در رابطه با موضوع مطروحه منابع چندانی وجود ندارد و هیچ پایان نامه ای به عنوان نقیصه عقلی در هیچ دانشگاهی، دفاع نشده است. مهمترین منبعی که در این مورد وجود دارد کتاب «مقدمه ای بر روانشناسی و روانپزشکی کیفری» آقای دکتر شکرالله طریقت می باشد، که آن کتاب هم اولاً تألیف سال ۱۳۴۲ بوده و بنابراین با توجه به قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ نگارش یافته است ثانیاً مسئولیت کیفری اشخاص دارای نقیصه عقلی را حداکثر در دو سطر بررسی کرده است. البته لازم است اشاره شود که هیچ مقاله ای نیز در این زمینه نوشته نشده است. البته کتاب ها و مقالات متعددی در زمینه رشد جزایی، بالندگی عقلی، و همچنین علل و عوامل رافع مسئولیت کیفری مثل مستی، جنون و جنایت اشخاص در حال خواب در زمینه ی مسئولیت کیفری نوشته شده است، که هر کدام از زاویه ی دید خود به بررسی این موضوع پرداخته اند. ولی هدف اینجانب از گردآوری این پایان نامه، این است که ماهیت نقیصه ی عقلی را از لحاظ فقهی، حقوقی و همچنین پزشکی روشن نموده و مسئولیت کیفری و واکنش هایی که نسبت به آنها اعمال شود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد موضوعی که از نوآوری ظریفی برخوردار می باشد و این رساله ی تحقیقی اولین کار پژوهشی در این زمینه می باشد؛ زیرا که هیچ یک از منابع به بررسی همه جانبه موضوع نپرداخته اند.

