۲-۴-۵ پیشنهادهای کاربردی ۸۲
فهرست منابع
منابع فارسی ۸۴
منابع انگلیسی ۸۹
پیوست‌ها
پیوست۱:پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(WHOQOL-BREF) 91
پیوست ۲:پرسشنامه خودکارآمدی شرر(GSES ) 92
پیوست ۳:پرسشنامه صفات شخصیت( NEO.FFI ) 93
پیوست ۴ :پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازا روس(WOCQ) 96
Abstract 100

 

چکیده

ضایعات نخاعی مشکلات جسمی ،حرکتی ،روانی و اجتماعی فراوانی را به دنبال دارد که این امر موجب تغییرات اساسی در شیوه وکیفیت زندگی افراد دچار آن و مراقبان آن ها می شود.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
پژوهش حاضر به منظور شناسایی عوامل تاثیر گذار و پیش بین کیفیت زندگی بیماران دچار این ضایعه و مراقبان آن ها صورت گرفت.بدین منظور خودکارآمدی ،صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای به عنوان پیش بین سطح کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفتند.
در این پژوهش تعداد ۱۰۴ بیمار دچار ضایعه نخاعی و ۸۶ نفر از مراقبان آن ها که به کلینیک طب سوزنی دکتر محمد جلال وفا در زنجان مراجعه کرده بودند به شیوه در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از .پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر(GSES) و پرسشنامه صفات شخصیت( NEO.FFI) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس(WOCQ) استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون های آماری تحلیل واریانس یکطرفه ، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام توسط نرم افزارspss نسخه ۱۹ استفاده شد.
نتایج حاصل نشان داد که بین میانگین کیفیت زندگی بیماران ضایعه نخاعی و مراقبان آن ها تفاوت وجود دارد. از دیگر نتایج پژوهش این بود که به ترتیب صفات شخصیتی انعطاف پذیری ،برون گرایی و روان رنجورخویی دربیماران و به ترتیب صفات شخصیتی دلپذیر بودن و روان رنجورخویی در مراقبان می تواند کیفیت زندگی را پیش بینی نماید.همانگونه که مشاهده می شود در مدلی با حضور صفات شخصیتی ،خودکارآمدی و راهبردهای مقابله ای این صفات شخصیتی هستند که بیشترین نقش را در پیش بینی کیفیت زندگی دارند .
کلید واژه ها: کیفیت زندگی،ضایعه نخاعی،خودکارآمدی،صفات شخصیت،راهبردهای مقابله ای
فصل اول
کلیات پژوهش

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

۱-۱ مقدمه

با وجود کامیابی های فراوان انسان امروزی در زمینه های مختلف،بروز حوادث و ضایعات مرتبط با شرایط حاکم بر زندگی در جوامع صنعتی،امری اجتناب ناپذیر است.یکی از پیامدهای زندگی در این جوامع شیوع به نسبت بالای ضایعات نخاعی است که به طور عمده به سبب حوادث رانندگی ، حوادث شغلی و یا ورزشی رخ می دهد(حسن زاده،زارع ، علی پور،۱۳۹۱).
ضایعه نخاعی موجب چندین مشکل سلامتی می شود که نه تنها بر شرایط جسمی بیماران بلکه بر تمام امور زندگی آن ها از قبیل اهداف و ارتباطات و مهمتر از همه سطح کیفیت زندگیشان تاثیر می گذارد(لیدال، وینسترا،جلتنس،بیرینگ [۱]، ۲۰۰۸).
کیفیت زندگی مجموعه ای از واکنش های عاطفی و شناختی افراد در مقابل وضعیت جسمی ، روانی و اجتماعی خود است که همواره به عنوان یک پیامد نهایی در کارآزمایی های بالینی ، مداخلات و مراقبت های بهداشتی مدنظر است.حوزه های مختلف از جمله حوزه سلامتی و اشتغال ، اقتصادی ، اجتماعی ، روحی ، روانی و خانوادگی را شامل می شود.طی چند دهه اخیر کیفیت زندگی به عنوان جزء مهم سلامت شناخته شده است،به نحوی که نتایج خدمات سلامت نه تنها باید موجب افزایش امید به زندگی شود بلکه باید موجب ارتقای کیفیت زندگی گردد(شوارتز اندرسون،نوسک،کراهن،[۲]، ۲۰۰۷).
عکس مرتبط با اقتصاد
بررسی کیفیت زندگی واعتلای آن نقش بسزایی در سلامت، زندگی اجتماعی و فردی دارد. براساس شواهد، عناصر عمده کیفیت زندگی در سلامتی وبیماری می‌تواند با اعتبار قابل قبولی اندازه گیری شود .شاید بتوان مجموعه ای از رفاه جسمانی، روانی و اجتماعی که بوسیله شخص یا گروهی درک می‌شود (مثل شادی، رضایت، افتخار، سلامتی، موقعیت اقتصادی، فرصت‌های آموزشی ، خلاقیت و…) را تعریف مناسبی از کیفیت زندگی دانست (نظیری، ۱۳۸۰).
لذا شناسایی عوامل دخیل و تاثیر گذار بر کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبین آن ها سهم بسزایی در افزایش سطح آن خواهد داشت.

