۲-۶-۸ علامت[۴۱]
تغییری است در ظاهر و یا درکاربرد معمول چیزی که ممکن است نوعی اغتشاش یا درگیری را آشکارکند.
۲-۶-۹ مثل[۴۲]
حکایتی است که دو مفهوم دارد و منظور از آن، جدا از مفهوم ظاهری اش؛ درسی اخلاقی نیز می باشد: ” بذرخوب روی زمین خوب می افتد.”
۲-۶-۱۰ حکایت[۴۳]
داستانی است آموزنده، افسانه ای اخلاقی که ازخلال داستانی تخیلی تعلیم می دهد.
« تمامی این اشکال استعاری درعلم بیان، دارای وجهی مشترک هستند وآن علامت است.» ( خزانه داری، ۱۳۸۵: ۳ )
۲-۷ نشانه شناسی و قابلیت تحلیل متن
« متن ، حاصل همنشینی لایه های متفاوتی است که به واسطۀ عملکرد رمزگان های متعدد ممکن شده است. رمزگان ها، متن را ممکن می کنند و متن، پیوسته فرو ریزنده و سازندۀ رمزگان هاست. بارت دراین زمینه مفهوم “لنگر[۴۴] ” را مطرح می کند. به عبارت دیگر، به نظر او برخی عناصر متن می توانند حکم لنگری تثبیت کننده را بازی کنند و جلوی شناوری نشانه های متنی (لایه های متنی) را بگیرند. عناصر زبانی ممکن است خوانش های ممکن را از یک تصویر به خوانش های ترجیح داده شدۀ بخصوصی محدود کنند یا به عبارتی دیگر، زنجیرۀ شناور مدلول ها را به ثبات بکشانند. » ( سجودی،۱۳۸۳: ۶۲ )
به نظر می رسد تحلیل های نشانه شناختی ازهمان گام اول ازنوع تحلیل متن هستند و نشانه شناس هرگز نمی تواند نشانه ای را در انزوا، یعنی در فضایی منفک از رمزگانی که آن را ممکن کرده یا از متنی که درآن تحقق عینی یافته و به لایه ای از آن تبدیل شده است؛ بررسی کند. نشانه شناس پیوسته با متن سر وکار دارد و ورود او به عرصۀ مطالعۀ ساز وکارهای رمزگان نیز از مجرای متن است .
« نشانه شناسی، زمینۀ مطالعاتی است که امکان جست و جو را برای روشن کردن رمز و نشانه در متن میسر می سازد. هر متنی، هر چند ساده؛ دارای رمزگان زیادی است که بوسیلۀ علم نشانه شناسی می توان کلید رمزهای آن را بازکرده و درک مفهوم را برای خواننده ملموس تر کرد.» ( بحرینی فر، ۱۳۸۴: ۳ )
هر متن، فقط به واسطۀ متونی که از قبل وجود داشته اند و هر یک حاصل عملکرد تعامل رمزگان و متون ماقبل خود بوده اند، دریافت می شود و امکان تولید معنا می یابد. ازاین دیدگاه متن فرآورده ای بسته نیست که حدود خود را پیوسته بازتعریف کند.
در بررسی معنا شناسی، چهار عامل فراگیر بر خواندن یک متن، تفسیر، تأویل و معنا کردن آن تأثیر می گذارند: ۱- خود متن، ۲- مؤلف، ۳- بافت ” زمانی – مکانی[۴۵] ” ، که به عبارتی فرهنگ را نیز در بر می گیرد ۴- خوانندۀ متن.