پایان نامه حقوق

اما مقالات و کتاب هایی که ارتباط مستقیم با این موضوع دارند عبارتند از:
۱- مقاله ی «رشد جزایی» تألیف جناب آقای دکتر محسن رهامی، که در این مقاله نگارنده علاوه بر بررسی بلوغ و نقد و تجزیه و تحلیل نظرات موجود در این باب و توضیح رشد جزایی و تفاوت آن با رشد مدنی، به ضرورت تفکیک پدیده ی بلوغ از مسأله «رشد جزایی» پرداخته و تحمیل مسئولیت کیفری اطفال و نوجوانان فاقد رشد را مورد سؤال قرار داده و لزوم احراز «رشد جزایی» و تعیین سنی مشخص را به عنوان یک اماره غالب و نوعی را جهت تحقق رشد جزایی مورد توجه قرار داده است.
۲- آقای بابک پورقهرمانی، در مقاله «نگاهی به کنوانسیون حقوق کودک و مباحثی پیرامون آن» به بررسی نکاتی پیرامون حقوق کودک که توسط مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان «کنوانسیون حقوق کودک» که در سال ۱۹۹۸ میلادی به تصویب رسیده است، می پردازد.
۳- در مقاله ی «تأثیر مستی بر مسئولیت کیفری» تألیف گارو که آقایان عمیدی نوری و مهدی ملکی ترجمه کرده اند، به بررسی مستی و تأثیر آن در مسئولیت کیفری، از زوایای مختلف پرداخته است.
۴- در مقاله ی «جنون از دیدگاه حقوق کیفری» نوشته محمد جعفر جبیب زاده و انور احمدی به بررسی جنون در حین ارتکاب جرم، قبل از صدور حکم قطعی و هچنین در حین اجرای کیفر پرداخته شده و در نهایت نتیجه گیری شده که اجرای کیفر (به استثنای کیفر های صاحب حق و مالی) بر بزهکارانی که پس از صدور حکم قطعی و در حین اجرای مجازات به جنون مبتلا شده اند و با اهداف کیفرها در تعارض است؛ بنابراین مراجع قانونگذاری قضایی باید به سوی منع اجرای تدابیرسرکوب گرایانه (کیفرها) چنین مجرمانی – مانند مجرمانی که حین ارتکاب جرم به جنون مبتلا شده اند – گام بردارند و تدابیر پیشگیرانه (اقدامات تأمینی) را با توجه به ویژگی های آنها در مورد مجرمان خطرناک مورد حکم قرار دهند.
۵- در کتاب های حقوقی جزای عمومی جلد اول اردبیلی، زمینه حقوق جزای عمومی نوربها و بایسته های حقوقی جزای عمومی گلدوزیان علاوه بر بررسی علل و عوامل رافع مسئولیت کیفری در حد خیلی مختصر حالات بین عقل و جنون، مستی و سلب کامل اراده و … هم بررسی شده اند.
۶- کتاب «مسئولیت کیفری» نوشته میر سعیدی به ماهیت، قلمرو و حدود مسئولیت کیفری، تقصیر، رابطه استناد در مسئولیت کیفری و ارکان اهلیت جزایی پرداخته و آن را تعریف نموده ولی در مورد واکنش جزایی نسبت به اشخاصی که دارای نقیصه عقلی هستند، حکمی بیان نکرده و تنها در گوشه هایی از آن به بحث رشد جزایی پرداخته است.
۷- مقاله ی «کودکان بزهکار و بزه دید در حقوق ایران» نوشته خانم لیلا سادات اسدی که در آن نتیجه ای که می توان گرفت، در کاهش آمار بزه دیدگی کودک، لازم است قانونگذار در مواردی به جرم انگاری متوسل شده، ارتکاب بعضی از اعمال از جمله تشویق کودک به فساد و فحشا را مستوجب مجازات نماید. آثار سوء ارتکاب جرم بر کودک باید مورد توجه قرار گیرد، تسریع در رسیدگی به جرایم اطفال، تشدید مجازات مرتکبان جرم علیه اطفال و اعطای جنبه ی عمومی به جرایم علیه اطفال، نقش موثری در کاهش بزه دیدگی این قشر نیازمند حمایت دارد.
اما مقالات و کتاب هایی که در حد خیلی مختصر به بررسی مسئولیت اشخاص دارای نقیصه عقلی پرداخته اند، عبارتند از:
کتاب حقوق جزای عمومی اردبیلی انتشارات میزان ۱۳۸۳ در صفحه ی ۸۶ جلد دوم به طور مختصر در اواسط صفحه اظهار داشته منظور قانونگذار از «جنون به هر درجه» شامل حالت های نقص عقلی و عقب ماندگی ذهنی که ممکن است به مرز سلامت عقل نیز نزدیک شود، نیر می باشد.
۲- کتاب مقدمه ای بر روانشناسی و روانپزشکی کیفری تألیف دکتر شکرالله طریقی در صفحه ۲۰۷ به توضیح نقیصه ی عقلی پرداخته و مسئولیت کیفری آن ها را به طور اجمالی بیان کرده است.
۳- دانشنامه جرم شناسی علی حسین نجفی ابرند آبادی و حمید هاشم بیگی، انتشارات گنج دانش در صفحه ی ۲۰۲ عمل مجرمانه ی اشخاص ناقص العقل را به آنها منتسب دانسته است.
۴- هوشنگ شامبیاتی در کتاب حقوق جزای عمومی، چاپ یازدهم سال ۱۳۸۲، انتشارات مجد جلد دوم در صفحه ۱۲۷ نقیصه های عقلی (کاناها، کالیو ها، کودن ها) را با ذکر خصوصیات، به طور اجمالی بررسی کرده است ولی در مورد وضعیت مسئولیت کیفری آن ها ساکت است.
ه) روش و مشکلات تحقیق:
در این پایان نامه به روش کتابخانه ای به نگارش مطالب پرداخته خواهد شد، به این صورت که ابتدا مطالب مربوط به موضوع از کتب و مقالات و جزوات چه فارسی، چه لاتین استخراج و با نگاهی حقوقی و در مواردی فقهی و جرمشناسی به تحلیل مطالب پرداخته خواهد شد، علاوه بر این از منابع اینترنتی نیز استفاده خواهد شد. از مشکلات تحقیق حاضر می توان به اختلافی بودن موضوع در میان حقوقدانان و همچنین ترجمه کتاب های فقهی اشاره کرد.
و) سوالات تحقیق:
سئوال اصلی: آیا اشخاص دارای نقیصه عقلی مسئولیت کیفری دارند؟
سؤالات فرعی دیگر نیز عبارتند از:
۱- ماهیت حقوقی افعال مجرمانه اشخاص دارای نقیصه عقلی چیست؟ آیا جرم می باشد یا خیر؟
۲- نوع واکنش شایسته نسبت به رفتارهای مجرمانه ی این اشخاص چیست؟
۳- به کارگیری اقدامات تأمینی و تربیتی در مورد این مجرمان چه فوائد و مزایایی دارد؟

