مکتب سنتی (مدیریت علمی )، مکتب رفتاری، مکتب فرایند مدبریت، مکتب کمی

 

 

جرج

 

 

١٩٧٢

 

 

 

مدیریت علمی، روابط انسانی، دیوان سالاری، قدرت – تعارض– تصمیم گیری، ویژگیهای فن آورانه، هدف ها– عوامل محیطی و سیستمها

 

 

سی. پرو

 

 

١٩٧٣

 

 

 

الگو‌های انتخاب عملیاتی، الگو‌های دیوان سالاری تصمیم گیری،
الگو‌های فرایند تصمیم، الگوهای سیاسی

 

 

ژ. ففر

 

 

١٩٨١

 

 

 

چارچوب ساختاری سیستم، چارچوب منابع انسانی، چارچوب قدرت، چارچوب نمادین

 

 

ال. بالمن
و تی. دیل

 

 

١٩٨۴

 

 

– استیفن رابینز
وضعیت کنونی، تئوری سازمان را حاصل یک فرایند تکاملی می‌داند. به اعتقاد رابینز در تکامل تئوری سازمان ابعاد دوگانه‌ای مورد تاکید قرارگرفته و این دو بعد دیدگاه های مخالفی را نسبت به همدیگر ارائه نموده‌اند. بعد نخست چنین بیان می‌دارد که سازمانها نوعی سیستم هستند وبعد دوم به نتایج غایی ساختار سازمان توجه دارد که دودیدگاه متضاد دراین رابطه وجود دارد.
دیدگاه عقلایی[۲۵] استدلال می‌کند که ساختارسازمان به عنوان وسیله‌ای جهت تحقق اهداف ازپیش تعیین‌شده محسوب می‌شود. درمقابل دیدگاه اجتماعی[۲۶] تاکید می‌کند که ساختار نتیجه‌ی تضاد نیروهایی است که عوامل موثربرسازمان محسوب شده ودرپی قدرت وکنترل آن هستند. براین اساس این ابعاد۴ مقوله‌ی نظری به تئوری سازمان قابل تصوراست. جدول ٢-۴ این ابعاد را نشان می‌دهد. (رابینز،١٣٨١، ص ۴٢٩)
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جدول ٢-۴: ابعاد نظری تئوری سازمان (رابینز، ١٣٨١، ص۴٢٩ )

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زمان تقریبی دوره‌ی زمانی ١٩٣٠-١٩٠٠ ١٩۶٠-١٩٣٠ ١٩٧۵-١٩۶٠ ؟ -١٩٧۵
دیدگاه سیستمی بسته بسته باز باز
دیدگاه نتایج نهایی عقلایی اجتماعی عقلایی اجتماعی
موضوع اصلی کارایی ماشینی افراد طرحهای اقتضایی قدرت وسیاست
طبقه بندی اصلی نوع١ نوع٢ نوع٣ نوع۴

