۲-۲-۱۹- زبان علم
زبان علم گونهای از زبان است که نقش اصلی آن برقراری ارتباط میان اهل علم و بیان مطالب علمی در
گفتار و نوشتار است و علاوه بر تعامل با دیگر گونههای زبان و بهرهگیری از واژگان و فرایندهای واژهسازی
آن ها، دارای واژگان ویژه و روشهای خاص خود در واژهگزینی است(همان: ۱۰).
۲-۲-۲۰- شیوههای واژهگزینی
واژه گزینی برای یک مفهوم مشخص به چهار روش زیر انجام میگیرد:
۲-۲-۲۰-۱- برگزینش: انتخاب یک واژه یا عبارت از میان واژهها و عبارتهای موجود در زبان.
۲-۲-۲۰-۲- نوگزینش: انتخاب یک واژه موجود در زبان و دادن مفهومی جدید به آن، به طوریکه با مفهوم اولیه بیارتباط نباشد.
۲-۲-۲۰-۳- ساختن اصطلاح: ساختن اصطلاح به سه شیوۀ زیر انجام میگیرد:
الف) واژه سازی: ساختن یک واژۀ جدید مشتق یا مرکب یا مشتق- مرکب.
ب) ساختن گروه نحوی: ساختن یک گروه نحوی با بهکار بردن دست کم دو واژه صورت میگیرد. این واژهها با کسرۀ اضافه یا یکی از حروف اضافه به هم پیوند مییابند.
ج) اختصارسازی: ساختن اختصار به یکی از روشهای سرواژهسازی یا آمیزهسازی یا اختصار حرف به حرف
انجام میشود.
۲-۲-۲۰-۴- وامگیری: اخذ یک واژه از زبانهای بیگانه (معمولاً غربی) با همان مفهومی که در زبان مبدأ دارد. وامگیری عمدتاً درموارد زیر صورت میگیرد:
الف) واحدهای اندازهگیری و اسامی شیمیایی و نام داروها و مانند آن ها.
ب) واژههای اروپایی که هر چند در میان عموم فارسیزبانان متداول نیستند، اما میتوان از آن ها در شرایط ذیل استفاده کرد:
– در زبان مبدأ واژهای بسیط باشند و در غیر این صورت ساختار صرفی آن ها چنان باشد که مانع از اعمال فرایندهای واژهسازی فارسی بر روی آن ها نشود.
– فرهنگستان با توجه به نظر متخصصان، به دلایلی معادلیابی برای آن ها را ضروری نداند(همان: ۱۱-۱۲).
۲-۲-۲۱- روشهای معادلیابی
معادلیابی عبارت است از برگزیدن یک واژه یا عبارت یا صورت اختصاری در مقابل یک لفظ بیگانه.
معادلیابی به دو صورت انجام میگیرد:
الف) معادلیابی مفهومی: در این روش بدون توجه به ساختار اصطلاح بیگانه و فقط با در نظر گرفتن معنی و تعریف آن در زبان فارسی یک معادل یافته و ساخته میشود؛
ب) گرتهبرداری: در این روش، معادلیابی با توجه به ساختار اصطلاح بیگانه صورت میگیرد، به این معنیکه
در برابر هر جزء معنیدارِ اصطلاحِ بیگانه، یک جزء معنیدار در زبان فارسی قرار دادهمیشود(همان:۱۱-۱۲).
