آرگایل و همکاران بر این باورند هنگامی‌که از مردم پرسیده می‌شود منظور از شادمانی چیست، آن‌‌ها دو نوع پاسخ را مطرح می‌کنند: الف ـ حالات هیجانی مثبتی مانند لذّت؛ ب ـ راضی بودن از زندگی به طور کلّی یا جنبه‌های مختلف آن. بنابراین، به‌نظر می‌رسد شادمانی دست‌کم دو جزء اساسی (عاطفی و شناختی) دارد. با وجود این، شادکامی متضاد افسردگی نیست؛ اما نبود افسردگی، شرط لازم برای رسیدن به شادکامی است. به نظر آرگایل، مارتین و کراس‌لند[۱۶۴] (۱۹۸۹)، اگر شادمانی تنها متضاد افسردگی باشد، نیازی به اندازه‌گیری و بررسی آن نیست؛ زیرا افسردگی به خوبی شناخته شده است. وی باور دارد که سه جزء اساسی شادمانی عبارت‌اند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب (قمری، ۱۳۸۹؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 



نظریه‌ی سلیگمن

سلیگمن از شادی و سلامت به جای یکدیگر استفاده می‌کند و بیان می‌کند که درک این نکته مهم است که شادی و سلامت گاهی به احساسات اشاره دارند، اما گاهی اوقات هم اشاره‌ی آن‌ ها به فعّالیّت‌های فاقد هرگونه احساس می‌باشد. سلیگمن بر این باور است که شادی و سلامت نتایج مطلوب روان‌شناسی مثبت‌گرا هستند. وی شادکامی را جزء هیجانات مثبت مربوط به زمان حال می‌داند. درتوضیح این مطلب باید اشاره کرد که سلیگمن هیجانات مثبت را به دلیل تفاوت شیوه‌های تقویّت آن‌ ها به سه دسته تقسیم می‌کند که عبارتند از: هیجانات مثبت مربوط به گذشته، آینده و حال. رضایت ، خرسندی و آرامش هیجانات مربوط به گذشته هستند . خوش‌بینی ، امید، اطمینان، اعتماد و ایمان هم هیجانات معطوف به آینده به شمار می‌آیند. هیجانات مثبت مربوط به زمان حال به دو مقوله‌ی بسیار متفاوت از یک‌دیگر تقسیم می‌شوند که عبارتند از: لذّت‌ها و خشنودی‌ها. لذّت‌ها متشکّل از لذّت‌های بدنی و لذّت‌های بالاتر هستند. لذّت‌های بدنی، هیجانات مثبت لحظه‌ای هستند که از طریق حواس حاصل می‌شوند؛ طعم‌ها یا بوهای مطبوع ، احساسات جنسی، منظره و صداهای دلنشین و غیره. لذّت‌های بالاتر هم لحظه‌ای هستند و هم به ‌وسیله‌ی رویدادهایی پیچیده‌تر و آموختنی‌تر از حواس حاصل شده و به وسیله‌ی احساساتی که ایجاد می‌کنند، تعریف می‌شوند؛ احساساتی مانند وجد، نشئه، هیجان، سعادت، شور، سرور، شعف و…
خشنودی‌ها طبقه‌ی دیگر هیجانات مثبت مربوط به زمان حال هستند امّا بر خلاف لذّت‌ها، آن‌ ها نه احساسات، بلکه فعّالیّت‌هایی هستند که ما انجام آن‌ ها را دوست داریم، مانند مطالعه، صخره‌نوردی، گفتگوی خوب و غیره. خوشنودی‌ها ما را به طور کامل جذب و درگیر می‌کنند؛ آن‌ ها خودآگاهی را از بین می‌برند و هم‌چنین آن‌ ها باعث جاری بودن، یعنی حالتی می‌شوند که در آن زمان متوقّف می‌شود و فرد کاملاً احساس راحتی می‌کند.
روشن شده است که به‌دست‌آوردن و افزایش پایدار خشنودی‌ها بدون بسط قابلیّت‌ها و فضیلت‌های شخصی امکان‌پذیر نیست. شادی به عنوان هدف روان‌شناسی مثبت‌گرا، فقط به کسب حالات ذهنی لحظه‌ای خلاصه نمی‌شود. شادی شامل اصیل تلقّی‌کردن زندگی شخص هم می‌شود. این قضاوت صرفاّ ذهنی نیست و اصیل بودن، توصیف‌کننده‌ی عمل کسب خشنودی و هیجان مثبت از طریق به‌کارگیری قابلیّت‌های اختصاصی شخص است. قابلیّت‌های اختصاصی، راه‌های پایدار و طبیعی برای رسیدن به خشنودی می‌باشد. به اعتقاد سلیگمن خشنودی‌ها مسیری برای رسیدن به چیزی هستند که وی آن‌ را زندگی خوب می‌داند. سلیگمن زندگی خوب را استفاده از قابلیّت‌های اختصاصی برای به‌دست‌آوردن خشنودی فراوان در حوزه‌های اصلی زندگی تعریف می‌کند (سلیگمن، ۱۳۸۸؛ به نقل از عابدین آبادی ۱۳۹۱).