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

ز) فرضیه ها

۱- اشخاص دارای نقیصه عقلی در حقوق ایران دارای مسئولیت کیفری نمی باشند.
۲- عقب مانده های ذهنی خفیف در گروه نقیصه های عقلی نیستند و دارای مسئولیت کیفری نسبی (تخفیف یافته) هستند.
۳- اعمال مجرمانه اشخاص دارای نقیصه عقلی، ماهیتاً جرم می باشد ولی اعمال مجازات نسبت به آن ها امکان پذیر نیست و باید تحت مداوای اقدامات تأمینی قرار گیرند.

 

ح)نمای کلی پایان نامه

پایان نامه ی حاضر در سه فصل ارائه گردیده است که حاصل مراجعه به منابع مختلف اعم از کتاب ها، مجلات و سایر منابع می باشد.
فصل اول آن با عنوان «کلیات» با تعریف نقیصه عقلی، مصادیق نقیصه عقلی از بعد از روانشناسی و فقهی و علل ایجاد نقیصه عقلی در علم پزشکی پرداخته شده است.
فصل دوم: پایان نامه به مسئولیت کیفری اشخاص دارای نقیصه ی عقلی و ماهیت حقوقی اعمال مجرمانه این اشخاص پرداخته شده است.
فصل سوم: پایان نامه به واکنش هایی که نسبت به اعمال مجرمانه این اشخاص اعمال می شود از جمله اقدامات تأمینی و واکنش های مدنی و اینکه چرا امکان مجازات این اشخاص وجود ندارد، پرداخته شده است.
این فصل را در این پایان نامه به دو میحث تقسیم می شود که در مبحث اول تاریخچه، تبیین و علل ایجاد نقیصه ی عقلی اشاره می شود، این مبحث نیز به سه گفتار تقسیم می شود و در گفتار اول نقیصه ی عقلی از بعد تاریخی بررسی می شود و مبحث دوم به تبیین نقیصه ی عقلی پرداخته می شود تا ماهیت آن به طور دقیق مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد. و در گفتار سوم نیز به علل ایجاد نقیصه ی عقلی اشاره می شود تا عواملی که نقیصه ی عقلی را وجود می آورند، بررسی شود. در مبحث دوم نیز به مصداق یا مصادیق اشخاص دارای نقیصه عقلی پرداخته می شود این مبحث نیز در دو گفتار که در گفتار اول مصداق اشخاص دارای نقیصه ی عقلی در فقه و در گفتار دوم مصادیق اشخاص دارای نقیصه ی عقلی در روانشناسی ، مورد تشریح قرار خواهد گرفت.

 

مبحث اول: تاریخچه، تبیین و علل ایجاد

این مبحث را در سه گفتار جداگانه بررسی نموده و در گفتار اول سیر تاریخی و شیوه های واکنش نسبت به نقیصه های عقلی در ادوار مختلف تاریخ اشاره نموده و در گفتار دوم به تبیین ماهیت و ویژگی های نقیصه ی عقلی پرداخته میشود و در گفتار سوم علل ایجاد نقیصه ی عقلی (ارثی- محیطی) تجزیه وتحلیل می شود.