 

۲-۱تعریف و بیان مساله

ضایعه نخاعی از جمله مشکل ترین انواع معلولیت بشمار می‌آید که علایم حسی و حرکتی آن، موجب ناتوانی در انجام ساده ترین کارهای روزمره شده و فرد را در تمامی حوزه های فعالیت زندگی، وابسته و با اختلال‌های گوناگون روبرو می سازد (دال برگ،آلارانتا ، سین تون[۳]، ۲۰۰۵).
معمولا فرد پس از آسیب نخاعی با تغییرات قابل ملاحظه ای در زندگیش مواجه می شود که بر کیفیت زندگی وی، خانواده و افراد نزدیک اثر مخربی دارد. به دنبال این تغییر مهم در زندگی بسیاری از آسیب دیدگان ضایعه نخاعی حالت‌هایی مانند افسردگی ، اضطراب، اختلال در مفهوم خود و احساس تنهایی را تجربه می کنند.افزون بر این آسیب پذیری از نظر سو استفاده جنسی (بویژه در زنان) خودکشی، سو مصرف مواد و نیز جدایی از همسر در افراد ضایعه نخاعی در مقایسه با افراد عادی از میزان بالاتری برخوردارند (عزتی راد ۱۳۸۱) .
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
همچین کیفیت زندگی خانواده و مراقبین این افراد با توجه به ویژگی های فردی آن‌ ها تاثیر می پذیرد. چگونگی برخورد مراقبان این افراد می تواند تاثیر بسزایی بر چگونگی پذیرفتن و کنارآمدن آن‌ ها با معلولیت بوجود آمده داشته‌باشد.
سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی را این‌گونه تعریف می کند: درک افراد از موقعیت زندگی باتوجه به فرهنگ و سیستم ارزشی که درآن زندگی میکند‌، و نیز اهداف، تجربه ها، معیارها و وابستگی آن‌ ها (الدار [۴]،۲۰۰۳).
بین کیفیت زندگی و سلامتی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. کیفیت زندگی مفهومی است که احساس خوب بودن را از نظر جسمانی و روانی در بر می گیرد.کیفیت زندگی اگر چه در متون پزشکی مکرراً بحث شده، اما اندازه‌گیری آن با دیدگاه‌ها، روش‌ها و ابعاد متنوعی انجام شده است. مطابق مطالعات گوناگون دربین اجزا متنوع کیفیت زندگی، ابعاد زیر مورد استفاده قرارگرفته است. وضعیت سلامت عمومی، توانایی‌های عملکردی، وضعیت روانی، سطح خوب بودن، رضایتمندی از زندگی، شادی، سطوح تعقل، درد، حالت تهوع، استفراغ، علایم و نشانه ها، خستگی، عملکرد جنسی، فعالیت اجتماعی، وضعیت حافظه، وضعیت اقتصادی و وضعیت حرفه‌ای (پروتکیم،فینستین[۵]۲۰۰۳).
همانگونه که ملاحظه می شود زندگی افراد دچار ضایعه نخاعی در تمامی ابعاد ذکر شده دستخوش تغییراتی می شود که عوامل مختلفی در آن دخیلند. شخصیت عامل تعیین کننده ای است که تمامی رفتارهای انسان را در عرصه زندگی شخصی و اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از محققان معتقدند که وجود تفاوت‌های فردی و ویژگی‌های شخصیتی متفاوت واکنش افراد را نسبت به موقعیت‌ها و فشارزاها متمایز می گرداند (آقایوسفی، ۱۳۸۰).
