توران شهریاری درابیات زیر، زنان نام آورعهد باستان را، چه در ایران و چه در دین زرتشت، یک به یک نام برده وگفته که هر کدام از آن ها در زمینۀ ی خاص، باعث افتخار آفرینی شده اند بعضی از آن ها در پاکی و پاک دامنی، بعضی هم در علم و دانش سر آمد عصر خود شده، گروهی از این زنان به خاطر درایت و کاردانی در اداره امور و در آخر هم به این خاطر که مستقیماً در میادین جنگ وارد شده و دلیرانه به مقابله با دشمن پرداخته، مشهور گشته اند که از نظر شهریاری قابل تعریف، تمجید و سزاوار ماندگاری در تاریخ هستند.
بـه شــهنـامه بـس بانوی نامـدار بــود نــامــشان مــایه افـتـخار
چــنان خــواهــران جم سر فراز یکــی شــهرنــاز و یکــی اَرنواز
فــرانـک زنــی راد و آزاده بــود فــریــــدون آزاده را زاده بــود
خـردمند، سیندخت فرخنده رأی کــه بـود آگه و بخرد و رهنمای
ز رودابـه ی راد نــیکـــو نـهــاد جهـان پهـــلوانی چو رستم بزاد
چــو یــاد آوری نــام تهـمینـه را ز شــوق آکنــی از نفس سینه را
نبینـی تو گُــردی چو گرد آفریـد دلیر و خــردمند و بـا فرُ شیــد
فــرنگــیس بـانوی نـام آوریـست ســر افـراز و آزاده و پـاک زیست
پـــر آوازه بــانو گــشــب دلیــر که بـودست مرد افکن و شیرگـیر
هـم او دخـتر رســـتم زال بـــود نکــو نــام و فـرخـنده احوال بود
منــیژه کـه بــود، بــانـویی نامور ز فــرمان و عـشقش نپیـچید سر
کـتایون کــه او بــانوی شـاه بود خـردمـند و دانــا و آگــاه بـــود
هـما شاه بــانــوی نیـکو نـهــاد نمـادیسـت از دانـش و دین و داد
بـه دوران سـاسانیــان، بـار هــا ســر افـراشت زن، درگـران کارها
(شهریاری ( بهرامی )، ۱۳۷۹ : ۲۰۰)
شهریاری زنان مشهور دین و آیین خود یعنی زنان زرتشتی را با توجه به شناختی که از آن ها داشته و با مطالعه کتاب های دینی و تاریخی شان، معرفی کرده و گفته زنان بزرگ همیشه و هم جا، نام و آوازه شان پا بر جاست و ما همیشه به آن ها افتخار می کنیم و تعدادی از آن ها که در زیر آورده شده کسانی هستند که همانند زنان ایرانی عهد باستان هر کدام بر اساس لیاقتی که داشتند در زمینه های مختلف، سزاوار ماندگاری و افتخار آفرینی درتاریخ شده اند.
چــو دُغــدویـه آن مـادر پـاکـزاد کـه در پـیـش اهریـمنان ایستاد
پــور چـیـسـتا دختر زر دهـشـت زنــی بـود نـیکـو و دانا ســرشت
آتــوسـا کـه مــام خـشـایـار بـود گـرامــی زنـی راد و بـیـدار بــود
(شهریاری (بهرامی )، ۱۳۷۹: ۱۹۹ -۲۰۰ )
او گفته نه تنها در دوره باستان، که در دوران معاصر هم زنان نام آور و مشهوری وجود داشته و دارند که هم خود و خانواده و هم جامعه شان به داشتن چنین زنانی افتخار می کنند.
مثلا شهریاری در قصیده ای که در وصف پروین اعتصامی سروده، پس از تعریف و تمجید از این بانوی بزرگوار، گفته که پروین به خاطر متانتی که در گفتار و کردار و در آخر هم در اشعار او هویدا بود، شایستگی و لیاقت نام بلند زن بودن را به تمامی معنا دارا بود که خودش نیز به آن می بالید.