 

گفتار اول:تاریخچه

اولین بار در دوره باستان، بقراط‌حکیم‌یونانی، تحت عنوان نداشتن مغز Annencephalic) (به مسأله نقیصه عقلی اشاره می کند.
دررم باستان قانونی به نام اسپارتا (Sparta) وضع شده بود، در این قانون کودکان دارای نقیصه ی عقلی باید به قتل می رسیدند. متاسفانه نازسیست ها در آلمان در جنگ جهانی دوم برنامه ای شبیه اسپارتا داشتند، که کودکان دارای بیماری روانی و اشخاص دارای نقیصه عقلی را به قتل می رساندند.
در قرون وسطی دیوانگی و نقیصه ی عقلی، رافع مسئولیت کیفری شناخته نمی شد. و بسیار اتفاق می‌افتاد، دیوانگان که به طور کلی فاقد شعور بودند به خاطر ارتکاب جرم، بربالای چوبه دار حلق آویز می‌کردند؛ حتی در صورت عدم ارتکاب جرم، با آن ها مثل جنایتکاران برخورد می شد و آنها را به شلاق می بستند تا روح از بدنشان خارج شود[۳] در این زمان همچنین واژه شیطان را در مورد مبتلایان به این بیماری به کار می بردند. در حقوق قدیم فرانسه معافیت اشخاص دارای نقیصه ی عقلی مخصوصا در جرایم با اهمیت مورد قبول قرار نگرفته بود.
پس وقتی به گذشته های خیلی دور حقوق جزا مراجعه شود؛ ملاحظه خواهدشد، که هیچ گونه ارتباطی بین حقوق جزا و علوم پزشکی یا روانی وجود نداشته و حتی جنون یا سایر عوارض شبیه با آن نمی‌توانسته موجب معافیت از مجازات شود. علت آن هم این بود که برای صدور احکام کیفری فقط نفس جرم مورد توجه قضات قرار می گرفته و نه حالات و نفسیات مجرم و در مجمع القوانین حمورابی، نه تنها هیچ اشاره ای به حالات نفسانی مجرم نشده، بلکه در پاره ای موارد امکان داشته افراد بیگناه و حتی صغارو مجانین مجازات شوند. مثلا در این قانون آمده است که هر گاه معماری خانه ای را برای شخصی بسازد و سپس خانه بر سر صاحب خانه خراب شود،‌معمار به قصاص مرگ صاحبخانه به قتل خواهد رسید، ولی هرگاه فرزند صاحبخانه در اثر خرابی منزل کشته شود، فرزند معمار باید تلافی فرزند صاحبخانه کشته شود[۴]. همانطور که ملاحظه می‌شود حتی مسئولیت کیفری شخصی نبوده بلکه فرزند معمار را به جای شخصی که مرتکب جرم نشده، بلکه مرتکب بی احتیاطی در ساخت شده مجازات می کردند. در این شرایط و اوضاع و احوال، عقلاً ذهن بشر تا این حد از پیشرفت نرسیده بود؛ تا بحث مسئولیت یا عدم مسئولیت اشخاص نقیصه ی عقلی مطرح شود. در تاریخ آسیای قدیم در چین برای اولین بار لیدرهای مذهبی از جمله کنفسیونس نقیصه های عقلی را مورد حمایت قرار دادند.
یکی از اعتقادات آیین زرتشت این است که مبتلایان به نقیصه ی عقلی بیمار هستند و باید به معالجه‌ی آنها پرداخت. رهبران یهودی نیر قانونی وضع کردند. که این افراد مسئول اعمال ورفتار خود نبودند[۵].
با پیدایش دین مبین اسلام و شرایط مسئولیت کیفری، که در فقه به شرایط عامه تکلیف شهرت دارند، مورد بررسی قرار گرفتند که عبارتند از:۱- عقل ۲- بلوغ ۳- اختیار ۴- قصد. پس آنچه مبرهن است، دین مبین اسلام به شرط عقل، در ایجاد احکام تکلیفی، توجه ویژه ای داشته و در کتب فقهی نیز بالتبع آن یکی از شرایط مسئولیت کیفری که به صورت پراکنده اشاره شده، کمال العقل می باشد که می تواند بیانگر توجه کامل اسلام به عقل در شرایط مسئولیت باشد.