« هنگام آفرینش متون، ما نشانه ها را در ارتباط با رمزگانی که با آن مأنوس هستیم انتخاب و ترکیب میکنیم. رمزگان، پدیده ها را به منظور آسانترکردن تجربیات ارتباطی در اختیارمان قرارمی دهند. » ( چندلر، ۱۳۸۷ : ۲۳۴ )
۲- ۸ رمزگان[۴۶]
« زمانی که نیما، سبک و سیاق تازه ای در شعر فارسی ابداع کرد، شعر او را هزار بند آشکار و ناآشکار به قراردادها (رمزگان) شعرفارسی پیوند می زد و از همین جهت، کلام او در حکم شعرخوانده می شد و ازسوی دیگر، رمزگان شعرفارسی روزگار وی را فرو ریخت. آن روز متولیان شعرفارسی بدعت های نیمایی را برنمی تافتند و رمزگان شعر روزگار خود را قطعی و تغییرناپذیر می پنداشتند اما چندی نمی گذرد که این بدعت ها، خود به بخشی از رمزگان پذیرفته شده شعرفارسی تبدیل می شوند( و به اصطلاح “کلاسیک” می شوند ) و متون بدعت گذار تازه ای از راه می رسند و این دیالکتیک مستمر بین رمزگان و متن تداوم می یابد. » ( سجودی،۱۳۸۳: ۶۵ )
این واژه برای نخستین بار توسط فردینان دو سوسور در دانشگاه ژنو در سال ۱۹۱۱ به کار رفت. او این واژه را مترادف زبان بکار برد. رمز، در معنا و مفهوم کلی در زمرۀ نشانه ها قرار می گیرد. به اعتقاد یاکوبسن رمزگان عبارت است از مجموعه ای از نشانه هایی که بین ارسال کنندۀ پیام و دریافت کنندۀ آن پیوند برقرار می کند. وی رمز را در تقابل با ” پیام [۴۷] ” بکار برد. « رمزگان، عبارتند از مجموعه نشانه هایی که میان ارسال کنندۀ پیام و دریافت کنندۀ آن ارتباط برقرار می کند. » ( ضیمران، ۱۳۸۳: ۱۳۲ )
رمزهای زبانی به دو روش امکان بیان فیزیکی می یابند: گفتار و نوشتار. بنابر این، یکی ازحوزه های گونه شناسی رمزگان را می توان در ” ادبیات نشانه شناسی ” یافت که در بافت رسانه ها، ارتباطات و مطالعات فرهنگی وجود دارند و شامل چهار دسته می شوند: رمزگان اجتماعی، رمزگان متنی، رمزگان تفسیری و رمزگان ادراکی. در این میان آنچه که به حوزۀ ادبیات مربوط است، رمزگان متنی می باشد که خود دارای تقسیم بندی زیر است:
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.
رمزگان علمی ( شامل ریاضیات )
رمزگان زیبا شناختی در محدودۀ هنرهای مختلف ( شعر، نمایش، نقاشی، پیکر تراشی، موسیقی و غیره ) شامل کلاسیسیم، رمانتیسیسم و رئالیسم.
رمزگان ژانری، بلاغی و سبکی، تفسیر، استدلال، توصیف، روایت و غیره.
رمزگان رسانه های ارتباط جمعی شامل رمزگان عکاسی، تلویزیونی، فیلمی، رادیویی و مطبوعاتی که هم فنی و هم قراردادی هستند.
رابطۀ رمزگان و متن، رابطه ای دو سویه است. رمزگان نه مفهومی قطعی و ایستا، بلکه نظامی نسبی و دگرگون شونده است که رابطه ای نسبی با رمزگان های دیگر و با متن و لایه های متنی دارد. درخلق و ادراک یک متن، پیوسته رمزگان های متعددی دخالت دارند. به عبارت دیگر، هر متن محصول عملکرد تعاملی شبکه ای از رمزگان است که البته بسته به نوع متن، برخی ازآنها ممکن است ازاهمیت بیشتری برخوردار باشند.
« رمزگان، امکان تحقق متن را به وجود می آورد و متن ازسوی دیگر رمزگان را متحول و دگرگون می کند. » ( سجودی،۱۳۸۳: ۶۴ )
رومن یاکوبسن تأکید داشت تولید و تفسیر متون به وجود رمزگان یا قرار دادهایی ارتباطی بستگی دارد بنابر این، معنای نشانه به رمزی که در آن قرار گرفته، بسته است. رمزگان چارچوبی را به وجود می آورد که در آن نشانه ها معنا یابند. یاکوبسن در جایی دیگر ذکر کرد: « اثر بخشی یک ارتباط گفتاری، وابسته به استفاده از یک رمز مشترک توسط افراد سهیم در این ارتباط است.» ( چندلر، ۱۳۸۷ : ۲۵۹)
هر متن، نظامی از نشانه های سازمان یافته بر طبق رمزگان و زیر رمزگانی است که بازتابی از ارزش ها، گرایش ها، باورها، فرض ها و کنش های معین می باشند. رمزگانی که حوزۀ آنها فراتر از چند متن خاص باشد این متون را در یک چارچوب تفسیری، که نیازمند تولید کننده ها و مفسران است؛ قرار می دهد.
