بعدها دیدگاه‌های حقوق طبیعی رواقیون به امپراتوری رم منتقل شد و در میان فلاسفه و متفکران آن دیار نیز طرفداران زیادی پیدا کرد. بطوری‌‌ که، سیسرون در کتاب معروف خود در باب جمهوریت می‌نویسد:
“قانون واقعی، مبتنی بر عقل سلیم ، موافق با طبیعت، ناقد درهمه جا، ثابت و جاویدان وجود دارد که باید بر فرامین آن گردن نهاد. این قانون منبعث از نهاد الهی است لذا نمی‌توان پیشنهاد لغو آن را داد. مجاز به انحراف از آن نیستیم… در رم و آتن یکی است و از امروز به فردا تغییر نمی‌کند… هر کس از آن اطاعت نکند، از خویشتن خویش گریخته و فطرت انسانی را نادیده گرفته است” (سیمبر،۱۳۸۳: ۴).
بعدها که آیین مسیحیت قوت گرفت، حقوق طبیعی از رونق افتاد و حقوق الهی جانشین اندیشه حقوق طبیعی شد. از اندیشمندان این دوره می‌توان به سنت‌آگوستین، سنت‌آکوئیناس اشاره داشت. سنت‌آگوستین معتقد بود تنها نیروی روحانی است که می‌تواند عدالت را برقرار سازد، این نیرو مستقل و جدا از دولت است. اما در دوره جدید بعد از رنسانس، به تدریج عده‌ای از متفکران و اندیشمندان برای مبارزه با استبداد به حربه حقوق طبیعی و حقوق‌بشر متوسل شدند. بنابراین، حقوق طبیعی و حقوق‌بشر ابزاری شد برای اندیشمندان قرن شانزدهم به بعد که بتوانند جلوی دخالت‌های بی‌حد و حرص دولت‌ها را در امور خودشان بگیرند. بعدها افرادی مانند هابز، لاک، روسو، مونتسکیو هر کدام به نوعی بر طبیعی بودن حقوق انسان تأکید داشتند و به دورانی که دوران اولیه زندگی بشر نامیده می‌شود اشاره می‌کنند که در واقع، انسان‌ها آزاد بودند و دولت و قانونی وجود نداشت و انسان براساس حقوق طبیعی زندگی می‌کرد تا اینکه دولت‌ها بوجود آمدند. با بوجود آمدن دولت‌ها، مانع بزرگی در مسیر برخورداری انسان‌ها از حقوق طبیعی پدید آمد.
بعضی از اندیشمندان مانند هابز تأکید می‌کردند در زندگی انسان‌ها، امنیت اولویت دارد و تنها دولت برآمده از قرارداداجتماعی است که می‌تواند جلوی هرج ‌و مرج و تعدی را بگیرد. طبق این قرارداد هرکس سهم حاکمیت خود را به فرمانروا می‌بخشید و از استقلال خود که مولود طبیعت است چشم می‌پوشد تا فرامانروا نظم و قاعده‌ای را در رابطه بین افراد جامعه وضع و اجرا کند. اما در این بین فلاسفه بشردوستی مانند جان لاک نهایت سعی خود را در تبیین حقوق طبیعی بکار بردند. لاک معتقد بود که دولت باید در چهارچوب حقوق طبیعی عمل کند، چرا که طبیعت به انسان حقوقی داده است که به هیچ عنوان قابل سلب شدن نیست، مانند حق حیات، حق آزادی و … .
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
بعدها اندیشه حقوق طبیعی در نزد متفکرانی مانند کانت وارد مرحله جدیدی شد. در واقع، فلسفه حقوق‌بشر تأثیر پذیرفته از تعالیم کانت است آنجا که وی بر خودمختاری انسان‌ها تأکید فراوان دارد و می‌گوید انسان قابلیت گزینش و تصمیم‌گیری عقلانی را دارد و دیگر جانوران چنان نیستند. پس انسان مستحق فضیلت، شرف و کرامت است که او را از دیگر موجودات ممتاز می‌گرداند، امتیاز انسان با انسانیت اوست (موحد،۱۳۸۲: ۶).
به این ترتیب بود که حقوق‌بشر در دوره جدید با پیدایش مکتبی با عنوان مکتب «لیبرالیسم» به‌عنوان یکی از مسائل مهم بشری در دنیای غرب تبدیل شد. حربه حقوق طبیعی و حقوق‌بشر بود که مردم توانستند در دنیای غرب نظام‌های استبدادی را واژگون کنند. بنابراین تلاش برای رسیدن به حقوق‌بشر در دنیای غرب یک تلاش طولانی مدت بود. تجلی عینی اندیشه‌هایی که در بالا بیان شد، اعلامیه‌های حقوق‌بشر در کشورهای مختلف است. این اعلامیه‌ها در پی آن بودند که قدرت حاکمان را در حیطه حقوق افراد متوقف کنند و حرمت قلمرو حقوق فردی و آزادی‌های عمومی در جهت سعادت انسان‌ها را تضمین کنند. مهمترین این اعلامیه‌ها بدین قرار است:
۱- منشورکبیر ۱۲۱۵ و اعلامیه درخواست حقوق ۱۶۸۹ در انگلستان
۲- اعلامیه حقوق دولت ویرجینیا در ۱۷۷۶ و اعلامیه استقلال ایالات متحده امریکا در ۱۷۷۶
۳- اعلامیه حقوق‌بشر و شهروند انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹
۴- سرانجام در تاریخ ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق‌بشر به تصویب سازمان ملل رسید و این روز بعنوان روز حقوق‌بشر درجهان نامگذاری شد (هاشمی، ۱۳۸۴: ۹۲).
بنابراین از دیر باز مسئله حقوق‌بشر یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای غرب بوده است.
در جهان اسلام نیز از ابتدای ظهور اسلام، مسلمان‌ها دغدغه حقوق‌بشر را داشته‌اند هر چند بیان این مقوله در قالب مقولاتی دیگر همچون حق‌الناس بیان شده است. در اسلام، بشر هم موضوع حق و هم موضوع تکلیف قرار می‌گیرد و تازه همان تکلیف هم در بخشی که مرتبط با حق الناس- در برابر حق الله است- مستلزم رعایت حقوق دیگران است، به این معنا که تکلیف یک نفر، برای نفر دوم ایجاد حق می‌کند و در واقع با بسط دامنه حق‌الناس در اندیشه اسلامی ما می‌توانیم به مقوله حقوق‌بشر برسیم.
کرامت انسان در اسلام بسیار مهم است در طول چهارده قرن گذشته فقهای اسلامی هر کدام به نوعی راجع به حقوق‌بشر بطور مستقیم یا غیرمستقیم بحث‌هایی را مطرح کرده‌اند، کتاب‌ها و مقالاتی را به نگارش در آورده‌اند، اما از آنجا که مهم‌ترین اسناد دینی در اسلام بویژه از نظر مذهب شیعه قرآن و نهج‌البلاغه است آنچه که در این پژوهش برای ما حائز اهمیت است، این است که ببینیم چه تفاوت‌های بنیادی و معرفت‌شناختی بین دیدگاه‌های غربی نسبت به حقوق‌بشر با دیدگاه‌های اسلامی به مسئله حقوق‌بشر وجود دارد؟ به همین جه

