که سلیمان شنیدش آهسته
(جام جم،ص۵۸۲)
روزی سلیمان به سرزمینی فرود آمد که سرزمین مورچگان بود، و ناگاه شنید که مورچهای به مورچهی دیگر میگوید که به دورن لانههایتان بروید، مبادا زیر پای سلیمان و سپاهیانش از بین بروید سلیمان با شنیدن این جمله خندید و خدا را شکر کرد که به او توانایی فهم زبان حیوانات را داد. سورهی نمل در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره می کند (موسوی، ۱۳۶۱: ۲۸۳).
سلیمان از مورچه پرسید: چرا به دیگر مورچگان گفتی به خانههایشان بروند. مگر از من ستمی به تو رسیده؟ مور پاسخ داد که اینجا سرزمینی زرخیز است و ممکن است که سپاهیانت حریص شوند و بخواهند زمین را بکاوند و در جستجوی زر باشند و باعث پریشانی مورچگان شوند (بیگی، ۱۳۸۸: ۲۹۲).
و چون سلیمان خواست که بازگردد مورچه گفت: روا نبود، که باز گردی و من تو را مهمان ناکرده و نُزل ناآورده. سلیمان گفت: مرا به چه مهمان کنی؟ گفت: بدانچه مرا حق داده است. گفت: شاید؛ اجابت کردم. مورچه برفت یک پای ملخ بیاورد و پیش سلیمان بنهاد. سلیمان بخندید. مورچه گفت: به اندکی منگر، به برکت حق نگر (پورنامداریان، ۱۳۶۹،ج ۱: ۳۵۸)
مور به سلیمان میگوید: میدانی چرا تو را سلیمان میگویند؟ سلیمان گفت: نه. مور گفت: یعنی دل به دنیا مده که گاه بازگشتن است، سلیمان با این جمله مور گریست و گفت: تو حکیمی مرا پند بده (عمادزاده، ۱۳۷۵: ۶۲۳).
شیث علیه السلام
۴-۹٫ شیث (ع)
۴-۹-۱٫ جانشینی شیث (ع)
۴-۹٫ شیث (ع)
در قرآن کریم به صراحت در مورد پیامبری شیث آیهای بیان نشده است. اما در تواریخ متعدد این مطلب ذکر شده است که بعد از فوت آدم پیامبرانی متعدد از فرزندان آدم آمدهاند و رفتهاند و یکی از آنان شیث بود که قبل از ادریس به پیامبری انتخاب شد (رسولی محلاتی، ۱۳۸۶: ۲۸۲).
آدم صد و سی سال زندگی کرد و بعد پسری شبیه به صورت خود آورد و او را شیث نامید عمر آدم بعد از تولد شیث هشتصد سال بود (انزابی نژاد، ۱۳۵۵: ۲۴۱).
۴-۹-۱٫ جانشینی شیث (ع)
کآدم از جنتش نشان آورد
فکر او شیث را به جان آورد (جام جم، ص ۵۲۶)
حضرت آدم هزار سال زندگی کرد و در آخرین سال از عمر مبارکش بیمار شد. در این موقع جبرئیل به فرمان خدا بر او نازل شد و گفت: مرگ تو نزدیک است و باید دنیا را ترک کنی و خداوند مرا مأمور کرده که به تو بگویم فرزندت شیث را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کنی (بیگی، ۱۳۸۸: ۳۱۱)
آدم به شیث گفت: بر سر کوهی برو، در آنجا جمعی از ملائکه را خواهی دید. پس به آنان بگو که پدرم سخت بیمار است و طلب میوه های بهشتی را کرده است. شیث همین کار را انجام داد. وقتی به بالای آن کوه رفت، جبرئیل هم در میان دیگر فرشتگان بود به او گفت: پدرت اکنون از دنیا رفت و ما هم برای تشییع جنازهی وی آمدهایم (صفائی آملی، ۱۳۶۱: ۲۰۱).
زمانی که قابیل متوجهی جانشینی برادرش شیث شد به نزد او آمد و تهدید کرد که اگر جائی بیان کنی که مقام وصایت پدر به تو رسیده، تو را خواهم کشت. چرا که او هابیل را هم به دلیل اینکه مقام وصایت پدرش را داشت به قتل رساند. در واقع تاب تحمل برتری او و افتخار کردن فرزندان او بر فرزندان خود را نداشت پس از حضرت آدم جناب شیث از طرف حق تعالی مبعوث به رسالت گردید و به مقام والای پیامبری رسید و پنجاه صحیفه از طرف خداوند متعال بر او نازل گردید که در مواعظ و نصایح و هدایت و راهنمایی بندگان خدا ذکر شده بود، حضرت شیث پس از آنکه نهصد و دوازده سال از عمر وی میگذشت از دنیا رحلت نمود و ایوس فرزندش وصی او بود (قدس میر حیدری،۱۳۸۷: ۵۱).
عیسی علیه السلام
۴-۱۰٫ عیسی (ع)
۴-۱۰-۱٫ خر عیسی (ع)
۴-۱۰-۲٫ دم جان بخش عیسی (ع)
۴-۱۰-۳٫ دمیده شدن روح در مریم (س)(ولادت
عیسی (ع)
۴-۱۰-۴٫ سوزن عیسی (ع)
۴-۱۰-۵٫ صلیب و عیسی (ع)
۴-۱۰٫ عیسی (ع)
عیسی از پیامبران اولوالعزمی است که نامش بارها در قرآن آمده است و در آیات مختلف به زندگی و معجزات وی اشاره شده است.
حضرت عیسی (ع) صاحب کتاب بود و کتابش انجیل نام داشت و خداوند با فرستادن این کتاب که در برگیرندهی احکام و علوم مختلف بود وظیفه ارشاد و هدایت مردم بنی اسرائیل را به وی محول کرد. اما بعد از حضرت عیسی(ع) نسخهی اصلی کتاب مفقود شد و آنچه در حال حاضر به عنوان انجیل وجود دارد، مجموعه ای است که به وسیله یاران آنها و کسانی که بعد از آنها حضور داشتند گردآوری شد (جزایری، ۱۳۸۸: ۲۶۱)
سورهای در قرآن به نام مادر این حضرت اختصاص داده شده است. در این سوره که «مریم» نام دارد داستان حضرت مریم و چگونه متولد شدن عیسی (ع) شرح داده می شود.
«در زبان عبری عیسی (ع) به معنی نجات دهنده است» (قدس میرحیدری، ۱۳۸۷: ۳۹۱).
هنگامی که عیسی (ع) متولد شد خداوند معجزات بزرگی در اختیارش قرار داد از جمله آنان سخن گفتنش در گهواره، شفا دادن مریضها و افراد نابینا و زنده کردن مردگان که به اذن خداوند انجام میگرفت، بود. همچنین از معجزات دیگری که خداوند به حضرت عیسی (ع) عطا فرمود آن بود که از آنچه که در خانههایشان میخورند و آنچه را پس انداز می کند اطلاع میداد. همین معجزات و کارهای عیسی (ع) باعث شده بود که بعضی از مردم به او ایمان بیاورند اما عدهای دیگر که در جهل و لجاجت خود غرق شده بودند، ایمان نمیآوردند (کمالیان،۱۳۸۲: ۵۴۹)
این پیامبر خدا با ساده زیستی و با منطق و برهان صحیح، افراد جامعه را به دوری از گناه دعوت میکرد اما بسیاری از افراد با آنکه معجزات و کارهای خارق العاده را از آن حضرت میدیدند، به خاطر غرور و تعصبی که داشتند به هدایت وی بیتوجه بودند (صفائی آملی، ۱۳۶۱: ۲۶۲).
عیسی (ع) بیشتر روزها را به همراه مادرش روزه میگرفتند و شبها به عبادت خداوند مشغول میشدند. سرانجام گروهی از همان مردم مخالف و لجوج کوشیدند که عیسی را به قتل برسانند، اما در همان شبی که برای دستگیری وی رفته بودند، به اذن خداوند عیسی (ع) آن مکان را ترک کرد و گروه کفار، فردی که شبیه وی بود را دستگیر کردند و به دار آویختند. به گفتهی بسیاری از مورخان فردی که به دار آویخته شد همان کسی بود که در ازای دریافت مبلغی، مکان عیسی را به کفار و دشمنان عیسی نشان داده بود. اما کفار در آن تاریکی او را با عیسی (ع) اشتباه گرفتند و به دار آویختند (موسوی، ۱۳۶۸: ۳۳۹).
عدهای از کسانی که در زمان حیات عیسی (ع) جز پیروانش بودند بعد از عروج وی، به خاطر عدم ایمان قلبی، کافر شدند و عیسی (ع) را پسر خدا دانستند و بر اثر جهل کفر ورزیدند.
با مطالعه زندگینامهی حضرت عیسی (ع) به این نکته میتوان پی برد که وی بزرگترین راهنما در زمان خود برای مردم بود و با معجزاتی که داشت، مظهر قدرت خداوند بود، خداوندی که عیسی (ع) را از مادری بدون شوهر آفرید و او را به مقام با ارزش اولوالعزمی رساند و کتابی به نام انجیل را بر او نازل نمود (بیگی، ۱۳۸۸: ۳۶۸)
۴-۱۰-۱٫ خر عیسی (ع)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.
حق انحصاری © 2021 مطالب علمی گلچین شده. کلیه حقوق محف
موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-01-25] [ 07:46:00 ق.ظ ]