لازم یه ذکر است که این بیماری تا سال ۱۶۸۹ با جنون مترادف بوده تا اینکه در همین سال لاک، آن را از جنون متمایز نمود.[۶]
گفتار دوم: تبیین:
این کلمه به معنای روشن نمودن و توضیح دادن است در این گفتار به مفهوم نقیصه عقلی و ارتباط آن با عناوین مشابه پرداخته می شود.
بند اول: مفهوم نقیصه عقلی:
از لحاظ لغوی اصطلاح نقیصه عقلی مرکب از دو کلمه است: ۱- نقیصه (deficiencies) که به معنای عیب، خصلت بد، خوی و عادات زشت می باشد که جمع آن نقایص است[۷] ۲- عقل: این کلمه را نیز دریافتن،‌دانستن، فهمیدن، قوه دریافت وادراک حسن و قبح اعمال و تمیز نیک و بد امور و خود ترجمه کرده اند[۸] به نظر می رسد این اصطلاح در فرهنگ وادب فارسی به معنای معیوب بودن قوه درک شخص در حسن و قبح اعمال و تمیز نیک و بد امور باشد. در سال ۱۹۷۳ انجمن رسیدگی به مسائل و مشکلات اشخاص دارای نقیصه در امریکا، نقیصه عقلی را این گونه تعریف کرده است. «نقیصه عقلی عبارت از نقص یا نارسایی است که از لحاظ فعالیت عمومی هوش در مقایسه با افراد دیگر به چشم می خوردو باعث نقص تطابق با محیط در دوران های مختلف رشد می شود.» طبق قانون بهداشت روانی (mental health act) انگلستان مصوب ۱۹۵۹ نقیصه عقلی به حالتی گفته می شود که رشد مغز هوش و روان از هنگام تولد یا از مراحل اولیه زندگی متوقف می ماند یا تکامل ناقص می یابد.
نتیجه تصویری برای موضوع هوش
پیاژه روانشناس سوئیسی تعریف هوشی و عقلی را اینطور بیان می کند: هوش نتیجه تاثیر دائمی ومتقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه ی متقابل به صورت متعادل انجام شود، کودک در مراحل مختلف رشد تصاویر ذهنی مختلفی دارد که از تصاویر ساده شروع شده و به تصاویر پیچیده تری می رسد. گذشتن از این مراحل یعنی از مراحل پایین و رسیدن به مراحل بالاتر بستگی به رشد هوش، ساختمان عصبی بدنی، روابط اجتماعی و تجارب زندگی او دارد[۹] با توجه به تعاریف فوق گروهی از افراد جامعه که از لحاظ هوشی در سطح پایین تر از متوسط (نرمال) جامعه قرار گرفته اند، دارای نقیصه عقلی هستند. لازم به ذکر است که آزمون های زیادی برای ارزیابی هوش ارائه شده است.که آزمون سه شخص از بقیه معروفترند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
که عبارتند از :۱- آزمون بنیه سیمون (Binet simson) 2- آزمون و کسلر(David wechsier) 3-‌‌آزمون آلفرد بنیه (Alfred Binet)[10]
باید توجه داشت که هوشبهر (IQ) اشخاص به طور متوسط ومعمول ۱۰۰ می‌باشد ولی اشخاصی که دارای هوشبهر ۱۰۰-۹۰ هستند؛ با اینکه دارای ضریب هوشی کمتر از حد نرمال هستند ولی دارای نقیصه عقلی نیستند زیرا این عقب ماندگی باید به درجه ای از شدت برسد و نقص این اشخاص بسیار خفیف می باشد[۱۱] .
