خلاصه کلام این که «تعبیر شعری» یا «تصویر شعری» به روش هنری مشخصی ارائه می شود و این مطلب تا اندازه فراوانی بر[۲۸] استعداد، فرهنگ، تجربه و تعامل شاعر با این تجربه زنده پویا تکیه دارد، شعر نیز نوعی مشارکت درونی و فکری شاعر و خواننده است، و چنانچه شعر از لحاظ لفظ، اندیشه، موسیقی و تصویر هنری برای کودکان مناسب باشد، بسیار فراوان از شنیدن و حفظ شعر استفاده می کنند. ما در دوران کودکی از [شنیدن] قصیدهای که در مورد طنبور (وسیلهای استوانه ای برای پمپاژ آب به صورت دستی) صحبت میکرد به وجد میآمدیم که می گفت:
ای طنبور بچرخ، شتاب کن محصولات ما میخواهند آبیاری و سیراب شوند.
در چرخیدن از دستان من اطاعت کن و آب وآرد بیاور.
ما این قصیده را در روستا میخواندیم، با آن میچرخیدیم و با خوشحالی آن را تکرار می کردیم. موسیقی آن جذاب و کلماتش قابل فهم و ساده بود. کدام یک از ما بچههای روستا- ا- طنبوری را که آب از کانال میکشد، آن را به قنات مزرعه میرساند، تا به شکلهای گوناگون تقسیم گردد، نمیشناسد؟؟ کدام یک از ما آبیاری و انتظار مشتاقانهی روستا برای روزهای طغیان آب (سیل)را نمیشناسد؟؟ هم چنین تعبیر «محصولم نیازمند آبیاری است» اشاره به انتظار کشاورزان نیز دارد، و نه فقط محصول به تنهایی، تمامی روستا تشنه و مشتاق آب است.. (وَ جَعلنا مِنالماء کُل شَیء حیّ)[۲۹]، شاعر واقعیت را بیان ، اندیشه را نمایان و به تلاش کشاورز اشاره می کند و او به این وسیله خوش بخت است، زیرا رشد، درو، خیر و برکت برایش مهم است، گاهی اوقات کودک روستایی نمی تواند تمامی این امور را درک کند ولی این تصویر زنده محیط پیرامون او، آرزوها و طبیعت زندگیش را منعکس میسازد و نتیجه تمامی این مسائل خوشبختی کودک است که وی همان قصیدهای را زمزمه می کند که بیتهای آغازین آن را ذکر کردیم…
سپس [به یاد میآوریم ] احساس سرمستی را که آن را احساس میکنیم و دوباره میخوانیم سرود.
قرآن پروردگار من باعث هدایت و نور هر دلی است. قرآن پروردگار من پس منزه دانستنی که کودک مسلمان نسبت به خداوند وقرآن آن را به ارث میبرد، بزرگداشت گستردهایست، که ما از زبان گویندگان آن را مشاهده می کنیم، و از قاریان ترتیلخوان، هنگام فراگیر شدن تواضع و سکوت و واردشدن پیاپی حکمت قدسی، و آداب ربانی آن را میشنویم.
حتی [میتوان گفت] «شعر عامیانه» -هرچند از طرف دارانش نباشیم- سرشار از ارزش های والای انسانی و در بردارنده مضامین اسلامی است، که تربیت بر آن تأکید می کند، و جامعه مومن به آن بسیار مشتاق است ،و ما در این قطعه ای که بر شایستگی احترام و بزرگ داشت پدر تأکید دارد این معنی را به صورت آشکار و شفاف میبینیم:
پدر برگرد بیا- بیا ساعت ۶ شده- سواره بیا نه پیاده- موتورسیکلت سوار شو- پول فراوان به او بدهید (پول به پای پدر بریزید)- با احترام به او سلام کنید.
