حمله از روبه رو. این تاکتیک مبتنی بر حمله به نقاط فوت رقیب به جای نقاط ضعف او به طور مستقیم و از روبه روست. اگر چه برای انجام این تاکیتک باید از منابع بسیاری استفاده کرد در صورت موفقیت سودهای کلانی به دست خواهد آمد. پیامد این تاکتیک بستگی به این دارد که رقیب تا چه اندازه حوصله و قدرت مقاومت و مقابله داشته باشد.
حمله از اطراف. در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است انتخاب می شود. یکی از راه های پاسخگویی به نیازهایی است که رهبر بازار نتوانسته است رفع کند. ژاپنیها معمولا برای رقابت در صحنه بازار از این روش استفاده می کنند.
محاصره. این تاکتیک حمله ای است همه جانبه و وسیع بر ضد دشمن و در واقع محاصره او تا زمانی که اراده و مقاومتش بشکند. شرکت سیکو در بازار ساعت با عرضه انواع ساعتها و تنوع بسیار وسیع، از این تاکتیک استفاده کرده وبازار ساعت را در محاصره خود قرار داده است.
حمله حاشیه ای. این تاکتیک در بازارهای دارای تکنولوژی برتر، بسیار متداول است. در این حمله، چالشگر یا حریف مبارز تلاش می کند تا در حاشیه و جدا از تکنولوژی موجود، با عرضه تکنولوژی جدید، بازار را در دست بگیرد. اگرچه این تاکتیک نیازمند سرمایه گذاری زیادی است، در صورت موفقیت می تواند بازار خودی را نفوذپذیر سازد.
حمله چریکی (بدون ساختار). این نوع حمله در صورتی که منابع مالی کافی وجود داشته باشد مناسب است. چالشگر به انتخاب خود حمله را آغاز می کند و هدفش تضعیف روحیه رهبر بازار است تا سرانجام امتیازاتی برای خود کسب کند.
در برابر استراتژیها و تاکتیکهای حمله استراتژیهای دفاعی عبارتند از:
دفاع از موقعیت و موضع. این نوع دفاع از زمانی مناسب است که شرکت از جایگاه و موقعیت نفوذ ناپذیری برخوردار باشد.
دفاع متحرک. این نوع استراتژی به صورت گسترش دادن بازارها و تنوع و گسترش محصول نسبت به بازار است.
دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم) و دفاع با هجوم متقابل. در این استراتژی به شرکتها توصیه می شود که آغاز کننده حملات باشند، اگرچه ممکن است باعث برخوردها، تنشها و مبارزات مختلف و غیر ضروری گردد؛ مانند جنگ قیمتها.
دفاع از اطراف. چنان که قبلا اشاره شد، در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است، برای حمله به آن انتخاب می گردد.
کناره گیری و عقب نشینی. گاهی کنار کشیدن از صحنه رقابت مطلوب ترین راه حل است(منبع پیشین).
۲-۴- بخش چهارم: پیشینه تحقیق
۲-۴-۱- تحقیقات خارجی
دایموند (۱۹۹۱)، معتقد است که نرخهای بهره واقعی بر انتخاب شرکتها برای انتخاب بین پروژه های پر ریسک یا دارای امنیت تأثیر می گذارد. تا زمانی که انتخاب پروژه های ریسک دار منجر به این شود که ارزش مورد انتظار آینده شرکتها به همان اندازه هزینه های ناشی از ریسک افزایش یابد، انگیزه یرای سازگار شدن با پروژ ه های کم ریسک افزایش می یابدو بنابراین نرخهای بهره پایین تر احتمال قصور در پرداخت بدهی را کاهش می دهد.
کوپمن و لوکاس[۳۶](۲۰۰۳) در مطالعه خود بر این باورند که ریسک اعتباری تقریباً همراه و هم جهت با متغیرهای کلان اقتصادی حرکت می کند و این مساله نکته مهمی در فرایند مدیریت ریسک به حساب میآید. آنها با بهره گرفتن از اطلاعات سالهای ۱۳۹۳-۱۳۹۷ در زمینه تولید ناخالص داخلی، حاشیههای اعتباری و شکستهای تجاری کوشیده اند، عقیده فوق را بررسی نمایند. نتایج تحقیق ایشان نشان میدهد رابطه هم جهت از لحاظ رفتار ادواری بین ” حاشیههای اعتباری[۳۷]” و “تولید ناخالص داخلی” در توالیهای تجاری معمولی (شش ساله) وجود دارد.