 

 


مدل شادمانی

اخیراّ مدلی از شادمانی قابل حصول توسّط لیبومیرسکی، شلدون و شید (۲۰۰۵) و شلدون و لیبومیرسکی (۲۰۰۴،a 2006) ارائه شده است. مدل شادی قابل حصول بیانگر این است که بهزیستی کنونی تحت تأثیر سه طبقه از فاکتورها یا عوامل می‌باشد: عوامل ژنتیکی یا نقطه‌ی شروع ثابت، عوامل محیطی یا آماری و عوامل فعّالیّتی یا ارادی (به نقل از شلدون ۲۰۰۸).
عوامل ژنتیکی یا نقطه‌ی شروع، به آمادگی‌های ژنتیکی یا روانی اشاره دارد و از این نقطه‌نظر عامل ثابت این الگو می‌باشد (جوکار و رحیمی، ۱۳۸۶). در واقع این عوامل غیر قابل تغییر بوده و تأثیر ثابتی را اعمال می‌کنند بنابراین در افراد به‌صورت «خطّ مبنا» عمل می‌کند و میزان یا نقطه‌ی تعیین‌شده را به مرور زمان در بهزیستی پیش‌بینی‌کننده و واپس‌روی تعریف می‌کنند (شلدون، ۲۰۰۸). این عامل ۵۰ درصد از کلّ واریانس شادمانی را به خود اختصاص داده است. عوامل ژنتیکی احتمالاً بازتابی از ویژگی‌های خلقی شخصیّت مثل برون‌گرایی، درون‌گرایی، خلق منفی ، برانگیختگی و … هستند که همگی ریشه در نوروبیولوژی افراد دارد و تغییرات این ویژگی‌ها در طول عمر، بسیار اندک است به عنوان مثال، کیگان[۱۶۵] کودکان را از سنّ ۴ ماهگی تا ۱۱ سالگی مورد پیگیری و مطالعه قرار داد و نشان داد که مردم‌آمیزی کودکان در سن ۱۱ سالگی می‌تواند ناشی از ویژگی عمده‌ی نوزادی که به واکنش کند معروف است و آن هم ژنتیکی و ناشی از الگوهای عصبی شیمیایی است باشد. این امر نشان می‌دهد که شادمانی در دوره‌های مختلف زندگی قابل تغییر است اما توسّط مجموعه عوامل ژنتیکی نمی‌توان آن را تغییر داد بلکه با تغییر عوامل غیر ژنتیکی می‌توان سطح شادمانی را افزایش داد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).
عوامل محیطی، تا حدودی ویژگی‌های ثابت مثبت یا منفی زندگی فردی می‌باشند نظیر وضعیّت زناشویی، تحصیلات، شرایط زندگی، وضعیّت اقتصادی. چنین عواملی بطور شگفت‌انگیزی دارای تأثیرات عرضی کم امّا ثابت بهزیستی می‌باشد (شلدون، ۲۰۰۸). این عامل ۸ الی ۱۵ درصد از واریانس شادمانی را به خود اختصاص می‌دهد. تا هنگامی‌که افراد به یک موقعیّتی به‌وسیله‌ی رسیدن به یک موقعیّت جدید مثل افزایش سطح درآمد یا تغییر در چهره می‌رسند چنین افزایشی پایدار خواهد بود زیرا مردم تمایل به سازگاری و انطباق با شرایط ثابت دارند. دلایل دیگر مبنی بر اینکه چرا تغییرات موقعیّتی بر افزایش شادمانی بی‌تأثیر است به خاطر این واقعیّت است که تغییرات موقعیّتی هزینه‌بر هستند مثلاً پول، زمان و … و در بسیاری موارد غیر‌عملی و یا حتّی غیرممکن است که بعد از دست‌یابی به سقف یک شرایط و موقعیّت مثبت، آن شرایط را ارتقا و افزایش داد. بنابراین این راهبرد در کوتاه‌مدّت عملی است اما در بلند‌مدّت کارآیی ندارد. البتّه قبل از اقدام به ارتقای شادمانی ضروری است تحت این