« قوت رمز در اینست که پژواک های عمیقی طنین انداز کند. علامت، چیزی جز قراری ساختگی نیست حال آنکه رمز، دارای مناسبات و انطباقاتی طبیعی است و تفریح محض و ساده نیست، بلکه رابطه ای ذاتی یا تخیلی است. نقاب نو مثال درخشان این معنی است، بدین اعتبار که نمونه ای عمومی از نوع بشر را بیان می کند، همانگونه که هر خلق واجد ارزشی جهان شمول، چنین است. » (ستاری، ۱۳۷۴: ۱۸۸)
۲-۹ همنشین[۴۸] ها و جانشین[۴۹] ها
« نشانه ها، ازهرنوعی که باشند؛ امکان دارد به جای یکدیگر انتخاب شوند یا درکنار یکدیگر ترکیب شوند. مطالعۀ چگونگی جانشینی نشانه ها، به شاخۀ “معنی شناسی” دانش نشانه شناسی مربوط است و مطالعۀ هم نشینی نشانه ها، شاخۀ ” نحو” چنین دانشی را تشکیل می دهد. » ( سجودی،۱۳۸۳: ۲۱ )
۲-۹-۱ محور جانشینی
محوری است که عمودی است و تمایل به ” انتخاب[۵۰] ” دارد. جانشین ها مجموعه ای هستند از دال های متحد و یا مربوط به هم مثل متضادها و مترادف ها، کلماتی با پیشوندها یا پسوندهای مشابه کلماتی که هم ریتم هستند مثل ” هفت ” و ” شفت “، رابطۀ جانشینی نوعی رابطۀ پیوسته است. اگر زبان را یک سیستم در نظر بگیریم و واحدهایی مثل اسم و فعل را در آن بررسی کنیم، می بینیم که از نظر دستوری و نحوی، اسم مورد بررسی مثل بقیۀ اسمها و فعل جملۀ مورد بررسی، مثل بقیۀ افعال است.
۲-۹-۲ محور همنیشینی
محور افقی یا محور همنشینی تمایل به ترکیب دارد. ترکیبی منظم و رسمی از دال هایی که با تعامل و تأثیر گذاری بر یکدیگر، یک معنی را ارائه می دهند که گاهی به آن ” زنجیره[۵۱] ” هم می گویند. « در زبان شناسی، چنین ترکیبی مستلزم بکار گیری قواعد و قراردادهای نحوی است و خارج از این چارچوب معنی، متن نمی تواند رسا باشد. تمایز بین ساختمان جانشین ها و ساختمان همنشین ها در تجزیه و تحلیل نشانه شناسی ساختگرا بسیار مهم و کلیدی است.» ( نرسیسیانس، ۱۳۸۷: ۶۵ )
” تحلیل جانشینی[۵۲] “: تکنیکی ساختارگراست. این تکنیک به دنبال یافتن مجموعه های عناصر جانشینی مختلفی می باشد که تحت ساختار سطحی یک متن قرار دارند. این تحلیل شامل در نظر گرفتن دلالتهای ضمنی مثبت یا منفی انتخاب یک دال به جای دال دیگر می باشد.
” تحلیل همنشینی[۵۳] ” : این تحلیل نیز یک روش ساختارگراست که در پی بررسی ساختار سطحی یک متن و روابط میان اجزای آن است.
« در گسترۀ محورهای همنشینی و جانشینی است که نشانه ها به رمز تبدیل می شوند. » ( ضیمران،۱۳۸۳: ۸۰ )
۲-۱۰ نشانه شناسی در حوزۀ داستان
یکی از کسانی که در حوزۀ داستان به نشانه شناسی پرداخته است ” ژیرداس گریماس ” است. سیر اندیشۀ گریماس را باید در تلاش او در تحلیل جنبه های گوناگون گفتمان جستجو کرد. به گفتۀ او علاوه بر گفتمان روایی، گفتمان های علوم اجتماعی و علوم انسانی نیز واجد اهمیت هستند. او با ارائۀ روش خود ” دستور زبان روایت ” را مطرح ساخت.