نوع اول: در دیدگاه نوع اول، تئوری سازمان‌ها را به عنوان ابزاری ماشینی برای نیل به اهداف تصور می‌کنند و به بخش‌های داخلی سازمان جهت تحقق کارایی توجه دارند. مانند نظریات مدیریت علمی تیلور اصول سازمانی هنری فایول، بروکراسی ماکس وبر، برنامه‌ریزی عقلایی دیویس.
نوع دوم: در این دیدگاه، سیستم سازمانی بسته در نظر گرفته می‌شد. ولی به مسا یل مربوط به انگیزه‌های غیراقتصادی و روابط غیررسمی[۲۷] نیز تاکید می‌کردند. براساس این نظریات، سازمان‌ها‌ی ماشینی کاملا قابل پیش بینی نبودند ومدیریت می‌توانست روابط رسمی، قوانین و نظیر اینها را طراحی کند. اما الگوهای غیررسمی ارتباطات، پایگاه های سازمانی، هنجارها و نیز دوستی‌هایی که برای تحقق نیازهای اجتماعی[۲۸] اعضای سازمان ایجاد می‌شوند وجود دارد. مطالعات هاثورن التون مایو، سیستم تلفیق چستر بارنارد و نظریه‌ی مرگ بروکراسی وان شامل این نوع نظریات هستند.
عکس مرتبط با اقتصاد
نوع سوم :عقلایی کردن (خردگرایی) به نوع سوم برمی گردد. نظریه‌پردازان درطی دهه ١٩۶٠و اوایل دهه ١٩٧٠ سازمان‌ها را به عنوان وسیله‌ای برای تحقق اهداف تصور می‌کردند. آنها براندازه، عدم اطمینان محیطی و تکنولوژی به عنوان متغیرهای اقتضایی تعیین کننده یک ساختارسازمانی مناسب تاکید می‌کردند. به عقیده‌ی نظریه‌پردازان نوع سوم، تناسب صحیح ساختار با متغیرهای اقتضایی می‌تواند تحقق اهداف سازمانی را تسهیل کند. برعکس بکارگیری یک ساختارنادرست می‌تواند بقاء سازمان را تهدید کند. نظریات عقب گرد اصولگرایی هربرت سایمون، دیدگاه محیطی کاتزوکان، پژوهش وود وارد و چارلزپر و در مورد تاثیرتکنولوژی بر ساختار و نظریه‌ی اندازه سازمان گروه استون ازنوع سوم هستند.
نوع چهارم: درکی که ما امروزازسازمان داریم، ناشی ازتفکرات نوع چهارم می‌باشد. دیدگاه اجتماعی نوعی برگشت را ایجاد کرده است. اما دریک چارچوب سیستمی باز به اعتقاد این نظریه پردازان ساختار اثربخش سازمانی تنها حاصل تلاش عقلایی مدیران نیست. بلکه متاثراز تنازعاتی است که بین ائتلافهای قدرت درسازمان به منظور حصول کنترل درسازمان صورت می‌گیرد.
در واقع تئوری سازمان بر ماهیت سیال سازمان‌ها متمرکزاست. این نظریات دانش تصمیم گیری رفتاری و علوم سیاسی[۲۹] راشکل داده و نیزتوانایی‌ها را برای تشریح پدیده‌ی سازمانی که در آن مفروضات عقلایی طرفداران اقتضایی مورد اغراق قرار گرفته بود بهبود بخشید. نظریات محدودیت‌های شناختی تعقل‌گرایی مارچ و سایمون، سازمان‌ها به عنوان عرصه‌های سیاسی جفری وشفر را می‌توان به عنوان نظریاتی از نوع نظریات چهارم بیان کرد. (رابینز، ١٣٨١، ص۴٣٠)
– ریچارد. ال دفت[۳۰]
یکی دیگر از طبقه بندیهای تئوری‌های سازمان توسط ریچارد.ال. دفت انجام گرفت. به اعتقاد او تئوری‌های سازمان سیر تکاملی خود را پیموده است و این سیر را ناشی ازسرعت سرسام آورتغییرات ناشی از جهانی شدن و تأ ثیرات آن درتغییرشیوه‌های درک و اندیشیدن که باعث تغییر در رفتارسازمانها شده است می‌داند. او الگوهای سازمانی را در مدرن و پست مدرن و دیدگاه اقتضایی[۳۱] قرارمی‌دهد. به گفته اومبحث تحقیق ومطالعه روی تئوری سازمان و نیز فرایند تغییراتی که در محیط و جو حاکم بر تجارت رخ داده است راه تکامل پیموده و از این رهگذر نتایج زیر بدست آمده است:
١- روشی پویاتربرای مدیریت ارائه شد.
٢- تئوری‌هایی اقتضایی و الگوهایی مورد استفاد قرار گرفت که می‌توان بوسیله‌ی آن، مفاهیم سازمانی را بهترارائه کرد و آنها را توضیح داد. (دفت، ١٣٨۶، ص ٢۶)
درعصر کنونی که آنراعصرپسانوگرایی یا پست مدرن می‌نامند محیط به هیچ وجه ثبات ندارد و سازمان‌های این عصرمتوجه محیط پرهرج و مرج وغیرقابل پیش‌بینی جهان شده‌اند که ازجمله ویژگی‌های آن تغییرات سریع و پیچیدگی وشگفتیها ست. (دفت، ١٣٨۶، ص ٢٨) در دیدگاه اقتضایی یک چیز به چیهای دیگر وابسته است و یا ویژگی یک سازمان به کل موقعیت بستگی دارد. چیزی که در یک محیط مؤثرواقع می‌شود، درمحیط دیگرنمی تواند موثرواقع شود. راه منحصرفردی که می‌تواند بهترین باشد وجود ندارد. (دفت، ١٣٨۶، ص٣٠) الگوی سازمانی نوگرا و پسانوگرا در جدول ٢- ۵ با هم مقایسه شده‌اند.
جدول ٢-۵: مقایسه‌ی الگوی سازمانی نوگرا وپسانوگرا ( دفت، ١٣٨۶، ص٢٨ )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوگرا(مدرن) متغیرهای محتوایی پسا نوگرا(پست مدرن)
با ثبات محیط متشنج
پول،ساختمان،ماشین آلات شکل سرمایه اطلاعات
تکراری تکنولوژی غیرتکراری
بزرگ اندازه کوچک ومتوسط
رشد،کارایی هدفها یادگیری،اثربخش
موجودیت کارکنان یک امر تلقی می‌شود فرهنگ تفویض اختیار به کارکنان
نوگرا(مدرن) ره آوردهای سازمانی پسا نوگرا (پست مدرن)
انعطافپذیر وغیر متمرکز خشک متمرکز ساختار
مرزهای مشخص مرزهای پراکنده
خودکامه رهبری رهبری خدمتگذار

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:49:00 ق.ظ ]