مکتب روان کاوی:
به عقیده فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روانشناختی ضروری است خودآگاهی[۲۷] است.یعنی هر آنچه که ممکن است در نا خودآگاهی موجب مشکل شود بایستی خود آگاه شود به عقیده فروید انسان عادی کسی است که مراحل رشد،روانی جنسی را با موفقیت گذرانده باشد ودر هیچ یک از مراحل،بیش ازحد تثبیت نشده باشدبه نظراوکمترانسانی متعارف به حساب می آیدوهر فردی به شکلی نامتعارف است (خدا رحیمی،۱۳۷۴،هال ولیندزی[۲۸]،۱۹۷۰ ).
آلفرد آدلر[۲۹] : به عقیده آدلر (۱۹۲۶)زندگی بودن نیست بلکه شدن است .آدلر به انتخاب مسئولیت ومعناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد وشیوه زندگی افراد را متفاوت می داند. محرک اصلی رفتار بشر هدفها وانتظار او از آینده است.فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خویش آگاهی دارد و عمل کرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، او جذاب وشاداب است وروابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد.فرد دارای سلامت روان از نظر آدلر، روابط خانوادگی صمیمی ومطلوب دارد وجایگاه خودش را در خانواده وگروه های اجتماعی به درستی می شناسد. همچنین فرد سالم در زدگی هدفمند وغایت مدار است واعمال او مبتنی برتعقیب این اهداف است .غایی ترین هدف شخصیت ،تحقق خویشتن است .از ویژگی های دیگر سلامت روان شناختی این است که فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف وادراکات خودش می پردازدواشتباه هایش را برطرف می کند .چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آن ها، آفرینش گری وابتکار فیزیکی ،از ویژگیهای دیگر این افراد است. که فرد سالم از اشتبا ههای اساسی پرهیز می کند.
تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اشتباه های اساسی شامل تعمیم مطلق،اهداف نادرست ومحال درک نادرست وتوقع بی مورد از زندگی تقلیل یاانکار ارزشمندی خود ، وارزش ها و باورهای غلط می‌باشد(ساعتچی،۱۳۷۴ وگنجی ،۱۳۷۶).
اریک فرام[۳۰]:فرام تصویر روشنی از شخصیت سالم به دست می دهد چنین انسانی عمیقاً عشق می ورزد، آفریننده است،قوه تعقلش را کاملاً پرورانده است ، جهان وخود رابه طور عینی ادراک می کند ، حس هویت پایداری دارد، با جهان در پیوند است. ودر آن ریشه دارد، حاکم وعامل خود و سرنوشت خویش است. فرام شخصیت سالم را دارای جهت گیری بارور می داند. فرام با کار برد واژه جهت گیری این نکته را می گوید که جهت گیری گرایش یا نگرش کلی است که همه جنبه های زندگی، یعنی پاسخ های فکری ،عاطفی وحسی به مردم،و موضوع ها ورویداد ها را، خواه در جهان خواه در خود ، در بر می گیرد (فروم،۱۳۶۲،گنجی،۱۳۷۶).
مکتب انسان گرایی:
کارل راجرز[۳۱]:به عقیده راجرز، آفرینندگی مهم ترین میل ذاتی انسان سالم است.همچنین شیوه های خاصی که موجب تکامل وسلامت خود می شوند به میزان محبتی بستگی دارند که کودک در شیر خوارگی دریافت کرده است .«ارضای توجه مثبت غیر مشروط »ودریافت غیر مشروط محبت وتأیید دیگران برای رشد وتکامل سلامت روانی فرد با اهمیت است.این ا فراد فاقد نقاب وماسک هستند وبا خودشان رو راست هستند .چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند ولذا بسته نیستند،انعطاف پذیرند وحالت تدافعی ندارند واز بقیه انسان ها عاطفی تر هستند .زیرا عواطف مثبت ومنفی وسیع تر رادر مقایسه با انسان های تدافعی تجربه می کنند.به عقیده راجرز اساسی ترین خصوصیت شخصیت سالم ،زندگی هستی دار است یعنی آماده است ودر هر تجربه،ساختاری را می یابدوبراساس مقتضیات،تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون می شود.انسان سالم به ارگانیزم خویش اعتماد می کند (خدا رحیمی،۱۳۷۴،راجرز،۱۳۶۹،هال ولیندز،۱۹۷۰).
نتیجه تصویری درباره سلامت روانی
آبراهام مزلو: اوانسان سالم راخودشکوفامی نامد واینگونه بیان می کند که خواستاران تحقق خود، نیازهای سطوح پاینتر خود یعنی نیازهای جسمانی،ایمنی،تعلق، محبت واحترام را برآورده ساخته اند.روان پریش وروان نژد نیستند وسایر اختلال های آسیب شناختی را ندارند.آن ها الگو های بلوغ، پختگی وسلامت می باشند. با حد اکثر استفاده از همه قابلیت ها وتوانایی های خود،خویشتن خویش را فعلیت وتحقق می بخشند.می دانند کیستند وچیستند وبه کجا می روند.خواستاران تحقق خود،تکاپونمی کنند، بلکه تکامل می یابند .ویژگی های آن هارا می توان فهرست وار نام برد که عبارتند از :ادراک صحیح واقعیت،پذیرش کلی طبیعت دیگران وخویشتن،خود انگیختگی،سادگی وطبیعی بودن، توجه به مسائل بیرون از خویشتن،نیاز به خلوت واستقلال ، تازگی مداوم تجربه های زندگی،نوع دوستی،کنش مستقل، تجربه های عارفانه،یا تجربه های اوج ، روابط متقابل بادیگران،تمایز میان وسیله وهدف و خیر وشرحس طنز مهربانانه،آفرینندگی،مقاومت در مقابل فرهنگ پذیری(شولتز،۱۳۶۴،مزلو،۱۳۷۲و۱۹۶۸).
مکتب رفتار گرایی:
بی.اف.اسکینر:سلامت روانی وانسان سالم به عقیده اسکینر معادل با رفتار منطبق با قوانین و ظوابط جامعه است، وچنین انسانی وقتی با مشکلی روبرو شود تا هنگامی که از طریق جامعه به هنجار تلقی شود،از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبودی وبه هنجار کردن رفتار خود و راطرافیانش به طور متناوب استفاده می جوید .به علاوه انسان سالم باید آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد،وبداند که رفتار او تابعی از محیط است و هر رفتار توسط معدودی از عوامل محیطی مشخص می گردد.انسان سالم کسی است که تأییداجتماعی بیشتری به خاطر رفتار های متناسب ،از محیط و اطراقیانش دریافت می کند .شاید معیار تلویحی دیگر در مورد خصوصیات انسان سالم از دیدگاه اسکینر این باشد که انسان باید از علم،نه برای پیش بینی،بلکه برای تسلط بر محیط خویش استفاده کند. در این معنا فرد سالم کسی است که بتواند برای انجام هر روش،بیشتر از اصول علمی استفاده کند وبه نتایج سودمند تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال ،هدفمندی، غایت نگری ومانند آن را کنار بگذارد(خدا رحیمی،۱۳۷۴واسکینر،۱۹۵۶).