اینگونه است که میبینیم شعر مناسب کودک به پرورش استعداد و بهرهمندکردن درک و شعور کمک می کند، در محکم کردن ارزشهایی که باید به آن ها آراسته گردد نقش دارد، با مهارت های مختلف و جدید آنها را یاری می کند، و باعث می شود که لذت مشارکت در تجربه انسانی را با روان و باطن و عقل احساس کند، موضوعاتی که شعر کودکان به آنها می پردازد فراوان و متنوع است، مهم این است که این تجربه،عمیق، در بردارنده اشارهها، چارچوبها و اثرهای نوینی است که، توجه را جلب و حافظه را قوی و احساسات را هم بر میانگیزد.. ما میتوانیم ویژگی های مناسب شعر کودکان را در زیر خلاصه کنیم:
۱- اشتیاق شدید به زبان شاعرانه در لفظ و عبارت و تصویر.
۲- توجه به بحرهای دارای موسیقی جذاب و سحرانگیز.
۳- آسانی و راحتی اندیشه و معنی.
۴- دوری از پیچیدگیهای بلاغی و بیانی.
۵- انتخاب موضوعهای مناسب با واقعیتها و علاقههای کودک.
۶- سازگاری ارزشهای شعری، با آن چه که کودک از عقیده اسلامی خود فرا میگیرد.
۷- توجه به مشکلات اخلاقی، روانی و تربیتی کودک و نوجوان و پردازش سریع آن ها به صورت شعر.
۸- ساخت ترانههای کودک در رادیو و تلویزیون با نظارت کارشناسان دینی، روانشناسی و تربیتی. زیرا کودکان چنین شعرهایی را حفظ می کنند و در آنان به شدت تأثیر میگذارد.
۹- وحدت قافیه به خاطر تاثیر درونی آن در روح و باطن کودک.
۱۰- تصویر شعری در بردارنده حواس مختلف کودک.
أمیرالشعراء «احمد شوقی» در زمینه شعر کودک پیشگام به حساب میآید، به ویژه به خاطر پارهای از داستانهای شعری که به زبان حیوانات برایشان نوشته است، به گونه که حکمت را با طنز، عبرت را با گرایشدهی آمیخته و بعضی از ارزشهای رفتاری مرتبط با دین و وطن را آشکار نموده است، تا جاییکه این قصیدهها در دیوان های او ظهور یافته و بعضی از آنها در دسترس دانش آموزان مدارس قرار گرفته، که این کار به خاطر حفظ ساختارهای اصیل شعری، مضامین ساده، و بافت خوب هنری سرآغازی نو در این راستا به شمار میرود.
فعالیت شوقی در این عرصه بر اساس مشاهداتش در فرانسه- هنگامی که جزو گروهی قرار گرفت که برای تحصیل به خارج اعزام می شدند- از توجه فرانسویان به ادبیات کودک، و طبق مطالعاتش از آثار شاعر مشهور فرانسوی «لامارتین» است. وی از داستان های «کلیله و دمنه» استفاده و بعضی از آنها را انتخاب نموده و آن را بازنویسی کرد و درقالب شعری گیرا و مناسب کودکان آن را ارائه نمود. داستانی از او با عنوان «کبوتر و شکارچی» میخوانیم:
۱- کبوتری در بالای درخت در لانهاش پنهان ودر امان بود.
۲- روزی شکارچی آمد وشروع به گشتن کامل در اطراف باغ کرد.
۳- شکارچی در آن جا سایه پرندهای ندید.و وقتی که خسته شد تصمیم گرفت برگردد.
۴- [ناگهان] کبوتر ساده لوحی از لانهاش آشکار شد. نادانی دردیست که دوا ندارد.
۵- ازاین جهت که نمیدانست جه اتفاقی پیش می آید، گفت ای انسان دنبال چه میگردی؟
۶- شکارچی متوجه صدا شد و تیر مرگ به سمتش روانه کرد.
۷- کبوتر از جایگاه محکم و استوارش بر زمین افتاد و در تصرف چاقو قرار گرفت. (به ضربه چاقو گرفتار شد.)
۸- یک انسان عارف محقق میگوید: اگر می توانستم جلوی زبانم را بگیرم مالک جان خودم میشدم.
با این وجود در این قطعه کلماتی، مانند «مستتره – ملّ- مکین- محقق -و منطق» وجود دارد که نیاز به توضیح دارد.