شرایط و موقعیّت‌ها، نخست نیازهای اساسی و اوّلیه برطرف گردد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). عوامل فعّالیّتی یا ارادی، اشاره به فرایندهای تلاش‌مدار و هدفمند زندگی فرد دارد و دربرگیرنده‌ی جنبه‌های شناختی (مانند داشتن نگرش‌های مثبت و کمال‌گرا)، رفتاری (مانند ابراز علاقه به دیگران یا ورزش‌کردن) و خواست‌های ارادی[۱۶۶] (مانند تعیین و دنبال‌کردن هدف‌های شخصی معنی‌دار) است، از این‌رو عامل متغیّر به شمار می‌رود (جوکار و رحیمی، ۱۳۸۶).
عکس مرتبط با اقتصاد
مطالعات اخیر حاکی از این است که تأثیر مثبت تمرینات روان‌شناختی مثبت‌نگر در زمینه‌ی ارزش‌هایی مانند سپاس‌گذاری و قدردانی، امید، عفو و بخشش حاکی از فعّالیّت‌های شناختی است که تأثیر بسیار عالی بر افزایش شادمانی گذاشته است. از ویژگی‌های فعّالیّت‌های ارادی این است که این فعّالیّت‌ها موقّتی و دوره‌ای هستند، یعنی در تمام مدّت نمی‌توان یک کار انجام داد. مردم باید زمان بهینه برای انجام یک فعّالیّت را کشف کنند و آن را در محدوده‌ی زمانی انجام دهند تا انجام کار با نشاط معنادار و مثبت برای آن مشخّص باشد. ویژگی دیگر این رفتارها تغییرپذیری آن‌ هاست. افراد با توجّه به شرایط به طور مداوم می‌توانند رفتارهای ارادی خود را تغییر دهند چرا که ذاتاّ انجام آن فعّالیّت را خوشایندتر و برانگیزاننده‌تر می‌دانند. در نهایت از مهم‌ترین ویژگی‌های این رفتارها این است که به خوبی می‌توانند سازگاری افراد را تأمین کنند. به عنوان مثال مردی که ازدواج کرده است به خاطر ویژگی‌های مثبت همسرش، برای همسرش گل می‌خرد و به این ترتیب سازگاری مناسب با شرایط ایجاد کرده است. به خاطر ویژگی‌های مذکور فعّالیت‌های ارادی بیشترین تأثیر را بر افزایش و حفظ شادمانی دارد. لازم به ذکر است که ۴۰ درصد از واریانس شادمانی توسّط فعّالیّت‌های ارادی تبیین می‌شود. بنابراین عوامل وابسته به این فعّالیّت‌ها در مقایسه با عوامل ژنتیکی و جمعیت‌شناختی توان کنترل و تأثیرگذاری بسیاری بر میزان شادی افراد دارند.
در طول پژوهش‌ها شلدون و لیبومیرسکی (۲۰۰۶) عنوان کردند، حفظ و تداوم شادمانی بیشتر از طریق تغییر در فعّالیّت‌های ارادی و داوطلبانه امکان‌پذیر است تا از طریق تغییر موقعیّتی و محیطی (گلستانی بخت، ۱۳۸۶)، بر اساس همین مطالعات به سه دلیل می‌توان شادمانی را افزایش داد:
ـ مداخله‌های انجام شده حاکی از افزایش شادمانی است. مثلاً با تمرین و تکرار ارزش‌هایی مثل قدردانی، شکرگذاری و بخشودگی می‌توان شادمانی و بهزیستی را ارتقاء داد.
ـ بسیاری از عوامل مختلف هیجانی با بهزیستی در ارتباط هستند که به طور ارادی قابل کنترل هستند.
ـ گستره‌ای از عوامل شناختی با بهزیستی مرتبط هستند که توسّط عوامل شناختی قابل کنترل هستند، مثلاً با انتخاب اهداف خاصّی می‌توان بهزیستی را افزایش داد (شلدون، ۲۰۰۸).