مکتب شناختی:
ویلیام گلاسر[۳۲]:انسان سالم بنا به نظریه گلاسر کسی است که دارای این ویزگی ها باشد.
۱-واقعیت را انکار نکندودرد ورنج موقعیت ها را با انکار کردن نادیده نگیرد،بلکه با موقعیت ها به صورت واقع گرایانه روبرو شود.
۲- هویت موفق داشته باشد یعنی عشق ومحبت بورزد وهم عشق ومحبت دریافت نماید.هم احساس ارزشمندی کند وهم دیکران احساس ارزشمندی او را تأیید کنند.
۳- مسئولیت، زندگی ورفتارش را بپذیرد وبه شکل مسئولانه رفتار کند،پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روانی است .
۴-توجه او به لذات دراز مدت تر منطقی ترومنطبق با واقعیت می باشد.
۵-بر زمان حال وآینده تأکید نمایدنه برگذشته وتأکید اوبرآینده، نیزجنبه درون گری داشته باشد نه به صورت خیال پردازی باشد(خدا رحیمی،۱۳۷۴وگلاسر،۱۹۶۵).
مکتب هستی گرایی:
ویکتورفرانکل[۳۳]نگرش فرانکل به سلامت روان تأکید عمده را براراده معطوف به معنا می گذارد.جستجوی معنا مستلزم پذیرفتن مسئولیت شخصی است.هیچ کس وهیچ چیز به زندگی انسان معنا نمی دهد مگر خودش .انسان باید با احساس مسئولیت آزادانه با شرایط هستی وزندگی روبرو شود ومعنایی درآن بیابد .به نظر فرانکل ماهیت وجودی انسان از سه عنصر معنویت ،آزادی ومسئولیت تشکیل شده است وسلامت روان مستلزم تجربه شخصی این ۳ عامل است.معیار سنجش معنا دار بودن زندگی کیفیت آن است نه کمیت آن.حصول وکاربرد معنویت ،آزادی ومسئولیت نیز با خود انسان است. بنا به نظریه فرانکل انسان کامل بودن یعنی با کسی یا چیزی فراسوی خود پیوستن،به عقیده فرانکل جستجوی هدف در خود،شکست خویشتن است.لذا وی هدف رشد وتکامل انسانرا تحقق خود نمی داند بلکه چیزی بالاتر از آن می داند. سلامت روان یعنی از مرز توجه به خود گذشتن،از خود فراتر رفتن وجذب معنا ومنظوری شدن.
در این صورت خود نیز به طورطبیعی وخود به خود تحقق می یابد. (شولتر،۱۳۶۴وفرانکل،۱۳۷۵).
تعریف سلامت روانی از دیدگاه اسلام:
بهداشت روانی این است که انسان براساس فطرتش، همیشه در حال تقرب به خداوند بوده و با مردم در صلح و صفا و سازگاری بوده و دارای سلامت جسمی و موفقیت در زندگی، باشد.بهداشت روانی، حالتی است که در آن انسان، احساس رضا و آرامش کند و با حُسن خُلق با خدا و با خود و با مردم تعامل داشته باشد(ویسی،۱۳۹۲). بهداشت روانی در اسلام عبارت از اصول و روش‌های مشروعی است که در وهله اول باعث تأمین ایجاد، حفظ و در وهله دوم تقویت و تکامل سلامت نفس، و در وهله سوم به درمان بیماری‌های روانی انسان مسلمان می‌پردازد، هدف از این علم هموار کردن راه تکامل و حرکت انسان مسلمان تا رسیدن به مرتبه کمال مطلق است(حسینی،۱۳۶۸).
مفهوم بهداشت روانی درقرآن:
در قرآن کریم مفاهیم متعددی وجود داردکه می توانند نزدیک،ونه معادل با مفهوم بهداشت روانی باشند. در این میان چهار مفهوم وجود داردکه به دلیل بیان توصیفی ومصداقی خود به مقصود نزدیکتر ند.این مفاهیم عبارتند از ۱_سکینه۲-حیات طیبه۳-قلب سلیم۴-نفس مطمئنه. درادامه در مورد هر یک توضیحات کوتاهی ارائه می شود.
۱-سکینه: واژه سکینه از لحاظ اشتقاق از ماده سکون است ودر اصطلاح قرآن به معنی آرام بودن دل وفقدان هر گونه اضطراب ونگرانی است .این واژه، در شش آیه از قرآن کریم بکار رفته است از مجموع این آیات می توان استنباط کرد که این نوع از آرامش درونی ویا سکون و ثبات قلبی،موهبتی است الهی که تنها پیامبر ومومنان واقعی ازآن بهرمندند. به عنوان نمونه به آیه۲۶ از سوره مبارکه فتح اشاره می کنیم. (فانزل الله سکینه علی رسوله وعلی المؤمنین والزمهم کلمته التقوای وکانوا احق بها واهلها وکان الله به کل شییئ علیما).
۲-حیات طیبه:این مفهوم در آیه ۹۷از سوره نحل بکار رفته است.در این آیه خداوندمی فرماید:(من عمل صالحاًمن ذکراو انثی وهو مؤمن فلنحیینه حیوهالطیبه ولنجزینهم اجرهم بااحسن ما کانوا یعملون).از محتوای آیه می توان فهمید که حیات طیبه یا زندگی پاک، نتیجه عمل صالح است واینکه چنین زندگی ای خاص همین جهان است ونه زندگی یا حیات پس از مرگ،چه،قسمت اخیر آیه به طور مشخص به(حیات پس از مرگ)مربوط می شود.بر طبق نظر برخی از مفسران ،حیات طیبه در عمل به معنی تحقق جامعه ای است که در آن امنیت، رفاه وآسایش،عشق وایثار وتعاون وهمدلی وجوددارد واز رذایل وخبائثی چون ظلم وتجاوز،خیانت وفساد،ونگرانی وتشویش به دور است.مفهوم حیات طیبه بدین صورت فراخنای گسترده ای را در بر می گیردو ارتباط آن با مسئله بهداشت روانی از لحاظ نقش تعین کننده ای است که یک جامعه سالم می تواند در ایجاد و رشدسلامت روح یابهداشت روانی ایفا نماید.این نکته نیز قابل توجه است که مفهوم جامعه سالم در مسئله بهداشت روانی از دیدگاه نظام اسلامی دارای اهمیت است.