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.
ت اسناد رسمی حقوق‌بشر در دنیای غرب مثل اعلامیه استقلال آمریکا و اعلامیه انقلاب کبیر‌فرانسه را به عنوان اسناد غربی در حقوق‌بشر با مبانی دینی بویژه آیات قرآن و نهج‌البلاغه مقایسه می‌کنیم.
سؤال اصلی
سوال اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه بین بنیادهای نظری و مواد اعلامیه جهانی حقوق‌بشر با مبانی و آموزه‌های قرآن و نهج‌البلاغه چه نسبتی وجود دارد؟
سؤالات فرعی
برای تبیین بهتر موضوع پژوهش سؤال اصلی را می‌توان به سؤالات فرعی زیر تجزیه نمود:
۱- دیدگاه اسلام نسبت به حقوق‌بشر چیست؟
۲- آیاتی که در قرآن درباره حقوق‌بشر آمده کدام است؟
۳- چه مباحثی در نهج البلاغه از حقوق‌بشر مطرح شده است؟
۴- مبانی معرفت شناختی حقوق‌بشر از نگاه غربی کدام است؟
۵- مبانی معرفت شناختی حقوق‌بشر از نگاه اسلامی کدام است؟
فرضیه
با توجه به اینکه تحقیق جنبه توصیفی دارد نیاز به ارائه فرضیه نمی‌باشد.
تعریف عملیاتی:
حقوق بشر:

