۲-۵-۲-۳-پیشگیری ثالث

 

در این مرحله، اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از تکرار جرم و بازسازی مجرمان می‌باشد. این نوع پیشگیری شامل برنامه هایی از قبیل مشاوره برای زنان و بچه ها، مداخلات کیفری و ‌گروه‌های گوناگون می‌باشد. تلاش‌های پیشگیرانه در این مرحله، برای جلوگیری از رفتارهای مجرمانه است تا مجرمان اصلاح و با محیط اجتماعی خود سازگار شوند و به ارتکاب مجدد جرم گرایش پیدا نکنند. این نوع از پیشگیری با توجه به اینکه ناظر بر اقدامات بعد از وقوع جرم است، در چارچوب جرم‌شناسی پیشگیرانه قرار نمی‌گیرد(هیوز،۱۳۸۰، ۳۱).

 

در مجموع در این مرحله از پیشگیری، تلاش می‌شود تا مجرمان قدیمی با جامعه سازگاری بیشتری پیدا کنند و با مداخله در بازسازی و اصلاح مجرمان، از تکرار جرم آنان جلوگیری به عمل آید(رجبی‌پور،۱۳۸۲، ۱۹).

 

۲-۵-۲-۴-پیشگیری وضعی و اجتماعی

 

۲-۵-۲-۴-۱- پیشگیری وضعی

 

وجود فرصت‌ها و مناسبت‌های ارتکاب جرم، همواره یکی از عوامل مهم در بروز بزهکاری بوده و بزهکار را به ارتکاب عمل ترغیب می کند. تردیدی نیست هرچه افراد، ضعف نفس بیشتری داشته باشند، در مقابل فرصت های ارتکاب بزه، آنگاه که منافع حاصله از جرم را سهل الوصول می‌بینند، دچار وسوسه بیشتری شده و زودتر به آستانه تحریک می‌رسند. برخی از جرم شناسان اثر فرصت ها در بروز بزهکاری را یک عامل قطعی و تعیین کننده دانسته و معتقدند شخص مجرم به عنوان یک عامل ثابت، باارزش صفر قلمداد می شود و فرصت های جرم به عنوان متغیرهایی که اگر ارزش مثبت داشته باشند، غنیمت شمرده می‌شوند و جرم ارتکاب می‌یابد. با توجه به وجود این گونه متغیرها و به منظور کاهش اثرات آن در بروز جرم، یکی از انواع پیشگیری از جرایم که همان پیشگیری وضعی از جرم است، مطرح می شود که هدف آن عبارت است از اتخاذ تدابیر لازم به منظور افزایش بهای عمل مجرمانه نسبت به سود حاصل از آن(میرخلیلی:۱۳۸۷، ۱۵۶).

 

این نوع پیشگیری مبتنی بر تغییر وضعیت­های قبل از جرم است که به تجربه با تحدید فرصت‌های ارتکاب جرم و یا مشکل­تر کردن تحقق این فرصت­ها برای مجرمین بالقوه سعی دارد، شرایط را به گونه‌ای ایجاد نماید که پاسخ شخص به آن موقعیت، ارتکاب رفتار مجرمانه نباشد یا دست کم چنین پاسخ هایی تقلیل یابند(شاکری، ۱۳۸۲، ۱۴).

 

این نوع پیشگیری با توجه به شرایط بزهکار، نوع جرم، اهداف و موضوعات جرم و خصوصیات بزه دیده، اقداماتی را به اجرا می‌گذارد که فرایند آن ها از بین رفتن و یا تضعیف موقعیت‌ها و فرصت‌های ارتکاب جرم خواهد شد. کاهش فرصت‌ها و موقعیت‌های ارتکاب جرم با توسعه امنیت فیزیکی یا طراحی ساختمان و ‌محله‌ها که در نهایت موجب خطرناک و پرهزینه تر شدن اعمال مجرمانه می شود، همراه است(نجفی توانا:۱۳۹۴، ۵۵). در این روش، کنترل و ابتکار برای پیشگیری، جانشین برخورد کیفری و مجازات و یا انفعال می‌شود. در واقع هدف جرم مورد حمایت قرار گرفته و از پیشرفت مراحل ارتکاب جرم جلوگیری می‌گردد. در این شیوه از پیشگیری، مدیریت پیشگیری از جرم باتغییر و اصلاح روش زندگی افراد، محیط سکونت آنان،هدف خنثی سازی عملیات مجرمانه را دارد(نجفی توانا:۱۳۹۴، ۵۵-۵۶).