۳- قلب سلیم:این مفهوم از دو مفهوم سکینه وحیات طیبه،به مفهوم بهداشت روانی نزدیکتر است ،چه قلب در مواردی از قرآن کریم به معنی روح وعقل به کار برده شده وبنا براین قلب سلیم می تواندعبارت دیگری برای روح سالم ویا بهداشت رو انی باشد. طبق نظر علامه طبا طبایی،قلب سلیم،قلبی است که از هر گونه بیماری وانحراف اخلاقی واعتقادی به دور باشدوبدان مرحله از سلامت یا اوج رسیده باشد که تمام متعلقات و وابستگی های او تحت الشعاع تعلق به خدا قرار گرفته باشد.یکی از مصادیق بارز این حالت روانی،حالت حضرت ابراهیم (ع) است که خداوند در باره او می فرماید:(وان من شیعته لا ابراهیم اذ جاءربه بقلب سلیم(سوره صافات آیه ۸۴).
۴- نفس مطمئنه:این مفهوماز همه مفاهیم دیگر به معنا و مفهوم بهداشت روانی نزدیکتر است ولذا به دو دلیل زیر می توان آن را بر مفاهیم دیگر ترجیح داد.وجود کلمه یا وصف «مطمئنه»دلیل نخست است.زیرا اطمینان به دست آمده در نفس مطمئنه هرگز به معنی سکون ویا قرار وآرامش ناشی از غفلت و بی خبری نیست، بلکه محصول کوشش و حرکت آگا هانه ای است که بر روح و روان صاحب نفس مطمئنه عار ض می شود(حسینی،۱۳۶۸).
۲-۲-۲پیشرفت تحصیلی:
یکی از عاملهای بسیار مهم در تکوین شخصیت نوجوان و جوان مدرسه می باشد. مدرسه بعد از خانواده مهمترین نقش را در فرایند اجتماعی کردن نوجوان به عهده دارد. مدرسه از طریق آموزش مهارتهای علمی و فنی و فراهم آوردن زمینه همکاری گروهی و مسئولیت پذیری نوجوان و جوان موجبات رشد همه جانبه و متعادل شخصیت آنان را فراهم می سازد. گرچه مدارس وقت خود را صرف ایجاد آمادگی در نوجوانان و جوانان به منظور کسب مدارج عالی تحصیل می کنند با وجود این بسیاری از نوجوانان بدون دریافت مدارج عالیه مستقیماً به زندگی وارد شده و چون فاقد آمادگی لازم برای ورود به آن می باشند. احساس شکست و درماندگی نموده به بهداشت و سلامت روانی آنان آسیب وارد می شود .
جو عاطفی مدرسه در پیشرفت تحصیلی شاگردان تأثیر دارد. تحقیقات نشان داده که دانش آموزان در جوی که فشار روانی کمتری داشته باشد. جوی که در آن راهنمایی شده و احساس امنیت کنند، بیشتر سود می برند. دانش آموزان بیشتر از آنکه به عواملی چون امکانات فیزیکی توجه نمایند. به
معلم و جهت گیری آنها به سمت پیشرفت شاگرد، توجه می کنند مطالعه دیدگاه های دانش آموزان گویای این است که برخی خصوصیات معلمین از قبیل همدردی و همفکری- انعطاف پذیر بودن- خوش خلقی- آمادگی برای قبول اظهار نظرها و گوش دادن به پرسش های دانش آموزان و علاقه مند بودن به کار و انضباط و به کارگیری روش تدریس مناسب از ویژگیهای معلم خوب وکارامد است .
اهمیت تأثیر پیشرفت تحصیلی در سلامت روانی دانش آموزان به حدی است که برخی از متخصصان آن را حداقل تا نیمه دوم دوره نوجوانی معیار اساسی برای تشخیص عملکرد سالم دانسته اند. به عقیده ایشان نوجوانانی که علی رغم برخورداری از هوشبهر طبیعی کارکرد رضایت بخشی در مدرسه نداشته باشند، مسائل روانی قابل ملاحظه ای نشان خواهند داد. وپیشرفت تحصیلی را به عنوان شاهدی برای سلامت روانی دانش آموزان ارزیابی نموده اند.
سیف (۱۳۶۳) به نقل از بلوم می نویسد هنگامی که محیط مدرسه شواهدی حاکی از شایستگی و لیاقت برای دانش آموز در طی چند سال اول فراهم کند و در چهار پنج سال بعد نیز همین تجارب موفقیت آمیز تکرار شود، نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی برای مدتی نامحدود در فرد ایجاد می شود. چنین فردی قادر خواهد بود که به راحتی بر فشارها و بحرانهای زندگی غلبه کند.
باور شکست در امتحان به هر حال موجب تأثر و تألم خاطر کودکان و نوجوانان می گردد. افراد شکست خورده به افسردگی، ناراحتی، ناسازگاری و بیقراری مبتلا می گردند.(رحیمی،عبدالکریم،۱۳۹۳)
نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی
موفقیت تحصیلی در گرو علل و عوامل متعددی است که نبود و یا نقصان هرکدام از این عوامل موجبات افت تحصیلی را فراهم می سازد . هوش و استعداد تحصیلی یادگیرنده ، عوامل محیطی( نظیر دیدگاه های حاکم برجامعه در خصوص تحصیل ،امکانات ،وضعیت اقتصادی و حتی وضعیت فرهنگی محیط اجتماعی و…) و عوامل خانوادگی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر روند پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر شمرده می شوند.نقش مادر به خصوص در شرایطی که پدران حضور کمتری در خانه دارند در سطح فکری خانواده مهم تر است . این موضوع شاید خلاف تصور عده ای باشد که در مسایل فکری خانواده نقش پدر را مهم تر می دانند. شاید خود مادران هم تصور نکنند که چقدر در سطح فکری و فرهنگی خانواده می توانند موثر باشند.مادران اعم از شاغل و غیرشاغل حضور بیشتری در خانه دارند. از طرف دیگر مادرها بسیار بیشتر از پدرها پیگیر روند تحصیلی فرزندان شان هستند. در دوره ابتدایی که بنیادی ترین سال های تحصیلی را در برمی گیرد بیشتر مادرها نقش کنترل کننده مستمری دارند. به طور معمول پدرها از دوره های راهنمایی و متوسطه بیشتر وارد عمل می شوند آن هم به عنوان اهرم های فشار خلاصه آنکه حداقل در ۱۰ سال اول زندگی ارتباط مادر با فرزند بیش از هر کسی است و تاثیر مادر در سطح فکری فرزند هم می تواند بیش از هرکسی باشد.