گریماس شش واحد را در عامل نحوی و معنایی خود مطرح نمود: « ۱- فرستنده، ۲- گیرندۀ پیام ۳- موضوع پیام، ۴- یاری دهنده، ۵- مخالف، ۶- قهرمان. معنا شناسی مورد نظر گریماس به ما می آموزد که هر داستان از تعدادی قاعده و دستور تشکیل شده و هر قاعده نیز از تعدادی الگو، که گریماس آنها را ” الگوی کنش[۵۴] ” می نامد؛ بوجود آمده است. گفتنی است که گریماس در طرح نظریۀ خویش، از ولادیمیر پراپ الهام پذیرفت. » ( ضیمران، ۱۳۸۳ : ۲۰و۱۹)
ولادیمیر پراپ با مطالعۀ یکصد قصۀ عامیانه و داستانهای کودکان، حوزۀ کنش ها را درافسانه ها به هفت دسته تقسیم نمود:
چهرۀ منفی داستان
تأمین کننده
مساعدت کننده
شخص گمشده و یا قربانی
اعزام کننده یا فرستاده
قهرمان
قهرمان دروغین
پراپ شخصیتهای این داستانها را نیز به هفت گروه تقسیم کرد:
قهرمان داستان که فراز و فرودهای زیادی در زندگی او وجود دارد، اما بالاخره پیروز خواهد شد.
زنی نیکوکار و نیک سیرت که قهرمان داستان، در پی او در تلاش است.
پیشگو، که در آغاز؛ قهرمان را مورد آزمایش قرار می دهد اما سرانجام یار و یاور او می شود.
یاران و پشتیبانان قهرمان
فرستندۀ قهرمان به مأموریت خاص
شخصیت بدسگال که دشمن کام است و می کوشد قهرمان را به نابودی بکشاند.
شخصیت فریبکار و شیاد که خود را قهرمان واقعی تلقی می کند.
« ” کلود لوی اشتراوس ” اسطوره شناس فرانسوی، مدعی است که اسطوره ها را باید حکایت و داستان های تخیلی دانست که سعی دارند در پرتوی منطقی خاص، تقابل میان فرهنگ و طبیعت را حل کنند. » ( همان منبع: ۲۶ )
او معتقد است که اقوام بدوی، میان نام ها و اشیاء متعلق به آنها تفکیکی قائل نمی شدند یعنی آنها دال ها را جزو لاینفک مدلول ها قلمداد می کردند. حتی در پاره ای از مراسم جادویی نیز همین فراگرد ملاحظه گردیده که در جریان افسون، به دال ارزش مدلول بخشیده اند و با آن برخوردی عینی کرده و بطور مثال، طلسم را در مورد نام بکار برده اند و این باوری است که دلیل اصلی استفاده از طلسم و افسون می باشد.
۲-۱۱ نشانه شناسی امروز
بیشتر نشانه شناسان از این نکته آغازکرده اند که نشانه شناسی نظریه ای کلی در شناخت شناسی است اما در ادامۀ بررسی های خود، از آن همچون “روش بررسی” یاد کرده اند. نشانه شناسی، به میزانی برابر؛ با مراحل تولید معنی و ارتباطات گوناگون درانتقال معنی رابطۀ مستقیم دارد. به بیان دیگر، با امکاناتی که ازطریق آنها معنی ایجاد شده و انتقال می یابد، در ارتباط است.
بنابراین، تدوین اصول نشانه شناسی منجر شده است به اینکه نشانه شناسی به شاخه ای ازدانش بشری بدل شود که موضوعش نشانه ها و چگونگی کاربرد آنها برای ارتباط میان انسانها و برای انتقال معنا باشد. از این رو، نشانه شناسان ابتدا به بررسی نشانه پرداخته و سپس در دل سیستم، به ترسیم نظام نشانه ای حاکم بر اثر دست زده اند. تقسیم و تعریف نشانه ها، تعیین کدها و غیره، نتیجۀ برخی از این تلاشهاست.
موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 11:20:00 ب.ظ ]