اخـتـر چـرخ ادب ای پــرویـــن نـامـت از شـعر تــو بگرفـت آذیـن
ای ز تـو جـان سخن شور انگـیـز وی ز تو ملک ادب عـطــر آگـیــن
زود خـفتی به دل خـاک، ولیـک در بـهشـت سـخنی سـدره نـشـین
هـست دیوان تو در چـشـم خـرد هـمـچـو گلشـن به مـه فـروردیـن
عشق و عرفان و جهان بینی و پـند هـسـت در شـعر تو چون در ثمـین
شعـر هایـت چـو بیاراسـت به طبع در مـجـلات گـرانــقـدر و وزیـــن
بانگ برخاست که پرویـن مرد است کـه چـنیـن گـفـته او هست متیـن
تــو بـه زن بـودن خـود بـالـیـدی ای بــه دیهـیـم ادب همـچو نگـین
(همان: ۹۱-۹۲)
از دید او، گاهی زنان آن چنان محکم و با رشادت تمام، زن بودن خود را اعلام کرده و به آن می بالیدند که جای بسی تعجب و شگفتی است. شهریاری می گوید این زنان آن گونه از زن بودن خود خرسند و راضیند که دائماً در حال سپاس گزاری از خداوند بزرگ هستند زیرا این زن بودن را، نعمتی می دانند که از جانب خداوند متعال فقط به زنان ارزانی داشته شده است و این نهایت افتخار یک زن به زن بودن خودش است.
سپاس از این که خدا زن نموده، خلق مرا ز فــخر سـر بـرسانم به آسـمان که زنـم
زنی کـه رشـک نبـرده هیچگاه به کسـی زنی کــه پیــش فلک سر فرو نبرده منـم
مـن آن نیم کـه ز عشق وطن ببندم لـب اگـر چه مـهر زنــد روزگــار بــر دهــنم
به تیــشه گَــر کَنَـد سنگ خاره را فرهاد مـن آن زنم که به مژگان خویش کوه کَنَم
گهی بـه ســختی پــولادم و زمــان دگر بـه دلنــوازی مهــتاب و نــرمــی پــرنم
( همان : ۶۹)
سادگی و نجابت زن :
توران شهریاری ( بهرامی ) سادگی و نجابت یک زن را مهمترین ویژگی و ملاک برتری زن
میداند. او درحین این که پاکی و تمیزی را برای یک زن لازم می داند ولی افراط و تفریط در هر کاری را رد کرده و قبول ندارد. شهریاری سادگی را برای یک زن یک نوع برازندگی می داند و میگوید همین سادگی و نجابت زن است که باعث می شود بد اهلان و بیمار دلان نتوانند چشم طمع در آن ها باز کنند و با دیدی هوس آلود و بد بینانه، به آن ها بنگرند. او در غزلیکه به همین نام سروده، این ویژگی زن یعنی سادگی او را، با ترسیم کردن آن در قالب داستانی بیان کرده و در آن بسیار بر این ویژگی تأکید نموده است. شهریاری منکر آرایش زنان نیست ولی اعتدلال را در آرایش و مهم تر از آن در هر چیزی لازم و ضروری برای یک زن می داند. در این داستان هم که باز گو کننده ی این مطلب است نه آرایش بیش از حد و نا بجا را برای یک زن سالمند می پسندد و نه برای یک دختر نوجوان از خود بیگانگی و فرنگی ما آبی را. او شأن و منزلت یک زن را بیشتر از آن می داند که با این زرق و برق ها از بین برود و باعث شود که بد بینان چشم طمع در آن ها بیفکنند و یا این که انگشت نمای خاص و عام در جامعه گردند.
شـبی بـزم سـوری بـه پا بود و من نــشسـتم تمــاشــا گر انــجــمن
ز یـک سـوی مـجلس زنـی سالمند بیــاراستـه چــهره دل نـــا پسـند
تـراشـیده یــکباره ابروی خـویش نمــوده به رنــگ طلا موی خویش
بـه انـدام او جـامـه ی تنگ بــود رخ سـالـخــوردش پــر آژنگ بود
ز سـوی دگــر دختـری نــوجـوان در آن بـزم شـور آفـرین شد عیان
بسـان هنــر پیـشــگان فــرنــگ عروسـک صفت چهره را کرده رنگ
همـان نــوجـوان دُخـت نو خاسته رخــش را بـه صــد جــلوه آراسته
لبــاسی چــو رقــاصگـان بر تنش نــمایــان تــن از چـاک پیراهنش
( شهریاری (بهرامی )، ۱۳۷۹ : ۴۲)
شهریاری بعد از بیان و توصیف خصوصیات این دو نسل کاملا متفاوت، هدف خود را به آن ها مستقیما با آوردن این ابیات گوشزد کرده و گفته که چنین کارهای برازنده یک زن نیست و هر کسی باید مطابق به سن و سال خودش، رفتار کند تا مشکلی به وجود نیاید و لطمه ای به آبروی آن ها، نخورد. او سادگی را ویژگی بسیار مهم برای یک زن می داند که موجب ارتقای ارزش او در بین مردم و جامعه می گردد.