عکس مرتبط با اقتصاد
۲-۲-۳-اشتغال مادر:
(به نقل از حدادی وهمکاران،۲۰۰۷)در چارچوب مدل های نظری نقش در غرب دو رویکرد عمده یکی با دید مثبت ودیگری با دیدگاهی منفی به مسئله رابطه نقش اشتغال و سلامت در مورد زنان پرداخته است که در این جا به اختصار به هر یک از دو دیدگاه اشاره می شود.در چارچوب رویکرد منفی، گذشته از نظریه پارسونز در مورد تفکیک کارکردی نقش زنان و مردان و تأکید وی بر لزوم عدم اشتغال زنان خانه دار، می توان از فرضیه های تکثرنقش، تضاد نقش، فشار بار اضافی نقش، فرضیه کم یابی و فرضیه فشار نقش نام برد .هریک از این فرضیه ها به نوعی حکایت از این دارند که زنانی که به کار در ازای دستمزد می پردازند، بیش تر احتمال دارد به دلایلی چون حجم بیش تر کار، افزایش انتظارات ومسئولیت های بیش تر و استرس ناشی از ایفای چند نقش توأمان، از نظر سلامت دروضعیت نامطلوب تری نسبت به زنانی که صرفاً به نقش های سنتی همسری و مادری می پردازند، قرار گیرند . در مقابل، در چارچوب مد ل های رویکرد مثبت، به فرضیه اعتلای نقش، نظریه بسط نقش و فرضیه تجمع نقش می توان استناد نمودکه طی آن نقش اشتغال که به عنوان نقش جدیدی به نقش های سنتی زنان اضافه شده، به عنوان یک امر مثبت و پرفایده در نظر گرفته می شود. در اینجا مکانیزم تأثیر گذاری مثبت نقش اشتغال از طریق عزت نفس افزایش یافته، درآمد بیشتر، کسب حمایت اجتماعی گسترده تر که با اشتغال در ازای درآمد همبسته است.در جهت ارتقای سلامت زنان مورد تأکی می گیرد.آربر[۳۴](۱۹۹۱) یادآور می شود که که اشتغال به کار زنان می بایست هم به عنوان نقشی دیگر و هم به عنوان متغیری ساختاری در نظر گرفت. اشتغال به عنوان نقشی اضافه شده می تواند در بر دارنده تعهدات و مسئولیت های بیش تر باشد، اما از سویی دیگر، زنان باجایگاهی که در بازار کار احراز می کنند، پاداش می گیرند و این امر حکایت بیش ترآن ها رابر منابع مالی در پی دارد و به آن ها این فرصت را اعطا می کند که بتوانند به نحومثبتی برشرایط زندگی خودوخانواده خود تأثیرگذار باشند(آربر،۱۹۹۱).بنابراین اشتغال مادر مشروط بر این که نیازهای جسمی وروانی کودک رسیدگی شود،مانعی برای تحول کودک محسوب نمی شود. کودکان مادران شاغل درمقایسه با کودکان مادران خانه دار، غالباً از سازگاری شخصیتی اجتماعی بهتری در مدرسه برخوردارند. در مورد مفهوم جنسیت عقاید معقولانه تری دارند و درمورد فعالیتهای زن و مرد عقاید قالبی کمتر دارند(هافمن،۱۹۸۹). گیل وروبرتز (۱۹۹۶) در پزوهشی ارتباط بین اشتغال مادر وپیشرفت تحصیلی و سازگاری تحصیلی را بررسی نمودهاند، نتایج پژوهش آنها این بود که وضعیت اشتغال مادر به تنهایی اثر متفاوتی بر رشد کودکان ندارد، در عوض اشتغال مادر با رشد کودکان از طریق متغیرهای میانجی یا واسطه ای مرتبط است.
۲-۳-پژوهشهای انجام شد در ایران :
سیف ( ۱۳۷۲ ) سلامت و عدم سلامت روان را به مقد ار زیادی ناشی از تجارب موفق وناموفق دانش آموزان در دوران تحصیلی می داند. حنانی ( ۱۳۸۳،به نقل پور افکار،۱۳۹۱ ) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه عملکرد خانواده و سلامت عمومی فرزندان انجام دادند. نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده به طور کلی و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد . از میان متغیرهای عملکرد خانواده ، بین میزان همبستگی خانواده و سلامت عمومی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری به دست می آمد. کافی(۱۳۸۳)توجه و اهمیت والدین به پیشرفت تحصیلی فرزندان ممکن است در دانش آموزان انگیزه قوی برای یادگیری ایجاد کند.شعاری نژاد(۱۳۶۲ ).اشتغال مادر وعدم حضور تمام وقت وی در خانواده جزء مهمترین عوامل موثر در سازگاری کودکند .
حیدرنیا ( ۱۳۸۳ ) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سلامت روان و عزت نفس پسران تحت حضانت پدر، وپسران تحت حضانت مادر، و پسران خانواده های عادی از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده کرد. نتایج به دست آمده نشان داد عزت نفس و سلامت عمومی خانواده های عادی بالاتر از پسران خانواده های طلاق (تحت حضانت مادر یا پدر) است. سلامت روان پسران تحت حضانت مادر بالاتر از پسران تحت حضانت پدربود که در دو خرده مقیاس علائم جسمانی و اضطراب و ب یخوابی نیز نسبت به کودکان تحت حضانت پدر نمره بالاتری را کسب کردند.
رحیمی نژاد و پاک نژاد ( ۱۳۸۳ ) در پژوهشی با عنوان ارتباط بین سازگاری خانواده باسلامت روانی و سطح ارضای نیازهای روانشناختی فرزندان نوجوان انجام دادند. نتایج نشان دادکه عملکرد خانواده در ابعاد شش گانه حل مشکل ، ارتباط نقش همراهی عاطفی و کنترل عاطفی و نیز عملکرد با مشکلات روانی(شکایت جسمانی، ناسازگاری اجتماعی ، اضظراب وافسردگی) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد مشکلات روانی نیز بیشتر خواهد شد . همچنین عملکرد با میزان احساس نیازهای روانی، آزادی عمل، شایستگی و ارتباط، همبستگی منفی معناداری داشت. به صورتی که هر چه عملکرد خانواده ضعیف تر باشد، عدم ارضای نیازهای روانی ، ارتباط ، شایستگی وآزادی عمل نیز بیشتر خواهد بود. یافته دیگر نشان داد که عملکرد کل ، آمیزش عاطفی وهمراهی عاطفی خانواده ها با مقیاس، تفاوت معنی داری نداشت، اما حل مشکل ارتباط کنترل رفتار و نقش ها با جامعه، تفاوت معنی داری داشت و ضیعف تر بود. نتایج تحقیق بیانگر اهمیت تاثیر پذیری فرزندان از ناساگاری والدین و محیط ناآرام خانواده بود و نتایج نشان داد که چنانچه خانواده به وظایف خود عمل نکند، سلامت روانی روزه مره فرزندان، ارتباط کلامی وغیر کلامی اعضای الگوهای رفتاری مناسب و نهایتاً تعیین قواعدی برای کنترل رفتار ، دارای عملکرد ضعیف هستند.
مروی،علوی رفیعی(۱۳۷۶) بین پیشرفت تحصیلی فرزندان مادران شاغل و خانه دار هیچ گونه تفاوت معنا داری وجود ندارد. از طرفی، بین میزان وابستگی و اشتیاق تحصیلی آنها نیز هیچ تفاوت معنا داری مشاهده نشد. همکاری در خانواده و نحوه گذراندن اوقات فراغت فرزندان در دو گروه مادران شاغل و خانه‌دار نیز یکسان بود. به علاوه، در میزان تشویق و اهمیت تحصیلی فرزندان، بین مادران شاغل و خانه دار نیز تفاوتی مشاهده نشد.
