۷-انعکاس تمامی هزینه ها شامل هزینه حقوق صاحبان سهام در فعالیت ها و هزینه محصول
تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)
۸-بهبود فهم مدیران عملیاتی درباره چگونگی تأثیرگذاری آنها بر روی EVA

 

مزایای ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
عکس مرتبط با اقتصاد

EVA دارای مزایای فراوانی است که مهمترین آنها را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱-EVA با ارزش فعلی خالص (NPV)[31]رابطه نزدیکی دارد. به عبارتی EVA با تئوری تأمین مالی که بیان می دارد اگر پروژه هایی با NPV مثبت انتخاب شوند ارزش شرکت افزایش خواهد یافت،همسو و سازگار است.
۲-EVA مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست،پاسخگومی کند(نرخ بازده سرمایه و نرخ هزینه سرمایه به وسیله تصمیمات آنها تحت تأثیر قرار می گیرد) نه نسبت به معیارهایی که مدیران احساس می کنند خارج از کنترل آنهاست (قیمت بازار سهام).
۳-EVA از طریق همه تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ می کنند تحت تأثیر واقع می شود (تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری، NOPAT و تصمیمات مربوط به تأمین مالی،نرخ هزینه سرمایه را تحت تأثیر قرار می دهد).
۴-EVA معیار مناسبی جهت اعطای پاداش به مدیران می باشد.
۵-EVA به عنوان معیار داخلی سنجش عملکرد،موفقیت شرکت را در ارزش آفرینی برای سهامداران به بهترین نحو نشان می دهد.
۶-EVA با ارزش بازار شرکت در ارتباط است (ارزش شرکت تابعی از EVA های آتی پیش بینی شده می باشد).
۷-EVA معیاری است که نشان می دهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیش بینی شده، کاهش یا افزایش یافته است. EVA مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با در نظر گرفتن هزینه برای سرمایه بکارگرفته شده،افزایش یافته است.
۸-EVA روش مناسبی برای تعیین اهداف،اندازه گیری عملکرد،ارزیابی استراتژی ها،تخصیص سرمایه،طراحی سیستم پاداش،افزایش سرمایه و قیمت گذاری می باشد.
۹-EVA به عنوان یک معیار اندازه گیری عملکرد اقتصادی با معیارهای دیگری مانندارزش افزوده نقدی،ارزش افزوده سهامداران و بازده جریان نقدی روی سرمایه گذاری سازگارمی باشد.
۱۰-EVA به عنوان یک معیار اندازه گیری عملکرد،کمتر در معرض تحریف های حسابداریقرار دارد(استیوارت و استرن،۱۹۹۱).
حسابداری
۱۱ـ EVA به عنوان ابزاری برای تحلیل مالی شرکت و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در پروژه های مختلف می توان اضافه کرد(فارسیو و همکاران[۳۲]،۲۰۰۰)

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

معایب ارزش افزوده اقتصادی (EVA)

اهم معایب EVA را می توان به شرح زیر خلاصه نمود:
۱-EVA به لحاظ اینکه هزینه فرصت منابع بکارگرفته شده را بر مبنای ارزش دفتری آنها محاسبه می کند،می تواند تا حدودی گمراه کننده باشد (به لحاظ اتکا بر ارقام تاریخی فاقد ویژگی مربوط بودن در تصمیم گیری می باشد)(باسیدور و همکاران،۱۹۹۵).
۲-گاهی اوقات انجام تجزیه و تحلیل EVA غیرعملی است. به عنوان یک قاعده کلی تجزیه و تحلیل EVA برای شرکت های تازه تأسیس و شرکت های سرمایه گذاری مناسب نیست.[۳۳]
۳-برای تجزیه و تحلیل EVA،شناسایی همه منابعی که در یک شرکت مورد استفادهقرار گرفته اند،ضروری است. بسیاری از دارایی هایی که در فعالیتهای یک شرکت به کار گرفته می شوند دارایی های نامشهود هستند که شناسایی،تعیین ارزش و تعیین هزینه سرمایه برای آنها مشکل می باشد(باسیدور و همکاران،۱۹۹۷).
۴-مشکل دیگر EVA آن است که تورم،نتایج آن را تحریف می کند و بنابراین در طول دوره های تورمی نمی توان آن را برای برآورد ارزش آفرینی واقعی شرکت بکار برد.(گیسر[۳۴] و لیبنبرگ[۳۵]،۲۰۰۲)