چنین به نظر میرسد که شوقی سعی کرده درخشش ساختار ، لطافت بیان ،نمایان ساختن اندیشه یا- حکمتی- را که خواهان روشن نمودن آن بوده حفظ نماید، هر چند این مسئله کار دشواری است وچارهای جز این نیست که به این جا ختم شود، علاوه بر این کودک، نیازمند غنیسازی ذخیره لغوی خود و عادت به اسلوبهای مستحکم و زیبا میباشد، ازطرفی چارهای هم جز انجام این کار نداشته. این افتخار برای شوقی کافیست که در این عرصه پیشگام است و از شاعران و ادبای عرب دعوت کرد که در پشتیبانی و تکرار تجربهی وی و تغییر آن مشارکت نمایند.
اما «محمد هراوی» شاعری که بعد از شوقی آمد و به اندازه کافی شعر کودکان را موردتوجه و اهتمام قرار داد، در دهههای آغازین قرن بیستم تمام همّ و غم خود را وقف این کار کرد و تألیفات شعری فراوانی ارائه نمود، که به خاطرسادگی لفظ، آسانی بیان، زیبایی پردازش و دلنشینی موسیقی، متمایز بوده و با آرزو و رویاهای کودک، توانایی فکری، شرایط محیطی و عقیدتی او هم سازند و دلیل واضح موفقیت او حفظ و تکرار این قطعهها توسط ما بعد از گذشت سالیان طولانی میباشد. از جمله آنها:
أنا فیالصبح تلمیذ و بعد الظهر نجار
من صبح هنگام دانش آموز و بعدازظهر نجار بودم.
فلی قلم و قرطاس و إزمیل و منشار
من قلم وکاغذ و نیز اسکنه و اره دارم.
و علمی إن یکن شرفا فما فی صنعتی عار
اگر علم من برایم شرافت و بزرگی همراه داشته باشد ،در پیشه و حرفه من ننگی وجود ندارد.
فلعلماء مرتبه و للصناع مقدار
دانشمندان دارای مقام هستند و صنعت گران هم ارزش خود را دارند.
به نظر من این شاعر بزرگ، جزء پیشتازان نادر محسوب می شود، و برای نسلهای جدید راه موفقیت حقیقی را ترسیم می کند، جایی که علم و معرفت و کار حرفهای مشرف وجود دارد، درحالی که بسیاری در آن دوره از چنین شغلهایی بیزار بودند، و آن ها را پیشه وصنعت و پستی و حقارت به حساب میآوردند،و این مسئلهایست که چارچوب حقیقی آن فقط در دوره های بعد مشخص شد.پس از شوقی و هراوی و کامل گیلانی و دیگران، توجه آشکاری به ادبیات و شعر کودک صورت گرفت و مطبوعات شعری در کشورهای مختلف عربی ظهور یافت، همچنین شعرهای زیادی ترجمه شد، امروزه کتابخانه های عربی در مصر، عراق، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، کویت، کشورهای مغرب عربی و سرزمینهای دیگر جهان عرب در بردارنده میراث قابل توجهی از شعر کودک است، که فرصتی برای بیان آن ها وجود ندارد، میراث شعری کودکان در هر سرزمینی از شرایط و حوادث و خواسته هایی تاثیر پذیرفته که آن را احاطه کرده است، مجله های کودکان نیز پراز انواع شعر برای ردههای سنی مختلف کودک است، رادیو و تلویزیون نیز در ارائه بسیاری از ترانه ها، سرودها و قصیدهها نقش دارد.
بنابراین شعر از مهمترین پشتیبانهای فرهنگ کودک است..
و در عین حال منبع لذت و خوشبختی می باشد.. و به خاطر دلنشینی موسیقی، لطافت بیان و،جذابی تصویر و خیال انگیز بودن جزء قویترین نیروهای تأثیرگذار در پرورش ذوق هنری وحس زیباشناختی است..