محبی نورالدین وند، شهنی ییلاق وپاشا ( ۱۳۸۲)درپژوهشی با عنوان رابطه بین جوعاطفی اعضای خانواده باسازگاری فردی اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستا نهای پسرانه مسجدسلیمان، رابطه معناداری بین متغیرهای نامبرده به دست آوردند و مشخص شد که نقش مجموع متغیرهای جو عاطفی خانواده از نقش تکتک آنها درپیش بینی سازگاری فردی اجتماعی و عملک رد تحصیلی دانش آموزان بیشتر است؛ از بین حیطه های جو عاطفی متغیرهای محبت کردن، تأیید کردن، تجربه های مشترک واحساس امنیت با متغیر مهارت های اجتماعی دانش آموزان به عنوان یکی از مؤلفه های سازگاری اجتماعی رابطه معنادار دارند و از بین آنها وجود تجربه های مشترک بین فرزندان و والدین بهترین پیش بینی کننده مهارت های اجتماعی دانش آموزان بود.سلیمانیان(۱۳۷۵) نشان داد. بین پیشرفت تحصیلی وساخت وارتباط متقابل اعضای خانواده، شغل پد و مادر، تحصیلات پدرومادررابطه معنی دار وجود دارد.احمد خانی(۱۳۸۰)درپژوهشی تحت عنوان مقایسه وبررسی سلامت روان بین سه گروه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان دارای پدروفاقد پدر وشاهد پرداخت نتایج به دست آمده از آزمون فرضی هها عدم معناداری تفاوت بین میانگین ها را نشان داد. فولاد فرد(۱۳۷۳)روابط میان زن و شوهر در سلامت روانی ورفتاری آنان تأثیر دارد وازسوی دیگرچگونگی روابط میان همسر ان در سلامت عاطفی فرزندان نقشدارد نابه سامانی های خانواده با کجرو یهای اجتماعی در ارتباط است.
نیسی و همکاران(۱۳۸۵به نقل پورافکاری،۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان مقایسه سلامت روانی ، سازگاری فردی،اجتماعی وعملکرد تحصیل دانش آموزان پایه اول فاقد و واجد مادر در دبیرستان های اهواز باکنترل حمایت اجتماعی و هوش دانش آموزان انجام داد ه اند. نتایج نشان داده است که میانگین سلامت روانی کلی و چهار خرده مقیاس آن در گروه واجد مادر بیشتر از گروه فاقد مادر است و این نتیجه برای پسران و دختران به طور جداگانه صادق است . همچنین میانگین عملکردتحصیلی گروه فاقد مادر کمتر از گروه واجد مادر است و این نتیجه برای پسران و دختران نیزبه طور جداگانه صادق است. میانگین سازگاری فردی ، اجتماعی در دو گروه فاقد و واجدمادر تفاوت چندانی باهم ندارند. نتایج نشان داده است که بین گروهای فاقد و واجد مادر(پسران و دختران) حد اقل از لحاظ یکی از متغیرهای سلامت روانی ، سازگاری فردی ،اجتماعی، عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد.
دانش پژوه (۱۳۷۳) در پژوهش خود نشان داد که بین تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان رابطه مستقیم معنی داری وجود دارد، در دوره دبیرستان میزان این همبستگی کمتر از دوره راهنمایی است.نتیجۀ تحقیق موسوی(۱۳۸۸)نیز نشان داد شاغل بودن مادر تأثیری بر عزت نفس دختران ندارد. .
.سلحشور(۱۳۸۲)سلامت روانی همبستگی مثبت و معنا داری با پیشرفت تحصیلی دارد به طوری که هر قدر دانش آموزان از سلامت روان بالاتری برخوردار باشند،پیشرفت تحصیلی بالاتری نیز خواهند داشت.
بیابانگرد(۱۳۷۲)به رابطه معنا داری بین اعتماد به نفس بالاوبهداشت روانی،انگیزه پیشرفت تحصیلی وپیشرفت تحصیلی اشاره دارد.دین هابیلی ( ۱۳۷۳به نقل یونسی،۱۳۸۶ )در تحقیق خود،اثر اشتغال بر خانواده با نمونه ۱۲۰ نفری در مورد زنان شاغل (معلمان) در اهواز نتیجه گرفته است که یکی از اثرات اشتغال زنان(معلمان متاهل )در خانواده این است که چنین مادرانی دارای انگیزه قوی موفقیت وپیشرفت بوده وهمواره تلاش می کنند فرزندان خود به مدارج بالای علمی سوق داده شوند.
.یافته‌های پژوهشی که علی‌اصغر احمدی،(۱۳۸۰،۱۳۸۱) انجام داده است، نشان می‌دهد که دانش‌آموزانی که مادر شاغل دارند، نسبت به دانش‌آموزانی که مادر غیر شاغل دارند، سازگاری اجتماعی کمتری دارند. همچنین بین رضایت شغلی مادران و سازگاری اجتماعی فرزندان همبستگی وجود دارد و متقابلاً بین تنش شغلی مادران و پیشرفت تحصیلی فرزندان نیز رابطه‌ای منفی وجود دارد.این بررسی از نوع پژوهش‌های غیر آزمایشی نوع علی- مقایسه‌ای (پس‌رویدادی) است که با هدف بررسی پیامدهای اشتغال، رضایت شغلی و تنش شغلی مادران در رابطه با سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی فرزندان آنها در دوره سنی ۷ تا ۱۱ سال انجام شده است.جامعه آماری پژوهش شامل ۶هزار و ۱۹۶نفر از دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهردامغان در سال تحصیلی۱۳۸۰ تا۱۳۸۱ است.براساس گزارش‌های مرکز آمار ایران، ۱۹۰هزار و ۳۸۸ نفر از جمعیت استان سمنان را زنان تشکیل می‌دهند که از این تعداد ۸ درصد شاغل هستند و بیش از ۶۲ درصد در بخش خدمات مشغول به فعالیت هستند. پژوهشگر، اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق پرسشنامه راتر، فهرست توصیفی شغل اسمیت، کندال و هیولین و پرسشنامه تنش شغلی استاینتز تهیه کرده است.وی در بخشی از تحقیق خود به سبب‌شناسی اشتغال مادران پرداخته و با استناد به یافته‌های تحقیقاتی دیگر اظهار نظرکرده است که اکثر زنان شاغل، در وهله اول به جهت نیاز خانواده به پول و در درجه دوم به منظور رسیدن به خود شکوفایی کار می‌کنند. در شرایط اقتصادی کنونی با کاهش درآمدهای واقعی، خانواده‌ها دریافته‌اند که، کار کردن زن و مرد هر دو به منظور تأمین نیازهای خانواده در حدی که پیش از این به وسیله یک نان آور به دست می‌آمد، اساسی است و حتی بسیاری از خانواده‌ها به منظور حفظ خود از غلتیدن در ورطه فقر، این امر را ضروری و حیاتی می‌دانند.اکثرزنان مجرد، مطلقه و مادران بیوه برای اجتناب ازفقرخودرا ناگزیر از کارکردن می‌بینددر هر صورت بیشتر زنان حتی اگر خانواده به پول نیاز نداشته باشد نیز، حاضر به رها کردن شغل خود نیستند.