 

ارزش افزوده بازار (MVA)[36]

ارزش افزوده بازار (MVA) تفاوت بین ارزش بازار شرکت و سرمایه بکارگرفته شده در شرکت می باشد. MVA، حاصل خالص ارزش فعلی طرحهای گذشته و فرصتهای سودآور آتی شرکت می باشد و نشان می دهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایه اش را بکار گرفته و فرصتهای سودآور آینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری، MVA یک شرکت برابر است با ارزش فعلی همه EVA های شرکت یا سود باقیمانده ای که انتظار می رود در آینده ایجاد شود. بنابراین،شرکتی که بازدهی معادل هزینه سرمایه اش تحصیل نماید ارزش بازارش برابر با سرمایه بکارگرفته شده اش خواهد بود،پس MVA مساوی صفر خواهد شد. شرکتی که بازدهی کمتر از هزینهسرمایه اش تحصیل کند و EVA منفی داشته باشد انتظار می رود که ارزش بازارش کمتر از سرمایه بکارگرفته شده اش باشد. بنابراین MVA منفی خواهد بود. شرکتی که بازدهی آن بیشتر از هزینه سرمایه اش باشد دارای EVA مثبت خواهد بود،لذا از بازار سرمایه صرف (پاداش) دریافت می کند و بنابراین دارای MVA مثبت خواهد بود. از این رو هدف هر شرکتی باید حداکثر ساختن MVA و به دنبال آن حداکثر ساختن ثروت سهامدارانش باشد. ارزش افزوده بازار به صورت زیر محاسبه می شود:
سرمایه بکارگرفته شده در شرکت – ارزش بازار شرکت = MVA
MVA = های آینده EVA ارزش فعلی همه=
MV= MVA+ سرمایه بکار گرفته شده در شرکت
MVA معلول EVA است زیرا حاصل ارزش فعلی EVA های آتی شرکت است که مبنای ارزیابی شرکت می باشد.بنابراین اگرچه EVA یک معیار داخلی برای اندازه گیری عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی به نام MVA می شود.MVA نشان دهنده ارزیابی جامعهسرمایه گذار از عملکرد شرکت است. بنابراین، EVA معیار داخلی اندازه گیری عملکرد و MVA معیار خارجی اندازه گیری عملکرد می باشد)جهانخانی و سجادی،۱۳۷۳و ۱۳۷۴).

 

ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA)

یکی از عمده ترین انتقادات وارد شده بر EVA آن است که هزینه فرصت منابع
به کارگرفته شده در شرکت را بر مبنای ارزش دفتری آنها محاسبه می کند در حالی کهسرمایه گذاران انتظار بازده مبتنی بر ارزش بازار را دارند. اگر سرمایه گذاران شرکت را به ارزش بازار آن فروخته و وجوه حاصل از آن را در دارایی های با ریسک مساوی ریسک شرکت سرمایه گذاری کنند، در این صورت آنها می توانند انتظار تحصیل بازدهی معادل هزینه سرمایه (WACC) بر مبنای ارزش بازار کل شرکت و نه صرفاً ارزش دفتری سرمایه گذاری نمایش داده شده در ترازنامه شرکت را داشته باشند. در نتیجه،هزینه سرمایه ناگزیر باید هزینه فرصت واقعی سرمایه گذاران را منعکس(ریچتر[۳۷]و هنلد[۳۸]،۲۰۰۰). به منظور برطرف ساختن این نقص،(باسیدور و همکاران،۱۹۹۷)پیشنهاد جایگزینی آن با یک معیاراندازه گیری که آنها REVA(ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده)می نامند را مطرح کردند.آنها REVA را به عنوان سود خالص باقیمانده پس از کسر هزینه فرصت سرمایه گذاران به ارزش بازار از سود خالص عملیاتی پس از مالیات تعریف می کنند که به صورت زیر محاسبه می شود :