خصوصیات اشخاص ناقص العقل به طور کلی عبارتند از خود محوری(خودبینی)، بی ثباتی، تلفیق پذیری، ساده لوحی، زود باوری، مخالفت سرسختی و تحریک پذیری. بنابراین جای تعجب نیست که ناقص العقل نتواند خود را با شرایط زندگی عادی انطباق دهد و طبیعی است که در صورت مستعد بودن اوضاع و احوال مرتکب جرم نیز بشود.[۱۲]
بند دوم: ارتباط نقیصه های عقلی با عناوین مشابه:
در این بند لازم است به ارتباط بین نقیصه های عقلی با بیماری هایی که با آن شباهت دارند پرداخته شود این بیماری ها عبارتند از : ۱- جنون ۲- بیماری های روانی
۱-جنون:
جنون در لغت به معنی فرارسیدن شب، نهان شدن، شیدایی، شیفتگی، بیماری دماغی و زایل شدن عقل آمده است. در اصطلاح جنون به عارضه دماغی اطلاق می شود که اراده ی شخص را مختل می کند و در علم حقوق، جنون عاملی است شخصی و درونی که موجب عدم درک و تمیز اعمال می شود و مجنون کسی است که از خوب و بد اعمالی که انجام می دهد بی اطلاع است. به دیگر سخن، جنون حالتی است که قدرت و توانایی درک و تمیز شخص را نسبت به اعمالی که انجام می دهد به کلی از بین می رود. اصطلاح جنون در سخنان فقها نیز مورد توجه قرار گرفته و صاحب نظران در بحث مربوط به شرایط عامه وجود عقل را به معنای نیروی دریافت و ادراک و تمیز خوب و بد اعمال، یکی از شرایط اساسی مسئولیت کیفری منظور می کنند و جنون را عامل فساد مستمر عقل دانسته و معتقدند که جنون حالتی است که قوه درک و تمیز فرد را را به کلی از بین می برد و فرد دیوانه توانایی فهم و درک و ارزیابی امور و مسایل زندگی را ندارد[۱۳] به عبارت دیگر جنون حالتی است که بیمار مبتلا به آن، قدرت تمیز و نیک و بد را از دست می دهد و سود و زیان و گفتار و کردار خود را تشخیص نمی دهد.[۱۴] همانطور که از اظهارات صاحبنظران پیداست، جنون قطع ارتباط با واقعیت می باشد و فرد مجنون به قول نوربها در «دهلیز تاریکی ناآگاهی» قرار دارد و زندگی موهوم و هذیانی را تجربه می کند. با این تفسیر که از جنون می شود، تنها کاناها (کورذهن ها)- که مصداقی از اشخاص دارای نقیصه عقلی هستند و در ادامه به بررسی آن ها پرداخته خواهد شد- از مصادیق جنون هستند. لذا رابطه بین جنون و نقیصه عقلی از لحاظ نسبت های چهارگانه ی منطقی، عموم و خصوص من وجه می باشد، که چهار قضیه را تشکیل می دهند، که به ترتیب عبارتند از ، ۱- بعضی مجنون ها، نقیصه عقلی هستند ۲- بعضی مجنون ها، نقیصه عقلی نیستند ۳- بعضی نقیصه های عقلی، مجنون هستند ۴- بعضی نقیصه عقلی، مجنون نیستند به طور کلی ارتباط بین جنون و نقیصه عقلی در دو دایره ی متداخل نمایش داده می شود.
۲- بیماری های روانی:
به طور کلی معلولین ذهنی به دو دسته تقسیم می شوند ۱- بیماری های روانی ۲- نقیصه های عقلی، بیماری های روانی را به طور کلی می توان به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از :