 

 


عوامل موثّر در شادمانی

آرگایل (۲۰۰۱) بر اساس مطالعه‌های متعدّد عمده‌ترین منابع مبتنی بر شرایط موقعیّتی و بیرونی شادمانی را چنین عنوان می‌کند:

 

 

تمرین بدنی و ورزش:

مؤثّرترین و ساده‌ترین شیوه برای ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی، ورزش است که آن را ضدّ افسردگی نامیده‌اند. تأثیر آن به خاطر اثر فیزیولوژیکی ورزش روی ترشّح اندورفین‌هاست که موجب ایجاد احساس سرخوشی، لذّت و نیز کنترل روی جسم و بدن می‌شود. ورزش در ایجاد روابط اجتماعی نیز مؤثّر است. به‌ خصوص در انجام تمرین‌های بدنی و ورزشی به ویژه در ورزش‌های تیمی که با تعامل نزدیک‌تر و گاهی تماس جسمانی نیز برقرار می‌گردد، تعامل بیشتری هم به چشم می‌خورد. تأثیر ورزش روی عزّت‌نفس، نه فقط با برنده‌شدن، بلکه با انجام سطح معقولی از رقابت‌جویی نیز دیده شده است. ضمناّ انجام آن به صورت فردی یا گروهی، شکلی از گذران اوقات فراغت به شیوه‌ای سالم است که خود بیانگر شادمانی است (رنگریز، ۱۳۸۸).
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

 

موفّقیّت و تأیید اجتماعی:

عزّت‌نفس در واقع خودارزیابی‌هایی است که انسان در زندگی با آن روبه‌رو می‌شود. مطالعات متعدّد نشان داده‌اند که خودپذیری در سلامت روان از اهمّیّت اساسی برخوردار است (آرگایل، ۲۰۰۱). عزّت‌نفس یکی از مهم‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های شادی است. اهمّیّت عزّت‌نفس در ایجاد شادی به حدّی است که برخی از صاحب‌نظران و پژوهشگران روان‌شناسی شادی آن را جزء جدایی‌ناپذیر شادی یا اساسی‌ترین عنصر شادی و دارای قوی‌ترین همبستگی با مقیاس‌های خوشبختی می‌دانند (آرگایل، ۲۰۰۱). براون و مک گیل[۱۶۷] (۱۹۸۹) در تحقیقات خود دریافتند که هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزّت‌نفس افراد کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزّت‌نفس ارتباط علّی متقابل وجود دارد، اما آرگایل و لو (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر معتقدند که عزّت نفس شادمانی را افزایش می‌دهد، امّا فقدان شادمانی موجب کاهش عزّت‌نفس نمی‌شود.

 

 

استفاده از مهارت‌ها:

رضایت شغلی فرد به میزان زیادی به استفاده از مهارت‌ها بستگی دارد و این فرایند نه فقط به خاطر پاداش‌های دریافتی، بلکه به خاطر رضایت درونی برای انجام یک کار ماهرانه است. کاربردهای مشابه آن در ورزش نیز مشاهده می‌شود. مثلاً مردم از فعّالیّت‌هایی مثل اسکی و شنا که در آن مهارت دارند لذّت بیشتری می‌برند. این نکته موافق و مؤ‌یّد نظر میهالی[۱۶۸] (۱۹۹۰، به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) است که عنوان می‌کند رضایت نتیجه‌ی چالش‌ها و برگرفته شده از مهارت‌های ضروری است. در مقابل، برخی فعّالیّت‌های غیر چالشی همچون تماشای تلویزیون را ترجیح می دهند (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