که در آن :
NOPATt = سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات در دوره t
WACC = میانگین موزون هزینه سرمایه
Mcapitalt-1 = ارزش بازار شرکت در ابتدای دوره t (انتهای t-1)
Mcapital به دو صورت زیر قابل محاسبه است :
MV = MVA + IBV = های آینده EVA ارزش فعلی + سرمایه بکار گرفته شده
MV = Mcapital = (t تعداد سهام شرکت * قیمت بازار سهام در اول دوره) + ارزش بازار کل بدهی ها-بدهی های جاری بدون بهره
حامیان EVA (برجسته ترین آنها استیوارت استرن) برای تعدیل ترازنامه حسابداری قبل از انجام برآورد از ارزش دارایی های بکارگرفته شده در شرکت دقت می کنند. این تعدیلات عمدتاً شامل افزودن سرقفلی مستهلک شده انباشته به کل دارایی ها،ارزش سرمایه ای شده اجاره های عملیاتی، R&D و هزینه بازاریابی و توسعه محصولات جدید و سایر معادلهای سرمایه می باشد. هدف،نمایش یک ترازنامه تعدیل شده است که ارزش اقتصادی دارایی های بکار گرفته شده را بسیار دقیقتر از ترازنامه ذاتاً محافظه کارانه مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی طبق اصول پذیرفته شده حسابداری منعکس کند. بنابراین انتقاد دیگر وارد بر EVA آن است که تعدیلات انجام شده در ارزش دفتری دارایی های موجود در ترازنامه حسابداری هنوز ارزش کل شرکت را که ارزش فرصتهای آینده را نیز در برمی گیرد، تعیین نمی کند.
ارزش کل شرکت عبارت از مجموع دارایی های بکار گرفته شده و ارزش فعلی خالص فرصتهای سرمایه گذاری جاری و آینده است که همچنین مساوی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به علاوه ارزش بازار بدهی ها می باشد. بنابراین تفاوت بین ارزش بازار شرکت و ارزش دفتری اقتصادی دارایی های بکارگرفته شده آن نشان دهنده ارزیابی بازار از ارزش فرصتهای سرمایه گذاری جاری و آینده شرکت است. این تفاوت را می توان یک ارزیابی از ارزش استراتژی رقابتی شرکت و تخصیص منابع آن تلقی نمود. ارزش بازار شرکت می تواند بالاتر یا پایین تر از ارزش دفتری اقتصادی دارایی های بکارگرفته شده باشد. اگر شرکت به عقیده بازار استراتژی ضعیفی را اتخاذ کند و یا فاقد منابع انسانی مورد نیاز برای اجرای یک استراتژی خوب به طور موفقیت آمیز باشد،ارزش شرکت در بازار به میزان پایین برآورد خواهد شد که ممکن است حتی زیر ارزش دفتری اقتصادی دارایی های آن باشد(باسیدور و همکاران،۱۹۹۷).

 