روحانی ( ۱۳۷۲)در پژوهشی که در مورد درجه اضطراب جدایی مادری درزنان شاغلی که اولین فرزند خود را به مهدکودک وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران میسپارند انجام داده ، به این نتایج دست یافته است که درمجموع اکثر واحدهای مورد پژوهش از درجه نسبتاً زیاد اضطراب جدایی مادری برخوردار بودند. توکلی( ۱۳۷۶،به نقل ملایی،۱۳۸۶) در تحقیق خود دریافت که میزان سازگاری اجتماعی کودکان مادران شاغل بیش از کودکان مادران خانه دار است.
نتایج پژوهش در این زمینه حاکی از این است که والدین با تحصیلات دیپلم و بالاتر، فرزندان آنها اغلب اوقاتشان را در تعطیلات در درجه اول با رفتن به کلاسهای تقویتی زبان انگلیسی و فعالیت های ورزشی پر می کنند و در واقع سعی می کنند فرزندانشان برنامه صحیحی جهت گذراندن اوقات فراغت خود داشته باشند در صورتی که والدین کم سواد که با سطح اقتصادی پایین تری زندگی می کنند آنچه مهم است کمک فرزندان به والدین در جهت تأمین معاش خانواده است و کمتر والدین هستند که اوقات فراغت خود را با برنامه های تفریحی و عملی پر کنند. (شکاری، ۱۳۸۶)
عطاریان ( ۱۳۸۸ ) در تحقیق خود عنوان کرده است اشتغال مادر موجب اختلال در شکلگیری دلبستگی کودک نسبت به مادر میشود. چرا که مراقبت کودک از حالت انفرادی به حالت گروهی درمیآید و در نهایت دلبستگی کودک نسبت به مادر از حالت طبیعی خارج می گردد.
نتایج پژوهش افشاری (۱۳۷۵) در موردهوش، عملکرد تحصیلی و سازگاری،که به مقایسه فرزندان زنان شاغل و خانه دار می پردازند نشان می دهد که فرزندان زنان شاغل در موارد مورد تحقیق نسبت به فرزندان زنان خانه دار در وضعیت مطلوب تری قرار دارند.
بابای(۱۳۸۱)نیز در پژوهش خود به بررسی و مقایسه رابطه بین مسئولیت پذیری و پیشرفت تحصیلی و عزت نفس و سلامت عمومی و روحیه همکاری در دو گروه د انش آموزان مدارس عادی و شبانه روی پرداخته است. بر اساس نتایج این پژوهش مسئولیت پذیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس شبانه روزی بیش تر است . جامعه ایران به لحاظ فرهنگی جامعه ای جمع گرا می باشد.
خیّر(۱۳۶۵ )در تحقیقی تحت عنوان رابطه شکست تحصیلی با زمینه ها و شرایط خانوادگی درصدد یافتن برخی از عوامل یا ویژگی های خانوادگی گروهی ازشکست خوردگان تحصیلی بوده است . نتایج نشان می دهد که عواملی چون شغل پدر ، میزان تحصیلات والدین ، حضور یا نبود یکی از والدین در خانه ، وضعیت اقتصادی واندازه خانواده از جمله عواملی هستند که با موفقیت و یا شکست تحصیلی دانش آموزان رابطه دارند.کار(۱۳۷۳)مادرانی که به خوبی ازحمایت همسران خود بر خوردارند احساس مثبتی درباره همسروزندگی خود دارند.ازنقطه نظر مادران،کیفیت نقش ها بیش ازتعداد نقش ها ویا تنش زابودن ظاهری آن ها اهمیت دارد.زهراکار [۳۵](۲۰۰۷ )نتایج حاصل ازاین مطالعه نشان دهنده همبستگی مثبت بین مؤلفه های هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان می باشد.نجاتی(۱۳۸۹) دختران مادران شاغل آرزوی تحصیلی عالیتر دارند و احتمال بیشتری دارد که رشته‌های تحصیلی غیرسنتی، نظیر حقوق، طب و فیزیک را انتخاب کنند. براساس برخی پژوهش‌ها ، پسران مادران شاغل نیزدر مقایسه با پسران مادران غیر شاغل از خود‌بسندگی و سازگاری اجتماعی بیشتری برخوردارند اما پیشرفت تحصیلی آنها در مواردی پایین‌تراست.شیخ الاسلامی(۱۳۹۰) هر چه بیشتر نیازهای روانشناختی افراد یک جامعه تحت حمایت اجتماعی وبه خصوص خانواده قرار بگیرد، آن جامعه از سلامت روانی و بهزیستی بیشتری برخوردار می گردد.ابو طالبی(۱۳۸۸) زن شاغل دارای فرزند، باید هرچه بیشتر از طرف خانواده خود یا خانواده شوهر مورد حمایت قرار گیرد تا در انجام وظایف خود درمانده نشود و احساس خوشبختی و شادکامی خود راحفظ نماید.
کاووسی (۱۳۸۲،به نقل آزاد ،۱۳۹۱) در تحقیقی پیرامون تأثیر مطالعه ی والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان به این نتیجه رسیده است که میزان علایق والدین به مطالعه و توجّه به علم از جمله عوامل انگیزشی مؤثر در پیشرفت تحصیلی فرزندان است ؛ یعنی اگر در خانواده ای والدین به مطالعه بپردازند به مرور علاقه ی دانش آموز به مطالعه نیز افزایش می یابد و این امر باعث می شود فرزندان در امر تحصیل پیشرفت کنند.میرزاجانی،(۱۳۶۸) به مطالعه ی اختلال رفتاری در فرزندان مادران خانه دار نسبت به فرزندان مادران شاغل پرداخت. نتیجه این تحقیق نشان داد که اختلال های رفتاری در فرزندان مادران خانه دار ۶۶% و در مادران شاغل ۳۳% بوده است.
احمدی(۱۳۸۸) در پژوهش خود با عنوان«بررسی تاثیر اشتغال مادران بر عملکرد رفتاری و آموزشی فرزندان» نشان می دهد اشتغال مادربرای کودکانی که درسال‌های بالاترتحصیلی(پایه‌ های چهارم و پنجم) هستند، باعث سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیش‌ تر شده است .