۲-۲-۲۲- ضوابط واژهگزینی
بر طبق تعریف گروه واژهگزینی (۱۳۸۸: ۱۳-۱۴) مراد از ضوابط واژهگزینی باید و نبایدها و اولویتهایی است که شایسته است در امر واژهگزینی رعایت شود. این موارد عبارتند از:
۱- در ساختن اصطلاح باید قواعد دستور زبان فارسی رعایت شود؛
۲- در واژهگزینی شایستهاست اصطلاحی برگزیدهشود که بتوان آن را بنا به ضرورت، در فرایندهای واژهسازی بعدی، یعنی انواع اشتقاق و ترکیب، به کار برد؛
۳- در واژهگزینی باید قواعد آوایی زبان فارسی رعایت شود، همچنین باید تلفظی از وامواژهها اختیار شود که با قواعد واجآرایی و ساختار هجایی زبان فارسی مطابقت داشتهباشد؛
۴- در املای واژهها باید از دستور خط فرهنگستان پیروی شود. در صورت نیاز میتوان از برخی علائم سجاوندی که هنوز در خط فارسی قبولِ عام نیافتهاند نیز استفادهکرد؛
۵- فرهنگستان میتواند، بنا به ضرورت، از فرایندهای واژهسازی کم سابقه یا بیسابقه در زبان فارسی استفادهکند؛
۶- هر واژهای را که فارسی محسوب شود، صرف نظر از تبار آن، میتوان درفرایندهای واژهسازی به کاربرد و با پیشوندها و پسوندها و واژههای اصیل فارسی ترکیب کرد و با آن واژه یا واژههای جدید ساخت؛
۷- در مورد اشتراک لفظی و معنایی در واژههای بیگانه و معادلهای فارسی آن ها از ضوابط زیر پیروی میشود:
الف) در مقابل یک لفظ بیگانه که دارای یک مفهوم مشخص است، شایستهاست که در تمامی حوزهها یک معادل فارسی اختیار شود، مگر اینکه در حوزههای مختلف از دیر باز معادلهای متفاوتی در مقابل آن لفظ بیگانه کاملاً تداول یافتهباشد؛
ب) در مقابل یک لفظ بیگانه در یک حوزۀ مشخص فقط باید یک معادل فارسی اختیار شود، مگر اینکه آن لفظ در همان حوزه دارای چند مفهوم متفاوت باشد؛
پ) هرگاه یک اصطلاح بیگانه دارای چند مفهوم باشد، به منظور دقیق مقصود، برای هر یک از مفاهیم میتوان یک معادل فارسی اختیارکرد؛
ت) در صورت وجود چند لفظ بیگانه برای یک مفهوم واحد، بهتر است در زبان فارسی در مقابل آن فقط یک معادل اختیار شود، اما بنا به ضرورت، ازجمله سابقه و رواج، میتوان برای هریک از الفاظ بیگانه یا برخی از آن ها نیز معادلی برگزید؛
۸- استفاده از یک معادل فارسی برای چند اصطلاح بیگانه در حوزههای مختلف مجاز است.
۲-۳- مبانی عملی تحقیق
۲-۳-۱- مقدمه
مطالعه و بررسی آثار و پژوهشهای انجام شده در گذشته و حال، همواره راهگشای بسیاری از سؤالاتی بوده که در ذهن به وجود آمدهاست. با مطالعۀ پیشینهای از تحقیق ممکن است به یافتههای متفاوتی دست یافت. علت این تفاوت را میتوان به دلایل مختلفی ربط داد، دلایلی از قبیل متفاوت بودن روش تحقیق، جامعۀ آماری، محیط تحقیق و نگرشها به موضوع تحقیق. همچنین با مطالعۀ پیشینۀ تحقیق، میتوان اطلاعات زمینهای و ضروری مورد نیاز برای تحقیق را به دست آورد.
۲-۳-۲- تاریخچۀ مختصری از مطالعات صرف در ایران
سابقۀ مطالعۀ صرف در ایران به دوران بسیار کهن باز میگردد. شاید بتوان از میان قدیمیترین کتب صرف به کتاب « اَلمُعجَم فی معاییرِ اَشعارِالعجم« به قلم شمس قیس رازی در قرن هفتم هجری اشارهکرد. موضوع اصلی این کتاب عروض و قافیه و بدیع است اما دربارۀ صرف فارسی نیز مطالبی عالمانه دارد. پس از اینکتاب، مهمترین آثاری که به صرف پرداختهاند، عبارتاند از: فرهنگ جهانگیری، اثر حسین اینجوی؛ فرهنگ برهان قاطع، تألیف محمدحسین بن خلف تبریزی و فرهنگ انجمن آرای ناصری، نوشتۀ رضا قلی خان هدایت. از این سه فرهنگ، دو فرهنگ اول به قرن یازدهم و فرهنگ سوم به قرن سیزدهم تعلق دارند، که در مقدمۀ هر سه فرهنگ به صرف پرداخته شدهاست. در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری نخستین دستور سخن و فارسی دبستان به قلم میرزا حبیب اصفهانی نگاشتهشد(طباطبایی۱۳۸۲: ۳۸).