درواقع افراد در چگونگی رفتار، تفکر، احساس، نیازها وخواسته ها باهم متفاوت می باشند و میزان سازگاری متفاوتی دارند. دریک محیط مشابه اجتماعی برخی افراد توان مقابله با مشکلات و انتظارات را در اندک زمانی از دست می‌دهند و براحتی در دام اختلالات روانشناختی و عملکرد نامناسب گرفتارشده و سلامت روانشناختی و کیفیت زندگی آن‌ ها به خطر می افتد و در مقابل عده ای با اندیشه و تحلیل موقعیت و باتوجه به ویژگی‌های شخصیتی خاص، رفتار مناسب از خود نشان می‌دهند و از کیفیت زندگی مطلوب برخوردار خواهند شد. متغیرهای شخصیتی تاریخچه ای طولانی ازاثرگذاری برسبک‌های مقابلها تنیدگی، و بهزیستی ذهنی را نشان می دهد (پنلی و توماکا[۶]۲۰۰۲).
از طرفی خودکارآمدی یا کارآیی شخصی به عنوان یک عامل موثر بر ارتقای کیفیت زندگی، به درک از عملکرد و رفتارهای سازگارانه و انتخاب محیط و شرایطی که افراد تلاش می کنند به آن دست یابند اثر می گذارد . افرادی که به توانایی های خود اطمینان دارند فعالانه در انجام امور شخصی خود و همینطور برنامه های بهداشتی ارتقا دهنده سطح سلامتی شرکت می کنند. از طرف دیگر برخی پژوهش‌ها به نقش مؤثر خودکارآمدی درک شده درشیوه های مقابله افراد در موقعیت‌های مختلف تأکید کرده اند. یکی ازجنبه های اساسی خودکارآمدی شخص این است که فرد از راه اعمال کنترل می تواند بر پیامدهای زندگی خود اثر بگذارد. از دیدگاه پژوهشگران احساس خودکارامدی پایین باعزت نفس پایین، تفکر بدبینانه نسبت به خود و عدم عملکرد خوب در ارتباط است. خودکارامدی بالا با راهبردهای مقابله‌ای فعالانه، جستجوی حمایت اجتماعی و حل مسأله(خوشبینی) ارتباط دارد (جلیلیان،۱۳۹۲).
خودکارآمدی درک شده نقش تعیین کننده ای بر خودانگیزشی افراد دارد؛ چرا که باور خودکارآمدی برگزینش اهداف چالش آور، میزان تلاش و کوشش در انجام وظایف، میزان استقامت و پشتکاری در رویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها اثر می گذارد (دارآبادی و فیروزکوهی،۲۰۰۴).
با توجه به استدلالات منطقی و نظریات فالکمن ولازارس[۷] عقلانی به نظر می رسد که هر چه میزان استفاده ازشیوه مقابله ای هیجان مدارکاسته شود، برمیزان استفاده ازشیوه مقابله ای مشکل مدارافزوده میشود که این یک واقعه مطلوب است و بر کیفیت زندگی بیماران نیز اثر مثبتی می‌گذارد. استفاده از شیوه مقابله‌ای مشکل محور فرد را هدفمند می کند و معمولاً زمانی بیمار از آن استفاده می کند که استرسور به عنوان یک عامل قابل کنترل و رام شدنی ادراک و ارزیابی شود و در نتیجه بیمار به سوی برنامه های خود مراقبتی، کاهش محرومیت، کاهش تضعیف روحیه وافزایش مشارکت در مراقبت ازخود، سوق پیدامی کند (گری[۸] ۲۰۰۰).
بنابراین با توجه به مطالب بیان شده فوق سؤال اصلی تحقیق این است که : آیا کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها را می توان براساس خودکارآمدی، صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای پیش بینی کرد؟