بستان(۱۳۸۳)بین کودکان متعلق به مادران شاغل و کودکان دیگر تفاوت عمده‌ای دیده نشده است و در موارد خاصی که تفاوت هایی وجود داشته، ریشه آن را باید در عوامل دیگری مانند کیفیت مراقبت جایگزین جستجو کرد، نه در اشتغال مادران.امینی و نحظور (۱۳۸۳) در پژوهشی بر روی ۵۰ دانشجوی دختر بدست آورد که بین روانی و هوش هیجانی رابطه معنی دار وجود دارد همچنین نتایج نشان داد که مجموع خرده مقیاسهای هیجان خواهی مقیاس بار-ان ۶۷ درصد تغیرات سلامت روانی را تبیین می کند.میثاقی(۱۳۷۴) به این نتیجه رسیده است که بین موفقیت تحصیلی دانش آموزان و میزان اضطراب رابطه منفی وجود دارد. عباس آبادی( ۱۳۷۲) در بررسی بین اضطراب و پیشرفت تحصیلی به این نتیجه رسیده که رابطه معنی دار و معکوس بین سطح اضطراب و میزان پیشرفت تحصیلی وجود دارد . همچنین با تفکیک دانش آموزان به دو گروه قوی و ضعیف بر اساس معدل به این نتیجه رسیده اند که میزان سطح اضطراب آشکار بیشتر از اضطراب پنهان بوده است..بیابانگرد(۱۳۸۴)مادران شاغلی که از تحصیلات بیشتری برخوردار هستند می توانند معلم بهتری برای فرزندان خود باشند و تحریک ذهنی گسترده ای برای آن ها فراهم آورند .احمدی(۱۳۸۸)دانش ‌آموزانی که مادران آن ‌ها در مشاغل رده پایین (خدماتی)فعالیت می‌ کنند، کم‌ ترین سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی و فرزندان مادرانی که در مشاغل رده‌ بالا(فرهنگی-مدیریتی) فعالیت می‌ کنند، بهترین عملکرد تحصیلی و رفتاری را درخانه و مدرسه از خود نشان می‌ دهند.
طباطبائی یزدی (۱۳۶۴،به نقل آزاد،۱۳۹۱) درتحقیقی پیرامون «رابطه سطح تحصیلات والدین وپیشرفت دانش آموزان درسه مقطه ابتدایی، راهنمایی ودبیرستان» به این نتیجه رسیده است که بین تحصیلات والدین و معدل نمره های درسی دانش آموزان رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.درمقاطع ابتدایی و راهنمایی، تحصیلات مادر به همان اندازه درپیشرفت تحصیلی فرزند موثراست که تحصیلات پدر موثرست، ازاین لحاظ بین این دوتفاوت معنی داری وجود ندارد.کاویانی( ۱۳۷۴به نقل ملای،۱۳۸۶) نشان داد تحصیلات پدر و مادردر انتخاب نظام ارزشی نوجوانان تأثیر دارد.
بیابانگرد(۱۳۸۶)در پژوهش بیابانگرد در خصوص آثار اشتغال مادر بر رشد اجتماعی وپیشرفت تحصیلی کودکان نمونه دیگری از تحقیقات انجام شده در ایران است که در تهران انجام پذیرفته است. این تحقیق از یک نمونه یک صد نفری ازدانش آموزان مختلف دوره سوم ابتدایی که مادران شاغل و خانه دار داشتند و به گونه ای تصادفی انتخاب شدند و رشد اجتماعی کودکانی که مادران شاغل داشتند به طور معناداری بالاتر از کودکانی که دارای مادران خانه دار بوده است.. شعیری(۱۳۸۳) در پژوهشی نشان داد که سلامت روانی همبستگی مثبت و معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد به طوری که هرقدر دانش آموزان از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشند. پیشرفت تحصیلی بالا تری خواهند داشت.وردی در پژوهشی نشان داد که کمال گرایی با سلامت روانی رابطه ی منفی دارد، اما با عملکرد تحصیلی رابطه ای ندارد. شهیری در پژوهشی نشان داد که سلامت روانی همبستگی مثبت و معناداری با پیشرفت تحصیلی دارد به طوری که هرقدر دانش آموزان از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشند، پیشرفت تحصیلی بالاتری نیز خواهند داشت.
محبی (۱۳۷۷، به نقل آزاد۱۳۹۱) در تحقیقی دیگر پیرامون « سواد والدین و عمل کرد تحصیلی دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی منطقه ی چهار کرج » به این نتیجه رسیده است که بین عملکرد دانش آموزانی که دارای والدینی باسواد هستند و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند تفاوت معناداری وجود دارد،به این معنا که سواد والدین درپیشرفت تحصیلی فرزندان اثرات مثبتی دارد.امین خندقی ، پاک مهر(۱۳۹۰)یافته های این پژوهش درزمینهی بررسی تفاوت سلامت روان بین دختران و پسران، حاکی از آن بود که دختران نسبت به پسران از سلامت روان بالاتری برخوردارند( ۰۵/.>p( میانگین نمرات سلامت روان در پسران ۹۲/۲۶ ودر دختران ۸۸/۲۱ به دست آمد.نجاتی(۱۳۸۹) اگرچه زنان شاغل، به خصوص در شغل‌های خاصی مانند معلمی و پرستاری، به دلیل نقشهای متفاوتی که باید بر عهده گیرند، میزان تنیدگی بیشتری را متحمل می‌شوند و رشد و تحول روان‌شناختی کودکانشان مستقیماً با سلامت آنان ارتباط دارد، ولی نمی‌توان گفت که شغل مادر لزوماً بر سلامت روانشناختی کودک اثر منفی می‌گذارد. اما در صورتی‌که اشتغال فشارهای زیادی بر برنامه‌ریزی مادر وارد کند، کودک او در معرض خطر تربیت ناکارآمد قرار می‌گیرد. ساعات زیاد کارکردن و وقت کمی را با کودک گذراندن با رشد ناسازگاری درآنان ارتباط دارد. درحالیکه اشتغال نیمه وقت مادربه دلیل نقش مثبت آن بر بهداشت روانی زنان به حال کودکان در هرسنی مفید واقع می‌شود.احمدی و تقوی (۱۳۸۲)اشتغال مادران برای فرزندان دوره ابتدایی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بیشتری به همراه دارد و چنانچه اشتغال همراه با رضایت خاطر از انجام شغل باشد اثرات مثبت و مطلوبی بر فرزندان به جا می گذارد. عسکری(۱۳۹۰) اشتغال مادران با پیشرفت تحصیلی فرزندان در بین دختران و پسران متفاوت است . به این صورت که دختران بیشتر از پسران از داشتن مادر شاغل بهره می برند . دختران مادران شاغل از پیشرفت و سازگاری اجتماعی استقلال بیشتری برخوردارند و تمایل بیشتری به اشتغال نشان می دهد.
۲-۴-پژوهشهای انجام شده در خارج از ایران:
هافمن(۱۹۸۹)دریافت که مادران شاغل در مقایسه با مادران خانه دار،وقت کمتری را به مراقبت از کودک خود وبچه داری اختصاص می دهند مدت زمانی که مادران شاغل فارغ تحصیل از دانشگاه به مراقبت از فرزندانشان اختصاص می دهند حدود یک سوم زمانی است که یک مادر خانه دار صرف این کار می کند همچنین مادران شاغل وقت کمتری را به تماشای تلویزیون می گذرانند؛یا می خوابیدند.