عملکرد عملیاتی در مقابل عملکرد تجاری

معیارهای اندازه گیری ثروت آفرینی برای سهامداران روی عملکرد قیمت سهم شرکت تمرکزمی کنند و به دنبال تعیین میزان افزایش در ثروت سهامداران از یک دوره به دوره بعد برمبنای سود سهام دریافتی آنها و افزایش در قیمت سهم شرکت هستند. اساساً چنین معیارهای اندازه گیری مبتنی بر عملکرد تجاری ارزیابی می کنند که اگر سرمایه گذار سهم را در آغاز دوره خریداری نموده و آن را در پایان دوره به فروش برساند،چگونه عمل کرده است. این نوع معیارهای اندازه گیری ثروت آفرینی برای سهامداران «معیار اندازه گیری مبتنی بر عملکرد تجاری»[۳۹] نامیده می شوند.در مقابل،معیارهای اندازه گیری(از قبیل EVA) که بر عملکرد عملیاتی شرکت از دیدگاه سرمایه گذاران تمرکز می کنند،«معیار اندازه گیری مبتنی بر عملکرد عملیاتی»[۴۰] نامیده می شوند.
به اعتقاد آقای باسیدور و همکاران وی (۱۹۹۷) یک معیار اندازه گیری مبتنی بر عملکرد عملیاتی منحصراً روی عملکرد شرکت در یک دوره معین تمرکز می کند،در حالی که یک معیار اندازه گیری مبتنی بر عملکرد تجاری تجدید نظرها در عقاید بازار درباره جریان کل عملکرد برمبنای عملیات آتی شرکت را مدنظرقرار می دهد. اگر بازارهای سهام کارا باشند و ما یک افق زمانی طولانی مدت را بررسی کنیم،این دو نوع معیار اندازه گیری در یک نقطه زمانی به هم می رسند. اما از آنجایی که معمولاً عملکرد را در طول یک افق زمانی کوتاه تر(مثلاً یکساله،شش ماهه،سه ماهه و یا ماهانه)ارزیابی می کنند،بنابراین هر میزان افق زمانی کوتاهتر باشد میزان واگرایی نتایج معیارهای اندازه گیری مبتنی بر عملکرد عملیاتی و عملکرد تجاری بیشتر خواهد شد.
هدف این نیست که یک معیار اندازه گیری مبتنی بر عملکرد تجاری برای اعطاء پاداش به کلیه سطوح مدیریت به ویژه در سطوح پایین سازمان که تصمیمات آنها تأثیر اندکی روی قیمت سهم دارد، بکار گرفته شود. بلکه هدف،ارائه یک معیار اندازه گیری عملکرد است که سنجه ثروت آفرینی برای سهامداران بوده و مبنایی برای قضاوت درباره کارایی هر معیار انداره گیری باشد. همانگونه کهمی دانیم سهامداران به دو طریق از سرمایه گذاریشان بازده کسب می کنند که عبارتند از سود سهام وسود سرمایه ای.
عوامل بسیاری بر روی بازده سهام (Rj،t) تأثیر میگذارند که مهمترین آنها شامل ریسک سرمایه گذاری،نرخهای بهره متداول در بازارهای سرمایه و مهارت مدیران شرکت می باشد.مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) دو عامل اول را با معرفی رابطه زیر برای محاسبه بازده مورد انتظار سرمایه گذاری در سهم،مدنظر قرار می دهد :

که در آن :
Rft = بازده اوراق قرضه بدون ریسک در زمان t
= ریسک سیستماتیک سهم j
E(Rmt) = بازده مورد انتظار بازار
در واقع CAPM در تعیین بازده تفاضلی کسب شده سهم j برای دوره t کمک
می کند. این بازده تفاضلی به صورت زیر محاسبه می شود:

بنابراین مازاد بازده واقعی سهامداران بر بازده مورد انتظار را در یک دوره با ریسک سیستماتیک معین شرکت اندازه گیری می کند. به اعتقاد آقای باسیدور و همکاران وی (۱۹۹۷)،(آلفا) یک معیار مناسب اندازه گیری برای عامل سوم تعیین کننده بازده و ثروت آفرینی برای سهامداران یعنی مهارت مدیریت می باشد. در نتیجه آنها معتقدند که معیارهای جایگزین اندازه گیری مبتنی بر عملکرد عملیاتی باید بر حسب ارتباط همبستگی آنها با بازده تفاضلی () مورد قضاوت واقع شوند.(باسیدور و همکاران،۱۹۹۷)

 

جریان سود برای حقوق صاحبان سهام در مقابل جریان سود برای کلیه سرمایه گذاران

از لحاظ نظری بدون توجه به اینکه برای محاسبه EVA از NOPAT و WACC استفاده گردد یا از سودخالص (تعدیل شده) و هزینه حقوق صاحبان سهام،نتیجه باید یکسان باشد. با این وجود،زمانی که ارزش بازار یک شرکت متفاوت از ارزش دفتری آن می باشد،چنین تساوی برقرار نیست.
EVA بر حسب جریان سود برای حقوق صاحبان سهام به صورت زیر تعریف می شود:
EVA(جریان سودبرای حقوق صاحبان سهام) = سود خالص -KE (Equity)
سودخالص = NOPAT-KD (۱-t) Debt
که در آن:
Equity = ارزش دفتری اقتصادی (و نه حسابداری) حقوق صاحبان سهام
KE = نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام
Debt = ارزش دفتری بدهی
KD = نرخ هزینه بهره بدهی
t = نرخ مالیات
EVA بر حسب جریان سود برای کلیه سرمایه گذاران به صورت زیر تعریفمی شود:

 

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 01:10:00 ب.ظ ]