۲-۳-۳- مطالعات پژوهشگران ایرانی
در دوران اخیر دربارۀ واژهسازی به طور اعم و ترکیب به طور اخص پژوهشهایی صورت گرفته که در سه بخش ارائه میشوند:
۲-۳-۳-۱- پژوهشهای سنتی
شاید شاخصترین پژوهشهای سنتی، دستور زبان پنج استاد(قریب و دیگران ۱۳۷۵) و دستور زبان فارسی (ناتلخانلری۱۳۶۹) باشند.
افزون بر این میتوان از دستورجامع زبان فارسی (همایونفرخ۱۳۵۹) و دستور زبانفارسی (خیامپور۱۳۷۲) نیز نام برد. کتاب ترکیب در زبان فارسی ( مقربی۱۳۷۲) نیز از جمله پژوهشهای سنتی به شمار میرود.
۲-۳-۳-۲- پژوهشهای نوین غیرتحلیلی:
در این پژوهشها از مفاهیم و دستاوردهای زبانشناسی بهره گرفتهمیشود اما از یک نظریۀ خاص صرفی استفاده نمیشود و از همین رو به روابط میان عناصر سازندۀ واژههای مرکب توجه نمیشود. از این گروه آثار دیگری نیز وجود دارند:
ساختمان واژۀ زبان فارسی امروز (بهشتی ۱۳۵۵)، ساخت اشتقاقی واژه در فارسی امروز (کلباسی ۱۳۷۱)، شیوه و امکانات واژهسازی در زبان فارسی (صادقی۱۳۷۲)، بررسی اسم و صفت مرکب در زبان فارسی معاصر(کرد زعفرانلو کامبوزیا ۱۳۷۳)، فعل بسیط فارسی و واژهسازی (طباطبایی ۱۳۷۶)، اسم، صفت و صفت مرکب در زبان فارسی(طباطبائی ۱۳۸۲)، مبانی صرف(شقاقی ۱۳۸۶)، دستور زبان فارسی(مشکوﺓ الدینی ۱۳۸۸).
۲-۳-۳-۳- پژوهشهای نوین تحلیلی:
شکی[۹۴](۱۹۶۴) در کتاب «بررسی ترکیب اسمی در فارسی جدید»[۹۵] به تحلیل و بررسی اسمهای مرکب میپردازد. این کتاب شامل سه بخش است. بخش اول ویژگیهای کلمات مرکب را بر میشمرد و معیارهایی برای تشخیص واژههای مرکب از گروههای نحوی به دست میدهد. بخش دوم به جنبههای آوایی و واژگانی و دستوری و معنایی واژههای مرکب اختصاص دارد. بخش سوم به عناصر سازندۀ کلمات مرکب میپردازد و بر این اساس به طبقهبندی آن ها دست میزند. شکی، واژههای مرکب فارسی را بر اساس روابط نحوی موجود میان عناصر سازندۀ آن ها، به پنج گروه تقسیم میکند:
۱- ترکیبهایربطی: واژههای مرکبی که در بین آن ها بالقوه «واو» عطف وجود دارد، مانند: زناشویی، مرزوبوم، سرکه شیره.
۲- ترکیبهای دوگانی: واژههای مرکبی که از تکرار یک واژه ساخته میشوند و میان دو جزء سازندۀ آن ها گاهی هیچ عنصر دیگری وجود ندارد و گاهی یک حرف اضافه یا صدای « آ» قرار میگیرد، مانند: پیچ در پیچ، سراسر، دوش به دوش، پاره پاره.
۳- ترکیبهای محدودگر: واژههای مرکبی که در آن ها یک جزء از نظر نحوی وابسته به جزء دیگر است و معنای آن را محدود میکند، مانند: مادرشوهر، دانشجو، صاحبخانه.
