- غیرعادلانه بودن مجازات اعدام:
مخالفان مجازات اعدام میگویند در اجرای عدالت مجازات باید متناسب با جرم ارتکابی باشد و مجازات اعدام چون قابل تقسیم و درجه بندی نیست لذا با ماهیت عمل ارتکابی و شدت و ضعف جرم مطابقت ندارد، در نتیجه این مجازات غیر عادلانه است، مثلاً مجازات فردی که به دیگری تجاوز کرده، او را کشته و سپس مالش را به سرقت برده با فردی که صرفاً او را کشته اعدام است و این یک نوع بی عدالتی است. موافقین مجازات اعدام در پاسخ به ایراد مذکور میگویند این ایراد وارد نیست زیرا اگر مجازات اعدام را به مجازات حبس دائم تبدیل کنیم. حبس دائم قابل تقسیم نیست. در موردی که باید جانی از جامعه دور شود و به طور ابدی زندانی میشود، برای آنکه مجرمی خطرناک و غیر قابل اصلاح تشخیص داده شود، تصور تقسیم مجازات مورد ندارد[۹۹]. نمیتوان بین آسیب شناسی از جرم و مجازات تحمیلی تناسب دقیق و کامل بر قرار نمود.
- محکوم کردن یک فرد به اعدام چیزی جز قتل نیست:
جامعه نباید قاتل باشد[۱۰۰] مبنای این نظر اینست که اصولاً قتل عملی ناپسند و غیر قابل قبول است، چه از سوی فردی جنایتکار انجام گیرد و چه از سوی جامعه. بنابراین جامعه نباید مرتکب چنین عمل ناپسندی شود. بلکه در موارد لزوم باید به عمل جنایتکاران به نحوی قابل و پسندیده پاسخ گوید.
- مجازات اعدام مجازاتی بی اثر است:
بعضی از مخالفان اعدام اظهار داشته اند: « در عمل ملاحظه شده است که ترس از مجازات به حدی که در جلوگیری از مجازات موثر باشد حاصل نمی شود و برای دیگران نیز موجب عبرت نمی گردد. علاوه بر آن جنایتکاران ترسی از مرگ ندارند.»[۱۰۱] مارک آنسل نیز عقیده دارد: عبرت انگیز بودن مجازات اعدام مسلم نیست یا اینکه محل بحث و تأمل است[۱۰۲].
- مجازات اعدام غیر قابل جبران و برگشت ناپذیر است:
مخالفان اعدام میگویند: باتوجه به احتمال اشتباهات قضایی و محکوم شدن افراد بی گناه به اعدام که موارد آن کم هم نبوده است، نباید چنین مجازاتی اعمال گردد. «مارک آنسل» ضمن تأیید این استدلال بیان میدارد: در بسیاری موارد لغو مجازات اعدام با توجه به این امر بوده است. وی میگوید: با همه دقتها و احتیاطها باز هم امکان غیر قابل انکار اشتباه قضایی باقی است و بعضی از کشورها به سبب تردید درباره مجرمیت اشخاص اعدام شده این مجازات را لغو کرده اند[۱۰۳].
- هدف مجازات باید اصلاح بزهکار باشد:
با اعدام بزهکار کسی را که میتوانسته ایم اصلاح کنیم، از بین برده ایم. مخالفین اعدام میگویند: « اعدام در واقع باعث میشود ما از اهدافی که برای مجازات در نظر گرفته شده دور شویم». مارک آنسل اینگونه بیان میکند: «در بعضی از کشورهایی که مجازات اعدام لغو شده به این نتیجه رسیده اند که هیچ مجرمی حتی مرتکب جنایات مهم را نیز نمی توان غیر قابل اصلاح دانست[۱۰۴]».
- اعدام نشدن بسیاری از مجرمین:
بسیاری از جرایم مستوجب اعدام عملاً توسط کسانی صورت میگیرد که فاقد تعادل قوای روانی هستند و به این سبب محکوم به مرگ نمی شوند.
مخالفان اعدام عقیده دارند از نظر افکار عمومی اعدام چون مخالف آداب و رسوم مردم متمدن است، پس افرادی که مرتکب جرم میشوند مسئول عمل خود نیستند بلکه اجتماع است که نقش مؤثری بر تربیت او بر عهده داشتهو با سهل انگاری زمینه ارتکاب جرم را برای او فراهم کرده است. بنابراین جامعه مقصر اصلی است و حق اعدام نباید داشته باشد.
- اعدام و اعمال تبعیض در اجرای آن:
به نظر مخالفین اعدام این مجازات دراکثر کشورهایی که آن را اعمال میکنند بیشتر بر علیه فقرایی که امکان مالی برای استخدام وکلای مبرز ندارند یا اقلیتهای نژادی که ذهنیت قضات، اعضای منصفه و یا سایر مأمورین مربوطهمخالف آنهاست به کار میرود.
۱۰- اعدام و عدم توجه به عوامل اجتماعی جرم:
به نظر مخالفین اعدام، با اجرای این مجازات دولتها خود را از شر مجرم رها میسازند، بدون آنکه نیازی به تلاش در جهت از بین بردن عوامل جرم زا را احساس نمایند.