 

این قبیل اقدامات در واقع مکمل کار پلیسی است و پلیس در این زمینه می‌تواند نقش مهمی را ایفا نماید. مثل آموزش و اطلاع رسانی به اهالی یک محل یا مغازه داران شاغل در یک پاساژ که خود نیز نظارت کافی بر محل کار وزندگی خود داشته باشند،تا احتمال بروز حوادث و خطرات کاهش یابد. این مدل از پیشگیری برخلاف پیشگیری کیفری مثل واکسن در جلوگیری از شیوع بیماری عمل می‌کند نه مانند معالجه پس از وقوع بیماری. بدین ترتیب می‌توان تعریف زیر را در خصوص پیشگیری وضعی از جرم ارائه کرد:

 

«پیش‌بینی، شناخت و ارزیابی خطر جرم و انجام اقداماتی برای رفع یا تقلیل آن» که گاهی از این روند تحت عنوان «مدیریت کردن خطر جرم» نام برده می‌شود که شامل موارد زیر است:

 

ـ از بین بردن کامل برخی از خطرات

 

ـ تقلیل بعضی از خطرات با کاستن از دامنه خسارت وارده

 

ـ تقلیل برخی از خطرات به وسیله انجام اقدامات امنیتی مثل نصب تلویزیون های مداربسته یا افزایش تعداد افراد پلیس و نظایر آن ها جهت ترساندن و بازداشتن درمان بالقوه از ارتکاب جرم

 

ـ انتقال برخی از خطرات به وسایلی مثل تسهیل بیمه و نظایر آن

 

ـ پذیرفتن برخی از خطرات که اجتناب ناپذیر بوده و یا رفع آن ها هزینه های غیرقابل تحملی را تحمیل می کند

 

۲-۵-۲-۴-۲- پیشگیری اجتماعی

 

بی­تردید مهمترین و نزدیکترین عاملی که در بروز جرم نقش اساسی و مستقیمی را ایفا می‌کند، اراده مجرم است که گذار از مرحله انگیزه و تصمیم به ارتکاب بزه را تا تحقق کامل آن، هموار می‌کند. واقعیت آن است که دو دسته از عوامل، موجب بروز افکار و اراده مجرمانه می‌شود. دسته اول عواملی هستند که مثل مشکلات حاد روانی از درون بر افکار و اراده فرد اثر می‌گذارد و او را به سمت بزه سوق می‌دهد، دسته دوم نیز شامل علل و عوامل بیرونی از قبیل محیط‌های ناسالم و جرم زا و وضعیت فرهنگی، اجتماعی و تربیتی است که زمینه ارتکاب جرم در فرد را فراهم می‌آورد. ‌بنابرین‏ کنترل جرم بدون درنظر گرفتن عواملی که بر اراده و انگیزه مجرمانه تأثیر داشته باشد، عملاً امکان‌پذیر نمی‌باشد. سال­هاست که در جهان، اهتمام زیادی جهت کاهش نرخ جرم صورت می‌گیرد، لکن متاسفانه تأثیر عملی آن کمتر ملموس بوده است. شاید علت عمده عدم موفقیت، به کار نگرفتن درست عوامل پیشگیرانه، عدم توجه به منافع واقعی موجود در جوامع و و یژگی های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی جامعه است.پیشگیری اجتماعی بر این نکته تأکید دارد که انسان تحت تأثیر علل و عوامل اجتماعی، زیستی و … به سمت جرایم کشیده می شود. از جمله عواملی که در این راستا اراده مجرم را تحت تأثیر قرار می‌دهد، عبارت است از محیط خانواده که پایه اساسی در پیشگیری اجتماعی از جرایم است. ناهنجاری‌های خانوادگی، بزهکاری اعضاء خانواده، اعتیاد، طلاق و … از جمله عواملی هستند که تأثیر بسزایی در افزایش جرایم ارتکابی افراد دارد(میرخلیلی،۱۳۸۷: ۱۱۷- ۱۱۳) .

 

درتعریف پیشگیری اجتماعی می‌توان بیان نمود: پیشگیری اجتماعی شامل مجموعه اقدامات پیشگیرانه از جرایم است که به دنبال حذف یا خنثی کردن آن دسته از عواملی می‌باشد که در تکوین جرم مؤثر است. این نوع پیشگیری بر مبنای علت شناسی جرم استوار است و با دخالت در محیط‌های اجتماعی مانع از شکل گیری جرم و خنثی سازی عوامل جرم­زا می­گردد(شاکری،۱۳۸۲، ۱۱).

 

در واقع در تدابیر پیشگیری اجتماعی، نقش خانواده، آموزش، وسایل ارتباط جمعی و سیاست‌های کلی اجتماعی بسیار اهمیت دارد. به طور کلی می‌توان گفت که در این نوع پیشگیری با رویکرد کلان به عوامل بروز جرایم از قبیل فقر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه می شود و با توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… در جامعه از بروز جرایم جلوگیری می‌گردد(زینالی، ۱۳۸۵: ۱۰۳)

موضوعات: بدون موضوع
[یکشنبه 1401-09-20] [ 09:42:00 ب.ظ ]