۲-۱ پسیکوپات: این اشخاص دارای نقصان روانی آشکاری نیستند. آن ها معمولاً افرادی خود میان بین و مغرور هستند و از تجربیات گذشته خود استفاده نمی کنند و از نظراحساسی در برابر تحریکات حساس نیستند و به زعم «وایت» نسبت به اخلاق اجتماعی حساسیت ندارند و حد و حقوق خود را محترم نمی شمارند. نظام های کیفری دنیا، پاسیکوپات ها را در برابر اعمال خود مسئول می دانند؛ ولی دادگاه ها با ملاحظات خصوصیات روحی و روانی مرتکب و شرایط خانوادگی و گذشته او در صدور حکم و تعیین نوع و میزان تدابیر مراعات حال وی را می نمایند.
۲-۲ پسیکوز: اختلالات زیستی و سرشتی و دیگر ریشه های روانی باعث نوعی مرض روانی می شوند که پسیکوز نام دارد. شخص مبتلا به این بیماری قدرت عکس العمل عادی در برابر حوادث و قوه قضاوت در رابطه با اعمال فردی را ندارد و احساس، غرایز جنسی و خلق و خوی او نامتعادل می باشد. این گروه به سه دسته تقسیم می شوند.
۲-۲-۱ شیزوفرنی: رفتارها، کشش ها، جریانات فکری و شخصیت شخص مبتلا به این بیماری دچار نوعی از هم گسیختگی می شود و فرد در عالم خود فرو می رود و از عالم واقع دور می شود. نشانه ی ابتدایی این بیماری اختلال در عاطفه است. بی علاقگی به کار و درس، گوشه نشینی، انعطاف ناپذیری، نداشتن رابطه عاطفی با دیگران و ناسازگاری با محیط اجتماعی از علایم دیگر این بیماری روانی است. در حالت خفیف شیزوفرنی شخص از دنیای واقعی بریده، مسئولیت هایش را قبول نمی کند و نسبت به اطرافیانش بی تفاوت است. و مرتکب جرایمی می شود که متناسب با حالات روحی اش می باشند مثل ولگردی، تکدی، روسپی گری، در حالت شدید شیزوفرنی شخص به کلی از دنیای واقعی می برد و ممکن است مرتکب جرایم مهمی چون آدم کشی، جرایم جنسی و ایراد ضرب و جرح شود.
مبتلایان به این بیماری درصد کمی از جمعیت کیفری بزهکاران تشکیل می دهند و نمی توان این بیماری را تنها علت واقعی جرم ارتکابی آن ها دانست.
۲-۲-۲ پارانویا: این بیماری مانند شیزوفرنی یک حالت هذیانی است. ولی بیمار برعکس شیزوفرنی تماس خود را با حقایق قطع نمی کند بلکه حوادث را به طرز هذیانی خود تحلیل می کند. پارانوئیاک دارای حالت روحی خاص می باشد، حسادت، نخوت، خودپرستی، آرمان گرایی در بیش سیاسی و اجتماعی، فرار از اطرافیان، گوشه نشینی، بدگمانی و احساس مظلوم واقع شدن از آن جمله اند. این شخص ممکن است دست به انجام اعمال و جرائمی همچون خود کشی یا دیگر کشی بزند و تحت تأثیر حالاتش جرایمی چون ضرب و جرح، دزدی و … را با هدف انتقام گرفتن از کسانی که به اعتقاد او، وی را مورد تجاوز قرار داده اند مرتکب شود.