در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا میتوان اعدام را در مقابل جنایتهای خشن راه حلی مقرون به صرفه دانست؟
مسلماً جامعه نمی تواند با پذیرفتن خشونت، حقوق بشر را به منظور کاهش هزینهها قربانی کند. انگیزههای مالی نباید مبنای تصمیم گرفتن درباره مرگ و زندگی یک انسان باشد. از سوی دیگر استفاده از اعدام برای کاستن از شمار زندانیان مطلقاً بیهوده است. حتی اگر همه محکومین به مرگ اعدام شوند جمعیت زندانی کاهش چندانی نخواهد داشت.
۱۱- اثر سوء اعدام بر خانواده مجرم:
مخالفین عقیده دارند اعدام مجرم آثار سوئی بر خانواده وی به جا گذاشته، درحالیکه خانواده مجرم هیچ خطایی نکرده اند که قابل مجازات باشد. نوزادی که ازنعمت پدرمحروم میشود و ازهمان بدو زندگی دچار بی مهری جامعه میشود چه تقصیری دارد؟
فصل سوم
ارتباط اعدام با مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
در این فصل بررسیها و مطالعات کشورهای مختلف در ارتباط با مجازات اعدام آورده شده است. مشخصه تمامی این تحقیقات، توجه به جنبه ی عینی مجازات اعدام میباشد. در این مطالعات همانطور که خواهیم دید مجازات اعدام در ارتباط با مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و… قرار داده شده و نتایج قابل توجه ای به دست آورده اند.
۳-۱ بررسی ها و مطالعات کشورهای مختلف
۳-۱-۱ «مطالعات قتل و مجازات اعدام»، ویلیام بایلی
علاقه بایلی در خصوص قتل و مجازات اعدام بیشتر معطوف به علنی سازی اعدام و تأثیر آن بر میزان قتل است. از نظر وی اثر بازدارندگی حقوق کیفری بستگی به ارتباط بین علنی سازی هراس و به کارگیری ضمانت های اجرایی دارد. در ارتباط با موضوع اعدام و اثرات بازدارندگی آن بر روی قتل، دانشمندان علوم اجتماعی در طول تاریخ نظرات متفاوتی اظهار کرده اند. تا اواسط دهه ۱۹۷۰ بیشتر این صاحب نظران معتقد بوده اند که مجازات نمی تواند به صورت مؤثری بر قتل اثر بازدارندگی داشته باشد. بنیان این نظر بر کارهای بکاریا، بنتام و تارد استوار بوده است. در سال ۱۹۷۵ ارلیخ[۱۰۵] این طرز تفکر را بر هم زد و نظر عکس آن را غالب نمود مبنی بر اینکه بین اعدام و قتل یک رابطه معکوس معنا داری وجود دارد. ارلیخ در پژوهش خود از مدل های اقتصادی استفاده کرده است. از این به بعد کارها و تحقیقات متعددی در این ارتباط و با توجه بر جنبهها و ابعاد خاص مسأله صورت گرفته است لیکن اجماع کاملی بین صاحب نظران رشته های مختلف در مورد رابطه بین قتل و اعدام دیده نمی شود.
همچنین در بعد علنی سازی و تبلیغات مجازات اعدام تحقیقات صورت گرفته به سالهای۱۹۳۰ بر میگردد. اساس این تحقیق بر این نظر استوار است که مخالفت های اجرایی جزایی با وجود قطعیت، شدت و سرعت نمی تواند رفتار و ادراک مجرمین بالقوه را تحت تأثیر قرار دهد مگر اینکه آنها به صورت علنی از این ضمانتها آگاهی بیابند. یکی از این نمونهها تحقیق وان(۱۹۳۵) است که به بررسی شمار قتل های صورت گرفته در ۶۰ روز قبل و بعد از اعدام های علنی مشاهده نموده که نه تنها کاستی در شمار نیامده بلکه افزایش نیز رخ داده است. بایلی با بهره گرفتن از داده های مربوط به قتل و اعدام بین سال های ۱۹۸۶- ۱۹۴۰ به تحلیل سری های زمانی به صورت مقاطع ماهیانه پرداخته و به منظور سنجش علنی بودن اعدام، شاخص انعکاس خبر در روزنامه های مشهور را مدنظر قرار داده است. یافته تحقیق بیانگر این است که بین قتل و اعدام رابطه معکوس وجود دارد به صورتی که به ازای یک واحد (نفر) افزایش در شمار اعدام به مقدار یک تا یک و نیم از شمار قتلها و یا یک صدم از نرخ قتل کاسته شده است. در مجموع یافته های تحقیق هیچ مدرکی جهت تأیید رابطه بین توجه رسانه های جمعی به اعدام و اثرات بازدارنده بر روی قتل تأیید ننموده است.[۱۰۶]
۳-۱-۲ «تحلیلی بر تغییرات فضایی در حمایت از اعدام»، باومر و همکارانش
باومر و همکارانش به سنجش اثرات زمینه های اجتماعی در حمایت از اعدام با بهره گرفتن از داده هایی در سطح فردی پرداخته اند. در واقع سؤال اصلی آنها این است که آیا میزان حمایت از مجازات مرگ در مناطق مختلف (ایالات متحده) متفاوت است؟ اگر چنین است به چه دلیل؟