پیش بینی رضایت شغلی زنان شاغل در مشاغل خدماتی غیر دولتی مشهد

 

 

موزیک و مذهب:

انجام این فعّالیّت با ارضای فیزیولوژیکی هیچ رابطه‌ای ندارد و در واقع اصلاً ارزش بقا ندارد، زیرا هیجان‌های مثبت دارای ارزش تکاملی و بقا هستند. ولیکن در شنیدن موسیقی و نیز انجام امور و آداب مذهبی به فرد هیجان عمیقی دست می‌دهد که بسیار مفرّح‌تر از مطالعه‌ی یک کتاب خوب است. کوبی[۱۶۹] (۱۹۸۶، به نقل از گلستانی بخت، ۱۳۸۶) به نحو جالبی ارکستر سمفونی‌ها و موزیک‌های گروهی طنز را لذّت ذهنی نامید.

 

 

محیط و شرایط جوّی:

افراد در هوای آفتابی خلق بهتری دارند تا هوای کمی گرم با رطوبت کم . خورشید از دیرباز برای انسان دارای اهمّیت بوده و هست و در مذاهب قدیم نیز مورد تحسین و پرستش بوده است. فقدان و کمبود آن نیز احتمالاً موجب افسردگی می‌شود. باران نیز همواره مورد توجّه و مهم بوده است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

 

 

استراحت و آرامش:

شادمانی از حدّ کم تا زیاد وجود دارد. تحقیقات درباره‌ی اوقات فراغت حاکی از این است که مثلاً تماشای تلویزیون حدّی از شادی هر چند اندک را ایجاد می‌کند. در حال حاضر بعد از خواب و کار، بیشترین زمان را در دنیای مدرن امروزی، تماشای تلویزیون (حدود ۳ ساعت برای اکثر مردم) به خود اختصاص داده است. آرامش نیز جایی بین خواب و بیداری است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). در مقابل کسانی هم در جست‌وجوی هیجان و ماجراجویی هستند. در این افراد جوهر شادبودن، در بیشتر موارد، در برانگیختگی بالای بدون ترس است. از نظر افراد هیجان‌خواه، سطح خطر ممکن است خیلی هم بالا نباشد. این افراد می‌دانند مقداری خطر وجود دارد اما معتقدند که سطح معیّنی از خطر برای شادبودن لازم است (فرانکن[۱۷۰]، ۲۰۰۵).

 

 

الکل و موادّ دیگر:

الکل نیز باعث افزایش خلق مثبت و تشکیل خلق منفی طی فعّالیّت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز می‌شود. اثر لذّت بخش الکل به خاطر توانایی آن در تحریک دستگاه‌های تولیدکننده‌ی دوپامین و اندروفین می‌باشد (فرانکن، ۲۰۰۵). لازم به ذکر است هر چند الکل دارای تأثیر کوتاه‌مدّت بر خلق است ولی بر اساس طبقه‌بندی شادمانی، این عامل از جمله مواردی است که صرفاّ موجب لذّت‌جویی و نه شادمانی اصیل و واقعی می‌گردد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).
این چند عامل که مطرح شد از دیدگاه آرگایل ذکر شده است، در تحقیقات دیگر عوامل دیگری هم مطرح شده است:

 

 

خوش‌بینی و تفکّر مثبت:

خوش‌بینی انتظاری تعمیم‌یافته برای رخ‌دادن پیامدهای خوب به هنگام برخورد با مشکلات در حیطه‌های مهمّ زندگی است. رابطه‌ی مثبتی بین خوش‌بینی، سلامتی و بهبودی بعد از عمل جرّاحی وجود دارد (شی‌یر وکارور[۱۷۱]؛ به نقل از فرانکن، ۲۰۰۵). پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افرادی که خوش‌بین‌ترند، نسبت به افراد بدبین و واقع‌بین میزان شادمانی بیشتری دارند و یکی از راه‌های افزایش شادمانی، خوش‌بینی است (رنگریز، ۱۳۸۸).

 

موضوعات: بدون موضوع
[سه شنبه 1400-01-24] [ 09:21:00 ب.ظ ]