بعضی از شعرها بیان کننده حکمت هستند…[۳۰]
همچنان میگوییم شعر کودک باید پایبند به ارزشها و بینش اسلامی باشد و جایگاه آن دراین خصوص، به طور کلی همان جایگاه ادبیات اسلامی است، طبق این دیدگاه اصلی شعر می تواند وظیفه ای مهم، با چارچوبهای مختلف عقیدتی، زیبا شناختی، احساسی و روحی روانی ایفا نماید.
نمایشنامه مدرسی(اسکولاستیک)
از آن جا که تربیت در اصل به انسان به عنوان مهمترین پایه های جامعه توجه دارد، بنابراین چارهای جز این ندارد که به نمایش توجه داشته باشد، و آن را همچون ابزاری تربیتی آموزشی به کار گیرد.
وسایل تربیتی به مرور زمان جدید ونو می گردد [البته] نظربه این که با ارزشهای اسلامی،و فرهنگ باشکوه ما در تضاد نباشد، بنابراین بر ما واجب است که نمایش را جهت حفظ و پشتیبانی فرزندانمان از تهاجم فرهنگی به کار بگیریم، نمایش مدرسی به دلیل اعطای فرصتهای ارزشمند به دانش آموز، جهت اظهار وجود، کسب تجربه، تواناییهای زبانی و اجتماعی در فضایی که روح همکاری و دوستی و محبت بر آن حاکم است، از مهمترین ارکان تربیتی نوین به شمار میرود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اهداف نمایش مدرسی به شرح ذیل میباشد:
۱- استقرار ارزش های اصیل اسلامی
۲- عادت دادن دانش آموزان به کار دسته جمعی و همکاری ، آموزش آنان جهت رویارویی با جمع و به دست آوردن اعتماد به نفس.
۳- آشنایی با زندگی و خصلتهای انسانی، چرا که این آشنایی سبب [داشتن] زندگی کاملتر و پربارتری میگردد.
۴- گسترش ماده علمی و تبدیل خشکی آن به تجربههای معنادار و قابل فهم و درک؛ یعنی این که نمایش یکی از شیوه های تدریس محسوب می شود.
۵- اعطای فضایی شادو خوش به زندگی یکنواخت.
۶- بررسی بعضی از اضطراب و استرسهای درونی دانش آموزان مانند:
درلاک خود فرو رفتن و خجالت کشیدن.
شک و دودلی.
بعضی از عیبهای جسمانی مانند عیوب سخن گفتن و مرضهای گفتاری.
۷- پرورش تعبیر حرکتی (هم چون: راهرفتن، نشستن و غیره) و گفتار عاطفی به وسیله آنچه که آرامش درونی را تضمین مینماید.
۸- آگاه سازی درونی و اجتماعی کودک و برافروختن روحیه امید و عمل در درون کودک.
همان گونه که بیان نمودیم- نمایشنامه مدرسی- جز و پایه های تربیتی دانش آموز در تمامی دوران زندگیش، از ۴ سالگی تا رسیدن به دوره جوانی و اعتماد به نفس میباشد، و ما وظیفه داریم که خط واحد و ساختار جامع و کاملی برای این مراحل درنظر بگیریم و درعین حال، به تغییرات ایجاد شده در دنیای سرشار از حوادث کودک نیز توجه کنیم
و در پرتو این مسائل ، نمایشنامه مدرسی را میتوان براساس مراحل آموزشی تقسیم کرد.
پس در دوره کودکستان (مهد کودک) به موارد زیر توجه میکنیم:
۱- نمایشنامه حرکتی گفتاری
۲- نمایشنامه اخلاقی
۳- نمایشنامه رمزی که بیانگر معنی مشخصی باشد.
و در دوره ابتدایی:
۱- نمایشنامه رفتاری و اخلاقی
۲- نمایشنامه محیطی گفتاری
۳- نمایشنامه آموزشی (که بیانگر موارد علمی است)
۴- نمایشنامه تفریحی
۵- نمایشنامه مناسبتها (مثل هجرت- عید نصر و… غیره)
و در دوره دبیرستان
۱- نمایشنامههای تاریخی
۲- نمایشنامههای اجتماعی
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 12:08:00 ق.ظ ]