 

 

کانت این گونه تعریف می‌کند:

حقوق مجموعه شرایطی است که درنتیجه آن اختیار هرکس با اختیار دیگران جمع می‌شود (قربانی، ۱۳۸۴: ۱۴).
۲- حقوق بشر در سطوح ملی و بین‌المللی، متوجه حمایت از افراد بشر در مقابل رنجها و مشقات ساخته دست انسان‌ها و موانع قابل اجتنابی است که از طریق اعمال محرومیت، بهره‌کشی، اختناق، ‌آزار و اذیت کلیه اشکال سوء رفتار توسط گروه‌های سازمان یافته و قدرتمندی از انسان‌ها بوجود ‌آمده‌ است (آقایی، ۱۳۷۶: ۳).
حق الناس:
حق‌الناس یک اصطلاح فقهی خاص در ابواب قضا، شهادت و حدود است. در لغت به معنای «حق مردم» می‌باشد و در کنار حق‌الله، اساس حقوق اسلامی را تشکیل می‌دهد. حق الناس حقوقی است که افراد در مقابل سایر افراد جامعه برگردن دارند. مانند بازگرداندن قرض، عذرخواهی و جلب رضایت در قبال اشتباهات و زیانهایی که به آنها رسانده و همچنین حسن‌ظن به ایشان (کدیور،۱۳۸۷: ۷۵).
حق الله:
حق‌الله، حق اضافه به جاعل است. حق‌الناس نیز مانند حق‌الله، توسط خداوند جعل شده و فقط امر آن به مردم سپرده شده ‌است. بر مبنای اعتقادات اسلام حق‌الناس از حق‌الله مهم‌تر است. و پاسخ دادن حق‌الناس در روز قیامت دقیق‌تر از پاسخ دادن به حق‌الله ‌است. چرا که خداوند حق خود را می‌بخشد ولی حق مردم را باید صاحبان آن (مردم) ببخشند (کدیور، ۱۳۸۷: ۷۷).
هدف پژوهش:
با توجه به این مطلب که هدف پژوهش رفع خلأ و کاستیهای موجود در آثار قبلی است در این پژوهش سعی می‌شود تا با مطالعه قرآن و نهج‌البلاغه و متن اعلامیه جهانی حقوق‌بشر به تطبیق این دو بپردازم و نقاط اشتراک و افتراق آن را در این پژوهش بیان کنم.
حدود و نقطه تمرکز پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر موضوعی مبانی نظری اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و مصادیق آن در قرآن و نهج‌البلاغه، و از نظر زمانی از یونان باستان تاکنون می‌باشد.
روش گردآوری اطلاعات:
در این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع، از روش کتابخانه‌ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده می‌شود، و طی آن با بهره گرفتن از منابع مکتوب مانند کتب، مجلات علمی، پایان نامه‌ها، گزارشات و شبکه جهانی اینترنت، و … نسبت به گردآوری اطلاعات اقدام خواهد شد.
پیشینه موضوع پژوهش:
در زمینه حقوق‌بشر غربی و دیدگاه اسلام نسبت به حقوق‌بشر کتاب و مقالات زیادی نوشته شده که برخی از آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد:
دکتر سید محمد قاری سید فاطمی در کتابش «حقوق‌بشر در جهان معاصر» مقوله حقوق‌بشر را در سه دفتر کلی بررسی کرده است. دفتر اول به مباحث نظری حقوق‌بشر می‌پردازد. دفتر دوم نظام هنجاری حقوق‌بشر بین‌المللی را مورد بررسی قرار داده و دفتر سوم رابطه اسلام و حقوق‌بشر معاصر و نیز چالش‌ها و عکس‌العمل‌های پیش روی آن را مورد بحث قرار داده است. اگر چه در مباحث این کتاب اشاراتی در مورد مباحث نظری حقوق‌بشر، نظام هنجاری و رابطه اسلام و حقوق‌بشر شده اما از بررسی تطبیقی بنیادهای نظری حقوق‌بشر و رابطه آن به قرآن و نهج‌البلاغه سخن به میان نیامده است.