۴- ترکیبهای مشتق از گروه فعلی: واژههای مرکبی که از گروههای فعلی مشتق میشوند و رابطۀ میان
اجزای آن ها را نمیتوان بر حسب همپایگی یا تکرار یا محدودکنندگی توجیه کرد. مانند: نگهداشت، زخم خورده، گمشده.
۵- ترکیبهای بیقاعده: واژههای مرکبی که بر اساس الگوهایی ساخته نشدهاند که بتوان به قیاس آن ها واژههای مشابهی ساخت، مانند: دستنماز، خودکام، آبتنی، خودسر.
اوحدی (١٣۵٧)، درپایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «نگرشی به واژههای نو» در دانشگاه تهران و به راهنمایی دکتر حقشناس، هدف پژوهش خود را ضرورت واژهسازی و نیز دلایل ساخت واژههای نو دانستهاست. بدین منظور واژههای فرهنگستان زبان ایران را مورد بررسی قرارداده و آمار کلی این واژهها را با توجه به حوزۀ کاربرد هر واژه، که تا آن زمان جا افتادهاند، ارائه نمودهاست.
گنجی(۱۳۵۸) در دانشگاه تهران و به راهنمایی دکتر معصومۀ قریب ترجمۀ کتاب «ساختمان واژه در زبان فارسی» اثر لازار[۹۶]، زبانشناس معاصر شوروی سابق را موضوع رسالۀ خود قراردادهاست. وی در بخش اول مسائلی چون ویژگی ساختمان واژۀ فارسی، انواع تکواژها و چگونگی ترکیب آنها با اشکال فونتیکی واژهها و مرفمها، خصوصیات ساختمان تکواژهها، ویژگی تجزیه و تحلیل واژهسازی در مراحل مختلف، جنبههای همزمانی و درزمانی مطالعۀ فرایندهای واژهسازی و ارتباط متقابل مفاهیم تولید واژه را مورد بررسی قرار دادهاست. در بخش دوم نیز موضوعات مربوط به الگوهای واژهسازی با بهکارگرفتن وندها، نیم وندها، جابجایی عناصر و ترکیب واژه مطرح گردیدهاست.
پیرشفیعی(۱۳۶۱) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود در دانشگاه تهران تحت عنوان «فرایندهای واژهسازی در زبان فارسی» به بررسی ساختمان واژه در فارسی امروز و امکانات ترکیبی و اشتقاقی آن در چهار مقولۀ دستوری اسم، صفت، فعل و قید که با فهرستی از وندهای زایای فارسی به دستدادهشده، میپردازد.
زریابخوئی(١٣۶٣) در مقالهای در مجلۀ نشر دانش با عنوان «نظریاتی دربارۀ وضع لغات علمی و فرهنگی» به بحث در مورد چگونگی ظهور لغات میپردازد. وی متذکر میشود که: “باید همواره غرض اصلی زبان و وضع آن راکه تفهیم و تفاهم است، در نظر داشتهباشیم و خیلی مته به خشخاش نگذاریم و برخی کلمات موزون و خوشآهنگ را که گاه ممکن است با بعضی قواعد دستوری ناسازگار باشد، بپذیریم”. نویسنده اشاره میکند: “آنچه در برابر سیل عظیم مفاهیم و اصطلاحات جدید بیگانه باید بکنیم این است که از همین زبان تحول یافته و متداول و مفهوم خود مدد بگیریم زیرا فقط در این صورت است که غرض اصلی زبان، یعنی تفهیم و تفاهم را رعایت کردهایم و به مردم کمک کردهایم تا در برابر الفاظ بیگانه سرگشته و دهشتزده نشوند و با اندکی توجه و دوری از تعصبات شدید میتوانیم واژههایی بسازیم که شنوندگان به محض شنیدن، حداقل تصوری مبهم از معنی آن داشتهباشند، مانند واژههای: شهربانی، شهرداری، دانشگاه و دانشکده که از زبان محاورۀ مردم گرفتهشده و فصیح و شیوا هستند”.