عکس مرتبط با اقتصاد
عبدالقانی(۲۰۰۵)، در تحقیقی تحت عنوان افشاء ریسک بازار یا معیارهای ریسک حسابداری به بررسی ارتباط بین ریسک سیستماتیک و معیارهای ریسک حسابداری پرداخت.این معیارها شامل نسبت اهرمی ، اندازه دارایی ، نسبت جاری ، تغییر پذیری سود ، رشد سود ، نسبت سود سهامی پرداختی و بتای سود بودند.نتایج حاصل از بررسی حاکی از آن بود که چهار معیار اندازه دارایی ، رشد سود ، نسبت جاری ، نسبت سود سهامی پرداختی دارای ارتباط با اهمیتی با ریسک سیستماتیک هستند در حالی که ارتباط بین متغیرهای دیگر با ریسک سیستماتیک از لحاظ آماری معنادار نبودند .
حسابداری
راتنوسکی(۲۰۰۷) به بررسی تاثیر شفافیت سود در مدیریت ریسک بانک پرداخت. راتنوسکی بیان میدارد که هنگامی که بانکها با ناتوانی در بازپرداخت دیون و مشکلات نقدینگی مواجه هستند برای مدیریت کردن ریسک نقدینگی میتوانند شفافیت صورتهای مالی را بهبود بخشند. او مدلی را ارائه کرد که براساس آن هنگامی که برای تامین مالی، عدم تقارن اطلاعاتی نیز موجب بروز اصطکاک و حساسیت می شود. بانکها میتوانند با افزایش شفافیت و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، تامین مالی خود را راحتتر کنند.
شارما[۳۸] (۲۰۱۰) رابطهی بین بازده سهام و سه بعد رقابت بازار محصول را در دوره زمانی ۱۹۷۳تا۲۰۰۶ بررسی کرد. نتایج وی بیانگر این بود که پس از در نظر گرفتن عوامل بازار، اندازه، ارزش دفتری به ارزش بازار شرکتهای موجود در صنایع متمرکزتر بازده کمتری بدست می اورند. افزون بر این، انها دریافتند که شرکتهای که جانشین پذیری محصول هایشان زیاد است در مقایسه با شرکتهایی که جانشین پذیری محصول هایشان کم است، بازده تعدیل شده از بابت ریسک بیشتری کسب میکنند.
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
گیرود و مولر[۳۹](۲۰۱۱) در تحقیقی به بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و رقابت در بازار محصول بر عملکرد شرکتها پرداختند. نتایج نشان داد که حاکمیت شرکتی ضعیف در صنایع غیررقابتی، منجر به بازده سرمایه کمتر، بهره وری کمتر و ارزش بازار پایین تر میشود. همچنین نتایج حاکی از این است که حاکمیت شرکتی ضعیف، بطور بالقوه باعث کاهش بازدهی نیروی کار و افزایش هزینههای محصول میشود. اما این تاثیر در صنایع رقابتی و در شرکتهایی که توانایی رقابت در بازار محصول را دارند؛ کمتر است.
چنگ و همکاران (۲۰۱۲) در پژوهش خود که شامل ۲۵۵ شرکت در سال های۲۰۱۰-۲۰۰۰ به بررسی رابطه بین عدم شفافیت سود، جریانات نقدی و ریسک کاهش قیمت سهام پرداختند، آنها نشان دادند که عدم شفافیت سود و حساسیت جریانات نقدی عملیاتی منجر به افشاء نکردن اخبار بد می شود و ریسک سقوط قیمت سهام ار افزایش می دهد.
فاسو[۴۰] (۲۰۱۳) رابطه ساختار سرمایه، توانایی رقابت در بازار محصول و عملکرد آنها را مورد بررسی قرار داد، فاسو از معیاری جدید برای اندازه گیری توان رقابتی شرکت استفاده نمود. وی با بهره گرفتن از داده های پانل ،عملکرد ۲۵۷ شرکت آفریقای جنوبی را در طول دوره ۱۹۹۸-۲۰۰۹را مورد توجه قرار داد، نتایج نشان میدهد که اهرم مالی اثر مثبت و قابل توجهی بر عملکرد شرکت دارد. و تاثیر رقابت در بازار محصول بر عملکرد شرکتهایی که اهرم مالی بالاتری دارند بیشتر است.