 

۳-۱اهمیت و ضرورت تحقیق

از طرف سازمان بهداشت جهانی ، شیوع ضایعه نخاعی در جهان ۴۰-۱۵ میلیون نفر گزارش است و سالانه ۱۲ تا ۴۰ میلیون نفر در جهان دچار صدمات نخاعی می شوند (گندمکار،۱۳۸۹).
در کشور ایران حدود سه میلیون نفر معلول شناسایی شده اند و با توجه به آمار بالای تصادفات و حوادث مختلف برآورد می شود ۷۰۰ هزار نفر معلول ضایعه نخاعی وجود داشته باشند که هر سال نیز ۲۰۰۰ نفر به آن اضافه می شوند.۵ طبق آمار دانشگاه تهران ،۲۱۰۰ نفر از جانبازان جنگ تحمیلی دچار ضایعه نخاعی هستند (نیک فلاح،مرقاتی،ابریشم کار،راهداری ومردانی،۱۳۸۹).
به دلیل محدودیت هایی که گریبان‌گیر این افراد شده است، آن‌ ها بیشترین تعاملات اجتماعی را با مراقبان خود دارند؛ از این رو نحوه برخورد و ویژگی های فردی مراقبان تاثیر بسزایی بر چگونگی کنار آمدن این بیماران دارد لذا شناخت عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی مراقبان نیزکمک شایانی به این امر می کند.
به طورکلی نتایج بررسی های مختلف بر روی مراقبان به بیماران مزمن گویای آن است که ۷۰ درصد آن ها با دو مشکل بزرگ یعنی ۱ مشکلات مربوط به مراقبت و درمان بیمار و ۲سازگاری با مسؤلیت های ناشی از مراقبت روبروهستند. به طوری که افزایش مسئولیت موجب بروز واکنش های خشم و اضطراب در آن ها می شود. به علاوه نیازهای مراقبتی بیمار،افسردگی فرد مراقبت دهنده را افزایش داده وسازگاری او را با سایر اعضاء خانواده کاهش می دهد (کینگ و هیندز [۹]۱۹۹۸).
ضایعه نخاعی به دلایل مختلفی می تواند ایجاد شود ولی به هر علتی که به وجود آمده باشد ، تاثیرات عمیق و گسترده ای روی سلامت جسمی ، روانی و شیوه زندگی فرد خواهد گذاشت (مقدم،حبیبی،د,واتگران،۱۳۸۹).
استرس هایی که بعد از ایجاد ضایعه نخاعی ایجاد می شوند شخص را منزوی و کناره گیر از اجتماع و فعالیت ها می کند و باعث بروز بسیاری از اختلال های روانی و خلقی می شود(حسن زاده،زارع ، علی پور،۱۳۹۱).
افراد دارای ناتوانی جسمی در مقایسه با افراد عادی دارای تماس های اجتماعی کمتری هستند و بیشتریت تعاملات را با مراقبان خود دارند.این افراد نسبت به افراد جامعه خطر ریسک بالایی برای ابتلا به اختلالات خلقی دارند (مارتز، لیونه وپرایب [۱۰]،۲۰۰۵).
سازگار شدن با ضایعه نخاعی از نظر روان شناختی به تلاش بیش تری در مقایسه با جسمانی نیاز دارد.این بدان علت است که ناتوانایی در افراد مبتلا به ضایعات نخاعی ناگهانی بوجود می آید و این افراد برای تطبیق روحیه خود با شرایط ایجاد شده نیاز به زمان بیش تری دارند۱۳ شرایط ویژه در این افراد تاثیر فراوانی روی وضعیت روانی و روابط خانوادگی و اجتماعی دارد و این ناتوانی جسمی باعث اثر گذاشتن روی سازگاری روانی-اجتماعی و سلامت روانی شخص می شود. البته ویژگی های فردی پیش از ضایعه نیز در عوارض روان شناختی موثرند و افراد مختلف به این فشارهای روانی به روش های متفاوتی واکنش نشان می دهند.برخی از افراد بهتر از سایرین می توانند با این عوامل محرک و تنش زا مقابله کنند در حالی که بسیاری دیگر به دلیل جنبه های شخصیتی نسبت به فشارهای روانی کاملا مستعد و بی مقاومت هستند (کوپر[۱۱]،۱۹۹۴).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
با توجه به شکایت گروه عمده ای از بیماران دچار آسیب نخاعی مبنی بر عدم توجه و مطالعه ناکافی جنبه های روانی زندگی آنان، بویژه در حیطه ی کیفیت زندگی، به نظر می رسد بررسی چگونگی کیفیت زندگی این بیماران و همچنین شناخت متغیرهای اصلی و تاثیرگذار که موجب ارتقای کیفیت زندگی این بیماران می شود، می تواند کمک شایانی به بهبودی وضع زندگی و کیفیت آن‌ ها بنماید.
در نهایت‌‌، هدف از پرداختن به این موضوع یافتن متغیرهای تاثیرگذاری است که می تواند موجبات ارتقای کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی را فراهم آورد.

 

۴-۱اهداف پژوهش

۱٫پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی ومراقبان آنها براساس خودکارآمدی ، صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای
۲٫مقایسه کیفیت زندگی بیماران دچارضایعه نخاعی و مراقبان آن ها.
۳٫ تعیین رابطه کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها با خودکارآمدی
۴٫ تعیین رابطه کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آنها با صفات شخصیت
۵٫ تعیین رابطه کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها با راهبردهای مقابله ای
۶٫ تعیین سهم خودکارآمدی، صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی.