۲-۲-۳ پسیکوز مانیاکو – دپرسیو: این بیماری از دو عبارت مانی (mani) – تحریک و depression- افسردگی – ترکیب شده است. مانی وضعیت تحریک شدید افکار و احساسات است که به اشکال مختلفی چون حمله به دیگران، دیوانگی جنسی و … نمود پیدا می کند. از ویژگی های این بیماری خود خواهی مفرط، تمایلات زیاد به میگساری و مسائل جنسی، فعال و پرحرارت بودن است، هرگونه کوشش برای جلوگیری از اعمال او ممکن است او را وادار به ارتکاب جرم نماید. در مورد افسردگی برخلاف حالت مانیک شخص دلواپس، نا امید و افسرده و غمگین است. در حالت عادی فرد مبتلا به این بیماری آرام بوده و به ندرت مهاجم است ولی بحران های افسردگی مالیخولیایی امکان دارد باعث ارتکاب خودکشی یا قتل از سوی این بیمار شود. عامل اصلی این بیماری توارث است ولی عامل اجتماعی هم باعث تخفیف یا تشدید آن می شوند.
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
۲-۳ صرع: شخص مبتلا به این بیماری دارای اختلالات روانی است و پرخاشگر و مهاجم می باشد. از دیگر خصوصیات این نوع بیماری، حمله، غش، اختلال در حافظه، عقل و احساس فرد است. این بیماری عوارض کند ذهنی، خشونت و حساسیت را هم به دنبال دارد و مبتلایان به این بیماری معمولاً در زندگی حرفه ای و تحصیلی شان موفق نمی شوند. فرد بیمار در شکل خاصی از این بیماری (پسیکوموتور) اعمالی چون فرار از خانه، تجاوز جنسی، ضرب و جرح، آدم کشی و دزدی را انجام می دهد بدون اینکه کمترین کنترلی بر روی اعمال خود داشته باشد. مصروعین از نظر هنجاری ناسازگارترند ولی این بدین معنی نیست که همه آن ها بزهکارند.
۲-۴ نوروز: گونه ای از بیماری عصبی است که اختلال در اعمال روانی بیمار را به همراه دارد. نوروزها بر عکس پسیکوزها از حالات روانی خود، آگاه بوده و از عوارض آن رنج می برند و رفتارهای طبیعی دارند. فرد مبتلا اگر چه دارای قدرت کنترل بر رفتار و خود داری از ارتکاب بزهکاری است ولی به دلیل احساس عمیق مجرمیت و گناهکاری همیشه با خود در حال جنگ و کشمکش می باشد. دلواپسی غیر طبیعی، کم شدن حافظه، ضعف اعصاب، وسواس، ازدیاد ترس، دلهره و نگرانی از نشانه های این بیماری است. این بیماری را برخی پسیکونوروز نیز می نامند، بیشتر ناشی از کیفیت نامتعادل تکوین حالات روانی و تکامل شخصیت فرد، در دوران طفولیت بوده که به مرور تبدیل به یک بیماری می شود. صور گوناگون نوروز عبارتند از:
۲-۴-۱ ضعف روانی: نوعی خستگی در مبتلایان به این عارضه دیده می شود. اینان افرادی متلون و ناپایدار بوده و دست به ارتکاب جرایمی همچون ولگردی، هم جنس بازی و لواط می زنند.
۲-۴-۲ ضعف عصبی: فرد مبتلا به این عارضه دچار اختلالات دماغی، غمگین، فاقد اراده و دارای احساس سردرد شدید است.
۲-۴-۳ هیستری: این بیماری معمولاً از دوره بچگی شروع می شود و شخص مبتلا به این بیماری بسیار حساس و تلقین پذیر است، بی اشتهایی، بی حسی، استفراغ و درد شکم از علائم این بیماری است.
۲-۴ خیال بافی و دروغ پردازی: به مقدار اندکی این حالت نزد اغلب کودکان وجود دارد ولی اگر میزان آن از حد معمول فراتر رود تبدیل به بیماری شده و مشکلات فراوانی در روابط فرد ایجاد می کند. از جمله عوارض ایم بیماری افتراء، تهمتهای ناروا، ارسال نامه های بی نام و جعلی است.

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 10:11:00 ب.ظ ]