امیر ساعدوکیل در کتاب «حقوق‌بشر، صلح و امنیت بین‌المللی» در این مجموعه تلاش دارد تا با بازشکافی عناصر اصلی «حقوق‌بشر» و «صلح و امنیت بین‌المللی» ارتباط بین آن دو را از رهگذر بررسی تاریخی دریابد وضمن اذعان به گوناگونی نظرات پیرامون حقوق‌بشر و حفظ صلح و امنیت بین‌المللی سعی می کند از پیوند آن دو و تأثیر یکی بر دیگری پرده بردارد. وی با بیان نظریه «صلح به مثابه یک ارزش» و «امنیت به مثابه یک سیستم» درصدد یافتن ارتباط آن دو با حقوق‌بشر است و در این راستا به تئوری‌های مختلف از جمله «تئوری امنیت انسانی» شامل امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی و اجتماعی، امنیت فرهنگی و امنیت زیست محیطی استناد می‌جوید. در این کتاب مؤلف با اینکه مبحث حقوق‌بشر را مورد بررسی قرار داده و لیکن در هیج جای کتاب به بررسی تطبیقی حقوق‌بشر با قرآن و نهج‌البلاغه نپرداخته است.
عکس مرتبط با اقتصاد
کتاب «مبانی حقوق‌بشر» به قلم مایکل فریدن ترجمه فریدون مجلسی متنی تخصصی و کارشناسانه در مورد حقوق فردی و گروهی است که برجسته‌ترین وجه آن در حقوق‌بشر متجلی می‌شود. در این کتاب به مفهوم حقوق، پیدایش حقوق در تفکر سیاسی، ارزیابی حقوق طبیعی به عنوان الگو سرمشق حقوق‌بشر در عمل پرداخته شده است. بنابراین می‌توان از این کتاب در زمینه مبانی حقوق‌بشر یاری جست، ولی در این کتاب هیچ بحثی در مورد رابطه بنیادهای نظری حقوق‌بشر با قرآن و نهج‌البلاغه به میان نیامده است.
کتاب «حقوق‌بشر» به تدوین الهام شوشتری‌زاده، که در آن به رویدادهای و تحولات مربوط به حقوق‌بشر، معاهدات حقوق‌بشری، تحولات مربوط به نهادهای منطقه‌ای و همچنین تحولات مربوط به حقوق‌بشر در آمریکا، اروپا، فلسطین، ایران و سایر کشورها پرداخته شده است. در این پژوهش می‌توان از مباحث پرداخته شده در این کتاب سود جست ولی از آنجا که به رابطه تطبیقی حقوق‌بشر با قرآن و نهج‌البلاغه نپرداخته، برای یاری رساندن به این پژوهش کامل نمی‌باشد.
محمدرضا گلشن‌پژوه در کتاب «حقوق‌بشر در جهان: روندها، موردها و واکنش ها» به دو فرایند تاریخی‌ و حقوقی در جهان‌شمولی حقوق‌بشر پرداخته. همچنین بررسی چالش‌های دیدگاه‌های جهانشمول و نسبت‌‌گرا میان نسل‌های مختلف حقوق‌بشری، ارزیابی نگاه‌های متفاوت به اهمیت حقوق سیاسی و مدنی نسبت به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نهایت بررسی مقاصد توسعه یافته در حمایت از حقوق‌بشر در این کت
اب مورد بررسی قرار گرفته است و نیز تلاش شده تا نوعی نگاه کاربردی به معاهدات مهم حقوق‌بشری، نهادهای مختلف و همچنین رویه‌های موجود در این نهاده انداخته شود اما هیچ بررسی تطبیقی دربارۀ بنیادهای نظری حقوق‌بشر در قرآن و نهج‌البلاغه صورت نگرفته است.
سازماندهی پژوهش
در پژوهش حاضر تلاش شده تا با بهره گرفتن از روش توصیفی- تحلیلی و جمع‌ آوری داده‌ها به صورت کتابخانه‌ای، به بررسی و سنجش بنیادهای نظری و مواد اعلامیه جهانی حقوق‌بشر با مبانی و آموزه‌های قرآن و نهج‌البلاغه پرداخته شود که شامل چهار گفتار به شرح ذیل می‌باشد.
در گفتار اول مفاهیم و مباحث نظری بحث خواهد شد. در گفتار دوم که به سه فصل تقسیم یافته است خاستگاه حقوق‌بشر غربی مورد بررسی واقع خواهد شد که در فصل اول این گفتار خاستگاه حقوق‌بشر قبل از رنسانس و در فصل دوم خاستگاه حقوق‌بشر بعد از رنسانس و در فصل سوم حقوق بشر در اسناد و مدارک غربی بحث شده است. و اما در گفتار سوم این پژوهش که شامل سه فصل است خاستگاه حقوق بشر اسلامی مورد بررسی واقع شده که در فصل اول حقوق بشر در رویکرد سنتی و در فصل دوم حقوق‌بشر در رویکرد مدرن و در فصل سوم حقوق بشر در قرآن، سنت نبوی و نهج‌البلاغه مورد بحث واقع شده است. و در نهایت گفتار چهارم به بررسی و تطبیق یافته‌ها و نتیجه‌گیری اختصاص یافته است.
فصل دوم
مباحث نظری