 

۵-۱فرضیه های پژوهش

۱٫ بین کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی ومراقبان آنها تفاوت وجود دارد.
۲٫ بین کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی ومراقبان آنهابا خودکارآمدی رابطه وجود دارد.
۳٫ بین کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها با صفات شخصیت رابطه وجود دارد.
۴٫ بین کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها با راهبردهای مقابله ای رابطه وجود دارد.
۵٫ کیفیت زندگی بیماران دچار ضایعه نخاعی و مراقبان آن‌ ها را می توان براساس خودکارآمدی، صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای پیش بینی کرد.

 

۶-۱تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

۱-۶-۱کیفیت زندگی:
گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را اینگونه تعریف می کند : ادراک افراد از موقعیتشان در زندگی، در متن فرهنگ و نظام های ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط بااهداف ، انتظارات ، ارتباطات و نیازهایشان است.(کینگ[۱۲]،۲۰۰۳)
منظور از کیفیت زندگی در این پژوهش نمره ای است که هر آزمودنی از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) می‌گیرد.
۲-۶-۱ صفات شخصیت
به اعتقاد مک کرا و جان [۱۳]( ۱۹۹۲ )، اگرچه مدل پنج عاملی نظریه ای درباب شخصیت نیست اما بطور تلویحی بر نظریه صفات مبتنی ست . بنا بر نظریه صفات، افراد را می توان در قالب الگوهای نسبتاً پایدار تفکر، احساس، و اعمال توصیف نمود و آنها را در قالب برخی صفات که نوعی ثبات بین موقعیتی دارند، اندازه گیری نمود. منظور از صفات شخصیت در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی درپرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو ( NEOPI-FF) فرم کوتاه کسب می کند.
۳-۶-۱ خودکارآمدی
خودکارآمدی یعنی قضاوت‌های افراد در مورد توانایی­های خود ( بندورا[۱۴] ‌، ۱۹۹۷) که این باورهای افراد نسبت به توانایی هایشان روی تلاش و پشتکار آن‌ ها اثر می گذارد. به عبارتی خودکارآمدی عبارتست از باور فرد، در این خصوص که توانایی انجام تکالیف را دارد یا خیر (میلن، شیرن و اوربل [۱۵]، ۲۰۰۰). خودکارآمدی با توجه به احساس تفکر و عمل انسان‌ها متفاوت است (بندورا، ۱۹۹۷ ).
منظور از خودکارآمدی در این پژوهش نمره ای است که هر آزمودنی از پرسشنامه خودکارآمدی شرر (GSEs)کسب می نماید.
۴-۶-۱ راهبردهای مقابله ای
راهبرد های مقابله ای، مجموعهای ازتلاش‌های شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تعبیر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنش‌زا به کار میرود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن میشود. دامنه وسیعی از افکار و اعمالی را که افراد هنگام مواجهه با شرایط فشارزایی درونی یا بیرونی به کار می برند را مورد ارزیابی قرار میدهد. دو شیوه مقابله عمومی، مقابله مشکل مدار و مقابله هیجان مدار را برای مقابله با استرس مشخص نموده اند. مقابله مشکل مدار ، مهارتی است که بر پرداختن به خود مسالها موقعیت تمرکز می کند و مقابله هیجان مدار معطوف به مهار ناراحتی هیجانی بوده و به عواطفی که با آن موقعیت مرتبط است می‌پردازد نه کنترل خود موقعیت (لازاروس و فولکمن،۱۹۸۴).
منظور از راهبردهای مقابله ای در این پزوهش نمره ای است که هر آز مودنی از پرسشامه راهبردهای مقابله ای لازاروس( WOCQ) کسب می نماید.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۱-۲مقدمه
این فصل شامل مبانی نظری پژوهش می باشد ابتدا مفهوم وتاریخچه کیفیت زندگی بیان می گردد.سپس درمورد ضایعه نخاعی توضیحاتی داده می شود ودر ادامه مبانی نظری خودکارآمدی،صفات شخصیت و راهبردهای مقابله ای بیان خواهد شد و در نهایت پیشینه پژوهش آورده شده است.
۲-۲ کیفیت زندگی

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:39:00 ب.ظ ]