چــنین کـارها خود برازنده نیست چــراغ فــرا راه آیــنده نـــیــست
هم آن تـازه سال و هم آن سالمند نبــاشنــد در نـــزد مــردم پـسـند
میــانه روی نیک و شایسته هست بـویژه به جــایی کـه بایـسته هـست
کــه افـراط و تــفریط می کاهدت ولـی سـاده پـوشی بــیـفــزایـــدت
در آینــه ی خــویشـتن را ببـین سـپـس جـامه در شـأن خود برگزین
(شهریاری (بهرامی )، ۱۳۷۹: ۴۲)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
۴-۳-۳- نگاه به زن از بُعد خانواده در دیوان توران شهریاری ( بهرامی )
شهریاری می گوید در طول تاریخ همیشه جامعه متشکل از خانواده بوده و خانواده هم از یک زن و مرد تشکیل شده است که بعداً فرزندان به جمع دو نفری آنان افزوده خواهند شد. از دید او این جمع و جامعه ی کوچک باید جایی برای ابراز عشق، صفا، صمیمیت ویک رنگی برای تمام اعضای خانواده باشد.
خـانـواده مظـهـر مهـر و صفاسـت جـلوه یـکرنگی و عـشـق و وفـاست
پـایـه ی هـر اجـتمـاعی آن بــود ز آنکه چون خورشیـد مهر افشان بود
(همان : ۴۰۴)
یا در جای دیگری گفته :
اساس جامعه بر خانواده بنهاده است حقیقتی است مسلم و بی گفت و شـنود
بـشر همیشه نیازش به خانواده بـود چـو گـل ز آب گل خانواده رشـد نمــود
(همان : ۴۱)
توران شهریاری از ابعاد مختلف، زن و جایگاه او را در خانواده، در قالب غزلیاتش، مورد بحث و بررسی قرار داده است که در زیر بیان می گردد.
زن اساس خانواده :
شهریاری زن را، ریشه و اساس خانواده نامیده و شوهر و فرزندان را ساقه و میوه های آن دانسته است. او در این تشبیه، نقش یک زن را بدین گونه بیان کرده و گفته، هر عاقلی این را می داند که اساساً درخت بدون ریشه وجود ندارد. از نظر او، این توصیف، نقش حساس یک زن را در خانواده می رساند که همیشه و همواره برای این که خانواده پا بر جا و استوار بماند باید حتماً زنی به عنوان مادر ایفای نقش کند. پس از آن، ایشان یاد آور شده و گفته مقام زن درخانواده آن قدر والاست که اگر او چیزی گفت، باید بدانیم به صلاح ما بوده و سر تعظیم فرود آوریم. همچنین او گفته زن نیز باید قدر خودش را دانسته و بداند که پا برجایی و استواری او، باعث تداوم و استمرار خانواده می گردد.
زنست ریشه و مرد است ساق و بَر فرزند بـر ایــن درخت سزد گر سر آوریم فرود
بـهوش باش زن ای ریـشه درخت وطن کــز اســتواری تـو خـانــواده یابد سود
(شهریاری ( بهرامی )، ۱۳۷۹ : ۴۱ -۴۲)
این ابیات از توران یاد آور شعری با همین مضمون و محتوا از پروین اعتصامی است آن جا که او نیز « زن را اساس و ریشه ی خانواده نامیده است و گفته :
در آن سرای که زن نیست، انس و الفت نیست
در آن وجـود کـه دل مـرده، مـرده اسـت روان
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:16:00 ق.ظ ]