هاروی[۳۶] (۱۹۹۹)در تحقیقی طولی با عنوان تأثیرهای کوتاه مدت و بلندمدت اشتغال والدین بر کودکان به این نتیجه رسیده است که اشتغال والدین حداقل تأثیر را در تأخیر عملکردهای کودکان دارد. دلیل اصلی نگرانی واضطراب مادرانی که خانه داری یا اشتغال رابرای خود انتخاب نموده اند ممکن است این باشد که آنها نیازدارند تا جایی که امکان دارد برای فرزندانشان وقت صرف کنند. اگرچه گالینسکی[۳۷] چنین گزارش میکند که فقط ۱۰ %از کودکان می خواستند وقت بیشتری رابا مادرانشان صرف کنند.کودکان دارای مادرخانه دارمادرانشان راحمایت کننده ترازکودکان مادرشاغل نمی دیدند(نقل از کپلان،۲۰۰۰)فای[۳۸] و هافمن و ولادیس[۳۹] (۱۹۶۳)با بهره گرفتن از پژوهش دیگر درکتاب مادران شاغل در آمریکا می نویسند: تحقیقات نشان می دهد که مادرانی که شاغل هستند با توجه به در آمدی که به دست می آورند وبه همسر خود در تهیه ی هزینه های زندگی کمک می کندتنش در خانواده را کاهش می دهند و همچنین در بالا بردن سطح استاندارد خانواده موثر هستند.(به نقل موسوی،۱۳۹۰)
هاگمن[۴۰] (۱۹۹۴ ) تحقیقی در زمینه وضوح و گرمی ارتباط دارد. هاگمن والدین فرزندان و پیشرفت تحصیلی و عملکرد روان شناختی کودکان خانواده های آفریقایی آمریکایی انجام داد وهمبستگی معنا داری میان ارتباط خوب والدین با فرزندان وپیشرفت تحصیلی و شایستگی کلی آنها نشان داد.
.آکوروگلو ؛والبرگ [۴۱](۱۹۷۹) ضریب همبستگی بین اندازه های انگیزش و پیشرفت تحصیلی حاصل از پژوهش های انجام شده را در مورد ۶۳۷۰۰۰ دانش آموز کلاس اول تا کلاس ۱۲ بررسی کردند و نشان دادند که میانگین ضرایب همبستگی موجود برابر ۰/۳۴+ است. این نتیجه بیانگر آن است که بین دو متغیر، رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. یعنی با افزایش انگیزش دانش آموز، میزان پیشرفت تحصیلی بالا خواهد رفت (به نقل حسینی طباطبایی،قدیمی مقدم،۱۳۸۶).
بلوم (۱۹۸۲) نیز رابطه بین انگیزش (ویژگی های ورودی عاطفی) و پیشرفت تحصیلی را با ضریب ۰/۵۰+ گزارش داده است (حیدری، ۱۳۷۵).گاتفرید ؛(۱۹۹۸)نوع شغل مادر،ثبات شغلی،ساعت کار مادرومیزان رضایتی که از نقش خود دارد،عامل مهمی در ایجاد سازگاری در فرزندان می داند.
.هترینگ تون[۴۲] ( ۱۳۷۳)تعداد افراد خانواده از جمله متغیرهای مهم روانی اجتماعی در محیط خانواده است. همراه با افزایش تعداد فرزندان در خانواده، نگرش والدین در مورد پرورش کودک و شرایطی که در آن کودک پرورش می یابد، تغییر می کند. در خانواده هایی که کودکان زیادی، به ویژه بیش از ۶ فرزند دارند، نقش های خانواده با صراحت مشخص نمی شوند، وظیفه هرکس تعیین نمی گردد و انضباط شدیدتر و قدرت طلبانه تر است. هاش چایلد[۴۳] (۱۹۹۷). زنان خانه داری که خود ثروتمند هستند و یا از نظر اقتصادی و مالی به وسیله شوهرانشان یا سایر وابستگان تامین می شوند به طریق گوناگون بیش از حددرگیر کار کودکانشان می شوند والگوهای ضعیفی برای دخترانشان می باشند.باندوچی؛ هافمن(۱۹۸۴)طی مطالعات وتحقیقاتی که انجام دادند دریافتند که دختران بیشتر از پسران ازداشتن یک مادر شاغل بهره می برند(به نقل موسوی،۱۳۹۰).کیوز(۱۹۹۲)در دو مطالعه درس علوم در سالهای ۱۹۷۱-۱۹۷۰ و ۱۹۸۴-۱۹۸۳ در گروه سنی ۱۴ سال نشان داد که به استثنای کشور تایلند ضرایب همبستگی میان پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان در درس علوم و وضعیت شغلی پدر آنها از یک سو و میزان تحصیلات پدر و مادر، به طور مجزا از سوی دیگر، همه مثبت و معنادار است.
فارل[۴۴] (۱۹۹۰)نیز به بررسی اثرات نقش های ترجیهی مادر بر میزان ناسازگاری ومشکلات رفتاری کودکان پرداختند. نتایج نشان داد، کودکان مادرانی که شاغل نبودند اما اشتغال دربیرون از منزل را ترجیح می دادند ( زنان خانه دار ناراضی) دارای مشکلات رفتاری بیشتری بودند. نتیجه تعجب آور دیگر آنکه فرزندان مادرانی که شاغل بودند اما خانه داری راترجیح می دادند(زنان شاغل ناراضی) مشکلات رفتاری زیادی نشان ندادند. احتمال دارد این گروه از کودکان در معرض اظهار نارضایتی دائم مادر قرار نداشته اند.دیگر این که کودکان اوقات خاصی را با مادر به سر برده اند که در آن اوقات نارضایتی مادر جبران شده است (زیرا موقعیت مورد دلخواه مادر است).همچنین احتمالا پیام منتقل شده مادران شاغل پذیرفتن و مجاورت با کودک است در حالی که پیام مادران خانه دار ناراضی، طرد و دوری از کودک است.
در مورد تفاوت بین سبک فرزندپروری و مشکلات رفتاری مادران شاغل و خانه دار پژوهش های متعددی صورت گرفته است که هریک از منظر متفاوتی به آن پرداخته اند و نتایج متفاوت و گاه متناقضی نیز به دست آورده اند.به عنوان مثال برطبق برخی از مطالعات نقش نظارتی مادر شاغل (به ویژه مادرانی که ساعات طولانی در طی روز در خارج از منزل هستند). بر روی ابعاد مختلفی از زندگی کودک نسبت به مادران غیرشاغل بسیار کاهش می یابد و به واسطه این نظارت کمتر احتمال افزایش مشکلات رفتاری و تفاوت در سبک های فرزندپروری، بیشتر می شود(کالیل ؛دیونی فون،[۴۵]۲۰۰۷).

 

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید.

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:08:00 ق.ظ ]