نجفی(١٣۶۶)، درمقالۀ خود درمجلۀ نشر دانش با عنوان « آیا زبان فارسی در خطر است؟« به بحث دربارۀ انگیزۀ اصلی تأسیس فرهنگستانهای زبان فارسی در نیم قرن اخیر میپردازد. وی ضمن پرفایده شمردن ساخت الفاظ تازه برای مفاهیم تازه، بیان میدارد که فرهنگستانها و مؤسساتی که به وضع لغات پرداختهاند، همواره گرفتار این خیال باطل بودهاند که ورود الفاظ بیگانه لزوماً به بنیان زبان لطمه میزند. ولی پس از هشدار این مسئلۀ مهم که اگر زبان در معرض نفوذ پیاپی زبانهای بیگانه باشد، بیم آن میرود که شالودۀ زبان دستخوش دگرگونی شدید قرارگیرد، به بحث در مورد واژههای عاریتی و انواع گرتهبرداری ارزیابی مختلف میپردازد.
کافی (١٣۶٨)، در مقالهای با عنوان «بررسی واژههای ریاضی فرهنگستان اول« درمجلۀ نشر دانش به بررسی واژههای مصوب فرهنگستان اول در علم ریاضی میپردازد. در این مقاله، ابتدا روش کار توصیف میگردد و سپس واژههای ریاضی از نظر میزان جاافتادگی طبقهبندی میشوند و علل جاافتادگی و جانیفتادگی واژهها تحلیل میگردد. نویسنده نتیجه میگیرد که فرهنگستان اول در امر انتخاب معادل برای واژههای ریاضی چندان موفق نبودهاست و دلایل عمدۀ این امر را رویکرد فرهنگستان به کمرنگکردن واژههای فارسی و عربیتبار دانستهاست و ذکر میکند که اگر فرهنگستان به جای اینکار، به انتخاب معادل برای واژههایی از علم ریاضی میپرداخت قطعاً موفقتر بود.
کافی(١٣۷١) در مقالهای با عنوان «بررسی واژههای فرهنگستان» درمجلۀ نشر دانش به بررسی واژههای مصوب فرهنگستان اول پرداختهاست. این مقاله دارای چهار بخش میباشد. در بخش اول روش تحلیل کار، در بخش دوم تحلیل مختصری از واژههای رشتههای مختلف، در بخش سوم، تحلیل کلی کار واژهگزینی فرهنگستان، و در بخش چهارم، نتیجه چنین بیانشده که فرهنگستان تمام تلاش خود را کرده که نقصِ واژههای علمیِ رشتههای گیاهشناسی و جانورشناسی را برطرف کند و منظور از نقص زبان، عدم وجود معادل فارسی برای اصطلاحات علمی است.
کلباسی(۱۳۷۱) با نگارش «ساختمان اشتقاقی واژه در فارسی امروز«، به واژهسازی زبان فارسی کمک بسیاری میکند. در اینکتاب انواع واژههای مرکب و مشتق فارسی از نظر ساخت، مورد تحلیل و بررسی قرار
گرفته و از سوی دیگر وندهای فارسی امروز به طور کامل گردآوری و بررسی شدهاند.
صادقی در سال ۱۳۷۲ سلسله مقالاتی با عنوان «شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر» را در مجلۀ نشر دانش نگاشته که به ترتیب زیر بررسی میشوند:
صادقی در مقالۀ « شیوهها و امکانات واژهسازی در زبان فارسی معاصر(۱)» برخورد زبان فارسی با تمدن و علوم و تکنولوژی جدید و ترجمۀ متون علمی از زبانهای غربی به این زبان که از دهها سال پیش به این سو انجام گرفته و این زبان را در برابر مشکل بسیار عظیم بیان مفاهیم علمی و فنی و فرهنگی جدید در امکانات خود قرار دادهاست، اشاره میکند و معتقد است کوشش مجامع رسمی واژهسازی، فرهنگستانها و سازمانها و گروههای رسمی همه در جهت آمادهکردن زبان فارسی برای به عهدهگرفتن این وظیفۀ خطیر بودهاست.
برای
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:23:00 ق.ظ ]