با توجه به تحقیق هوانگ و لی (۲۰۱۳) که به بررسی اثرات رقابت در بازار محصول بر ریسک اعتباری پرداختد. آنها نشان دادند که گسترش اعتبار بطور مثبت به تعداد شرکتها در یک صنعت مربوط میشود.گسترش اعتبار زیاد (کم) در یک صنعت دارای رابطه مثبت (منفی) با شاخص هرفیندال – هیرشمن است. و اندازه نسبی شرکت در یک صنعت یک عامل مهم تعیین کننده از ریسک اعتباری است . همچنین آنها به طور کلی دریافتند که بین رقابت در بازار محصول و شاخص ریسک اعتباری رابطه منفی وجود دارد. زیرا شرکت هایی که دارای رقابت در بازار محصول بالایی هستند در نتیجه دارای ریسک ورشکستگی پایینی می باشند .
لیندست و همکاران(۲۰۱۳) دریافتند طول تاخیر اطلاعات اعتبار دهندگان و سایر دینفعان برای سیاست های دریافت اعتبار مهم نیست و یکی از مهم ترین عوامل که برای اعطای وام از دید اعتباردهندگان حائز اهمیت است سطح اطلاعات متقارن بین ذینفعان می باشد و شرکت هایی که دارای عدم تقارن اطلاعاتی بین اعتبار دهندگان، سهامداران و … می باشند دارای ریسک اعتباری بیشتری نسبت به شرکت هایی هستند که دارای عدم تقارن اطلاعاتی نیستند.
۲-۴-۲- تحقیقات داخلی
تاکنون تحقیقی به صورت مستقیم به بررسی رابطه بین ساختارهای رقابتی در بازار و ریسک اعتباری را در ایران مورد بررسی قرار نداده است. برخی از مرتبط ترین این تحقیقات به شرح ذیل می باشد:
فلاح شمسی و تهرانی(۱۳۸۴)، در مقاله ای با عنوان ” طراحی و تبیین مدل ریسک اعتباری در نطام بانکی کشور”، کارایی مدل های احتمالی خطی،لجستیک و شبکه های عصبی مصنوعی براید پیش بینی ریسک اعتباری مشتریان نظام بانکی کشور را مورد بررسی قرار دادهاند.متغیرهای پیش بینی کننده در این مدل ها، نسبت های مالی وام گیرندگان بوده که ارتباط معناداری آن ها با ریسک اعتباری، با بهره گرفتن از آزمون های آماری مناسب تأیید شده است. با بهره گرفتن از داده های مالی و اعتباری ۳۱۶ نفر از مشتریان حقوقی بانک های کشور مدل های یاد شده طراحی و مورد آزمون کارایی قرار گرفتند. نتیجه های به دست آمده در این مقاله، بیانگر آن است که ارتباط بین متغیرها در مدل پیش بینی ریسک اعتباری محسوب می شوند و بیشترین کارایی برای پیش بینی ریسک اعتباری به ترتیب مربوط به شبکه های عصبی و مدل لجستیک می باشد.
عرب مازار و روئین تن (۱۳۸۵) به بررسی عوامل بر ریسک اعتباری مشتریان بانکی پرداختند. آنها دریافتند که از بین متغیرهای موجود با بهره گرفتن از تحلیلرگر سیونل و جیت در نهایت ۱۷ متغیر که اثر معناداری بر ریسک اعتباری و تفکیک بین دو گروه از مشتریان خوش حساب و بد حساب داشتند، انتخاب و مدل نهایی به وسیله آنها پردازش شد. بر اساس شاخص های آماری، این توابع از نظر ضرایب و همچنین قدرت تفکیک کنندگی معنی دار و اعتبار بالایی دارند. نتایج تحقیق ضمن دلالت بر تأیید نظریه های اقتصادی و مالی در زمینه عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری نشان میدهد که عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک کشاورزی فصل مشترک زیادی با عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری مشتریان حقوقی سایر بانکها دارد.
برای
موضوعات: بدون موضوع
[ 11:23:00 ب.ظ ]