 

 

تعریف حقوق‌بشر

تاکنون تعریفی واحد از حقوق‌بشر[۱] ارائه نشده است، اما این نکته نباید ما را به بیراه بکشاند و این توهم را پدید آورد که درباره حقوق انسانی اتفاق نظری وجود ندارد. در مورد پاره‌ای از این حقوق، اختلافی نیست. به ‌عنوان مثال، همگی بر این اعتقادند که انسان حق حیات دارد و کسی بدون مجوز قانونی حق کشتن کسی را ندارد. اما تعداد حقوقی که در آن اختلافی نیست، اندک است. به هر حال هر چند در تعریف حقوق‌بشر میان کشورهای جهان اختلاف نظر وجود دارد، اما در این که انسان، بطور فطری و طبیعی دارای حقوقی است که باید محترم شمرده شود، اختلافی وجود ندارد (عبادی، ۱۳۸۳: ۱۷).
مع‌الوصف حقوق‌بشر را می‌توان در ساده‌ترین، کوتاه‌ترین و شاید هم دقیق‌ترین عبارت چنین تعریف کرد: “مجموعه حقوقی که هر فردی به صرف انسان بودن دارد” .(Donnely, 1999: 608-632)
بنابراین، حقوق‌بشر آن حقوقی است که افراد صرفاً به دلیل انسان بودن استحقاق برخورداری از آن را دارند و از آنجا که انسان بودن در کل جهان مفهومی واحد است یا حداقل باید باشد، حقوق انسانی افراد برابر است و هیچ‌گونه تبعیضی براساس نژاد، قومیت، رنگ، زبان جنسیت و مذهب که این تساوی حقوق را خدشه‌دار نماید، جایز نبوده و حقوق‌بشر غیرقابل سلب و همچنین غیرقابل انتقال است. زیرا ذاتی و لازمه انسان بودن انسان است و از این‌رو به هیچ‌وجه قابل اسقاط، سلب و واگذاری نیست.
با توجه به ویژگی حقوق‌بشر، یعنی مجموعه حقوقی که از انسانیت انسان نشأت می‌گیرد، طبعاً به عنوان حقوق‌طبیعی هیچ قانون داخلی و هیچ معاهده بین‌المللی نمی‌تواند موجد آن بوده باشد، بلکه معاهدات و قوانین صرفاً اقدام به شناسایی و اذعان به وجود این حقوق کرده‌اند. به این ترتیب، نمی‌توان با توسل به خروج از معاهدات حقوق‌بشری این حقوق را از افراد جامعه یا برخی از آنان سلب کرد، زیرا آن معاهده یا معاهدات موجد حقوق انسانی نبوده‌اند (شایگان و دیگران، ۱۳۸۲: ۱۵۱).
تعاریف گوناگون دیگری از طرف دانشمندان، اشخاص و افراد ارائه گردیده که در ذیل به چند تعریف اشاره می‌کنیم:
۱- حقوق‌بشر، حقوق بنیادین و انتقال‌ناپذیری هستند که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود (ربکاوالاس، ۱۳۸۲: ۲۵۵).

 

 

آزادی‌های عمومی یا حقوق و آزادی‌های فردی به مجموعه حقوق و امتیازاتی گفته می‌شود که جامعه آن را برای رشد و اعتلای فرد لازم و ضروری شمرده، تضمین کند (طباطبائی موتمنی، ۱۳۸۰: ۱۹۶).

حقوق‌بشر به معنای امتیازاتی کلی است که هر فرد انسانی طبعا دارای آن است (فلسفی، بی‌تا: ۹۵).

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 04:52:00 ق.ظ ]