باشد. (آنندراج)
    معنی و مفهوممطربان بزم صبوح، با افسون و جادوگری از ظاهر نای که سیاه رنگ است، افعی بی زبانی می‌سازند که به هیچ کس آسیبی نمی‌رساند.
    آرایه‌های ادبینای در سیاهی رنگ به افعی مانند شده است.
    ۳۹ - در بـــر دف، هـــر آن‌چـــه حیـواننــد
    یـــاد شـــاه اخســتان کننــد همــــه
    واژگاندف: چنبری باشد که پوستی بر آن چسبانند و قوّالان نوازند. (برهان)
    معنی و مفهومحیواناتی که شکل آن‌ها روی بدنه‌ی دف حک شده است، در بزم باده‌نوشی همگی از شاه اخستان یاد می‌کنند.
    ۴۰ - پشـــت ملّـــت، خــدایــگان امــم
    روی دولـــت، نـــگاهبـــان عـــجم
    معنی و مفهومشاه اخستان، پشت و پناه مردم و صاحب و خداوندگار همه‌ی امت‌هاست. او روی و نشانه‌ی بخت و اقبال و نگهبان فارسی زبانان (ایرانیان) است.
    آرایه‌های ادبیپشت و روی با هم تضّاد دارند. روی دولت اضافه‌ی استعاری است.

    موضوعات: بدون موضوع
     [ 01:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم