ترجمه بخشی از کتاب۹۲ The Philosophy of the Upanishads- قسمت ۲- قسمت 2 | ... | |
کته اوپهنیشد یا کتوالی اوپهنیشد متعلق به یجور وده است ولی داراشکوه در ترجمه خود آن را به اتهر بن بید منسوب نموده است، این اوپهنیشد دارای دو باب است و هر باب آن به سه جز تقسیم شده است. این اوپهنیشد از اوپهنیشدهای منثور و در ردیف اوپهنیشدهای قدیمی میباشد. بعضی بندهای این اوپهنیشد به بهگودگیتا[۷۴] شباهت دارد، قصه نچیکتاس که در این اوپهنیشد بیان شده در ریگ وده آمده است. جستجو و پرسش نچیکتاس[۷۵] در مورد علم است که روح را روشن می کند و از قید و بند سلسله مرگ و حیات نجات می دهد.[۷۶]
کوشیتکی اوپهنیشد[۷۷] این اوپهنیشد وابسته به ریگوده است، اسم این اوپهنیشد از دو کلمه تشکیل شده که بر معنای «لذت دنیا قابل ملامت است» دلالت دارد. این اوپهنیشد نسبتاً قدیمی و منثور است. متون این اوپهنیشد متعدد بوده و با یکدیگر اختلافاتی دارند. کوشیتکی نام عارفی است که تعلیمات این اوپهنیشد به او منسوب میباشد.[۷۸]
ایتریه اوپهنیشد این اوپهنیشد وابسته به ریگوده است. ریگ وده دارای یک «ارنیک» است که ایتریه آرنیک خوانده می شود و جز آیتریه براهمن میباشد. گفته می شود براهمن و ارنیک تصنیف خانوادهای است که «اتر» نامیده میشدند. ایتریه اوپهنیشد از اوپهنیشدهای قدیمی و منثور است. متن اوپهنیشد جز آرنیک و از این جهت دنباله موضوع ارنیک است. در ارنیک توضیح قربانی بزرگ آمده است. اما در این اوپهنیشد توضیح معنوی قربانی بیان شده است. ایتریه مشتمل بر باب چهارم و پنجم و ششم ارنیک دوم است. در ترجمه دارالشکوه ایتریه ارنیک در مقدمه ایتریه اپنکهیت قرار داده شده است ولی در متن سنسکریت و ترجمههای اروپایی چنین نیست.[۸۰] «در آغاز آتمن یکتای واقعی وجود داشت. با خود فکر کرد: عوالم را بیافریند. پس این عالم، آب، نور، مرگ، آبها را بیافرید». [۸۱]
مهمترین آموزه های مطرح شده در اوپهنیشدها مهمترین و شاید محوریترین آموزه اوپهنیشدها موضوع حقیقت متعال و یگانه، آموزه وحدت وجود و وحدت آتمن و برهمن یعنی وحدت روح یا نفس فردی و روح یا نفس کلی است. به گفته برخی، اندیشمندان و فرزانگان هندو از همان آغاز یعنی از دوران ودایی و پس از عهد براهمنهها به دنبال یافتن و درک عامل و نیروی بوده اند که در سراسر عالم هستی جاری و مایه حیات و پویایی تمام پدیده ها بوده است. آتش، آب، باد و غذا از جمله عناصری بوده اند که هر یک در دورهای و نزد گروهی خاص به عنوان نیرو، عامل و علت غایی حیات و وجود تصور میشده اند سرود آفرینش یا ناسدیه سوکته[۸۲] و نیز پوروشه سوکته[۸۳] و برخی دیگر از سرودهای ریگ وده نتیجه این گونه تأملات و تفکرات است. در این سرودها به زبان استعاره و تمثیل و در قالب اسطوره از حقیقت هستی و علت غایی سخن به میان آمده است. این تفکرات در اوپهنیشدها نیز ادامه یافت تا آنجا که به جرات میتوان گفت که محور اصلی و فکر اساسی تعلیمات آنها همین موضوع است.[۸۴] بنابراین نخستین نشانه های اندیشهورزیهای فیلسوفانه را در اوپهنیشدها پیدا میکنیم که در آنها مسائلی درباره نفس، خدا و جهان به روشنی طرح شده و مورد بحث قرار گرفته است. [۸۵] در اوپهنیشدها بارها از اصل عالم و علت غایی هستی پرسش شده است و فرزانگان و ریشیها کوشیدهاند تا از طریق تمثیل، تصویری از آن حقیقت به دست دهند و آن را تا حدودی به مخاطبان خود بشناسانند. [۸۶]
حقیقت غایی(برهمن) خود حقیقی یا آتمن همسانی و عینیت برهمن و آتمن. از آنجا که پل دوییسن در بخش اول از کتاب خود به تفصیل به موضوع آتمن و براهمن پرداخته است و این بخش نیز ترجمه شده است؛ پس بهتر دیدیم که در این قسمت از مقاله به تفصیل به موضوع آتمن و برهمن نپردازیم چون هر آنچه که لازم و شایسته بوده دوییسن به نحوی عالی در کتاب خود بیان کرده است و توضیح بیشتر جز تکرار مکررات چیزی دیگری نمی باشد، پس در این بخش به اجمال به بررسی آتمن و برهمن می پردازیم.
برهمن در اوپهنیشدها در اشاره به حقیقت غایی از واژهای استفاده می شود که به لحاظ زبان شناختی بسیار مناسب است و بعدها همین واژه، واژه محوری فلسفه ودانته شد. واژه برهمن از ریشه بریه[۹۲]و به معنای روئیدن، بیرون جهیدن و باز شدن است، که به معنای چیزی است که ازلی میباشد و بیوقفه دارای رشد و رویش است. گویا این واژه در ابتدا به معنای نماز و دعا بوده است در این صورت با توجه به ریشه مذکور مقصود از آن چیزی بود که خود را در سخن رسا و شنیدنی ظاهر میسازد. معنای بعدی فلسفه برهمن در اوپهنیشدها نیز به نوعی، تحول همین معناست؛ علت اولیه جهان یا آنچه به صورت طبیعت به عنوان یک کل شکفته شد.[۹۳]
جهت
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 08:39:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|